در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رودخانة سفیدرود,سد تاریک,سد منجیل,صفات اندازشی,صفات شمارشی,capoeta Capoeta
- چکیده: این مطالعه به منظور مقایسة تفاوتهای اندازشی و شمارشی سیاهماهی Capoeta capoeta در سه نقطه در طول رودخانة سفیدرود که سدهای منجیل و تاریک در آن احداث شدهاند به اجرا درآمد. در مجموع 100 قطعه ماهی شامل 40 قطعه مربوط به ایستگاه بالادست سد منجیل، 27 قطعه مربوط به ایستگاه پاییندست سد منجیل (بالادست سد تاریک)، و 33 قطعه مربوط به ایستگاه پاییندست سد تاریک با الکتروشوکر صید شدند. در این مطالعه 36 صفت اندازشی و 12 صفت شمارشی بررسی شدند. دادههای اندازشی (پس از استانداردسازی) با آزمون تجزیه به مؤلفههای اصلی و تحلیل متغیرهای کانونی تحلیل شدند. نتایج تجزیه و تحلیل متغیرهای کانونی نشان داد که جمعیت ماهیان سه ایستگاه به طور کامل از یکدیگر متمایزند. نتایج آزمون تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که جمعیتهای سیاهماهیان این سه ایستگاه در صفات اندازشی در 3 فاکتور از یکدیگر متمایز میشوند. دلیل تمایز جمعیت ماهیان بالادست و پاییندست سدهای منجیل و تاریک احتمالاً مربوط به اثر سد بر زیستگاه آنها در نتیجة فاکتورهای اندازشی و شمارشی میتواند باشد.
- چکیده انگلیسی: This study was conducted to compare the morphometric and meristic characteristics of up- and downstream Capoeta capoeta populations in Manjil and Tarik dams at three part of Sefidroud River. A total of 100 individuals of Capoeta capoeta including 40, 27 and 33 specimens from upstream and downstream Manjil dam and downstream Tarik dam, respectively were caught by electrofishing. Thirty six morphometric and 12 meristic characteristics were examined. The extracted data were analysed after data standardization using principal components analysis (PCA) and canonical variate analysis (CVA). CVA revealed that these three populations were distinct from each other in morphometric characters. PCA showed that these three populations are distinct from each other in morphometric characteristics (making 3 principal factors). We conclude that different habitat conditions caused by Manjil and Tarik dams may be led to different meristic and morphometric charactristics.
- انتشار مقاله: 31-02-1392
- نویسندگان: عادله حیدری,سید حامد موسوی ثابت,مجیدرضا خوش خلق,حمید رضا اسماعیلی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: بافت,ارزیابی حسی,سوریمی,ماهی کپور معمولی,گوشت چرخشده
- چکیده: در این پژوهش امکان تولید پودر باکیفیت از گوشت چرخشده و سوریمی ماهی کپور معمولی و جایگزینی آن در فرمولاسیون نوعی شیرینی خانگی بررسی شد. در برآورد ویژگیهای شیرینی تهیهشده، شاخصهایی مانند آنالیز تقریبی، رنگ، بافت و ارزیابی حسی بررسی شدند. آنالیز تقریبی شیرینیها دارای تفاوت معنیدار بود (05/0>P) و عمدتاً، استفاده از پودر سوریمی و گوشت چرخشدة ماهی به جای آرد گندم سبب افزایش پروتئین در شیرینیها شد (05/0>P). بیشترین روشنایی (۵/59) مربوط به تیمار شیرینیهای حاوی 15 درصد پودر پروتئینی سوریمی و کمترین روشنایی (۰/53) مربوط به شیرینیهای تهیهشده با 15 درصد پودر گوشت چرخشده بود. مقادیر سختی در شیرینیهای غنیشده با 5، 10 و 15 درصد پودر سوریمی به ترتیب 31/2، 58/2 و 80/3 نیوتن بود. همچنین، مقادیر سختی اندازهگیریشده در شیرینیهای غنیشده با 5، 10 و 15 درصد پودر گوشت چرخشده 74/2، 09/3 و 11/3 نیوتن بود. همین روند در خصوص پارامتر تغییر شکل بافت تیمارها مشاهده شد. بر اساس نتایج، اختلاف آماری بین مقادیر سختی در تیمارهای مختلف مشاهده نشد (05/0
- چکیده انگلیسی: In this study the feasibility of producing a good quality fish protein powder from mince and surimi of common carp (Cyprinus carpio) and its application in formulation of cookie was evaluated. The chemical composition, color, texture and sensory evaluation of prepared cookies were determined. By replacement of fish protein powder with wheat flour significantly (P<0.05) enhanced the protein content of prepared cookies. The highest L* value (59.46) was allocated to the treatment containing 15% surimi protein powder and the lowest (53.03) was belong to the one prepared with 15% mince protein powder. The hardness of cookies with 5%, 10% and 15% surimi protein powder (SPP) was recorded at 2.31, 2.58 and 3.80 N, respectively; whereas it was 2.74, 3.09 and 3.11 N for treatments containing 5%, 10% and 15% mince protein powder (MPP), respectively. In terms of hardness, there was no significant difference (p>0.05) among the treatments. The same trend was observed in terms of deformation of treatments. According to the panelists, the score of overall liking of the best toward the worst treatments were as control (8.03), 5% SPP (7.11), 10% SPP (6.21), 5% MPP (5.08), 15% SPP (4.92), 10% MPP (3.71) and 15% MPP (3.5), respectively.
- انتشار مقاله: 10-02-1392
- نویسندگان: سید علی جعفرپور,مهرنوش باقری مفیدی,علی معتمدزادگان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تخلیص,ویتلوژنین,استخراج از ژل,رسوبدهی انتخابی,زردهسازی,فیلماهی
- چکیده: ویتلوژنین یک گلیکو فسفو لیپو پروتئین پیشساز پروتئینهای زرده است که نقش اصلی را در مرحلة زردهسازی بر عهده دارد. سطوح این پروتئین در ماهیان نابالغ و جنسیت نر بهمنزلة شاخص مواجهة ماهی با ترکیبات اخلالگر سیستم درونریز استفاده میشود. هدف از این مطالعه شناسایی و تخلیص ویتلوژنین فیلماهی (Huso huso) با استفاده از روش رسوبدهی انتخابی و استخراج از ژل است. در مطالعة حاضر، نمونههای پلاسمای مورد نیاز از فیلماهیان ماده در مرحلة زردهسازی تهیه و ویتلوژنین با استفاده از ویژگیهای خاص این پروتئین (محدودة وزن مولکولی، اختصاصیبودن برای جنسیت ماده، قابلیت القا از طریق استروژنها، رسوب این پروتئین در حضور EDTA، همچنین واکنش اختصاصی با آنتیبادی ویتلوژنین فیلماهی) شناسایی شد. ویتلوژنین فیلماهی با استفاده از روشهای رسوبدهی انتخابی ویتلوژنین (EDTA-Mg+2) و استخراج از ژل preparative با درصد خلوص بالا تخلیص شد. نتایج فرایند تخلیص این پروتئین را در شرایط احیایی به صورت یک باند منفرد و با وزن مولکولی حدود KDa 200 نشان داد. بر اساس نتایج، روش ترکیبی رسوبدهی انتخابی ویتلوژنین و استخراج از ژل preparative کارایی بسیار مناسبی در شناسایی و تخلیص ویتلوژنین فیلماهی دارد.
- چکیده انگلیسی: Vitellogenin (Vtg) is a glycophospholipoprotein precursor of egg yolk which circulating levels of this protein in male and juvenile fish provide a sensitive indication of exposure to endocrine disruptor chemicals. The objectives of the present study were identification and purification of beluga (Huso huso) Vtg using Vtg selective precipitation (EDTA-Mg+2) and excision of Vtg band from reducing gel preparative. In this study, required plasma samples were collected from vitellogenic beluga and Vtg was identified using the specific characteristics of this protein (range of molecular weight, specificity for female, estrogen inducibility, precipitation in the presence of EDTA as well as specific reactivity of putative beluga Vtg with antibodies to beluga Vtg). Vtg highly purified by combination of Vtg selective precipitation and gel preparative. With SDS-PAGE under reducing conditions, beluga Vtg appeared as a major band of ~200 KDa. These data suggest that vitellogenin selective precipitation followed by gel preparative is an efficient procedure for the characterization and purification of beluga Vtg.
- انتشار مقاله: 28-08-1390
- نویسندگان: مهدی پاک طینت,باقر مجازی امیری,حمید فرحمند,مهوش خدابنده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سیانوباکتریها,چشمة آب گرم گنو,زیستشناختی ماهی,کپوردندان گنو
- چکیده: کپوردندان گنو (Aphanius ginaonis) در جهان فقط منحصر به چشمة آب گرم گنو واقع در استان هرمزگان است. در این تحقیق برخی از جنبههای زیستشناختی کپوردندان گنو همچنین، محتویات لولة گوارش این ماهی و ارتباط آن با سیانوباکتریهای موجود در چشمة آب گرم بررسی شد. بدین منظور نمونهبرداری به صورت ماهانه و به مدت یک سال انجام گرفت و نمونهها بلافاصله در محلول فرمالین 5 درصد تثبیت سپس، برای انجامدادن مراحل بعدی به آزمایشگاه منتقل شدند. به منظور بررسی زیستشناختی این ماهی شاخصهایی نظیر طول کل ماهی، طول استاندارد، طول لولة گوارش، وزن کل ماهی، و وزن لولة گوارش اندازهگیری شدند و تعیین جنسیت انجام گرفت، سپس لولة گوارش آنها باز و محتویات آن بررسی شد. محتویات هر قسمت از لولة گوارش به طور جداگانه بررسی شد که بیشتر حاوی سیانوباکتریها بودند. سیانوباکتریهای موجود در لولة گوارش، با استفاده از کلید شناسایی معتبر، شناسایی و مشخص شد که گونة Spirulina subsalsa بیشترین فراوانی را در لولة گوارش این ماهی دارد. به نظر میرسد که کپوردندان گنو در چشمة آب گرم گنو بیشتر رژیم گیاهخواری داشته باشد، اما گاهی از لارو حشرات آبزی نیز تغذیه میکند. با توجه به اینکه در زیستگاه کپوردندان گنو 32 گونه سیانوباکتری شناسایی شد و از طرفی گونههای مختلف سیانوباکتری Spirulina غنی از پروتئیناند، به نظر میرسد این ماهی دارای قدرت تشخیص و انتخاب از بین گونههای مختلف سیانوباکتری است.
- چکیده انگلیسی: Aphanius ginaonis is exclusive to the Geno hot spring, located in the Hormozgan province. In this paper some biological aspects of Aphanius ginaonis and contents of its digestive tract and its relation with cyanobacteria (blue-green algae) in the Geno hot spring was examined. Sampling was conducted monthly, samples were fixed in 5% formalin immediately after fishing and transferred to the Ichthyology lab for next steps. In this study the biological characters such as total length, standard length, length of gut, total weight and weight of gut where measured and the sex was determined. Then the digestive tract was opened and its contents were investigated. The contents of each part of digestive tract were examined separately, which were mostly contain cyanobacteria. The digestive tract cyanobacteria were identified by using the valid identification key and determined that Spirulina subsalsa is the most common cyanobacteria in digestive tract in A.ginaonis. It seems that this fish species diet is mostly herbivorous but sometimes also feeds on aquatic insect larvae. As regards in habitat of Geno tooth-carp, 32 species of cyanobacteria have been identified, on the other hand various species of Spirulina are rich of protein, it seems that A.ginaonis are able to identificate and select among various species of cyanobacteria.
- انتشار مقاله: 05-05-1392
- نویسندگان: زهرا باقری دهبارز,مرتضی یوسف زادی,احمد نوری,میترا آرمان,پریا پرتو
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 03-10-1395
- نویسندگان:
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: Oncorhynchus mykiss,بیان ژن,آلودگیهای استروژنیک,پساب کارخانههای کاغذسازی,ویتلوژنین
- چکیده: در ایران سالانه حجم زیادی از پساب کارخانههای کاغذسازی وارد محیط میشود. عمدهترین پسابهای این کارخانهها مقدار زیادی الکل و اسید چرب و اسید رزین دارند. این مواد شبه استروژنیک ارزیابی میشوند و باعث عقیمی، تغییر جنسیت، زردهسازی قبل از موعد تکثیر، و اختلال در چرخة هورمونهای ماهیان میشوند که محرک تولید ویتلوژنیناند. اخیراً ویتلوژنین بیومارکری کارامد برای تشخیص استروژنیکی این پسابها به حساب میآید. بنابراین در این مطالعه در شرایط آزمایشگاهی تأثیر پساب کارخانة کاغذسازی در بیان ژن ویتلوژنین کبد قزلآلای رنگینکمان بررسی شد. پس از تعیین LC50، دوزهای مورد استفادة آزمایشppm 200 و500 (1/0 و 25/0 LC50) از پساب کارخانة کاغذسازی مازندران و پارس اهواز برای تیمار در روزهای 0 و 6 و 14 به دست آمد. برای ارزیابی بیان ژن ویتلوژنین، از ماهیان شاهد و در معرض پساب، نمونهگیری کبد در روزهای 0 و 6 و 14 به عمل آمد. استخراج RNA برای ارزیابی کیفیت و کمیت RNA روی ژل آگاروز 1% و نانودراپ 1000 از بافت کبد صورت گرفت. بعد از سنتز cDNA، نمونهها برای ارزیابی میزان بیان ژن با دستگاه Real time PCR به روش سایبرگرین تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که افزایش بیان ژن ویتلوژنین در دوز بالای پسابppm 500 (LC5025/0)، در روزهای 6 و 14 در مقایسه با گروه شاهد معنیدار بود (P< 0.05). در حالی که در غلظتppm 200 (LC501/0) در روز 6 اختلاف معنیدار بیان ژن ویتلوژنین در مقایسه با گروه شاهد مشاهده نشد و فقط پس از 14 روز افزایش معنیدار مشاهده شد (P< 0.05). به همین علت میتواند حاکی از آن باشد که بیان ژن ویتلوژنین بیومارکری کارامد برای پسابهای استروژنیک کارخانههای کاغذسازی ارزیابی شود.
- چکیده انگلیسی: Annually, the large volumes of paper mill effluent to the environment in Iran. The major pulp and paper mill contain a large amount of alcohols and fatty acids and resin acids. Such materials stimulate vitellogenin production and suggested to be an estrogen mimic which cause sterility, sex reversal, yolk advance of replication and disruption of hormone cycles in fishes. Recently, vitellogenin gene quantification is considered as an efficient biomarker for the detection of estrogenic wastewater. Therefore, in this study the real time quantification of vitellogenin gene was used to evaluate the impact of pulp and paper mill on rainbow trout. After LC50 detection, the fish was exposed to 200 and 500 ppm (0.1 and 0.25 LC50, respectively) of the pulp and paper mill obtained from Mazandaran and Pars ahvaz company- Iran for 6 and 14 days and compared with control. To evaluate vitellogenin gene expression, the liver was taken from fish on days 0, 6 and 14. RNA was extracted from the tissue and evaluated on 1% agarose gel and Nanodrap. After cDNA synthesis, the samples were subjected to Real time PCR machine and gene expression analysis was performed using Sybr Green method. The results of this study indicated that the 500 ppm treatment stimulate vitellogenin gene expression at both 6th and 14th days exposure, when comparing with control (P< 0.05). After 6 day exposure, the fish treated with 200 ppm pulp and paper mill did not show significant difference in respect to vitellogenin gene expression, where comparing with control while significant increase (P< 0.05) was observed after 14th day. This suggest pulp and paper mill influent on vitellogenin gene expression and can be used as a biomarker for such wastewater.
- انتشار مقاله: 15-11-1391
- نویسندگان: امیر آرامون,حمید فرحمند,علیرضا میرواقفی,محمدعلی نعمت الهی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تنوع ژنتیکی,کردستان,ساختار ژنتیکی,نشانگرهای بین ریزماهوارهای,سیاه ماهی خالدار
- چکیده: به منظور بررسی میزان تنوع ژنتیکی و تعیین ساختار ژنتیکی جمعیتهای سیاه ماهی خالدار (Capoeta trutta) در دو حوزه آبریز واقع در استان کردستان از نشانگرهای بین ریزماهوارهای استفاده گردید. از شش آغازگر دینوکلئوتیدی مورد استفاده، تنها در سه آغازگر (AG)9C، (GA)9C و (AC)9T باندهای واضح، تکرارپذیر و قابل امتیازدهی در شرایط واکنش PCR مورد استفاده مشاهده گردید. این سه آغازگر در مجموع تعداد 56 باند تکرار پذیر در شش جمعیت مورد مطالعه تولید نمودند که درصد پلیمورفیسم در جمعیت رودخانههای سیروان، گاوه رود، قشلاق، از حوزه سیروان و رودخانههای چومان، گرماب و شوی از حوزه چومان به ترتیب 00/80، 98/82، 61/82، 71/85، 60/79 و 49/80 تعیین گردیدند. میزان هتروزیگوسیتی در جمعیتهای مورد بررسی متوسط تا زیاد برآورد گردید. شاخصهای تنوع ژنتیکی درون جمعیتی در جمعیت چومان به طور معنیدار بیشتر از سایر جمعیتهای مورد مطالعه بود. نتایج تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که حدود 89 درصد تنوع ژنتیکی مربوط به درون جمعیتها بوده و تنها 11 درصد آن مربوط به تنوع بین جمعیتی میباشد. مقدار شاخص تثبیت (Fst) محاسباتی نشاندهنده میزان تمایز کم تا متوسط در شش جمعیت مورد بررسی است. با این وجود نتایج آزمون صحت، تمایز معنیداری بین جمعیتهای مورد مطالعه نشان نداد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که شرایط زیست و حفظ تنوع ژنتیکی برای گونه سیاه ماهی خالدار در دو زیستگاه سیروان و چومان در حد متوسط میباشد.
- چکیده انگلیسی: Inter Simple Sequence Repeat (ISSR) analysis was performed to evaluate genetic diversity and genetic structure of six Capoeta trutta populations from two main watersheds in the Kurdistan province. Fish samples were caught from the Choman, Shooei, Garmab Rivers in the Choman watershed and from the Gheshlagh, Gavarood, Sirvan Rivers in the Sirvan watershed. From six used dinucleotide primers, three ((AG)9C, (GA)9C and (AC)9T)) generated discernible bands. Fifty six clear and repeatable bands were generated throughout six populations. The percentages of polymorphism were 80.00, 82.98, 82.61, 85.71, 79.60 and 80.49 within the Sirvan, Gavarood, Gheshlagh, Choman, Garmab and Shooei populations, respectively. The average values of heterozygosites were determined as moderate to high within the studied populations. The intrapopulation genetic diversity indices were significantly higher in the Choman population than others. The analysis of molecular variance revealed 89 percent variation within populations whereas only 11 percent between populations. Population comparisons based on fixation index (Fst) revealed low to moderate differentiation between six studied populations. However there was no significant differentiation between populations as testified by exact test. The results showed that environmental conditions to maintain genetic diversity of Capoeta trutta populations in two watersheds are moderate.
- انتشار مقاله: 03-10-1395
- نویسندگان: بهروز میرزایی1,ابراهیم علیزاده دوغیکلایی2,برزان بهرامی کمانگر3*,علی ارشدی4
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آنزیم,کبد,کپور معمولی,بافت شناسی,نیاسین,انتروسیت
- چکیده: در مطالعه حاضر تغذیه با سطوح مختلف نیاسین به منظور بررسی اثرات آن بر بافت شناسی کبد، روده و فعالیت برخی آنزیم های کبدی سرم ماهی کپور معمولی انجام گرفت. جیره گروه شاهد (جیره تجاری حاوی 30 میلی گرم نیاسین در کیلوگرم ) و 4 جیره آزمایشی اسپری شده توسط مقادیر مختلف نیاسین شامل 50، 70، 90، 110میلی گرم در کیلوگرم غذا آماده شد. برای این منظور ماهیان با میانگین وزن اولیه 35 گرم در 15 تانک 300 لیتری به تعداد 12 عدد در هر تانک به مقدار 3 بار در روز در حد سیری به مدت 50 روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد با افزایش سطح نیاسین میزان فعالیت آنزیم های کبدی شامل آلانین آمینو ترانسفراز و آسپارتات آمینو ترانسفراز دارای کاهشی بدون اختلاف معنی دار بوده است (05/ 0P>). همچنین با افزایش سطوح نیاسین به طور معنی داری طول پرز روده افزایش یافت (05/ 0P<) که بیشترین مقدار آن 93/40 ±10/1208 میکرومتر در تیمار 90 میلی گرم نیاسین در کیلوگرم غذا در مقایسه با گروه شاهد42/34 ± 98/308 میکرومتر بود. از طرفی ضخامت پرز روده نیز به طور معنی داری کاهش یافت (05/ 0P<) که کمترین مقدار آن 05/1±49/49 میکرومتر در تیمار 90 میلی گرم نیاسین در کیلوگرم غذا در مقایسه با گروه شاهد 79/2±27/111 میکرومتر بود. بر اساس مطالعات مشاهده ای، مقدار واکوئل های چربی در روده و کبد با استفاده از سطوح مختلف نیاسین کاهش یافت و سلول های کبدی دارای ساختار نرمال بودند. لذا با توجه به نتایج استفاده از نیاسین به مقدار 90 میلی گرم در کیلوگرم غذا برای ماهی جوان کپور معمولی توصیه می شود.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted to examine effects of different levels of niacin on the gut and liver histology and also some activity of the liver enzymes in the blood serum of Common carp. A control diet (containing 30 mg niacin kg-1 commercial diet) and four other diets were prepared which had 50, 70, 90 and 110 mg niacin per kg of commercial diet, added by spraying. Fish with initial average weight of 35 g were allocated to 15 circular 300-L tanks at a density of 12 fish per tank and fed the experimental diets to satiation three times a day for 50 days. The result showed that, the activity of the liver enzymes containing alanine aminotransferase and aspartate aminotransferase decreased with increase of niacin but it was not significantly different (P > 0.05). Also, the increase of niacin induced a significant increase (P < 0.05) in epithelial length of intestine, with the highest value was found in the treatment 90 mg niacin kg-1 diet (1280.10 ± 40.93 micrometer), compared with that of the control (308.98 ± 32.42 micrometer). On the other hand, epithelial thickness of intestine decreased significantly (P < 0.05), that the lowest value was in treatment of 90 mg niacin kg-1 diet (49.49 ± 1.05 micrometer), compared with that of the control (111.27 ± 2.79 micrometer). Based on this study, lipid vacuole decreased in anterior intestine and liver by different levels of niacin. According to these results, addition of 90 mg niacin kg-1 diet is recommended for juveniles of Common carp.
- انتشار مقاله: 03-10-1395
- نویسندگان: خیری محمدی1,حمید محمدی آذرم2*,امیر پرویز سلاطی2,ابراهیم رجب زاده قطرمی2
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: یونجه,کپور معمولی,رشد و تغذیه,بیوشیمیایی لاشه,پارامترهای بیوشیمیایی سرم
- چکیده: این پژوهش به منظور بررسی تغییرات فاکتورهای رشد، تغذیه، بیوشیمیایی لاشه و برخی فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون کپور معمولی تغذیه شده با جیره حاوی سطوح مختلف پودر و عصاره الکلی گیاه یونجه، انجام گردید. طی این تحقیق 300 قطعه ماهی با وزن متوسط 19/0 ± 04/20 گرم و طول متوسط 64/0± 78/11 سانتی متر به مدت 8 هفته با 9 تیمار غذایی ساخته شده تغذیه شدند.تیمارهای غذایی ساخته شده شامل 4 تیمار غذایی با سطوح افزایشی پودر یونجه (سطوح 3، 6، 9 و 12 درصد)، 4 تیمار غذایی با سطوح افزایشی عصاره الکلی یونجه (سطوح 1، 2، 3 و 4 درصد) و یک تیمار غذایی بدون افزودن عصاره و پودر (به عنوان گروه کنترل) بودند. بر اساس نتایج بدست آمده در پایان آزمایش، نتایج نشان داد که افزودن سطوح مختلف پودر یونجه تا میزان 9 درصد جیره و عصاره الکلی تا میزان 4 درصد جیره منجر به افزایش وزن بدن، درصد افزایش وزن بدن، ضریب رشد روزانه، نرخ رشد ویژه، ضریب چاقی، شاخص احشایی و کبدی، پروتئین و چربی لاشه، نسبت بازده غذایی، نسبت بازده پروتئین و چربی، پروتئین کل، گلوبولین،گلوکز و فسفر سرم با اختلاف معنی داری نسبت به تیمار شاهد منجر شده (05/0>P) و از طرف دیگر این تیمار ها در نسبت تبدیل غذایی، چربی محوطه شکمی، رطوبت لاشه، تری گلیسرید و کلسترول کاهش معنی داری تیمار شاهد نشان دادند (05/0>P) اما اختلاف معنی داری بین شاخص های طول نسبی روده، کل غذای مصرفی، کربوهیدرات و خاکستر لاشه، آلبومین و کلسیم با تیمار شاهد مشاهده نشد (05/0
- چکیده انگلیسی: This research was conducted to evaluate alteration of growth performance, nutrition, carcass and some serum biochemical parameters of common carp fed the diets supplemented by different levels of meal and alcoholic extract of alfalfa (Medicago sativa). In this research, 300 fish (mean weight: 20.4 ± 0.19 g and mean length: 11.78 ± 0.64 cm) were fed by nine nutritional diets for 8 weeks. Nutritional treatments were four treatment groups which had increasing levels of alfalfa meal (3, 6, 9 and 12 percent), four treatment groups with increasing levels of alfalfa extract (1, 2, 3 and 4 percent) and one control group (without any meal or extract). Based on the results, adding 9 percent of alfalfa meal and 4 percent alcoholic extract to the diets of examined fish, increased significantly weight gain (WG), body weight gain percent (BWG%), daily growth ratio (DGR), specific growth ratio (SGR), condition factor (CF), hepato somatic index (HIS), and viscero somatic index (VSI), feed efficiency ratio (FER), protein efficiency ratio (PER), carcass protein and lipid and blood serum levels of total protein (TP), globulin (GLUB), glucose (GLUC) and phosphorus (PHOS) in comparison with the control group (P<0.05). On the other hand, those treatments, indicated a significantly-decreasing trend in feed conversion ratio (FCR), intraperitoneal fat ratio (IFR), carcass moisture, triglyceride (TG), cholesterol (CHOL), in comparison with the control group (P<0.05). There was not any significant difference between experimental treatments for relative length gut (RLG), total feed intake (TFI), and carcass carbohydrate and ash and serum albumin (ALB) and calcium (Ca) levels (P>0.05). Based on the results and calculation of economical index, the most economic and the best treatment was 4% of alcoholic extract and 9 % of alfalfa meal for diets of Cyprinus carpio.
- انتشار مقاله: 03-10-1395
- نویسندگان: زهرا فلامرزی1,سیدمحمد موسوی2*,محمد ذاکری3,نسیم زنگویی3
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قزلآلای رنگین کمان,رودخانه گاماسیاب,بزرگ بیمهرگان کفزی,پساب مزرعه پرورش ماهی,شاخصهای زیستی
- چکیده: رودخانه گاماسیاب به عنوان یکی از پرآبترین رودخانههای غرب کشور بوده و دریافت کننده پساب کارگاه های پرورش قزلآلاست. ارزیابی پساب کارگاه بر رودخانه با ارزیابی زیستی کفزیان صورت پذیرفت. نمونه برداری از ماکروبنتوزهای این رودخانه توسط سوربر، طی چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان سال 1392 با انتخاب یک کارگاه پرورش در بالادست رودخانه و چهار ایستگاه در ورودی، خروجی، 500 متری و 1000متری کارگاه در سه تکرار انجام شد. طی این مدت،5454 نمونه از جانداران کفزی بررسی و شناسایی شد که متعلق به 11راسته، 22 خانواده و 25 جنس بودند. بیشترین فراوانی را در اکثر ایستگاه ها راسته افمروپترا تشکیل داده که 4 خانواده و 6 جنس در این راسته شناسایی شدند. فراوانی ماکروبنتوزها و درصد EPT درکلیه فصول در ایستگاه خروجی کاهش یافت، غنای تاکسونی در ایستگاه خروجی در بهار و پاییز کاهش و درتابستان افزایش داشته که این تغییرات معنی دار نبود. تغییرات شاخص تنوع شانون- واینر نیز در غالب ایستگاهها معنی دار نبوده است. شاخص هیلسنهوف کیفیت آب را در ایستگاههای مختلف بسیار خوب، خوب و مناسب ارزیابی نمود که غالباً در ایستگاه خروجی کیفیت آب یک درجه کاهش داشت. در بررسی اثر ایستگاهها و فصلهای مختلف بر ماکروبنتوزها از طریق تحلیل تشخیصی، مشخص گردید که ایستگاه خروجی بیشترین تفاوت را با ایستگاه ورودی دارد و فصل تابستان نیز بیشترین تفاوت را از لحاظ جوامع ماکروبنتوزی با فصول دیگر دارد. همچنین بررسی همبستگی دو شاخص شانون – واینر و EPT/Chir با بزرگ بی مهرگان کفزی نشان داد که این دو شاخص در بررسی اثر ایستگاهها با یکدیگر همبستگی منفی و در بررسی اثر فصلها همبستگی مثبت دارند. با فاصله گرفتن حدود 1 کیلومتر از ایستگاه خروجی شرایط تا حدودی بهبود یافته ولی بطور کلی فون بنتوزهای رودخانه تغییر کرده و پس ازطی یک کیلومتر به حالت اول بر نمیگردد.
- چکیده انگلیسی: The Gamasiab River has one of the highest discharge in the western Iran receiving wastewater of trout frames. The present study investigated effects of wastewater using bioassessment of benthic organisms. The benthos were sampled over four seasons using a surber sampler on four stations, upstream, on the farm outlet, 500 and 1000 m down the farm outlet. 5454 benthic fauna were identified that were belonged to 11 orders, 22 families and 25 genera. The ephemeropterids had the highest abundance belonged to four families and six genera. Over all seasons, macroinvertebrates abundance and EPT percentage decreased on the inlet. The taxonomic richness decreased over the spring and autumn and increased in the summer, which was not significant statistically. The Shannon-Weiner diversity index showed no significant changes in most sampling stations. Based on the Hilsinhoff biotic index, the water quality in the sampling stations were very good, good and suitable. Using the discriminant analysis, the outlet of the farm had the highest difference with the sampling stations in the upstream area, and the benthic structure had the highest difference with the samples collected in other seasons. A negative correlation was detected between Shannon-Weiner and EPT/Chir when the sampling stations were examined, and a positive correlation when sampling times (seasons) were examined using discriminant analysis. In conclusion, the water quality improved 1 km downstream of the farm but the benthic structures were not fully recovered.
- انتشار مقاله: 03-10-1395
- نویسندگان: لیما طیبی1,هادی پورباقر2*,حمید فرحمند3,غلامرضا رفیعی3,علیرضا میرواقفی3
- مشاهده