در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت دارایی و تامین مالی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خطر سقوط قیمت سهام,مدیریت واقعی سود,انحراف از فعالیتهای واقعی,سال - شرکتهای مظنون به مدیریت سود
- چکیده: هدف: با توجه به مطالعات گذشته مبنی بر اینکه بعد از اعمال قانون ساربنز آکسلی (2002) در امریکا و به موازات آن، آییننامۀ حاکمیت شرکتی در ایران، مدیران شرکتها از مدیریت سود حسابداری به مدیریت واقعی سود روی آوردهاند؛ بنابراین گفتنی است انحراف از فعالیتهای واقعی شرکت با هدف مدیریت واقعی سود، در پیشبینی خطر سقوط قیمت سهام در شرایط کاهش قدرت پیشبینیکنندگی مدیریت سود با اقلام حسابداری، نقش فزایندهای خواهد داشت.
روش: از این رو، در پژوهش حاضر، تأثیر متمایز انحراف از فعالیتهای واقعی و مدیریت واقعی سود در خطر سقوط قیمت سهام در دورۀ بعدی با روش مدیریت واقعی سود مطالعه شده است.
نتایج: نتایج نشان داد انحراف فعالیتهای واقعی شرکت در مقایسه با میانگین صنعت مربوط بهطورمستقیم، در خطر سقوط آتی قیمت سهام تأثیر دارد. در پژوهش حاضر مطابق با پژوهشهای گانی (2010) و رویچوداری (2006) از رویکرد سال - شرکتهای مظنون به مدیریت سود برای شناسایی شرکتهایی استفاده شد که انحراف از فعالیتهای واقعی آنها با هدف مدیریت واقعی سود بوده است. نتایج نشان داد شرکتهای با مدیریت واقعی سود فزاینده، افزایش زیادی را در سقوط قیمت سهام خود در سال آینده تجربه میکنند.- چکیده انگلیسی: Objective: According to the prior studies it is posited that after Sarbanes-Oxley Act of 2002 in US and at the same time Iran’s Corporate Governance Regulation, managers shift from accrual earnings management to real earnings management. So, it can say that deviation from real operation’s predictive power for crash risk strengthens substantially, while discretionary accrual’s predictive power essentially dissipates.
Goal: The goal of this research is to evaluate the distinct impact of abnormal real operations and real earnings management on the subsequent crash risk in stock prices. Computed based on real earnings management (REM) models, firms' deviation in real operations from industry norms (DRO) is shown to be positively associated with their future crash risk. This study follow the Gunny (2010), and Roychowdhury (2006) suspect firm – years approach to address firms’ use of deviation from real operating for real earnings management purposes.
Results: This analysis shows that REM-firms experience a significant increase in crash risk in the following year.- انتشار مقاله: 24-05-1395
- نویسندگان: رسول برادران حسن زاده,نسا حشمت
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت دارایی و تامین مالی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خطر سقوط قیمت سهام,مدیریت واقعی سود,انحراف از فعالیتهای واقعی,سال - شرکتهای مظنون به مدیریت سود
- چکیده: هدف: با توجه به مطالعات گذشته مبنی بر اینکه بعد از اعمال قانون ساربنز آکسلی (2002) در امریکا و به موازات آن، آییننامۀ حاکمیت شرکتی در ایران، مدیران شرکتها از مدیریت سود حسابداری به مدیریت واقعی سود روی آوردهاند؛ بنابراین گفتنی است انحراف از فعالیتهای واقعی شرکت با هدف مدیریت واقعی سود، در پیشبینی خطر سقوط قیمت سهام در شرایط کاهش قدرت پیشبینیکنندگی مدیریت سود با اقلام حسابداری، نقش فزایندهای خواهد داشت.
روش: از این رو، در پژوهش حاضر، تأثیر متمایز انحراف از فعالیتهای واقعی و مدیریت واقعی سود در خطر سقوط قیمت سهام در دورۀ بعدی با روش مدیریت واقعی سود مطالعه شده است.
نتایج: نتایج نشان داد انحراف فعالیتهای واقعی شرکت در مقایسه با میانگین صنعت مربوط بهطورمستقیم، در خطر سقوط آتی قیمت سهام تأثیر دارد. در پژوهش حاضر مطابق با پژوهشهای گانی (2010) و رویچوداری (2006) از رویکرد سال - شرکتهای مظنون به مدیریت سود برای شناسایی شرکتهایی استفاده شد که انحراف از فعالیتهای واقعی آنها با هدف مدیریت واقعی سود بوده است. نتایج نشان داد شرکتهای با مدیریت واقعی سود فزاینده، افزایش زیادی را در سقوط قیمت سهام خود در سال آینده تجربه میکنند.- چکیده انگلیسی: Objective: According to the prior studies it is posited that after Sarbanes-Oxley Act of 2002 in US and at the same time Iran’s Corporate Governance Regulation, managers shift from accrual earnings management to real earnings management. So, it can say that deviation from real operation’s predictive power for crash risk strengthens substantially, while discretionary accrual’s predictive power essentially dissipates.
Goal: The goal of this research is to evaluate the distinct impact of abnormal real operations and real earnings management on the subsequent crash risk in stock prices. Computed based on real earnings management (REM) models, firms' deviation in real operations from industry norms (DRO) is shown to be positively associated with their future crash risk. This study follow the Gunny (2010), and Roychowdhury (2006) suspect firm – years approach to address firms’ use of deviation from real operating for real earnings management purposes.
Results: This analysis shows that REM-firms experience a significant increase in crash risk in the following year.- انتشار مقاله: 24-05-1395
- نویسندگان: رسول برادران حسن زاده,نسا حشمت
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت دارایی و تامین مالی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خطر سقوط قیمت سهام,مدیریت واقعی سود,انحراف از فعالیتهای واقعی,سال - شرکتهای مظنون به مدیریت سود
- چکیده: هدف: با توجه به مطالعات گذشته مبنی بر اینکه بعد از اعمال قانون ساربنز آکسلی (2002) در امریکا و به موازات آن، آییننامۀ حاکمیت شرکتی در ایران، مدیران شرکتها از مدیریت سود حسابداری به مدیریت واقعی سود روی آوردهاند؛ بنابراین گفتنی است انحراف از فعالیتهای واقعی شرکت با هدف مدیریت واقعی سود، در پیشبینی خطر سقوط قیمت سهام در شرایط کاهش قدرت پیشبینیکنندگی مدیریت سود با اقلام حسابداری، نقش فزایندهای خواهد داشت.
روش: از این رو، در پژوهش حاضر، تأثیر متمایز انحراف از فعالیتهای واقعی و مدیریت واقعی سود در خطر سقوط قیمت سهام در دورۀ بعدی با روش مدیریت واقعی سود مطالعه شده است.
نتایج: نتایج نشان داد انحراف فعالیتهای واقعی شرکت در مقایسه با میانگین صنعت مربوط بهطورمستقیم، در خطر سقوط آتی قیمت سهام تأثیر دارد. در پژوهش حاضر مطابق با پژوهشهای گانی (2010) و رویچوداری (2006) از رویکرد سال - شرکتهای مظنون به مدیریت سود برای شناسایی شرکتهایی استفاده شد که انحراف از فعالیتهای واقعی آنها با هدف مدیریت واقعی سود بوده است. نتایج نشان داد شرکتهای با مدیریت واقعی سود فزاینده، افزایش زیادی را در سقوط قیمت سهام خود در سال آینده تجربه میکنند.- چکیده انگلیسی: Objective: According to the prior studies it is posited that after Sarbanes-Oxley Act of 2002 in US and at the same time Iran’s Corporate Governance Regulation, managers shift from accrual earnings management to real earnings management. So, it can say that deviation from real operation’s predictive power for crash risk strengthens substantially, while discretionary accrual’s predictive power essentially dissipates.
Goal: The goal of this research is to evaluate the distinct impact of abnormal real operations and real earnings management on the subsequent crash risk in stock prices. Computed based on real earnings management (REM) models, firms' deviation in real operations from industry norms (DRO) is shown to be positively associated with their future crash risk. This study follow the Gunny (2010), and Roychowdhury (2006) suspect firm – years approach to address firms’ use of deviation from real operating for real earnings management purposes.
Results: This analysis shows that REM-firms experience a significant increase in crash risk in the following year.- انتشار مقاله: 24-05-1395
- نویسندگان: رسول برادران حسن زاده,نسا حشمت
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانش حسابداری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: هزینۀ سرمایۀ ضمنی,چرخۀ عمر دیکینسون,چرخۀ عمر دیآنجلو,تئوری منابع-محور پویا
- چکیده: طبق تئوری چرخۀ عمر، شرکتها همانند دیگر موجودات زنده از یک سری الگوهای قابل پیشبینی در طی مراحل عمر خود پیروی میکنند و تشخیص و ارزیابی این مراحل در فهم عملکرد مالی شرکت نقش بسزایی دارد. هدف این پژوهش بررسی این موضوع است که آیا هزینۀ سرمایة شرکت در طی مراحل مختلف چرخۀ عمر شرکت دچار تغییرات میگردد یا نه. به عبارت دیگر هزینۀ سرمایة شرکت تا چه حدّ تحت تأثیر مراحل مختلف چرخۀ عمر شرکت قرار دارد. با مطالعة 124 شرکت برای سالهای 1385 تا 1393، تغییرات هزینۀ سرمایه در طول مراحل چرخۀ عمر شرکت مشاهده شد. در این پژوهش برای اندازهگیری چرخۀ عمر شرکت از الگوی دیکینسون (2011) و الگوی دیآنجلو و همکاران (2006) استفاده و در راستای مطالعات گذشته از رویکرد ضمنی برای ارزیابی هزینۀ سرمایه استفاده شده است؛ که به این منظور الگوهای ایستون (2004) و الگوی اوهلسون و جوتنر (2005) به کار گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که هزینۀ سرمایه در مراحل معرفی و نزول بیشتر و در مراحل رشد و بلوغ کمتر است. زمانی که از الگوی چرخۀ عمر دیآنجلو (نسبت سود انباشته به کل داراییها) استفاده میشود نتایج پژوهش نشان میدهد که با افزایش نسبت سود انباشته به کل داراییها، هزینۀ سرمایه شرکت کاهش مییابد.
- چکیده انگلیسی: According to the life cycle theory, firms, like living organisms, pass through a series of predictable patterns of development, and recognition of firms’ life cycle stages has important implications for understanding firms’ financial performances. This study aimed to assess the question that whether capital cost varies over the life cycle of firm, or not. In other words, how much capital costs could be affected by life cycle stages? Using a sample of 124 firms between 2007 and 2015, we observed variation of cost of equity capital over the life cycle of firms. In this study, firms’ life cycle were measured by Dickinson’s (2011) and DeAngelo (2006) models, and the same as earlier studies, cost of equity were estimated by the implied approaches, in particular, Easton (2004) and Ohlson and Juettner-Nauroth (2005) models. Findings showed that cost of equity is higher in beginning and in decline stages, and lower in growth and in mature stages. When DeAngelo (2006) life cycle measure (the ratio of retained earnings to total assets) was used, the findings indicated that cost of equity decreases as the ratio measure increases.
- انتشار مقاله: 02-11-1395
- نویسندگان: دکتر قدرت اله طالب نیا,نسا حشمت
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: حسابداری مدیریت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تحلیل پوششی دادهها,حاکمیت شرکتی,توانایی مدیریتی,ارزش ایجاد شده برای سهامداران
- چکیده: از آنجا که بهکارگیری و توسعه سازوکارهای حاکمیت شرکتی منجر به پیشرفت بازارهای مالی و تشویق سرمایهگذاری با ایجاد اطمینان در سرمایهگذاران میشود، بنابراین اجرای صحیح این سازوکارها موجب کاهش تضاد منافع بین مدیران و مالکان می شود و انگیزههایی را برای مدیران جهت افزایش ارزش شرکت و دستیابی به اهداف سهامداران فراهم میآورد. از اینرو هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیری است که سازوکارهای حاکمیت شرکتی میتوانند در همسوسازی ارتباط بین توانایی مدیریت و ارزش ایجاد شده برای سهامداران داشته باشند. برای آزمون این تاثیر نمونه آماری شامل 124 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1385-1394 میباشد. برای آزمون فرضیههای پژوهش از تحلیل آماری رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیههای پژوهش نشان میدهد که توانایی مدیریتی با ارزش ایجاد شده برای سهامداران ارتباط مثبت دارد و سازوکارهای حاکمیت شرکتی نیز این ارتباط مثبت را تشدید میکند. به عبارت دیگر در شرکتهای با رتبه حاکمیت شرکتی بالاتر، توانایی مدیریتی، بیشتر در جهت افزایش ارزش سهامداران متمرکز میشود.
- چکیده انگلیسی: Since the application and development of corporate governance mechanisms will lead to the development of financial markets and encouragement of investment by assuring investors, the correct implementation of these mechanisms give rise to decrease conflicts of interests between managers and owners and provide incentives for managers to increase the value of the company and achieve the goals of stockholders. Therefore, the goal of this study is to investigate the impact of mechanisms’ of corporate governance on the relationship between managerial ability and created shareholders value. The sample of this study contains of 124 firms for the period 2007-2016. To test the research hypotheses it has been used a multi-variable regression model. The research results show that managerial ability is positively associated with firm value and corporate governance mechanisms intensify this positive relationship. Indeed, in the firms with high rank of corporate governance the more managerial ability will cause to increase shareholders value.
- انتشار مقاله: 10-09-1396
- نویسندگان: یونس بادآور نهندی,نسا حشمت
- مشاهده