در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خواص آنتیاکسیدانی,رنسیمت,توانایی بهدام انداختن رادیکالهای آزاد,قدرت احیاکنندگی آهن,هستة انار
- چکیده: در این پژوهش عصارة هستة انار با شش حلال با درجات مختلف قطبیت استخراج شد. بازده استخراج، ظرفیت
آنتیاکسیدانی و احیاکنندگی، توانایی به دام انداختن رادیکالهای آزاد، ارزیابی تأثیر آن بر مقاومت حرارتی و شرایط اکسیداسیون روغن بدون آنتیاکسیدان سویا بهعنوان یک سیستم مدل غذایی بهصورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار آنالیز شد. بررسی راندمان عصارهگیری نشان میدهد که حلالهای هگزان و استون بهترتیب بالاترین راندمان استخراج را از هسته و کنجاله هسته انار دارند. نتایج بررسی قدرت آنتیاکسیدانی احیای یونهای آهن
سه ظرفیتی و همچنین فعالیت به دام انداختن رادیکالهای آزاد عصارهها، نشان میدهد که عصارة متانولی هستة انار دارای بالاترین قدرت آنتیاکسیدانی و آنتیرادیکالی در بین سایر عصارهها است. ارزیابی پایداری اکسایشی عصارههای استخراجی به روش رنسیمت نشان میدهد که عصارة متانولی هستة انار بهصورت معنیداری پایداری اکسایشی نمونه شاهد را افزایش میدهد.- چکیده انگلیسی: The effect of 6 solvents with different polarities on the extraction of pomegranate seed extracts was studied. Extraction efficiency, reducing activity, radical scavenging properties and the effect of each extract on thermal resistance (oxidative stability index) of antioxidant-free soybean oil were analyzed using a factorial test in a completely randomized design with 3 replications. The results showed that the highest extraction yield from pomegranate seeds was hexane extract and from defatted seeds was acetone extract. The antioxidant properties of the different extracts were analyzed using FRAP and DPPH and revealed that methanol seed extract had the highest antioxidant properties. The antioxidant efficiency of the seed extracts prepared using solvents in combination with antioxidant-free soybean oil was measured using a Rancimat. The results showed that methanol seed extract increased the oxidative stability of the oil sample.
- انتشار مقاله: 18-06-1391
- نویسندگان: شادی بصیری,شادی بصیری,شادی بصیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,گندم,بیخاکورزی,کمخاکورزی,بقایای برنج
- چکیده: پسماندهای بیش از 60 هزار هکتار از برنجزارهای دشت خوزستان، بالا بودن درصد رطوبت زمین (بهعلت پایین بودن تبخیر و تعرق و سنگین بودن بافت خاک)، محدود بودن زمان و احتمال بارندگی، انجام عملیات تهیة زمین بهروش مرسوم را بهمنظور کشت گندم پس از برنج با مشکلاتی روبهرو میکند. برای ارائة بهترین روش خاکورزی از نظر مدیریت بقایا، کاهش مصرف سوخت و هزینهها، با حفظ یا افزایش عملکرد محصول و بهبود خصوصیات فیزیکی خاک، پژوهشی طی دو سال زراعی (91-1389) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شاوور واقع در شمال اهواز بهصورت کرتهای نواری خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. نوارهای طولی شامل هفت روش خاکورزی T1= شخم با گاوآهن برگرداندار+ دیسک+ ماله (روش مرسوم)، T2= گاوآهن قلمی+ دیسک+ ماله، T3= گاوآهن قلمی+ رتیواتور، T4= دیسک + رتیواتور، T5= دو بار دیسک عمود برهم+ ماله، T6= یک بار رتیواتور و T7= روش بیخاکورزی با استفاده از دستگاه کاشت مستقیم در نظر گرفته شد. نوارهای عرضی نیز شامل فاکتوریل بقایای گیاهی دو رقم برنج عمده منطقه (دانیال و عنبوری) در دو روش کشت برنج (استفاده از روش پادلینگ و روش خشکهکاری مستقیم) بود. پارامترهای مورد اندازهگیری و ارزیابی عبارت بودند از مقدار سوخت مصرف شده، زمان مورد نیاز، ظرفیت مزرعهای، میزان خرد و برگردان شدن بقایای برنج، میانگین قطر متوسط وزنی کلوخهها، و عملکرد و اجزای عملکرد گندم. نتایج نشان میدهد که نوع بقایا و روش کاشت برنج قبل از گندم تأثیر معنیداری بر پارامترهای مورد ارزیابی ندارد، ولی بین روشهای خاکورزی از لحاظ میزان خرد شدن خاک، درصد خرد شدن و برگردان بقایا اختلاف معنیدار است. متوسط عملکرد دانة گندم در تیمارهای سال دوم آزمایش، نسبت به تیمارهای سال اول، بهطور معنیداری 6/9 درصد کاهش نشان میدهد. بهطور کلی، بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش، برای کشت گندم پس از برنج در استان خوزستان، بسته به نوع ماشینها و ادوات در دسترس، بهترتیب اولویت، یکی از روشهای بیخاکورزی یا کمخاکورزی شامل دو بار دیسک + ماله، گاوآهن قلمی+ دیسک + ماله یا یک بار گاوآهن دوار (رتیواتور) بهجای روش مرسوم پیشنهاد میشود.
- چکیده انگلیسی: Paddy rice residue covers more than 60000 ha of the Khuzestan plain. High soil moisture content (low evaporation and heavy soil texture), time limitations, and the likelihood of rainfall make conventional tillage methods unsuitable for wheat cultivation after the rice harvest. The present study investigated the best residue management method, and fuel and time savings, to produce acceptable yields and improve the physical properties of the soil. The study was conducted on silty-clay soil from 2010-2012 at Shavoor Agricultural Research Station in northern Ahwaz province in Iran. Testing was conducted in strip plots using a randomized complete block design with three replications. The main plots were tillage method: T1 = conventional plow + disc harrow + leveler; T2 = chisel plow + disc harrow + leveler; T3 = chisel plow + rotavator; T4 = disc harrow + rotavator; T5 = two passes of disc harrow + leveler; T6 = one pass of rotavator; and T7 = no tilling or drilling. Subplots combine two rice residue cover varieties (LD183 and Anboory) with two rice-growing methods (paddling and dry seeding). The results showed that the highest (49.1 l/ha) and lowest (20 l/ha) fuel consumption were recorded for T1 and T7, respectively. Fuel consumption decreased 35% for T2, 20% for T3, 31% for T4, 50% for T5, 44% for T6, and 59% for T7 over T1. T1 at 4.3 h/ha and T7 at 0.5 h/ha had the highest and lowest total operation times, respectively. Total operational time decreased 46% for T2, 35% for T3, 39% for T4, 70% for T5, 53% for T6, and 88% for T7 over T1. Total operational cost of conservation tillage methods decreased 20% to 33% over T1. Type of rice residue and rice growing method had no significant effect on wheat grain yield or on other parameters. There was a significant difference between tillage methods versus seeding depth and soil versus residue break-up. Wheat grain yield for the first year of testing was significant and 9.6% higher than for the second year. The results for sowing wheat after rice harvest in silty-clay soil in Khuzestan province using available machinery recommends tillage methods T7, T5, T2 or T6 instead of conventional
method T1.- انتشار مقاله: 01-11-1392
- نویسندگان: جعفر حبیبیاصل,عبدالعلی گیلانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آنالیز چندمتغیره,اسپکتروسکوپی فروسرخ نزدیک,روشهای پیشپردازش,غیر مخرب
- چکیده: اسپکتروسکوپی فروسرخ نزدیک (NIR) در ترکیب با روشهای شیمیسنجی، شامل پیشپردازشهای طیفی و مدلسازیهای چندمتغیره، یکی از پرکاربردترین روشهای غیر مخرب اندازهگیری ویژگیهای کیفی میوهها و سبزیهاست که در سالهای اخیر بیشتر مد نظر پژوهشگران بوده است. در این پژوهش، توانایی روش اسپکتروسکوپی NIR بازتابی در محدوده طیفی 1650-930 نانومتر بهمنظور پیشبینی غیر مخرب مواد جامد حلشدنی (SSC) و اسیدیته قابل تیتر کردن (TA) پرتقال تامسون، همچنین اثر پیشپردازشهای مختلف طیفی بر دقت مدلهای چندمتغیره پیشبینیکننده بررسی شد. در این راستا، مدلهای واسنجی چندمتغیره حداقل مربعات جزئی (PLS) بر پایه اندازهگیریهای مرجع و اطلاعات طیفهای پیشپردازش شده با ترکیب روشهای مختلف هموارسازی (میانگینگیری متحرک (MA)، ساویتزکی- گولای (SG)، تبدیل موجک (WT))؛ نرمالسازی (تصحیح پراکنش افزاینده (MSC)، توزیع نرمال استاندارد (SNV))؛ و افزایش قدرت تفکیک طیفی (مشتقهای اول و دوم (D1، D2)) برای پیشبینی SSC و TA پرتقالها تدوین شدند. نتایج نشان داد که اسپکتروسکوپی NIR بازتابی، در ترکیب با روشهای شیمیسنجی، توانایی پیشبینی غیر مخرب SSC و TA پرتقال را دارد. همچنین، روشهای پیشپردازش اثر مستقیم بر نتایج مدلهای PLS تدوین شده برای پیشبینی این پارامترهای درونی داشتند و بهترین نتایج پیشبینی برای SSC(430/0RMSEC=، 923/0rc=، 451/0RMSEP=، 936/0rp=، 798/2SDR=) و TA(133/0RMSEC=، 883/0rc=، 177/0RMSEP=، 863/0rp=، 853/1SDR=) بر پایه ترکیب روشهای پیشپردازش MA + SNV بهدست آمد.
- چکیده انگلیسی: Near-infrared spectroscopy (NIRS) combined with chemometric methods of spectral pre-processing and multivariate modeling is popular non-destructive method for measuring quality attributes of fruits and vegetables. The present study investigated the feasibility of reflectance NIRS in a spectral range of 930-1650 nm for non-destructive prediction of soluble solids content (SSC) and titratable acidity (TA) in Thomson oranges. The effect of spectral pre-processing methods on the accuracy of multivariate predictor models was also assessed. Partial least squares (PLS) multivariate calibration models were developed using the reference measurements and pre-processed spectra. The following methods were used: smoothing (moving average (MA), Savitzky-Golay (SG), wavelet transform (WT)); normalizing (multiplicative scatter correction (MSC), standard normal variate (SNV)); and increasing the spectral resolution (the first and second derivatives (D1, D2)) to predict the SSC and TA of oranges. The results indicate that reflectance NIRS plus chemometrics gives the potential for non-destructive prediction of SSC and TA in oranges. Pre-processing methods directly affected the results of the PLS models. The best prediction results for SSC (RMSEC = 0.430, rc = 0.923, RMSEP = 0.451, rp = 0.936, SDR = 2.798) and TA (RMSEC = 0.133, rc = 0.883, RMSEP = 0.177, rp = 0.863, SDR = 1.853) were achieved based on a combination of the MA + SNV pre-processing methods.
- انتشار مقاله: 05-09-1392
- نویسندگان: بهاره جمشیدی,سعید مینایی,عزالدین مهاجرانی,حسن قاسمیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کارایی مصرف آب,گندم آبی,مدیریت بقایای گیاهی,پشتههای عریض,پیآب
- چکیده: از عوامل مؤثر بر عملکرد گندم، استفاده بهینه از بقایای گیاهی و آب است. از این رو نیاز است تا روشهای مدیریت بقایای گیاهی و زمان اجرای پیآب روی پشتههای عریض بررسی و ارزیابی شود. این تحقیق در قالب طرح آماری
اسپلیت بلوک و بهمدت سه سال اجرا شد. تیمار اصلی، مدیریت بقایای گیاهی شامل: الف، سوزاندن بقایای گیاهی،
ب، خارج کردن قسمت عمدهای از بقایای گیاهی+ ساقه خردکردن و ج، خارج کردن قسمت عمدهای از بقایای گیاهی
+ ساقه خردکردن + شخم با گاوآهن برگرداندار است. تیمار فرعی زمان اجرای پیآب شامل: الف، 7 روز پس از کاشت، ب، 14 روز پس از کاشت و ج، 21 روز پس از کاشت در 3 تکرار است. پارامترهای شاخص مخروطی خاک، درصد رطوبت خاک، درصد سبز، درصد بقایای گیاهی مانده بر سطح خاک، میزان آب مصرفی و عملکرد گندم اندازهگیری شد. نتایج نشان میدهد که تیمار استفاده از ساقه خردکن + گاوآهن برگرداندار، در مقایسه با سوزاندن بقایای گیاهی، باعث کاهش: شاخص مخروطی خاک بهمیزان 8/ 18 درصد، میزان سبز شدن 7 درصد، بقایای گیاهی مانده بر سطح خاک بهمیزان 63 درصد و آب مصرفی بهمیزان 5 درصد و نیز باعث افزایش ماده آلی خاک بهمیزان 5/3 درصد، عملکرد گندم بهمیزان
5 درصد و کارآیی مصرف آب بر اساس عملکرد گندم بهمیزان 3/11 درصد شده است. نتایج همچنین نشان میدهد که زمان اجرای پیآب تأثیر خاصی بر عملکرد گندم ندارد و میتوان آن را بهمدت 21 روز از تاریخ کاشت به تاخیر انداخت یا بهعبارت دیگر آن را حذف کرد.- چکیده انگلیسی: The effective parameters of the present study on wheat yield were the optimum use of residue and water. The effects of residue management and post-irrigation methods on raised bed planting systems were evaluated for irrigated wheat. This study was a split-block design with three replications. The levels of residue management considered as main plots were burned straw (B), partial removal of straw + stalk shredder (R), and partial removal of straw + stalk shredder + moldboard plowing (RP). The effects of delay of post-irrigation was measured at 7 d (I7), 14 d (I14), and 21 d (I21) after planting for the sub-plots. The soil cone index, moisture content, percentage of plant emergence, percentage of surface residue cover, weight of 1000 kernels, water use, and wheat yield were measured. The results indicated that treatment RP decreased the cone index 18.8%, plant emergence 7%, surface residue cover 63%, and water use 5%, and increased organic matter 3.5%, wheat yield 5%, and water use efficiency based on wheat yield 11.3% compared to treatment B. The results also showed that timing of post-irrigation had no significant effect on wheat yield. This indicates that post-irrigation can be delayed until 21 d after planting, which effectively eliminates the need for post-irrigation.
- انتشار مقاله: 01-11-1392
- نویسندگان: علیاکبر صلحجو,سیدابراهیم دهقانیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آبیاری قطرهای زیرسطحی,خاک لومی,عرض خیسشدگی,عمق خیسشدگی
- چکیده: کاهش چشمگیر کمیت و کیفیت منابع آب در دسترس، بشر را وا میدارد تا آب را بهشکلی درستتر مصرف کند.
سیستمهای نوین آبیاری مانند آبیاری زیرسطحی، از راههایی هستند که باعث افزایش بازده و کارایی مصرف آب میشوند. در این روشهای آبیاری، با توزیع آب در داخل نیمرخ خاک، سطح خاک خشک باقی میماند و تبخیر کاهش مییابد. در طراحی آبیاری قطرهای زیرسطحی، شکل و ابعاد پیاز رطوبتی عامل اصلی در تعیین عمق نصب لولههای قطرهچکاندار و فاصلۀ قطرهچکانها از یکدیگر است و به این منظور مدلهای زیادی ارائه شده که با داشتن مشخصات هیدرولیکی خاک، دبی خروجی و حجم آب خارج شده، میتوانند تخمین قابل قبولی از شکل پیاز رطوبتی ارائه دهند. در این تحقیق، برای برآورد پیاز رطوبتی از روش آنالیز ابعادی، بهدلیل ساده بودن و نیز کم بودن تعداد پارامترهای موردنیاز، بهعنوان مدل تجربی و مدل عددی HYDRUS-2Dاستفاده شد. مقادیر اندازهگیری شده، شکل پیاز رطوبتی در سیستم آبیاری قطرهای زیرسطحی (شامل عمق خیس شده در پایین قطرهچکان، عمق خیس شده در بالای قطرهچکان و عرض خیس شده) در یک خاک لومی با عمق نصب 40سانتیمتر زیر سطح خاک با دبی 5/3 لیتر در ساعت با نتایج هر دو مدل مقایسه شد. ضریب تبیین بالای بین 88/0 تا 97/0 برای مدل HYDRUS-2D و 94/0 تا 98/0 برای مدل تجربی بهدست آمد که دقت هر دو مدل را در تعیین ابعاد پیاز رطوبتی در آبیاری قطرهای زیرسطحی نشان میدهد.- چکیده انگلیسی: Optimal use of water resources is essential to decrease cost and maximize available water resources. Subsurface drip irrigation can increase irrigation and water use efficiency. This irrigation method distributes water into the soil, leaving the surface of the soil dry and decreasing evaporation. In the design of subsurface drip irrigation (SDI) systems, the dimensions of the wetted onion determine the installation depth and spacing of the drippers. Several models have been developed to simulate soil moisture patterns and the wetting front using soil hydraulic parameters, emitter discharge rate and volume of water discharged. The present study used the powerful numerical model HYDRUS-2D and dimensional analysis, which requires fewer parameters to predict the wetted zone using the empirical method. The predicted values for wetting depth (upward, downward) and horizontal dimensions were compared with those obtained by laboratory testing conducted in loamy soil at 40 cm in depth. R2 varied from 0.88 to 0.97 for HYDRUS-2D and 0.94 to 0.98 for the empirical model. The results showed that the simulated and experimental results were in very good agreement and that the empirical model better predicted the dimensions of the wetted onion.
- انتشار مقاله: 09-09-1392
- نویسندگان: مژده خلیلی,مهدی اکبری,ابوطالب هزارجریبی,مهدی ذاکرینیا,فریبرز عباسی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد هیدرولیکی,شبکة آبیاری,سازههای تنظیمکنندة جریان
- چکیده: کنترل ناصحیح و بیدقتی در تنظیم و توزیع جریان در شبکههای مدرن تاکنون موجب پایین آمدن راندمان توزیع و بهدنبال آن بروز مشکلاتی در بهرهبرداری اقتصادی از شبکههای آبیاری شده است. نظر به اهمیت موضوع ارزیابی سامانههای کنترل جریان، در این مطالعه دو سامانة کنترل از نوع نیرپیک (شبکة آبیاری زایندهرود اصفهان) و طراحی دفتر عمران اراضی ایالات متحده (شبکه آبیاری درودزن فارس) بررسی و سازههای مناسب از لحاظ هیدرولیکی توصیه شده است. ضمن بازدیدهای مکرر از این دو شبکه، با استفاده از آلبومها و پلان نقشههای طراحی، تعدادی از ساختمانهای تنظیم سطح آب و سازههای تنظیم جریان بهعنوان سازههای نمونه انتخاب گردیدند. بده واقعی، یعنی همان بده تحویلی به مزارع، با بده اسمی مقایسه شد. افت انرژی در ساختمانهای کنترل جریان (دریچههای مدول نیرپیک از نوع C2, L2, XX2، دریچههای C.H.O، دریچههای آمیل، آویو، کشویی و سرریزهای نوک اردکی) برای محدودهای مشخص از بده کانالها اندازهگیریو با افت انرژی مجاز که با استفاده از روابط تئوری افت انرژی بده بهدست آمده، مقایسه شد. در این مطالعه، از مشخصههای کیدو و خطای نسبی بهمنظور تجزیه و تحلیل استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که تفاوت مقادیر بده اسمی و مقادیر بده واقعی در شبکة درودزن در سطح احتمال 5 درصد (05/0P£) معنیدار است. این تفاوت در شبکة زایندهرود معنیدار نیست. با توجه به معنیدار نبودن تفاوت مقادیر بده اسمی و بده واقعی و مقادیر کمتر خطای نسبی در شبکة زایندهرود، دریچههای مدول نیرپیک بهعنوان برترین سازه تنظیم جریان معرفی شدند. همچنین، دریچة آمیل و سرریزهای نوک اردکی بهلحاظ داشتن حداقل درصد خطای نسبی و معنیدار نشدن تفاوت افت انرژی مجاز و افت انرژی اندازهگیری شده، بهعنوان برترین تنظیمکنندههای سطح آب پیشنهاد شدند.
- چکیده انگلیسی: Administrative regulations for water flow decrease distribution efficiency and effect the economical operation of irrigation networks. Complications in distribution systems and the decrease in availability of water require study of the hydraulic performance of existing flow control structures. Control systems designed by Neyrpic (Zayandeh Rud network) and USBR (Doroodzan network) were investigated and suitable hydraulic structures were considered. The Neyrpic modules and CHO gates were used as intakes. Amil and Avio gates, static weir and sliding gate were chosen as water level regulator structures. The delivered flow rate and energy loss were analyzed for these systems and the nominal and actual flow rates to farmers were compared. Energy loss in the flow control structures (XX2, L2, C2, C.H.O, Amil, Avio, static weir and sliding gates) were measured at different flow rates and compared with allowable loss values calculated using energy loss-flow rate relationships. This analysis combined with the relative error(er) and x2 allowed assessment of the most accurate and suitable system for delivering water from off-takes and water level regulators. A significant difference (p £ 0.05) was found for the flow rate in Doroodzan network, but not in the Zayandeh Rud network. Considering these results and the low error values for Zayandeh Rud network, the XX2, L2, C2 gates are recommended for discharge regulation. Amil gates and duckbill weirs are also recommended because of the minimum error and insignificant head loss in these structures.
- انتشار مقاله: 19-12-1391
- نویسندگان: حمیدرضا سالمی,حمیدرضا سالمی,حمیدرضا سالمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: بافت,آنتوسیانین,مایکروویو,اسمز- اولتراسوند,گیلاس سیاه
- چکیده: در این پژوهش، اثر خشک کردن اسمزی با کاربرد اولتراسوند و دوره تکمیلی خشک کردن با مایکروویو روی خصوصیات کیفی (آنتوسیانینهای پلیمری شده، آنتوسیانینهای وارد شده به محیط اسمزی و بافت) گیلاس سیاه خشک شده بررسی شد. برای خشک کردن، از محلول اسمزی (آب، ساکارز) استفاده شد و بهمنظور رسیدن به یک فرآیند اسمز بهینه، غلظت قند در سه سطح 40، 50 و 60 درصد و دما در سه سطح 60، 50 و 40 درجه سلسیوس آزمایش شد. فرآیند اولتراسوند نیز در دو فرکانس 65 و 130 کیلوهرتز مورد بررسی قرار گرفت. نمونههای گیلاس سیاه بهمنظور افزایش نفوذپذیری پوست، بهمدت دو دقیقه در سود 5/0 مولار، غوطهور شدند. برای خشک کردن تکمیلی نیز از مایکروویو با توانهای 100، 200 و 300 وات استفاده شد. بهمنظور تعیین نقاط بهینة فرایند خشککردن ترکیبی اولتراسوند- اسمزی- مایکروویو از روش سطح پاسخ استفاده شد. آزمایشها بر اساس طرح کامپوزیت مرکزی اجرا شدند. نتایج بررسیها نشان میدهد که شرایط خشک کردن اثر معنیداری بر میزان آنتوسیانین پلیمری، آنتوسیانین هدر رفته و بافت گیلاسهای سیاه خشک شده دارد (05/0p<). شرایط بهینه برای به حداقل رساندن مقدار آنتوسیانین ورودی به محیط اسمزی در فرکانس 7/40 کیلوهرتز، دمای 40 درجه سلسیوس و غلظت 40 درصد میدهد و شرایط بهینه برای حداقل آنتوسیانین پلیمری در غلظت 60 درصد، دمای 44/44 درجه سلسیوس، توان 300 وات و بدون فرکانس بهدست آمد.
- چکیده انگلیسی: The effect of microwave-assisted finish drying following osmotic dehydration with the application of ultrasound was investigated. Qualitative characteristics of dried black cherries (polymeric anthocyanin, loss of anthocyanin into osmotic solution, texture) were determined. Osmotic dehydration was done in osmotic solution (sucrose-water) with concentrations of 40%, 50%, and 60% sucrose. Osmotic dehydration was determined at 40, 50 and 60 °C. The influence of ultrasonic frequency at 65 and 130 KHz was also studied. To increase the permeability of skin of the black cherries, they were dipped in NaOH (0.5 mol) for 2 min. Microwave drying was done at 100 W, 200 W and 300 W to complete the drying process. Response surface methodology was used to optimize the osmotic-ultrasound-microwave drying conditions of the black cherry to achieve minimum loss of anthocyanin into the osmotic solution and polymeric anthocyanin. Experiments used a central composite rotatable design. The results showed that drying condition had a significant effect on anthocyanin loss, polymeric anthocyanin, and texture after dehydration. The optimal conditions for minimum anthocyanin loss were a temperature of 40°C, 40% concentration and ultrasonic frequency of 40.7 kHz. The optimal conditions for minimum polymeric anthocyanin were a temperature of 44.44°C, 60% concentration, 300 W of power and no ultrasonic frequency.
- انتشار مقاله: 18-06-1391
- نویسندگان: زهره کرمی,قاسم یوسفی,زهرا امامجمعه
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آنتیاکسیدان,سبوس برنج,عدد اسیدی,رنسیمت,عدد پراکسید,گاما اوریزانول
- چکیده: گاما اوریزانول یکی از آنتیاکسیدانهای قوی است که مانع اکسیداسیون روغن میشود. این ماده در سبوس برنج وجود دارد. گاما اوریزانول سطح کلسترول خون را پایین آورده و منجر به کاهش احتمال خطر بیماری تصلب شرایین میشود. دراینتحقیقعصارةآنتیاکسیدانیسبوسدو گونه برنج ایرانی، بهنام زایندهرود و سازندگی باحلالمتانول با روش پرکولاسیوناستخراج و به روغن فاقد آنتیاکسیدان در غلظت 100 و 150 پیپیام اضافه شد و در شرایط گرمخانة 63 درجه سلسیوس و در چهار فاصله زمانی 0، 24، 48 و 72 ساعت، تغییرات شیمیایی و پایداری حرارتی آنها با آزمونهای رنسیمت، عدد اسیدی، عدد پراکسید و درصد مهار رادیکال با 3 تکرار بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری بر پایة طرح کاملا تصادفی و مقایسة میانگینها با آزمون دانکن در سطح احتمال 01/0، با استفاده از نرمافزار 16SPSS نشان میدهد که تأثیر عصارةسبوس برنج گونه سازندگی بر پایداری اکسیداسیون روغن سویا طی 72 ساعت بیشتر از تأثیر BHTاست و اختلاف معنیداری با سایر عصارهها دارد (p<0.01).
- چکیده انگلیسی: g-oryzanol is one of the strongest antioxidants. It inhibits oxidation and is only present in rice bran. This composition decrease cholesterol, which decreases the risk of atherosclerosis. Ther prestn study extracted antioxidant from two varieties of rice bran (Zayandeh Rood and Sazandegi) using methanol solvent and percolation. The extracts were added to edible oil without antioxidants in 100 and 150 ppm concentrations and incubated at 63°C at intervals of 0, 24, 48 and 72 h. Chemical changes and thermal stability of the samples were examined using a Rancimat, and the acid and peroxide contents and radical scavenging percentage were recorded. Statistical analysis was done using a completely randomized design and Duncan's test at α = 0.01 using SPSS 16 software. All tests were replicated 3 times. The results showed that the effect of rice bran extract was greater for the Sazandegi variety for stable oxidation by oven aging of soybean edible oil for 72 h than for the addition of BHT and was significantly different from other extracts (p < 0.01).
- انتشار مقاله: 18-05-1391
- نویسندگان: فرهاد مختاری,مرتضی خاناحمدی,بیژن عسکری,لاله مشرف,امیرحسین الهامیراد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اکستنسوگرافی خمیر,بیاتی و انبارمانی نان حجیم,دانک کفیر,کفیران و زانتان,گندمهای سرداری و پارسی
- چکیده: کفیران یکی از متابولیتهای خارجی میکروبی است که بر اثر باکتریها و قارچهای موجود در دانک کفیر، طی رشد تولید
میشود. در این تحقیق، تأثیرافزودن 3 درصد کفیران و زانتان بر ویژگیهای اکستنسوگرافی خمیر و انبارمانی نان حجیم بررسی شد. دانکهای کفیر و استخراج کفیران بهترتیب توسط اینکوباتور مجهز به همزن و سانتریفوژ یخچالدار کشت شد. ویژگیهای فیزیکوشیمیایی گندمهای سرداری و پارسی و آرد آنها، با دستگاه اینفراماتیک، خواص رئولوژیکی خمیر با اکستنسوگراف و انبارمانی نانها، با نگهداری در اینکوباتور ارزیابی شد. نتایج ویژگیهای فیزیکوشیمیایی گندمها و آرد آنها نشان میدهد که گندم سرداری، وزن هزار دانه، عدد فالینگ، اندیس زلنی، پروتئین، جذب آب و سختی کمتر و در مقابل، گلوتن و وزن هکتولیتر بالایی، نسبت به گندم پارسی دارد. نتایج اکستنسوگرافی نشان میدهد که افزودن زانتان بهمیزان3 درصد، منجر به کاهش معنیدار (05/0>p) در کششپذیری و افزایش قابل توجه در مقاومت به کشش و انرژی خمیر گندمها میشود. افزودن 3 درصد کفیران به خمیر سرداری، در مقایسه با خمیر پارسی، افزایش معنیداری (05/0>p) در مقاومت به کشش و انرژی (زمانهای 45 و 90 دقیقه) و کاهش معنیداری (05/0>p) در کششپذیری هر دو نوع خمیر را بهدنبال دارد. بر اساس آزمون بیاتی، در 3 زمان، 24، 48 و 72 ساعت، مشخص شد با افزودن 3 درصد کفیران به خمیر هر دو نوع گندم، بیاتی مغز نانها بهطور معنیداری (05/0p<) کاهش مییابد، در حالیکه تیمار 3 درصد زانتان، نسبت به نمونة شاهد، سفتی بیشتر و روند بیاتی تندتری دارد. افزودن 3 درصد کفیران و زانتان به گندم پارسی، عمر انبارمانی نانها را بهترتیب به 13 و 11 روز افزایش میدهد، در حالیکه در گندم سرداری، عمر انبارمانی نانها بهترتیب، 12 و 10 روز افزایش مییابد.- چکیده انگلیسی: Kefiran is an exogenous microbial metabolite produced mainly by bacteria and fungi during growth. The present study investigated the effects of the addition of 3% kefiran and 3% xanthan on the extensographic characteristics of wheat dough and the shelf life of raised bread. Kefir grain was cultivated in a shaking incubator and kefiran extraction was carried using a centrifugal refrigerator. The physicochemical properties of Sardari and Parsi wheat and their respective flours were analyzed using an Inframatic analyzer. The rheological properties of the wheat dough were measured using an extensograph and the shelf life was recorded from samples preserved in an Incobatore. Sardari wheat recorded lower values for 1000-seed weight, falling number, Zeleny index, protein, water absorption and rigidity, but higher gluten and hectoliter weights than for Parsi wheat. The addition of 3% xanthan significantly decreased (p < 0.05) wheat dough extensibility and significantly increased resistance-to-extension and energy. The addition of 3% kefiran to Sardari dough significantly increased (p < 0.05) resistance-to-extension (each period) and energy (in periods of 45 and 90 min) over the Parsi wheat and significantly decreased (p < 0.05) extensibility in both wheat doughs. The results of staling tests done at 24, 48 and 72 h showed that the addition of 3% kefiran and 3% xanthan significantly decreased crumb staling (p < 0.05). The addition of 3% xanthan decreased staling and increased hardness over the control samples. The addition of 3% kefiran and 3% xanthan extended the shelf life of Parsi wheat bread by 13 and 11 d, respectively, and the shelf life of Sardari wheat bread by 12 and 10 d, respectively.
- انتشار مقاله: 08-05-1391
- نویسندگان: منصوره سلیمانیفرد,مهران اعلمی,فرامرز خداییان چگنی,گودرز نجفیان,علیرضا ا صادقی ماهونک,مرتضی خمیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مالتودکسترین,خشککن انجمادی,پلیوینیلپیرولیدون, رطوبتنسبی, ریزپوشانی, زعفران
- چکیده: زعفران، یکی از مهمترین چاشنیهای مورد مصرف در صنایع غذایی است که برای بهبود رنگ، عطر و طعم بسیاری از فراوردهها بهکار میرود. معمولاً، بخش قابل توجهی از ترکیبات رنگی زعفران به لحاظ فرار بودن و حساس بودن به اکسایش، طی مدت زمان نگهداری و فراوری از بین میرود. پژوهش حاضر با هدف ریزپوشانی این ترکیبات بهمنظور محافظت در مقابل شرایط محیطی با استفاده از خشککن انجمادی انجام گرفت. بدین منظور، ابتدا فرآیند استخراج ترکیبات رنگی زعفران (کروسین) بهصورت خالص انجام گرفت و عصارة آبی حاصل با خشککن انجمادی خشک شد. محلولهای 5 ،10 و 15 درصد پلیوینیلپیرولیدون 40 و مالتودکسترین (بادرجه هیدرولیز 5/16 تا 5/19)حاوی
250 میلیگرم عصارة آبی خشک شدة انجمادی تهیه و با خشککن انجمادی خشک شدند. خصوصیات ریزکپسولهای حاصل نظیر راندمان ریزپوشانی ترکیبات رنگی، مقدار ترکیبات رنگی باقیمانده، چگالی تودهای، دمای انتقال شیشهای، ریزساختار ریزکپسولها و سرعت رهایش ترکیبات رنگی طی 45 روز نگهداری در رطوبت نسبی 75 درصد و دمای محیط (25 درجه سلسیوس) ارزیابی شدند. نتایج نشان میدهد که میزان کروسین ریزکپسولهای تهیه شده با مادة دیوارة
پلیوینیلپیرولیدون، در مقایسه با مادة دیوارة مالتودکسترین، تا حدودی بیشتر است. با افزایش غلظت مواد دیواره از 5 به 15 درصد، میزان کروسین کاهش مییابد. دمای انتقال شیشهای تمامی نمونههای مورد آزمون از دمای محیط بیشتر و
دمای انتقال شیشهای ریزکپسولهای حاوی مادة پلیوینیلپیرولیدون بیشتر از دمای انتقال شیشهای ریزکپسولهای حاوی مادة دیواره مالتودکسترین است. ریزکپسولهای تهیه شده ساختاری ورقهای و پرکمانند دارند و مقدار کروسین
ریزکپسولها طی 45 روز نگهداری کاهش مییابد اما مادة دیوارة پلیوینیلپیرولیدون با غلظت 10 درصد، بهمیزان زیادی باعث حفاظت ترکیبات رنگی طی مدت نگهداری میشود.- چکیده انگلیسی: Saffron is an important spice values for its color, aroma and flavor in the food industry. A significant proportion of saffron compound is lost during processing and storage because of its volatility and sensitivity to oxidation. Thepresent research microencapsulated saffron color compounds (crocin) by freeze drying. The freeze-dried aqueous saffron effective compound extract was first prepared and then solutions of 5%, 10% and 15% polyvinylpyrrolidone (PVP40) and maltodextrin (MDX, dextrose equivalent: 16.5-19.5) containing 250 mg of the freeze-dried aqueous saffron extract were prepared. The solutions were dried in a freeze dryer. The characteristics of the microcapsules (yield of microencapsulation, color remaining, bulk density, glass transition, microstructure, release speed of color compound) were evaluated at 75% humidity at room temperature (25°C) after 45 d of storage. The results showed that the crocin content of microcapsules prepared with PVP40 were higher than for those prepared with MDX. The color of the saffron compounds decreased as the wall concentrations increased from 5% to 15%. The glass transition for all samples was greater than ambient temperature. The glass transition of PVP40 was greater than that of MDX. The structure of the microcapsules was laminated and flaked. After 45 d of storage, the crocin content decreased, but the microcapsules with PVP40 had 10% higher preserved color than the other samples.
- انتشار مقاله: 18-09-1391
- نویسندگان: پروین شرایعی,سودابه عینافشار,آزاده کمالی,راضیه نیازمند
- مشاهده