در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: حمایت اجتماعی,طلاق,تابآوری,افسردگی,گذشت
- چکیده: هدف: افسردگی یکی از مشکلات روانشناختی زنان مطلقه است و نقش گذشت، حمایت اجتماعی و تابآوری در پیشبینی علایم آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شیوع علایم افسردگی و رابطه گذشت، حمایت اجتماعی و تابآوری با آن علایم در زنان مطلقه بود.
روش: در این پژوهش همبستگی، 124 زن مطلقه در کرمانشاه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاسهای افسردگی، گذشت، حمایت اجتماعی چند بعدی و تابآوری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که 9/16 درصد زنان مطلقه دارای افسردگی خفیف، 0/50 درصد دارای افسردگی متوسط و 1/33 درصد دارای افسردگی شدید بودند. بین گذشت نسبت به خود و دیگران، حمایت اجتماعی و تابآوری با علایم افسردگی رابطه منفی وجود داشت و متغیرهای پیشبین 15/0 واریانس علایم افسردگی زنان مطلقه را تبیین نموده است.
نتیجهگیری: نتایج از شیوع بالای علایم افسردگی و رابطه معنیدار گذشت، حمایت اجتماعی و تابآوری با علایم افسردگی حمایت میکند. نتایج تلویحات مهمی در توجه به رشد سیستمهای حمایت اجتماعی و آموزشهای مبتنی بر تابآوری و گذشت برای کاهش علایم افسردگی در زنان مطلقه دارد- چکیده انگلیسی: Purpose:Depression is one of the problems in divorced women and the role of forgiveness, social support and resilience on it, is especially important. The purpose of current study was the prevalence of depression symptoms and relationship between forgiveness, social support and resilience with those symptoms in divorced women.
Methods: In this correlation research, 124 divorced women in Kermanshah were selected by available sampling and filled the Depression, Forgiveness, Multidimensional Perceived Social Support and Resilience scales. Pearson correlation and regression were used for analyzing the data.
Findings: The results showed that 16.9% of divorced women have mild depression, 50.0% moderate depression and 33.1% severe depression. There was negative correlation between forgiveness of oneself and others, social support and resilience with depression symptoms and the predictive variables explained 15% the variance of depression symptoms in divorced women.
Conclusion:Results supported the high prevalence of depression symptoms and the meaningful correlation of forgiveness, social support and resilience with depression symptoms. Results have important implication in attending to develop the social support systems and trainings based on forgiveness and resilience for reducing the depression symptoms in divorced women.- انتشار مقاله: 17-03-1392
- نویسندگان: سعید آریاپوران,مرضیه امیری منش,جلیل اصلانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تاب آوری,استرس,افسردگی,اضطراب,عملکرد خانواده,تمایزیافتگی خود
- چکیده: هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه عملکرد خانواده، تمایز یافتگی خود و تابآوری با استرس، اضطراب و افسردگی در زنان متاهل شهر کرمانشاه انجام گرفت.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل شهر کرمانشاه بود که حداقل دارای یک فرزند دانشآموز ابتدایی بودند، نمونه ای به حجم 250 نفر به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای عملکرد خانواده، تمایزیافتگی خود (DSI-R)مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD- RISC) بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافته ها:نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد خانواده، خرده مقیاسهای (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش و حل مشکل) و تابآوری با استرس رابطه منفی و معنادار و بین خرده مقیاسهای تمایز یافتگی واکنش هیجانی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و با خرده مقیاس جایگاه من رابطه منفی و معناداری بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد که بین خرده مقیاسهای عملکرد خانواده و تابآوری با اضطراب رابطه منفی و بین خرده مقیاسهای تمایز یافتگی واکنش هیجانی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مقیاسهای عملکرد خانواده و تابآوری با افسردگی رابطه منفی و با خرده مقیاسهای واکنش هیجانی، گریز عاطفی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معناداری دارد.
نتیجه گیری: از یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که عملکرد خانواده ، تمایز یافتگی خود و تابآوری در استرس، اضطراب و افسردگی نقش بسزایی دارد.- چکیده انگلیسی: Purpose: Current study was conducted to investigate the relationship between family functioning, differentiation of self and resiliency with stress, anxiety and depression in Married Women Kermanshah city.
Methods: The statistical community was composed of all women Married at least one child as a student in elementary school Kermanshah city, which a sample composed of 250 was selected in Multi-stage cluster sampling manner. The data collection tools included the questionnaires of family functions, differentiation of self (DSI-R) depression scale, and Conner & Davidson resiliency scale (CD-RISC). The design of the study was of descriptive and for data analysis, average statistical indices, standard deviation, correlation and stepwise regression analysis were used.
Findings: The results indicated that there is a negative and significant relationship between family function and sub-scales (communication, affective involvement role playing and problem solving) and resiliency also positive and significant relationship between differentiation of self sub-scales to the part of scale fusion with others and emotional reactivity with stress, In addition, there is negative a significant relationship with sub-scale my position. Also The results showed that there is a negative and significant relationship between sub-scales family function and resiliency with stress and anxiety. and among subscales differentiation of self(fusion with others and emotional reactivity) with anxiety positive and significant relationship and also between sub-scales differentiation of self(fusion with others, emotional cut off and emotional reactivity) positive and significant relationship with depression
Conclusion: Considering Study Results, it could be family function, differentiation of self and resiliency role in the occurrence of stress, anxiety and depression.- انتشار مقاله: 17-03-1392
- نویسندگان: خدامراد مؤمنی,مصطفی علیخانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سازگاری زناشویی,زوج درمانی,سیستمی – رفتاری
- چکیده: هدف: خانواده بافت سالمی برای رشد و اصلاح است و وظیفه اصلی آن حمایت از فردیت یابی و در عین حال، ایجاد حس تعلق در بین اعضاء است. در واقع هر شخصیت در ماتریس اجتماعی خانواده متولد شده و پرورش می یابد و تنها در این چهارچوب تجربی است که فرد بالغ شده و به ثبات میرسد.از آنجایی که بروز ناسازگاری زناشویی یکی از مقدمات جدایی و طلاق می باشد و با توجه به اینکه اگر این مسأله به گونه ای حل و کنترل شود، ازدواج به جدایی ختم نمی شود، پژوهش حاضر بر آن است تا با توجه به ابعاد مختلف ناسازگاری زناشویی در زوجها مدلی کارآمد را برای درمان آن ها ارائه دهد.
روش: بر همین اساس، 20 نفر (دو گروه 10 نفری، 5 زوج در هر گروه) از زوجهای داوطلب به عنوان نمونه، از بین جامعه زوجهای ساکن تهران، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و پس از اجرای پرسشنامه ناسازگاری زناشویی به عنوان پیش آزمون روی افراد هر دو گروه، افراد گروه آزمایش در معرض درمان سیستمی– رفتاری، قرار گرفتند. پس از اتمام هر دو گروه آزمایش و کنترل به پس آزمون پاسخ گفتند.
یافتهها: نتایج حاصل در اجرای این تحقیق نشان دهنده آن است که زوج درمانی سیستمی – رفتاری بر میزان ناسازگاری زناشویی مؤثر است (001.P>).
نتیجهگیری:این مطلب مؤید آن است که مشکلات رابطهای را میتوان با درمانهای رابطهای از میان برد. با توجه به رویکرد ارتباطمدار درمانهای سیستمی- رفتاری میتوان معناداری این فرض را تبیین کرد. این نتیجه با اصول درمان های سیستمی همخوان است.- چکیده انگلیسی: Purpose: Family is a healthy Context for development and modification. Its main responsibility is individuation and, however, developing sense of belonging in its members. In fact, each person born and nurture in social matrix of family. It is a unique experiential frame which makes individuals matured and constant. More divorce number among working women arouse sensation about this fact.
Method: So, 16 Couples (n1=8, n2=8; 16 Couples) Volunteered to participate in the program. Participants were assigned into two groups (Experiment and Control groups). Then experimental variable, Systems-Behavioral therapy, presented and at last results were analyzed.
Findings: The result suggests that Systems-Behavioral Couple therapy affects marital maladjustment.
Conclusions: So, Communicational problems can be improved by communicational therapies. This result can be explained according to communication-based approach of systems-behavioral therapies. This statement is congruent with principles of systemic therapies.- انتشار مقاله: 25-11-1391
- نویسندگان: محمود گودری,علیرضا بوستانی پور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سندرم آشیانه خالی,درمان شناختـی ــ رفتـاری,افسـردگی,امیـدواری
- چکیده: هدف:افزایشطولعمر،کیفیتزندگیوتواناییفردبرایزندگیمستقلراتحتتاثیرقراردادهواورانیازمندمراقبتوحمایت دیگرانمینماید.بنابراینبرنامهریزیمناسبجهتروبروشدنبااینوضعیتدرآشیانه خالیضروریبهنظرمیرسد.این پـژوهـش با هـدف بـررسـی اثـربخـشی درمان گروهـی شنـاختـی ــ رفتـاری بـر کاهـش افسـردگی و افـزایـش امیـدواری سندرم آشیانه خالی شهـر قروه است.
روش: جامعه آماری را کلیه مردان و زنان شهرستان قروه که فرزندانشان آنها را ترک نموده اند و از آنها جدا شدهاند را شامل میشود. حجـم نمـونـه 24 نـفـر با استفـاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخـاب شـد. به منظور جمع آوری دادهها از پرسشنـامۀ افسـردگی بک BDI- IIو پرسشنـامۀ امیـدبه زندگی اشنـایدر و همکاران استفـاده شـد. این پـژوهـش نیمه آزمایـشی از نوع پیـش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جهت تحلیل دادهها از آمار توصیـفی و آمار استنبـاطی (آزمون تحلیل کوواریانس) استفـاده شـد.
یافتهها:یافتههای به دست آمده نشان داد که میانگین نمرات افسردگی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل پایین تر است، و میانگین نمرات امید به زندگی در پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر است.
نتیجهگیری: درمان گروهی شنـاختـی ـ رفتـاری در کاهش افسـردگی و افزایش امید به زندگی سندرم آشیانه خالی مؤثر است.- چکیده انگلیسی: Purpose: Increased longevity, quality of life and ability to live independently influence and support others to take care of her needs. Therefore, proper planning is necessary to deal with the situation appears to be an empty nest. This study examined the effectiveness of cognitive behavioral group therapy on reducing depression and increase life hope in the empty nest syndrome is Ghorveh.
Methods: The population of the city Ghorveh all men and women who have left their children to be included. A sample of 24 people was selected using convenient sampling. In order to collect data from instruments Beck depression questionnaire 21 questions and Schneider life hope questionnaire was used. This quasi - experimental study is a pretest-posttest control group for data analysis, descriptive and inferential statistics (covariance) was used.
Results: The results showed that the mean of scores for both post – tests in the experimental group were significantly lower than that control group, and Average life expectancy in the post-test scores of the experimental group significantly higher than the control group post-test scores.
Conclusion: Cognitive behavioral group therapy is effective in reducing depressive and increase life hope empty nest syndrome.- انتشار مقاله: 04-06-1391
- نویسندگان: محمد خالدیان,حسن غریبی,زلیخا قلی زاده,رضا شاکری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رضایت زناشویی,فراتحلیل,مداخلات روانشناختی,تحلیل تعدیلی
- چکیده: هدف: در سال های اخیر با توجه به افزایش نارضایتیها در زندگی روزمره، کسب رضایت زناشویی برای زوجین، خانواده درمانگران و دیگر روان شناسان از اهمیت به سزایی برخوردار بوده است. در این راستا محققان پژوهش های بسیاری انجام دادهاند و نتایج متفاوتی را از میزان اثر بخشی مداخلات بر افزایش زناشویی گزارش کردهاند. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل، با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف به بررسی میزان اثر بخشی مداخلات و آموزش های روانشناختی بر افزایش رضایت زناشویی بپردازد.
روش: بدین منظور 19 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. پژوهش حاضر مبتنی بر 19 اندازه اثر می باشد.
یافتهها: یافتههای فراتحلیل نشان داد میزان اندازه اثر اثربخشی مداخلات و آموزشهای روانشناختی برافزایش رضایت زناشویی 7/0r=، (001/0p<)است که این اندازه اثر بدست آمده طبق جدول تفسیر اندازه اثر کوهن در حد بالا است و میزان تحلیل تعدیلی بدست آمده 10/0 است که بیانگر وجود متغیر تعدیلی- واسطهای است.
نتیجهگیری: مداخلات و آموزش های روانشناختی، درمانی مناسب برای افزایش رضایت زناشویی است، و باتوجه به احراز وجود متغیر/متغیرهای تعدیلی در اثر گذاری مداخلات و آموزشهای روانشناختی بر رضایت زناشویی، توجه به این عوامل در مطالعات بعدی ضروری و لازم به نظر می رسد- چکیده انگلیسی: Purpose:In recent years, with attending to increasing dissatisfactions in daily life, achievement marital satisfaction was imported for couples, family therapist and other psychologists. Therefore researchers have done very studies in this field and have reported various results of effectiveness of interventions on improve marital satisfaction.. This study aims to investigate the effectiveness of psychological interventions and trainings on increasing marital satisfaction by meta-analysis. Meta-analysis with the integration of result, demonstrate effect size of treatments
Method: For this purpose, 19 acceptable studies in terms of methodology were selected, and meta-analysis performed on them. Research instrument was a checklist of meta-analysis.
Results: The study findings showed that the rate of effect size of psychological interventions and trainings on increasing marital satisfaction was 0/7 (p<0/001) which according to Cohen’s table was high. Amount moderation analysis for this study was 0/1 that show there is/are a moderator/s variable.
Conclusion: Psychological interventions and trainings are suitable treatments on increasing marital satisfaction and regarded to exist moderator/s variable in effectiveness psychological interventions and training on marital satisfaction, attention to these factors in next studies is necessary.- انتشار مقاله: 26-07-1391
- نویسندگان: احمد عابدی,عصمت مسیبی,حمیدرضا عریضی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سازگاری زناشویی,هوش اخلاقی,فرهنگی,معنوی
- چکیده: هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش هوش اخلاقی، فرهنگی و معنوی بر ناسازگاری زناشویی زنان متاهل انجام شد. روش: با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان کرمانشاه در سال 91-92تعداد20نفر انتخاب و صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایشی و گواه گمارده شدند. پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. برای گروه آزمایش 10 جلسه درمان هوش محور برگزار شد. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری زناشویی دو طرفه اسپانیر(1976) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیر (مانکوا) و نرم افزارspss نسخه 19 انجام شد. یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه از نظر سازگاری زناشویی و مولفه های آن (رضامندی دو نفره، توافق دو نفره، همبستگی دو نفره، و ابراز محبت و عواطف در روابط دو نفره) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجهگیری: با توجه به تفاوت معنی دار سازگاری زناشویی در دوگروه، تقویت هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی می تواند در بهبود روابط بین فردی و زناشویی موثرواقع شود. در کل یافته ها لزوم گنجاندن برنامه آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی به زوجین را متذکر می سازد.
- چکیده انگلیسی: Purpose: This research was carried out with the purpose of Study the effectiveness of moral, spiritual and cultural intelligence training on marital maladjustment women. Methods: To conduct this research 20 person were selected with goal oriented sampling method and then assigned in 2 groups (control & experimental) randomly. Instruments were marital adjustment questioner (Spanier ,1976). The research type was semi-experimental with pre- post test design. The experimental group was provided with the 10 session’s interventions. Multiple analyze of covariance (MANCOVA) used for analyzing data. Findings: Findings showed that, generally, there are significant differences between 2 groups in marital adjustment and its components (dyadic satisfaction, dyadic cohesion, dyadic consensus and affection expression). Conclusion: Considering the significant differences between 2 groups in marital satisfaction, enhancing moral, spiritual and cultural intelligences can be effective in improving interpersonal &marital relationships. In whole findings indicated the importance of the moral, spiritual and cultural intelligence training program to couples.
- انتشار مقاله: 02-03-1392
- نویسندگان: محسن گل محمدیان,کیومرث فرحبخش,معصومه اسمعیلی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پایایی,روایی,تابآوری خانواده,شواهد روانسنجی
- چکیده: هدف: با توجه به اهمیت حوزه تابآوری خانواده و گستردگی کاربردهای ناشی از تمرکز بر مقاوم نمودن خانوادهها، پژوهش حاضر، معرفی سازه تابآوری خانواده را یک نیاز ضروری تحقیقاتی تشخیص داده است. تابآوری خانواده به عنوان توانایی خانواده برای مواجهه با تغییرات در موقعیتهای بحرانی، توانایی احیای مجدد و دوباره فعال نمودن تعادل خود بعد از یک بحران، تعریف میشود. بر همین اساس پژوهش حاضر به منظور بررسی شواهد روایی و پایایی مقیاس تابآوری خانواده فراهم آمده است.
روش: تعداد320 نفر (182 دختر و 138 پسر) از دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی کازرون با روش نمونهگیری خوشهایی تصادفی انتخاب شدند و مقیاس تابآوری خانواده، مقیاس آبدیدگی و مقیاس معنای زندگی را تکمیل نمودند. جهت بررسی شواهد روایی مقیاس تابآوری خانواده، روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی با دو شیوه اکتشافی و تأییدی بررسی گردید و جهت بررسی روایی همگرا، از ضرایب همبستگی تابآوری خانواده با معنای زندگی و آبدیدگی استفاده شد. پایایی مقیاس تابآوری خانواده با استفاده از دو روش آلفای کرنباخ و دو نیمهسازی بررسی گردید.
یافته ها:براساس یافتههای تحلیل عوامل، الگوی سه عاملی پرسشنامه تاب آوری خانواده، برازش مطلوبی با دادههای تجربی نشان می دهد. لذا پرسشنامه تاب آوری خانواده با سه عامل فرآیندهای ارتباط و حل مسئله، منابع مذهبی/ اجتماعی و باور خانواده به عنوان یک واحد کلی در پذیرش مشکل، میتواند کیفیت بازگشت پذیری خانوادهها در فرهنگ ایرانی را اندازه گیری نماید. همچنین شواهد روایی همگرای این پرسشنامه، با مقیاس های مرتبط تأیید گردید. پایایی مقیاس تابآوری خانواده با دو شاخص پایایی سنجی، ضریب آلفای کرنباخ و ضریب تنصیف تأیید شد.
نتیجه گیری: براساس شواهد این پژوهش، مقیاس تابآوری خانواده ابزاری مناسب و دارای شواهد روان سنجی مطلوب برای سنجش تابآوری خانواده در جامعه ایرانی محسوب میشود.- چکیده انگلیسی: Purpose: Regarding to importance of family resilience domain and wide spreading the implications of focus on resilience in family, in this research, the family resiliency construction has been considered as a necessary research requirement. Family resiliency refers to the family ability to cope with changes in critical circumstances, and regenerate in the midst of disruptive states, and to restore family balance. Based on this, the present research has been accumulated for study about psychometric properties of family resiliency scale.
Method: 320 students (182 female and 138 male) of Kazerun Salman Farsi University were selected by multistage cluster sampling, completed Family resiliency Scale, Meaning in Life Scale and Posttraumatic Growth Scale. Exploratory and confirmatory factor analysis were used to check the construct validation, and to examine the convergent validity, relationship coefficients among family resilience, meaning in life, and posttraumatic growth have been used. Coronbach Alpha and split half coefficient has also been used to check the reliability of family resilience scale.
Findings: Based on factor analyses results the three factor model of family resiliency fitted well with empirical data. So, Family Resiliency Scale with communication and problem solving processes, religion and social resource and family belief as a total system about adversity subscales can assess how family resilience with problems and difficulties. Also results confirm convergent validation of Family Resiliency Scale whit other related scales. Reliability of total scale and subscales has been confirmed with alpha cronbach and split-half coefficients.
Conclusion: Based on this finding, family resilience scale is a valid and reliable instrument to measure family resilience in Iranian families.- انتشار مقاله: 04-10-1391
- نویسندگان: فریده سادات حسینی,مسعود حسین چاری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 07-07-1394
- نویسندگان:
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کیفیت زندگی,دلزدگی زناشویی,تحلیل ارتباط محاورهای
- چکیده: هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاورهای (TA) بر دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی زوجین بوده است.
روش:پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی، پیشآزمون– پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بوده است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه یزوجین با مشکلات خانوادگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره استان بوشهر در سال1390 بودند که از میان آنها تعداد 20 زوج که در آزمون دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی یک انحراف معیار پایین تر از میانگین کسب نموده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل ) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تحلیل ارتباط محاورهای به صورت یک جلسه 90 دقیقهای در هر هفته شرکت داده شدند اما گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. بعد از یک هفته از پایان مداخله از هر دو گروه آزمایش و کنترل، پسآزمون در متغیرهای مورد مطالعه به عمل آمد و پس از گذشت یک ماه نیز آزمون پیگیری اجرا گردید. برای تحلیل دادههای حاصله از روش تحلیل MONCOVAو با استفاده از نرم افزار آماری SPSS16استفاده گردید.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی تفاوت معنی داری وجود دارد (0001/0>P)، این نتایج کماکان در دوره پیگیری به طور معنی داری پایدار بوده است.
نتیجه گیری: آموزش تحلیل ارتباط محاورهای موجب کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش کیفیت زندگی شده است.- چکیده انگلیسی: Purpose: The aim of this research was to study the effect of transactional analysis training (TA) on the marital burnout and the quality of couple’s life.
Method: The present research was experimental using pre-posttest follow up and control group. The sample consists of couples with familiar problems that have referred to counseling centers in Bushehr state in 1390 and among them 20 couples were selected who had scored one standard deviation below the mean in the marital burnout and quality of life testing. Then they were randomly divided into two groups as experiment and control. Experimental group was included in 8 sessions of training transactional analysis including a 90 minute session per week but the control group did not receive any intervention. A week after the end of intervention, post-test was performed in the studied variables and after one month the follow-up test. In order to analyze the resulted data, MONCOVA analyzing method is used along with SPSS16.
Findings: The acquired results revealed that there was a significant difference between two groups (P<0/001). In addition, these results have been consistent in follow up period (P<0/001).
Conclusion: The transactional analysis training intervention was reduced marital burnout and increases the quality of couple’s life.- انتشار مقاله: 25-05-1391
- نویسندگان: منصور سودانی,مصطفی دهقانی,زهرا دهقان زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ارزیابی,اعتبار, روایی,ارتباط زناشویی,پرسشنامه الگوهای ارتباطی,الگوهای تعاملی متعارض,طلبکار-بدهکار
- چکیده: هدف: مطالعه حاضر به تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) در زنان و مردان متاهل ایرانی پرداخته است.
روش: نمونه ای از 401 (148 زن، 253 مرد) کارمند متاهل انتخاب شدند و مقیاس های پرسشنامه الگوهای ارتباطی (کریستینسن و سولاوی، 1984)، پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992)، مقیاس زوجی انریچ (فورز و السون، 1998)، عاطفه مثبت-منفی (واتسون و همکاران، 1988)، سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، عزت نفس (آیزنک، 1976) و رضایتمندی (هودسن، 1992) را تکمیل کردند.
یافتهها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) از اعتبار مناسبی (آلفای کرونباخ 76/0) برخوردار است. علاوه براین، روایی همگرای پرسشنامه با مقیاس های ذکر شده (از 30/0 تا 95/0) بدست آمد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گیری کرد که پرسشنامه الگوهای ارتباطی از اعتبار و روایی مناسبی در نمونه ای زنان و مردان متاهل ایرانی برخوردار بوده است.- چکیده انگلیسی: Purpose: This article investigated validity and reliability of the communication patterns questionnaire (christensen & sullawey, 1984).
Methods: 401 married participants (148 women, 253 men) were selected and were asked to complettheaggression questionnaire (buss & perry, 1992), panas (watson & et, el. 1988), index of marital satisfaction (spanier, 1976), self-esteem (eyzenk, 1976), satisfaction (hudson, 1992).
Findings: analysis of finding showed the communication patterns questionnaire has adequate validity and reliability in Iranian sample (α = 0/76). In addition to Concurrent validity of the questionnaire With measures mentioned scale Obtained (from 30/0 to 95/0).
Conclusion: According to the obtained results it can be concluded that the Communication Patterns Questionnaire has adequate reliability and validity in married Iranian men and women.- انتشار مقاله: 04-07-1391
- نویسندگان: منا صمدزاده,محمدرضا شعیری,نصیرالدین جاویدی
- مشاهده