در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مهارتهای حل مسأله,خشم صفت,خویشتنداری,پرخاشگری واکنشی,مداخلهی شناختی–رفتاری,رفتار برون سازی شده,پرخاشگری پیشکنشی,خشم بیرونی,خشم درونی,کنترل خشم و الگوسازی خطی سلسله مراتبی
- چکیده:
این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش «شیوههای کنار آمدن» کلاس-محور در کاهش خشم و پرخاشگری و افزایش مهارتهای اجتماعی و حل مسألهی دانشآموزان پرخاشگر پرداخته است. جامعهی آماری شامل دانشآموزان دختر کلاسهای چهارم و پنجم ابتدایی ناحیههای چهارگانهی شهر اهواز است؛ که در سال تحصیلی 87-88 مشغول به تحصیل بودند. نمونهگیری شامل انتخاب تصادفی 20 دبستان از ناحیههای چهارگانهی آموزش و پرورش اهواز و گماردن آنها به دو گروه آزمایشی و گواه (10 مدرسه گروه آزمایشی و 10 مدرسه گروه گواه) میباشد. سپس، تمام دانشآموزان هدف (پرخاشگر) این مدرسهها بر اساس فرم ملاکهای تشخیص پرخاشگری انتخاب شدند (71 نفر در مدرسههای گروه آزمایشی و 57 نفر در مدرسههای گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده عبارتند از: مقیاس خود-گزارشی ابراز خشم کودکان (استیل و همکاران، 2008)، مقیاس درجهبندی مهارتهای اجتماعی (گراشام و الیوت، 1990)، مقیاس پرخاشگری واکنشی-پیش کنشی (داج و کوی، 1987) و پرسشنامهی حل مسأله (دانیک و اسمیت، 2003). طرح پژوهشی از نوع آزمایشی میدانی با پیش آزمون-پس آزمون است. گروه آزمایشی در 20 جلسهی 45 دقیقهیی تحت آموزش برنامه حل مسأله اجتماعی «شیوههای کنار آمدن» قرار گرفتند؛ و در دو نوبت (پیش آزمون و پس آزمون) ارزیابی شدند. در این پژوهش، از روش تحلیل آماری الگو سازی خطی سلسله مراتبی(HLM) استفاده شده است. نتیجه به دست آمده اثر معنیدار مداخله را در مهارتهای حل مسأله، مؤلفههای مهارتهای اجتماعی (خویشتنداری و رفتار برونسازی شده)، پرخاشگری، پرخاشگری واکنشی، پرخاشگری پیشکنشی، خشم صفت، خشم بیرونی و کنترل خشم نشان میدهد. اثر مداخله در خشم درونی معنیدار نبود. در ضمن، پس از کنترل پیش آزمون و اثر مداخله، پس آزمونها در بین کلاسها متفاوت بودند. آموزگاران کاربرد این برنامهی آموزشی را بسیار اثرگذار و مفید ارزیابی کردند.
- چکیده انگلیسی:
The present study examines the effects of classroom-based "Tools for Getting Along" to decrease anger, aggression and increase social skills and problem-solving skills among students. The related population includes all female 4th- and 5th-grade primary students in Ahvaz city. The sample includes 20 schools that were selected randomly from the four educational districts in Ahvaz. All of the aggressive students in these schools were selected as target students. Two kinds of sampling were used. The validation sample included 200 aggressive students, and the hypothesis-testing sample included 128 aggressive students (71 students in intervention classrooms and 57 students in control classrooms). In this research experimental-control groups, with pretest-posttest design was used. The questionnaires used in this research were as follows: the Anger Expression Scale for Children, Reactive–Proactive Aggression Scale, Social Skills Rating System and Problem-Solving Questionnaire. In order to analyze the data both Hierarchical Linear Modeling and descriptive statistics were used. The results showed significant treatment effects on knowledge of problem-solving concepts and teacher ratings of reactive and proactive aggression, self control, externalizing behavior, and self-rated trait anger, anger-out, and anger control. There was no significant treatment effect on anger-in. Outcomes differed across teachers/ classrooms, and teacher ratings of social validity were generally positive.
- انتشار مقاله: 19-02-1388
- نویسندگان: منیژه شهنی ییلاق,زهرا بنابی مبارکه,حسین شکرکن,جمال حقیقی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ناتوانی یادگیری,ناتوانی یادگیری املاء و روش چند حسی
- چکیده: ناتوانی یادگیری نوشتن یکی از اختلالات یادگیری بخصوص است که به درک یا استفاده از زبان نوشتاری مربوط میشود. برای تشخیص این اختلال باید مهارتهای نوشتن کودک به طور قابل توجهی زیر سن تقویمی، هوش و عملکرد تحصیلی وی باشد. این اصطلاح اصولاً افرادی را که به واسطه معلولیتهای دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شدهاند، شامل نمیشود. این پژوهش با هدف بررسی همهگیرشناسی ناتوانی یادگیری املاء در بین دانشآموزان دوره ابتدائی و بررسی تأثیر روش ترمیمی چند حسی در کاهش این ناتوانی انجام پذیرفته است. در این پژوهش روش آزمایشی میدانی به کار رفته است که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروههای آزمایشی، گواه و گواه بهنجار استفاده شده است. نمونه مربوط به همهگیرشناسی 160 کلاس (شامل 4000 دانشآموز پسر و دختر) دبستانهای اهواز بود که به صورت نمونهگیری مرحلهای انتخاب شدند. همچنین 180 دانشآموز به طور تصادفی ساده برای آزمون فرضیهها گزینش شدند. برای جمع آوری دادهها از آزمونهای تشخیصی اختلال املاء، ماتریسهای پیشرونده ریون، آزمون املاء و بررسی پرونده تحصیلی دانشآموز استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که میزان همهگیرشناسی ناتوانی یادگیری املاء 7 درصد است. میزان همهگیرشناسی ناتوانی یادگیری املاء در دانشآموزان پسر نسبت به دختر (6/7 درصد در مقابل 4/6 درصد) بیشتر است. نتایج حاصل از اجرای آزمایش روش ترمیمی چند حسی نشان داد که استفاده از این روش به صورت معنیداری باعث کاهش اختلال املاء میگردد و پس از یک ماه پیگیری نتایج حاصل از مداخله نسبتاً پایدار بودند.
- چکیده انگلیسی:
Dysgraphia is a term used to describe children who have specific difficulties in perception or production of written language. In order for this diagnosis to be made, an individual is assumed to display writing skills substantially below those expected, given the person’s chronological age, measured intelligence, and appropriate education. This disoder does not include those students who have learning difficulties because of visual, hearing or physical disabilities, mental retardation or poor environmental, social or economical conditions. Two goals were pursued in this study: investigating the prevalence of dysgraphia in primary schools of Ahvaz, and the effects of multi- sense therapy on reduction of writing difficulties. The experimental- control, with pretest- posttest design, was used in this study. The prevalence sample size was 4000 students (2000 boys and 2000 girls) selected randomly from primary schools in Ahvaz. Results indicated that the prevalence of dysgraphia was higher for boys than for girls (%7.6 for boys and %6.4 for girls). Also the results of ANOVA (repeated measures) showed that the use of multi-sense therapy significantly reduces dysgraphia. In addition, the effects of therapeutic intervention stayed after a month later.- انتشار مقاله: 11-11-1382
- نویسندگان: منیجه شهنیییلاق,جهانگیر کرمی,حسین شکرکن,مهناز مهرابیزاده هنرمند
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عبادت,نماز,عوامل جاذب
- چکیده: پژوهش حاضر در صدد بررسی عوامل مؤثر درون مدرسهای در جذب دانشآموزان دختر و پسر دبیرستانهای استان خوزستان به نماز است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان روزانه پایههای اول، دوم و سوم مقطع متوسطه مدارس دولتی سراسر استان خوزستان است، که در سال تحصیلی 78-77 به تحصیل اشتغال داشتهاند. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 1062 دانشآموز دختر و پسر پایههای سهگانه مقطع متوسطه است که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای در چند مرحله انتخاب شدند. ابزار پژوهش مشتمل بر الف- تهیه مقدماتی پرسشنامه عوامل مؤثردرون مدرسهای جذب دانشآموزان به نماز (70 مادهای). ب- تهیه پرسشنامه اصلی با روش تحلیل عوامل از کل نمونه پژوهش (31 مادهای). ج- تهیه پرسشنامه جذب به نماز ویژه دختران (52 مادهای). د- تهیه پرسشنامه جذب به نماز ویژه پسران (38 مادهای). نتایج حاصل از تحلیل عوامل بر کل نمونه پژوهش منجر به استخراج دو عامل قوی با محتوای تبلیغی-تشویقی (18 ماده) و حسن روابط انسانی- آموزشی با فراگیر (13 ماده)، تبلیغی- آموزشی (10 ماده) و حسن روابط انسانی- آموزشی (10 ماده) را نشان میدهد و برای دانشآموزان دختر، تحلیل عامل تفکیکی مبین سه عمال قابل حصول با ماهیت تبلیغی- مشارکتی (29 ماده) یادگیری مشاهدهای (12 ماده) و حسن روابط آموزشی- انسانی با دانشآموزان (11 ماده) است. ضریب همسانی درونی با روش آلفای کرونباخ برای پرسشنامه کلی، پرسشنامه ویژه پسران و پرسشنامه دختران به ترتیب برابر با 90/0، 90/0 و 89/0 میباشد که این ضرایب از نظر منطق پژوهش رضایتبخش میباشند.
- چکیده انگلیسی:
The present study was designed to investigate factors that attract students to praying. The statistical population of this study consisted of all day students attending junior high school. The sample included 1062 subjects from both sexes, who were selected by a random multistage sampling method. The instruments used in the study were as follows: 1) Preliminary questionnaire about attractive factors with 70 items; 2) The main questionnaire made through factor analysis for the whole sample (31 items); 3) Two specific questionnaires for male and female students, with 38 items and 52 items, respectively. The results obtained from factor analysis for the whole sample revealed two strong factors; one factor with 18 items mostly related to incentive issues and the other factor with 13 items was seen to be attributable to humane relationship with students. The results obtained from discriminant analysis showed that three factors can be extracted for both genders separately. The internal consistency by Cronbach’s Alfa coefficient for the general, male and female questionnaires were 90%, 90% and 89%, respectively. To evaluate the hypotheses, some statistical methods such as t-test, one-way analysis of variance and the Scheffe test were applied. Analysis indicated that there was significant difference between sexes in GQ (P <0.028) and the difference favored female subjects. Another comparsion for SES groups revealed that the students of middle SES obtained significantly higher scores than low and high SES students. Finally a comparsion among three academic grades showed no significant difference in school performance.- انتشار مقاله: 09-11-1380
- نویسندگان: کیومرث بشلیده,غلامحسین مکتبی,منوچهر تقیپور,حسین شکرکن
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نظام آموزشی,هدایت تحصیلی,رشته های پنج گانه ی تحصیلی
- چکیده: -
- چکیده انگلیسی: -
- انتشار مقاله: 24-07-1380
- نویسندگان: مهناز مهرابیزاده هنرمند,حسین شکرکن,نصیر کوشکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده: -
- چکیده انگلیسی: -
- انتشار مقاله: 22-07-1380
- نویسندگان: حسین شکرکن,مهناز مهرابیزاده هنرمند,غلامعباس نوین نام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد شغلی,رفتار مدنی سازمانی,خشنودی شغلی
- چکیده: -
- چکیده انگلیسی: -
- انتشار مقاله: 23-07-1380
- نویسندگان: حسین شکرکن,عبدالزهرا نعامی,عبدالکاظم نیسی,مهناز مهرابی زاده هنرمند
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: افسردگی,پرخاشگری,میگرن,تیپ شخصیتی الف
- چکیده: اهداف این پژوهش ساخت و اعتباریابی پرسشنامهای برای سنجش پرخاشگری متناسب با ویژگیهای فرهنگی- اجتماعی جامعه بوده و سپس بررسی 4 فرضیه اصلی زیر بوده است: 1. بین نمرههای پرخاشگری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز و نمرههای افسردگی این دانشجویان همبستگی مثبت وجود دارد. 2. بین نمرههای پرخاشگری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز و نمرههای این دانشجویان در الگوی شخصیتی- رفتاری تیپ الف همبستگی مثبت وجود دارد. 3. بین نمرههای پرخاشگری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز و نمرههای این دانشجویان در پرسشنامه سردرد میگرن همبستگی مثبت وجود دارد. 4. بین نمرههای پرخاشگری دانشجویان مؤنث و مذکر دانشگاه شهید چمران اهواز تفاوت معنیداری وجود دارد. در این پژوهش حجم سه نمونه به ترتیب: نمونه هنجاری 550 نفر، نمونه بازآزمایی و آزمون فرضیهها 229 نفر و نمونه سنجش روایی 215 نفر بود که به صورت تصادفی چند مرحلهای از بین دانشجویان شرکت کننده در کلاسهای معارف اسلامی دانشگاه شهید چمران انتخاب شده بودند. ابتدا بر اساس تحلیل عوامل، پرسشنامه پرخاشگری مشتمل بر 3 عامل و 30 ماده ساخته شد که بر روی عامل اول (خشم و غضب) 14 ماده، بر روی عامل دوم (تهاجم و توهین) 8 ماده و بر روی عامل سوم (لجاجت و کینهتوزی) 8 ماده قرار گرفته است. پایایی این پرسشنامه براساس ضرایب بازآزمایی و آلفای کرونباخ رضایتبخش بود. همچنین روایی این پرسشنامه بوسیله پرسشنامههای ملاک شامل پرسشنامه شخصیتی آیزنک، پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا و پرسشنامه BDVI ارزیابی شد. ضرایب همبستگی و خلاصه نتایج آزمونهای رگرسیون چند متغیری بر روی پرسشنامههای فوقالذکر حاکی از رضایتبخش بودن روایی این پرسشنامه بوده است. برای آزمون فرضیههای پژوهش از پرسشنامههای پرخاشگری (ساخته شده توسط پژوهشگر)، تیپ شخصیتی الف، پرسشنامه سردرد میگرن و میزان افسردگی (D) از پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا استفاده شد. بر اساس ضرایب همبستگی به دست آمده فرضیه اول تأیید شد (به استثنای همبستگی عامل دوم پرخاشگری با افسردگی در آزمودنیهای مذکر). همچنین همبستگی عامل سوم پرخاشگری با افسردگی در کل آزمودنیها و هر دو جنس معنیدار نبود. فرضیه دوم تحقیق در مورد کل آزمودنیها و آزمودنیهای مؤنث و مذکر به تفکیک نیز تأیید شد. بر اساس ضرایب به دست آمده فرضیه سوم در مورد کل آزمودنیها و آزمودنیهای مؤنث و مذکر نیز به تفکیک تأیید شد. همچنین فرضیه چهارم (به ترتیب: 55/2=t (01/0>P)، نیز به تفکیک 86/2=t (01/0>P)، 92/7=t (001/0>P) و 27/2=t (05/0>P) تأیید شد.
- چکیده انگلیسی: This study was launched to construct and validate a scale for measuring aggression in accordance with cultural values and social characteristics of Iranian people, and to examine the following four hypotheses: 1) There is a positive correlation between aggression and depression, 2) There is a positive correlation between aggression and Type A characteristics, 3) There is a positive correlation between aggression and migraine headache symptoms, and 4) There is a significant difference between male and female students’ scores on aggression. All three different samples of this study were randomly drawn from the undergraduate students taking various general courses of Shahid Chamran University (Ahvaz): Normative sample (N—550), test- retest sample (n=229), and validation study sample (n=215). Based on a factor analysis, a 30-item questionnaire entitled Ahvaz Aggression Inventery (AM) was developed to measure aggression, comprising three subscales: Rage and Anger (14 items), Assault and Insult (8 items), and Negativism (8 items). The internal consistency and test-retest reliability coefficients of AAJ were all satisfactory. Validity of AAI was found to be very high based on its concurrent administration with Eysenck Personality Questionnaire (EPQ), MMPI, and BDVI (a purpose- designed validity scale). All four hypotheses of this Study were confirmed for the whole sample, as well as for the female and male samples separately. Regarding the first hypothesis, however, only the overall correlatton between aggression and depression was significant; The correlation between the second sub-scale and depression for the male subjects, as well as the correlation between the third sub- scale and depression for the male and female subjects were not found to be significant. Implications of these findings are discussed in detail.
- انتشار مقاله: 07-02-1379
- نویسندگان: شهین زاهدیفر,بهمن نجاریان,حسین شکرکن
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خودکارآمدی,اضطراب امتحان,جایگاهمهار درونی و هوش
- چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان همه گیرشناسی اضطراب امتحان و رابطه آن با خود کارآمدی و جایگاه مهار درونی با توجه به کنترل متغیر هوش در دانشآموزان پسر و دختر دبیرستانهای اهواز میباشد. نمونه مربوط به همه گیرشناسی 3109 دانشآموز پسر و دختر دبیرستانهای اهواز بود که با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. همچنین 340 دانشآموز برای آزمون فرضیهها به طور تصادفی گزینش شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه اضطراب امتحان برای همه گیرشناسی، و مقیاس خود کار آمدی، پرسشنامه جایگاه مهار و آزمون هوش، برای آزمون فرضیهها استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان همه گیرشناسی اضطراب امتحان در نمونه مورد بررسی 3/17 درصد است. میزان همه گیرشناسی اضطراب امتحان در دانشآموزان دختر نسبت به پسر ( 22 درمقابل 12/8 درصد) و عرب نسبت به فارس (18/7 در مقابل 16/4) بیشتر است. نتایج آزمون فرضیهها نشان داد که با کنترل متغیر هوش، اضطراب امتحان با خودکار آمدی (0/29-=r) و جایگاه مهار درونی (0/24-=r) همبستگی منفی معنیداری دارد. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که بین ترکیب خطی متغیرهای پیش بین ( خود کار آمدی، جایگاه مهار درونی و هوش) با متغیر ملاک (اضطراب امتحان) همبستگی چندگانه معنیداری وجود دارد(0/01=P).
- چکیده انگلیسی: The purpose of the present study was to investigate the scope of epidemiology of test anxiety and the relations of self-efficacy and locus of control with it as moderated by intelligence in Ahvaz high school students
To study the epidemiology of test anxiety, 3109 high school students were selected from their population by a simple random sampling method. The participants completed the test anxiety inventory. Also for hypothesis testing, 340 high school students were selected by a simple random sampiñig method. The subjects completed the self-efficacy scale, locus of control inventory and intelligence test. The results showed the rate of epidemiology of test anxiety to be 17.4% in study sample. The epidemiology of test anxiety in girl students (22%) was proved to be higher than that of the boy students (12.8%) and in Local Arab students (18.7%) higher than local persian students (16.4%). The results of hypoteses showed that, test anxiety is negatively related to self-efficacy (r=-0.29) and locus of control (r=-0.24) intelligence variable being controlled. Also, the result of multiple regression showed that the multiple correlation coefficients between predictive variables (self-efficacy, locus of control and intelligence) and criterion variable (test anxiety) was statistically sigificant.- انتشار مقاله: 13-01-1379
- نویسندگان: مهناز مهرابیزاده هنرمند,عباس ابوالقاسمی,بهمن نجاریان,حسین شکرکن
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اثربخشی,رواندرمانی,اختلال نقص توجه- بیشفعالی
- چکیده: این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی سه روش روان درمانی تعلیم خودآموزی کلامی به کودکان، تعلیم رفتار درمانی و خودآموزی کلامی به مادران کودکان، در کاهش بیتوجهی و تکانشوری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه -بیش فعالی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه، مشتمل بر دانشآموزان پسر کلاس سوم و چهارم ابتدائی مدارس دولتی شهرستانهای شیراز بوده است. از جامعه موردنظر به شیوه تصادفی چند مرحلهای 2863 دانشآموز جهت تشخیص ADHD مورد غربالگری قرار گرفتند. بدین ترتیب، مجموعاً 160 آزمودنی ADHD در چهار گروه 40 نفری به طور تصادفی گمارده شدند. از همان کلاسها، 40 کودک بهنجار بهطور تصادفی جهت گروه گواه بهنجار انتخاب شد. پژوهش به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با پنج گروه انجام شد. چهار گروه متعلق به کودکان ADHD است و یک گروه مربوط به کودکان طبیعی است. نوع مداخله در گروههای ADHD به روش تصادفی تعیین شد. متغیرهای وابسته (بی توجهی و تکانشوری) با فرم فارسی آزمون عملکرد پیوسته ارزیابی شد. نتایج نشان داد، گروه تعلیم خودآموزی کلامی به کودک بیشترین را بهبودی را در عملکرد نشان میدهد. تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس یک راهه، و روش پیگیری توکی، تفاوتهای معنیداری بین گروههای تعلیم خودآموزی کلامی به مادر و کودک از یک سو و گروههای گواه از سوی دیگر در پاسخهای صحیح و حذف نشان داد گروه تعلیم رفتار درمانی به مادر با هیچ کدام از گروههای گواه تفاوت معنیداری نشان نداد.
- چکیده انگلیسی: This study was designed to compare the efficacy of three psychotherapy approaches to the treatment of attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) in the reduction of inattention and impulsive behavior of male elementary school students. From the total population of Shiraz 3rd and 4th grade male elementary school children, 2863 students were screened for ADHD, and 160 of the students diagnosed as suffering from AHDH were randomly allocated to four groups (40 subjects in each group): Children self-instruction training group; the behavior therapy group, the mother self-instruction training group and a control group. In addition, another control group consisted of 40 “normal subjects randomly selected from the ADHD subjects’ classmates was also formed for further comparisons. In this study, the dependent variables were inattention and impulsive behavior as measured by the Farsi version of the Continuous Performance Test. Using the pre-and post- test scores on these two measures, the data analysis indicated that performance of the groups receiving verbal self-instruction training (both children and their mothers) had improved significantly more than both the ADHD subjects in the behavior therapy and the normal subjects groups.
- انتشار مقاله: 06-03-1379
- نویسندگان: حبیب هادیانفرد,بهمن نجاریان,حسین شکرکن,مهناز مهرابیزاده هنرمند
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده: عزت نفس عاملی است که در بررسی رفتار سازمانی میتواند رابطه میان خشنودی شغلی و عملکرد شغلی را تعدیل کند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه خشنودی شغلی و عملکرد شغلی بادر نظر گرفتن متغیر تعدیل کننده عزتنفس است. در واقع، هدف پژوهش حاضر، بررسی بخشی از نظریه خود هماهنگی کورمن (1977) است. نمونه پژوهش متشکل از تمام کارکنان شبکه های آبیاری کرخه و شاوور شهرستان اهواز با حجم نمونه 149 نفر است که از این تعداد 148 نفر مرد و 1 نفر زن بودند. فرضیههای پژوهش عبارتند از: 1ـ درافراد با عزتنفس پائین، میان خشنودی شغلی و عملکرد شغلی رابطه مثبت وجود دارد. 2ـ در افراد با عزتنفس بالا، میان خشنودی شغلی و عملکرد شغلی رابطهای وجود ندارد. برای آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است و نمونه تحقیق متشکل از دو گروه کارگران و مهندسان ـ مدیران است. نتایج حاکی از آنند که در افراد با عزتنفس بالا، در گروه کارگران و مهندسان ـ مدیران، میان خشنودی شغلی و عملکرد رابطهای وجود ندارد. در گروه کارگران با عزت نفس پائین، میان خشنودی شغلی و عملکرد رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد ولی در گروه مهندسان ـ مدیران رابطهای وجود ندارد. به طور کلی، نتایج تحقیق در افراد با عزت نفس بالا در تمام گروهها با یافتههای پژوهش کورمن (1977) مطابقت دارند. لیکن، نتایج تحقیق در افراد با عزت نفس پایین، تنها در گروه کارگران با با یافتههای کورمن (1977) همسو است.
- چکیده انگلیسی: The purpose of the present study was to examine the relationship of job satistaction and job performance as it is moderated by self-esteem of employees. The sample consisted of 149 (148 male and 1 female) employees of the irrigation system of Karkheh and Shavoor of Ahvaz. The hypotheses tested in this study are: 1. In low seif-esif-esteem employees, there is a positive relationship between job satisfaction and job performance. 2. In high self-esteem employees, there is no relationship between job satisfaction and job performance.
Spearman correlation coefficient was used to test the hypotheses in the two subsamples of workers and engineer-managers. Results indicate that in both groups of workers and engineer-managers with high Self-esteem, there is no significant correlation between job satisfaction and job performance. In low self-esteem workers, there is a significant positive correlation, but in low self-esteem engineers and managers, such a correletion is not found.
- انتشار مقاله: 14-07-1378
- نویسندگان: حسین شکرکن,فریبا حافظی
- مشاهده