در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: متافیزیک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: واقعگرایی علمی,تجربهگرایی برساختی,مشاهدهپذیر,مشاهدهناپذیر,ضد واقعگرایی
- چکیده: چکیده ون فراسن در تجربهگرایی برساختی قصد دارد بر مبنای تمایز معرفتشناختی پایه بین هویات مشاهدهپذیر و هویات مشاهدهناپذیر، از تمایزهای معرفتشناختی صدق/کفایت تجربی و باور معرفتی/پذیرش پراگماتیک، دفاع کند. عدهای از منتقدان، صرف نظر از مخالفت یا موافقت با این دو تمایز معرفتشناختی، با تمایز معرفت شناختی پایۀ مذکور مخالفاند. گرچه خود ون فراسن در همدلی با این منتقدان و با گریزی زبانشناختی، مبهم بودن محمول مشاهدهپذیر را برای برخی از هویات چون مولکول میپذیرد، بدون ارائۀ معیاری روشن، هویاتی چون الکترون را قطعاً مشاهدهناپذیر میداند و بر تمایز پایۀ یادشده پافشاری میکند. ما قصد داریم استدلال کنیم که بر پایۀ محدودیت معرفتشناسانۀ ادراک (بینایی) و معیار وجود یا عدم وجود مرجع قابل مشاهده با چشم نامسلح، میتوان از تمایز معرفتشناختی پایۀ مزبور دفاع کرد. لذا منتقدان ون فراسن برای انکار تمایزهای معرفتشناسانۀ صدق/کفایت تجربی و باور معرفتی/پذیرش پراگماتیک، باید به ادلۀ دیگری غیر از انکار تمایز معرفتشناختی بین هویات مشاهدهپذیر و هویات مشاهدهناپذیر متوسل شوند.
- چکیده انگلیسی: Abstract In constructive empiricism Van Fraassen intends to defend the epistemological distinction between truth and empirical adequacy as well as between cognitive belief and pragmatic acceptance, based on epistemological distinction between observable entities and unobservable entities. Some of the critics not only disagree with these two epistemological distinctions, but also opposed to the mentioned basic epistemological distinction. Although van Fraassen himself with a linguistic evasiveness accepts the ambiguousness of the observable predicate of some entities such as molecule in order to sympathize with these critics, he considers some entities such as electron as definitely unobservable without providing any clear criteria and insists on the mentioned basic distinction. The present paper intends to argue that one can defend the basic epistemological distinction based on the epistemological limit of perception (vision) and the criteria of presence or absence of the observable refrence to the naked eye. Consequently, in order to reject the epistemological distinction between truth and empirical adequacy as well as between cognitive belief and pragmatic acceptance, Van Fraassen’s critics should appeal to some argument other than denying the epistemological distinction between observable entities and unobservable entities.
- انتشار مقاله: 23-08-1395
- نویسندگان: جهانگیر موذن زاده,میر سعید موسوی کریمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: متافیزیک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اخلاق,طبیعت,کانت,امر مطلق,متافیزیک اخلاقی
- چکیده: در پی پاسخگویی به پرسش از چگونگی اِسناد قانون اخلاق به قانون طبیعت نزد کانت، این مقاله پس از بیان پیشینه مسأله نشان می دهد که بسیاری از فلاسفة پیش و پس از کانت تخلف قانون اخلاق از قانون طبیعت را جایز ندانسته اند. سپس نشان داده می شود که کانت نیز در پی چنین رویکردی خواستار اِسناد قانون اخلاق به قانون طبیعت است. کانت برای انجام این کار ابتدا به نحوة شکل گیری مفهوم طبیعت در خرد ناب پرداخته و ترتیب دست یابی به آن را از پدیدارهای محسوس تا ایده های خرد محض پی می گیرد. در ادامه نیز نحوة شکل گیری پدیدار اخلاقی را از صورت معقول اختیار تا ساخت یک جهان اخلاقی بررسی می کند. نزد وی این هر دو مسیر مستقل از هم، از قواعد وحدت بخش ایده های خرد و قواعد حاکم بر قوالب فاهمه بهره مند بوده و به این ترتیب در عالم واقع نمی توانند از نظم و وحدت موجود در عالم و قوانین حاکم بر آن تبعیت نکنند.
- چکیده انگلیسی: To answer the question about manner of "ascribing the morality law to nature law in Kant's opinion", after explaining the moot point's past, this article shows that many philosophers before and after Kant, have not permitted the violation of morality law from nature law. Then it is shown that following this approach, Kant is also wishful to ascribe morality law to nature law. In order to do this, Kant has studied the manner of nature's formation in pure wisdom, firstly and seeks it from sensible phenomena to pure wisdom's ideas. In the following, he studies the manner of moral phenomena from the reasonable form of free will to construct a moral world. In his opinion, these two dependant paths, have been profited from unifying rules of wisdom's ideas and regnant rules of understanding formats. So, in this way, these two dependant ways, can't disobey the existing discipline and unity in the world and the regnant rules.
- انتشار مقاله: 25-03-1395
- نویسندگان: محمد هانی جعفریان,میر سعید موسوی کریمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فلسفه علم
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: واقعگرایی علمی,ون فراسن,تجربهگرایی برساختی,مشاهدهپذیر,مشاهدهناپذیر
- چکیده: ون فراسن به عنوان یک تجربهگرا معتقد است "مشاهده" ادراکِ چیزی بدون استفاده از ابزار است. از سویی، بهعنوان یک تجربهگرای برساختی (constructive empiricist)، این شرط را اضافه میکند که اگر هویتی را مشاهدهپذیر مینامیم به طور خودکار به این معنا نیست که در حال حاضر شرایط برای مشاهده آن هویت مهیا باشد. در این راستا وی اقمار سیاره مشتری را هویاتی مشاهدهپذیر و الکترون را هویتی مشاهدهناپذیر دانسته و معتقد است با میکروسکوپ، هویتی به نام "الکترون" را که نظریه اتمی به ما معرفی کرده، نمیبینیم. منتقدین واقعگرای ون فراسن بدون توجه به شرط اخیر با تکیه بر دلائل متعدد و متنوعی، مثالهای فراوانی از جمله سیارات خارج از منظومه شمسی را ذکر میکنند تا ادعا کنند اگر این مثالها را نمونههایی از هویات مشاهدهپذیر بدانیم که ون فراسن هم میداند، پس باید الکترون را نیز هویتی مشاهدهپذیر دانست. در این مقاله، با تکیه بر معیار وجود یا عدم وجود مرجع قابل مشاهده توسط چشم نامسلح در شرایط مناسب، که در باب تمامی مثالهایی که از سوی منتقدین ارائه شده وجود دارد اما در باب الکترون وجود ندارد، نشان میدهیم همانطور که ون فراسن معتقد است باید الکترون را هویتی مشاهدهناپذیر دانست.
- چکیده انگلیسی: Van Fraassen as an empiricist believes that ‘observation’ is perception of something without instruments. On the other hand, as a constructive empiricist, he adds a constraint based on which if something is observable does not automatically imply that its observing conditions are ready now. Considering moons of Jupiter as observable entities and electron as an unobservable entity, he believes that we do not see the ‘electrons’ atomic theory shows us by microscope. Realist critics of van Fraassen without considering mentioned restriction and based on different reasons give examples such as extra solar planets and claim if we count these entities as observable entities we have to count electron as an observable entity as well. However, in this paper, based on the criterion of ‘existence or non-existence of observable reference by naked eye in suitable conditions’, which meet for all of the critic's examples, but does not meet for electron, we will argue, as van Fraassen has claimed, for counting electron as an unobservable entity
- انتشار مقاله: 07-10-1394
- نویسندگان: میر سعید موسوی کریمی,جهانگیر موذن زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فلسفه علم
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: واقعگرایی علمی,ون فراسن,تجربهگرایی برساختی,مشاهدهپذیر,مشاهدهناپذیر
- چکیده: ون فراسن به عنوان یک تجربهگرا معتقد است "مشاهده" ادراکِ چیزی بدون استفاده از ابزار است. از سویی، بهعنوان یک تجربهگرای برساختی (constructive empiricist)، این شرط را اضافه میکند که اگر هویتی را مشاهدهپذیر مینامیم به طور خودکار به این معنا نیست که در حال حاضر شرایط برای مشاهده آن هویت مهیا باشد. در این راستا وی اقمار سیاره مشتری را هویاتی مشاهدهپذیر و الکترون را هویتی مشاهدهناپذیر دانسته و معتقد است با میکروسکوپ، هویتی به نام "الکترون" را که نظریه اتمی به ما معرفی کرده، نمیبینیم. منتقدین واقعگرای ون فراسن بدون توجه به شرط اخیر با تکیه بر دلائل متعدد و متنوعی، مثالهای فراوانی از جمله سیارات خارج از منظومه شمسی را ذکر میکنند تا ادعا کنند اگر این مثالها را نمونههایی از هویات مشاهدهپذیر بدانیم که ون فراسن هم میداند، پس باید الکترون را نیز هویتی مشاهدهپذیر دانست. در این مقاله، با تکیه بر معیار وجود یا عدم وجود مرجع قابل مشاهده توسط چشم نامسلح در شرایط مناسب، که در باب تمامی مثالهایی که از سوی منتقدین ارائه شده وجود دارد اما در باب الکترون وجود ندارد، نشان میدهیم همانطور که ون فراسن معتقد است باید الکترون را هویتی مشاهدهناپذیر دانست.
- چکیده انگلیسی: Van Fraassen as an empiricist believes that ‘observation’ is perception of something without instruments. On the other hand, as a constructive empiricist, he adds a constraint based on which if something is observable does not automatically imply that its observing conditions are ready now. Considering moons of Jupiter as observable entities and electron as an unobservable entity, he believes that we do not see the ‘electrons’ atomic theory shows us by microscope. Realist critics of van Fraassen without considering mentioned restriction and based on different reasons give examples such as extra solar planets and claim if we count these entities as observable entities we have to count electron as an observable entity as well. However, in this paper, based on the criterion of ‘existence or non-existence of observable reference by naked eye in suitable conditions’, which meet for all of the critic's examples, but does not meet for electron, we will argue, as van Fraassen has claimed, for counting electron as an unobservable entity
- انتشار مقاله: 07-10-1394
- نویسندگان: میر سعید موسوی کریمی,جهانگیر موذن زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دوفصلنامۀ علمی هستی و شناخت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ماهیت,وجود,واقعگرایی علمی,ضدواقعگرایی علمی,برهان تعین ناقص,اصالت موجود
- چکیده: یکی از براهین ضدواقعگرایان علیه واقعگرایی علمی، برهان تعین ناقص است. بر مبنای این برهان، میتوان تعداد نامتناهی توصیف تئوریک ناسازگار با یکدیگر دربارۀ عالم داشت در حالی که همگی در نتایج تجربی با یکدیگر همارز باشند. نتیجه این که نمیتوان به هیچ توصیف علمیِ واحد، مرجح و صادق دربارۀ جهان باور داشت. برای نقد این دیدگاه، در این مقاله، ابتدا، واقعگراییهای معناشناسانه، معرفتشناسانه، و هستیشناسانه، تعریف، و پس از آن، پیشفرضها و نکات کلی دربارۀ تز تعین ناقص، و صورتبندیهای مختلف از براهین له و علیه آن ارائه میشود. آنگاه، با توضیح روابط محتمل بین این تز و انواع واقعگرایی علمی، نشان داده میشود که حتی در صورت درستی تز تعین ناقص، نوعی واقعگرایی علمی موسوم به "اصالت موجود" میتواند باقی بماند. بر مبنای اصالت موجود، میتوان به وجود هویاتی تئوریک در عالَم باور داشت، بدون آن که باور کنیم توصیف نظریههای علمی از آن هویات، صادقاند. در پایان نیز به اختصار توضیح میدهیم هرچند اصالت موجود میتواند سنگری برای واقعگرایان در برابر حملات ضدواقعگرایان باشد، اما دیدگاهی سازگار نخواهد بود مگر آن که نوعی تفکیک هستیشناسانه و معرفتشناسانه بین وجود هویات و باور به اصالت آنها، از یک طرف، و ویژگیها یا ماهیت آنها، از طرف دیگر، برقرار سازد.
- چکیده انگلیسی: One of the most influential arguments against the scientific realist’s position is the Underdetermination Argument (UD) which holds that every theory has indefinitely many empirically equivalent, but logically incompatible, rivals, and hence there is no rational epistemic basis for believing any theory to be true. In this paper, after explaining some general points about and presumptions of UD, the most important arguments for and against UD will be discussed. Then, it is argued that a modified version of scientific realism, called “entity realism” (ER) can be immune from UD, since it is only committed to the existence of some unobservables, but is agnostic about their theoretical descriptions (whatnesses). ER, however, would be an incoherent thesis if the existence/whatness distinction, and the Existentialist’s idea, according to which existence is fundamentally real, is rejected. The conclusion of this paper is that ER, supplemented with Existentialism, although is not an ideal stance, is the best secured position for scientific realists that worth fighting for.
- انتشار مقاله: 19-02-1400
- نویسندگان: میر سعید موسوی کریمی,میر سعید موسوی کریمی,میر سعید موسوی کریمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دوفصلنامۀ علمی هستی و شناخت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: صورت,ماده,واژگان کلیدی: IBE,ایراد گروه بد,بِیز,زوجِ متناقض,خودشکنی
- چکیده: مطابق با استنتاج بهترین تبیین (IBE)، فرضیهای که بهترین تبیین را برای دستهای از پدیدهها ارائه میدهد، احتمالاً صادق است. وَن فِراسِن (1989) با استدلالی که به «ایراد گروه بد» مشهور است، این ادعا را به چالش کشیده است. بر طبق این اشکال، این باور که بهترین تبیین به احتمال بسیار تبیینی صادق است مستلزم این باور پیشینیاست که تبیین صادق به احتمال زیاد در میان تبیینهای رقیبِ در دسترس (ارزیابی شده) جای دارد؛ باوری که هیچ دلیلی برای آن نداریم. بسیاری از فیلسوفان کوشیدهاند تا نادرستی «ایراد گروه بد» را نشان دهند. از این میان، چهار استدلال که آنها را استدلال از طریق بیزگرایی، استدلال از طریق زوج متناقض، استدلال از طریق خودشکنی و استدلال از طریق تمایز میان ماده و صورت IBE مینامیم از اهمیت بسزایی برخوردارند (Niiniluoto, 2004) ;(Lipton, 1993); (Lipton, 1993) ;(Schupbach, 2013). در این نوشتار با بررسی استدلالهای یاد شده نشان میدهیم که سه استدلال نخست نادرستند و تنها استدلال از طریق تمایز میان ماده و صورت IBE میتواند کارساز باشد.
- چکیده انگلیسی: According to Inference to the Best Explanation (IBE), the hypothesis that provides the best explanation for a group of observed phenomena is probably true. One of the key objections against this line of thought is “the bad lot objection”. According to this objection, the idea that the best of available explanatory hypotheses will be more likely to be true presupposes that the truth is already more likely to be found among them. But we have no reason to believe it. The most prominent criticisms against this objection are argument from Bayesianism (Niiniluoto, 2004), argument from a pair of contradictories (Lipton, 1993), argument from self-destruction (Lipton, 1993) and argument from distinction between material content and form of IBE (Schupbach, 2013). In this paper, we evaluate these arguments and show that all the arguments but the last one misses the mark.
- انتشار مقاله: 28-09-1394
- نویسندگان: سیدمحمد مهدی اعتمادالاسلامی,میر سعید موسوی کریمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دوفصلنامۀ علمی هستی و شناخت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اخلاق,شعر,خیال,تجرید,واژگان کلیدی: رسائل مشرقی
- چکیده: در رسائل مشرقی ابنسینا استفاده از زبان استدلال را کنار نهاده و حکمت خود را به صورت تمثیل و با استفاده از زبان داستانی بیان میدارد. مقالۀ حاضر در بررسی دلایل استفادۀ وی از هنر برای طرح مسائل فلسفی، ابتدا به کارکرد خاص صورت داستانی برای بوعلی پرداخته و نشان میدهد که زبان مخیل شعر در هدایت اخلاقی مخاطبین حکمت ابنسینا از جایگاه خاصی برخوردار است. در ادامه، با بررسی اشتراکات بین هنر و اخلاق در نگاه فلسفی ابنسینا، مبانی نظری طرح مسائل اخلاقی در محملی فراهم آمده از هنر بررسی و ذیل توضیح نقش خیال در فرآیند معرفتی تجرید، استفادۀ بوعلی از این نوع زبان برای پرداخت به اخلاق مستدل خواهد شد. در انتها نیز، با توسل به نقش واسط خیال بین ادراک از محسوسات و معقولات، پیوند بین ساحات گوناگون اخلاق ابنسینا به عنوان دیگر نتیجۀ استفادۀ وی از زبانی مخیل و تمثیلی معرفی خواهد گردید.
- چکیده انگلیسی: In his Oriental Essays, Ibn-Sina puts away the languge of argument, and presents his philosophy by using fictional language and metaphors. To investigate why Ibn-Sina has used such an artistic language, in this paper, first, we will consider the special function of genere of fiction in Ibn-Sina’s opinion. It will be shown that for Ibn-Sina the imaginary language of poem has exceptional role in moral guiding the addressees of his philosophy. Then, by focusing on the common points between art and morality from Ibn-Sina’s philosophical point of view, the theoretical foundations of studying ethical problems in a framework of art will be examined. After explaining the role of imaginal power in the epistemic process of abstraction, we will show how Ibn-Sina has used an imaginary language to make his moral principles acceptable. Finally, by appealing to imagination as a mediator between sense-perception and intellectual discernment, the relation between vrious aspects and fields of Ibn- Sina’s moral philosophy as another consequence of his use of metaphors and imaginative language will be introduced.
- انتشار مقاله: 25-09-1393
- نویسندگان: محمدهانی جعفریان,میر سعید موسوی کریمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دوفصلنامۀ علمی هستی و شناخت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 25-07-1388
- نویسندگان: میر سعید موسوی کریمی,میر سعید موسوی کریمی,میر سعید موسوی کریمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دوفصلنامۀ علمی هستی و شناخت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: علت فاعلی,خلق مدام,علت مادی,گرونباؤم,نظریه حالت پایدار,خلق از عدم,بقای چگالی,انبساط جهان
- چکیده: پس از ارائه نظریههای جدید کیهانشناسی در فیزیک، یعنی دو نظریه رقیب مهبانگ[1]و حالت پایدار[2]، دو مفهوم «خلق از عدم عالم»[3] و «خلق مدام ماده از عدم»[4]از اواسط قرن بیستم وارد حیطه علوم تجربی شدند. آدولف گرونباؤم[5]، فیلسوف علم شهیر معاصر تلاش کرده است نظریه حالت پایدار را به گونهای تعبیر کند که خلق مدام ماده از عدم در این نظریه به صورت کاملاً فیزیکی قابل توضیح و تبیین باشد. در این مقاله نشان داده میشود که تعبیر گرونباؤم دست کم با سه مشکل مواجه است: عدم تمایز بین علت فاعلی و علت مادی؛ ناسازگاری درونی؛ و تعبیر نادرست از قانون بقای چگالی.
[1]. The Big Bang Theory
[2] .The Steady–State Theory
[3] .Creatio ex Ninilo of the Universe
[4] .Creatio Continua of Matter out of Nothing
[5] .Adolf Grünbaum- چکیده انگلیسی: Some physicists, notably Adolf Grünbaum, have claimed that the process of formation of new matter in the steady state theory can be explained purely physically. In effect, the central idea of this approach is that the laws of nature such as density-conservation are sufficient causes of the continuous creation of matter out of nothing. In this paper, however, it will be shown that this approach encounters insoluble problems, and the process of “creatio continua” of new matter out of nothing in the steady-state theory cannot be explained physically.
- انتشار مقاله: 02-02-1388
- نویسندگان: میر سعید موسوی کریمی,میر سعید موسوی کریمی,میر سعید موسوی کریمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: حکمت و فلسفه
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فیزیکالیسم,سازگارگرایی,دنت,ارادة آزاد,جبر علی,نظریة تحول
- چکیده: هدف این نوشتار بررسی برهان اصلی دنیل دنت در توضیح و توجیه سازگاری پدیدههای نفسانی و به طور مشخص، ارادة آزاد انسان با دیدگاه طبیعتگرایی هستیشناسانه (فیزیکالیسم) است. مقاله با صورتبندی این برهان شروع میشود. سپس طبیعتگرایی و نظریة تحول به عنوان پیشزمینة اندیشه دنت شرح داده میشوند. دنت، با تفسیری خاص از جبر علی بر مبنای طراحی موجودات (در قالب نظریة تحول) در تلاش است مقدمات برهان خود را توضیح دهد و توجیه کند. تفسیر خاص وی مبتنی بر ایجاد تمایز بین دو مفهوم جبر (ضرورت) علّی و اجتنابناپذیری است. در بخش آخر مقاله، با بررسی و نقد دیدگاه دنت، نشان داده میشود که برهان او برای نشان دادن سازگاری بین ارادة آزاد و جبر علّی، رضایتبخش و کارآمد نیست و وی نتوانسته مشکل عمیق و کهن سازگاری ارادة آزاد با جبر علّی را حل کند.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this article is to criticize Daniel Dennett's main argument which has been formulated to explain and justify the compatibility of Human's mental phenomena, particularly his free will, with causal determinism on the basis of ontological naturalism (Physicalism). The article begins with the formulation of this argument. Then, the theories of naturalism and evolution as the backgrounds of Dennett's thesis are explained. Dennett tries to justify the premises of his argument by a novel interpretation of casual determinism based on a difference between casual determinism and inevitability. Finally, it is shown that Dennett's solution for making a compatibility between free will and causal determinism is insufficient and unsatisfactory, and, thus, he has not solved the deep and historical problem of compatibilism.
- انتشار مقاله: 20-03-1395
- نویسندگان: آرش خاکساری رنانی,میر سعید موسوی کریمی
- مشاهده