در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کارکرد خانواده,تنظیم شناختی هیجان,بوئن,مک مستر,بیآلایشی
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی خانوادهدرمانی بوئن و مک مستر بر بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زوجین درخواستکننده طلاق صورت گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین درخواستکننده طلاق ارجاع دادهشده از سوی دادگاه خانواده به مراکز مشاوره شهر رشت در سال 1396 بودند. از این جامعه 48 نفر از زوجین با داشتن ملاکهای ورود به پژوهش، به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 16 نفره قرار گرفتند؛ ولی به دلیل افت آزمودنیها، تعداد نفرات هر گروه به 10 نفر رسید. دو رویکرد خانوادهدرمانی بوئن و مکمستر در گروههای آزمایش به مدت 8 نشست 2 ساعته اجرا شد و گروه گواه، درمانی دریافت نکرد. پس از پایان نشستها، از هر سه گروه پسآزمون و پیگیری سهماهه گرفته شد. ابزارهای مورداستفاده مقیاس بیآلایشی واکر و تامپسون، تنظیم هیجان شناختی گارنفسکی و سنجش کارکرد خانواده اپشتاین بودند. برآیندهای تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد خانوادهدرمانی بوئن و مکمستر بر بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده تأثیر معنیداری داشته است (001/0>P). همچنین، برآیندهای آزمون تعقیبی نشان داد میان اثربخشی رویکرد بوئن و مک مستر، بر بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده تفاوت معنیداری وجود ندارد. با توجه به یافتههای پژوهش به مشاوران و روانشناسان پیشنهاد میشود متغیرهای بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده را در کار با زوجین درخواستکننده طلاق موردتوجه قرار دهند.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this study was comparing the effectiveness of McMaster and Bowen family therapy on intimacy, cognitive emotion regulation and family function in couples who exposed to divorce. This study had a quasi-experimental method including pre-test - post-test with control group and three-month follow up. The statistical population consisted of all couples applying for divorce who referred by family court to counseling centers of Rasht city in 1396. From this community, 48 couples with the criteria for entering the research were selected through available sampling and were randomly assigned to three groups of 16 people. But due to the drop in the number of subjects, the number of people in each group reached 10. Two methods of McMaster and Bowen family therapy approaches were performed for 8 sessions of 2 hours and the control group did not receive any treatment. After completing the sessions, three groups were subjected to post-test and follow-up trials. Instruments included Walker and Thompson intimacy scale, Garnefski cognitive emotion regulation and Epstein family assessment. The results of multivariable analysis of covariance showed that McMaster and Bowen family therapy had a significant effect on intimacy, cognitive emotion regulation and family function (P <0.001). Also, the results of follow-up test showed that there is no significant difference between the effectiveness of Bowen and McMaster family therapy on intimacy, cognitive emotion regulation and family function. According to the findings, considering Intimacy, cognitive emotion regulation and family functioning variables in working with couples who applying for divorce recommended to counselors and psychologists.
- انتشار مقاله: 12-05-1397
- نویسندگان: فریبا سعیدپور,فرهاد اصغری,علی صیادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سرطان پستان,پذیرش و تعهد,بهزیستی ذهنی,مهارتهای رویارویی زوجی,بدریختی انگاری بدن
- چکیده: سرطان پستان و جراحی آن میتواند وضعیتهای روانشناختی متعارضی را به دنبال داشته باشد. هدف پژوهش هم سنجی اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش بهبود مهارتهای رویارویی زوجی بر بدریختی انگاری بدن و بهزیستی ذهنی زنان دچار سرطان پستان بود. این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه پژوهش بیماران زن دچار سرطان پستان مراجعهکننده به بیمارستان سیدالشهدا اصفهان در سال 1396 بود. از میان آنها 45 نفر از داوطلبین به روش نمونهگیری هدفمند پس از بررسی ملاکهای ورود انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخلات طی 9 نشست 90 دقیقهای اجرا شد، گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. دادهها با ابزارهای نگرانی از تصویر بدن لیتلتون و همکاران (2005) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003) گردآوری شد. برآیندهای تحلیل واریانس اندازههای مکرر نشان داد که میان گروههای آزمایش با گروه گواه در بدریختی انگاری بدن و بهزیستی ذهنی تفاوت معنیداری وجود دارد و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد اثرات بیشتری را در سنجش با آموزش مهارتهای رویارویی زوجی بر بهزیستی ذهنی داشته است (05/0p<). بر پایه یافتهها، آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب فراگیری راهکارهای کارآمد در مدیریت هیجانات، احساسات منفی و عمل متعهدانه شده و آموزش مهارتهای رویارویی زوجی میتواند منجر به بالا رفتن توانمندی در مدیریت فشار روانی برآمده از بیماری شود. مداخلاتی که در کنار کاهش علائم بدریختی انگاری بدن، میتوانند بهزیستی ذهنی زنان دچار سرطان پستان را ارتقا دهند.
- چکیده انگلیسی: Breast cancer and its surgery can lead to conflicting psychological conditions. The purpose of this study was to compare the efficacy of Acceptance and Commitment training and Groups Training of Couples Coping Skills Enhancement on body dysmorphic and Subjective Well-Being in women with breast cancer. This study was a semi-experimental study with pre-test, post-test and control groups with 3 months follow-up. The study population consisted of female patients with breast cancer who referred to Isfahan's Seyed Alshohada Hospital in 2017. Among them, 45 volunteers were selected through Purposive sampling after checking the inclusion criteria and randomly assigned to experimental and control groups. Experimental groups were treated for 90 minutes in 9 sessions while the control group did not reseive any treatment. The data were collected using Littleton et al Body Image Concern Inventory (2005) and Keez and Magharmo Subject Well-Being Scale (2003). The results of repeated measurements analysis showed that there was a significant difference in body dysmorphic and subjective Well-Being between experimental groups and control group. Moreover Acceptance and Commitment training was more effective than Training of Couples Coping Skills Enhancement on mental well-being (p<0.05). Findings indicate that Acceptance and Commitment training results in achievement of effective strategies for management of emotions, negative emotions, and committed action, and Training couple skills can lead to the improvement of the ability to manage disease-caused stress. The mentioned interventions not only could reduce body dysmorphic symptoms, but also could improve the Subjective Well-Being in women with breast cancer.
- انتشار مقاله: 23-09-1397
- نویسندگان: مهران علی پور,فیروزه سپهریان آذر,اسماعیل سلیمانی,فریبرز مکاریان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کارکردهای خانواده,طرحوارههای ناسازگار نخستین,آمادگی برای وابستگی به مصرف مواد روانگردان
- چکیده: با توجه به نقش عوامل فردی و خانوادگی در وابستگی به مصرف مواد روانگردان، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحوارههای ناسازگار نخستین و کارکردهای خانواده در آمادگی برای وابستگی به مصرف مواد روانگردان انجام شد. جامعۀ آماری دربرگیرنده دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم در سال تحصیلی 95-96 که 12050 نفر بود و از میان آنها با بهکارگیری فرمول کوکران 300 نفر به شکل نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده دربرگیرنده پیشبینی گرایش به اعتیاد (وید و همکاران،1992)، کارکردهای خانواده (کیتنرو همکاران،1996)و طرحوارههای ناسازگار نخستین (یانگ و همکاران،1995) بودند. تحلیل دادههای پژوهش با بهکارگیری روش همبستگی پیرسون، آزمون تی گروههای مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. برآیندها نشان دادند که مقیاس اصلی آمادگی برای وابستگی به مصرف مواد روانگردان با طرحوارههای رهاشدگی/ بیثباتی (141/0r=، P<./01)، وابستگی/ بیکفایتی (143/0 r=،P<./01) و آسیبپذیری در برابر زیان و بیماری (173/0r=،، P<./01) همبستگی معنیدار دارد. کارکردهای خانواده تنها با مقیاس اعتراف به اعتیاد همبستگی معنیدار داشت (178/0 r=، P<./01) و با مقیاس اعتراف به اعتیاد و الکلیسم همبستگی معنیداری ندارد. طرحواره آسیبپذیری در برابر زیان و بیماری و طرحواره ایثارگری تنها 5 درصد تغییرات آمادگی برای وابستگی به مصرف مواد روانگردان را تبیین کردند. با توجه به یافتههای پژوهش به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد میشود هر دو متغیر کارکردهای خانواده و طرحوارههای ناسازگار نخستین در ارتباط با پیشگیری در وابستگی به مصرف مواد روانگردان موردتوجه قرار دهند.
- چکیده انگلیسی: Regarding the role of individual and family factors in drug dependence, this study was conducted to study the role of early maladaptive schemas and family functions in the preparation for drug dependence. The statistical population consisted of students of Islamic Azad University, Qom, in the academic year of 1995-96, which was 12050 people. Among them, 300 people were selected by multi-stage cluster sampling using Cochran's formula. Data collection tools consisted of prediction of addiction tendency (Wade et al, 1992), family function (Keitner et al., 1983), and early maladaptive schemas (Yang et al., 1995). Data were analyzed by Pearson correlation, T test, one-way variance analysis and multiple regression. Findings: The results showed that the main scales of readiness for drug dependence have significant correlation with the patterns of emancipation/ instability(r=.141 P<0,01)،dependence / incompetence (r=.143 P<0,01) and vulnerability to harm and disease(r=.174 P<0,01).family function was significantly correlated with the extent of admission to addiction(r=.178 P<0,01) And with the scale of admission to addiction and alcoholism does not have a significant correlation. The vulnerability to harm and disease and the self-sacrificing schema only accounted for 5% of the change in addiction tendency. According to the findings of the research, it is recommended that counselors and psychologists consider both variables of family functions and early maladaptive schemas in relation to prevention of drug dependence
- انتشار مقاله: 19-02-1397
- نویسندگان: مجید ضرغام حاجبی,مجید ضرغام حاجبی,مجید ضرغام حاجبی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فردی,طلاق,پدیدارشناسی,در شرف ازدواج,درخواستکننده طلاق
- چکیده: افزایش احتمال بروز طلاق از شومترین واقعیتها و مخاطرهآمیزترین پدیدههایی است که میتواند پویایی و سلامت هر جامعهای را با تهدیدهای جدی همراه نماید، بدین منظور پژوهش حاضر با هدف شناسایی و بازنمایی شناسههای فردی اثرگذار در احتمال آسیب طلاق انجامشده است که با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجامشده است. میدان پژوهش دربرگیرندۀ همه زوجهای در شرف ازدواج مراجعهکننده به مرکز بهداشت استان خراسان رضوی و همه درخواستکنندگان طلاق مراجعهکننده به مراکز مداخلۀ بهزیستی است. شرکتکنندگان دربرگیرنده 15 زوج در شرف ازدواج، 20 زوج درخواستکننده طلاق که با روش نمونهگیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. ملاکهای ورود به این پژوهش در درخواستکنندگان ازدواج عبارت بود از: سن میان 18 سال تا 40 سال، تحصیلات سوم راهنمایی به بالا، ازدواج نخست و تمایل به مشارکت در پژوهش؛ در افراد درخواستکننده طلاق، افزون بر موارد فوق مدت زندگی زناشویی حداکثر 10 سال نیز لحاظ گردید. از فن مصاحبۀ، عمیق و نیمه ساختاریافته بهمنظور گردآوری دادهها استفاده شد. مصاحبهها در یک دورۀ ششماهه جمعآوری، ثبت و با بهکارگیری راهبرد هفت مرحلهای کلایزی تحلیل شد که سرانجام به شناسایی 579 کد اولیه، 25 مقولۀ فرعی و هفت مقولۀ اصلی اثرگذار در افزایش احتمال آسیب طلاق دربرگیرنده: خلقوخو، بلوغ فکری و روانی، مهارتهای فردی، باورهای فردی، شیوه زندگی، مسائل شخصیتی و ویژگی ظاهری منتج گردید.
- چکیده انگلیسی: Increasing the probability of getting divorce is one of the most ominous facts and most dangerous things that can really damage the health of each society. Therefore, the present study aims to identify and represent individual indicators affecting the probability of harming divorce, which in a descriptive and qualitative phenomenological method is used. The research sample includes all marriage couples referring to Khorasan Razavi Health Center and all divorce applicants referring to welfare intervention centers. Participants included 15 engaged couples, 20 couples applying for divorce, selected by targeted sampling method. The criteria for entering the study for marriage applicants were: aged 18 to 40 years old, upper secondary education, first marriage and Tend to participation in research, and in divorced applicants, in addition to the above, the duration of marital life was considered to be a maximum of 10 years. In- depth and semi-structured interviews were used to collect data. The interviews were collected and recorded in a 6-month period and analyzed using the seven-step strategy that resulted to analysis of 579 primary codes, 25 sub-components and 7 main components affecting the probability of harming divorce including temperament, intellectual and psychological maturity, individual skills, individual beliefs, lifestyle, personality disorders, and characteristics appearance.
- انتشار مقاله: 22-04-1397
- نویسندگان: علی مقدم زاده,طاهره سادات علوی,محمد علی مظاهری,الهه حجازی موغاری,کیوان صالحی,غلامعلی افروز
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: هماهنگی زناشویی,زوجدرمانی تلفیقی,روش دایمند,شایستگی والدگری,زایش نخستین فرزند
- چکیده: پژوهشهای اخیر نشانگر کاهش سلامت روانی زوجین پس از زایش فرزند نخست است. بااینوجود، سلامت روانی زوجین همبستگی مثبت معنیداری با گرایش زوجین به فرزند بیشتر داشتن و زایش فرزند پسازآن دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند بر هماهنگی زناشویی و شایستگی والدگری پس از زایش نخستین فرزند زوجین شهرستان اهواز در سال 1397 بود. بر این اساس، سه زوج که دارای تکفرزند کمتر از فرزند سهساله بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد و زوجین به سنجه هماهنگی زناشویی و سنجه شایستگی والدگری پاسخ دادند. دادهها به روش ترسیم دیداری، شناسه تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبود تحلیل شدند. زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند مایۀ افزایش معنیدار هماهنگی زناشویی (48/26 درصد بهبود) و احساس شایستگی والدگری (02/30 درصد بهبود) زوجین شد.برآیندهای این پژوهش نشان داد زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند میتواند برای انتقال به مرحله والدگری کارساز باشد و خانواده درمانگران میتوانند از این روش درمانی برای بهبود روابط زناشویی زوجین ایرانی استفاده کنند.
- چکیده انگلیسی: Recent studies have suggested a decline in mental health after the birth of a first child. Yet parents’ mental health is linked positively to wanting and to having additional children. The aim of present study was the effectiveness of Integrative Couple Therapy via Diamond method on marital harmony and parenting competence after the birth of first child in couples of Ahvaz in 2018. Three couples with single child less than 3 years were selected using purposeful sampling. Multiple baseline experimental single case study was used as the method of the present study. Integrative couple therapy via Diamond method was carried out in three phase of baseline, intervention and follow-up and participants completed the marital harmony scale and parenting competence scale. Data analyzed with visuals inspection, reliable change index (RCI) strategies and improvement percentage. The integrative couple therapy via Diamond method had significant effect in increasing of marital harmony (%26.48 improvement) and parenting competence (%30.02 improvement). Results showed that the Integrative Couple Therapy via Diamond method can be effective in transition to parenthood and family therapists can use this intervention to improve marital relationship in Iranian`s couples
- انتشار مقاله: 22-07-1397
- نویسندگان: ذبیح اله عباس پور,سمیه صالحی,عسگر چوبداری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تعارض,بخشایشگری,متمرکز بر هیجان,رفتاری یکپارچه نگر
- چکیده: زوجدرمانی متمرکز بر هیجان و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر از جمله درمانهای یکپارچهنگر هستند که بر چرخههای منفی تعاملی پایدار در اثر آسیبپذیری هیجانی عمیق توجه دارند. پژوهش حاضر با هدف همسنجی اثربخشی زوجدرمانی متمرکز بر هیجان و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر تسهیل بخشش زوجهای متعارض به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجهای مراجعه کننده به کلینیک روانشناختی مهرآوران شهر اهواز بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند که شامل 6 زوج(12 نفر) از افراد مراجعه کننده به این کلینیک بودند که با توجه به نمره پرسشنامه سازگاری زناشویی جزء زوجهای پریشان قرار میگرفتند. در این پژوهش از طرح تجربی تکموردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. پروتکل درمانی زوجدرمانی متمرکز بر هیجان و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر در دو تا چهار مرحله خط پایه، 16 جلسه مداخله 60 دقیقهای و پیگیری دو ماهه اجرا گردید و آزمودنیها به مقیاس بخشش رنجش خاص زناشویی(پالیری، فینچام و رگیالیا،2009) پاسخ دادند. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد زوجدرمانی متمرکز بر هیجان، نسبت به زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر در متغیر بخشش کارایی بیشتری داشت. میزان بهبودی در متغیر بخشش در گروه متمرکز بر هیجان در مرحله پس از درمان و پیگیری 14/47 و 94/48 درصد و در گروه رفتاری یکپارچهنگر در مرحله پس از درمان و پیگیری 40/35 و 92/35 درصد بود. تبیین یافتهها حاکی از این بود که زوجدرمانی متمرکز بر هیجان نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچهنگر از نظر اندازه تغییر، کلیت و ثبات ارجحیت دارد.
- چکیده انگلیسی: Emotion focused couple Therapy and therapyIntegrative behavioral couple therapy are Integrative treatments that has a focused on the negative cycles of interaction caused from deep emotional vulnerability. The current research administrated aim to Comparison of the Effectiveness of Approaches TherapyEmotionally focused couple therapy and TherapyIntegrative behavioral couple therapy in forgiveness in Couples with marital conflict. The statistical population of the study included all couples referring to Ahvaz city Mehrvaran Psychological Clinic. The research sample was selected using purposeful sampling method, which included 6 couples (12 persons) from the Couples referred to the clinic, which according to the marital adjustment questionnaire score were distributed among the distracted couples. Non-congruent multiple baseline experimental single case study was used as the method of the present study. The emotion focused couple Therapy and TherapyIntegrative behavioral couple therapy Protocol was carried out Two to four stages of the base line of intervention, 16 session treatment of 60 minutes and 2 month follow-up by using the Marital offence-specific Forgiveness Scale(Paleari, Fincham,Regalia,2009) evaluated. Data analyzed with visuals inspection, improvement percentage and reliable change index (RCI) strategies. Results showed that emotion focused couple Therapy efficacy more than TherapyIntegrative behavioral couple therapy on the Forgiveness variables. The rate of improvement of the conflicting couples's emotion focused group in the Forgiveness variable in the post-treatment and follow-up stage was 47.14 and 48.94 and in the Integrative Behavioral group in the post-treatment and follow-up stages of 35.40 and 35.92 percent. The explanation of the findings suggests that emotion focused couple Therapy efficacy more than TherapyIntegrative behavioral couple therapy in Magnitude, Universally and stability of changes.
- انتشار مقاله: 24-09-1397
- نویسندگان: فیض اله پورسردار,مسعود صادقی,کورش گودرزی,مهدی روزبهانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ویژگیهای روانسنجی,روابط زناشویی,مهارگری
- چکیده: مهارگری میتواند تأثیری شایان در رابطۀ ناسازگار خانوادهها مخصوصاً روابط زناشویی داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی روشهای مهارگری در روابط زناشویی و ساخت سنجه مهارگری زناشویی، تعیین روایی و پایایی آن در زوجهای ایرانی انجام گرفت. پژوهش حاضر از دید هدف، پژوهشی توسعهای و از دید شیوۀ اجرا توصیفی-پیمایشی است. جامعۀ آماری پژوهش همه افراد متأهل شهر مشهد در سال۱۳۹۶را شامل میشد که با بهکارگیری روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. تعداد 310 نفر (155F= و 155M=) به سنجۀ 52 سؤالی مهارگری زناشویی پاسخ دادند. بهمنظور تحلیل دادهها از روایی صوری و محتوایی، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی، همسانی درونی و روایی ملاکی استفاده گردید. دادهها با استفاده از دو نرمافزارSpss-21 و Amos-24 مورد تحلیل قرار گرفت. با انجام تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از چرخش واریماکس پنج عامل شناسایی شد که مقدار ویژۀ هر عامل بالاتر از یک بود. از 37 گویه باقیمانده، برای تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. مدل ساختاری مهارگری زناشویی با 21 گویه پس از اعمال پیشفرضهای تحلیل عاملی تأییدی و اصلاح مدل با پنج عامل مهارگری هیجانی، مهارگری از طریق بیتوجهی، مهارگری از طریق خشونت کلامی، مهارگری از طریق انزوا و مهارگری از طریق پنهانکاری تائید شد. همچنین روایی همگرای این سنجه با خرده سنجه سلطه-اطاعت شانزده عاملی کتل رابطۀ مثبت معنیدار۰٫۲۴ به دست آمد (۰٫۰۰۱p<). ۰٫۹۳۳=α و مقدار ضریب اسپیرمن-براون و گاتمن به ترتیب ۰٫۸۹۴ و ۰٫۸۸۶ است که نشان میدهد سنجه نهایی دارای روایی همگرا و واگرا است و از پایایی برخوردار است. نتیجه، سنجه مهارگری زناشویی با پنج عامل پایا و روا برای زوجهای ایرانی و پژوهشهای حوزۀ خانواده و زناشویی در جامعۀ ایرانی است.
- چکیده انگلیسی: Controlling can have a serious impact on the unhealthy relationships of families, especially marital relationships. The purpose of this study was to identify the controlling methods in marital relations and making the marital controlling scale, and determine its validity and reliability in Iranian couples. The present research based on the aim of the research is a descriptive-survey research and in term of developmental research. The statistical population of the study included all married people in Mashhad in 2017 that were selected using available sampling method. 310 subjects (F =155 and M=155) responded to marital controlling 52 questionnaire.for analyzing the data, face and content validity, exploratory factor analysis, confirmatory factor analysis, internal consistency and criterion validity were used. Data was analyzed using two SPSS-21 and Amos-24 software. Using exploratory factor analysis and using Varimax rotation, five factors were identified that the eigenvalue of each factor was higher than one. 37 questions remained that was used for confirmatory factor analysis. The structural model of marital controlling with 21 questions after exerting of assumptions and modification of the model with five factors of emotional control, control through disregarding, control through verbal violence, control through isolation and control through secrecy were confirmed. Also, the convergent validity of this scale with a subset of hegemony-obedience of the sixteenth factor of Kettle had a significant positive correlation of 0.240 (p<0.001). α=0, 933 and the Spearman-Brown and Gutman coefficients are 0.894 and 0.886, respectively, indicating that the final scale has a convergent and divergent validity and is reliable. The result of this marital control scale is five factors for Iranian couples and family and marital research in Iranian society.
- انتشار مقاله: 22-12-1396
- نویسندگان: حمزه امینی,سید علی کیمیایی,محمد جواد اصغری ابراهیم آباد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: هیجانی,صمیمیت,هیجان,جنسی,زوجها,ناسازگار
- چکیده: زوجدرمانی متمرکز بر هیجان رویکردی کوتاهمدت و ساختاریافته برای درمان و بهبود روابط آشفته است که بر چرخههای منفی تعاملی پایدار، در اثر آسیبپذیری هیجانی عمیق توجه دارد و بر کاهش آشفتگی زوجی از راه مداخله در سطح هیجانی بهویژه پاسخهای هیجانی دلبستگی محور کوشش مینماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوجدرمانی متمرکز بر هیجان بر صمیمیت هیجانی و جنسی زوجهای ناسازگار انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده 100 زوج از زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر اهواز (مهرآوران، ندای زندگی و مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه شهید چمران اهواز) در فصل پاییز 1396 بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زوج (۶ نفر) از زوجهای مراجعهکننده به این مراکز بودند که با توجه به نتایج پرسشنامۀ سازشیافتگی زوجی (اسپانیر، 1976) با خط برش 101 و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. برای سنجش صمیمیت هیجانی و جنسی زوجها از خرده مقیاسهای صمیمیت هیجانی و صمیمیت جنسی، مقیاس ارزیابی شخصی صمیمیت شافر و السون (1981) استفاده شد. پروتکل زوجدرمانی متمرکز بر هیجان در سه مرحله خط پایه، مداخلهی10جلسهای بهصورت هفتگی (نشستهای 90 دقیقهای) و پیگیری ۲ ماهه اجرا گردید. دادهها به روشهای ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیهوتحلیل گردید. یافتهها نشان داد که زوجها در مرحله درمان در صمیمیت هیجانی (82/33%) و صمیمیت جنسی (88/34%) بهبود را تجربه کردند؛ بنابراین یافتههای پژوهش روشنگر این است که زوجدرمانی متمرکز بر هیجان با تغییر چرخههای تعاملی منفی بر افزایش صمیمیت هیجانی و جنسی زوجهای موردبررسی تأثیر دارد.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 03-04-1397
- نویسندگان: سیده زهرا علوی,عباس امان الهی,یوسفعلی عطاری,امین کرایی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کارکرد خانواده,بمباران شیمیایی,آسیبدیدگان,اختلالات کژکارکردی های جنسی
- چکیده: جنگ بخشی جدانشدنی از زندگی اجتماعی آدمها است و همواره در طول تاریخ وجود داشته و صدمات جبرانناپذیری بر جنبههای گوناگون سلامت بدنی، روانی و خانوادگی آدمها وارد کرده است. پژوهش حاضر، بهمنظور تفحص کیفی برای تشخیص اختلالات کژکارکردی های جنسی و تأثیر آن بر کارکرد خانواده در آسیبدیدگان بمباران شیمیایی سردشت انجامگرفته است. پژوهش حاضر یک بررسی کیفی پدیدارشناسی - توصیفی میباشد و جامعه آماری آن همه آسیبدیدگان بمباران شیمیایی سردشت بودند که در تاریخ 7 تیرماه 1366 توسط رژیم بعث عراق موردحملۀ بمباران شیمیایی قرار گرفتند که تعداد جامعه 223 نفر (130 مرد و 93 زن) بودند. نمونه پژوهش 60 نفر، دربرگیرنده 30 مرد و 30 زن بودند که بر پایه اشباع در هنگام انجام پژوهش و بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در آغاز برای غربالگری آسیبدیدگان مصاحبه بالینی صورت گرفت و بعد، از افراد شناساییشده نمونه، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. در تحلیل دادهها نیز از الگوی هفت مرحلهای کلایزی بهره گرفته شد. برآیندها نشان میدهد که شکایتهای اختلالات کژکارکردی های جنسی دربرگیرنده اختلال میل جنسی، اختلال برانگیختگی جنسی، اختلال ارگاسم، اختلال بیزاری جنسی و اختلال درد بخش تناسلی در هر دو جنس وجود داشت. همچنین شکایتهای؛ اختلال نعوظ، انزال زودرس و انزال دیررس ویژه مردان و شکایت؛ درد آمیزش ویژه زنان بودند. در ارتباط با شکایتهای کارکرد خانواده؛ شکست در ازدواج، ناخشنودی از روابط زناشویی، نبود خوشنودی از روابط خانوادگی، نبود خوشنودی از نقش والدینی و ارتباط ناسالم با خویشاوندان و همسایگان؛ در طیف گستردهای از آسیبدیدگان گزارششده است. بمباران شیمیایی بهطور گسترده باعث به وجود آمدن مشکلات و اختلالات کژکارکردی های جنسی در آسیبدیدگان شیمیایی شده است و این اختلالات تأثیر سوء و منفی بر کارکرد خانواده آسیبدیدگان داشته است و بنیاد خانواده و کارکرد خانواده را با چالشهای فراوان روبرو کرده است؛ بنابراین مشاورین خانواده میتوانند با برگزاری جلسات و کارگاههای مشاوره خانوادهدرمانی به خانواده و فرد آسیبدیده کمک بکنند.
- چکیده انگلیسی: War is an inseparable part of the social life of humans and has always existed throughout history, causing irreparable harm to various aspects of the physical, physical, and family health of human beings. The present study was to Qualitative investigation for the diagnosis of sexual dysfunction disorders and its effect on family function in Sardasht chemical bombardment injured. The present study is a qualitative phenomenological-descriptive research. And the statistical community included all those injured in Sardasht chemical bombardment, which was attacked by chemical bombing by the Ba'ath regime on June 28, 1987, the total population was 223 people (130 men and 93 women). A research sample of 60 people, including 30 men and 30 women, which were selected based on saturation during research and available sampling. Initially, a clinical interview was conducted for screening the injured, and then semi-structured interviews were conducted from sampled individuals. In the analysis of data, a colaizzi seven-step cluster pattern was used. The results show that complaints of sexual dysfunction disorders include: sexual dysfunction desire, sexual arousal disorder, orgasmic disorder, disorder distaste sexual, and genital pain disorder in both sexes in both sexes. Also complaints were erectile dysfunction, premature ejaculation, and late ejaculation for men and complaints; sexual Intercourse pain was specific to women. In relation to family functioning complaints; failure of marriage, dissatisfaction with marital relationships, dissatisfaction with family relationships, dissatisfaction with the role of parents and unhealthy relationships with relatives and neighbors, It has been reported in a wide range of injuries. Chemical bombardment has caused widespread sexual dysfunctions and disturbances in chemical injured patients, which has had a negative and negative impact on the functioning of the injured family And faces the family foundation and family function with many challenges. Therefore, family counselors can help families and the injured person by organizing family therapy counseling sessions and workshops.
- انتشار مقاله: 22-05-1397
- نویسندگان: بختیار ملکاری,کیومرث فرحبخش,نورعلی فرخی,عبداله معتمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خانواده,پایایی,روایی,رابطه,خودکشی
- چکیده: روابط موجود در خانواده و رابطۀ والد فرزندی عامل بسیار مهمی در رشد و اجتماعی شدن فرزندان است. روابط آشفته و گسسته میان اعضای خانواده، آنها را در معرض خودکشی قرار میدهد. هدف این پژوهش آزمودن روایی، پایایی و تحلیل عاملی تأییدی مقیاس «فرم کوتاه مقیاس الگوهای رابطۀ خانوادگی» و بررسی همبستگی آن با خودکشی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش، دانش آموزان مدارس دورۀ دوم متوسطۀ شهر اردبیل به تعداد 12387 که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل میدادند که با استفاده از فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 400 دانش آموز دبیرستانی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس الگوهای رابطۀ خانوادگی موس و موس (1994) و پرسشنامۀ تجدیدنظر شدۀ خودکشی عثمان و همکاران (2001) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی، از آزمون همبستگی پیرسون، ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و خرده مقیاس های انسجام، ابرازگری و تعارض به ترتیب 81/0، 77/0، 78/0 و 77/0 است. فرم کوتاه رابطۀ خانوادگی با خودکشی(P<0.01, r=-0.32) و خرده مقیاسهای انسجام با (P<0.01, r=-0.30)، ابرازگری با (P<0.05, r=-0.10) و تعارض (P<0.01, r=-0.26) با خودکشی، همبستگی معنیداری برقرار کردند. نتیجۀ تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که این پرسشنامه از برازش خوبی برخوردار است (شاخص نیکویی برازش= 0.96، شاخص برازش مقایسهای= 0.96، خطای ریشه مجذور میانگین تقریب= 0.056، باقیمانده مجذور میانگین= 0.041). با توجه به نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت که این آزمون در جامعۀ دانش آموزان دختر و پسر ساکن استان اردبیل با اعتبار و روایی مناسبی قابلاجرا است.
- چکیده انگلیسی: Family relationship and parent-child relations is a main factor in development and socialization of children. Distressed and disrupted relationship put people into suicide. The aim of this research was to investigate validity, reliability and Confirmatory factor analysis of “The Relationship dimension of the Family Environment Scale (FES)”, and its correlation with suicide in students. The study method was descriptive in the form of correlation. Statistical community included of all high school students in Ardabil city (12387 students) that 400 students based on Cochran's Sample Size Formula have been chosen as sample by available sampling. The research instrument was The Brief Family Relationship Scale (moos & moos) and Suicidal Behavior Questionnaire-Revised (Osman et al.). For analyzing data, Pearson correlation coefficient, Cronbach`s alpha coefficient and Confirmatory factor analysis were used. Cronbach`s alpha coefficient for total scale and subscales (Cohesion, Expressiveness and Conflict) was in turn 0/81, 0/77, 0/78, 0/77. There was a significant Correlation between The Brief Family Relationship Scale (p˂0/01, r=-0/32) and cohesion (p˂0/01, r=-0/30), Expressiveness (p˂0/05, r=-0/10) and Conflict (p˂0/01, r=0/26) subscales with suicide. Confirmatory factor analysis showed that this questionnaire has a good fitness (CFI=0/96, RMSEA= 0/056, RMR= 0/041, NFI=0/93). In regard to this results, we can conclude that this questionnaire has acceptable validity and reliability in Ardabil society.
- انتشار مقاله: 01-08-1396
- نویسندگان: احمدرضا کیانی چلمردی,پژمان هنرمند قوجه بیگلو,سعید خاکدال,بهمن زردی
- مشاهده