در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فراسنجههای خونی,تولید گاز,قابلیت هضم,خاصیت آنتی اکسیدانی,شاخصهای رنگ سنجی
- چکیده: زمینۀ مطالعه: استفاده از افزودنیهایی نظیر گیاهان دارویی ممکن است منجر به بهبود فرآیند هضم و تخمیر و در نتیجه تولید حیوان شود.
هدف: آزمایش حاضر با هدف تعیین بهترین مقدار استفاده از گیاه کاکوتی در جیره برههای پرواری و یافتن اثر آن بر ویژهگیهای هضمی، تخمیری، عملکردی، خونی و کیفی لاشه و گوشت انجام شد.
روشکار: مقادیر مختلف کاکوتی (0، 2/0، 4/0، 6/0، 8/0، 1 درصد) به یک جیره بره پرواری افزوده شد و بهترین جیره با روش تولید گاز انتخاب شد، سپس در تغذیه برههای نر با میانگین وزن 2±41 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 6 تکرار استفاده شد. جیرههای انتخاب شده برای تغذیه برهها شامل: جیره شاهد (فاقد کاکوتی) و جیره شاهد مکمل شده با مقادیر 2/0 یا 4/0 درصد کاکوتی بودند. مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، عملکرد پروار، فراسنجههای خونی و تخمیری شکمبه، جمعیت پروتوزوآ، برخی ویژهگیهای کیفی گوشت اندازهگیری شدند. در پایان دوره برهها کشتار و اجزای لاشه مورد تجزیه و وزن کشی قرار گرفت.
نتایج: نتایج آزمایش نشان داد که پتانسیل تولید گاز، عامل تفکیک، ماده آلی واقعاً تجزیه شده، ماده خشک مصرفی، قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی، غلظت گلوکز، کلسترول، تریگلیسرید، نیتروژن اورهای خون، جمعیت پروتوزوآ، تحت تأثیر جیرههای آزمایشی قرار نگرفت. برای میانگین افزایش وزن روزانه، کل اضافه وزن برهها، تولید توده میکروبی بین جیرههای آزمایشی تفاوت معنیداری وجود داشت و در تیمار حاوی 2/0 درصد کاکوتی بیشترین مقدار بود. ویژهگی آنتی اکسیدانی و شاخصهای رنگ سنجی و pH گوشت تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت.
نتیجهگیری نهایی: در کل طبق آزمایشهای دامی بهترین مقدار استفاده از گیاه کاکوتی ۲/۰ درصد بود که در برخی از صفات تخمیری و عملکردی بهبود ایجاد کرد.- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: The use of additives, such as medicinal plants, may result in improved digestion and fermentation and consequently, animal production.
OBJECTIVES: The present experiment was conducted to determine the most appropriate amount of Ziziphora cliniopodiodes plant to be utilized in lamb diet and its effect on digestibility, fermentation, growth performance, blood, and quality of carcass and meat.
METHODS: Different amounts of Ziziphora cliniopodiodes (0, 0.2, 0.4, 0.6, 0.8, 1 %) were added to diet of lambs. The best diet was selected based on gas production method and fed to male lambs with an average weight of 41 ± 2 kg in a completely randomized design with three treatments and six replications. The selected diets for feeding lambs included: control diet (Ziziphora cliniopodiodes) and control diet supplemented with 0.2 or 0.4 % Ziziphora cliniopodiodes. Feed intake, digestibility of nutrients, fattening performance, blood and rumen fermentation parameters, protozoan population, and certain meat quality indexes were measured. At the end of the experiment, the carcass traits were studied.
RESULTS: The obtained results herein revealed that the potential of gas production, partitioning factor, truly degradable organic matter, dry matter intake, apparent digestibility of dry matter, organic matter, crude protein, neutral detergent fiber, acid detergent fiber, glucose, cholesterol, triglyceride, blood urea nitrogen, and protozoa population were not affected by the experimental diets. There was a significant difference among the experimental diets for daily weight gain, the total weight gain of lambs, and microbial biomass production. The highest records belonged to the diet containing 0.2 % Ziziphora cliniopodiodes. Antioxidant characteristics, colorimetric indices, and pH of meat were not affected by the applied treatments.
CONCLUSIONS: In general, according to livestock experiments, the best amount of Ziziphora cliniopodiodes to be employed was 0.2 %, which improved certain fermentative and performance traits.- انتشار مقاله: 19-05-1399
- نویسندگان: پروین علیمیرزایی,مرتضی چاجی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دام و طیور
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسید سولفوریک,تولید گاز,کاه کنجد,بخار آب تحت فشار,آنزیم ناتوزیم
- چکیده: این آزمایش به منظور بررسی اثر بخار آب تحت فشار پایین، اسید سولفوریک و مخلوط آنزیمی ناتوزیم بر قابلیت هضم و فرآسنجههای تولید گاز کاه کنجد در شرایط آزمایشگاه انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل عملآوری کاه کنجد با دو سطح صفر و یک بار بخار آب در دمای 130 درجه به مدت 120 دقیقه، دو سطح صفر و 4/2 درصد اسید سولفوریک تجاری و دو سطح صفر و 3 گرم در کیلوگرم ماده خشک آنزیم اگزوژنوس بودند. ترکیب شیمیایی، هضمپذیری آزمایشگاهی و فراسنجههای تولید گاز نمونهها تعیین شد. عملآوریهای انجام شده سبب کاهش معنیدار ماده خشک، پروتئین خام، فیبر نامحلول در شوینده خنثی (NDF)، فیبر نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) و مقدار لیگنین کاه کنجد شد (05/0>P). عملآوری با اسید، بخار و آنزیم باعث کاهش 4 درصدی میزان لیگنین شد، عملآوری با آب مقدار ADF نمونهها را از 89/46 درصد در تیمار شاهد به 48/26 درصد کاهش داد. تولید گاز، تجزیهپذیری دیواره سلولی و همچنین قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی تحت تأثیر عملآوریهای انجام شده قرار گرفت (05/0>P). بیشترین پتانسیل تولید گاز (53/55 میلیلیتر) مربوط به کاه کنجد عملآوری شده با اسید- بخار- آنزیم و بیشترین نرخ تولید گاز (0283/0 میلیلیتر بر ساعت) متعلق به کاه کنجد عملآوری شده با بخار- آنزیم بود. کاه کنجد عملآوری شده با اسید- بخار- آنزیم بیشترین قابلیت هضم NDF (45/55 درصد) و ADF (83/45 درصد) را نشان داد. نتایج این آزمایش نشان داد که عملآوری کاه کنجد با اسید- بخار- آنزیم بهترین اثر را بر کاهش محتوای لیگنین نمونهها داشته و از طرفی تجزیه دیواره سلولی، پتانسیل تولید گاز، توده میکروبی و قابلیت هضم ADF و NDF کاه کنجد عملآوری شده با این تیمار وضعیت مناسبتری نسبت به سایر نمونهها داشته است.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted to investigate the effect of processing with low steam pressure, sulfuric acid and Natozyme enzyme mixture on digestibility and in vitro gas production parameters of sesame straw. Experimental treatments were two levels of 0 and one bar steam pressure in 120 min and 130 °c, two levels of 0 and 2.4% sulfuric acid, and two levels of 0 and 3 gr/kg/DM exogenous enzyme. Chemical composition, in vitro digestibility and gas production parameters of the samples were determined. Processing caused to significant decrease of dry matter, crude protein, neutral detergent fiber (NDF), acid detergent fiber (ADF) and lignin content of sesame straw (P< 0.05). Processing by acid, steam and enzyme decreased the lignin by 4%. Processing by water decreased the ADF content of samples from 46.89% in the control treatment to 26.48%. Processing influenced gas production, cell wall degradability and digestibility of neutral detergent fiber (P<0.05). The greatest potential of gas production (53.55 mL) was related to the sesame straw processed by acid - steam - enzyme and the greatest rate of gas production (0.0283 ml/h) was belonged to the sesame straw processed by steam– enzyme. Sesame straw processed by acid- steam- enzyme had the greatest digestibility of NDF (55.45%) and ADF (45.83%).Therefore the result of this experiment showed processing of sesame straw by acid- steam- enzyme had the best effect on decrease of lignin content of samples. Also cell wall degradability, potential of gas production, microbial biomass and digestibility of ADF and NDF of sesame straw processed with this treatment was more appropriate than the other treatments.
- انتشار مقاله: 15-01-1395
- نویسندگان: حمید بانشی,طاهره محمدآبادی,خلیل میرزاده,مرتضی چاجی,محمود قاسمینژاد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دام و طیور
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: pH,تولید گاز,نیتروژن آمونیاکی,هضم پذیری,هضم دو مرحلهای
- چکیده: هدف از این مطالعه بررسی روش مناسب تهیه سیلاژ سرشاخه نیشکر و ارزیابی ارزش تغذیهای آن در نشخوارکنندگان با استفاده از روشهای آزمایشگاهی بود. تیمارهای مورد استفاده در این آزمایش شامل ترکیب اوره+ملاس (3+1، به ترتیب 1 و 3 درصد ماده خشک) در دو سطح 0 و 3+1، اسیدسولفوریک در سه سطح 0، 9/0 و 8/1 درصد ماده خشک در قالب طرح کاملاً تصادفی با آزمایش فاکتوریل3×2 بودند. سرشاخه نیشکر با افزودنیهای ذکر شده (بر اساس ماده خشک) به خوبی مخلوط و در کیسههای نایلونی ضخیم سیلو شد. محتوی پروتئین خام سرشاخه سیلو شده با افزودن ترکیب اوره+ملاس و اسید سولفوریک افزایش معنیداری نشان داد (05/0>P). تمامی افزودنیها باعث کاهش معنی دارpH سیلاژ شدند (05/0>P). اسیدسولفوریک منجر به کاهش نیتروژن آمونیاکی گردید (05/0>P). افزودن اوره+ملاس باعث افزایش هضمپذیری ماده خشک شد (05/0
P) و ماده خشک (05/0
- چکیده انگلیسی: The objective of this study was to investigate the suitable method for preparing sugarcane top (SCT) silage and evaluation the nutritive value of prepared silage by using in vitro methods in ruminant. The treatments were mixture of urea+molasses (1, 3 % DM, respectively) on two levels 0 and 1+3, sulfuric acid on three levels 0, 0.9 and 1.8 % DM that arranged in a 2×3 factorial design. The sugar cane top were mixed (DM basis) by additives and ensiled in polyethylene bags. Content of CPof SCT ensiled with urea+molasses and sulfuric acid increased (P<0.05). All additives significantly decreased pH of silage (P<0.05). The acid caused to increase NDF (P<0.05) and dry matter digestibility (P>0.05). Adding of sulphuric acid increased gas production linearly (P<0.05). All additives used in this experiment improved nutritive value of SCT silage, and made possible of long preservation. However, if pH decreases to lower than 4, silage quality remains the same as initial forage for a longer keeping time.
- انتشار مقاله: 10-01-1395
- نویسندگان: صغری محمودی میمند,مرتضی چاجی,موسی اسلامی,طاهره محمد آبادی,محمد بوجارپور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دام و طیور
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ضریب تبدیل,افزایش وزن,تجزیه لاشه,هضم ایلئومی
- چکیده: این آزمایش به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف تفاله زیتون و مخلوط آنزیمی با نام تجاری ناتوزیم P، بر عملکرد و هضم مواد مغذی با استفاده از 320 قطعه جوجه گوشتی نر سویه تجاری راس 308 در یک دوره 42 روزه اجرا شد. آزمایش حاضر در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت آزمایش عاملی، شامل چهار سطح تفاله زیتون (0، 5، 10 و 15 درصد) و دو سطح آنزیم (0 و 5/0 درصد) با 4 تکرار در هر تیمار و 10 جوجه در هر تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که افزودن تفاله زیتون به جیره باعث افزایش معنیداری در مصرف خوراک و افزایش وزن جوجههای گوشتی شد (05/0>P). جوجههای تغذیه شده با جیره حاوی 10 درصد تفاله زیتون بیشترین مقدار مصرف خوراک و افزایش وزن را داشتند. اثر آنزیم بر مصرف خوراک در دوره رشد (42-22 روزگی) و کل دوره پروش (42-0 روزگی) معنیدار شد (05/0>P). با افزودن آنزیم مصرف خوراک کاهش یافت. اثر متقابل تفاله زیتون و آنزیم بر مصرف خوراک در دوره آغازین (21-0 روزگی) معنی دار شد (05/0>P). تیمار فاقد تفاله زیتون و آنزیم کمترین و تیمار حاوی 10 درصد تفاله زیتون بدون آنزیم بیشترین مصرف خوراک را داشتند. اثر تفاله زیتون در دوره آغازین بر ضریب تبدیل معنیدار شد (05/0>P). تیمار حاوی 5 درصد تفاله زیتون بهترین ضریب تبدیل را نشان داد. اثر آنزیم بر ضریب تبدیل در دوره آغازین معنی دار شد (05/0>P). بنابراین، میتوان از تفاله زیتون در جیره جوجههای گوشتی استفاده نمود و آنزیم باعث بهبود ارزش تغذیهای آن میشود.
- چکیده انگلیسی: This study was conducted in a factorial arrangement in complete randomized design (4×2) with 320 one-day old Ross broiler chickens for investigation effect of different level of olive pulp and enzyme on performance and nutrients digestibility for 42 days. The treatments were included: 4 levels of olive pulp (0, 5, 10 and 15% dry matter) and two levels of supplemented enzyme (0 and 0.5% DM) with 4 replicates for each treatment and 10 birds in each replicate. The olive pulp caused to significant increased of intake and gain of broilers (P<0.05). The broilers fed 10% olive pulp had highest intake and gain. The enzyme supplementation significantly decreased feed intake in grower phase (22-42 days) and whole trial period (0-42 days). Interaction of olive pulp and enzyme on feed intake in the starter phase was significant (P<0.05). Treatment content olive pulp plus enzyme and 10% olive pulp plus 0% enzyme had least and most feed intake, respectively. In starter phase olive pulp significantly affected feed conversion ratio (P<0.05). The best feed conversion ratio was for treatment content 5% olive pulp. The supplementation enzyme had significant effect on feed conversion ratio in the starter (P<0.05). Therefore, olive pulp can be used in broiler diets and enzyme improves the nutritional value of olive pulp.
- انتشار مقاله: 09-01-1395
- نویسندگان: جعفر جعفری,مرتضی چاجی,محمد بوجارپور,طاهره محمدآبادی,سمیه سالاری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جنس,مواد معدنی,آستانه تحمل,شتر تککوهانه,شرایط فیزیولوژیک
- چکیده: زمینۀ مطالعه: عناصر معدنی برای فعالیتهای مختلف بیوشیمیایی، تولیدی و تولید مثلی حیوانات ضروری هستند و تحت تاثیر خاک و گیاهان هر منطقه غلظت آن در بدن دام متفاوت خواهد بود.
هدف: هدف آزمایش حاضر تعیین غلظت عناصر معدنی کم نیاز و پر نیاز در خون شترهای چرا کننده در مراتع خوزستان بود.
روشکار: تعداد ۸۸ نفر شتر در قالب ۱۱ گروه از نظر سن و شرایط مختلف فیزیولوژیک در سه ناحیه هویزه، جفیر و آبادان-خرمشهر، در طول فصل چرای پاییزی و زمستانه مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: غلظت کلسیم، منیزیوم، سدیم، پتاسیم، کلر و آهن سرم خون هر ۱۱ گروه شتر در دامنه بهینه نسبت به سطح بحرانی (حداقل غلظتی که علائم بالینی کمبود بروز نمییابد) قرار داشتند. غلظت عناصر روی و مس در سرم خون همه گروههای شتر کمتر از سطح بحرانی آنها بود و از نظر این دو عنصر با کمبود مواجه بودند، مقدار فسفر نیز در سرم شترها نزدیک به آستانه کمبود قرار داشت. در مورد غلظت منگنز سرم نیز دامنه پایین و نامطمئنی تخمین زده شد.
نتیجهگیری نهایی: بنابراین، با توجه به نقش و اهمیت مواد معدنی، برای بهبود شرایط تولیدی و تولید مثلی شترهای این مناطق باید وضعیت عناصر معدنی جیرههای دستی با استفاده از مکملهای مناسب معدنی بهبود داده شود که از نتایج آزمایش حاضر میتوان برای این منظور استفاده کرد.- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Mineral elements for various activities such as biochemical, productive and reproductive functions of animals are necessary and their concentration in the body of animals, under the influence of soil and plants will be different in each region.
OBJECTIVES: The aim of present experiment was determination of concentration of macro and micro minerals in blood of gazing camel in the pastures of Khuzestan.
METHODS: Eighty-eight camels under 11 classes, according to age and physiological situation in Hoveyzeh, Jofeir and Abadan-Khoramshahr regions were investigated during the autumn and winter grazing seasons.
RESULTS: Concentrations of calcium, magnesium, sodium, potassium, chloride and iron in serum of all class of camels were in the optimal range, compared to the critical level. The concentrations of camels blood Zn and Cu were under critical level, so they were deficient, the P was near the deficiency threshold. Concentration of Mn was low.
CONCLUSIONS: Therefore, as important roles of minerals in improvement of production and reproductive situations of camels in these regions, the mineral status of feedlot must be improved by proper mineral supplementation, the results of present experiment could be useful.- انتشار مقاله: 04-02-1397
- نویسندگان: اکبر ابرغانی,مرتضی چاجی,هرمز منصوری,مرتضی مموئی,خلیل میرزاده,هدایت اله روشنفکر
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ذرت,جو,تولید گاز,کشت اختصاصی قارچ های شکمبه,هضم دو مرحله ای
- چکیده: زمینه مطالعه: شناخت پتانسیلهای دامی و گیاهی هر منطقه راهی برای جبران کمبود منابع علوفهای و استفاده بهینه از منابع خوراکی آن کشور میباشد، خارمریم از جمله گیاهان دارویی است که برای دامهای بومی خوزستان مصرف علوفهای نیز دارد. هدف: تحقیق حاضر با هدف مطالعه تأثیر جیرههای حاوی مقادیر مختلف خارمریم بر فعالیت قارچها و کل میکروارگانیسمهای شکمبه گاومیش خوزستان در جیرههای حاوی دانه با سرعت تجزیه شکمبهای متفاوت انجام شد. روش کار: اثر جیرههای حاوی سطوح مختلف خارمریم (DMرg/kg 0، 100 و 200) بر کل میکروارگانیسمها و قارچهای شکمبهی گاومیش با استفاده از روشهای مختلف مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج: پتانسیل و نرخ تولید گاز جیرههای آزمایشی توسط کل میکروارگانیسمها تفاوت معنیداری نداشت. پتانسیل و نرخ تولید گاز جیرههای آزمایشی توسط قارچهای شکمبه گاومیش تفاوت معنیدار داشت و در جیرههای حاوی خارمریم افزایش یافتند (05/0>p). در جیره بر پایه جو افزودن خارمریم باعث افزایش عددی قابلیت هضم ماده خشک و NDF گردید در حالی که در جیره بر پایه ذرت، باعث کاهش ناچیز هضم ماده خشک و NDF شد. در محیط کشت اختصاصی قارچها، قابلیت هضم NDF، در هر دو جیره پایه در زمان 9 روز و کل دوره تحت تأثیر جیرههای حاوی خارمریم قرار گرفت و با افزایش سطح خارمریم، هضم NDF کاهش یافت (05/0>p). صرف نظر از نوع جیره پایه، قابلیت هضم NDF (05/0
p) در هر دو جیره پایه در زمان 6 روز، با ازدیاد مقدار خارمریم افزایش داشت. نتیجهگیرینهایی: در کل استفاده از خارمریم اثر منفی بر میکروارگانیسمها و هضم مواد مغذی توسط آنها نداشت، بنابراین نتایج نشان میدهد که میتوان از خارمریم تا 20% جیره گاومیش بدون اثرات منفی بر هضم و تخمیر توسط کل میکروارگانیسمها و قارچها استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Identifying the potential of livestock and forage plants of each region is a way to compensate the lack of forage, and efficient use of edible resources of the country. Milk Thistle is a medicinal plant which may be used as fodder for native livestock of Khuzestan Province. OBJECTIVES: The purpose of this research was to study the effects of different levels of Milk Thistle on rumen fungi and whole rumen microorganisms (WRM) of Khuzestan buffalo, with diets containing grains with different degradation rate (barley and maize). METHODS: The impact of diets containing different levels of Milk Thistle (0, 100 and 200 g per kg DM) on rumen fungi and WRM of buffalo was measured by different techniques. RESULTS: Potential and rate of gas production from experimental diets by WRM were not significantly different. This parameters by buffalo rumen fungi were significantly differed and increased in diets containing Milk Thistle (p<0.05). Adding Milk Thistle in the barley-based diet increased dry matter and NDF digestibility numerically while in the corn-based diet dry matter and NDF digestibility was slightly reduced. In the SRFCM, NDF digestibility, in both basal diets in 9 days and during total period was affected by diets containing Milk Thistle and decreased NDF digestibility with increasing levels of Milk Thistle (p<0.05). Regardless of the type of basal diet, digestibility of NDF (p<0.05) and dry matter (p>0.05) for day 6, were increased with increasing the amount of Milk Thistle. CONCLUSIONS: In general, the use of Milk Thistle did not have negative effect on microorganisms and digestion of nutrients by them. Therefore, results suggest that Milk Thistle could be used up to 20 percentage in buffalo diet without any negative effect on digestion and fermentation characteristics by total microorganisms and fungi.
- انتشار مقاله: 25-09-1393
- نویسندگان: زینب نیک زاد,مرتضی چاجی,خلیل میرزاده,طاهره محمدآبادی,محسن ساری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قابلیت هضم,تخمیر شکمبه,گلوکز و اوره خون,تفاله خشک سیب
- چکیده: زمینه مطالعه: استفاده صحیح از پسماندها در تغذیه دام، سبب کاهش آلودگیهای زیست محیطی میشود. تفاله سیب به عنوان یک ماده انرژیزا و منبع خوب الیاف قابل هضم برای اغلب نشخوارکنندگان، جایگزین مطلوبی برای علوفه محسوب میشود. هدف: هدف از این آزمایش بررسی تأثیر جیرههای حاوی تفاله خشک سیب بر هضم پذیری، فعالیت نشخوار، تخمیر میکروبی و گلوکز و اوره خون گوسفندان عربی بود. روشکار: در مرحله اول در جیرههای آزمایشی از سطوح 10، 20 و 30% تفاله خشک سیب به جای یونجه استفاده شد. بر طبق نتایج، تولید گاز و هضم پذیری جیره حاوی 30 % تفاله خشک سیب بالاتر از سایر جیرهها بود. بنابراین در مرحله دوم، تعداد 8 رأس گوسفند عربی با جیره بدون تفاله سیب (شاهد) و جیره حاوی 30% تفاله خشک سیب به مدت 45 روز تغذیه شدند. نتایج: نتایج آزمایش نشان داد هضم پذیری مواد مغذی (ماده خشک، ماده آلی، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی) تحت تأثیر جیرهها قرار نگرفت (05/0
p). در زمینه متابولیتهای خون (گلوکز، اوره) اختلاف معنیداری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد اما میزان گلوکز خون در تیمار شاهد بالاتر بود (05/0>p). نیتروژن آمونیاکی شکمبه در تیمار شاهد و تیمار حاوی تفاله سیب به ترتیب mg/dl 48/14 و 49/17 (05/0>p) و pH به ترتیب3 /6 و 16/6 بود (05/0>p). جمعیت پروتوزوای شکمبه گوسفندان با مصرف تفاله سیب افزایش یافت (05/0>p). جیره حاوی تفاله سیب، پتانسیل تولید گاز (05/0>p) و قابلیت هضم کاه گندم توسط کل میکروارگانیسمها و باکتریهای شکمبه (05/0>p) را افزایش داد. نتیجه گیری نهایی: بنابراین نتایج این مطالعه پیشنهاد میکند که شاید استفاده از 30% تفاله خشک سیب به جای یونجه در جیره گوسفندان عربی بتواند فعالیت میکروبهای شکمبه در هضم و تخمیر مواد مغذی جیره را بهبود دهد.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: The correct usage of wastes in animal nutrition causes decrease in environmental pollution. Apple pomace as an energetic matter and source of digestible fibers for ruminants is a proper alternative for forage. OBJECTIVES: The aim of this experiment was to investigate the effect of diets containing dried apple pomace on digestibility, rumination, microbial fermentation and blood glucose and urea of Arabi sheep. METHODS: In the first step, 0, 10, 20 and 30% dried apple pomace replaced with alfalfa were used in the experimental diets. According to the result, gas production and digestibility of diet containing 30% dried apple pomace was higher than the other diets (p<0.05). Therefore, in the second step, 8 Arabi sheep were fed with diet without apple pomace (control) and diet containing 30% apple pomace for 45 days. RESULTS: The result showed that nutrient digestibility (dry matter, organic matter, NDF and ADF) were not significantly affected by the diets (p>0.05), but rumination activity of diet containing apple pomace decreased (p<0.05). Blood metabolites (glucose and urea) showed no significant differences between experimental diets, but blood glucose was higher in control treatment. Rumen ammonia nitrogen concentration was 14.48 and 17.49 mg/dl (p>0.05), and pH was 6.30 and 6.16 for control and apple pomace treatment, respectively (p<0.05). The rumen protozoa numbers increased with apple pomace (p<0.05). Diet containing apple pomace increased gas production potential and digestibility of wheat straw by rumen microorganism and bacteria (p<0.05). CONCLUSIONS: The results of this study suggest that alfalfa replaced with 30% dried apple pomace in Arabi sheep’s diet can improve digestive activity of rumen microbes and nutrient fermentation and digestibility.
- انتشار مقاله: 22-12-1394
- نویسندگان: زهره طهماسبی بلداجی,طاهره محمدآبادی,محسن ساری,مرتضی چاجی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ضریب تبدیل,افزایش وزن,قابلیت هضم,بادیان رومی,ماده خشک مصرفی
- چکیده: زمینه مطالعه: استفاده زیاد از آنتیبیوتیک به عنوان محرک رشد سبب ایجاد باکتریهای مقاوم میشود و احتمال انتقال باقیمانده آنتیبیوتیکها از طریق مصرف محصولات دامی، به انسان نیز وجود دارد. بنابراین باید جایگزینهایی را به جای استفاده از آنتیبیوتیکهای محرک رشد شناسایی و به پرورشدهندگان دام معرفی کرد. هدف: هدف آزمایش بررسی تأثیر دانه بادیان رومی بر خصوصیات عملکردی، هضم پذیری و میکروبهای مضر روده گوسالههای شیرخوار بود. روش کار: تعداد 24 راس گوساله ماده هلشتاین با میانگین وزن kg 8/3±8/39 از روز چهارم تولد تا دو هفته پس از شیرگیری در قالب یک طرح کاملاً تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند. برای این منظور اثرات پودر بادیان رومی بر ماده خشک مصرفی، افزایش وزن، سن و وزن از شیرگیری، ضریب تبدیل خوراک، قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، الیاف نامحلول در شویندههای خنثی و اسیدی مورد آزمایش قرار گرفتند. جیرهها شامل: 1) شاهد، 2) 25/0٪، 3) 5/0٪ بادیان رومی در ماده خشک بودند. نتایج: ماده خشک مصرفی به صورت روزانه ثبت و به صورت هفتگی ارزیابی گردید که در کل هفتههای دوره پرورش بین جیرهها اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0
p). برای میانگین افزایش وزن در کل دوره بین جیرهها اختلاف معنیداری وجود نداشت. قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی بعد ازشیر گیری در جیره حاوی 25/0 و 5/0٪ بادیان رومی بیشتر از جیره شاهد بود (05/0>p). ضریب تبدیل در زمان قبل از شیرگیری تحت تأثیر جیرهها قرار نگرفت (05/0
p). سن و وزن از شیر گیری تحت تأثیر جیرهها قرار نگرفت (05/0
p). در جیره حاوی 25/0 و 5/0٪ بادیان رومی جمعیت ایکولای روده کاهش معنیدار را نشان داد (05/0>p). نتیجهگیری نهایی: استفاده از دانه بادیان رومی به عنوان یک گیاه دارویی باعث بهبود عملکرد گوسالهها شد. از طرفی با کاهش جمعیت ایکولای مدفوع اثر مفیدی بر سلامت دام و محیط نشان داد. لذا شاید بتوان آن را جایگزین مناسبی برای آنتی بیوتیک به حساب آورد.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Excessive use of antibiotic growth promoters leaded in the creation of antibiotic-resistant bacteria and by consuming animal products, humans are at risk of receiving their residual. Therefore, instead of using antibiotics as growth promoters, some alternatives must be identified and introduced to animal breeders. Objectives: The purpose of this research was to study the effect of anise seed on performance, digestibility, and infectious microbes in the intestine of suckling calves. Methods: Twenty four female Holstein calves with average weight of39.8±3.8kg from the fourth day after birth to two weeks after weaning were examined in a completely randomized design to evaluate the effects of anise powder on dry matter intake, weight gain, age and weight of weaning, feed conversion ratio, apparent digestibility of dry matter, NDF and ADF, and intestinal infectious and harmful bacteria. The diets were: 1- Control, 2- 0.25% and 3- 0.5% anise/DM of diets. Results: Dry matter intake of calves did not affected by diets (p>0.05). At 70 days old the final weight of calves that consumed diets containing 0.25% and 0.5% of anise was significantly more than control diets. There was no significant difference between diets for the mean of total weight gain in whole period of experiment. The digestibility of NDF and ADF after weaning for diets contain anise was significantly more than control diet (p<0.05). Feed conversion ratio did not affected before weaning, but after weaning significantly improved compared with the control group for diet contain 0.25% and 0.5% anise (p<0.05). The age and weight of weaning were not affected by treatments. The Ammonia and pH of rumen fluid showed increase for anise diets compared with the control group (p>0.05). The adding of anise to the diets resulted in significantly decrease of E.coli of intestine of calves. Conclusions: Therefore, use of anise seed as a medicinal herb additive improved the performance of calves. Also, with the decline of E.coli population had beneficial effect on animal health and the environment. So it may be taking into account as good alternative for antibiotics.
- انتشار مقاله: 08-08-1394
- نویسندگان: مهدی عاصمی اصفهانی,مرتضی چاجی,موسی اسلامی,طاهره محمدآبادی,مهدی بابایی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله دامپزشکی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: روی,انسولین,گاو هلشتاین,لپتین,دورهی انتقال
- چکیده: عنصر روی، انسولین و لپتین نقش مهمی در متابولیسم انرژی ایفا میکنند. عنصر روی باعث افزایش اشتها و نیز باعث افزایش غلظت لپتین و انسولین در سرم خون میشود. لپتین و انسولین اشتها را کاهش میدهند. با توجه به این که در دورهی انتقال، سطح سرمی فراسنجههای مرتبط با مصرف خوراک اهمیت زیادی دارد، هدف این مطالعه بررسی تأثیر سطح بالای مکمل روی بر لپتین، انسولین و متابولیتهای مربوط به متابولیسم مانند اسیدهای چرب غیراستریفه (NEFA) و بتا هیدروکسی بوتیریک اسید (BHBA) میباشد. جیرهی گاوهای هلشتاین به عنوان تیمار شاهد قبل و بعد از زایش به ترتیب حاوی 75 و 150 میلیگرم در کیلوگرم و تیمار دوم به ترتیب 110 و 250 میلیگرم در کیلوگرم عنصر روی بود. جیرهها از نظر انرژی و پروتئین مشابه بودند و تنها در مقدار روی تفاوت داشتند. در روزهای 25-، 5-، 7 و 21 نسبت به روز زایمان از ورید دمی 24 گاو در هر تیمار خونگیری شد. غلظت سرمی عنصر روی، لپتین، انسولین، گلوکز، NEFA و BHBA اندازهگیری شد. سطح بالای مکمل روی در خوراک باعث افزایش عنصر روی، لپتین و انسولین سرم در قبل و بعد از زایش شد، اما مقدار گلوکز ثابت بود. غلظت NEFA تحت تأثیر عنصر روی قرار گرفت و افزایش یافت اما BHBA در روز هفتم بعد از زایش کاهش نشان داد. بنابراین، افزایش سطح مکمل روی در خوراک باعث افزایش سطح سرمی روی شد و در پی آن غلظت لپتین و انسولین سرم را قبل و بعد از زایش افزایش داد. بنابراین، میتوان گفت که افزایش سطح روی در خوراک باعث افزایش غلظت سرمی آن در گاوهای دورهی انتقال شده و غلظت لپتین، انسولین و اسیدهای چرب غیراستریفه در پی آن افزایش مییابند.
- چکیده انگلیسی: Zinc, insulin, and leptin play an important role in energy metabolism. Zn increases appetite. Increased serum Zn concentration increases leptin and insulin concentrations. However, leptin and insulin decrease appetite. Regarding the importance of serum levels of metabolites associated with food intake, this study aimed to evaluate the effect of high levels of zinc supplementation and its effect on leptin and insulin and metabolic-related metabolites such as NEFA and BHBA. The diet of Holstein cows as a control group contains 75 and 150 mg/kg and second treatment 110 and 250 mg/kg Zn before and after parturition respectively. Diets were isocaloric and isonitrogenous and the only difference was the proportion of Zn. Blood samples collected via tail vein of 24 cows per treatment on days -25, -5, 7, and 21 relatives to parturition. Serum concentrations of Zn, leptin, insulin, glucose, NEFA, and BHBA were measured. High level of Zn in the diet increased the serum concentration of Zn, leptin, and insulin before and after parturition but the concentration of glucose was constant. NEFA concentration affected by Zn level and increased but BHBA decreased on the 7th day of postpartum. In all probability, increase in serum Zn concentration caused to increase leptin and insulin level, and increased insulin signaling pathway enhances ‘ob’ gene expression. Due to insulin resistance in the transition period and increased leptin level because of increase in Zn concentration in blood, serum concentration of NEFA increased. Reduction in BHBA concentration was due to increase in insulin concentration and a greater consumption of triglycerides in the liver. In conclusion, increased level of Zn in diet caused to increase its serum concentration and consequently increased leptin, insulin and NEFA concentration in serum before and after parturition.
- انتشار مقاله: 05-04-1397
- نویسندگان: سینا الهیاری,مرتضی چاجی,مرتضی مموئی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله دامپزشکی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اوره,آنزیم,گوسفند عربی,سرشاخه خرما,فراسنجه های خونی و شکمبه
- چکیده: هدف از این آزمایش، بررسی تأثیر فرآوری سرشاخهی خرما با اوره یا آنزیم بر قابلیت هضم، رفتار مصرف خوراک و بعضی فراسنجههای خونی و شکمبهای گوسفند عربی بود. در این تحقیق از 16 رأس گوسفند عربی با میانگین سن 8 ماه و وزن 5/1±28 کیلوگرم استفاده شد. جیرهی آزمایشی شامل 50 درصد کنسانتره و 50 درصد علوفه بود. تیمارها شامل 1) جیرهی حاوی کاه گندم (شاهد)، 2) جیرهی حاوی سرشاخهی خام خرما، 3) جیرهی حاوی سرشاخهی خام خرما + 3 گرم در کیلوگرم آنزیم ناتوزیم و 4) جیرهی حاوی سرشاخهی خرما عملآوری شده با 4 درصد اوره بودند. در این آزمایش 21 روز جهت عادتپذیری و 14 روز جهت نمونهبرداری در نظر گرفته شد. در پایان آزمایش قابلیت هضم مواد مغذی، رفتار مصرف خوراک و فراسنجههای خونی و شکمبهای تعیین شدند و دادههای به دست آمده در قالب طرح کاملاً تصادفی تجزیه و تحلیل شدند. خوراک مصرفی، قابلیت هضم مادهی خشک و مادهی آلی و غلظت کلسترول خون تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. با این حال قابلیت هضم NDF و ADF و همچنین غلظت گلوکز و نیتروژن اورهای خون و نیتروژن آمونیاکی شکمبه به طور معنیداری در گوسفندان دریافتکنندهی جیره حاوی سرشاخهی خرما عملآوری شده با اوره افزایش پیدا کرد. جیرهی حاوی سرشاخهی خرما همراه با اوره بیشترین فعالیت نشخوار و جویدن را در دام به دنبال داشت و بیشترین میزان pH شکمبه با مصرف جیره حاوی سرشاخهی خرمای فراوری نشده مشاهده گردید. نتایج نشان داد که فرآوری سرشاخهی خرما با اوره و یا آنزیم بدون تأثیر منفی بر دام، باعث بهبود ارزش تغذیهای آن شده و قابلیت هضم را بالا میبرد. بنابراین شاید بتوان از آنها به جای کاه گندم در جیرهی گوسفند عربی استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: The aim of this experiment was to investigate the effect of processing date palm leaves with urea and enzyme on digestibility, rumination and some blood and rumen parameters of Arabian sheep. In this research, 16 Arabian sheep with an average age of 8 months and weight 28 ± 1.5 kg were used. The ratio of concentrate/forage in the treatments was 50:50. Treatments were including 1) diet contains wheat straw (control), 2) diet contains crude date palm leaves, 3) diet contains crude date palm leaves+ 3 g/kg Natuzyme enzyme and 4) diet contains date palm leaves processed with 4 % urea. In this experiment it is considered 21 days for adaptation and 14 days for sampling. At the end of the experiment, nutrient digestibility, feeding behavior and blood and rumen parameters were determined and the obtained data were analyzed in completely randomized design. Results showed feed intake, digestibility of dry matter and organic matter and blood cholesterol level were not influenced by experimental diets (P>0.05). However, digestibility of NDF and ADF, blood glucose and urea and ruminal ammonia concentration significantly increased in sheep fed with date palm leaves processed with urea (P
- انتشار مقاله: 04-11-1396
- نویسندگان: حمید پرنده,طاهره محمدابادی,محمد بوجارپور,مرتضی چاجی
- مشاهده