در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله آب و فاضلاب
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نیشابور,دادههای تابلویی,پیشبینی,تقاضای آب,اثرات تصادفی,تابع مطلوبیت استون-گری
- چکیده: روند افزایشی تقاضا برای آب در همه مناطق جهان مسئلهای اجتناب ناپذیر است. با توجه به رشد جمعیت، گسترش صنعت، بالارفتن سطح بهداشت و رفاه عمومی، سرانه منابع تجدید شونده مانند آب، رو به کاهش است. دراین تحقیق تقاضای آب از تابع مطلوبیت استون-گری استخراج و با استفاده از روش اقتصاد سنجی مدل اثرات تصادفی برآورد شد. دادهها بهصورت تابلویی و سالانه بوده و مربوط به 266 خانوار شهر نیشابور طی دوره زمانی 1382 تا 1386 بود. با استفاده از متغیرهای قیمت متوسط، درآمد سرانه، شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی و متوسط درجه حرارت هوا، تابع تقاضای آب شرب خانوار برآورد شد. نتایج نشان داد که کشش قیمتی0/15- ، کشش درآمدی0/15 و کشش متقاطع 0/00025- است. بررسیها در مجموع، کم کشش بودن تقاضای آب خانوار نسبت به درآمد و قیمت و نیز مکمل بودن آب با سایر کالاها را تأیید نمود. به علاوه متوسط دمای هوا در مدل برآورد شده معنیدار نبود. بهمنظور پیشبینی مصرف آب، سه سناریو مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بیانگر آن بود که اگر قیمت آب برای سالهای آینده افزایش نیابد، با افزایش درآمد سرانه، مصرف سرانه آب خانوار افزایش مییابد. اما در صورت افزایش تعرفهها در سالهای آینده، مصرف سرانه آب خانوار در شبانه روز کاهش خواهد یافت.
- چکیده انگلیسی: The increasing trend of water demand is an inevitable problem all over the world. Considering the population growth, industry development, improvement of sanitation level and public welfare, renewable resources per capita like water is decreasing. In this paper, water demand is derived using Stone-Geary function and it is estimated using the random effects model. The used data is panel and yearly and is related to 266 household during 1382-1386 in Neishabour.Water demand is estimated using average price, income per capita, price index of goods and services and average temperature variables. The price elasticity is -0.15, income elasticity is 0.15 and cross-elasticity is -0.00025. It is shown that water demand has low elasticity with respect to income and price and it is complementary with other goods. Furthermore, the average temperature is not significant. Three scenarios are used to forecast water consumption. The results show that if the price of water does not increase, the water consumption per capita of household will increase with increase of income per capita. Also an increase in tariffs will decrease the per capita water consumption household.
- انتشار مقاله: 30-02-1389
- نویسندگان: محمدعلی فلاحی,حسین انصاری,سعیده مقدس
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله آب و فاضلاب
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نیشابور,الگوی مصرف,تعرفه,قیمتگذاری,آب شرب,شرکت آب و فاضلاب شهری
- چکیده: رشد روز افزون تقاضای آب در شرایط خاص اقلیمی، کشور را در آستانه کمبود شدید و به دنبال آن تنشهای اجتماعی و سیاسی زیادی قرار داده است که بهبود این شرایط نیازمند رویکردهایی برای تخصیص و استفاده بهینه از منابع آبی موجود میباشد. قیمتگذاری آب و تعیین تعرفههای مناسب، ابزاری قوی برای مدیریت تقاضا و بهترین رویکرد برای بهبود تخصیص و تشویق به حفاظت از منابع آبی است. در مقاله حاضر ، تعرفههای موجود در بخش آب شرب و الگوی مصرف مربوط به جامعه آماری مشترکان در شهر نیشابور طی سالهای 1380 تا 1383 و برای شش دوره دو ماهه در هر سال بررسی شد. نتایج نشان میدهد که متوسط سرانه مصرف 135 لیتر در شبانه روز بوده و این سرانه از دوره اول تا دوره سوم سیر صعودی و از دوره چهارم تا دوره ششم سیر نزولی داشته است. همچنین بیشترین درصد مشترکان (70/35 درصد با 50 درصد کل مصرف) مصرفی بین 5 تا 22/5 مترمکعب در ماه و کمترین درصد مشترکان (0/51درصد با مصرف 6/85 درصد کل مصرف) مصرفی بیش از 65 مترمکعب را به خود اختصاص دادهاند. نتایج ترکیبی تعرفهها و مقادیر مصرف آب شرب نشان دهنده عدم تطابق بین الگوی مصرف جامعه آماری با الگوی مصرف پیشنهادی و تعرفههای وضع شده از طرف دولت است. این عدم تطابق باعث شده نه تنها تعرفههای موجود ابزاری برای کنترل مصرف آب شرب نباشند، بلکه تعرفه بسیار پایین در نظر گرفته شده برای بلوکهای ابتدایی (که اکثر مشترکان در محدودة این بلوکها هستند) اولاً خسارت بسیار بالایی را به شرکت های آب و فاضلاب کشور تحمیل کند و ثانیاً مشترکان را به مصرف بیشتر آب ترغیب نماید که با اهداف و سیاستهای قیمتگذاری سازگاری ندارد.
- چکیده انگلیسی: Increasing water demand with the peculiar climatic conditions in Iran has caused water scarcity and the subsequent social and political tensions. Efficient practices are, therefore, required for the allocation and optimal use of water resources. Water pricing and adoption of suitable tariffs may serve as instruments for demand management to achieve the required water management practices. Along these lines, the current tariffs used by the municipal drinking water sector and the consumption patterns of consumers in Neyshabour were studied over six two-month periods per year during 1380-1383. Results show that average per capita consumption is 135 lit/day, which increases as we move from the first to the third period, and then decreases toward the sixth period. Moreover, the highest percentage of connections had a consumption level of about 5 to 22.5 m3/month while a very low percentage had a consumption level of over 65 m3/month. Examination of current tariffs against water consumption patterns revealed that current tariffs are too low to be capable of controlling consumption. In addition to high losses to water & sewage companies, an inevitable outcome of the current tariffs seems to be encouragement of more water consumption, none of which is compatible with water pricing policies and objectives.
- انتشار مقاله: 20-09-1385
- نویسندگان: نرگس صالحنیا,محمدعلی فلاحی,حسین انصاری,کامران داوری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ایران,سرمایه انسانی,بهرهوری کل عوامل تولید,آزمون علّیت,آزمون باند,الگوی خود توضیح با وقفههای گسترده(ARDL)
- چکیده: در این مطالعه رابطه بلندمدت میان ابعاد سرمایه انسانی (آموزش و سلامت) و بهرهوری کل عوامل (TFP) تولید ایران با استفاده از تحلیل سری زمانی طی دوره زمانی 57-1389 برآورد شده است. در کنار شاخصهای سرمایه انسانی از متغیرهای دیگری نظیر انباشت سرمایه تحقیق و توسعه داخلی و موجودی سرمایه سرانه بهعنوان متغیرهای کنترل استفادهشده است. تحلیل همگرایی بلندمدت از طریق برآورد الگوی تصحیح خطای نامقید (UECM) بر مبنای آزمون باند انجام و ضرایب بلندمدت و کوتاه مدت با استفاده از الگوی خود بازگشت با وقفههای گسترده(ARDL) برآورد شده است. نتایج برآورد حاکی از اثر مثبت و معنیدار شاخصهای سرمایه انسانی و موجودی سرمایه سرانه بر سطح بهرهوری کل عوامل است. نتایج آزمون علیت در چارچوب الگوی تصحیح خطا (ECM)، بیانگر وجود رابطه علی دوطرفه میان سرمایه انسانی از نوع آموزش و بهرهوری کل عوامل تولید در بلندمدت است.
- چکیده انگلیسی: In this study, using time series analysis, the long-run relationship between human capital dimensions (education and health) and total factor productivity of production in Iran’s economy is estimated during 1978 to 2010. Along with human capital indicators, other variables such as accumulation of domestic R&D capital and capital stock per workers are used as control variables. Cointegration analysis with estimating Unrestricted Error Correction Model (UECM) based on Bounds Test is performed. The Long-run and short-run coefficients, using Autoregressive Distributed Lag (ARDL) method, are estimated. The results confirm that the human capital indicators and capital stock per workers have significant and positive effect on the productivity level. The results of Granger-causality test based on Error Correction Model (ECM), show that there exist a bi-directional causal relation between the human capital (education) and total factor productivity of production in the long-run.
- انتشار مقاله: 05-07-1393
- نویسندگان: محمدعلی فلاحی,فرشته جندقی میبدی,زهره اسکندری پور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: " تقاضای انرژی","تقاضای برق"," بخش صنعتی"," بخش خانگی","روش سری زمانی ساختاری"
- چکیده: در مقاله حاضر تلاش شده است تا با معرفی مفهوم روند اساسی تقاضای انرژی (UEDT) و بکارگیری آن در الگوی سری زمانی ساختاری (STSM)، توابع تقاضای برق ایران در بخش های خانگی و صنعتی طی دوره 1355-1390 برآورد شود. بکارگیری این روش در برآورد توابع تقاضا موجب لحاظ نمودن روند اساسی تقاضای انرژی (UEDT)، به عنوان متغیر نامشهود (غیرقابل اندازه گیری کمی) و تصریح آن به صورت یک فرآیند تصادفی از طریق روش حداکثر راستنمایی و فیلتر کالمن می شود. در نتیجه از برآوردهای اریب دار کشش های قیمتی و درآمدی پرهیز خواهد شد. نتایج نشان می دهد که ماهیت روند اساسی تقاضای انرژی (UEDT) در تابع تقاضای برق بخش صنعتی، مدل سطح نسبی با انتقال و در تابع تقاضای برق در بخش خانگی مدل روند یکنواخت می باشد. همچنین، تقاضای برق در بخش های مذکور نسبت به قیمت و درآمد در کوتاه مدت و بلندمدت بی کشش است. لذا بکارگیری سیاست های غیر قیمتی نظیر افزایش کارایی کاربرهای انرژی الکتریکی و نیز تعیین محدوده کشش پذیری برای قیمت برق و قیمت گذاری بر مبنای مصرف مشترکین، به عنوان سیاست قیمتی برای کاهش مصرف برق در بخش های خانگی و صنعتی کشور پیشنهاد می شود.
- چکیده انگلیسی: Underlying Energy Demand Trend (UEDT) is tried to be introduced through Structural Time Series Model (STSM) in this paper in order to estimate Iran electricity demand function in residential and industrial parts during 1976-2012. Applying mentioned method to estimate the electricity demand functions, led to consider UEDT as an intangible and non-measurable variable and hence modeling it as a stochastic procedure via maximum likelihood approach and the kalman filter. Therefore skewed estimations are avoided in price and income elasticity. Results show that nature of the Underlying Energy Demand Trend in residential electricity demand function, is smooth trend model and it is local model with drift in industrial electricity demand function. Furthermore, the estimated price and income elasticities in residential and industrial sectors are indicative of inelastic for both short term and long term during the estimated period. Therefore, non pricing policies such as increasing efficiency of electrical energy applications and also determining the range of price elasticity and then the pricing based on subscribers consumption as a pricing policies is suggested to reduce electricity consumption in residential and industrial electricity sectors of Iran.
- انتشار مقاله: 29-03-1393
- نویسندگان: محمدرضا لطفعلی پور,محمدعلی فلاحی,سیما ناظمی معزآبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: انتشار دی اکسیدکربن,الگوی خودبازگشت با وقفه توزیعی (ARDL),سیستم خاکستری(GM)
- چکیده: انتشار گازهای آلاینده و پیامدهای آن، خصوصاً در شرایط کنونی که حجم آن با روند صعودی در حال افزایش است، موجب گشته توجه بیشتری به منظور مقابله با آثار مخرب آن جلب شود. در مقاله حاضر نخست، رابطه بلند مدت بین رشد اقتصادی و انتشار گاز CO2 و دیگر متغیرهای مؤثر آزمون می شود و با استفاده از الگوی خودبازگشت با وقفه توزیع (ARDL)، شکل تبعی منحنی زیست محیطی برای ایران بررسی می شود. سپس، با استفاده از مدل خاکستری (GM) پیشبینی انتشار دی اکسید کربن برای دوره زمانی2010-2020 صورت می گیرد. نتایج نشان می دهند اولاً، علیرغم ارتباط بلند مدت متغیرهای تحقیق با انتشار دیاکسید کربن، منحنی زیست محیطی کوزنتس برای ایران صادق نیست. ثانیاً، میزان انتشار دی اکسیدکربن کشور در سال 2020 به میزان 7/925 میلیون تن خواهد رسید. این میزان، رشد 66 درصدی را نسبت به سال 2010 نشان می دهد.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 05-04-1391
- نویسندگان: محمد رضا لطفعلی پور,محمدعلی فلاحی,مرتضی بستام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: طلاق,تورم,بیکاری,الگوی دادههای تابلویی
- چکیده: این مقاله به مطالعه عوامل مؤثر بر طلاق در سطح استانهای کشور با تأکید بر عوامل اقتصادی بویژه میزان بیکاری و تورم میپردازد. در بخش ادبیات نظری به رویکردهای اقتصادی و روانشناختی اشاره شده است. برای سنجش تأثیر عوامل اقتصادی بر طلاق از متغیرهای بیکاری و تورم استفاده شده است. میزان شهرنشینی و تحصیلات عالی نیز به عنوان متغیرهای کنترلی به الگو اضافه شده است. الگوی تجربی مورد استفاده برای تجزیه وتحلیل دادهها، الگوی اقتصادسنجی از نوع الگوی دادههای تابلویی از نوع تأثیرات ثابت است که از دادههای 28 استان کشور طی دوره زمانی 1381 تا 1391 بهره میگیرد. نتایج براوردهای الگوی تجربی رابطه مثبت و معنیداری بین طلاق و متغیرهای مستقل تحقیق را نشان میدهد بهطوری که با افزایش یکدرصد بیکاری، 134/0درصد طلاق افزایش یافته است. چنانکه تورم یکدرصد افزایش یابد، 133/0درصد طلاق افزایش مییابد. همچنین درصورتی که میزان تحصیلات عالی یکدرصد افزایش یابد، میزان طلاق 13/0درصد افزایش، و درنهایت اگر میزان شهرنشینی یکدرصد افزایش یابد، میزان طلاق، 88/2درصد افزایش مییابد. نتایج براورد تأثیرات استانها حکایت دارد که عوامل ناشناخته در استانهای کوچک و مذهبی همچون یزد و قم، تأثیر مثبت و در استانهای بزرگ مثل تهران و خراسان، تأثیر منفی بر طلاق داشته است.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 11-05-1394
- نویسندگان: فائزه دلدار,محمدعلی فلاحی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سیاست گذاری اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نقدینگی,تابع واکنش عرضه پول,کسری بودجه عملیاتی,مدل VARX
- چکیده: کسری بودجه مزمن و تسلط مالی دولت بر بخش پولی از مشخصه های اقتصاد ایران در سال های بعد از انقلاب بوده که بر اساس ادبیات اقتصادی تغییرات مداوم و قابل توجه در عرضه پول ایران را توضیح می دهد. مقاله حاضر تأثیر ساختار کسری بودجه بر نقدینگی را در چارچوب تابع واکنشِ بانک مرکزی و با استفاده از مدل VARX طی دوره 1358 تا 1389 بررسی می کند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که تغییرات کسری بودجه کل و نقدینگی الزاماً هم جهت نیستند. تصمیمات دولت در مورد افزایش کسری بودجه عملیاتی که منعکس کننده عملیات جاری دولت است، موجب افزایش کسری بودجه کل و نقدینگی می شود. اما شوک های مازاد تراز سرمایه که عمدتاً منعکس کننده تحولات نفتی اقتصاد ایران است، با وجود کاهش یا افزایش کسری بودجه کل، تأثیری بر نقدینگی ندارد. بنابراین کسری بودجه عملیاتی - و نه الزاماً کسری بودجه کل یا مازاد تراز سرمایه- در کوتاه مدت و بلندمدت محرک اصلی تغییرات نقدینگی است و تکانه های بازار نفت به خودی خود آثار دائمی بر نقدینگی ندارند. بدین ترتیب، برای موفقیت در مهار تورم لازم است اصلاحات بودجه ای با محوریت کسری بودجه عملیاتی کوچک و انعطاف پذیر، توازن ادواری کسری بودجه عملیاتی و کاهش تسلط بودجه بر سیستم بانکی دنبال شود.
- چکیده انگلیسی: The chronic budget deficits and dominance of government fiscal status on monetary sector are the characteristics of Iran’s economy after the revolution. Based on the economic literature, these characteristics explain the continuous and considerable variations of money supply in the country. Using the VARX model, this paper aims at the impact of budget deficits structure on the liquidity based on the central bank reaction function during the period of 1979-2010. The results indicate that changes in the budget deficits and liquidity are not necessarily in the same direction. Increasing the operating budget deficits by the government, which indicates its current operations, leads to an increase in the budget deficits and liquidity. However, the changes in net acquisition of nonfinancial assets, which is mainly influenced by the oil market, despite the change of the budget deficits, do not affect liquidity.
Therefore, the operating budget deficits, and not necessarily the budget deficits or the net acquisition of nonfinancial assets, are a spur for liquidity changes in the short run and long run. Also, the oil market disturbances have no permanent effects on liquidity by themselves. Then, budget reforms based on small and flexible operating budget deficits, cyclical balanced operating budget deficits and reduction of the dominance of budget on the banking system must be pursued for to successfully curb the inflation.- انتشار مقاله: 05-07-1394
- نویسندگان: مهدی حاج امینی,محمدعلی فلاحی,محمدطاهر احمدی شادمهری,علی اکبر ناجی میدانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: حسابداری سلامت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دادههای تابلویی,تحلیل بنیادی,پیشبینی قیمت سهام,شبکه عصبی پایه شعاعی,صنایع دارویی و شیمیایی
- چکیده: مقدمه: در این پژوهش از الگوی اقتصادسنجی و شبکه عصبی پایه شعاعی برای افزایش اثربخشی، کاهش هزینه و زمان روش تحلیل بنیادی در پیشبینی قیمت سهام شرکتهای صنایع مواد و محصولات دارویی، محصولات شیمیایی و وسایل اندازهگیری پزشکی و اپتیکی استفاده شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی و طرح آن از نوع شبهتجربی است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از 30 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390-1384 است. ساخت الگو و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Eviews نسخه 7 و Clementine نسخه 12 انجام شده است.
یافتهها: نتایج پژوهش نشاندهنده آن است که الگوی انتخابی شامل PC1 (جمع داراییهای جاری و جمع بدهیها)، PC2 (نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت گردش داراییهای ثابت مشهود، حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص)، بازده سهام و سود هر سهم قدرت توضیحدهندگی بالایی برای پیشبینی قیمت سهام دارد.
نتیجهگیری: شبکه عصبی در پیشبینی قیمت سهام از دقت خوبی برخوردار است. همچنین، مقایسه دقت دو الگو بیانگر دقت بیشتر شبکه عصبی پایه شعاعی نسبت به الگوی اقتصادسنجی دادههای تابلویی در پیشبینی قیمت سهام است.- چکیده انگلیسی: Introduction: In this research, econometrics and Radial Base Function neural networks have been used to increase the effectiveness, decrease time and costs for predicting the stock price of the material industries and pharmaceutical products, and the medical and optical measuring instruments companies by the method of fundamental analysis.
Method: The current research is an applied one and it has a quasi-empirical design. The statistical population of the research consist of 30 companies listed on the Tehran Stock Exchange from 2005 to 2011. Designing the model and analyzing data have been done through Eviews Software Version 7, and Clementine Version 12.
Results: The results of the research indicate that the selected model includes PC1 (the sum of current assets, and the sum of liabilities), PC2 (current ratio, quick ratio, the ratio of tangible fixed assets turnover, gross profit margin, operational profit margin, and net profit margin), return on equity and earnings per share has a high explanatory ability to predict the stock price.
Conclusion: Neural network has a good accuracy in predicting the stock price. Moreover, the comparison of these two models state that the Radial Base Function neural network is more accurate than the model of econometrics of panel data in predicting the stock price.- انتشار مقاله: 26-06-1393
- نویسندگان: امید امانداد,دکتر مهدی صالحی,دکتر محمدعلی فلاحی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: حسابداری سلامت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دادههای تابلویی,تحلیل بنیادی,پیشبینی قیمت سهام,شبکه عصبی پایه شعاعی,صنایع دارویی و شیمیایی
- چکیده: مقدمه: در این پژوهش از الگوی اقتصادسنجی و شبکه عصبی پایه شعاعی برای افزایش اثربخشی، کاهش هزینه و زمان روش تحلیل بنیادی در پیشبینی قیمت سهام شرکتهای صنایع مواد و محصولات دارویی، محصولات شیمیایی و وسایل اندازهگیری پزشکی و اپتیکی استفاده شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی و طرح آن از نوع شبهتجربی است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از 30 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390-1384 است. ساخت الگو و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Eviews نسخه 7 و Clementine نسخه 12 انجام شده است.
یافتهها: نتایج پژوهش نشاندهنده آن است که الگوی انتخابی شامل PC1 (جمع داراییهای جاری و جمع بدهیها)، PC2 (نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت گردش داراییهای ثابت مشهود، حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص)، بازده سهام و سود هر سهم قدرت توضیحدهندگی بالایی برای پیشبینی قیمت سهام دارد.
نتیجهگیری: شبکه عصبی در پیشبینی قیمت سهام از دقت خوبی برخوردار است. همچنین، مقایسه دقت دو الگو بیانگر دقت بیشتر شبکه عصبی پایه شعاعی نسبت به الگوی اقتصادسنجی دادههای تابلویی در پیشبینی قیمت سهام است.- چکیده انگلیسی: Introduction: In this research, econometrics and Radial Base Function neural networks have been used to increase the effectiveness, decrease time and costs for predicting the stock price of the material industries and pharmaceutical products, and the medical and optical measuring instruments companies by the method of fundamental analysis.
Method: The current research is an applied one and it has a quasi-empirical design. The statistical population of the research consist of 30 companies listed on the Tehran Stock Exchange from 2005 to 2011. Designing the model and analyzing data have been done through Eviews Software Version 7, and Clementine Version 12.
Results: The results of the research indicate that the selected model includes PC1 (the sum of current assets, and the sum of liabilities), PC2 (current ratio, quick ratio, the ratio of tangible fixed assets turnover, gross profit margin, operational profit margin, and net profit margin), return on equity and earnings per share has a high explanatory ability to predict the stock price.
Conclusion: Neural network has a good accuracy in predicting the stock price. Moreover, the comparison of these two models state that the Radial Base Function neural network is more accurate than the model of econometrics of panel data in predicting the stock price.- انتشار مقاله: 26-06-1393
- نویسندگان: امید امانداد,دکتر مهدی صالحی,دکتر محمدعلی فلاحی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات منابع آب ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: روش مونتکارلو,پویاییهای سیستم,مدل تولید- سودآوری,نیروگاههای برقابی
- چکیده: صنعت برق ایران به دنبال راههایی برای کارایی بهتر در تولید، توزیع و انتقال انرژی برق در سالهای اخیر است. تغییر قوانین در جهت رقابتی شدن، صنعت برق در ایران را دستخوش تغییر نموده است. با وجود ناطمینانیها در قیمت بازار، میزان آب ورودی سدها، رفتار بازیگران، دسترسی به اطلاعات و درنتیجه افزایش ریسک، برنامهریزی و تصمیم گیری برای تولیدکنندگان انرژی برقابی برای کسب حداکثر سود در بازار برق دشوارتر شده است. در این وضعیت، اتخاذ یک روش تصمیمگیری درست برای بهرهبرداری بهینه از نیروگاهها همواره یکی از دغدغههای اصلی این تولیدکنندگان است. در این تحقیق یک مدل پویای تولید-سودآوری، به منظور مدلسازی عملیات یک سیستم مخزنی برقابی و روند سودآوری تولیدکننده بسط داده شده که با استفاده نرمافزار Stella در یک محیط شبیهسازی شیءگرا با رویکرد پویایی-های سیستم مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات سری زمانی سالهای 1394-1384 بصورت ماهانه مورد استفاده قرار گرفته و پیشبینیها برای یک دوره 24 ماهه انجام شده است. این پژوهش برای مطالعه سودآوری نیروگاههای برقابی با استفاده از اطلاعات سد کارون1 در حوزه آبریز کارون بزرگ صورت گرفته است. در این تحقیق نااطمینانی وضعیت جریان ورودی آب و قیمت برق برای این تولیدکننده به وسیله مدل گومز پیشبینی شده و وارد مدل شده است. روش-های رهاسازی آب و هزینههای جریمه به صورت سناریوهای جداگانه مورد بررسی قرار گرفتهاند.
- چکیده انگلیسی: Iran's electricity industry are looking for better ways and more efficient in generation, transmission and distribution of electrical power in recent years. The industry rules have changed to become more competitive. With uncertainty in market price, water inflow, the beneficiary's behavior, access to information and risk increasing, the profit maximization has been more difficult in electricity market for hydroelectric energy producers. In this situation, pursue a decision-making for optimum operating of power plants is one of the main producers concerns. For this purpose, time series data on average monthly during 2005–2015 was used and profit is forecasted for twenty-four months. For this study, energy data from Karun river hydropower plant karun1 was used. Firstly, Gómes-Maravall model was used to predict of electricity price and river inflow. Then, using an ARIMA model was estimated for operating and maintenance cost in the hydropower plant. In this research to study of hydropower plant profitability was used the system dynamics approach and multiple scenarios like: climate change and penalty costs scenarios.
- انتشار مقاله: 23-04-1396
- نویسندگان: آرش جمال منش,مهدی خداپرست مشهدی,احمد سیفی,محمدعلی فلاحی
- مشاهده