در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کشاورزی دقیق,کاربرد مقدار متغیر نهاده,مدیریت موضعی,موزع نوع گردنده پرهای
- چکیده: یکی از راههای کاهش تأثیرات منفی زیست محیطی کاربرد نهادههای شیمیایی، استفاده از فناوری کاربرد مقدار متغیر
نهادههاست. اصلیترین قسمت مورد استفاده در این نوع کودکارها، سامانه کنترل توزیع کود است. از این رو در این تحقیق با نصب کردن حسگر موقعیت دریچه و الکتروموتور، روی موزع نوع گردنده پرهای و اتصال حسگر سرعت پیشروی و واحد کنترل الکترونیکی به آن، سامانۀ کنترل خروجی موزع ساخته شد. پس از نصب سامانه مذکور روی یک دستگاه کودکار ساخت شرکت تراشکده و اجرای آزمونهای کارگاهی در کارگاه ماشینهای کشاورزی مرکز آموزش عالی امام خمینی (ره)، رابطۀ بین مقدار کود خروجی و دو عامل سرعت پیشروی و درصد باز بودن دریچه موزع مذکور محاسبه شد. پس از قرار دادن تابع مذکور در حافظۀ الکترونیکی واحد کنترل سامانه، برای ارزیابی کردن دقت تابع فوق الذکر، اثر سرعت پیشروی (در چهار سطح 5/3، 5، 5/6 و 8 کیلومتر در ساعت) و مقدار کوددهی در 6 سطح (70، 100، 150، 250، 350 و 450 کیلوگرم در هکتار) بر درصد خطای خروجی موزع در قالب طرح فاکتوریل ارزیابی شد. نتایج نشان میدهد که اثر فاکتور مقدار کوددهی در سطح 1 درصد معنیدار است و سرعت پیشروی اثر معنیداری ندارد. خطای خروجی موزع مذکور کمتر از 2/8 درصد و بهطور متوسط 21/2 درصد تعیین شد. برای ارزیابی سامانه، نقشۀ فرضی توصیه کودی با فواصل 20 متری در مسیر حرکت دستگاه با مقادیر متفاوت کوددهی بهترتیب 50، 100، 150، 200، 250، 200، 150، 100، 50 کیلوگرم در هکتار تهیه گردید. با شبیهسازی حرکت دستگاه داخل کارگاه، دقت خروجی دستگاه در چهار سطح سرعت پیشروی 5/3، 5، 5/6 و 8 کیلومتر در ساعت و سه مقدار کوددهی 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار و در دو مرحله تغییر صعودی و نزولی مقدار کوددهی در قالب طرح کرتهای خردشده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که سرعت پیشروی اثر معنیدار
(در سطح 5 درصد) بر دقت سامانه دارد و فاکتورهای دیگر اثر معنیدار ندارند. خطای خروجی سامانه کمتر از 51/4 درصد برآورده شده است.- چکیده انگلیسی: Variable rate technology is a way to reduce the environmental effects of agricultural chemicals, including fertilizer. The present study developed and evaluated the accuracy of a control system for a fluted wheel-type metering device for a fertilizer applicator. The relationship between fertilizer flow rate, traveling speed, and the opening of the metering device gate was calculated. The equation was saved in the memory of an electronic control unit. A factorial experiment was used to evaluate the effects of traveling speed (3.5, 5, 6.5 and 8 km/h-1) and fertilizing rate (70, 100, 150, 250, 350 and 450 kg/ha-1) on the accuracy of fertilizing as the percentage of deviation between the actual and target rates. The results showed that the rate of fertilizing had a significant effect of less than 1% on the accuracy of the metering device output, but no significant effect was found for traveling speed. A maximum error of 8.2% was recorded for metering device output with a mean error of 2.21%. To evaluate system performance, it was simulated in a workshop. A fertilizer prescription map for a 180 m path with 20 m interval zones having successive fertilizing rates of 50, 100, 150, 200, 250, 200, 150, 100 and 50 kg/ha-1 was loaded into the electronic control unit. A factorial experiment with a split plot design was used to evaluate the effects of traveling speed (3.5, 5, 6.5, 8 km/h-1) and fertilizing rate (100, 150, 200 kg/ha-1) on the accuracy of the fertilizing rate as the percentage of deviation between the actual and target rates. The results showed that traveling speed had a slightly significant effect on the accuracy of output (less than 5%). The rate of error of the system was less than 4.51% and was acceptable.
- انتشار مقاله: 28-09-1391
- نویسندگان: سیدمرتضی صداقتحسینی,محمد یونسی الموتی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جداسازی,گل زعفران,کلاله زعفران,نیروی ضربهای,نیروی فشاری
- چکیده: از مهمترین مشکلات زراعت زعفران، مکانیزه نبودن برداشت است. نیاز به نیروی کار فراوان در دورهای محدود برای برداشت زعفران باعث محدود شدن توسعة کشت این محصول استراتژیک و همچنین بالارفتن هزینههای تولید شده است. یکی از روشهای نگهداری گل زعفران، خشک کردن آن است تا در فرصت مناسب بتوان کلاله از گل را جدا کرد. بهمنظور دستیابی به مکانیزاسیون مناسب برای جداسازی کلاله از گلهای خشک شده، دو مکانیزم، یکی بهکار بردن نیروهای فشاری و دیگری ایجاد ضربه برای جداسازی گلهای زعفران خشک شده مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق گلهای خشک شده با استفاده از غلتکهای فشاردهنده و خورشیدیهای ضربهزن تحت تأثیر نیروهای فشاری و ضربهای قرار گرفتند و تأثیر آهنگ تغذیه در سه سطح (6/2، 6 و 7/8 گرم بر ثانیه)، سرعت دورانی برای غلتکهای فشاردهنده در سه سطح (80، 200 و 300 دور در دقیقه) و خورشیدیهای ضربهزن در سه سطح (500، 700 و 900 دور در دقیقه) و نوع گل خشک شده در سه سطح (غنچه، نیمهباز و کاملا باز)، بر درصد وزنی کلالههای جدا شده و کلالههای شکسته بهصورت طرح آماری کاملا تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل و در سه تکرار بررسی شد. نتایج نشان میدهد که درصد وزنی کلالههای جداشده در گلهای باز و نیمهباز نسبت به گلهای غنچه بالاتر است ولی میزان شکستگی کلالهها در گلهای غنچه تا 30 درصد کمتر است. با افزایش سرعت دورانی استوانهها، درصد وزنی کلالههای شکسته افزایش مییابد. مشخص شد که ضربهزنهای خورشیدی کارایی مناسب را برای جداسازی کلالههای گلهای خشک شده زعفران ندارند تا آنجا که میزان کلالههای جدا شده در کلیة تیمارها کمتر از 50 درصد بهدست آمده است. استفاده از غلتک فشارنده با سرعت دورانی 200 دور در دقیقه و آهنگ تغذیه 6 گرم بر ثانیه برای جداسازی کلاله از گلهای خشک شده نیمهباز، مطلوبترین شرایط را نتیجه بهدست میدهد که موجب جداسازی 48/99 درصد کلالهها میشود.
- چکیده انگلیسی: The separation of saffron stigmas from fresh flowers is the most important and the most difficult stage of saffron harvesting. Saffron production costs are high because this harvesting stage is done by hand and is very time-consuming. One way of preserving the saffron flower is to dry it. The separating of the stigma from dried saffron flowers can then be done at an appropriate time. This study investigated the separation of the stigmas from dried flowers. The compaction and impaction forces of the loading mechanisms were evaluated. The dried flowers were loaded using pressure rollers and finger drums to test compaction and impaction forces, respectively. The effect of feed rate (2.6, 6, 8.7 g/s), roller drum speed (80, 200, 300 RPM), finger drum speed (500, 700, 900 RPM) and stage of flower development (buds, partially-opened, fully-opened) were investigated on the percentage (wt) of stigmas separated and the percentage (wt) of broken stigmas. The results showed that the percentage of separated stigma in the fully-opened and partially-opened flowers was higher than in flower buds. The percentage of broken stigmas in the buds was 30% lower than for fully-opened flowers. The percentage of broken stigmas increased as the roller speed increased. The results suggested that the performance of finger drums was not satisfactory and that the percentage of separated stigmas was 50%. A pressure roller speed of 200 rpm and a feed rate of 6 g/s were the most favorable conditions for separation of stigmas from partially-opened flowers (99.48%).
- انتشار مقاله: 18-09-1391
- نویسندگان: محمدحسین سعیدیراد,عباس مهدینیا,سعید ظریف نشاط,صمد نظرزاده اوغاز
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ارزیابی حسی,لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس,پنیر کوزه,قابلیت زندهمانی
- چکیده: زندهمانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در پنیر کوزه در دورة 120 روز نگهداری در دمای 8-6 درجة سلسیوس بررسی شد. برای این منظور سه تیمار از پنیر کوزه شامل کنترل (C) حاوی فقط استارتر تجارتی، تیمار (LA) حاوی فقط باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بدون استارتر تجارتی و تیمار (LAS) دارای استارتر تجارتی و باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، به صورت توأم، تهیه شد. نتایج تجزیة آماری نشان میدهد که در دورة نگهداری، تعداد باکتریهای پروبیوتیک در نمونههای پنیر پروبیوتیک فاقد استارتر تجاری 2 سیکل لگاریتمی و در نمونههای پنیر پروبیوتیک دارای استارتر تجاری یک سیکل لگاریتمی کاهش مییابد (05/0p<). همچنین مشخص شد که تعداد باکتریهای زنده مانده در پایان دورة نگهداری بیش از حداقل مقدار توصیه شده لازم برای ایجاد اثرهای مفید در سلامت انسان (107- 106 کلنی در گرم) است. لذا به نظر میرسد استفاده از استارتر تجاری همراه پروبیوتیک در تولید پنیر کوزه ضروری است. بر اساس نتایج ارزیابی حسی، نمونه پنیر پروبیوتیک حاوی استارتر تجاری (LAS)، در مقایسه با سایر نمونهها، امتیاز طعم و بافت بالاتری دارد (05/0>P). بنابراین احتمالا میتوان از لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در ترکیب با استارتر تجاری با موفقیت در تولید پنیر کوزه استفاده کرد، بدون آنکه بر کیفیت آن اثر نامطلوب داشته باشد.
- چکیده انگلیسی: This study investigated the survival of a probiotic strain of Lactobacillus acidophilus (LA-5) in jug cheese during storage (120 days at 6-8 °C). The jug cheese treatments were: C (control), containing commercial starter FRC-65; LA, containing Lactobacillus acidophilus; and LAS, containing commercial starter and Lactobacillus acidophilus. The results showed that the amount of Lactobacillus acidophilus in the LA and LAS samples decreased 2 and 1 log cycles, respectively, during storage. The final amount of Lactobacillus acidophilus in LAS was greater than the minimum recommended for a therapeutic product (106-107 cfu/g). The use of commercial starter with the probiotic was more effective for maintenance of the probiotics than probiotics without commercial starter. The sensory evaluation showed that LAS had the highest significant flavor and texture ratings (p < 0.05). It was concluded that probiotic Lactobacillus acidophilus can be used successfully in jug cheese without adversely affecting the cheese quality during ripening.
- انتشار مقاله: 06-12-1390
- نویسندگان: فاطمه دهنوی,اصغر خسروشاهیاصل,شهین زمردی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سرخ کردن,جذب روغن,ثعلب,روغن مغز بنه,کربوکسیمتیلسلولز,مواد صابونی ناشونده
- چکیده: در این تحقیق تأثیر پیشتیمارهای قبل از سرخ کردن (بلانچینگ در آب 85 درجة سلسیوس حاوی 5/0درصد کلریدکلسیم به مدت 6 دقیقه و سپس فرو بردن در محلول 1 درصد کربوکسیمتیلسلولز، بلانچینگ در آب 85 درجة سلسیوس حاوی 5/0 درصد کلریدکلسیم به مدت 6 دقیقه و سپس فرو بردن در محلول 2 درصد ثعلب و تیمار شاهد) و همچنین تأثیر نوع روغن (روغن کانولا، روغن کانولا حاوی 1/0 درصد روغن مغز بنه (BKO))، روغن کانولا حاوی 100 پیپیام آنتیاکسیدان سنتزی ترسیوبوتیلهیدروکینون (TBHQ)، و روغن کانولا حاوی 100 پیپیام مواد صابونیناشوندة روغن مغز بنه (UFB) بر سینتیک دفع رطوبت و جذب روغن خلال سیبزمینی طی فرآیند سرخ کردن عمیق مطالعه شد. نتایج نشان میدهد که میزان دفع رطوبت و جذب روغن با افزایش زمان سرخ کردن افزایش مییابد (ضریب تبیین بیش از 91/0). روغن حاوی ترکیبات آنتیاکسیدانی باعث کاهش دفع رطوبت و جذب روغن میشود و کارآیی روغن مغز بنه و مواد صابونیناشوندة آن معادل کارآیی آنتیاکسیدان سنتزی قدرتمند ترسیوبوتیلهیدروکینون است. پیشتیمارهای قبل از فرآیند باعث کاهش دفع رطوبت و جذب روغن میشوند و کارآیی صمغ کربوکسیمتیلسلولز نسبت به ورود روغن و خروج رطوبت از کارآیی صمغ ثعلب بیشتر است.
- چکیده انگلیسی: This study examined the influence of pre-frying treatments and oil type on the moisture outflow and oil uptake during the frying of potato strips. The pre-treatments were 6 min blanching in a 85°C a water bath containing 0.5% calcium chloride and immersion in a 1% solution of carboxymethyl cellulose; 6 min blanching in a 85°C water bath containing 0.5% calcium chloride and immersion in a 2% solution of salep; and the control condition. The type of oil used was CAO containing 0.1% bene kernel oil (BKO), 100 ppm unsaponifiable matter fraction of BKO and 100 ppm tert-butylhydroquinone (TBHQ). The potato strips were fried for 7 min. The results showed that the antioxidative additives and pre-frying treatments decreased moisture loss and oil absorption (R2 > 0.91). The ability of the UFB and BKO to decrease oil uptake was similar to that for TBHQ. The carboxymethyl cellulose decreased oil uptake better than did the salep.
- انتشار مقاله: 26-01-1391
- نویسندگان: پروین شرایعی,رضا فرهوش,هاشم پورآذرنگ,محمدحسین حداد خداپرست
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شناسایی,جداسازی,پنیر,باکتریهای لاکتیکی,پنیر کوزه
- چکیده: پنیر کوزه یکی از پنیرهای سنتی ایران است که به دلیل داشتن عطر و طعم قوی بازارپسندی بالایی دارد. در تهیۀ این نوع پنیر از مایۀ آغازگر استفاده نمیشود. یکی از مهمترین عوامل دخیل در رسیدن پنیر و توسعۀ عطر و طعم آن، فلور لاکتیکی آن است و از این رو شناسایی باکتریهای لاکتیکی مؤثر در رسیدن این نوع پنیر ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش، پنیر کوزه به روش سنتی رایج در مناطق جنوبی استان آذربایجان غربی تولید شد و دورۀ رسیدن را، به مدت سه ماه، در زیر خاک طی کرد. باکتریهای لاکتیکی با استفاده از محیطهای کشت اختصاصیدر حد گونه با روشهای فنوتیپی و 16s rDNA شناسایی شدند. از 51 جدایۀ باکتریهای لاکتیکی شناسایی شده، معلوم شد که گونههای غالب متعلق به جنس لاکتوباسیلوس (3/37 درصد) و انتروکوکوس (5/25 درصد) هستند و گونههای دیگر به جنس لاکتوکوکوس (6/19 درصد)، لوکونوستوک (8/9 درصد) و پدیوکوکوس (8/7 درصد) تعلق دارند. مهمترین گونههای غالب جداسازی شده شامل انتروکوکوس فاسیوم (8 جدایه)، لاکتوکوکوس لاکتیس زیرگونۀ لاکتیس (7 جدایه)، لاکتوباسیلوس کازئی زیرگونۀ کازئی (4 جدایه) و پدیوکوکوس اسیدیلاکتیکی (4 جدایه) بودند.
- چکیده انگلیسی: Pot cheese is a traditional cheese that is preferred for its characteristic aroma and flavor. This type of cheese is made without added starter cultures; the native lactic flora contribute to the ripening and development of the typical aroma and flavor of this cheese. It is essential to identify the type of lactic acid bacteria involved in the ripening process. In this study, pot cheese was made traditionally and then ripened in underground stroage for three months. Lactic acid bacteria were isolated and identified in the ripened cheese. Identification of isolates at the species level was performed using phenotypic and 16s rDNA methods. Overall, 51 strains were isolated; the dominant genera were Lactobacilli (37.3%) and Enterococci (25.5%). Other species belonged to Lactococci (19.6%), Leuconostoc (9.8%) and Pediococci (7.8%). At the end of the ripening period, Lactobacilli dominated and the changes were significant. Enterococci and Lactococci showed significant changes during ripening, but significant changes were not found for Pediococci and Leuconostoc. The dominant isolated species was Enterococcus faecium (8 isolates), Lactococcuslactis ssp. lactis (7 isolates), Lactobacilluscasei ssp. casei (4 isolates) and Pediococcusacidilactici (4 isolates). These species are recommended for use as starter cultures in the manufacture of pot cheese or a new type of cheese with similar flavor.
- انتشار مقاله: 15-01-1391
- نویسندگان: مصطفی قادری,اصلان عزیزی,حمید عزتپناه,محمدامین حجازی,امیرهومن حمصی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رطوبت بهینه,شوری خاک,ضریب تحکیم,دانسیته خشک ماکزیمم,نمایه فشردگی
- چکیده: تعیین مشخصات تراکمی و نشست تحکیمی خاک، یکی از گامهای مهم در طراحی پی پروژههای عمرانی و به ویژه سازههای آبی است. به طور کلی خواص مهندسی خاکهای ریزدانه، به ویژه خاکهای رسی، متأثر از ویژگیهای مربوط به نوع
کانیهای تشکیلدهنده، ساختمان و کیفیت شیمیایی آب منفذی آنها است. املاح موجود در آب منفذی خاک به لحاظ
نقششان در ماهیت و مقدار نیروهای الکتروشیمیایی بین ذرات رسی، تأثیر قابل توجهی بر خواص مهندسی خاک نظیر چسبندگی، مقاومت، قابلیت نشست و تراکمپذیری آنها دارند. در این پژوهش، چگونگی تأثیر سه نوع نمک سدیمی شامل: کلرید سدیم، سولفات سدیم و کربنات سدیم بر برخی ویژگیهای مکانیکی خاکهای رسی شامل مشخصات تراکمی
(رطوبت بهینه و دانسیتۀ خشک ماکزیمم) و شاخصهای نشست تحکیمی (نمایۀ فشردگی و ضریب تحکیم) بررسی شد. بدین منظور با در نظر گرفتن 3 نوع نمک و 5 مقدار مختلف برای هر نوع نمک، 15 تیمار آزمایشی در نظر گرفته شد که با
3 تکرار، به اضافة یک تیمار شاهد (صفر درصد نمک) در مجموع، 46 نمونه خاک برای اندازهگیری مشخصات تراکمی و تحکیمی تهیه و آزمایش شد. مقادیر حاصل از اندازهگیری نمایه فشردگی و ضریب تحکیم بهصورت یک آزمایش فاکتوریل 6×3 با فاکتور اصلی نوع نمک در سه سطح (کلرید سدیم، سولفات سدیم و کربنات سدیم) و فاکتور فرعی میزان نمک در پنج سطح (5/0، 1، 2، 5 و 10 درصد) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، توسط نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مقایسۀ میانگینها در سطح آماری 1 درصد با آزمون دانکن انجام پذیرفت. بر اساس نتایج حاصل از بررسیها مشخص شد که میزان و نوع شوری خاک تأثیر چشمگیری بر مشخصات تراکمی خاک یعنی رطوبت بهینه و دانسیته خشک ماکزیمم ندارد. ولی مقدار و نوع شوری حاصل از کاربرد نمکهای یاد شده تأثیر معنیداری بر نمایۀ فشردگی و ضریب تحکیم خاک دارند. همچنین، دامنۀ تغییرات ضریب تحکیم در اثر افزایش میزان شوری نسبت به نمایه فشردگی بیشتر است.- چکیده انگلیسی: The engineering properties of soils are generally affected by parameters such as mineral type, structure, and pore water salinity. The existing solutes of soil play a role in the electrochemical forces between particles and can change the index and mechanical properties of soil, including cohesion, compressibility, and compactibility. This study investigated the effect of sodium chloride, sodium sulfate, and sodium carbonate on compressibility and compactibility characteristics of clayey soil. For this purpose, 18 treatments were prepared using three types of salt at six concentrations (0%, 0.5%, 1%, 2%, 5%, 10% by weight of soil). Consolidation and compaction tests were conducted with three replications on the samples to determine the compression index (Cc), coefficient of consolidation (Cv), optimum moisture content (ωopt) and maximum dry density (γdmax) of soil samples. Statistical analysis using SPSS software showed that the salinity of the soil had no significant effect on the optimum moisture content and maximum dry density of the soil. The compression index and coefficient of consolidation were significantly affected by both the type and concentration of the solutes in the saturated extract of the soil.
- انتشار مقاله: 05-12-1391
- نویسندگان: نادر عباسی,مهدی اویسیها,محمد موحدان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کانال مرکب,پوشش گیاهی صلب,جریان آشفته,ساختار جریان,سرعتسنج صوتی داپلر
- چکیده: آگاهی از هیدرولیک جریان در آبراهههای مرکب با دشت سیلابی پوشیده از گیاه در تعیین رابطۀ دبی- اشل و همچنین انتقال رسوب و آلایندهها اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق، به بررسی آزمایشگاهی ساختار جریان متوسط و پارامترهای جریان آشفته در یک کانال مرکب مستقیم منشوری پرداخته شده است. آزمایشها در دو حالت با و بدون پوشش گیاهی صلب در دشت سیلابی و در سه عمق نسبی مختلف اجرا و نتایج مقایسه شدند. نتایج نشان میدهد که پوشش گیاهی تأثیر چشمگیری بر مشخصات جریان از قبیل مؤلفههای طولی، عرضی و عمقی سرعت جریان متوسط و همچنین تنشهای رینولدز دارد. به ازای یک عمق نسبی معین و در محدودة آزمایشهای این تحقیق، مشاهده گردید که ظرفیت انتقال جریان در حضور پوشش گیاهی دشت سیلابی، نسبت به شرایط فقدان پوشش گیاهی، تا 31 درصد کمتر است. سرعت جریان متوسط اگرچه تغییرات عرضی زیادی در کانال اصلی دارد اما روی دشت سیلابی پوشیده از گیاه، تقریباً ثابت است. همچنین، جریانهای ثانویۀ قوی و انتقال مومنتوم بین کانال اصلی و دشت سیلابی منجر به ایجاد گرادیان شدید در منحنی توزیع سرعت جریان متوسط، تنش برشی و انرژی جنبشی جریان آشفته در مرز مشترک کانال اصلی و دشت سیلابی میشود.
- چکیده انگلیسی: The study of flow in compound channels with vegetated floodplains is essential to assessing the development of the stage-discharge relationship and sediment and pollutant transport. The present study experimentally investigated mean flow and turbulence characteristics in a prismatic compound channel. The experimental program consisted of vegetated and non-vegetated floodplains with different relative depths. The results show that vegetation had a significant effect on the flow characteristics of streamwise, lateral, and vertical velocity and Reynolds stress. For a given relative depth, the conveyance capacity of the channel decreased up to 31% for a vegetated floodplain over a non-vegetated floodplain. Although, the depth-averaged velocity varied significantly across the main channel, it was fairly constant over the vegetated floodplain. Strong secondary currents and lateral momentum transfer between the main channel and its floodplain led to high gradients in the depth-averaged velocity, bed shear stress, and turbulent kinetic energy at the interface.
- انتشار مقاله: 09-10-1391
- نویسندگان: حسین حمیدیفر,محمدحسین امید,علیرضا کشاورزی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مدل فیزیکی,آبشستگی موضعی,جریان ثانویه,صفحۀ مستغرق
- چکیده: شکل صفحات مستغرق یکی از عوامل مهم طراحی صفحات است که الگوی جریانهای ثانویۀ ناشی از صفحات و عملکرد صفحات را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، تغییراتی در توزیع رسوب بستر حاصل خواهد شد که میتواند به ساماندهی رودخانه کمک کند. در این تحقیق با اجرای بیست آزمایش، تأثیر پنج شکل مختلف از صفحات مستغرق تحت شرایط هیدرولیکی مختلف (چهار شدت جریان (U/Uc) برابر با 78/0، 93/0، 10/1 و 19/1) بر فرآیندهای رسوبی (آبشستگی موضعی در لبۀ ابتدایی صفحات و نحوۀ توزیع عرضی رسوبات در پاییندست صفحات) بررسی شد. نتایج مقایسۀ توپوگرافی بستر رسوبی در فلوم آزمایشگاهی، نشان میدهد که صفحۀ با لبۀ ابتدایی گِرد شده و ضخامت کاهش یافته در امتداد طول صفحه، نسبت به صفحات مستطیلی متداول، بهترین عملکرد را در کاهش آبشستگی موضعی (به میزان 3/17، 3/12، 1/6 و 8/45 درصد به ترتیب در شدت جریان 78/0، 93/0، 10/1 و 19/1) داشته است. کاهش سطح مقطع صفحات نه تنها رسوبگذاری را کاهش نداده، بلکه افزایش تراز بستر در سمت پرفشار صفحات نیز اتفاق افتاده است.
- چکیده انگلیسی: The shape of a submerged vane is a major factor in the design of a vane system and affects the performance and secondary currents generated by the vanes. This study investigated the effect of five vane shapes on bed sediment processes (local scour at the leading edge and transverse distribution of sediment downstream of the vanes) at four flow intensities for a total of 20 experiments. The results of the comparison of vane-induced bed-level changes show that a vane with a rounded leading edge and decreased thickness in the longitudinal direction performed best at decreasing local scour at the edge of the vane by about 17.3% for U/Uc = 0.78, 12.3% for U/Uc = 0.93, 6.1% for U/Uc = 1.10, and 45.8% for U/Uc = 1.19. It was found that decreasing the cross-section area of the vane using shape modification decreased sedimentation and increased the sediment bed level on the high-pressure side of the vane.
- انتشار مقاله: 06-02-1391
- نویسندگان: رضا عزیزی,محمود شفاعیبجستان,مهدی قمشی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خشککن پاششی,اتمایزر دوار چرخی,هوای پمپاژی
- چکیده: امروزه از اتمایزرهای دوار چرخی به طور گسترده در خشککنهای پاششی استفاده میشود. از آثار مخرب دوران چرخ، ایجاد ﺧﻸ درون چرخ است که سبب ورود هوای داغ درون محفظه به درون چرخ میشود و مشکلاتی از قبیل انسداد چرخ و انفجار را در پی دارد. در این تحقیق مشخصات هوای پمپاژی یک اتمایزر دوار با قطر 50 میلیمتر به صورت اندازهگیری مستقیم فشار مکشی چرخ، همراه با توان مورد نیاز برای پمپاژ هوا تعیین گردید. توان مورد نیاز برای برش هوا در محیط چرخ و توان مصرفی جهت پمپاژ هوا در سرعتهای 7600 تا 26100 دور در دقیقه و سطوح شکاف 5/0 تا 5/1 میلیمتر اندازهگیری، و معلوم شد که تقریبا 10 درصد توان مصرفی اتمایزر برای پمپاژ جریان هوا، 25 درصد برای برش هوا در محیط چرخ و 65 درصد باقیمانده برای غلبه بر اصطکاک و افتهای ناشی از انتقال توان موتور محرک صرف میشود. نتایج نشان میدهد که سطوح سرعت دورانی و شکاف در دبی هوای ورودی به اتمایزر تأثیر دارند. با افزایش هر دو آنها میزان دبی ورودی بیشتر میشود. ولی آنچه بیشتر قابل توجه است روند رشد دبی ورودی با بزرگتر شدن شکاف است.
- چکیده انگلیسی: Rotary atomizers are commonly used in spray dryers to atomize feed. One destructive effect of wheel rotation is the creation of a vacuum inside the wheel that conducts hot air from the chamber into the wheel and can lead to atomizer blockage and an explosion. The present work determined the air-pumping characteristics of a rotary atomizer with a 50 mm wheel diameter. The vacuum pressure and power required to pump air was measured, as well as the friction power of the transporting parts, the shear power, and the air pumping power at rotational speeds of 7100-24100 rpm and gaps of 0.5-1.5 mm. Nearly 10% of atomizer power was consumed to pump air, 25% for air shearing, and 65% in the friction between the transporting parts. The results indicated that increasing rotational speed and the size of the gap increased the inlet air rate. This increase was more pronounced for the increase in gap size.
- انتشار مقاله: 24-04-1391
- نویسندگان: غلامرضا چگینی,علی حمیدیسپهر,محسن فاخر دیزجی,بهزاد بشیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پیاز,پیازکن میلهای,توان کششی و چرخشی,درصد آسیبهای مکانیکی
- چکیده: از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر عملکرد پیازکنهای میلهای، شکل مقطع میله و نسبت سرعت محیطی آن به سرعت پیشروی (شاخص سینماتیکی) است. در این تحقیق نقش این عوامل بر عملکرد یک پیازکن میلهای که با تراکتور MF 285 راهاندازی میشود، بررسی شده است. به این منظور در یک طرح اسپلیت بلوک در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، میلۀ پیازکن با سه مقطع گرد، ششگوش و چهارگوش و شاخص سینماتیکی میله در پنج مقدار 16/0، 1، 15/1، 30/1 و 44/1 تغییر داده شد. در این آزمایشها مقدار نیرو و توان کششی لازم جهت حرکت میله و مجموع دستگاه پیازکن (نیرو و توان کششی کل)، گشتاور و توان چرخشی مورد نیاز میله برای چرخش در خاک، مجموع توان کل لازم برای کارکرد پیازکن و درصد آسیبهای وارد بر محصول برداشت شده تعیین شد. نتایج اندازهگیریها نشان میدهد که شکل میله تأثیری بر مقدار نیرو و توان کششی کل (با متوسط 10571 نیوتن و 5285 وات) و درصد آسیبهای وارد بر پیاز (با متوسط 98/1 درصد) ندارد در حالیکه بیشترین گشتاور و توان چرخشی (64 نیوتن متر و 2394 وات) در میلۀ چهارگوش ثبت شده است. بیشترین مقدار نیرو و توان کششی (7/12018 نیوتن و 3/6009 وات) در شاخص 16/0 و کمترین مقدار آن (2/9645 نیوتن و 6/4822 وات) در شاخص 15/1 به دست آمد. همچنین بیشترین گشتاور و توان چرخشی مورد نیاز (85 نیوتن متر و 8/3327 وات) به ترتیب در شاخص 16/0 و 44/1 و هر دو با میلۀ چهارگوش دیده میشود. شاخص 15/1 از نظر کمینه بودن دو عامل آسیبهای وارد بر پیاز (با اولویت بیشتر) و توان کل مورد نیاز پیازکن، مناسبتر از سایر شاخصها تشخیص داده شد. با توجه به نتایج این تحقیق توصیه میشود که برای برداشت پیاز در زمینهای سخت از میلۀ چهارگوش (به علت نفوذ آسانتر در خاک) با شاخص سینماتیک 15/1 و در زمینهای نرم از میلۀ گرد با شاخص سینماتیک 15/1 استفاده شود. در این شرایط، توان کل لازم برای کارکرد پیازکن در حدود 5/3 تا 8/3 کیلو وات به ازای هر متر عرض کار پیازکن خواهد بود.
- چکیده انگلیسی: The most important factors affecting onion rod digger performance are the shape of the rod and the ratio of peripheral speed to translational speed (kinematic index). This study investigated the effect of these parameters on nthe performance of a rod onion harvester using a split-block randomized complete-block design with three replicates for three rod shapes (round, hexagonal, rectangular) and rod kinematic indices of 0.16, 1, 1.15, 1.30 and 1.44. In each experiment, the draft force and drawbar power for the rod and complete harvester, rotational torque and total required power for the rod, and the percentage of damage were determined. The results showed that rod shape had no significant effect on draft force, drawbar power (averaging 10571 N and 5285 W, respectively) and percentage of damage (averaging 1.98%); maximum torque and rotational power (averaging 64 N.m and 2394 W, respectively) were observed for the rectangular shaped rod. The maximum values for draft force and drawbar power (12018.7 N and 6009.3 W, respectively) were in the 0.16 kinematic index; the minimum values (9645.2 N and 4822.2 W, respectively) were in the 1.15 kinematic index. Maximum torque and rotational power (85 N and 3327.8 W, respectively) occurred for the rectangular shaped rod in the 0.16 and 1.44 kinematic indices, respectively. The results showed that, for minimum onion damage (priority) and power consumed, the best kinematic index was 1.15. The results of this research show that the rectangular rod shape in hard soil and the round rod shape in soft soil facilitated penetration; both occured in the 1.15 kinematic index. The total consumed power was from 3.5 to 3.8 KW per m of working width.
- انتشار مقاله: 24-04-1391
- نویسندگان: محسن حیدری سلطانآبادی,اورنگ تاکی,شمساله عبدالهپور
- مشاهده