در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خودتنظیمی,فرایند خانواده,گونههای خانواده,محتوای خانواده
- چکیده: پژوهش با هدف تبیین تفاوت خودتنظیمی دانش آموزان دبیرستانی در گونههای ناهمسان خانواده بر پایۀ مدل فرایند و محتوای خانواده انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع پس رویدادی بود. به این منظور از میان دانش آموزان پایه دوم و سوم دوره متوسطه شهر شیراز 308 (186 دختر، 122 پسر) دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از مقیاسهای فرایند و محتوای خانواده (فرم فرزندان) و راهبردهای انگیزشی یادگیری که روایی و اعتبار آنها تأییدشده، استفاده گردید. دادههای بهدستآمده با آزمون تحلیل واریانس یک متغیره و چند متغیره تجزیهوتحلیل شد. برآیندها نشان داد که راهبردهای شناختی در گونههای سالم و غیرسالم دارای تفاوت معنیدار است. درحالیکه تفاوت در خودتنظیمی برآمده از تفاوت گونه سالم با غیرسالم و از نوع مشکلدار محتوایی و مشکلدار فرایندی است. با توجه به برآیندها میتوان گفت که در گونههای ناهمسان خانواده بهکارگیری خودتنظیمی در میان دانش آموزان تفاوت وجود دارد و به روانشناسان مدرسه و مشاوران توصیه میشود که این موضوع را در مشاورۀ با دانش آموزان موردتوجه قرار دهند.
- چکیده انگلیسی: The purpose of the study was to explain the difference between self-regulatory of high- school students in different family types based on family process and content model. The research method was descriptive post event. The sample consisted of the second and third of 308(186female, 122male) high-school students in Shiraz. The sampling method was cluster sampling. The self-report family process scale, the self-report family content scale (children form) and motivated strategies for learning questionnaire were used in this study, who confirmed their validity and reliability. There used from ANOVA & MANOVA for data analysis of this research. The results showed that significant difference in healthy family and unhealthy family on cognitive strategies. The difference of self-regulation was between of healthy family with unhealthy family, content problematic family and process problematic family. In sum, this research showed that there is significant difference in terms of self- regulatory among students in these families. In addition, school psychologists and counselors recommended that this issue to consider in consultation with the student.
- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: منا قریشی,سیامک سامانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رضایت زناشویی,زوجدرمانی خودتنظیمی,احساسات مثبت در برابر همسر
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر زوجدرمانی خودتنظیمی در ارتقاء رضایت زناشویی و ابراز احساسات مثبت در برابر همسر انجام شد. در این راستا از میان همۀ زوجین دارای مشکلات زناشویی شهر اردبیل شمار 24 زوج داوطلب با بهکارگیری روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. سپس بهطور تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش که دربرگیرندۀ 12 زوج بودند تحت زوجدرمانی خودتنظیمی قرار گرفتند، درحالیکه اعضای گروه گواه مداخلهای را دریافت نکردند. اگرچه، در آغاز از زوجین خواسته شد تا ابزار سنجش مورداستفاده در این پژوهش یعنی فهرست رضایت زناشوییIMS) ) و پرسشنامۀ احساسات مثبت در برابر همسر (PFQ) را تکمیل نمایند و پرسشنامهها در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون برای هر دودو گروه به کار گرفته شد. تحلیل یافتهها با بهکارگیری آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که زوجدرمانی خودتنظیمی منجر به ارتقاء سطح رضایت زناشویی گروه آزمایش نسبت به گواه شده و همچنین، این مداخله به افزایش معنیدار میانگین نمرات احساسات مثبت در برابر همسر در گروه آزمایش گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که زوجدرمانی خودتنظیمی میتواند بهعنوان یک برنامه درمانی سودمند در ارتقاء سطح رضایت زناشویی و ابراز احساسات مثبت در برابر همسر به کار رود.
- چکیده انگلیسی: Recent research has studied effectiveness of self –regulation couple therapy in marital satisfaction and expression of positive feelings. Thus, 24 couples studied in two groups of test and control. As a first step, they get index of marital satisfaction and positive feeling questionnaire test. The test group received self– regulation couple therapy whereas the control group received any care. After getting care both groups get the test again and implementing Covariance analysis on results proved that in marital satisfaction and expression of positive feelings have improved meaning fully. Whole research proved that self –regulation couple therapy to considers as a care method for marital satisfaction and expression of positive feelings toward spouse.
- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: علی خالق خواه,حسین قمری گیوی,مریم مرندی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تعهد زناشویی,سازش یافتگی زناشویی,غنیسازی ازدواج مبتنی بر امیدواری
- چکیده: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه غنیسازی مبتنی بر امیدواری بر میزان سازش یافتگی و تعهد زناشویی زنان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. بدین منظور 16 نفر از زنان ساکن منطقه 6 تهران به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و با بهرهمندی از گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. نخست هر دو گروه با بکار بستن پرسشنامههای سازش یافتگی زناشویی اسپنیر (1976) و تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) مورد پیشآزمون قرار گرفتند. سپس، گروه آزمایش 5 جلسه در برنامه غنیسازی زناشویی مبتنی بر امیدواری نهاده شد، درحالیکه گروه گواه در فهرست انتظار قرار داشت. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. از برای نبود برقراری مفروضههای تحلیل کوواریانس برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج برآمده از تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که میان گروه آزمایش و گواه در میزان سازش یافتگی زناشویی، تعهد شخصی و تعهد ساختاری تفاوت معنیداری وجود دارد و برنامه غنیسازی مبتنی بر امیدواری بر این متغیرها اثرگذار بوده است؛ ولی اختلاف معنیداری در متغیر تعهد اخلاقی مشاهده نشد. یافتهها نشانگر از این است که برنامه غنیسازی ازدواج مبتنی بر امیدواری که روشی کوتاهمدت و مقرونبهصرفه است میتواند یک روش مداخلهای درخور برای افزایش سازش یافتگی و تعهد زناشویی و غنیسازی روابط زوجی باشد.
- چکیده انگلیسی: The aim of this study was to investigate the effectiveness of the Hope-Focused marriage Enrichment program the marital adjustment and commitment. With this purpose in mind, 16 women living in the sixth district of Tehran were selected by volunteer sampling procedure and assigned randomly into experimental and control groups. First, both groups completed marital adjustment scale (Spanier, 1976) and marital commitment scale (Adams and Jones, 1997) as pretest. The experimental group participated in 5 sessions (10 hours) of Hope-Focused marriage enrichment program, while the control group was on the waiting list. After the sessions, both groups answered scales again as posttest. Data analysis using multivariate analysis of variance showed that there are significant differences between the experimental and control groups in terms of level of increase in marital adjustment, personal commitment, and structural commitment, and hope-based enrichment program has had an impact on these variables. However, there was no significant difference between two groups in level of moral commitment. The findings suggest that hope-focused marriage enrichment program that is a short-term and cost-effective method, can be an appropriate intervention for increasing the marital adjustment and commitment and enriching marital relationships.
- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: سمیه شاهدی,فرشاد محسن زاده,کیانوش زهراکار
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: طلاق,طرحوارههای سازش نایافته نخستین,درمان طرحواره همسران
- چکیده: شواهد نشان میدهد شیوههای درک، تفسیر و ارزیابی همسران از همدیگر و اتفاقاتی که در رابطهشان میافتد تأثیر عمدهای بر کیفیت رابطه آنها میگذارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر درمان طرحوارۀ همسران در تغییر طرحوارههای سازش نایافتۀ نخستین و کاهش گرایش به طلاق بود. در این پژوهش از طرح آزمایشی مورد منفرد خط پایه چندگانه استفاده شد. جامعه آماری دربرگیرنده، همسران خود ارجاعی یا ارجاع دادهشده به مراکز مددکاری و مشاوره و مرکز مشاوره دادگستری بود که از میان آنها با بهکارگیری نمونهگیری هدفمند 3 زوج (زن و شوهر) انتخاب شدند و طرحواره درمانی همسران به مدت 20 جلسه و با انجام پیگیری دوماهه اجرا گردید. از پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه طرحواره یانگ و پرسشنامه گرایش به طلاق برای جمعآوری دادهها استفاده شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از ترسیم دیداری، برآورد درصد بهبودی، درصد دادههای غیر همپوش، درصد دادههای همپوش، شاخص تغییر پایا و شاخص کوهن تحلیل شدند. نتایج نشان دادطرحواره درمانی همسران، طرحوارههای سازش نایافته نخستین همسران را به لحاظ بالینی و آماری تعدیل کرده و گرایش به طلاق همسران را کاهش داده و این کاهش به لحاظ بالینی و آماری معنیدار بود (RCI > 1.96 0.05, > (p. کاهش در شدت طرحوارههای سازش نایافته نخستین و گرایش به طلاق پس از پیگیری دوماهه نیز حفظشده و تغییرات ازلحاظ بالینی و آماری معنیدار بود ( RCI > 1.96 0.05, >p ). نظر به تأثیر درمان طرحوارۀ همسران در تغییر طرحوارههای سازش نایافتۀ نخستین و کاهش گرایش به طلاق،میتوان از طرحواره درمانی همسران بهعنوان یک مداخله کارآمد برای تعدیل طرحوارههای سازش نایافته نخستین و کاهش گرایش به طلاق همسران در شرف طلاق استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: Evidences show that the ways in which couples perceive, interpret and evaluate each other and the events that occur in their relationship have a significant impact on the quality of their relationships. The purpose of this study was determining effect of Couples Schema Therapy (ST-C) on modification of Early Maladaptive Schemas (EMS) and decreasing tendency to divorce among divorce applicant couples.An experimental study in the form of Single-Subject Design (SSD) carried out. Population were consisted of self-referential or referred couples to counseling centers as well as counseling center of Justice Department that three couples were selected using purposive sampling method. Couples Schema Therapy (ST-C) conducted on 20 sessions with two months follow-up. To collect data, demographic checklist, Young Schema Questionnaire (YSQ), and questionnaire of tendency to divorce used. Data were analyzed using visuals analysis, improvement percentage, and Percentage of Non-overlapping Data (PND), Percentage of Overlapping Data (POD), Reliable Change Index (RCI), and Cohen index.Results showed thatCouples Schema Therapy (ST-C) modified early maladaptive schemas and decreased tendency to divorce among divorce applicant couples and this modification and this decrease was clinically and statically meaningful (RCI > 1.96, p < 0.05). Modification of severity of early maladaptive schemas and reduction in the tendency to divorce was also remained after two months and changes were clinically and statistically meaningful (RCI > 1.96, p < 0.05).According to positive effects of Couples Schema Therapy (ST-C) on modification of early maladaptive schemas and reduction of tendency to divorce among divorce applicant couples, the aforementioned treatment appeared to be likely useful in changing of early maladaptive schemas and reduction of tendency to divorce.
- انتشار مقاله: 19-11-1395
- نویسندگان: رحمان بردی اوزونی دوجی,کیومرث فرخبخش,معصومه اسمعیلی,فرنگیس کاظمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دلبستگی ایمن,کیفیت زناشویی,دلبستگی اجتنابی,دلبستگی اضطرابی,محبت جسمی
- چکیده: با توجه به اهمیت شناخت متغیرهای تعیینکننده و تأثیرگذار بر کیفیت زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلکنندۀ محبت جسمی در رابطۀ میان سبکهای دلبستگی و کیفیت زناشویی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی- مقطعی بود، نمونه پژوهش دربرگیرنده 207 زن متأهل دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه سبکهای دلبستگی عاشقانه (BSQ)، مقیاس درجهبندی رفتار محبت جسمی (PAB- RS) وفهرست کیفیت زناشویی (Q MI) استفاده شد. دادههای پژوهش با روش همبستگی پیرسون، روش تحلیل رگرسیون خطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که میان سبک دلبستگی ایمن با کیفیت زناشویی ارتباط مثبت و معنیدار وجود دارد و میان سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی ارتباط منفی و معنیدار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد محبت جسمی رابطه میان سبکهای دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی را تعدیل میکند. بر پایۀ یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که رابطۀ میان سبکهای دلبســـــتگی و کیفیت زناشویی یک رابطۀ خطی ساده نیست و محبت جسمی میتواند این رابطه را تعدیل کند.
- چکیده انگلیسی: Considering the impact of effective and determining variables on marital quality, the present study examined the moderator role of physical affection in the relationship between attachment styles and marital quality. The cross-sectional survey method used to conduct the present investigation. The sample consisted of 207married women from Shahid Chamran University of Ahvaz. They selected through available sampling method. Thus, in order to gather the required data, these instruments used: (1) Romantic Attachment Styles Questionnaire; (2) Physical Affection Behavior-Rating Scale; and (3) Quality of Marriage Index. The following statistical methods also used for analyzing the collected data: (a) Pearson correlation; and (b) Linear Regression Analysis. Results revealed that there is a significant positive relationship between the security attachment styles and marital quality, and a significant negative relationship between anxiety and avoidance attachment styles with marital quality. The results also indicated that physical affection moderate the relationship between secure, anxiety and avoidance attachment with marital quality.Based upon the findings of this study, it can conclude that the relationship between attachment styles and marital quality is not a simple linear one, and physical affection can indeed moderate this kind of relationship.
- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: عباس امان الهی,علی کریم زاده نگاری,خالد اصلانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اعتبار,روایی,ساختار عاملی,پرسشنامه کیفیت دلبستگی
- چکیده: رویکردهای نوین به مفهومسازی و سنجش ابعاد دلبستگی، الگوی مبتنی بر طبقهبندی را نا پذیرفته میدانند. بااینوجود هنوز ابزارهای سنجش دلبسـتگی بزرگسالان که در ایران مورداستفاده قرار میگیرد، افراد را بر پایۀ نوع دلبستگی طبقهبندی و جایگذاری میکنند. این پژوهش با هدف طرح مدلهای نوین سنجش دلبستگی، به ترجمه و بررسی ویژگیهای پایایی، روایی و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه کیفیت دلبستگی (MAQ) در میان بزرگسالان متأهل پرداخت. پژوهش به روش توصیفی و زمینهیابی انجام گرفت. نمونه دربرگیرنده 520 نفر بود که از میان افراد متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان که حاضر به همکاری بودند به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش دربرگیرنده پرسشنامه کیفیت دلبستگی، مقیاس حرمت خود و مقیاس رضایت از زندگی بود. یافتهها افزون بر تائید درستی ترجمه پرسشنامه کیفیت دلبستگی، نشان داد که میزان آلفای کرون باخ و ضریب دونیمه گاتمن برای تمام ابعاد پرسشنامه بالاتر از 7/0 است و همبـــستگی هر گویه با عامل مربوطه بالاتر از 6/0 است. همبستگی نمرات باز آزمایی با فاصله 3 ماه برای تمام ابعاد بالاتر از 7/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی تائیدی، ساختار 4 عاملی پرسشنامه را تائید نمود. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که میان دلبستگی ایمن با رضایت از زندگی و حرمت خود رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین رابطه میان دلبستگی اجتنابی، دلبستگی دوسوگرای اضطرابی- اجتنابی و دلبستگی دوسوگرای نگران با رضایت از زندگی منفی به دست آمد (01/0 > p). رابطه میان دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرای اضطرابی- اجتنابی با حرمت خود منفی به دست آمد (05/0 >p ). ارتباط میان دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرای اضطرابی- اجتنابی و دلبستگی دوسوگرای نگران باهم مثبت به دست آمد (01/0 > p). بر پایۀ یافتههای پژوهش میتوان گفت پرسشنامه کیفیت دلبستگی (MAQ) در جامعه پژوهـــــش دارای روایی و اعتبار بهینه است و میتواند در امور بالینی و پژوهشی گستره زوج و خانواده بهویژه مشاوره پیش از ازدواج کاربرد داشته باشد.
- چکیده انگلیسی: New approaches to construction and assessment of attachment dimensions reject category-based pattern. Nevertheless, the adult attachment assessment instruments that are using in Iran, classify and placement the individuals based on attachment type yet. This research done to render and investigate the characteristics of reliability, validity, and factorial construct of measure of attachment quality (MAQ) questionnaire, with the aim to design new patterns of attachment assessment among married adults. This research is a descriptive and survival and sample of the study included 520 subjects who selected randomly among the married clients who came to counseling centers of Isfahan. Research instruments included measure of attachment quality (MAQ), self-esteem, and satisfaction with life (SWL) questionnaires. Results confirmed the correctness of measure of attachment quality (MAQ) questionnaire translation and showed that the rate of Cronbach's alpha and Gattman split half for all questionnaire dimensions is higher than 0.7 and the correlation of each item with relevant factor is higher than 0.6. Retest score correlation with 3 months intervals obtained 0.7 for all dimensions. Confirmatory factor analysis results confirmed four-factor structure of the questionnaire. The correlation test results showed that there was a positive and meaningful relationship between secure attachment with satisfaction with life (SWL) and self-esteem. In addition, the relationship between avoidant attachment, ambivalence merger attachment and ambivalence worry attachment with satisfaction with life (SWL), was negative (p > 0.01). A negative relationship obtained between avoidant attachment and ambivalence merger attachment with self-esteem (p < 0.05). Relationship between avoidant attachment and ambivalence merger attachment, as well as ambivalence worry attachment was positive (p < 0.01). Based on the results of the research, the measure of attachment quality (MAQ) questionnaire has optimal reliability and validity in research population and can used in clinical and research issues.
- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: امید عیسی نژاد,منصور آگشته,مهران علی پور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خانواده,دانشجو,نگرش,مشروبات الکلی,حمایت عاطفی
- چکیده: هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش خانواده و عوامل خانوادگی در گسترش مصرف مشروبات الکلی در دانشجویان دانشگاههای دولتی است. جامعه آماری پژوهش دبرگیرنده همه دانشجویان دانشگاههای دولتی و نمونه پژوهش با بهکارگیری روش نمونهگیری خوشهای انتخاب گردید. حجم نمونه 3305 نفری با به کار بردن فرمول کوکران برآورد شد. برای گرداوری دادهها از یک پرسشنامه جهت تکمیل مشخصات جمعیت شناختی و مقیاسهای حمایت عاطفی خانواده، نگرش والدین نسبت به مصرف مواد، پیشینه مصرف مواد در خانواده و جایگاه دانشجو در خانواده استفادهشده است. آزمونهای آماری مورداستفاده جهت آزمون فرضیات پژوهش عبارت از ضریب همبستگی دو رشتهای نقطهای و مجذور خی برای بررسی رابطه میباشند. در ضمن آزمونهای معنیداری ضریب فای و V کرامر برای بررسی میزان رابطه استفادهشده است. یافتههای پژوهش نشان می دهد: 1. میان جنسیت، سن، پیشینه مصرف مشروبات الکلی در اعضای خانواده وجود دارد؛ 2. میان حمایت عاطفی خانواده و نگرش والدین نسبت به مصرف مواد با داشتن تجربه مصرف مشروبات الکلی دانشجو رابطه معنیدار وجود دارد و 3. میان بومی و غیربومی بودن و جایگاه دانشجو در خانواده با داشتن تجربه مصرف مشروبات الکلی دانشجو رابطه معنیدار وجود ندارد.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this research examination the role family plays on epidemic alcohol abuse among student of state university. Statistical society has selected among all students at state university by cluster sampling. A sample of 3305 people was estimated by using the Cochran formula. In order to data gathering, one questioner contain demographic variable and sympathy indicator perspective parent to alcohol abuse background about alcohol abuse in family and student position in family has been use. Statistical test use through examination research by Position including of: In order to study of relationship have used with the correlation point by serial of coefficient. In addition, in this research from of meaningful examination Fay coefficient and V Kramer has applied. Findings showed that: First, meaningful relationship between abuse alcohol by student and alcohol abuse among the member of the family, empathetic sympathy by family and parent perspective to abuse alcohol. Second, indifferent relationship between abuse alcohol by student and native or nonnative, student in position student in family
- انتشار مقاله: 15-01-1394
- نویسندگان: صدیقه ترقی جاه,صدیقه ترقی جاه,صدیقه ترقی جاه
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: افسردگی,آموزش خانواده,راهبردهای شناختی تنظیم هیجان,گروهدرمانی شناختی رفتاری,افکار خودکشی گرا
- چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی همراه با آموزش خانواده بر مؤلفههای مرتبط با خودکشی در میان دختران اقدام کننده به خودکشی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای نیمه آزمایشی بود که از طرح گروهی پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه استفاده میکند. جامعه پژوهش حاضر را تمام دختران دارای پیشینه خودکشی در شهرستان سنندج تشکیل میدادند که پس از ارزیابی بالینی اولیه و کسب ملاکهای ورود به پژوهش، تعداد 18 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت داوطلبانه در دو گروه آزمایش (8 نفر) و گواه (10 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایش، 12 جلسه هفتگی گروهدرمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده را دریافت داشتند. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSII) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بودند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که گروهدرمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده اثر معنیداری بر کاهش علائم افسردگی، افکار خودکشی گرا و راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان داشته است. دستاوردهای درمانی، در پیگیری 3 ماهه همچنان حفظ شده بودند. میتوان گروهدرمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده را بهعنوان درمان گروهی اثربخش برای دختران دارای افکار خودکشی گرا به کاربست.
- چکیده انگلیسی: This study aimed to examine the effectiveness of cognitive-behavioral group therapy along whit family education on components related with suicide among girls' suicide attempters. The design of this study was quasi-experimental with pretest, posttest, and control groups. Eighteen girls subsequent to primary clinical assessment and obtaining study requirements, in accessible method selected and voluntarily assigned to either experimental (n=8) or a wait list control group (n=10). The experimental group received 12-weekly cognitive-behavioral group therapy along family education sessions. The Beck Depression Inventory (BDI-II), Beck Suicidal Ideation Inventory (BSII), and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ) were used as the outcome measures. All subjects completed measures at pretest; posttest and 2-months follow up periods. Data analyzed with analysis of covariance (ANCOVA). The results showed that cognitive-behavioral group therapy along whit family education has significant effect on reducing of depression, suicidal ideation, and negative cognitive emotion regulation strategies, but this intervention was not effective on the reduction of hopelessness. Treatment gains remained over 3 month's follow-up period. Cognitive behavioral group therapy along with family education could implemented as effective group treatment for girls with suicidal ideations.
- انتشار مقاله: 15-01-1394
- نویسندگان: مهدی زمستانی,ناصر یوسفی,سارا کشاورزی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شبکههای اجتماعی مجازی,روابط پیش از ازدواج,باورها و گرایشها
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی بر گرایشها و باورهای پیش از ازدواج انجام شد. پژوهش با روش کیفی و با رویکرد زمینهای صورت گرفت. 25 نفر از دخترانی که برای زمانی برابر شش ماه عضو شبکههای اجتماعی بودند و در گروههای جنس ناهمسان عضو بودند با روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند و دادهها با بهکارگیری مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع اطلاعات گرداوری شد. بر اساس مصاحبههای بهعملآمده 11 طبقه اصلی از پاسخها به دست آمد که این 11 طبقه در چهار خوشۀ عوامل شناختی (نگرش به عضویت، ملاکهای همسرگزینی)، ارزشها (هنجارهای فرهنگی و باورهای دینی)، عوامل زمینهساز روانشناختی (ارضای نیاز، اضطراب از ازدواج و احساس تنهایی) و سبک زندگی (نفوذ اجتماعی رسانه و روابط میان فردی) که دارای بیشترین تکرارپذیری بود گنجانده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که حضور در شبکههای اجتماعی بر باورها و گرایشهای پیش از ازدواج دختران تأثیر گذاشته و به نحو قابلتوجهی گرایش و تمایل به ازدواج را میان آنان کاهش داده است.
- چکیده انگلیسی: This study aimed to investigate the effect of membership in the virtual social networks on pre marriage thoughts and attitudes. This study conducted based on a qualitative research and by using grounded theory study. Twenty-five girls who were members of the social networks at least six months and they were members of the opposite sex groups selected by a non-probability snowball sampling method. Data collected by semi-structured interviews until data saturation. Based on the performed interviews, 11 main categories of responses were obtained that were divided into four cluster, cognitive factors (attitude to membership, mate-selection criteria), values (cultural norms and religious beliefs), underlying psychological factors (need satisfaction, marriage anxiety and loneliness) and lifestyle (social media influence and interpersonal relationships) which had the highest repeatability. The results of current study indicated that presence in the social networks influenced girls' premarital beliefs and attitudes and obviously reduced the tendency to marriage between them.
- انتشار مقاله: 15-01-1394
- نویسندگان: نعیمه ادبی,ایمان الله بیگدلی,محمدجواد اصغری ابراهیمآباد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نظریه مبنایی,خیانت زناشویی,راهبردهای فردی,راهبردهای تعاملی
- چکیده: پژوهش با هدف شناسایی شیوههای پاسخدهی همسران پس از افشای خیانت زناشویی انجام شد. روش پژوهش کیفی و از نوع نظریه مبنایی است. جامعه پژوهش دربرگیرنده همسرهای ساکن شهر تهران است که در زندگی زناشویی آنها خیانت اتفاق افتاده و از هنگام افشای آن دستکم 1 سال و دست بالا 6 سال گذشته باشد و اینک با هم زندگی میکنند. نمونه دربرگیرنده 21 همسر آسیبدیده و پیمانشکن بود که به شیوه هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بهمنظور تحلیل دادهها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. دو چکیده اصلی و ده خرده چکیده از واکنشهای همسران پس از افشای خیانت شناسایی شد. تحلیل دادهها نشان داد همسران پس از افشای خیانت از دو راهبرد فردی و تعاملی استفاده میکنند. راهبردهای فردی دربرگیرنده مدیریت هیجانات منفی و بهرهگیری از معنویات و راهبردهای تعاملی دربرگیرنده رقابت، اجتناب، توافق و مشارکت است. این یافتهها به درک بهتر متخصصین مشاوره و درمان رابطه زوج از راهبردهایی که همسران در ازای افشای خیانت در پیش میگیرند، کمک میکند تا بتوانند مداخلات درمانی هماهنگ با وضعیت زوجین را تدوین کنند. بهویژه در مراحل نخستین درمان خیانت همسران را بهسوی مدیریت هیجانات منفی و راهبردهای مشارکتی که برای طرفین سودمند است، سوق دهند.
این مقاله برگرفته از پایان نامه دکترای با عنوان «ارائه الگوی درمانی مبتنی بر تجارب روانشناختی زوجهای دارای تجربه خیانت زناشویی و آزمون اثر بخشی آن در کاهش آسیبهای ناشی از خیانت» میباشد.- چکیده انگلیسی: The aim of this study was to investigate the accountability styles of couples after disclosure of infidelity. The present study is qualitative, grounded theory was used to conduct.The research population included couples who were inhabitants of Tehran and still live together. They have experienced infidelity and the time of disclosure of infidelity was the minimum one-year and the maximum six years. Subjects were selected using purposive sampling method. Semi structured interviews were conducted with 21 couples; 14 injured partners and seven unfaithful partners. For analyzing data, open, axial, and selective coding processes used. Two main themes and ten sub themes of couples' accountability styles after infidelity achieved. Data analysis revealed couples use two kinds of strategies after disclosure of infidelity: Individual strategies and Interactive strategies. Individual strategies consist of management of negative emotion and benefit from spirituality; interactive strategies consist of conflict, avoidance, agreement, and collaboration. The result can help counsellors and couple therapists to understand the couple's strategies after disclosure of infidelity to plan therapeutic interventions. Specially, the therapists in the first steps of therapy for couples' infidelity can benefit from management of negative emotion and collaborative strategies.
- انتشار مقاله: 15-01-1394
- نویسندگان: آزاده امینیها,کیومرث فرح بخش,معصومه اسمعیلی
- مشاهده