در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسید چرب,کپور معمولی,لیپید,اسیدهای چرب چند غیراشباع,تکامل لاروی
- چکیده: تغییرات ترکیب اسیدهای چرب کپور معمولی طی مراحل لاروی در جهت تعیین احتیاجات غذایی و بهبود کیفیت تولید، به مدت 33 روز در مرکز تکثیر و پرورش ماهیان گرمابی شهید رجایی ساری مورد مطالعه قرارگرفت. نمونه برداری از لاروها به صورت کاملاً تصادفی در روزهای 1، 3، 7، 11، 15، 19، 26 و33 پس از تفریخ انجام شد. تغذیه لاروها پس از جدب دوسوم کیسه زرده، از روز سوم تا روز هفتم پس از تفریخ، با روتیفر(Brachionus calyciflorus) و از روز هشتم تا پایان دوره با غذای خشک صورت گرفت. از ابتدا تا انتهای دوره، اسیدهای چرب اشباع به میزان 2 % کاهش و اسیدهای چرب تک غیراشباع و چند غیراشباع به ترتیب 46/7 % و 26/1 % افزایش داشتند. نوسان در میزان اسیدهای چرب در دورههای مختلف نشان دهنده استفاده از آنها به عنوان منبع انرژی است. مقایسه غلظت پایین 6n-4:20C (اسید آراشیدونیک)، 3n-6:22C (اسید دوکوزاهگزانوئیک) و 3n-5:20C (اسید آیکوزاپنتانوئیک) در غذای مصرفی لارو با مقدار بالای آنها در بدن لارو نشان دهنده توانایی لارو کپور معمولی در سنتز آراشیدونیک اسید از 6n-2:18C (اسید لینولئیک) و سنتز اسید دوکوزاهگزانوئیک و اسید آیکوزاپنتانوئیک از 3n-3:18C (لینولنیک اسید) است.
- چکیده انگلیسی: This study investigated ontogeny of fatty acid profile in common carp larvae to determine nutritional requirements with a view to improving product quality from hatching to 33 days post hatching at the governmental warm water fish aquaculture center of Shahid Rajaee in Sari, Mazandaran, Iran. Larvae were collected randomly at 1, 3, 7, 11, 15, 19, 26 and 33 days post hatch. Larvae were fed with rotifer (Brachionus calyciflorus) from day 3 to day 7, and then with dry diet from day 8 onwards. Profiles of saturated fatty acids, monounsaturated fatty acids and polyunsaturated fatty acids showed significant changes. From the beginning to the end of experiment, total saturated fatty acid decreased at the level of 2 % and monounsaturated and polyunsaturated increased by 7.46 % and 1.26 %, respectively. Fluctuations in the composition of fatty acids in various periods reflect preferential utilization of fatty acids for energy production. Marine carp larvae metabolized apparently dietary linolenic acid to eicosapentaenoic acid and docosahexaenoic acid, and dietary linoleic acid to arachidonic acid.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: آناهیتا فرهودی,عبدالمحمد عابدیان کناری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دریای خزر,کشت بافت,دیازینون,ماهی سفید,بیضه
- چکیده: ماهی سفید دریای خزر یکی از ماهیان اقتصادی حوزهی جنوبی دریای خزر است که همه ساله جهت تخمریزی به رودخانههای حوزه جنوبی این دریا وارد میشود و در این حین با انواع آلایندههای صنعتی و کشاورزی روبرو میشود. در این مطالعه جهت بررسی چگونگی روند تولید اسپرم (اسپرماتوژنز) مولدین نر ماهی سفید در آبهای آلوده، اقدام به کشت بافت بیضهاین ماهیان تحت تماس با غلظتهای 10، 100 و 200 میکروگرم در میلیلیتر از سم دیازینون به مدت 3 و 6 روز در شرایط In Vitro گردید. میزان ضایعات وارده بر بافت بیضه و کاهش روند اسپرماتوژنز با افزایش غلظت و افزایش زمان تماس سم با بافت بیشتر شده به طوری که در غلظت 200 میکروگرم در میلیلیتر در ششمین روز پس از کشت تعداد بسیار زیادی از سلولهای جنسی نکروز یافته و روند اسپرماتوژنز در بافت متوقف گردید. از آنجایی که تولید مثل موفق ماهیان در گرو کیفیت و کمیت مناسب گامتهای مولدین است، ادامهی روند آلودگی در طی سالهای متمادی جمعیت این ماهیان را با تهدید جدی مواجه خواهد ساخت.
- چکیده انگلیسی: Caspian kutum is one of the most commercial fishes that migrates for spawning from the Caspian Sea to the rivers each year. Consequently, it can be exposed to several agricultural and industrial pollutants. In this study, to estimate the fish spermatogenesis in polluted waters, the direct effect of diazinon were investigated using in vitro testis culture of the Caspian kutum with 10, 100 and 200 µg/ ml concentrations for 3 and 6 days. With increase of diazinon concentrations and exposed time, harmful effects of diazinon on spermatogenesis and testis structure increased. The inhibition of spermatogenesis and necrotic germ cells were more visible in 200 µg/ ml in 6th day. Since, appropriate quality and quantity of gametes can verify the successful reproduction in fish, water pollution over consecutive years can be a serious threat on kutum populations
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: فاطمه فداکارماسوله,حمید فرحمند,علیرضا میرواقفی,محمدعلی نعمت الهی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ارزیابی حسی,قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss),ارزیابیهای شیمیایی,ارزیابیهای میکروبی,تعیین زمان ماندگاری,دمای یخچال
- چکیده: امروزه اهمیت نگهداری و عرضه ماهی تازه با توجه به علاقه مصرف کنندگان به ماهی تازه نسبت به منجمد روز به روز بیشتر میشود. در این میان تعیین مدت زمان ماندگاری ماهی، جهت تعیین زمان مصرف آن، به دلیل فساد پذیری بالای ماهی اهمیت مییابد. این پژوهش به منظور بررسی روند تغییرات فسادی و تعیین زمان ماندگاری ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) طی نگهداری در دمای یخچال (°C4) صورت پذیرفت. بدین منظور فیلههای ماهی قزلآلا به مدت 18 روز در یخچال نگهداری و تغییرات شاخصهای اسیدهای چرب آزاد (FFA) Free Fatty Acids، شاخص تیوباربیتوریک اسید (TBA)Thiobarbituric acid ، مجموع بازهای نیتروژنی فرار (TVB-N)Total Volatile Basic Nitrogen ، بار میکروبی کلTotal Viable Count (TVC) و ارزیابیهای حسی صورت پذیرفت. نتایج به دست آمده نشان داد مقادیر شاخصهای شیمیایی طی نگهداری بطور معنیداری افزایش یافت. با توجه به استانداردهای TBA، TVB-N و TVC و همچنین ارزیابی حسی نمونهها در روز 5 از حدود استاندارد تعیین شده خارج شدند. بررسی همبستگیهای بین شاخصهای شیمیایی و میکروبی با قابلیت پذیرش کلی نشان داد که دقیقترین شاخصها جهت تعیین ماندگاری فیله ماهی قزلآلا TVC (log cfu/g 6) و TVB-N (حدود 25 میلیگرم در 100 گرم فیله) میباشد. طبق نتایج فیله ماهی قزلآلای رنگینکمان تا حدود روز 5 در دمای یخچال قابل نگهداری میباشد.
- چکیده انگلیسی: Nowadays, importance of keeping and presentation of fresh fish, with regard to consumer preference for fresh fish rather than frozen fish, is increasing. So, determination of fish shelf-life, to find its consumption time, due to high perishability of fish, is important. This study was aimed to investigate the process of spoil changes and determining the shelf-life of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) fillet during storage period in refrigerator (4°C). For this purpose, rainbow trout fillets were kept in refrigerator for 18 days and the changes of free fatty acids (FFA), tiobarbitoric acid (TBA), total volatile bases nitrogen (TVB-N), total viable count (TVC) and sensory evaluations were assessed. The results showed that the quantity of chemical indices increased during storage period. With regard to the standard quantity of TBA, TVB-N and TVC and also sensory evaluation of panel group, the samples were out of the specified standard on 5 day. Considering of correlation between chemical and microbial indices with total acceptability showed that the most precise indices for shelf-life determination of rainbow trout fillet is TVC (6 log cfu/g) indicator and TVB-N (about 25 mg in 100 g fillet). Accordingly, rainbow trout fillet can be kept in refrigerator for 5 days.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: مهدی ذوالفقاری,مهدی ذوالفقاری,مهدی ذوالفقاری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: معدنی شدن,تراوش مواد مغذی,خصوصیات پساب,قزلآلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
- چکیده: در قالب یک طرح کاملا تصادفی، خصوصیات پساب تولیدی توسط ماهی قزلآلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) و نیز میزان تراوش مواد و معدنی شدن فضولات تولیدی درگروههای وزنی 3 ± 20 و 5 ± 50 و 9±100 و 10 ± 200 گرم، مورد بررسی قرار گرفت. ماهیان در مخازنی با حجم آبگیری 200 لیتر، برای مدت سه روز نگهداری و با غذای شرکت فرادانه تغذیه شدند. سپس، برای اندازهگیری نرخ معدنی شدن و تأثیر میکروارگانیسمها، ماهیان جمعآوری شده و مخازن حاوی فضولات به مدت یک هفته با ادامه عمل هوادهی نگهداری شدند. طی این مدت عناصر ریزمغذی و درشتمغذی و برخی خصوصیات فیزیکو شیمایی آب سنجیده شد. میزان ترکیبات نیتروژندار (آمونیاک کل، نیتریت و نیترات) بین روزهای شروع آزمایش و زمان جمعآوری ماهیان تفاوت معنیداری نشان داد (05/0>p). غلظت فسفر محلول کل نیز در بین تمامی تیمارها، پس از سه روز اول، افزایش داشت (05/0>p). میزان هدایت الکتریکی و سختی کل نیز در تمامی تیمارها از روز سوم به بعد تفاوت معنیدار داشت (05/0>p). نتایج بدست آمده از این آزمایش نشان داد که در سه روز اول، باکتریهای موجود در سیستم عملکرد بهتری را در معدنی کردن متابولیتهای تولیدی در مقایسه با زمان پس از صید ماهی و عدم حضور ماهی خواهندداشت.
- چکیده انگلیسی: In this research, sludge characterization and rates of mineralization was evaluated in different sizes of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) in the culture systems. Four weight groups of fish (20±3; 50±5; 100±9; 200±10 gr) in triplicates were introduced and cultured in the experimental units (200 liter tanks) for a three day period. The fish were fed with a commercial dry feed pellete (Faradaneh Co.). The rates of mineralization due to the effect of natural flora (microorganisms) of bacteria on the produced sludge, was detected. In this respect, the fish captured and remainder sludge and the rate of macro and microelements recorded in all the treatments during a 7 day period. Concentration of TAN (Total Ammonia Nitrogen) and NO3-, shwoed significant differences among all treatments within initial day until the third day (p<0.05). Concentration of total phosphorous (TP) increased and showed significant differences among treatments after the first stage of the experiment (three days) (p<0.05). EC and total hardness showed significant differences among the treatments after the first stage of the experiment as well (p<0.05). It was concluded that, bacterial mineralization of sludge and organic matter had larger effect at the first three days, in comparison with after harvest of fishes as well.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: محمد هرسیج,غلامرضا رفیعی,علیرضا میرواقفی,هادی اسدی دادقانسرایی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ریزماهواره,لیقوان,انتقال ماهی,قزلآلای خالقرمز (Salmo trutta),مردق
- چکیده: در این مطالعه جمعیتهای ماهی قزلآلای خالقرمز Salmo trutta L. 1758 رودخانههای لیقوان و مردق در استانهای آذربایجان شرقی و غربی با استفاده از 12 نشانگر ریزماهواره مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع 52 قطعه ماهی از جمعیتهای یادشده به علاوه 45 نمونه از ماهیان رودخانههای بابلرود و هراز مطالعه شد و با توجه به بررسی آللهای خصوصی، انحراف از تعادل هاردی- واینبرگ، تمایز ژنتیکی جمعیتها (آماره 04/0=Fst ) و با توجه به گزارشهای دیگر میتوان عنوان کرد که در خلال سالهای 1383-1386 حداقل باید یک مورد رهاسازی ماهیان قزلآلای خالقرمز از رودخانه مردق به رودخانه لیقوان انجام شده باشد. این در حالی است که در ماهیان هر دو رودخانه آللهای خصوصی مشاهده شد، که اختصاصی بودند و نشاندهنده این امر است که در رودخانه لیقوان پیش از انجام عملیات انتقال ماهی، ماهی قزلآلای خالقرمز بومی وجود داشته است.
- چکیده انگلیسی: In this study brown trout Salmo trutta populations in Mardagh and Liqvan Rivers from the West and East Azerbaijan provinces (Iran) were studied using 12 microsatellite loci. In total 52 fish from the mentioned populations and 45 fish from Babolrood and Haraz Rivers were analyzed. According to the analysis of the private alleles, Hardy-Weinberg equilibrium test and genetic differentiation between the populations (Fst=0.04) and based on other reports, it can be concluded that during the years 2004-2007, there should be at least a case of brown trout transfer from Mardagh to Liqvan River. In both the Liqvan and Mardagh Rivers private alleles specific to each river were observed, indicating that indigenous brown trout were existent in Liqvan River prior to fish transfer.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: ایرج هاشم زاده سقرلو,حمید فرحمند,اصغر عبدلی,لوئیس برناتچز,محمود کرمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: لارو,تغییر عادت غذایی,سوف معمولی (Sander lucioperca L.),غذای زنده,غذای مصنوعی.
- چکیده: این مطالعه به تعیین زمان مطلوب تغییر عادت غذایی لارو ماهی سوف معمولی از غذای زنده به غذای مصنوعی میپردازد. در این آزمایش لاروهای ماهی سوف با زئوپلانکتونهای غربال شده استخری (عمدتاً روتیفرها) و ناپلی آرتمیا از زمان تغذیه اولیه (روز 6 پس از تفریخ) تا روز 16 پس از تفریخ غذادهی شدند، سپس لاروها به سه گروه تغییر عادت غذایی در روزهای 16 (W16)، 22 (W22) و 28 (W28) پس از تفریخ تقسیم و با گروه شاهد (که تا پایان آزمایش غذای زنده خوردند) مقایسه شدند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان رشد (میانگین وزن حاصله 8/152 میلیگرم) و بالاترین درصد بقا (6/61 درصد) در لاروهایی بدست آمد که تا پایان دوره پرورش فقط غذای زنده خورده بودند. کمترین وزن حاصله (28 میلیگرم) و پایینترین درصد بقا (3/13 درصد) در لاروهایی مشاهده شد که در روز 16 پس از تفریخ تغییر عادت غذایی داده بودند. نتایج حاصله از اندازهگیری پارامترهای رشدی نشان داد که مناسبترین روش پرورش لارو ماهی سوف معمولی به این صورت است که در طول تمام دوره (34 روز) فقط با غذای زنده تغذیه شود، با این وجود نتایج عملکرد رشدی در لاروهایی که در روز 28 پس از تفریخ غذادهی شدهاند قابل توجه میباشند و نتایج بهتری را نسبت به دیگر تیمارهای تغییر عادت غذایی نشان دادند.
- چکیده انگلیسی: The aim of the peresent study was to find the optimum weaning time to shift pikeperch larvae feeding from live food to the artificial feed. In this experiment, pikeperch larvae were fed with seived pond zooplankton (mainly rotifers) and Artemia nauplii from the first feeding day to day 16 of post-hatching. then three weaning times were used on day 16 (W16), day 22 (W22), and day 28 (W28) of post-hatching, and compared with a control group (fed on only live food). According to the obtained results, the best growth (mean weight gain = 152. 8 mg) and the highest survival rate (61.6%) were found in larvae fed only on live food during the whole period of rearing. The lowest weight gain (28 mg) and the lowest survival rate (13.3%) were observed in larvae weaned at day 16 post-hatching. From the biological point of view (growth parameters), the most suitable method of pikeperch larvae rearing was exclusively with live food throughout the experiment (0-34 days), however, the results of growth performance in larvae weaned at day 28 post-hatching was noticeable.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: حدیث منصوری طایی,حسین اورجی,حسین رحمانی,ایرج عفت پناه,محبوبه نعمت زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دریای خزر,شاخصهای صید,طول بلوغ,طول مطلوب,کفال طلائی (Liza aurata)
- چکیده: هدف از این مطالعه بررسی ذخایر ماهی کفال طلائی با استفاده از شاخصهای ارزیابی بیرویه طی یک دوره طولانی مدت (1370 الی 1390) در دریای خزر در سواحل ایران میباشد. سه شاخص صید شامل: 100% ماهیان صید شده بالغ باشند، فراوانی ماهیان با طول مطلوب 100% و فراوانی مولدین بزرگ 0% باشد (چون محدویت طولی صید مولدین بزرگ در دریای خزر وجود ندارد، فراوانی مطلوب آنها بین 40-30% در نظر گرفته شد) به عنوان شاخص ساختار معقولانه ذخیره در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که ضریب چاقی ماهی کفال طلائی در طی دو دهه از 16/1 در سال 73-1372 به 01/1 در سال 90-89 کاهش یافت. با استفاده از پارامترهای رشد و مرگومیر طبیعی دامنه طول مطلوب بین 8/31 و 8/38 سانتیمتر محاسبه شد. مولدین بزرگ یعنی فراوانی ماهیان بزرگتر از 8/38 سانتیمتر در نظر گرفته شدند. فراوانی ماهیان بالغ (با طول بیش از 28 سانتیمتر) بین 6/58% و 4/88% (انحراف معیار ± میانگین: 78/6± 0/76% )، فراوانی ماهیان با طول مطلوب 4/26% و 6/47% ((44/5±) 1/36%) و فراوانی مولدین بزرگ بین 8/6% و 0/29% (71/5±9/18%) متغیر بود. بنابراین برای حفظ و احیاء ذخایر ماهی کفال طلائی علاوه اجازه به همه مولدین برای حداقل یکبار تخمریزی با استفاده از تور با چشمه بزرگتر (مثلا 33 میلیمتر در کیسه)، همچنین با اتخاذ استراتژی مناسب فراوانی مولدین بزرگ در صید به صفر رسیده وصید اصلی بر روی ماهیان با طول مطلوب متمرکز گردد. برای تکمیل دوره تولید مثل نیز زمان شروع صید پره با تاخیر زمانی صورت گیرد.
- چکیده انگلیسی: The main objective of the present study was qualitative assessment of golden gray mullet stocks by using indicators of overfishing in Iranian waters of the Caspian Sea during a long period (1991-2011). Three fisheries indicators in catch were: 1. percentage of mature fish, with 100% as target; 2. percent of specimens with optimum length, with 100% as target; and 3. percentage of mega-spawners, with 0% as target, and if no upper size limit exists, 30-40% as representative of reasonable stock structure. Over this period, the condition factor of golden gray mullet showed decreasing trends, declined from 1.16 in 1993-1994 to 1.01 in 2010-2011. The range of length with optimum yield was between 31.8-38.8 cm, using biological parameters. The mega-spawner measured as fish a size larger than 38.8 cm. According to these three indicators, the percentage of mature (fork length>28 cm), optimum size and mega-spawners were ranged between 58.6%-88.4%, 26.4%-47.6% and 6.8%-29.0%, and were averaged (±S.D) 76.0%±6.78, 36.1%±5.44 and 18.9%±5.71, respectively. Therefore, for conservation and revitalization of golden gray mullet in the Caspian Sea, the target would be to all (100%) fish spawn at least once, using bigger mesh size in sac (e.g. 33 mm, during whole fishing season), also, the aim would be to implement a fishing strategy that result no (0%) mega-spawners being caught, and the main catch focus on optimum length. Also, the start of the fishing season should be delayed in order for stocks to complete their spawning.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: حسن فضلی,غلامرضا دریانبرد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: هورمونها,ماهی آزاد دریای خزر,آب شیرین و لب شور,اسمولالیته,زمان رهاسازی,یونها
- چکیده: در این تحقیق به منظور تعیین اندازه و زمان مناسب رهاسازی بچه ماهیان آزاد دریای خزر، روند تغییرات فصلی برخی شاخصهای بیومتری و فیزیولوژیک در شرایط کارگاه کلاردشت مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا نمونهبرداری از بچه ماهیان یک تابستانه تا بچه ماهی دو تابستانه به صورت دو نوبت در هر فصل انجام شد. روند تغییرات طول، وزن و ضریب چاقی، همچنین سطوح یونها،اسمولالیته، هورمونهای تیروئیدی ( T4, T3) و کورتیزول پلاسمای خون در آب شیرین و بعد از انتقال ماهیان به آب لب شور دریای خزر مورد سنجش قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده وزن و طول بچه ماهیان به ترتیب از 8 گرم و 2/9 سانتیمتر در فصل پائیز به 3/35 گرم و 9/14 سانتیمتر در فصل تابستان افزایش یافت (05/0p<).. تفاوت معنیداری در غلظت یونها و اسمولالیته پلاسما طی فصول مختلف در آب شیرین مشاهده نشد، ولی بعد از انتقال ماهیان به آب دریای خزر سطوح یونها به طور معنیداری افزایش یافت. کمترین سطوح هورمون T3 در فصل پائیز و بیشترین آن در تابستان مشاهده شد و تفاوت بین این دو فصل معنیداری بود (05/0p<). هورمون T4 نیز به بالاترین سطح خود در فصل بهار رسید و با فصل پائیز تفاوت معنیداری داشت و فقط در فصل پائیز بین آب شیرین و لب شور تفاوت معنیداری مشاهده شد. سطوح هورمون کورتیزول نیز تفاوت معنیداری بین فصول و آب شیرین و لب شور نداشت ولی کمترین و بالاترین میزان هورمون کورتیزول به ترتیب در بهار و پائیز ثبت گردید. . بر اساس نتایج بدست آمده به نظر میرسد بچه آزاد ماهیان دریای خزر با وزن 9/20 گرم و طول 9/12 سانتیمتر طی فصل بهار از مناسبترین وضعیت فیزیولوژیک برای رهاسازی برخوردار هستند.
- چکیده انگلیسی: In this study, in order to determine the appropriate time and size to release Salmo trutta caspius, in Kelardasht center conditions, some biometric and physiological parameters were investigated. In this regard, sampling was carried out twice in each season from Parr (one-summer fingerlings) to smolt (two- summer fingerlings) stages in the course of 1 year. The trend of length, weight and condition factor, ions, Osmolality, thyroid hormones (T3, T4) and Cortisol levels of plasma in Freshwater fish and those transferred to Caspian sea Brackish water were measured. Based on the results, weight and length of fishes increased significantly from 8 g and 9.2 cm in autumn to 35.3 g and 14.9 cm in next summer, respectively (p<0.05). Ions and Osmolality levels did not show significant differences among different seasons, but after transfer to Caspian Sea water a significant increase in ions levels was observed. The lowest and highest levels of T3 observed in autumn and summer, respectively, and difference between these seasons were significant. The highest level of T4 was recorded in spring which was significantly different from that value of autumn. Plasma T4 levels showed significant differences between Freshwater and Brackish water in autumn. There were no significant differences among different seasons and Fresh and Brackish water, but the least and highest levels of Cortisol observed in spring and autumn, respectively. Based on these results, it seems that the fish with 20.9 g weight and 12.9 cm length in spring has the most appropriate physiological conditions for release.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: کوروش سروی مغانلو,محمدرضا کلباسی,باقر مجازی امیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: افزایش تولید,استان هرمزگان,پرورش دو بار در سال,میگوی پاسفید غربی (L.vannamei)
- چکیده: این پژوهش در راستای پروژه پرورش دو بار در سال در مجتمع کشت و صنعت خلیج نای بند و در سال 1389 انجام گرفت. جهت بررسی هر دوره، 3 استخر خاکی 8/0 هکتاری که دارای شرایط پرورشی مشابه، سن پست لارو یکسان (PL12)، تراکم ذخیرهسازی یکسان PL/m2 38-37 و در یک مزرعه بودند، انتخاب شد. دوره اول پرورش با ذخیرهسازی از اواسط فروردین ماه شروع و پس از پرورش به مدت 93 روز در اواسط تیرماه برداشت استخرها صورت گرفت. دوره دوم پرورش از اواسط مرداد ماه شروع و پس از طی مدت 110 روز، برداشت استخرها در اوایل آذر ماه صورت گرفت. وزن میگو برداشت شده، بازماندگی، میزان برداشت و ضریب تبدیل غذایی در دوره اول به ترتیب 12/3±5/13گرم، 27/2±80 درصد، 127±3200 کیلوگرم و 09/0±20/1 بود. این فاکتورهای در دوره دوم به ترتیب 31/3 ±5/17گرم، 35/2±85 درصد، 119±4500 کیلوگرم و 05/0± 09/1بود. نتایج به دست آمده حاکی از بیشتر بودن تعداد روزهای پرورش، وزن میگو بالاتر، درصد بازماندگی بیشتر، میزان برداشت بیشتر در دوره دوم نسبت به دوره اول بود. پایین بودن ضریب تبدیل غذایی در دروه دوم هم حاکی از مساعد بودن شرایط پرورش در دوره دوم نسبت به دوره اول بوده و پرورش در دوره دوم اقتصادیتر بوده است. در مجموع 9600 کیلوگرم میگو در هکتار تولید شد که حاکی از افزایش سه برابری تولید نسبت به یک بار پرورش در مزارع جنوب ایران بوده است.
- چکیده انگلیسی: This study was conducted to evaluate the possibility of white leg shrimp (Litopenaeus vannamei) culture twice a year in Nayband Agro-industry complex in 2010. Three earth ponds (0.8 ha) were selected in the farm which had similar conditions in terms of culture system, postlarvae age (PL12) and stocking density (37-38 PL m3). The first period of shrimp culture started from mid April and they were harvested in mid July after 93 days. The second period of culture started in mid August and shrimps were harvested from the ponds in early December after 110 days. Final weight, survival, total production and feed conversion ratio (FCR)in the first period of culture were 13.5 ± 3.12 g, 80 ± 2.27 percent, 3200 ± 27 kg and 1.2 ± 0.09, respectively. These factors were 17.5 ± 3.31 g, 85 ± 2.35 percent, 4500 ± 119 kg and 1.09 ± 0.05 for the second period of culture, respectively. The results of the present study showed that the number of culture days, final weight and survival of shrimps in the second period of culture was higher compared with the first period of culture. Better FCR in the second period of culture showed that the condition of culture in this period is better and more economical than first period of culture. There was 9600 kg shrimp in the twice a year production system that is three times more than common shrimp production system (once a year) in the shrimp farms of southern Iran.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: حسن ساربان,احسان بزرگی,احسان کامرانی,میر مسعود سجادی,سعید مسندانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مس,کادمیوم,شاخصهای بیوشیمیایی,فیل ماهی (Huso huso).
- چکیده: هدف از این مطالعه، بررسی اثر غلظت انفرادی و تحت کشنده مس و کادمیوم بر شاخصهای بیوشیمیایی پلاسمای خون و کبد بچه فیل ماهی (Huso huso) بوده است. به این منظور، در خرداد سال 1387، تعداد 54 عدد بچه ماهی (4 ماهه با وزن متوسط 8/6±4/55 گرم) به ترتیب، در معرض غلظتهای تحت کشنده 20 و 300 میکروگرم بر لیتر مس و کادمیوم در سیستم آزمایشی نیمهثابت به مدت 14 روز قرار گرفته و اثر غلظتهای مذکور بر شاخصهای بیوشیمیایی مورد نظر در روز پایانی آزمایش مورد اندازهگیری قرار گرفت. براساس نتایج حاصله، سطوح گلوکز، پروتئین کل و تریگلیسیرید پلاسما و همچنین پروتئین کبدی در ماهیان تحت تیمارهای آزمایشی در روز نمونهبرداری فاقد هرگونه اختلاف معنیدار در مقایسه با ماهیان تیمار شاهد بود. از طرفی، مواجهه با فلزات مذکور، باعث تغییرات معنیدار مقادیر هورمون ترییودوتیرونین (T3) پلاسما در هر دو تیمار آزمایشی گردید ولی چنین تغییرات معنیداری برای هورمون تیروکسین (T4) مشاهده نشد. در مقابل، فقط مواجهه با مس باعث افزایش شدید و معنیدار کورتیزول پلاسما گردید. نتایج حاصل از آزمایش نشاندهنده فقدان هرگونه اختلاف آماری معنیدار بین تیمارهای آزمایشی با تیمار شاهد در میزان فعالیت آنزیم کاتالاز ((CAT و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) کبد میباشد. اما تغییرات معنیداری در میزان فعالیت SOD بین دو تیمار فلزی مشاهده شد. نتایج حاصله از این مطالعه به خوبی نشان داد که غلظتهای تحت کشنده مس و کادمیوم بر بچه فیل ماهی اثرگذار بودهاند و همچنین، تغییرات هورمونی میتواند به عنوان نشانگرهای مناسبی در بررسی مواجهه فیل ماهی با مس در آب شیرین پیشنهاد گردند.
- چکیده انگلیسی: This study was undertaken to evaluate the effects of single sub-lethal copper (Cu) and cadmium (Cd) exposure on biochemical factors of plasma and liver in juveniles beluga sturgeon, Huso huso. A total of 54 fish (weight: 55.4±6.8 g; age: +4 months) were exposed to 20 and 300 µg/l of Cu and Cd in semi-static conditions for 14 days on June (2008), respectively. Then, the effects of these sub-lethal metal concentrations on selected biochemical factors were assessed during 14 days. Results showed that there were no significant differences in plasma glucose, total protein, triglyceride as well as liver protein levels among groups on day 14. Also, metal exposure had significant effects on plasma triiodothyroxine (T3) but not on thyroxine (T4) levels. In contrast, plasma cortisol levels increased significantly compared to the controls only in Cu exposure. No significant differences were observed in liver catalase (CAT) and superoxide dismutase (SOD) activities between experimental groups and controls, but there was significant difference in SOD activities between two metal treatments. This study demonstrated that sub-lethal doses of Cu and Cd were effective on beluga sturgeon. Moreover, it showed that hormonal changes were appropriate biomarkers for Cu exposure in fresh water in beluga sturgeon.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: سعید زاهدی,علیرضا میرواقفی,باقر مجازی امیری,غلامرضا رفیعی,مهدی هدایتی,چنگیز مخدومی,موسی زارعی دنگسرکی,سعید مهدوی صاحبی
- مشاهده