در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تابآوری,سلامت روانی,انعطافپذیری خانواده,انسجام خانواده
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای تابآوری در رابطۀ میان انسجام و انعطافپذیری خانواده با سلامت روانی دانشجویان در قالب یک مدل علی انجام گرفت. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392 بود که از میان آنها تعداد 303 نفر (150 دختر و 153 پسر) با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش، از مقیاسهای انسجام خانواده سامانی، انعطافپذیری خانواده شاکری، تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلیر (GHQ-28) استفاده شد. مدل فرضی پژوهش از طریق مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوۀ متوالی همزمان با بهرهگیری از مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج برآمده از تحلیل مسیر بیانگر معنیداری نقش واسطهای تابآوری در رابطۀ میان انسجام و انعطافپذیری خانواده و سلامت روانی دانشجویان بود. همچنین شاخصهای نیکویی برازش GFI، AGFI، RFI و RMSEA حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی و تطابق آن با دادههای تجربی بود. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که کارکرد مطلوب خانواده از حیث انسجام و انعطافپذیری، هم بهصورت مستقیم و هم از طریق تقویت تابآوری در فرزندان، میتواند نقش بسزایی در ارتقای سطح سلامت روانی اعضای خانواده داشته باشد.
- چکیده انگلیسی: Present study was carried with the aim of examine the mediating role of resilience in the relationship between family cohesion and flexibility with mental health of college students in the form of a causal model. The statistical populations in this study were all graduate students in Science and Research Branch, Kermanshah Islamic Azad University in 2014, which were selected 303 patients (150 female and 153 male) the multistage cluster random sampling method for the sample group. To measure the research variables, used measures of Samani's family cohesion, Shakeri's family flexibility, Conner and Davidson's Resilience Scale (CD-RISC), and Goldberg & Hillier's General Health Questionnaire (GHQ-28). The hypothetical model tested through Structural Equation Modeling (SEM) by sequential simultaneous regression analyses, with the use of the steps suggested by Baron and Kenny (1986). Results of path analysis, represents meaningful mediating role of resilience in the relationship between family cohesion and flexibility and mental health of students. In addition, the goodness of fit indices GFI, AGFI, RFI, and RMSEA indicated good fitness model and its correspondence with the experimental data. Based on the findings of this research it can concluded that proper functioning of the family in terms of cohesion and flexibility, both directly and by strengthening resilience in children can have a significant role in promoting psychological health level family members.
- انتشار مقاله: 15-01-1394
- نویسندگان: نرگس کیانی,مختار عارفی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رضایت زناشویی,رضایت از زندگی,خود کارآمدی,خوشبینی
- چکیده: رضایت زناشویی،خود کارآمدی و خوشبینی نقش برجستهای در تجربه رضایت زندگی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای خود کارآمدی و خوشبینی در رابطۀ میان رضایت زناشویی و رضایت از زندگی آموزگاران زن شهرستان نهاوند است. روش پژوهش از نوع تحلیل مسیر است. جامعۀ آماری را همه آموزگاران زن متأهل شهرستان نهاوند که دربرگیرنده 612 نفر بودند و در سال تحصیلی 94- 93 مشغول به تدریس بودند، تشکیل میدهد. اندازۀ نمونه پژوهش بر پایۀ بهکارگیری جدول مُرگان 240 نفر بوده است. روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای است. گردآوری دادهها با بهکارگیری ابزارهای رضایت از زندگی، رضایتمندی زناشویی هادسون، خود کارآمدی عمومی شوارتزر و خوشبینی انجام شده است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS انجام گرفت. اطلاعات بهدستآمده از طریق رگرسیون، همبستگی پیرسان و تحلیل مسیر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.نتایج همبستگی پیرسان نشان داد که میان همه متغیرهای پژوهش همبستگی معنیداری (05/0> P) وجود دارد. نتایج رگرسیون گامبهگام روشنگر آن بود که دو متغیر خود کارآمدی و خوشبینی در رابطه میان رضایت زناشویی با رضایت از زندگی نقش واسطهای دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز برای اثر مستقیم رضایت زناشویی بر رضایت از زندگی برابر با 221/0 برآورد شد. بررسی اثر غیرمستقیم رضایت زناشویی بر رضایت از زندگی از طریق نقش واسطهای دو متغیر خود کارآمدی و خوشبینی نیز رویهمرفته 287/0 برآورد شد که سهم خود کارآمدی در این اثر 17/0 و سهم خوشبینی 11/0 است. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، روانشناسان و مشاوران خانواده میتوانند با آموزش خوشبینی و خود کارآمدی و بالا بردن آنها در زوجین، منجر به افزایش رضایت زندگی و رضایت زناشویی آنان شوند. همچنین بالا بردن رضایت زناشویی در بالا بردن رضایت از زندگی زوجین نیز کارساز است.
- چکیده انگلیسی: Marital satisfaction, self-efficacy, and optimism play an important role on life satisfaction. Therefore, present study aimed to investigate the mediating role of self-efficacy and optimism in the relation between marital satisfaction and life satisfaction among female teachers in Nahavand.This research study has done through the path analysis. The statistical population of this study included all female teachers in Nahavand city, 612 married women, who were all active teachers in the 93-94 academic years. The sample size in the study, based on the population size and according to Morgan table, was 240. Sampling method in this study was multistage cluster. The collected data used Life Satisfaction Questionnaire (TSWLS), Hudson’s marital satisfaction questionnaire (IMS), Schwartzberg’s general self-efficacy questionnaire (GSE) and optimism questionnaire (R -LOT). The Data analyzed by statistical software’s: SPSS and Amos. The Obtained information through the statistical methods of regression, Pearson’s correlation, and path analysis analyzed. The results from Pearson correlation showed that there are significant correlations between all variables. The regression results also showed that two variables of self- efficacy and optimism in the relation between marital satisfaction and life satisfaction play a mediating role. A path analysis results as well, for direct effect of marital satisfaction on life satisfaction, was equal to 0/221. Examining the indirect effect of marital satisfaction on life satisfaction through the mediating role of the two variables, self-efficacy and optimism, was estimated 0/287, of which self-efficacy in this work has a0/17 share and optimism 0/11. Marital satisfaction variable has the ability to direct predictive teachers’ life satisfaction. In addition, the two variables, self-efficacy, and optimism, indirectly play a mediating role, between the two variables of marital satisfaction and life satisfaction for the teachers.
- انتشار مقاله: 15-01-1394
- نویسندگان: مهدی ایمانی,سید علی کاظمی رضایی,حجت الله پیرزاده,احمد ولیخانی,سید ولی کاظمی رضایی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رابطۀ متقابل زناشویی,زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا,همسرهای آشفته
- چکیده: هدف پژوهش حاضر اثربخشی زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا بر رابطۀ متقابل زناشویی در همسرهای آشفته بود. از میان همسرهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره خصوصی و دولتی شهر اهواز با بهکارگیری از ملاکهای ورود و خروج و نقطه برش 101 در پرسشنامه سازگاری زوجی اسپانیر چهار زوج به روش نمونهگیری هدفمند- داوطلب انتخاب شدند. پژوهش حاضر آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان است. شرکتکنندهها در مراحل خط پایه، درمان و پیگیری در چند نوبت پرسشنامه رابطۀ متقابل را تکمیل کردند. دادهها با بهکارگیری روشهای تحلیل دیداری (رسم نمودار)، شاخص تغییر پایا، فرمول درصد بهبودی (درصد افزایش) و مقایسه هنجاری تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که همسرها در مرحله درمان (22/29%) و پیگیری (62/30%) بهبود را در رابطۀ متقابل نشان دادند. همچنین تحلیل مقایسه هنجاری نشان داد که همسرهای شرکتکننده پس از درمان از همسرهای بهنجار قابلتمایز نیستند. بر اساس یافتۀ پژوهش زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا میتواند رابطۀ متقابل را در همسرهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره افزایش و آشفتگی آنها را کاهش دهد.
- چکیده انگلیسی: The aim of this research was to investigate the effect of systemic-constructivist couple therapy on mutuality in distressed couples. The method of sampling was purposive-voluntary, then among couples referring to private and governmental clinics in Ahwaz, 4 couples were selected using include and exclude criteria, and the cut of point in the Spanier dyadic adjustment questionnaire. The study was a Single‐Case Experimental method called non-concurrent multiple baseline design. Then, in several times, couples filled out mutuality questionnaire in treatment and following stages. The data were analyzed using visual analysis, reliable change index, percent improvement formula, and normative comparison. The results showed that the couples experienced improvement in mutuality in treatment (29.22%) and follow-up (30/62%) stages. In addition, normative comparison showed that there was not any different between treatment group and normal group. The systemic-constructivist couple therapy could increase mutuality and decrease distress in the couples referring to clinics.
- انتشار مقاله: 15-01-1394
- نویسندگان: غلامرضا رجبی,زهرا نادری,عباس امانالهی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 22-07-1394
- نویسندگان:
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مدل,پژوهش کیفی,خانواده سالم,متخصصان خانواده و ازدواج
- چکیده: هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدلی از خانواده سالم مطابق با فرهنگ ایرانی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از رویکرد زمینه ای انجام شده است. 16 متخصص خانواده و ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند و داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از از نرمافزار MAXQDA10 استفاده گردید. یافته ها: در کدگذاری باز 106 کد اولیه به دست آمد که در کدگذاری محوری بر اساس شباهت موضوعی در 21 دسته موضوعی قرار داده شدند. در مرحله سوم یا کدگذاری انتخابی، خانواده سالم به عنوان متغیر مرکزی یا اصلی شناخته شد. نتیجه گیری: اطلاع از معیارها و ویژگیهای خانواده سالم میتواند به زوجین، خانوادهها و درمانگران خانواده کمک کند که از آنچه رفتار طبیعی و سالم است آگاهتر شوند و در نتیجه از این معیارها برای سلامت هر چه بیشتر خانوادهها استفاده نمایند.هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزشهای شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود. روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیانهای اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات بوسیله روشهای آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی(انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریختهای ارزشی همنوایی، جهان شمولنگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند. نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظرمیرسد که زنان و مردان دراولویت اخلاقی وارزشهای خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای درمردان و زنان و نقش این متغیرها دررضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث میکند.
- چکیده انگلیسی: Purpose: The purpose of the present study was developing a model of healthy family in Iranian culture. Methodology: This qualitative method was performed using a grounded theory. Sixteen family and marriage specialists were examined by purposeful sampling and data was obtained through semi-structured interactive interviews to achieve saturation of information. The software package MAXQDA10 was used for data analysis. Findings: One hundred and six initial codes were obtained from the interviews of family specialists. Using an axial coding and based on topics these codes were then divided into 21 categories. In the third stage, namely selective coding, healthy family was taken as the main or central variable. Conclusion: Awareness of criteria and characteristics of healthy family can help couples, families and family therapists gather more knowledge of what a normal and healthy behaviour is, and thereby move towards healthier families.
- انتشار مقاله: 14-12-1392
- نویسندگان: مسعود صادقی,مریم فاتحی زاده,سیداحمد احمدی,فاطمه بهرامی,عذرا اعتمادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رضایت زناشویی,اخلاق,معلمان,ارزشهای شخصی
- چکیده: هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزشهای شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود.
روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیانهای اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات به وسیله روشهای آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی (انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/ لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریختهای ارزشی همنوایی، جهان شمولنگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند.
نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظر میرسدکه زنان و مردان در اولویت اخلاقی و ارزشهای خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای در مردان و زنان و نقش این متغیرها در رضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث میکند.- چکیده انگلیسی: Purpose: The purpose of this study was to explore the relationships between the morality and personal values of Couples and their marital satisfaction in city of Moghan.
Methods: In this study 125 couples (with one partner occupied as public school teacher in the city of Moghan) were selected by cluster random sampling and administered with the Enrich marital satisfaction, Moral foundations questionnaire and Schwartz’s values scale. Findings: Data was analyzed with statistical methods (Pearson correlation, t-test and stepwise regression).
Findings: The results showed that there was a significant positive relationship between morality and personal values (except hedonistic/pleasure oriented values). Also the results showed that in the moral dimensions (fairness and care/harm), there was a significant difference between men and women Also there was significant difference between men and women in marital satisfaction. The moral foundations were positively associated to all personal values except of the hedonistic/pleasure oriented values.Women and men showed significant differences in their value priorities of conformity, universalism and security.
Conclusion: In the traditional religious context of the Moghan region of Iran for middle class niveau couples with teacher status, sexes seem to differ in their moral and values priorities. The paper discusses the relationships between the variables for men and women and their role in the marital satisfaction in regard to this specific cultural context.- انتشار مقاله: 02-02-1392
- نویسندگان: سید جواد سیفی قوزلو,امید حمیدی,گشاو شریفی,شیوا خلیلی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رضایت زناشویی,افسردگی,سبک دلبستگی ناایمن,حوزه ی بریدگی و طرد
- چکیده: چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمودن مدل طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی با میانجیگری سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی در کارمندان ادارات دولتی شهر اهواز انجام گرفته است. روش: 300 نفر از میان کارمندان ادارات دولتی شهر اهواز با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، پرسشنامه شیوه های رفتاری فارمن و وهنر، پرسشنامه افسردگی بک و رضایت زناشویی بودند و ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS/16 انجام گرفت. مسیرهای غیرمستقیم به وسیله آزمون بوت استراپ مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که ضرایب مسیر طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد با سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی به صورت مثبت معنادار بود و ضرایب مسیر سبک دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی و افسردگی با رضایت زناشویی به صورت منفی معنادار بودند. بین طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی رابطه معناداری مشاهده نشد. ضرایب غیرمستقیم طرحوارههای ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی با میانجی گری سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی معنادار بودند نتیجهگیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی می توانند میانجی رابطه طرحواره ناسازگار بریدگی و طرد و رضایت زناشویی باشند
- چکیده انگلیسی: Purpose: The purpose of current study was to test the model of Disconnection and Rejection Domain of Early Maladaptive Schemas and Marital Satisfaction with Mediating Unsecure Attachment Style, and Depression Among staff of government departments at Ahvaz City. Method: 300 people (men=150, women=150) were selected using multistage random sampling method in staff of government departments at Ahvaz City. Participants completed measures of Young Schema Questionnaire (YSQ), Behavioral Systems Questionnaire, Beck Depression Inventory (BDI-13) and marital satisfaction and model evaluation was made by pathanalysis method and AMOS/16. Finding: The results showed that there are a significant positive correlation between Disconnection and Rejection Domain and Unsecure Attachment Style and depression, there are a significant negative correlation between Unsecure Attachment Style anddepression and marital satisfaction, but there were no relationship between Disconnection and Rejection Domain and marital satisfaction. In addition to, there are significant relationship between Disconnection and Rejection Domain and marital satisfaction with Mediating Unsecure Attachment Style and depression. Conclusion: Regarding results of present study can conclude that unsecure attachment style and depression can mediate the relationship between disconnection and rejection domain and marital satisfaction
- انتشار مقاله: 27-04-1393
- نویسندگان: خالد اصلانی,آذر صمدی فرد,منصور سودانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رضایت زناشویی,صمیمیت,سازگاری زناشویی,مدل معادله ساختاری,مهارتمندی هیجانی
- چکیده: هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات مستقیم و غیر مستقیم مهارتمندی هیجانی بر سازگاری و رضایت زناشویی با نقش واسطهای صمیمیت انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. در این پژوهش 200 مرد متأهل با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و به مقیاس های مهارتمندی هیجانی تورنتو- 20، صمیمیت واکر و تامپسون، سازگاری زناشویی لاک- والاس و فرم کوتاه رضایت زناشویی، پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان دادکه مدل ساختاری ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برای داده ها برخوردار بود (001/0P< ) و مهارتمندی هیجانی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، با نقش واسطه ای صمیمیت، بر رضایت و سازگاری زناشویی تاأثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که مهارتمندی هیجانی نقش عمده ای در وضعیت رضایت و سازگاری زناشویی از طریق تأثیر بر سطح صمیمیت در روابط زناشویی دارد.
- چکیده انگلیسی: Purpose: This study aimed to investigate direct and indirect impacts of emotional skillfulness on marital adjustment and satisfaction with mediatingrole of intimacy. Method: The research design was correlation study using structural equation modeling. The subjects of the study were 200 married men that were selected by multiphasicrandom sampling method. Participants completed measures of Emotional Skillfulness, Intimacy, Marital Adjustment, and Marital Satisfaction. The data were analyzed by structural equation modeling. Findings: Results revealedthatthe investigated structural model had a good fitness for data (P<0/001) and the emotional skillfulness has direct and indirect effect on marital adjustment and satisfaction with mediating role of intimacy. Conclusion: Based on findings of this study it can be concluded that the emotional skillfulness plays a major role in marital satisfaction and adjustment status by impacting on intimacy level in marital relationships.
- انتشار مقاله: 21-08-1393
- نویسندگان: غلامرضا رجبی,لیدا حیات بخش,منوچهر تقی پور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خودکارآمدی,تندرستی,عاطفی,سازگاری (خانوادگی,اجتماعی وکلی)
- چکیده: هدف: پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر افزایش سازگاری زنان متأهل بود. در این پژوهش، جامعه آماری، زنان متأهل شرکت کننده در جلسات آموزش مهارتهای زندگی در خانه های سلامت منطقه 6 در سال 1391 بودند. روش:حجم نمونه 30 نفر بود که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه در معرض پیشآزمون قرار گرفتند و آموزش خودکارآمدی برای گروه آزمایش اجرا شد. بعد از آموزش از دو گروه کنترل و آزمایش پس آزمون گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه سازگاری بل بود. این پژوهش در قالب پنج فرضیه، اثربخشی آموزش خودکارآمدی در بهبود سازگاری (خانوادگی، تندرستی، عاطفی، اجتماعی، کلی) زنان متأهل مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل آماری دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان میدهدکه بین عملکرد گروه آزمایش و کنترل پس ار آموزش تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری:بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزش خودکارآمدی باعث بهبود سازگاری در ابعاد خانوادگی، تندرستی، عاطفی، اجتماعی و کلی زنان متأهل شده است.
- چکیده انگلیسی: Purpose:The aim of this study was to determine the effectiveness of training of self-efficacy in improvement of married women adjustment. In this study, the population of married women participating in training sessions was from the health house of district 6 in 1391. Methods: The sample size was 30 people which were randomly divided into experimental and control groups. Both groups were subjected to pre-test and self-efficacy training was conducted to test group. After training, both experimental and control groups were tested. The data collection tool in this study was Bell adjustment questionnaire. In this study, five hypotheses, the effectiveness of self-training method to improve adjustment (family, health, emotional, social, and general), of married women were studied. Analysis of covariance was used to analyze the data. Findings: The results show there is a significant difference between the performance of the experimental and control groups after the training. Conclusion: The results show that training of self-efficacy can improve the adjustment of family, health, emotional, social, and general issues of married women.
- انتشار مقاله: 19-03-1393
- نویسندگان: مهدیه بهنام,کیانوش زهراکار,مهدی زارع بهرام آبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سوءمصرف مواد,گروه درمانی,خانواده درمانی,متادون درمانی
- چکیده: هدف: این مطالعه با هدف تأثیر درمان ترکیبی خانواده درمانی، گروه درمانی و متادون درمانی بر بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد در مرکز درمانی آموزشی و پزشکی قدس انجام شده است. روش: در این مطالعه ده نفر بیمار تحت درمان متادون در مرکز آموزشی درمانی و پزشکی قدس به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه، مصاحبه بالینی توسط روانپزشک، خانواده درمانی و گروه درمانی توسط روانشناس بالینی بوده است. یافته ها: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داده است که درمان ترکیبی خانواده درمانی، گروه درمانی و متادون درمانی بر درمان اعتیاد بیماران مبتلا به سوء استفاده از مواد تأثیر داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، لذا برنامه ریزی و انجام روش های درمانی فوق برای درمان بیماران مبتلا به سو مصرف مواد در مراکز روانپزشکی پیشنهاد می شود.
- چکیده انگلیسی: Purpose: The purpose of the present study was determine the effect of the combination therapy, family therapy, group therapy and Methadone therapy on patients with substance abuse. Method: In this study, ten patients under methadone treatment in Quds hospital were randomly selected. Data collection in this study was clinical interview by psychiatrists, family therapy and group therapy by clinical psychologist. Findings: The results showed that combination therapy, family therapy, group therapy and Methadone therapy treatment has been effective in patients with substance abuse. Conclusion: Regarding results of present study can conclude that clinical intervention based on life skills training can increase couples’ marital satisfaction and stability of their marital life. So, above therapeutic methods in treatment of patients with substance abuse, in psychiatric centers is recommended.
- انتشار مقاله: 12-08-1392
- نویسندگان: فایق یوسفی,مدبر آراسته,علیرضا ناظمی,میترا بهرامی
- مشاهده