در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تنیدگی,توانمندی خانواده,اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی,درمان رابطۀ والد- فرزند
- چکیده: بهرهبرداری والدین از مجازات خشن و نبود رابطۀ گرم و عاطفی مناسب میان والدین و کودک پیشبینی کنندۀ بسیاری از مشکلات کودکان و والدین و کاهش توانمندی آنها است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان رابطۀ والد- فرزند بر تنیدگی و توانمندسازی خانوادههای دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه / فزون کنشی است. این پژوهش جزء طرحهای آزمایشی تک آزمودنی با خطوط پایه چندگانه است. از میان همۀ خانوادههای دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر سنندج چهار نفر از والدین به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنیها در طی 12 مرتبه شامل چهار خط پایه، پنج خط درمانی و سه خط پیگیری، موردبررسی قرار گرفتند و به دو مقیاس تنیدگی ادراکشده (کوهن، کاماراک و مرملستین، 1983) و توانمندسازی خانواده (کورن، دیچلو و فریسن،1392) پاسخ دادند. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، درصد دادههای غیر همپوش و درصد دادههای همپوش انجام گرفت. یافتهها نشان داد درمان رابطۀ والد- فرزند بهطور معنیدار (0.100= PND) تنیدگی والدین را کاهش و توانمندی خانوادههای دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه / فزون کنش را افزایش میدهد. با بهکارگیری درمان رابطۀ والد- فرزند در خانوادههای دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی محور میتوان توانمندی اعضای خانواده را افزایش و تنیدگی والدین را کاهش داد؛ تحصیلات و شغل والدین خللی در تأثیر این مداخله وارد نمیکند.
- چکیده انگلیسی: Parents’ violent punishment and lack of appropriate warm and emotional relationship between parent and child are a predictor of many problems for them and reduce their ability. The purpose of this study was to investigate the effect of child-parent relationship therapy on parenting stress and empowerment of families with children with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder. This research is a single-subject experimental design with multiple base lines. Among all families with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder children referred to counseling centers in Sanandaj, four parents selected through available sampling method. Participants examined 12 times including four baselines, five lines of therapy and three follow-up lines and responded to standard perceived stress (Cohen, Kamarak & Mermelstein, 1983) and family empowerment scales (Koren, De Chillo & Friesen, 1992). Then, for the interpretation and conclusion, visual analysis, trend and stability indexes, and percentage of overlapping data and percentage of non-overlapping data used. The results showed that the child-parent relationship therapy significantly (PND = %100) reduced parental stress and increased the empowerment of families with children with attention deficit / hyperactivity disorder. By using child-parent relationship therapy in Attention Deficit / Hyperactivity Disorder families, can enhance family members' empower and also reduce the stress of parents and also types of degrees and education, and occupation does not affect the effectiveness of this intervention
- انتشار مقاله: 22-02-1397
- نویسندگان: آرمان عزیزی,مریم السادات فاتحی زاده,احمد احمدی,رضوان السادات جزایری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: روابط زناشویی,چرخۀ ارتباط زوجی درخواست– کنارهگیری
- چکیده: یکی از برجستهترین ویژگیهای روابط زناشویی، چرخهها یا الگوهای ارتباطی است که میان همسران شکلگرفته و بیشتر در پرتو چندبارگی استوار میشوند. پژوهش حاضر به بررسی الگوی ارتباطی «درخواست– کنارهگیری» که یکی از فراگیرترین الگوهای ارتباطی ناکارآمد زناشویی است پرداخته و عوامل مؤثر بر آن را شناسایی میکند. این پژوهش به شیوه کیفی و با بهکارگیری از رویکرد زمینهای انجامشده است. 14 کارآزموده خانواده و ازدواج با روش نمونهگیری هدفمند بررسی شدند و دادهها با به کار بردن مصاحبههای نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع دادهها گردآوریشده است. برای تجزیهوتحلیل دادهها نرمافزار 10 MAXQDA بهکاربرده شد. برآمدها نشان داد که سه دسته عوامل (درونی، ارتباطی و موقعیتی) در آشکار شدن چرخۀ درخواست– کنارهگیری تأثیر دارند. با توجه به برآمدهای بهدستآمده، این پدیده آشکار شد که عوامل مؤثر بر چرخه درخواست – کنارهگیری بسیار گوناگون و گسترده است و از ابعاد چندگانهای برخوردار است.
- چکیده انگلیسی: One of the most important specifications of marital relationships is cycles and communicational patterns, which emerge among them and may be fixing by repetition. The purpose of this study is to study the “demand– withdraw pattern” which is one of the most prevalent dysfunctional marital communicational patterns and to identify the factors which effect it. The method of present investigation is qualitative study (analysis the texts and interview) the results showed that the factors which effect on the demand– withdraw cycle include internal factors, relational factors, and situational factors. With regard to the results, it revealed that the factors which effects on the demand– withdraw cycle are wide and varied and they have multiple dimensions.
- انتشار مقاله: 16-07-1394
- نویسندگان: سمیه شاهمرادی,عذرا اعتمادی,فاطمه بهرامی,مریم السادات فاتحی زاده,سید احمد احمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: زنان,تعارضات زناشویی,امنیت هیجانی
- چکیده: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش امنیت هیجانی بر تعارضات زناشویی زنان متاهل شهر اصفهان بود. این پژوهش به روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری، شامل کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به یکی از فرهنگسراهای شهر اصفهان با تجربه حداقل یکسال زندگی مشترک در سال 1389 بود. نمونه پژوهش 40 نفر از بانوان متاهل بودند که از میان داوطلبان ثبت نام کننده در طرح مذکور انتخاب (این افراد نمرات بالاتری نسبت به سایر افراد در پرسشنامه تعارض زناشویی کسب کردند) و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در پژوهش عبارت بود از پرسشنامه تعارض زناشویی با پنج حیطه: تفاوت ادراکی، تعاملات، قدرت / کنترل، عواطف / نیازها و عوامل محیطی. گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت یکبار در هفته، تحت آموزش گروهی امنیت هیجانی (متغیر مستقل) قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS و روش آماری تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش امنیت هیجانی بر تعارضات زناشویی زنان و نیز ابعاد آن در مرحله پس آزمون به صورت معناداری اثرگذار بود (P<0.05). بنابراین، می توان گفت آموزش امنیت هیجانی در جهت کاهش تعارضات زوجین موثر است.
- چکیده انگلیسی: This study investigated the effects of emotional safety training on marital conflict of the married women in the city of Isfahan. A semi-experimental research with pre-test and post-test design was carried out to pursue this purpose. Statistical population of this research included all the married women with at least one year experience of marital life who referred to cultural center in Isfahan. Research sample included 40 married women who were selected within availability sampling method and randomly assigned in control and experimental groups. The research tool was the marital conflict questionnaire, with five subscales included perceptional difference, interaction, power/control, affects/needs and environmental factors. Experimental group took part in 8 sessions of emotional safety training once a week. Covariance analysis was used to analyze the data collected by SPSS oftware. The result indicated that emotional safety training significantly influenced marital conflict and all its dimensions (P<0.05).
- انتشار مقاله: 15-06-1385
- نویسندگان: مریم السادات فاتحی زاده,لیلا حکیمی تهرانی,ایران باغبان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آموزش مدیریت والدین,درمان مبتنی بر پذیرشوتعهد,مشکلات رفتاری برونیسازیشده
- چکیده: هدف پژوهش حاضر، همسنجی اثربخشی آموزش مدیریت والدین و آموزش فرزندپروی مبتنی بر پذیرشوتعهد بر مشکلات رفتاری برونیسازیشده کودکان در سنین پیشازدبستان بود. این پژوهش، از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان با مشکلات رفتاری برونیسازیشده در سنین پیشازدبستان در نجفآباد بود. 45 نفر از مادران داوطلب پس از بررسی ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای پژوهش گمارش شدند. مداخلات آموزشی طی 10 جلسه 90 دقیقهای اجرا شد، در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشت. ابزار پژوهش، سیاهه رفتاری کودک آیبرگ (ECBI)بود. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو مداخله در مقایسه با گروه کنترل، در مراحل پسآزمون و پیگیری موجب کاهش نمرات مشکلات رفتاری شده است. بهعلاوه میزان تأثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرشوتعهد بهصورت معنادار بالاتر گزارش گردید (01/0>P). میتوان نتیجه گرفت که مداخلات پژوهش برای کاهش مشکلات رفتاری برونیسازیشده کودکان در سنین پیشازدبستان مؤثر است و از آنها میتوان در کارگاهها و مشاوره فرزندپروری به منظور مدیریت مشکلات رفتاری استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: The present study aimed to compare the effects of parent management training and parenting acceptance and commitment therapy on externalizing behavior problems among preschool children. The research method was semi-experimental including pretest-posttest design and a control group. The research population consisted of all mothers with preschool children with externalizing behavior problems in Najafabad. The statistical sample included 45 mothers who were voluntarily selected regarding entrance criteria and randomly assigned into experimental and control groups. Independent variables were parent management training and parenting acceptance and commitment therapy that were held during 10 sessions (each session lasted 90 minutes), while the control group received no intervention. The research instrument was Eyberg´ Child Behavior Inventory. The results of the repeated measures variance analysis and Bonferroni post hoc test showed that the scores of behavior problems have decreased significantly in the experimental groups compared to the control group. Also, there was a significant difference between the effects of parenting acceptance and commitment therapy and parent management training (p<0.01). It could be concluded that parenting interventions may be helpful for children’s externalizing behavior problems and can be used for educational workshops or parenting counseling.
- انتشار مقاله: 02-11-1397
- نویسندگان: شیرین عظیمی فر,رضوان السادات جزایری,مریم السادات فاتحی زاده,احمد عابدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فرهنگ مشاوره و روان درمانی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سازگاری زناشویی,ویژگیهای شخصیتی,سطح تحصیلی,عملکرد ازدواج
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات میزان تفاوت سطح تحصیلی زوجین بر سازگاری زناشویی و عملکرد ازدواج، انجام گرفته است. طرح این پژوهش، توصیفی علی- مقایسهای بود. حجم نمونه 120 نفر از زوجین شهر اصفهان بودند که حداقل 5 سال از زندگی مشترک آنها میگذشت. این افراد بهصورت خوشهای از میان زوجینی که در نواحی مختلف اصفهان ساکن بودند انتخاب و در سه گروه، الف: میزان تحصیلات مرد بالاتر از زن است (40 نفر)، ب: میزان تحصیلات زن بالاتر از مرد است (نفر 40) وج: سطوح همسان تحصیلی بین زوجین (40 نفر)، قرار گرفت. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه سازگاری زناشویی زوجی اصلاح شده (RDAS)، پرسشنامهی سنجش عملکرد (کارایی) ازدواج و پرسشنامه نئو فرم کوتاه 60 سؤالی استفاده شد که با استفاده از نرمافزار spss تحلیل آماری انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس (آنکوا) و (مانکوا) نشان داد که میزان سازگاری زناشویی و برخی مؤلفههای عملکرد ازدواج، در ترکیبات زوجی گوناگون به لحاظ سطوح تحصیلی، متفاوت است. بر اساس نتایج، سازگاری زناشویی در همسرانی که تحصیلات مرد بالاتر از زن بود، بیشتر نشان داده شد؛ اما هیچ تفاوتی در عملکرد ازدواج زوجین با سطوح مختلف تحصیلی، به دست نیامد؛ اما از نظر ابراز گری عاطفی، ارتباط، اقتصاد و مسائل مالی، زوجینی که میزان تحصیلات همسانی داشتند، ن در وضعیت بهتری قرار داشتند.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this study was to investigate the effect of couples' educational level differences on marital adjustment and marital function.. The sample includes 120 couples in Isfahan in 2017 that passed at least 5 years of their marriage. These individuals were selected from couples who live in six regions of Isfahan by a clustering method, and the sample was divided into three groups as follows: 1 - Male educational level is higher than that of female (40), 2 - Female educational level is higher than that of male (40), and 3 - Female and male have the same level of education (40). To collect data, the Revised Martial Adjustment Questionnaire (RDAS), Measurement of Marital Function Questionnaire and Short Neo-Form Questionnaire (60 items) were used. Data were collected to compare marital function and martial adjustment of couples with different compositions of educational levels by SPSS statistical software. The results of covariance (ANCOVA) and multivariate analysis of variance (MANCOVA) showed that the level of martial adjustment and some of the components of marital function in couples, differs with different compositions educational levels. Based on the findings of this study, martial adjustment is more ideal for couples in which male educational level is higher than that of women. There is also no difference in the martial function of couples with different levels of education, but in terms of emotional expression, communication, economics and financial affairs, couples with an equal educational level are in a more ideal situation.
- انتشار مقاله: 16-09-1397
- نویسندگان: فاطمه شجاعی,رضوان السادات جزایری,سید احمد احمدی,مریم السادات فاتحی زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: زوجین,مشاوره خانواده و اسلام,خانواده و ارتباط مؤثر,خانواده اصلی و رعایت آن,خانواده همسر و حقوق آن
- چکیده: هدف این پژوهش، ارائه مهارتهای مؤثر در مدیریت کارامد ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر با توجه به آموزههای دانش مشاوره خانواده و اسلام و استخراج نکات اشتراک و اختلاف دو حوزه در این موضوع است؛ بدین منظور با تکیه بر روش شهید صدر مبتنی بر اینکه برای پاسخگویی به سؤالها و نیازهای روز از قرآن، لازم است ابتدا موضوعات در عالم خارج و اندیشههای بشری جستجو، و پس از بررسی و تحلیل به قرآن عرضه شود تا قرآن نیازها و سؤالات بشری را پاسخ دهد. ابتدا موضوع با روش توصیفی ـ تحلیلی در حیطه مشاوره خانواده بررسی، و سپس با رجوع به منابع اسلامی (آیات و روایات) نظر اسلام در این موضوع بیان، و نقاط ضعف دانش مشاوره خانواده از طریق مباحث اسلامی تکمیل و نقاط اشتراک و افتراق دو حوزه مطرح میگردد. مهمترین نتایج حاکی است که ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر در مشاوره خانواده و اسلام بر مبنای اعتقاد به اصل عزت و کرامت انسانی استوار است. مدیریت ارتباط با این دو گروه در مشاوره خانواده بر اساس انسان محوری و در اسلام بر پایه توحید محوری است.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 14-07-1394
- نویسندگان: نجمه بازیار اصفهانی,اعظم پرچم,مریم السادات فاتحی زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سازگاری زناشویی,درمان تلفیقی تحلیل تبادلی و ذهن آگاهی,وابستگی بین فردی,زنان وابسته
- چکیده: با توجه به تأثیرات منفی وابستگی بین فردی بر کیفیت زناشویی زوجها، مطالعهی حاضر به منظور بررسی تأثیر درمان تلفیقی تحلیل تبادلی و ذهن آگاهی بر سازگاری زناشویی زنان دارای وابستگی بین فردی انجام گرفته است. در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد از نوع طرح خط پایهی چندگانه برای آزمودنیهای مختلف استفاده شد. جامعهی آماری این پژوهش، شامل کلیهی زنان دارای وابستگی بین فردی بود که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاورهی شهر فلاورجان مراجعه نموده بودند. نمونهی مورد پژوهش شامل سه زن دارای وابستگی بین فردی بالا بود که به شیوهی نمونهگیری هدفمند با استفاده از پرسشنامهی وابستگی بین فردی (Hirschfield, 1977) و مصاحبهی تشخیصی انتخاب شدند. مداخله شامل 14 جلسه (90 الی120 دقیقه ای) براساس درمان تلفیقی تحلیل تبادلی و ذهن آگاهی بود. سازگاری زناشویی شرکت کنندگان به وسیلهی مقیاس تجدیدنظر شدهی سازگاری زناشویی (1995 Busby,) در خط پایه (3 تا 5 بار)، جلسات مداخله (4بار) و پیگیری (3بار) اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها به وسیلهی تحلیل دیداری نمودارها و شاخصهای آمار توصیفی انجام شد. نتایج حاصل از شاخصهای روند، ثبات، حداکثر درصد بهبودی، اندازه اثر و ناهمپوشی دادههای بین دو موقعیت مجاور نشان داد که درمان تلفیقی تحلیل تبادلی و ذهن آگاهی بر افزایش سازگاری زناشویی هرسه شرکت کننده درپژوهش مؤثر بوده است. در مجموع این نتایج حاکی از آن است که درمان تلفیقی تحلیل تبادلی و ذهن آگاهی میتواند به منظور ارتقای کیفیت زناشویی زنان وابسته مورد استفادهی متخصصان قرارگیرد.
- چکیده انگلیسی: Considering the negative effects of interpersonal dependency on marital quality of couples, current study conducted to investigate effect of Mindfulness-integrated transactional analysis therapy on marital quality of women with interpersonal dependency. In the study a single case study with multiple baselines was used for different subjects. The study’s statistical community included all of women with interpersonal dependency that referred to counseling centers in Falavarjan city because of marital problems. The study sample consisted of three women with high interpersonal dependency that were selected by purposive sampling using Interpersonal dependency inventory (IDI; Hirschfeld et al., 1977) and diagnostic interviews. The intervention included 14 sessions (90-120 minutes each) based on Mindfulness-integrated transactional analysis therapy. Marital adjustment was measured by the Revised Dyadic Adjustment Scale (RDAS; Busby et al., 1995) at baseline (3-5 times), during Intervention (4 times), and follow up (3 times) sessions. Analysis was conducted by visual analysis and descriptive statistics. The results of Trending, Stability, Maximum percentage of Improvement, Effect size, and Percentage of Non-Overlapping Data, indicated that Mindfulness-integrated transactional analysis therapy has been effective on marital quality of all three women participated in the research. Overall, the results suggest that Mindfulness-integrated transactional analysis therapy can be used by Specialists to enhance marital quality of dependent women.
- انتشار مقاله: 28-11-1396
- نویسندگان: مرضیه شریفی,مریم السادات فاتحی زاده,فاطمه بهرامی,رضوان السادات جزایری,عذرا اعتمادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: زوجین,سرمایه روانشناختی,مؤلّفهها,کیفیت زندگی زناشویی
- چکیده: این تحقیق، با هدف بررسی رابطه سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ماهیتاً از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری آن شامل کلیهی متاهلین ساکن در شهر اصفهان (1392) بود. این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. بدین طریق تعداد 75 زوج از اعضای جامعه انتخاب و بوسیله پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) و پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی فلچر (2000) مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها در سطح استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی دارای همبستگی منفی
(73/0=r) میباشند. همچنین بین مؤلفههای سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی نیز رابطه منفی دیده شد. در تحلیل رگرسیون، مؤلفه خودکارآمدی و تاب آوری پیش ببینی کننده کیفیت زندگی زناشویی بودند (p<./05).- چکیده انگلیسی: The purpose of this research was studying the relationship between factors of psychological capital and marital life quality among couples of Isfahan. The research method was correlating descriptive and the statistic population of the research included all couples who lived in Isfahan in 2013. Seventy-five couples were selected by available sampling method. They were asked to fill out Lutans’s (2007) psychological capital questionnaire and Fletcher’ (2000) marital life questionnaire. Data was analyzed by inferential statistics (Pearson’ correlation coefficient, multiple regression and independent t-test). The results indicated that there was a positive relation between psychological capital and marital life among the couples (p
- انتشار مقاله: 25-07-1394
- نویسندگان: احسان پناهی,مریم السادات فاتحی زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: زوجین,سبک زندگی,سازگاری زناشویی
- چکیده: از جمله متغیرهای مهم در مطالعات خانواده، سازگاری زناشویی است. هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک زندگی زوجی اسلامی با سازگاری زناشویی زوجین بود. نمونه تحقیق150 نفر از والدین دانشجویان دانشگاه اصفهان بودند که با روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبک زندگی زوجین با رویکرد اسلامی و فرم کوتاه پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر بود. دادهها با روشهای آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی، رگرسیون، آزمون تی و معادلات ساختاری) و با استفاده از نرم افزارهای AmosوSPSS تحلیل شد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که سبک زندگی زوجی اسلامی بر سازگاری زناشویی تاثیر معنادار دارد. همچنین طبق نتایج مدل رگرسیون از بین ابعاد سبک زندگی، بعد ساختاری و بعد رفتاری، سازگاری زناشویی را به طور معناداری پیش بینی کردند. همچنین بین ابعاد سبک زندگی با رویکرد اسلامی و سازگاری زناشویی همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت. بنابراین چنانچه زن و شوهر تلاش کنند سبک زندگی خود را به سوی اسلامیتر شدن سوق دهند سازگاری زوجی آنها ارتقا خواهد یافت.
- چکیده انگلیسی: Marital adjustment is regarded as one of the important factors in family studies. The purpose of this study was to investigate the relationship between marital adjustment and Islamic lifestyle. 150 students' parents of Isfahan University were selected by cluster sampling who filled out the Islamic lifestyle questionnaire (ILSQ) and short form of Spanier's couple adjustment questionnaire. The data was analyzed using descriptive and inferential statistical method (correlation, regression, t-test and structural equation).The results of structural equation modeling showed that the Islamic lifestyle has a significant impact on marital adjustment. Also the results of the regression model indicated that structural and behavioral aspects of Islamic lifestyle can significantly predict the marital adjustment. In addition, there was a significant positive correlation between Islamic lifestyle aspects and marital adjustment. Therefore couples' marital adjustment will improve in the case of practicing Islamic commandments in their lifestyle.
- انتشار مقاله: 14-10-1393
- نویسندگان: عاطفه حیرت,مریم السادات فاتحی زاده,سیداحمد احمدی,عذرا اعتمادی,فاطمه بهرامی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: زوجین,مؤلّفهها,سرمایهی روانشناختی,کیفیت زندگی زناشویی
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی سرمایهی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ماهیتی، از نوع توصیفی همبستگی است. جامعهی آماری آن شامل کلیهی متاهلان ساکن در شهر اصفهان (1392) بود. این پژوهش با روش نمونهگیری در دسترس انجام شد. بدین طریق تعداد 75 زوج از اعضای جامعه انتخاب شدند و به وسیلهی پرسشنامهی سرمایهی روانشناختی "لوتانز" و همکاران(2007) و پرسشنامهی کیفیت زندگی زناشویی "فلچر" (2000) مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها در سطح استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سرمایهی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی، دارای همبستگی منفی (73/0 =r) میباشند. همچنین بین مؤلفههای سرمایهی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی نیز رابطهی منفی دیده شد. در تحلیل رگرسیون، مؤلفهی خودکارآمدی و تابآوری پیشبینی کنندهی کیفیت زندگی زناشویی بودند. (p<./05)
- چکیده انگلیسی: The purpose of this research was studying the relationship between factors of psychological capital and marital life among Isfahanish couples. The research method was descriptive correlating and the statistic population of the research was all of couples who lived Isfahan in 2013. Available sampling was used in the research. 75 couples selected in this way. they were asked by Lutans’s (2007) psychological capital questionnaire and Fletcher'(2000) marital life questionnaire. Data analyzed in Inferential statistics level( pearson' correlation coefficient, maltiple regression and independent t test ). The results indicated that there was a positive relation between psychological capital and marital life among the couples (p<./05). These results indicated also that there are a significant relationship between marital life and four factors of psychological capital (hope, self efficient, optimism and resiliency) in level of p<./05. self efficient and resiliency were predictors for marital life in regression analysis.
- انتشار مقاله: 07-07-1393
- نویسندگان: احسان پناهی,مریم السادات فاتحی زاده
- مشاهده