در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تحلیل رفتار متقابل,عملکرد خانواده,زوجهای ناسازگار
- چکیده: هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل به شیوهی گروهی بر افزایش عملکرد زوجهای ناسازگار مراجعهکننده به مرکز بهزیستی شهرستان بروجن بود. روش: طرح این پژوهش از نوع تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعهی آماری این تحقیق شاملکلیهی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به ادارهی بهزیستی بروجن میباشد. نمونه آماری شامل 20 زوج بود که از بین تعداد 31 زوج، از زوج های ناسازگار که به فراخوان محقّق برای بهبود عملکرد خانواده پاسخ مثبت دادند، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنیها به طور تصادفی به دو گروه مساوی (10زوج گروه آزمایش و 10 زوج گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزار اندازهگیری پرسشنامهی عملکرد خانواده بود. ابتدا افراد هر دو گروه مورد پیش آزمون قرارگرفتند و سپس آزمودنیهای گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تحلیل رفتار متقابل شرکت کردند. پس از پایان مداخله بر روی گروه آزمایش، آزمودنیهای هر دو گروه به ابزار سنجش خانواده پاسخ دادند. یافته های تحقیق با استفاده از روشهای آماری کوواریانس تک متغیبّری و چندمتغیّری تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: یافتههای به دست آمده نشان داد که بین زوجهای گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ عملکرد کلّی خانواده و حیطه های آن (حل مشکل، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و کارایی) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتیجهگیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجهگرفت که آموزش تحلیل رفتار متقابل باعث افزایش عملکرد کلّی خانواده و حیطههای آن در زوجهای گروه آزمایش در مقایسه با زوجهای گروه کنترل شد. تعمیم این آموزش به دیگر جنبههای زندگی میتواند از مشکلاتی که ممکن است برای زوجین به وجودآید، پیشگیری کند
- چکیده انگلیسی: Purpose: The purpose of this study was the effect of transactional analysis training on function of maladjusted couples who refer to Broujen’s welfare. Methods: The statistical population includes all maladjusted couples refer to Broujen’s welfare. The sample consists of 20 couples, who were selected through simple random sampling and divided randomly in two groups (experimental and control groups). The experimental group received 8 session of transactional analysis training. All two groups in a pre-test and post-test were assessed by Family Assessment Device (FAD). The data were analyzed by using ANCOVA & MANCOVA. Findings: The results of ANCOVA & MANCOVA showed that there were significant differences between two groups in the total score of FAD and subscales of it. Conclusion: The transactional analysis training increased the family function of couples of the experimental group in compared with control group
- انتشار مقاله: 01-02-1391
- نویسندگان: منصور سودانی,مهناز مهرابی زاده هنرمند,زیبا سلطانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: طلاق,افسردگی,عزت نفس,احساس تنهایی,گشتالت درمانی
- چکیده: در این پژوهش، اثربخشی گشتالت درمانی به شیوه گروهی بر زنان مطلقه زیر پوشش اداره بهزیستی خرم شهر مورد بررسی قرار گرفت.جامعه آماری پژوهش را زنان مطلقه اداره بهزیستی تشکیل می دهند، که 60 نفر از آن ها، به روش نمونه گیری دردسترس، و در دو گروه آزمایشی و گواه، به عنوان نمونه پژوهش، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش عبارت است از: «خرده مقیاس افسردگی پرسش نامه MMPI» پرسش نامه عزت نفس آیزنک»، و «مقیاس بازنگری شده احساس تنهایی». پژوهش از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه است، که پس از گزینش تصادفی گروه های آزمایشی و گواه و انجام پیش آزمون بر روی هردو گروه، مداخله آزمایشی (روش گشتالت درمانی) در هشت نشست بر روی گروه آزمایشی اجرا شد و پس از پایان، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.به منظور بررسی انگاره های پژوهش، از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد و نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که گشتالت درمانی به شیوه گروهی باعث کاهش افسردگی، احساس تنهایی، و نیز افزایش عزت نفس زنان مطلقه گروه آزمایشی، در مقایسه با گروه کنترل، شده است.
- چکیده انگلیسی: This research examined the effect of group gestalt therapy on self-esteem of divorced women, affiliated with Khorram-shahr Social Welfare office. The statistical population of this research were 60 divorced women of Velfare Office, have been selected through available sampling, and studied a- two groups: an experimental and a control group. Data of the research gathered trough Depression subscale of "Minnesota Multiphasic Personality nventory (MMPI)", "Eysenck Self-Esteem Inventory", and "Revised Felling of Loneliness Scale". As the research employed the Pretest-posttest control group design, the experimental and the control group selected randomly, and have been pretested, and then the Gestalt Therapy has been implemented on experimental group in 8 sessions. At the end, both groups have been post ested. In order to analysis the assumption of the research the MANOV A and subsequent ANOV A have been used and it revealed group gestalt therapy has been decreased depression and loneliness, and increased self-esteem in experimental group, compared to control one.
- انتشار مقاله: 15-06-1385
- نویسندگان: فرحناز بهرامی,منصور سودانی,مهناز مهرابی زاده هنرمند
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اضطراب امتحان,حساسیت زدایی منظم,کارکرد تحصیلی,تحصیلات پدر,شغل پدر
- چکیده: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی روش حساسیت زدایی منظم بر اضطراب آزمون و کارکرد تحصیلی با کنترل تحصیلات و شغل پدر در دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر سال سوم مقطع راهنمایی بهبهان در سال تحصیلی 1385-1386 تشکیل می دهند و حجم نمونه نیز شامل 42 نفر از این دانش آموزان است، که پس از انتخاب به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شده اند. طرح پژوهش، از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و ابزار مورد استفاده آن، معدل نیم سال اول و دوم دانش آموزان، به عنوان کارکرد تحصیلی آنان، و نیز پرسش نامه اضطراب آزمون اسپیل برگر است. پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، ابتدا بر روی هر دو گروه، پیش آزمون صورت گرفت و پس از مداخله آزمایشی (روش حساسیت زدایی منظم) بر روی گروه آزمایشی و اتمام برنامه آموزشی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، افزون بر روش های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار، از روش های آمار استنباطی، همانند واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که روش حساسیت زدایی منظم باعث کاهش اضطراب آزمون و افزایش کارکرد تحصیلی دانش آموزان دختر گروه آزمایشی، در مقایسه با گروه گواه، می شود.
- چکیده انگلیسی: This research probes the effect of systematic desensitization method on test anxiety and academic performance with control the father's education and cupation of third-grade guidance school girl students in Behbahan. The pulation includes all third-grade guidance school girl students in Behbahan. The participants of the study included 42 students suffering from "est anxiety. These students were selected using the multi-phase method. The nstrurnents in this study were Speilberger's Test Anxiety Questionnaire and me average score of the students (educational performance criterion). Besides descriptive statistics, such as mean and standard deviation, nferential statistics like MANOV A were also used for data analysis. The r suIts showed that systematic desensitization method decrease test anxiety and improve educational performance of experimental group, compared with " e control group.
- انتشار مقاله: 15-06-1385
- نویسندگان: کبری کاظمیان مقدم,مهناز مهرابی زاده هنرمند,منصور سودانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره کاربردی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خودکارآمدی جنسی,تعهد زناشویی,صمیمیت زناشویی,سازگاری زوجی,: اسنادهای ارتباطی
- چکیده: این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطهگری صمیمیت زناشویی در رابطهی اسنادهای ارتباطی، خودکارآمدی جنسی و تعهد زناشویی با سازگاری زوجی در یک طرح همبستگی انجام شد. جامعهی این پژوهش شامل تمامی کارکنان دانشگاههای دانشگاه آزاد اسلامی استان خوزستان بود که به صورت اینترنتی و داوطلبانه 282 نفر از کارکنان این دانشگاهها انتخاب شدند. شرکتکنندگان مقیاس صمیمیت زناشویی پرسشنامهی اسنادهای ارتباطی، پرسشنامهی خودکارآمدی جنسی، پرسشنامهی تعهد زناشویی و مقیاس سازگاری زوجی را تکمیل کردند. دادهها و مدل پیشنهادی با استفاده از تحلیل مسیر و نرم افزار آماری 24SPSS- تحلیل گردیدند، و نتایج نشان داد که تمامی ضرایب مسیرهای مستقیم بین متغیرها در مدل معنیدارند و صمیمیت زناشویی در رابطهی اسنادهای ارتباطی، خودکارآمدی جنسی و تعهد زناشویی با سازگاری زوجی نقش واسطهای دارد. در مجموع، میتوان بیان کرد که شناخت و بررسی عواملی که سبب قوام و استحکام خانواده میگردد، میتواند گام مفید در راستای افزایش ثبات زندگی زناشویی باشد.
- چکیده انگلیسی: This study to aim was conducted to investigate mediating role of marital intimacy in relation to relationship attributions, sexual self-efficacy and marital commitment with marital adjustment in a correlational design. The research population consisted of all staff of the Islamic Azad Universities in Khuzestan Province in 2020, that 282, this university internet and voluntary method which. The political pants completed Marital Intimacy Scale, Relation Attribution questionnaire, Sexual Self efficacy Questionnaire, Marital Commitment Questionnaire, and Dyadic Adjustment Scale. The Data and proposed model were analyzed using path analysis and SPSS-24 statistical software. The results showed that, all coefficients of direct paths between variables were statistically significant, and marital intimacy has a mediating role in the relationship between relationship attribution, sexual self-efficacy, and marital commitment with marital adjustment. In sums, can Saied that the recognizing and examining the factors that cause the strength and stability of the family can be a useful step towards increasing the stability of marital life
- انتشار مقاله: 01-10-1399
- نویسندگان: شهریار شهرویی,کبری کاظمیان مقدم,علی خلفی,مهناز مهرابی زاده هنرمند
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره کاربردی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آموزش,کیفیت زندگی,واژههای کلیدی: آموزههای دینی
- چکیده: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش گروهی آموزههای دینی بر کیفیت زندگی و مؤلفههای آن در زوجهای ارجاعی به شعب شوراهای حل اختلاف شهر اهواز بود. جامعهی این پژوهش شامل کلیه زوجهای مراجعهکننده به شعب شوراهای حل اختلاف شهر اهواز در سال 1395 بود، که 16 زوج به صورت داوطلب انتخاب و بهطور تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل واگذار شدند، و به پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. زوجهای گروه آزمایش آموزههای دینی را طی 8 جلسه 90 دقیقهای یک بار در هفته دریافت نمودند. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی مانند تحلیل کوواریانس و نرمافزار آماری 16-SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش آموزههای دینی در مراحل پسآزمون و پیگیری موجب بهبود کیفیت زندگی و مؤلفههای آن در زوجهای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است، بنابراین آموزههای دینی نقش بسزایی در ارتقاء و افزایش کیفیت زندگی زوجها دارد.
- چکیده انگلیسی: The aim of current research was the effective of religious instructions training on quality of life of couples referral to Dispute Resolution Councils Ahvaz city. The population of this research included all couples referred to Dispute Resolution Councils Ahvaz city in the 1395 year, who 16 couples were select using a voluntary sampling method and were assigned randomly into experimental and control groups, and responded to the Quality of Life Questionnaire. The design of this study was quasi - experimental of type pre-test, post-test and follow-up with control group. The experimental group couples received religious training during for 8 session, about 90 minutes, and 1 time per week. Data were analyzed using descriptive and inferential statistical methods such as covariance analysis and software the results showed. That religious instructions training in the post-test and follow-up stages influenced on quality of life of experimental group couples in comparison to control group. Therefore, religious instructions has increased role in improving the quality of life of couples.
- انتشار مقاله: 14-12-1395
- نویسندگان: طیبه فاطمی نیک,منصور سودانی,مهناز مهرابی زاده هنرمند
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: زنان، مامایی و نازایی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: درمان شناختی - رفتاری/,یتیروا روان درمان,ی سندرم پیش از قاعدگی,قاعدگ,ی نشانه
- چکیده: مقدمه: سندرم پیش از قاعدگی کی ی از شا نیتر عی مشکلات زنان است که م ی تواند منجر به کاهش کارایی تحص ،یلی شغل ی و اختلال در روابط ب نی فرد ی شود. بنابرا نی استفاده از برخ ی مداخلات جهت رفع ا نی مشکل ضرور ی به نظر م ی رسد. مطالعه حاضر با هدف بررس ی اثربخش ی روان درمان ی گروه ی شناخت - ی رفتاری/ یتیروا در سندرم پیش از قاعدگی دانشجو انی دختر دانشگاه شه دی چمران اهواز انجام شد . روشکار: مطالعه حاضر یک مطالعه تجربی میدانی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد که از آبان ماه 88 تا دی ماه 89 بر رو ی 40 دانشجو ی دختر ساکن خوابگاه با میانگ نی سن ی 23 ± /3 25 سال انجام شد. افراد مورد مطالعه به روش تصادفی از ب نی 73 دانشجو ی داوطلب دارا ی سندرم پیش از قاعدگی که واجد شرا طی ورود به مطالعه بودند، انتخاب شدند و به طور تصادف ی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. افراد دو گروه پرسشنامه مشخصات فرد ی و مقیاس "فرم ثبت روزانه شدت مشکلات" را در مرحله پیش آزمون تکم لی کردند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه و هر هفته 90 یدق قه، گروه درمان ی را دریافت کردند سپس از هر دو گروه پس آزمون و پ ریگ ی ی گرفته شد . اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. میزان p کمتر از 0 05/ معنی دار در نظر گرفته شد . یافته :ها بر اساس نتایج تحلیل کواریانس، روان درمانی شناختی - رفتاری/ روایتی باعث کاهش معنی داری در نمره کل سندرم پیش از قاعدگی و هر یک از خرده مقیاس های آن در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون (p< /0 001) و پیگیری دو ماهه (p< /0 001) شد . نتیجهگیری: روان درمان ی گروه ی شناخت - ی رفتاری/ در یتیروا کاهش سندرم پیش از قاعدگی مؤثر است.
- چکیده انگلیسی: Introduction: Premenstrual syndrome is one of the most common problems of women that may lead to decrease of academic and job performances and impairment of interpersonal relationships. Therefore, it is essential to use some interventions to resolve this problem. The purpose of this study was to investigate the effects of Group Cognitive-behavioral/narrative therapy of premenstrual syndrome of female students of Shahid Chamran University in Ahvaz. Methods: This experimental field research with pretest and post test was done on 40 female students living in dormitories with the mean age of 23 years (±3.25). They were selected randomly among 73 volunteer female university-students with premenstrual syndrome who were eligible for inclusion. The participants were placed randomly in control and case groups. Two groups completed demographic questionnaire and Daily Rating Severity of problems in pre-test. Case group participated in ten sessions of 90-minute of group therapy per week. Then, Post test and follow up were taken from both groups. Obtained data were statistically analyzed by multivariate analysis of covariance. P value less than 0.05 was considered statistically significant. Results: The result of covariance analysis showed that Group Cognitive-behavioral/narrative therapy has decreased total scores of premenstrual symptoms (p<0/001) and its subscales (p<0/001) in the case group compared to the control group in post-test and follow up stage. Conclusion: Group Cognitive-behavioral/narrative therapy has an effective role in decrease of premenstrual syndrome.
- انتشار مقاله: 24-08-1394
- نویسندگان: ایران دا دو ی,سکینه ایزدی مزیدی,مهناز مهرابی زاده هنرمند
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Fundamentals of Mental Health
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: والدین,نگرش,ناگویی خلقی,دوران کودکی,تروما
- چکیده: مقدمه: پژوهشها دریافتهاند که بین ناگویی خلقی و طیف گستردهای از بیماریها از جمله اختلالات خلقی، اختلالات خوردن، سوءمصرف مواد، بیماریهای قلبیعروقی، بیماری دیابت، آرتریت روماتوئید، بیماری التهابی روده، سرطان، بیماریهای تنفسی و دردهای مزمن، همبستگی مثبت وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر پیشبینی ناگویی خلقی بر اساس تروماهای اوایل زندگی و نگرش نسبت به پدر و مادر است.
روش کار: در این پژوهش همبستگی متعارف در سال 92-1391، نمونهای به حجم 300 نفر (150 دختر و 150 پسر) از دانشآموزان دبیرستانهای شیراز، به روش تصادفی چندمرحلهای انتخاب شد. ابزار مورد استفاده جهت جمعآوری دادهها شامل مقیاس تروماهای اوایل زندگی، مقیاس نگرش نسبت به پدر و مادر، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو بود. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخهی 18 و روش همبستگی متعارف استفاده شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر این است که الگویی از نمرات بالا در دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری توصیف هیجانات با الگویی از نمرات بالا در تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر همبسته هستند (001/0>P). بنابراین، ترکیب دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری در توصیف هیجانات پایین، احتمال وجود تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر را پایین میبرد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، تروماهای اوایل زندگی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر، قادر به پیشبینی دشواری در توصیف و شناسایی هیجانات بوده و واریانس قابل توجهی از شاخص بقا را تبیین میکنند.
- چکیده انگلیسی: Introduction: Recent studies show that there is a positive correlation between alexithymia and a wide range of diseases including mood disorders, eating disorders, substance abuse, cardiovascular diseases, diabetes, rheumatoid arthritis, intestinal inflammation, cancer, respiratory diseases, and chronic pains. The aim of this study is to predict alexithymia on the basis of early trauma and attitudes toward mother and father.
Materials and Methods: In this canonical correlation study in 2012-2013, 300 students (150 girls, 150 boys) were selected via multi stage random sampling in Shiraz high schools. All participants were asked to complete Early Trauma Inventory, Child's Attitude toward Father (CAF) and Mother (CAM) Scales and Toronto Alexithymia Scale (TAS). Data analysis was done using SPSS software version 18 and canonical correlation.
Results: Structural coefficients showed that the pattern of high scores in difficulty identifying feelings and difficulty describing feelings correlate with the pattern of high scores in early trauma, attitudes toward father and attitudes toward mother (P<0.001).. Therefore, our findings show that the combination of low difficulty identifying feelings and low difficulty describing feelings can probably decrease the likelihood of early trauma and attitudes toward father and mother.
Conclusion: In general, the findings show that early trauma and attitudes toward father and mother can predict difficulty identifying feelings and describing feelings and explain a considerable variance of survival index.- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: سیده فاطمه سجادی,مهناز مهرابی زاده هنرمند,نسرین ارشدی,یدالله زرگر,سیده فروغ سجادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Fundamentals of Mental Health
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: والدین,نگرش,ناگویی خلقی,دوران کودکی,تروما
- چکیده: مقدمه: پژوهشها دریافتهاند که بین ناگویی خلقی و طیف گستردهای از بیماریها از جمله اختلالات خلقی، اختلالات خوردن، سوءمصرف مواد، بیماریهای قلبیعروقی، بیماری دیابت، آرتریت روماتوئید، بیماری التهابی روده، سرطان، بیماریهای تنفسی و دردهای مزمن، همبستگی مثبت وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر پیشبینی ناگویی خلقی بر اساس تروماهای اوایل زندگی و نگرش نسبت به پدر و مادر است.
روش کار: در این پژوهش همبستگی متعارف در سال 92-1391، نمونهای به حجم 300 نفر (150 دختر و 150 پسر) از دانشآموزان دبیرستانهای شیراز، به روش تصادفی چندمرحلهای انتخاب شد. ابزار مورد استفاده جهت جمعآوری دادهها شامل مقیاس تروماهای اوایل زندگی، مقیاس نگرش نسبت به پدر و مادر، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو بود. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخهی 18 و روش همبستگی متعارف استفاده شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر این است که الگویی از نمرات بالا در دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری توصیف هیجانات با الگویی از نمرات بالا در تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر همبسته هستند (001/0>P). بنابراین، ترکیب دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری در توصیف هیجانات پایین، احتمال وجود تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر را پایین میبرد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، تروماهای اوایل زندگی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر، قادر به پیشبینی دشواری در توصیف و شناسایی هیجانات بوده و واریانس قابل توجهی از شاخص بقا را تبیین میکنند.
- چکیده انگلیسی: Introduction: Recent studies show that there is a positive correlation between alexithymia and a wide range of diseases including mood disorders, eating disorders, substance abuse, cardiovascular diseases, diabetes, rheumatoid arthritis, intestinal inflammation, cancer, respiratory diseases, and chronic pains. The aim of this study is to predict alexithymia on the basis of early trauma and attitudes toward mother and father.
Materials and Methods: In this canonical correlation study in 2012-2013, 300 students (150 girls, 150 boys) were selected via multi stage random sampling in Shiraz high schools. All participants were asked to complete Early Trauma Inventory, Child's Attitude toward Father (CAF) and Mother (CAM) Scales and Toronto Alexithymia Scale (TAS). Data analysis was done using SPSS software version 18 and canonical correlation.
Results: Structural coefficients showed that the pattern of high scores in difficulty identifying feelings and difficulty describing feelings correlate with the pattern of high scores in early trauma, attitudes toward father and attitudes toward mother (P<0.001).. Therefore, our findings show that the combination of low difficulty identifying feelings and low difficulty describing feelings can probably decrease the likelihood of early trauma and attitudes toward father and mother.
Conclusion: In general, the findings show that early trauma and attitudes toward father and mother can predict difficulty identifying feelings and describing feelings and explain a considerable variance of survival index.- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: سیده فاطمه سجادی,مهناز مهرابی زاده هنرمند,نسرین ارشدی,یدالله زرگر,سیده فروغ سجادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Fundamentals of Mental Health
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: والدین,نگرش,ناگویی خلقی,دوران کودکی,تروما
- چکیده: مقدمه: پژوهشها دریافتهاند که بین ناگویی خلقی و طیف گستردهای از بیماریها از جمله اختلالات خلقی، اختلالات خوردن، سوءمصرف مواد، بیماریهای قلبیعروقی، بیماری دیابت، آرتریت روماتوئید، بیماری التهابی روده، سرطان، بیماریهای تنفسی و دردهای مزمن، همبستگی مثبت وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر پیشبینی ناگویی خلقی بر اساس تروماهای اوایل زندگی و نگرش نسبت به پدر و مادر است.
روش کار: در این پژوهش همبستگی متعارف در سال 92-1391، نمونهای به حجم 300 نفر (150 دختر و 150 پسر) از دانشآموزان دبیرستانهای شیراز، به روش تصادفی چندمرحلهای انتخاب شد. ابزار مورد استفاده جهت جمعآوری دادهها شامل مقیاس تروماهای اوایل زندگی، مقیاس نگرش نسبت به پدر و مادر، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو بود. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخهی 18 و روش همبستگی متعارف استفاده شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر این است که الگویی از نمرات بالا در دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری توصیف هیجانات با الگویی از نمرات بالا در تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر همبسته هستند (001/0>P). بنابراین، ترکیب دشواری در شناسایی هیجانات و دشواری در توصیف هیجانات پایین، احتمال وجود تروماهای دوران کودکی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر را پایین میبرد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، تروماهای اوایل زندگی، نگرش نسبت به پدر و نگرش نسبت به مادر، قادر به پیشبینی دشواری در توصیف و شناسایی هیجانات بوده و واریانس قابل توجهی از شاخص بقا را تبیین میکنند.
- چکیده انگلیسی: Introduction: Recent studies show that there is a positive correlation between alexithymia and a wide range of diseases including mood disorders, eating disorders, substance abuse, cardiovascular diseases, diabetes, rheumatoid arthritis, intestinal inflammation, cancer, respiratory diseases, and chronic pains. The aim of this study is to predict alexithymia on the basis of early trauma and attitudes toward mother and father.
Materials and Methods: In this canonical correlation study in 2012-2013, 300 students (150 girls, 150 boys) were selected via multi stage random sampling in Shiraz high schools. All participants were asked to complete Early Trauma Inventory, Child's Attitude toward Father (CAF) and Mother (CAM) Scales and Toronto Alexithymia Scale (TAS). Data analysis was done using SPSS software version 18 and canonical correlation.
Results: Structural coefficients showed that the pattern of high scores in difficulty identifying feelings and difficulty describing feelings correlate with the pattern of high scores in early trauma, attitudes toward father and attitudes toward mother (P<0.001).. Therefore, our findings show that the combination of low difficulty identifying feelings and low difficulty describing feelings can probably decrease the likelihood of early trauma and attitudes toward father and mother.
Conclusion: In general, the findings show that early trauma and attitudes toward father and mother can predict difficulty identifying feelings and describing feelings and explain a considerable variance of survival index.- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: سیده فاطمه سجادی,مهناز مهرابی زاده هنرمند,نسرین ارشدی,یدالله زرگر,سیده فروغ سجادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه روان شناسی تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تاب آوری,شادکامی,پنج عامل بزرگ شخصیت
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علی پنج عامل بزرگ شخصیت با تابآوری و همچنین آزمون نقش واسطهای تابآوری در رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت و شادکامی انجام پذیرفت. در این پژوهش تعداد 300 نفر (169 دختر و131 پسر) از دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. شرکتکنندگان فرم کوتاه پرسش نامه نئو (NEO-FFI)، مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHI) را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و AMOS-21 انجام شد. بهعلاوه جهت آزمودن مسیرهای واسطهای از روش بوتاستراپ استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که الگوی پیشنهادی دارای برازش نسبتاً خوبی با دادهها میباشد که با انجام اصلاحاتی بهبود یافت. به طور کلی نتایج بیانگر آن بود که چهار ویژگی شخصیتی روانرنجوری، وظیفهشناسی، گشودگی به تجربه و برون گرایی رابطه علی مستقیم با تاب آوری دارند. همچنین این ویژگیهای شخصیتی رابطه علی غیرمستقیم معنیداری با شادکامی از طریق تابآوری نشان دادند.
- چکیده انگلیسی: The aim of this study was to explore the influences of Big Five-Factor personality traits on happiness and to examine the mediating effect of resilience in this relationship. In this research extraversion, neuroticism, open-ness, conscientiousness and agreeableness were considered as precedents of happiness, and resilience was considered as mediator between Big Five Factor traits on happiness. The sample consisted of 300 college students in Shahid Chamran University of Ahwaz that selected via multistage random sampling. Data were collected by NEO-Five-Factor Inventory (NEO-FFI), Connor–Davidson Resilience Scale (CD-RISC) and Oxford Happiness Inventory (OHI). Structural equation model (SEM) through SPSS-21 and AMOS-21 were used for data analysis. Results suggested that model with some modification had good fit with the data. Results from path analyses revealed that resilience partially mediated the association between extraversion, neuroticism, open-ness and conscientiousness with happiness. One of indirect hypotheses of model (the agreeableness toward happiness by mediating resilience) was not confirmed.
- انتشار مقاله: 22-04-1395
- نویسندگان: زهرا قلی پور,سید علی مرعشی,مهناز مهرابی زاده هنرمند,نسرین ارشدی
- مشاهده