در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: زئوپلانکتون,فیتوپلانکتون,استخرهای خاکی,پرورش میگو,میگوی پاسفید (Litopenaeus vannamei)
- چکیده: در این تحقیق ترکیب و فراوانی فیتوپلانکتونها و زئوپلانکتونها در استخرهای خاکی میگوی پاسفید (Litopenaeus vannamei) در دلوار، بوشهر بررسی گردید. در طی دوره پرورش دامنه تغییرات دما و شوری آب، اکسیژن محلول و شفافیت آب به ترتیب 32-24 درجه سانتیگراد، 50-45 گرم در لیتر، 5/5-5/3 میلیگرم در لیتر و 140-60 سانتیمتر بود. جنسهای غالب از جامعه فیتوپلانکتونها شامل Navicula، Cosinodiscus، Nitzchia، Rhizosolenia و Pleurosigma از دیاتوم ها، جنسهای Peridinium، Ceratium از دینوفلاژلاتهها، جنس Oscillatoria از سیانوفیتها، و جنس Nannochloropsis از کلروفیتا بودند. تحقیقات روی زئوپلانکتونها نشان داد که جامعه آنها عمدتا شامل پاروپایان، روتیفرها، لارو پرتاران، sergestid و لاروهای سخت پوستان بود. پاروپایان فراوانترین اجتماع زئوپلانکتونی بودند و دامنه فراوانی Calanoidae، Cyclopoidae وHarpacticoidae به ترتیب17-3، 5-2/0، 1-0 فرد در لیتر بود. از کالانئیدهها Acartia و Centropage و از سیکلوپئیدهها Oithona غالب بودند و تنها گونه هارپکتیکوئیده ازجنس Euterpina بود. فراوانی پاروپایان وکل زئوپلانکتونها در دوره پرورش L. vannamei تفاوتهای معنیداری داشت. ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که فراوانی کالانئیده با اکسیژن محلول (43/0-r= ) و شوری آب (54/0-r= ) دارای همبستگی معنیدار است و فراوانی سیکلوپئیدهها با دمای آب (38/0r= ) و pH (32/0r= ) دارای همبستگی معنیدار بود. به طور کلی فراوانی کل زئوپلانکتونها با اکسیژن محلول (39/0r= ) و pH (37/0r= ) همبستگی معنیداری نشانداد. نتایج آنالیز عوامل اصلی (PCA) نشانداد که فراوانی روتیفرها، pH و کل زئوپلانکتونها به عنوان اولین عامل و شوری و اکسیژن محلول به عنوان دومین عامل میتواند در توجیه بیشترین تغییرات جامعه زئوپلانکتونها در استخرهای میگوی پاسفید استفاده شود.
- چکیده انگلیسی: In this research, composition and abundance of phytoplankton and zooplankton were investigated at earthen ponds of white leg shrimp (Litopenaeus vannamei) in Delvar, Busher. During culture period, variation range of water temperature, salinity, dissolved oxygen and water transparency were 24-32?C, 45-50 g/L, 3.5-5.5 mg/L and 60-140 cm, respectively. The dominant genera of phytoplankton communities were Navicula, Cosinodiscus, Nitzchia, Rhizosolenia and Pleurosigma from Bacillariophyceae, Peridinium and Ceratium from Dinoflagellates, Oscillatoria from Cyanobacteria, and Nannochloropsis from Chlorophyta. Investigation on zooplankton showed that their community mostly was copepod, rotifer, sergestid, polychaet, and crustacean larvae. The most abundant zooplankton assemblage was copepod which range of calanoid, cyclopoid and harpacticoid were 3-17 ind./L, 0.2-5 ind./L and 0-1 ind./L, respectively. The dominant genera of calanoid and cyclopoid were Acartia and Centropage, and Oithona, respectively, and harpacticoid had only one genus of Euterpina. Abundance of total zooplankton and total copepod had significant differences during culture of L. vannamei. Person’s correlations showed that there was significant correlation between abundance of calanoid and dissolved oxygen (r= -0.43) and salinity (r= -0.54) and also between abundance of cyclopoid and water temperature (r= 0.38) and pH (r= 0.32). In general, total zooplankton abundance had significant positive correlation with dissolved oxygen (r= 0.39) and pH (r= 0.37). Results of Principal Component Analyses (PCA) showed that rotifer abundance, pH and total zooplankton abundance as first factor and salinity and dissolved oxygen as second factor could be used to explain most of variation in zooplankton community in L. vannamei shrimp ponds.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: نرجس بختیاری,امیدوار فرهادیان,نصراله محبوبی صوفیانی,مهدی محمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آنتیاکسیدان,ترکیبات زیست فعال,سارگاسوم.,عصاره جلبکی
- چکیده: عصارههای جلبک قهوهای سارگاسوم Sargassum angustifolium با استفاده از روش استخراج به کمک مایکروویو استخراج شدند. تیمارها شامل 3 حلال (آب، متانول و اتانول) 3 قدرت و مدت زمان استخراج (w 90 ×10، w180×20 و w 270×30 دقیقه) و 3 نسبت جلبک به حلال (1:5، 1:10 و 1:20) بود. برای طراحی آزمایشها از طرح بهینهسازی تاگوچی استفاده شد. میزان ترکیبات فنولی کل، شناسایی ترکیبات فنولی، قدرت کاهندگی آهن، درصد خنثیکنندگی رادیکالهای آزاد و خاصیت آنتیاکسیدانی کل عصارهها مورد سنجش قرار گرفت. با توجه به نتایج، استخراج با حلال آبی، زمان 30 دقیقه و نسبت جلبک به حلال 1 به 20 تیمار بهینه برای استخراج عصاره از این جلبک میباشد. میزان فنول کل، قدرت کاهندگی آهن، خنثیکنندگی رادیکالهای آزاد و خاصیت آنتیاکسیدانی کل این تیمار به ترتیب؛ 60/2 برحسب میلیگرم اسیدتانیک بر گرم ماده خشک جلبک، 18/1 بر حسب میلیگرم اسید اسکوربیک در گرم ماده خشک ،04/60 % و 45/36 بر حسب میلیگرم اسید اسکوربیک در گرم ماده خشک بود. ترکیبات فنولی شناسایی شده جلبک سارگاسوم شامل اسید گالیک (33/7 میکروگرم بر میلیلیتر)، اسید پروتئوکاتچوئیک (93/29)، اسید جنتیستیک (15/15) و اسید هیدروکسی بنزوئیک (61/14) بود. نتایج نشان داد این جلبک گونه مناسبی برای استخراج ترکیبات آنتیاکسیدانی طبیعی میباشد.
- چکیده انگلیسی: Microwave-assisted extraction was applied for extraction of algal extracts from brown algal species (Sargassum angustifolium). Extraction condition consists of three solvents (ethanol, methanol and water), three extraction times and powers of microwave (10min×90W, 20min×180W and 30 min×270W) and three ratios of algae to solvent (1:5, 1:10 and 1:20). All the experimental parameters were applied at three levels according to Taguchi's statistical design. Total phenol contents, individual phenolic compounds, DPPH scavenging activity, ferrous reducing power and total antioxidant activity of the extracts were determined. According to results, the best condition for extraction of antioxidant compounds from S.angustifolium was aqueous extract, ratio of sample to solvent 1 to 20 and 30 minute extraction time and microwave power of 270 W. The TPC, DPPH scavenging activity, FRAP and TAA in optimized treatment are respectively; 2.60 TAE, 1.80 ASAE, %60.04 and 36.45 ASAE. The water extract of Sargassum have phenolic compund such as, gallic Acid (7.33 µg/ml), Protocatechuic acid (29.93 µg/ml) gentistic acid (15.15 µg/ml) and hydroxy benzoic acid (14.61 µg/ml). Results show that this algae was suitable for the extraction of antioxidant compounds.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: آریا باباخانی لشکان,مسعود رضائی,کرامت ا... رضایی,سید جعفر سیف آبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: انرژی,تولیدمثل,تخمریزی,کفال پوزه باریک
- چکیده: الگوی اختصاص انرژی به تولیدمثل در ماهیهای مختلف با توجه به تفاوت آنها در اندازه، زیستگاه، تغذیه و روش تولیدمثل، متفاوت است. تحقیق حاضر با هدف بررسی اختصاص انرژی تولیدمثلی کفال پوزه باریک در منطقه بندر انزلی به انجام رسید. به این منظور تعداد 94 قطعه کفال پوزه باریک ماده با میانگین طول کل 17/0± 34/20 سانتیمتر طی سه مرحله و در زمان قبل، اوج و بعد از تخمریزی از خرداد تا مرداد 1390 از نظر مقدار انرژی ذخیره شده و در بافتهای مختلف شامل کبد، عضله و تخمدان سنجش شدند. الگوی تغییرات انرژی عضله و کبد در مراحل مختلف تولیدمثلی (قبل، اوج و بعد از تخمریزی) نشان داد که کفال پوزه باریک انرژی کمی را به تولیدمثل اختصاص میدهد. همچنین مشخص شد که این ماهی در اولین (FTS) و دومین (STS) سال تخمریزی انرژی نسبتا یکسانی را به تولیدمثل اختصاص میدهد.
- چکیده انگلیسی: The pattern of energy allocation to reproduction varies among the fish species due to their differences in size, habitat, feeding and reproductive strategy. This study surveyed the reproductive energy allocation of leaping grey mullet on the Anzali coast in the province of Guilan, Iran. A total number of 94 leaping grey mullet (20.32±0.2 cm [mean±SE]) were caught in three reproductive states: pre-spawning, spawning, and post-spawning from February to September 2011. The energy content liver, muscle, and ovary were investigated. The energy of liver and muscle changed over the reproductive status. Additionally, leaping grey mullet allocated less energy to reproduction. However, first and second time spawners of leaping grey mullet showed similar energy allocation to reproduction in the spawning season.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: کاوه امیری,علی بانی,شهرام عبدالملکی,نرگس علیجانپور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رادیکال آزاد,آنتیاکسیدان,پروتامکس,پروتئین آبکافت,ماهی یال اسبی
- چکیده: در مطالعة حاضر خواص آنتیاکسیدان پروتئین آبکافت تولیدشده با آنزیم پروتامکس از امعا و احشا و گوشت ماهی یال اسبی بررسی شد و فاکتورهای زیر طی 7 ساعت آبکافت آنزیمی سنجش شد. بیشترین میزان بازیافت نیتروژن امعا و احشا و گوشت به ترتیب 6±89% و 8±93% و بیشترین میزان درجة آبکافت نیز به ترتیب به میزان 3±65% و 7±79% در ساعت هفتم دیده شد. در پروتئین آبکافت امعا و احشا و گوشت بیشترین میزان فعالیت حذف رادیکال آزاد دی فنیل پیکریل هیدرازیل به ترتیب 6±88% و 90% در ساعتهای آخر دیده شد که اختلاف معنیداری با ساعتهای دیگر داشت (05/0>P). بیشترین میزان جذب در طول موج 700 نانومتر برای پروتئین آبکافت امعا و احشا و گوشت به ترتیب 05/0±99/0 و 04/0±99/0 در ساعت هفتم آبکافت دیده شد. بیشترین میزان کلاتهکنندگی پروتئین آبکافت امعا و احشا و گوشت به ترتیب 4±80% و 3±88% بود. فعالیت جلوگیری از اکسایش لیپید در سیستم امولسیون روغن ماهی در آب تا 72 ساعت پس از شروع واکنش حفظ شد (05/0>P). به غیر از فعالیت کلاتهکنندگی، دیگر واکنشها اختلاف معنیداری نسبت به شاهد نشان ندادند. بررسی اسیدهای آمینه نشان داد که گلوتامیک اسید و آسپارتیک اسید بیشترین میزان را داراست. در نتیجه میتوان گفت آبکافت آنزیمی امعا و احشا و گوشت ماهی یال اسبی منجر به تولید پپتیدهای با خواص آنتیاکسیدانی مطلوب میشود و این پروتئینهای تولیدی قابلیت استفاده بهمنزلة مکمل غذایی و دارویی را دارند.
- چکیده انگلیسی: In this study antioxidative property of Cutlassfish (Trichiurus lepturus) protein hydrolysate produced in 7 hours hydrolysing by Protamex from fish viscera and meat has been investigated. Maximum nitrogen recovery and degree of hydrolysis was 89±6%, 65±3%, and 93±8%, 79±7% for viscera and meat hydrolysate, respectively. Maximum DPPH free radical scavenging activity was 88±6% and 90% for viscera and meat hydrolysate, respectively (P<0.05). Maximum absorption of 700 nm wave length was 0.99±0.05 and 0.99±0.04 in 7th hour for viscera and meat hydrolysate, respectively. Maximum metal chelating activity was 80±4% and 88±3% for viscera and meat hydrolysate, respectively. Fish oil in water emulsion system showed antioxidative capacity until 72 hours after starting the reaction (P<0.05). All reactions didn’t show any differences in compare to standards unless chelating activity. Glutamic acid and aspartic acid was in maximum range. In conclusion, viscera and meat protein hydrolysate of Cutlassfish have good antioxidative properties and could be used as food additives after clinical approve.
- انتشار مقاله: 31-03-1391
- نویسندگان: علی طاهری,علی طاهری,علی طاهری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آلودگی,جیوه,ایمنی غذایی,ماهی گیدر (Thunnus albacares),کنسرو ماهی
- چکیده: امروزه، ماهی یکی از مهمترین منابع برای فراهمکردن نیازهای غذایی و حمایت از سلامت انسان در سرتاسر جهان است. در عین حال، مصرف غذاهای دریایی بهمنزلة مسیری مهم در مواجهة انسان با انواع آلایندههای شیمیایی، از جمله فلزات سنگینی نظیر جیوه، گزارش شده است. بنابراین، در این مطالعه ریسک ناشی از مصرف کنسرو ماهی گیدر برای انسان ارزیابی میشود. بدین منظور، میزان جیوة کل موجود در 30 عدد کنسرو ماهی گیدر (Thunnus albacares)، محصول شرکت فامیلا، اندازهگیری سپس، با استانداردهای جهانی مقایسه شد و حد مجاز مصرف هفتگی با توجه به حد مجاز ارائهشدة سازمان بهداشت جهانی اعلام شد. نمونهها مطابق دستورالعمل مرجع (1995AOAC,) و از طریق دستگاه ICP-OES آنالیز شدند. نتیجه نشان داد که میانگین غلظت جیوه در کنسرو ماهی گیدر 126/0 میکروگرم در گرم وزن تر بود که این میزان پایینتر از حد استاندارد تعیینشده از سوی سازمانهای معتبر جهانی مانند WHO، FAO، USEPA، FDA، EC و MAFF برای جیوه در ماهیان است. شاخص خطر (HQ) کمتر از ۱ بود (54/0) بنابراین، مصرف این محصول خطری جدی (اثر حاد) برای سلامتی مصرفکنندگان از نظر میزان جیوه نخواهد داشت. برای حفظ سلامتی در طولانیمدت و جلوگیری از تأثیرات مزمن ناشی از مصرف کنسرو ماهی گیدر از نظر میزان جیوه، میزان مجاز مصرف آن 56 گرم در روز توصیه میشود. همچنین، اگر هر وعدة مصرف ماهی 230 گرم (بر اساس وزن خام) محسوب شود، بر اساس استانداردهای JECFA و USEPA که حداقل میزان مجاز ورود جیوه را به بدن انسان در نظر میگیرند، به ترتیب خوردن 3 و 2 وعده کنسرو ماهی گیدر در هفته مجاز است.
- چکیده انگلیسی: Nowadays, fish has been considered as one of the most important natural resources to provide nutritional requirements and support human health worldwide. On the other hand, seafood consumption has been reported as an important route of human exposure to a variety of chemical contaminants including heavy metals such as mercury. In this study total mercury levels were measured in 30 canned Yellowfin tuna (Thunnus albacares) from Famyla company product and then were compared with international standards. Weekly limit consumption based on the limit provided by the World Health Organization was provided. Wet digestion method was used and the samples were analyzed by ICP-OES. The results showed that the average concentration of mercury in this product was 0.126 μg/g of wet weight which was less than the allowable amount for human consumption determined by the international organizations such as WHO, FAO, USEPA, FDA, EC and MAFF. In this study, average available methyl mercury in canned Yellowfin tuna was 0.126 μg/g of wet weight which is less than the safety level of methyl mercury in fish. Risk index (HQ) was below 1 (0.54) therefore, the consumption of this product is not a serious threat to the consumer’s health and according to USEPA and JECFA standards, consumption of 2-3 meals of canned Yellowfin tuna per week is allowed.
- انتشار مقاله: 24-07-1392
- نویسندگان: عباس قیطاسی,سید ولی حسینی,زهره احمدی کردستانی,سید مصطفی عقیلی نژاد,فرزانه شوقعلی نیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تنوع ژنتیکی,ریزماهواره,بریم,خیرآباد,Turcinoemacheilus kossiwigi
- چکیده: از شش جایگاه ریزماهوارة IC228، IC434، IC720، Bbar3، Bbar7 و Bbar8 به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیتی ماهی Turcinoemacheilus kossiwigi، در دو رودخانة بریم و خیرآباد، استفاده شد. در مجموع، تعداد 60 نمونه (30 نمونه برای هر رودخانه) استفاده و تعداد 125 الل با متوسط 4/10 الل برای هر لوکوس محاسبه شد. به ترتیب بیشترین و کمترین تعداد الل مشاهدهشده 17 و 6 عدد برای جمعیت رودخانة بریم بود. میانگین هتروزایگوسیتی مشاهدهشده (Ho) و مورد انتظار (He) به ترتیب 467/0 و 843/0 بود. 10 جایگاه ژنی انحراف معنیداری را از تعادل هاردی – واینبرگ نشان داد. نتایج Fst (036/0) و Rst (341/0) تمایز ژنتیکی پایینی را در بین مناطق نشان میدهد. آنالیز واریانس مولکولی فقط 3 درصد تنوع را در بین جمعیتها نشان داد. بر اساس نتایج، محافظت و بازسازی زیستگاهها میتواند به افزایش اندازة جمعیت و کاهش خطر آسیبپذیری این گونه در آینده کمک کند.
- چکیده انگلیسی: Six loci microsatellites IC228، IC434، IC720، Bbar3، Bbar7 و Bbar8 were used to determine genetic variability and population structure at Berim and Kheyrabad rivers. Sixty samples (30 individuals for each river) were used. Total 125 alleles were detected with an average 10.4 alleles per locus. The highest and lowest observed number of alleles was 17 and 6 for Berim population, respectively. The average observed (Ho) and expected heterozygosity (He) was 0. 467 and 0.843, respectively. 10 Loci of our study showed significant deviation from Hardy-Weinberg equilibrium. Results Fst (0.036) and Rst (0.341) values showed low genetic differentiation among the populations; also, AMOVA analysis indicated only 3% genetic diversity between populations. Protection and restoration of habitats can help to increase the population size and decrease risk of vulnerability of the species in the future.
- انتشار مقاله: 09-12-1391
- نویسندگان: قاسم عسکری,حامد کلنگی میاندره,علی شعبانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ASTACUS LEPTODACTYLUS,میتوکندری,کلرید جیوه,فراساختار,سلولهای پوششی مثانه
- چکیده: استرسهای ناشی از آلایندهها، از جمله فلزات سنگین، به پاسخهای سلولی منجر میشوند که اغلب به صورت تغییرات فراساختاری نمایان میشوند. تغییرات فراساختاری سلولهای پوششی مثانة خرچنگ Astacus leptodactylusدر اثر تیمار با کلرید جیوه بررسی شد. 80 قطعه خرچنگ از تالاب انزلی صید و به تعداد مساوی به چهار تانک که هر کدام حاوی یکی از غلظتهای 0، 5، 15 و 20 ppb از کلرید جیوه بود، انتقال داده شدند. در پایان دورة تیمار یک هفتهای، ضمن بررسی مرگومیر، غدة سبز نمونهها به منظور مطالعه با میکروسکوپ الکترونی گذاره در گلوتارآلدهید تثبیت شد. در حالی که تلفاتی در تیمارهای 0 و ppb 5 دیده نشد، در تیمار 15و ppb 20 به ترتیب 20 و 100درصد مرگومیر مشاهده شد. سلولهای پوششی مثانه در دوز صفر ppb فاقد هر گونه تغییرات فراساختاری بودند. تغییرات فراساختاری این سلولها در دوز ppb 5 شامل درهمپیچیدگی غشای پایه، تورم و تغییر شکل میتوکندریها، افزایش درخور توجه تعداد و اندازة واکوئل بود. در دوز ppb 15 علاوه بر تغییرات ذکرشده، دژنرهشدن کریستاهای میتوکندری، افزایش بیش از حد واکوئلهای بدفرم، و به طور کلی نکروز سلولها مشاهده شد. نتایج نشان داد که غدة سبز خرچنگ دراز آب شیرین میتواند محل اصلی غیر سمیسازی و خروج جیوة غیرآلی واردشده در همولنف باشد و به دلیل تراکم زیادش در بخش مثانه، سبب تغییرات و آسیبهای فراساختاری شود و با ایجاد اختلال در مکانیسم دفع مواد زائد و خصوصاً تنظیم اسمزی سبب تلفشدن این آبزی شود.
- چکیده انگلیسی: The induced stress by pollutants such as heavy metal, is caused cellular responses leading to ultrastructural changes. The ultrastructural alternations of epithelial cells in the bladder of crayfish (Astacus leptodactylus) to study the effect of mercuric chloride treatments were conducted. Eighty specimen of crayfish were collected from the Anzali wetland and every 20 of them were divided into four treatments with concentration of 0, 5, 15 and 20 ppb of mercury chloride. After one week of exposure period, their green gland were removed and fixed into glutaraldehyde for TEM study. There was no losses during experiment in 0 and 5 ppb treatments, whereas 20% and 100% of death were recorded in 15 and 20 treatments, respectively. Results did not show any ultrastructural alternation in the epithelial cells of bladder at 0 dose. In 5 ppb treatment, observed ultrastructural alternations were the complexity of basal membrane cells, swelling and deformation mitochondria and the significant increase in the number and size of vacuoles. In 15 ppb dose in addition to mentioned alterations, degeneration of mitochondrial crystals, increasing excessive deformity of vacuoles and in general, necrosis of cells were observed. The results showed that the green gland of crayfish could be the main site of detoxification and removal of the entered mercury in hemolymph. Due to its high accumulation in bladder can cause ultrastructural alterations and damages by disturbing mechanism of waste discharging and specially osmoregulation would cause death in this aquatic organism.
- انتشار مقاله: 06-10-1391
- نویسندگان: شاهده عبدالعزیزی,صابر خدابنده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تهران,رفتار مصرفکننده,محیط فیزیکی,بازار ماهی,عوامل موقعیتی
- چکیده: برای شناسایی برخی عوامل موقعیتی مؤثر در رفتار مصرفکنندگان خانگی ماهی در تهران، پرسشنامه طراحی شد. با سنجش پایایی و روایی پرسشنامه، به طور تصادفی از 295 خانوار تهرانی به تفکیک هر یک از مناطق شهرداری تهران پرسشنامه تکمیل شد. میزان اهمیت عوامل مؤثر و اولویتبندی آنها با استفاده از آزمون فریدمن به دست آمد و مقایسة بین عوامل مؤثر و اولویت آنها در گروههای مختلف انواع مصرفکنندگان ماهی انجام گرفت. نتایج نشان داد بهداشت محیط، بو و تهویة محیط، شیوة عرضه، نظافت و پوشش فروشنده و رفتار آنها، شلوغی فروشگاه، و طرز چیدمان مهمترین عوامل موقعیتی خرید و مصرف در انواع گروههای خانوارهای تهرانیاند. کنجکاوی فرد مهمترین انگیزة اولین مرتبة خرید بوده است. ضمن اینکه بیشتر خریداران به خرید ماهی از ماهیفروشیها علاقهمندند.
- چکیده انگلیسی: To identify situational influences parameters on fish home consumer’s behavior was designed of questionnaire in Tehran. After the Reliability and viability evaluation of questionnaire. it was prepared and filled randomly for 295 of households of different localities of Tehran with considering the proportion of population in each localities. The degree of importance of effective parameters and their priority were calculated by Fridman test, and the effective parameters with priority was done among all groups of fish consumers. The results showed that, Hygiene Place, smell, ambient ventilation, presentation, cleanliness and clothing seller and their behavior, Crowded store and Picking Method are the most important situational influences purchasing and consumption factors totally of Tehranish households, Curiosity was the main motivation for buying first-order. While buyers are most interested in buying fish from the fish store.
- انتشار مقاله: 22-05-1392
- نویسندگان: افشین عادلی,افشین عادلی,افشین عادلی,افشین عادلی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آلودگی PAHs,دوکفهای B.helblingii,ساحل بوشهر,مدیریت شیلاتی
- چکیده: هیدروکربنهای آروماتیک چندحلقهای (PAHs) از آلایندههای پایدار اکوسیستم دریا به شمار میروند که از منابع مختلفی منشأ میگیرند و مخاطرات زیادی برای آبزیان و انسان دارند. با بررسی نسبت غلظت ترکیبات PAHs در دوکفهایها میتوان به منشأ ورود آنها به دریا پی برد و اطلاعات حاصل میتواند در مدیریت شیلاتی و زیست محیطی به کار گرفته شود. به علت کثرت صنایع و حمل و نقل نفت در آبهای ساحلی بوشهر به نظر میرسد غلظتهای بالایی از این ترکیبات در منطقة مذکور وجود داشته باشد. این مطالعه به منظور اطلاع از غلظت و منشأ PAHs در دوکفهای Barbatia helblingii در سواحل بوشهر انجام گرفت. نمونهبرداری از صدف از 5 ایستگاه مختلف در طول ساحل بوشهر انجام شد. از هر ایستگاه 30 نمونه صدف هماندازه (میانگین 35 میلیمتر) برداشته شد. پس از هضم بافت نرم با متانول، ترکیبات PAHs با حلال هگزان استخراج سپس به کمک دستگاه HPLC اندازهگیری شد. نتایج نشان داد غلظت tPAHs در صدف مورد مطالعه 7/634- 5/129 نانوگرم بر گرم وزن خشک بوده است. غلظت tPAHs در صدفهای مربوط به ایستگاههای مختلف تفاوت معنیداری داشت (P<0.05). صدفهای منطقة رافائل بیشترین غلظت tPAHs و صدفهای مربوط به منطقة آبشیرینکن کمترین غلظت ترکیبات مذکور را داشتند. نسبت ترکیبات PAHs در صدف گویای آن بود که این ترکیبات هم از سوختن نفت (منشأ پایرولیتیک) و هم از ورود مستقیم آن به دریا (منشأ پتروژنیک) ناشی میشوند. به نظر میرسد ایستگاه آبشیرینکن به علت غلظت کمتر و دسترسی زیستی پایین آلایندهها محل مناسبی برای توسعة فعالیتهای آبزیپروری باشد. میانگین غلظت tPAHs در صدف B.helblingii 6/421 نانوگرم بر گرم بوده است که در مقایسه با سایر دوکفهایهای مطالعهشده در سایر نقاط دنیا غلظت درخور توجهی بوده است و نشاندهندة دسترسی زیستی نسبتاً بالای این ترکیبات برای آبزیان منطقه است. با توجه به تأثیرات سوء PAHs در سلامتی انسان مطالعة این ترکیبات در ماهیان شیلاتی نیز ضروری به نظر میرسد.
- چکیده انگلیسی: Polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) are known as persistent pollutants in marine ecosystem which, originate from several sources and cause many problems for both aquatic organisms and human. The study of PAHs compounds ratio in bivalves can help to determine their source and rout of input in to the sea and such information can be used in fisheries and environmental management. Since oil related industries are well developed in Bushehr coastal waters this area is supposed to be impacted by PAHs. This study was carried out to determine the concentration of PAHs and their source in ark clams (Barbatia helblingii) along Bushehr shoreline. Samples of ark clams (Barbatia helblingii) were collected from five different stations. 30 numbers of clams in same size (mean: 35mm) were collected from each station. They were dissected and their soft tissues were digested in methanol. PAHs content of the samples was extracted by hexane and analyzed using HPLC. Result showed that tPAHs concentration in clams ranged from 125.5 to 634.7 ng g-1(dw). Significant difference was observed between tPAHs concentration in clams belonged to different stations (P<0.05). The maximum and the minimum concentrations of PAHs were measured in clams collected from stations Rafael and Abshirinkon respectively. Results obtained from some relative ratios of single PAHs compounds indicated that Bushsher shore line receives PAHs from both pyrolytic and petrogenic origins. Due to low PAHs concentration and bioavailability in station Abshirinkon, It Appears that this site is suitable place to establish aquaculture fields. The mean concentration of tPAHs in B.helblingii was 421.6 ng g-1which was notably higher than what reported form some other bivalve species from other parts of the world, which is indication of high bioavailability of PAHs. Due to adverse effects of PAHs on human and aquatic life, study of PAHs in edible fishes is necessary.
- انتشار مقاله: 24-11-1390
- نویسندگان: علیرضا صفاهیه,معصومه محمودی,کمال غانمی,یدالله نیک پور,امیر مهدویانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: میگوی بزرگ آب شیرین,تفریخگاه,شاخص مرحلة تکوینی لارو,شاخص وضعیت لارو
- چکیده: این تحقیق با هدف بررسی تأثیرات آب لبشور تهیهشده به روشهای مختلف در شاخصهای رشد و کیفی مراحل لاروی میگوی بزرگ آب شیرین انجام شد. برای این مطالعه، چهار تیمار آب لبشور با شوری 12 گرم در لیتر شامل آب رقیقشدة دریا، آب لبشور تهیهشده با نمک کریستالة دریا، آب لبشور مصنوعی با ترکیبات فرمول نیو و آب لبشور تهیهشده با آب شرب شهری و نمک طعام استفاده شد. شاخصهای رشد و کیفیت لاروی شامل شاخص مرحلة تکوینی لارو (LSI)، شاخص وضعیت لارو (LCI)، وزن خشک لارو، طول دورة لاروی، میزان تحمل استرس فرمالین (LC50-24 h) و درصد بازماندگی لاروها در تیمارهای مختلف با هم مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در منابع آب لبشور که دارای توازن غلظت کلسیم و منیزیم نسبت به همدیگرند، لاروها رشد و کیفیت بهتری نشان دادند (05/0˂P). از طرف دیگر، غلظت یون پتاسیم در بین مراحل زوآ و مایسیس در رشد لاروی اهمیت بسیاری دارد و بالابودن شاخص رشد لاروی در روز دهم در آب لبشور با ترکیب مصنوعی نیو به علت غلظت مناسب پتاسیم در آن است. نتایج نشان داد که آب لبشور تهیهشده از آب دریا بهترین گزینه برای استفاده در مراکز تکثیر و تولید لارو میگوی بزرگ آب شیرین است و بازدهی آب لبشور با ترکیب مصنوعی نیو تفاوت معنیداری را با آب لبشور رقیقشده با آب دریا و آب لبشور نمک کریستالة دریا دارد. با توجه به هزینة حمل و نقل آب دریا به مراکز تکثیر برای تولید آب لبشور، تولید آب لبشور تهیهشده با نمک کریستالة دریا در دورة لاروی میگوی بزرگ آب شیرین در مراکز تفریخگاه پیشنهاد میشود.
- چکیده انگلیسی: The main objective of the present study was investigation on influences of different brackish water sources on freshwater prawn larval quality and developmental indices. For this study, along a larval period, four brackish water treatments with 12 PPT salinity including diluted marine water, brackish water from marine crystalline salt, brackish water with compounds of New formula and brackish water from municipal drinking water and kitchen salt were prepared; Then larval quality and developmental indices such as larval Stage index (LSI), Larval Condition Index (LCI), larvae dry weight, larval period long, tolerance to formalin stress (LC50-24 h) and survival rate were compared among these different treatments. The findings indicated that the balance of calcium and magnesium concentrations in brackish water is very important on growth, quality and larval development of freshwater shrimp larvae. The concentration of potassium ion between the Mysis and Zoa stages is very important on the larval development so that significant difference for LSI at 10 days post hatch in brackish water from New artificial formula is due to appropriate potassium concentration in it. Also the results showed that brackish water prepared from dilution of marine water is the best case for freshwater prawn hatchery and the brackish water from municipal drinking water and kitchen salt is not suitable for the hatchery; so brackish water prepared from dilution of marine water is suggested for the freshwater prawn larval period in hatcheries.
- انتشار مقاله: 18-04-1391
- نویسندگان: غلامرضا رفیعی,کامران رضایی توابع,مایک فرینسکو,هری دانیلز,محمد مهدی شعیری
- مشاهده