در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: هیجانی,روانشناختی,خیانت زناشویی,آسیبهای دوران کودکی
- چکیده: برای خیانت زناشویی میتوان دلایل فراوانی برشمرد که آسیبهای دوران کودکی میتواند یکی از آنها باشد. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن ابعاد هیجانی و روانشناختی آسیبهای دوران کودکی در مردان و زنان دارای پیشینه خیانت زناشویی بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بود که با بهکارگیری مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در 12 نفر (7 زن و 5 مرد) از افراد دارای پیشینه خیانت زناشویی انجام شد. این افراد در سال 1397 به دلیل خیانت زناشویی به مراکز مشاوره شهرستان لارستان، استان فارس، مراجعه کرده بودند، خیانت حداقل شش ماه طول کشیده و به تأیید مراجع و مشاور رسیده بود. شرکتکنندگان بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و نمونهگیری تا جایی ادامه یافت که پاسخهای شرکتکنندگان به حالت اشباع برسد. دادهها با بهکارگیری شیوه کیفی نظریه زمینهای تحلیل شد. نتایج نشان داد که افراد دارای پیشینه خیانت زناشویی در دوران کودکی خود دچار آسیبهای هیجانی و روانشناختی همچون محرومیت، درماندگی، گسستگی هیجانی، شکاف میان نسلی و تمرکز بیرون از خانواده والدین شده بودند. بررسی روند مصاحبهها نشان داد که این آسیبها مشکلاتی را برای افراد در کودکی و بزرگسالی و در زمینههای گوناگون زندگی (تحصیلی، اقتصادی، اجتماعی، نوجوانی، شغل و کار وزندگی زناشویی) به وجود میآورند. بر پایه این یافتهها و همچنین الگوی پارادایمی برآمده از آنها میتوان جهت شناسایی و همچنین پیشگیری از آسیبهایی که میتواند در خانواده منجر به خیانت شوند، اقدامات لازم را انجام داد.
- چکیده انگلیسی: There are many causes for marital infidelity, one of which can be childhood traumas. The purpose of this study was to determine the emotional and psychological dimensions of childhood trauma in men and women who have marital infidelity. This study was a qualitative study using semi-structured in-depth interviews with 12 individuals (7 females and 5 males) who have marital infidelity. The participants had referred to the counseling centers of Larestan city, Fars province, in 2018 due to marital infidelity. The infidelity lasted for at least six months and had been approved by the participants and the counselor. The subjects were selected by purposive sampling and the sampling continued until participants' responses were saturated. Analysis of the present data from the interviews was also conducted using the qualitative theory of the underlying theory. Interview analysis results showed that individuals who have marital infidelity had serious emotional and psychological damage in their childhood, including deprivation, helplessness, emotional breakdown, intergenerational divide, and centralized parenting. The results of this study showed that these disorders cause problems for people in childhood and adulthood and different fields of life (educational, economic, social, adolescent, occupational, and marital life). These findings, as well as their paradigm shift, can be used to identify as well as prevent the damage that can potentially lead to infidelity in the family.
- انتشار مقاله: 10-04-1399
- نویسندگان: صفیه عزیزپور,یاسر رضاپور میرصالح,شکوفه متقی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اخلاق و آموزش,قصّههای قرآنی و تربیت,هوش اخلاقی و قصّه,هوش هیجانی و قصّه,تربیت نوجوانان و قصّهگویی
- چکیده: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم اخلاق در خانواده به شیوة قصّهگویی بر اساس قصّههای دینی و قرآنی بر هوش اخلاقی و هوش هیجانی دختران نوجوان انجام شد. این پژوهش مطالعهای نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن را تمام دانشآموزان دختر دورة دوم متوسطه استان کرمان در سال تحصیلی 95 ـ 1394 تشکیل میدادند. 42 نفر از این دانشآموزان با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب، و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هرگروه 21 نفر). ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل و پرسشنامه هوش هیجانی شات و همکاران بود. برنامه مداخلهای شامل نه جلسه آموزش مفاهیم اخلاق در خانواده به شیوه قصّهگویی بود که به شرکت کنندگان گروه آزمایش ارائه شد و شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. هر دو گروه شرکت کنندگان یک بار قبل و یک بار بعد از اجرای برنامه مداخلهای به پرسشنامه ها پاسخ دادند. در نهایت، دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری (مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین نمرههای پس آزمون شرکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در هوش اخلاقی و هوش هیجانی بهطور معنیداری بیشتر شده است؛ بهعبارت دیگر، آموزش مفاهیم اخلاق در خانواده به شیوه قصّهگویی بر اساس قصههای دینی و قرآنی در گروه آزمایش به افزایش هوش اخلاقی و هوش هیجانی منجر شده است.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 27-01-1396
- نویسندگان: منیره اسماعیل بیگی,یاسر رضاپور میرصالح,فاطمه بهجتی اردکانی,شهریار نیازی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مذهب,ایمان در رابطه زناشویی,ویژگیهای روانسنجی ازدواج
- چکیده: این پژوهش با هدف طراحی و تعیین برخی از ویژگیهای روانسنجی مقیاس ایمان در رابطه زناشویی به منظور تهیه ابزاری برای سنجش نگرش مذهبی در رابطه زناشویی انجام شد. به این منظور، 243 نفر به شیوه نمونهگیری خوشهای از بین دانشجویان دانشگاههای استان تهران و همسران آنها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بود از مقیاس ایمان در رابطه زناشویی که بر اساس مطالعات نظری و پژوهشی و مصاحبه با زوجین مذهبیِ موفق طراحی شد، پرسشنامه تقدس در ازدواج و مقیاس حضور خداوند در زندگی زناشویی ماهونی و همکاران (1999)، شاخص رضایت زناشویی هادسون (1992) و مقیاس مذهبگرایی اسلامی بهرامی احسان (1384). دادهها نیز با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t گروههای مستقل تحلیل شد. در بررسی یافتهها، روایی محتوایی سؤالات از نظر کارشناسان آگاه به موضوع و روایی صوری سؤالات از نظر آزمودنیهای شرکتکننده در پژوهش در مرحله پایلوت مورد تأیید قرار گرفت و 19 گویه در این مرحله حذف شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 33 گویه باقیمانده از شش عامل الگوی عملی ـ اعتقادی دینی، (عدم) تردید اعتقادی، اتکا به خداوند، حضور خداوند، ارزشگذاری مذهبی و مسئولیتپذیری دینی اشباع شده است. همچنین نتایج نشان داد که ایمان در رابطه زناشویی دارای روایی همگرای معنیداری با نمرههای پرسشنامههای تقدس در ازدواج، حضور خداوند در رابطه زناشویی، شاخص رضایت عمومی زناشویی، و مقیاس مذهبگرایی اسلامی بود (001/0>p). همبستگی نمره-های آزمودنیها در دوبار اجرای آزمون به فاصله زمانی یک هفته معنیدار بود (85/0=r) که نشان از پایایی بازآزمایی خوب مقیاس میداد (001/0>p). همچنین ضریب آلفای کرونباخ کل سؤالات استخراج شده 94/0= αبود. با توجه به این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که مقیاس ایمان در رابطه زناشویی، ابزاری با روایی و پایایی مناسب برای سنجش نگرش مذهبی به زندگی زناشویی در زوجین است.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 02-05-1395
- نویسندگان: یاسر رضاپور میرصالح,اکبر آقایانی چاوشی,علی ملازمانی,مصطفی صابری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کیفیت زندگی,مهارتهای زندگی,زنان بی سرپرست
- چکیده: زنان سرپرست خانوار در معرض آسیبهای مختلف روانشناختی و اجتماعی هستند که کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر بخشی مداخله مبتنی بر آموزش مهارتهای زندگی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان میبد بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع طرحهای دوگروهی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان بی سرپرست تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان میبد تشکیل میدادند که تعداد 30 نفر از این افراد با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش طی دوازده جلسه دو ساعته، دو بار در هفته، تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای آموزش، به تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پرداختند. در نهایت دادههای جمع آوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس چند راهه (مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی در افزایش کیفیت زندگی شرکت کنندگان گروه آزمایش تاثیر معنی داری داشت. این تأثیر در هر چهار زیر مقیاس این متغیر نیز معنی دار بود. با توجه به این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که برای ارتقای کیفیت زندگی زنان بی سرپرست میتوان از آموزش مهارتهای زندگی استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: Women who are headed-household are in exposure of various psychological and social risk factors which influence their quality of life. The purpose of the present study was to investigate effect of Life Skills Intervention on quality of life of women headed-household and supported by Meybod welfare organization. This study was a semi experimental study with pretest posttest design and included control and study groups. The population of this study included all of women Headed-Household and supported by Meybod welfare organization. Between them, 30 women were selected by purposive sampling and randomly assigned in experimental and control group (15 subjects in each group). In experimental group, participants received 12 weekly 2 hour session life skills teachings and control group received no intervention. World health organization quality of life scale (WHOQoL) was completed by all the participants before and after the treatment program. Finally, data were analyzed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA) test. The results show that life skills teachings have a significant effectiveness in improvement of quality of life of experimental group participants. Also, four subscales of quality of life significantly improved. These results indicate that for improvement of quality of life of Women Headed-Household, life skills interventions should used.
- انتشار مقاله: 07-04-1395
- نویسندگان: یاسر رضاپور میرصالح,محسن فلاح,مصطفی صابری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کیفیت زندگی,مهارتهای زندگی,زنان بی سرپرست
- چکیده: زنان سرپرست خانوار در معرض آسیبهای مختلف روانشناختی و اجتماعی هستند که کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر بخشی مداخله مبتنی بر آموزش مهارتهای زندگی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان میبد بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع طرحهای دوگروهی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان بی سرپرست تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان میبد تشکیل میدادند که تعداد 30 نفر از این افراد با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش طی دوازده جلسه دو ساعته، دو بار در هفته، تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای آموزش، به تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پرداختند. در نهایت دادههای جمع آوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس چند راهه (مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی در افزایش کیفیت زندگی شرکت کنندگان گروه آزمایش تاثیر معنی داری داشت. این تأثیر در هر چهار زیر مقیاس این متغیر نیز معنی دار بود. با توجه به این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که برای ارتقای کیفیت زندگی زنان بی سرپرست میتوان از آموزش مهارتهای زندگی استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: Women who are headed-household are in exposure of various psychological and social risk factors which influence their quality of life. The purpose of the present study was to investigate effect of Life Skills Intervention on quality of life of women headed-household and supported by Meybod welfare organization. This study was a semi experimental study with pretest posttest design and included control and study groups. The population of this study included all of women Headed-Household and supported by Meybod welfare organization. Between them, 30 women were selected by purposive sampling and randomly assigned in experimental and control group (15 subjects in each group). In experimental group, participants received 12 weekly 2 hour session life skills teachings and control group received no intervention. World health organization quality of life scale (WHOQoL) was completed by all the participants before and after the treatment program. Finally, data were analyzed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA) test. The results show that life skills teachings have a significant effectiveness in improvement of quality of life of experimental group participants. Also, four subscales of quality of life significantly improved. These results indicate that for improvement of quality of life of Women Headed-Household, life skills interventions should used.
- انتشار مقاله: 07-04-1395
- نویسندگان: یاسر رضاپور میرصالح,محسن فلاح,مصطفی صابری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: رویکردهای نوین آموزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: معلمان دوره ابتدایی,منبع کنترل معلم,خودکارآمدی مدیریت کلاس و نظم,خودکارآمدی در تدریس,جوّ محیطی کلاس
- چکیده: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر منبع کنترل معلم، خودکارآمدی مدیریت کلاس و نظم و خودکارآمدی در تدریس بر جوّ محیطی کلاس در معلمان دوره ابتدایی شهرستانهای اردکان و میبد انجام شد. این پژوهش، مطالعهای توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان دوره اول و دوم ابتدایی شهرستانهای اردکان و میبد در سال تحصیلی 94-93 تشکیل میدادند که بالغ بر 420 نفر بودند. از این میان، با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده 317 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه کلاسِ من فریزر (1982)، خودکارآمدی مدیریت کلاس ایمر و هیکمن (1991)، مقیاس کارآمدی تدریس گیبسون و دمبو (1984)، و منبع کنترل معلم رز و میدوی (1987)، جمع آوری و با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تمامی مقادیر وزنهای رگرسیونی (بتا) بجز مقدار بتای بین منبع کنترل و احساس کارآمدی در تدریس معنی دار و مدل پیشفرض ارتباط بین متغیرها از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که منبع کنترل درونی معلم بهطور غیرمستقیم از راه افزایش خودکارآمدی مدیریت کلاس و نظم بر جوّ محیطی کلاس تأثیر مثبتی میگذارد. خودکارآمدی مدیریت کلاس و نظم نیز هم بهطور مستقیم، و هم بهطور غیرمستقیم با تأثیرگذاشتن بر احساس کارآمدی معلم در تدریس، بر جوّ محیطی کلاس تأثیر معنیداری دارد. بر اساس این یافتهها می توان نتیجه گرفت که با افزایش منبع کنترل درونی در معلمان، خصوصاً با تأکید بر مهارتهای مدیریت کلاس و نظم میتوان هم زمینه های افزایش خودکارآمدی در تدریس و کنترل کلاس را بهوجود آورد و هم جوّ محیطی کلاس را بهبود بخشید.
- چکیده انگلیسی: The purpose of present study was to investigate the effect of teacher locus of control, Teacher self-efficacy in classroom management and discipline, and teaching self-efficacy on classroom climate in primary school teachers, using structural equation modeling. This study was a correlational research. The population of present study were all primary school teachers of Ardakan and Meybod city in 2015-2016 academic year. 317 participants were selected by randomly sampling. The data gathered by Fraser My Class Inventory (MCI), Self-Efficacy Scale for Classroom Management and Discipline (SSCMD), Teaching Efficacy Scale (TES), and Teacher Locus of Control (TLC) and then analyzed by structural equation modeling. The results show that all regression weights (Beta) except regression weight between locus of control and teacher efficacy were significant and proposed model of relationship between variables is fitted. The results of path analysis show that internal locus of control in teachers indirectly by improving of classroom management and discipline self-efficacy, has positive effect on classroom climate. Classroom management and discipline self-efficacy directly and indirectly by effects on teaching efficacy scale, improve class climate. By improving internal locus of control in teachers, particularly with emphasized on classroom management and discipline skills, can increase teaching efficacy and class management and improve class climate.
- انتشار مقاله: 24-10-1394
- نویسندگان: یاسر رضاپور میرصالح,محمد پورعابدینی اردکانی,سید حسین موسوی ندوشن
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی- پژوهشی روانشناسی سلامت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تعهد زناشویی,محیط خانواده,بیماری قلبی,حمایت همسر,رفتار خود مراقبتی
- چکیده: مقدمه: بیماری قلبی نهتنها خود فرد بلکه خانواده وی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر کرمان در سال 1397 بود که ازاینبین نمونهای به حجم 200 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای رفتارهای خود مراقبتی جارسما و همکاران (2003)، تعهد زناشویی استنلی و مارکمن (1992)، جو خانوادگی موس و موس (1986) و حمایت همسر سالیس و همکاران (1987) جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتهها: یافتهها نشان داد که محیط خانواده و حمایت همسر قادر به پیشبینی معنیدار رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بودند (05/0>p)، اما نقش پیشبین تعهد زناشویی معنیدار نبود (05/0
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که حمایت همسر در ارتباط بین محیط خانواده و رفتارهای خود مراقبتی بیماران قلبی نقش میانجی معنیداری دارد و تعهد زناشویی نقش معنیداری در مدل پیشبینی رفتارهای خود مراقبتی ندارد.
- چکیده انگلیسی: Objective: Heart disease affects not only the patient but also his family. The main purpose of this study was to investigate the relationship between family environment, marital commitment, spousal support and self-care behavior among heart failure diseases. Method: This study was a correlational study using structural equation modeling. The statistical population of this study was heart failure patients referring to health centers in Kerman city in 1397. A total of 200 patients were selected by available sampling. The data gatherd using self-care behaviors questionnaire (jaarsma & et al, 2003), marital commitment questionnaire (Stanley & Markman 1992), Family environment questionnaire (Moos & Moos, 1986), andspouse support Questionnaire (Sallis & et al, 1987) and analyzed by Pearson's correlation, regression analysis and structural modeling modeling. Findings: The finding showed that the family environment and the spousal support could significantly predict self-care behaviors in patients (p<0.05) but the predicting role of marital commitment was not significant (p>.05). Findings of structural equation modeling showed that family environment influenced patients self-care behaviors by increasing their spousal support. Conclusion: the results showed that spousal support has a significant mediating role in the relationship between family environment and self-care behaviors of cardiac patients and marital commitment has not a significant role in model predicting self-care behaviors.
- انتشار مقاله: 16-10-1398
- نویسندگان: فهیمه کوهستانی,یاسر رضاپور میرصالح,فاطمه بهجتی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های نوین روانشناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شفقت به خود,ناگویی هیجانی,ذهن آگاهی,خود زنی,خود تعیین گری
- چکیده: چکیده
این پژوهش با هدف بررسی الگوی ساختاری روابط ذهنآگاهی، خودتعیینگری، شفقت به خود و ناگویی هیجانی در دانشآموزان دارای سابقه خودزنی انجام شد. پژوهش حاضر، از نوع همبستگی بود که به روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره متوسطه فولادشهر در سال 99-1398 بود. از بین جامعه، نمونهای به اندازه 91 نفر با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به پرسشنامههای ذهنآگاهی فرایبورگ، شفقت به خود ریس و همکاران، خودتعیینگری ایلاردی، لئون، کسر و رایان و ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور پاسخ دادند. دادهها با معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار PLS تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که ذهن آگاهی بر شفقت به خود و خودتعیینگری تأثیر مستقیم مثبت و بر ناگویی هیجانی تأثیرمستقیم منفی داشت (01/0>p ). خودتعیینگری نیز بر شفقت به خود تأثیر مستقیم مثبت و بر ناگویی هیجانی تأثیر مستقیم منفی داشت (01/0>p ). با این وجود، بررسی روابط غیرمستقیم نشان داد که ذهنآگاهی بطور غیرمستقیم ازطریق افزایش خودتعیینگری منجر به کاهش ناگویی هیجانی و افزایش شفقت به خود در نوجوانان دختر دارای سابقه خودزنی می شود (01/0>p ). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که خودتعیینگری در رابطۀ بین ذهنآگاهی و شفقت خود و همچنین در رابطۀ بین ذهنآگاهی و ناگویی هیجانی در دانش آموزان دارای سابقه خودزنی نقش میانجی معنیدار دارد.- چکیده انگلیسی: The aim of this study was to investigate the structural modeling of the relationship between mindfulness, self-determination, self-compassion and alexithymiaamong female students who engage in self-injury. The present research was conducted with a correlational method that performed by structural equation modeling. The study population consisted female high school students in Fooladshahr in 2019-2020. Using purposeful sampling method, 91 subjects were selected and completed Freiburg's mindfulness questionnaire, self-compassion, self-determination scale, and alexithymia. Data were analyzed by structural equation modeling using SMART-PLS software. Findings showed that mindfulness had a direct positive effect on both self-compassion and self-determination and had a direct negative effect on alexithymia. Moreover, self-determination had a direct positive effect on self-compassion and had a negative direct effect on alexithymia (p < 0.01). However, investigating indirect relationships showed that mindfulness indirectly by increase self-determination resulted in increasing self-compassion and decreeing alexithymiain girl adolescents who engage in self-injury (p < 0.01). Therefore, it can be concluded that self-determination plays a significant mediating role in the relationship between mindfulness and self-compassion and also in the relationship between mindfulness and alexithymia among girl students who engage in self-injury.
- انتشار مقاله: 26-04-1399
- نویسندگان: نسیم شاه سیاه,یاسر رضاپور میرصالح,محمد هادی صافی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهشنامه علوی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خودپنداره,شخصیت,شناخت,نهج البلاغه,امام علی)ع)
- چکیده: شناخت نگرشها و تصورات هر فرد درباره خود که با اصطلاح «خودپنداره» مطرح میشود، به عنوان سازهای روانشناختی و بنیادی در سبک زندگی، تاثیر زیادی در رشد و سازندگی فکری و اجتماعی انسان و تعلیم و تربیت او دارد. به نحوی که ریشه تمام افعال و رفتار انسان به خودپنداره وی برمیگردد و اگر هر اندازه خودپنداره انسان مثبت باشد، کمتر تحت نفوذ عوامل خارجی قرار میگیرد. هدف نوشتار پیش رو این است که با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با اتکا به راهبرد «نظریه داده بنیاد»، خطبه ها، نامه ها و حکمتهای نهج البلاغه را واکاوی نموده تا به چگونگی خودپنداره امام علی(ع) در رابطه با دیگران دست یابیم. به نظر می رسد می توان با تامل در سخنان ایشان در نهج البلاغه به معیاری دست یافت تا بتوان درستی و نادرستی دعاوی موافقان غلو کننده و مخالفان را ارزیابی نمود. این امر به فرد کمک می نماید تا با معرفی ابعاد ناشناخته شخصیت ایشان و ارائه الگو به عنوان موفق ترین و موثرترین روش تربیتی، بتواند با تمسک به راه و روش ایشان و با آگاهی از ماهیت و شخصیت خود، در زندگی خلّاق، کارآمد وخودشکوفا شود.
- چکیده انگلیسی: Understanding the attitudes and conceptions of any person about himself or herself, which is known as "self-concept", is a fundamental and psychological structure in the lifestyle and has a profound impact on one's intellectual and social growth and development and on his or her education and training. In a way that the root of all human actions and behaviors traces back to his or her self-concept and the more intrinsic value and validity of the human being, the less influenced by external factors. On the contrary, many people are captured and imprisoned in their negative perceptions. The purpose of this paper was to analyze the sermons, letters, and aphorism of Nahj ul-Balagha with a descriptive-analytical approach, relying on the strategy of "Data Theory" to gain Imam Ali’s self-conception in relation to others. One can find, from what is gathered from his remarks in Nahj ul-Balagha on this topic, a good criterion to validate the accuracy of the claims of opponents and supporters who exaggerate. This helps us to be creative, efficient and self-actualized and be aware of our intrinsic nature and personality by introducing the unknown aspects of his personality to adhere his way and method, and by describing him as a person who presented the most successful and most effective educational method.
- انتشار مقاله: 22-03-1399
- نویسندگان: علی حسین زاده,اصغر کریمی رکن آبادی,یاسر رضاپور میرصالح,محمد اخوان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: آموزش وارزشیابی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: معلمان,پایایی,روایی,روانسنجی,جهتگیری هدف شغلی
- چکیده: این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه جهتگیری هدف شغلی در معلمان ایرانی انجام شد. جامعه پژوهش، در این مطالعه توصیفی، شامل کلیه معلمان شهرستانهای اشکذر و میبد در تمامی دورههای تحصیلی بود که از این میان 448 معلم به صورت نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. دادهها به کمک پرسشنامههای جهتگیری هدف شغلی فندوال (1997)، رضایت شغلی مینه سوتا (ویس و همکاان، 1967) و عملکرد شغلی پاترسون (1992) جمعآوری و با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بررسی روایی صوری با استفاده از روش تأثیر گویه نشان داد که این پرسشنامه از روایی صوری خوبی برخوردار است. همچنین روایی محتوایی آن با استفاده از شاخصهای CVR و CVI مورد تأیید قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، ساختار سه عاملی این پرسشنامه شامل ابعاد جهتگیری هدف یادگیری، عملکرد-اجتنابی و عملکرد-گرایشی را مورد تأیید قرار داد. این پرسشنامه روایی همگرای قابل قبولی با پرسشنامههای رضایت عملکرد شغلی داشت (05/0>p). در نهایت، ضریب پایایی این پرسشنامه با استفاده از پایایی یازآزمایی برای زیر مقیاسهای جهتگیری هدف یادگیری، گرایشی و اجتنابی 81/0، 76/0، و 75/0 (05/0>p) و با استفاده از ضریب آلفای به ترتیب 92/0، 88/0، و 85/0 بدست آمد. با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که نسخه فارسی پرسشنامه جهتگیری هدف شغلی در معلمان ایرانی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.
- چکیده انگلیسی: This study was to Psychometric characteristics of work domain goal orientation questionnaire Farsi Version in Iranian Teachers. As a descriptive study, populations were all Ashkezar and Meybod city teachers, 448 ones were selected by categorical random sampling. Data were gathered by work domain goal orientation questionnaire (VandeWalle, 1997), Minnesota job satisfaction questionnaire (Weiss et al., 1967), and job performance questionnaire (Patterson, 1992) and then analyzed utilizing Pearson correlation and confirmatory factor analysis. Face validity was checked via item impact approach showing the appropriate face validity of questionnaire. Content validity was confirmed by CVI and CVR indexes. Confirmatory factor analysis confirmed the three factor structure of the questionnaire including learning goal orientation, performance-prove, and performance-avoid. Correlation between this questionnaire, job satisfaction, and job performance showed the questionnaire possesses an appropriate divergent and convergent validity (p<.05). Finally, reliability of the questionnaire using test-retest method for learning, performance-prove, and performance-avoid goal orientation was.81,.76, and.75, respectively (p<.05) and using Cronbach alpha was.92,.88, and.85, respectively. It can be concluded Farsi version of work domain goal orientation questionnaire in Iranian teachers possesses an appropriate validity and reliability.
- انتشار مقاله: 24-04-1394
- نویسندگان: یاسر رضاپور میرصالح,یاسر رضاپور میرصالح,یاسر رضاپور میرصالح
- مشاهده