در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گونادوترپین جفت اسبسانان,میش لکقشقایی,نرخ آبستنی,نرخ دوقلوزایی,هورمون آزادکننده گونادوتروپینها
- چکیده: به منظور بررسی تأثیر زمانهای مختلف تزریق GnRH بر فعالیتهای تولیدمثلی میشهای لکقشقایی سوپراوولهشده با eCG در فصل پاییز، 60 رأس میش (2 تا 3 ساله و میانگین وزنی 8/1±49 کیلوگرم) انتخاب شدند. چرخه فحلی میشها با اسفنجهای پروژستروندار برای یک دوره 14 روزه همزمان شد. یک روز قبل از خارج نمودن اسفنجها، 400 واحد بینالمللی eCG به صورت درونماهیچهای تزریق شد. سپس میشها بر اساس عدم دریافت (شاهد) یا دریافت GnRH، در روزهای یک، هفت و 12 پس از فحلی به چهار گروه تقسیم شدند و طی دو چرخه فحلی پیاپی، شاخصهای تولیدمثلی مانند نرخ بازگشت به فحلی و نرخ آبستنی اندازهگیری و بین گروهها مقایسه شد. نتایج نشان داد بین گروههای مختلف آزمایشی از لحاظ نرخ بازگشت فحلی، نرخ آبستنی، میشهای زایمانکرده، فکاندیتی و پرولیفیکیسی تفاوتی وجود نداشت (05/0
P). غلظت پروژسترون سرم در میشهای آبستن، زایمانکرده، تکقلوزا و دوقلوزا که پس از فحلی به آنها GnRH تزریق شد، بیشتر از میشهای شاهد بود (05/0>P). بهطور کلی استفاده از GnRH طی روزهای مختلف پس از جفتگیری در میشهای لکقشقایی سبب افزایش غلظت پروژسترون گردید. علاوه بر این نرخ دوقلوزایی در میشهای دریافتکننده GnRH در روز نخست نسبت روزهای هفتم و دوازدهم پس از فحلی بهطور معنیداری بیشتر بود.
- چکیده انگلیسی: In order to investigate the different times of GnRH injection on the reproductive activities of Lake-Ghashghaei ewes supperovulated with eCG in autumn season, 60 ewes (2-3 ages and average body weight 49±1.8 Kg) were chosen. Estrus cycle of ewes were synchronized by progesterone sponges during a 14 days period. One day before removing the sponges, 400 IU of eCG were injected intramuscularly. Then the ewes were divided into 4 groups according to receiving GnRH on different days (one, seven and 12 days) or not receiving GnRH (control) after estrus observation and reproductive indexes such as the rate of return to estrus and pregnancy rate, were measured and compared among different groups in two continuous estrus cycle. The result indicated that there were not any significant differences (P>0.05) in the rate of return to estrus, pregnancy rate, parturation rate, fecundity and prolificacy among treatment groups, but the rate of twin birth was significantly (P<0.05) lesser in the groups, receiving GnRH in 7 and 12 days compared with the group that recieved GnRH in the first day. Serum progesterone concentration in pregnant, delivered, single and twin births ewes that received GnRH were significantly (P<0.05) more than control ewes. In conclusion, GnRH administration during different days after mating increased serum progesterone concentration in Lake-Ghashghaei ewes. Moreover, the rate of twining birth in ewes which received GnRH on the first day, was significantly more compared with using GnRH on 7th and 12th days after estrus.
- انتشار مقاله: 28-06-1397
- نویسندگان: حسین زاهدپور,جواد حبیبی زاد,مهرداد معمار
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,تانن,بلوط,جوجههای گوشتی,متیونین
- چکیده: تأثیر سطوح 0، 15و 20 درصد میوۀ بلوط بهعنوان جایگزین ذرت در جیرههای حاوی متیونین سطح توصیهشده توسط NRC (1994) و دو برابر سطح توصیهشده توسط NRC (1994) بر عملکرد تولیدی مرغ گوشتی با استفاده از 528 قطعه جوجۀ یکروزۀ سویۀ کاب 500 در قالب آزمایش فاکتوریل 3×2 بر پایۀ طرح کامل تصادفی با چهار تکرار و 22 قطعه جوجه در هر تکرار بررسی شد. در همۀ دورههای آزمایش، جوجههای تغذیهشده با جیرههای حاوی 15 و 20 درصد میوۀ بلوط، افزایش وزن کمتر و ضریب تبدیل غذایی بالاتری در مقایسه با پرندگان دریافتکنندۀ جیرۀ بدون میوۀ بلوط داشتند (05/0>P). افزایش سطح متیونین جیره به میزان دو برابر میزان توصیهشده توسط NRC (1994)، مصرف خوراک و افزایش وزن بدن در دورۀ پایانی و کل دورۀ آزمایش را بهطور معنیداری کاهش داد (05/0>P). اثر متقابل معنیداری بین سطح استفاده از میوۀ بلوط و متیونین جیره در مورد فراسنجههای عملکرد مشاهده نشد. استفاده از 20 درصد میوۀ بلوط در جیره بر برخی ویژگیهای استخوان درشتنی تأثیر نامطلوب داشت (05/0>P). بهطورکلی، جایگزینی 15 و 20 درصد ذرت جیره با میوۀ بلوط باعث کاهش عملکرد جوجههای گوشتی شد و افزایش سطح متیونین جیره نتوانست از این وضعیت جلوگیری کند.
- چکیده انگلیسی: The effects of replacing 0, 15 and 20 of corn by percent oak acorn (OA), in diets contacting recommended and twice recommended level of methionine by NRC (1994) on performance of broilers were investigated. 528 one-day-old Cobb 500 broiler chicks in a 2×3 factorial arrangement based on completely randomized design with four replicates of 22 chicks were used. Chicks fed with diets containing 15 and 20 percent OA had lower body weight gain and higher feed conversion ratio compared to those fed with diet without OA, in all experimental periods (P<0.05). The increasing dietary methionine level as Twice as NRC (1994) recommendation reduced feed intake and body weight gain in finisher and overall experimental periods significantly (P<0.05). No significant interaction was observed between dietary OA utilization and methionine for performance parameters. The 20 percent dietary OA utilization had undesirable effect on some tibia characteristics (P<0.05). Generally, the substitution of 15 and 20 percent of dietary corn with OA resulted in reduction in broilers performance and increasing the dietary level of methionine could not prevent this situation.
- انتشار مقاله: 18-11-1395
- نویسندگان: فاطمه ندایی,محمد هوشمند,سیامک پارسایی,مهرداد معمار
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جوجههای گوشتی,عصارۀ آبی و روغنی,ویژگیهای بیوشیمیایی و کیفی گوشت
- چکیده: در این پژوهش تأثیر افزودن سطوح مختلف عصارۀ روغنی و آبی گل بابونه بر کیفیت لاشه و ویژگیهای بیوشیمیایی و کیفی گوشت سینۀ جوجههای گوشتی بررسی شد. بدین منظور 400 قطعه جوجۀ گوشتی سویۀ کاپ 500 به پنج گروه آزمایشی با چهار تکرار ( هر تکرار شامل بیست قطعه جوجه) تقسیم شده و روزانه 85 و 128 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصارۀ آبی گل بابونه و 14 و 21 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصارۀ روغنی گل بابونه بهصورت آشامیدنی به جوجهها خورانده شد. جوجهها (از هر تکرار سه قطعه) در روز 21 و 42 کشتار شده و کیفیت لاشه و ویژگیهای بیوشیمیایی و کیفی گوشت سینه بررسی شد. نتایج نشان داد که میزان چربی خام در گوشت سینۀ جوجههایی که عصارۀ آبی گل بابونه به میزان 85 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دریافت کرده بودند بهطور معنیداری از دیگر جوجهها بیشتر بود )05/0>(P . بازدۀ لاشه در جوجههایی که عصارۀ روغنی گل بابونه دریافت کردند بهطور معنیداری )05/0>(P بیشتر از جوجههای شاهد بود و مزه و تردی گوشت جوجههایی که روزانه 85 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصارۀ آبی گل بابونه دریافت کردند بهتر از جوجههای شاهد بود. بهطورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که هر دو عصارۀ آبی و روغنی گل بابونه باعث تغییر ترکیبهای بیوشیمیایی گوشت سینه شدند ولی تنها عصارۀ آبی گل بابونه باعث بهبود ویژگیهای حسی گوشت شد.
- چکیده انگلیسی: In this research the effects of different levels of oily and aqueous extracts of Chamomile flower on biochemical characteristics and quality of breast meat were examined. Using 400 broiler chicken (Cup 500) in to 5 treatments, with 4 replicates and 20 chickens per replicate chicken were daily treated with 85 and 128 mg per kg body weight aqueous extracts, and 14 and 21 mg per kg body weight of oily extracts in drinking water. In Day 21st and 42nd, (3 chicken per replicate) were randomly slaughtered and biochemical characteristics and quality of breast meat were examined. The results showed that the breast meat of crude fat amount in the chickens treated with 85 mg per kg body weight of aqueous extract, were significantly (P<0.05) higher than the others. The carcass yield in chicken which received oily extracts was significantly (P<0.05) higher than control group. The taste and tenderness of meat in treatment 85 mg per kg body weight of aqueous extract were significantly better than control. In conclusion the results of this study showed that, both of the aqueous and oily extracts of Chamomile flower changed biochemical composition of breast meat but only the aqueous extract improved sensory characteristics of the meat.
- انتشار مقاله: 05-05-1394
- نویسندگان: محمد باقر افشون,علی نقی کشتکاران,مهرداد معمار,فرهاد صمدیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ویتامین E,ملاتونین,اسپرم,خروس,پراکسیداسیون,منی یخ زده
- چکیده: هفتادو دو قطعه خروس 9 ماهه بومی استان فارس به طور تصادفی به 3 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول در برنامه نوری 14 ساعت روشنایی و10 ساعت تاریکی نگهداری شد. گروه دوم در برنامه نوری همانند گروه اول نگهداری شدند و روزانه 3 میلی گرم ملاتونین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به آنها خورانده شد. گروه سوم در برنامه نوری 24 ساعت روشنایی نگهداری شد. از خروسهای هر سه گروه در 4 نوبت در فاصله زمانی 20 روز به روش مالش شکمی اسپرم گیری شد و نمونههای منی هر 8 خروس در هر گروه با هم مخلوط شد. به مخلوط منی خروسهای گروه اول به ترتیب 4 و 8 میکرو گرم در میلی لیتر ویتامین E یا 3 و 6 میلی مولار ملاتونین افزوده شد. آنگاه نمونههای منی خروس های هر سه گروه یخ زده شدند و پس از 2 هفته یخگشایی شدند. ویژگیهای منی مانند pH، جنبایی اسپرم، درصد اسپرم زنده، یکپارچگی غشای1 اسپرم و غلظت مالون دای آلدهاید 2 (MDA) پیش از یخ زدن و پس از یخگشایی اندازه گیری شدند. برهم کنش تیمار و فرآیند یخ زدن تنها برای درصد اسپرم زنده وغلظت MDA معنی دار (05/0>P) بود. افزودن ملاتونین به منی باعث کاهش معنی دار درصد اسپرم زنده نسبت به تیمار شاهد شد در حالی که تنها ویتامین E در غلظت 4 میکرو گرم در میلی لیتر باعث افزایش معنی دار درصد اسپرم زنده نسبت به تیمار شاهد شد. بیشترین و کمترین غلظت MDA به ترتیب در تیمارهای 6 میلی مولار ملاتونین و 4 میکرو گرم در میلی لیتری ویتامین E به دست آمد. یافته های پژوهش کنونی نشان داد که افزودن ویتامین E به منی خروسهای بومی در مقایسه با افزودن ملاتونین به منی، توانست نرخ پراکسیداسیون لیپیدهای غشای اسپرمهای یخ زده را کاهش دهد و باعث بهبود کیفیت منی پس از یخگشایی شود.
- چکیده انگلیسی: Seventy four 9-month-old Fars indigenous roosters were randomly divided into three equal groups. The first group was exposed to 14 hours light and 10 hours darkness. The second group was exposed to the same lighting schedule as the first one and supplemented with 3 mg/kg of body weight edible melatonin daily. The third group was finally exposed to 24 hours of constant light. Semen was collected four times at 20 day intervals through abdominal massage the semen samples of every 8 roosters in each group, being pooled. The pooled semen samples of the first group were supplemented with either 4 vs. 8 mg/ml of vitamin E or 3 vs. 6 mM of melatonin, respectively. The pooled semen samples were frozen, and then thawed after 2 weeks past. Semen characteristics including pH, sperm motility, sperm viability, sperm membrane integrity and Malondialdehyde (MDA) concentration were evaluated before freeze and after thawing. The interaction between the treatment and freezing process was significant (P<0.05) only for MDA concentration and sperm viability. Supplementation of semen with melatonin significantly decreased the sperm viability as compared with the control. Vitamin E (at a concentration of 4 mg/ml) increased sperm viability following thawing as compared with the control. Maximum vs. minimum concentrations of MDA were observed at 6 mM melatonin vs. 4 mg /ml) vitamin E supplementation, respectively. In conclusion, it could be said that vitamin E supplementation in indigenous rooster semen, (as compared with melatonin supplementation) decreases lipid peroxidation in frozen sperm, improvig semen quality following thawing.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: مهرداد معمار,احمد زارع شحنه,سعید زین الدینی,حمید کهرام,محمدجواد ضمیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: IGF-I,بومی,بلوغ,خروس,بیضه
- چکیده: بهمنظور مطالعه تغییرات رشد بیضهها و بیان ژن IGF-I در دوره بلوغ خروسهای بومی فارس، 24 قطعه خروس پنج، شش، هفت و هشت ماهه بهطور تصادفی انتخاب شدند. در هر نوبت نمونهبرداری شش خروس کشتار و نمونههای بافت بیضه برای اندازهگیری میزان فراوانی رونوشت ژن IGF-I و صفات بیومتریک بیضهها جمعآوری شدند. نتایج نشان داد که بیان ژن IGF-I در بیضه خروسهای شش، هفت و هشت ماهه نسبت به خروسهای پنج ماهه افزایش یافت، درحالیکه فراوانی رونوشت این ژن در هفت ماهگی تفاوتی با شش ماهگی نداشت. همچنین، نتایج نشان دادند که وزن بیضههای چپ و راست در هفت و هشت ماهگی نسبت به پنج و شش ماهگی افزایش یافت و بیشینه نسبت طول به عرض بیضه چپ در شش ماهگی و کمینه آن در هفت و هشت ماهگی مشاهده شد ولی این نسبت در بیضه راست در سنین مختلف تفاوتی نداشت. بررسی تغییرات بافتشناسی بیضهها نیز نشان داد که بیشینهی تعداد سلول های سرتولی و لایدیگ در هر دو بیضه چپ و راست مربوط به سن هشت ماهگی بود. بهطور کلی، نتایج نشان داد که فراوانی رونوشت ژن IGF-I در دوره بلوغ خروسهای بومی فارس (پنج تا هشت ماهگی) روندی افزایشی داشت و وزن بیضههای چپ و راست در هفت و هشت ماهگی به بیشترین مقدار خود رسید.
- چکیده انگلیسی: In order to investigate the changes of IGF-I gene transcription during the sexual maturity period of Fars native roosters, 24 roosters in the age of 5, 6, 7, and 8 months were selected randomly. In each date of sampling 6 roosters were slaughtered and testes were collected for evaluation the level of IGF-I gene transcription. The results indicated that IGF-I gene transcription in the testes of 6, 7 and 8-month roosters were increased compared to 5-month roosters while the expression of this gene did not change in 7th months compared to 6th months. The results also indicated that the level of IGF-I gene transcription did not differ significantly in left and right testes in all ages (5th-8th months) but the left and right testes weight increased in 7th and 8th months compared to 5th and 6th months. The maximum and the minimum rates of left testis length to its width were observed in 6th and 8th months respectively but this rate did not change in right testis among different ages. Histological investigation also indicated that the maximum number of Sertoli and Leydig cells in both left and right testes was observed on 8th months. In conclusion the results indicated that the gene transcription of IGF-I had an increasing procedure during the sexual maturity period of roosters (5th-8th months) and weight of the left and right testes reached to their maximum rate in 7th and 8th months.
- انتشار مقاله: 10-07-1398
- نویسندگان: زهرا حشمتی پور,مهرداد معمار,مصطفی محقق دولت آبادی,سید محمد رضا هاشمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیلات
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پونه,پروبیوتیک,لاکتوباسیلوس,قزلآلای رنگینکمان,فلورفنیکل,هیستومورفولوژی
- چکیده: هدف از انجام این پژوهش، تعیین تغییرات فلور طبیعی دستگاه گوارش و توان سامانهی ایمنی خونی ماهی قزلآلای رنگینکمان پس از مصرف پروبیوتیک، پادزیست و عصاره گیاه پونه بود. پژوهش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی شامل 5 تیمار و 3 تکرار انجام شد که در هر تکرار 40 قطعه بچهماهی 22 گرمی قزلآلای رنگینکمان قرار داشت. تیمارهای آزمایش شامل: جیرهی پایه و چهار گروه دیگر به ترتیب با جیره پایه حاوی پادزیست فلورفنیکل؛ 5/0 و یا 1 درصد عصاره پونه و 2/0 درصد پروبیوتیک تغذیه شدند. پس از یک دوره 8 هفتهای، گسترش خونی جهت بررسی ایمنی سلولی، محتویات دستگاه گوارش جهت بررسی شمار باکتریهای مفید و مضر، نمونههای بافت کبد و آبششها جهت بررسی تغییرات هیستومورفولوژیک جمعآوری گردید. نتایج نشان داد که افزودن پادزیست باعث افزایش معنی دار درصد لنفوسیت در مقایسه با گروه شاهد گردید. همچنین درصد منوسیتها به طور معناداری در تیمارهای حاوی عصاره افزایش یافت. شمار کل باکتریهای دستگاه گوارش تغییر معنی داری را نشان نداد، اما شمار باکتریهای لاکتوباسیلوس در تمامی گروههای تغذیه شده با جیره حاوی افزودنی (پادزیست، عصاره و پروبیوتیک) بیشتر از گروه شاهد بود. در گروه دریافت کننده فلورفنیکل، هپاتوسیتها واکوئوله شده و میزان لیپید و گلیکوژن در هپاتوسیتها بیش از حد معمول بود. به نظر میرسد که استفاده از عصاره گیاه پونه، در تغذیه ماهی نه تنها اثر سوئی بر بافت کبد نداشته بلکه ممکن است در بهبود عملکرد کبد و نقش سم زدایی آن مفید بوده و شمار لنفوسیتها و منوسیتها و همچنین شمار باکتریهای لاکتوباسیلوس موجود در دستگاه گوارش افزایش مییابد.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this study was to determine changes in the normal flora of the gastrointestinal tract and blood parameters of rainbow trout after taking probiotics and oregano extract. This study was completely randomized design with 5 treatments and 3 replicates each with 40 fry 22 g of the rainbow trout. Treatments consisted of basal diet, florfenicol, 0.5%, 1% and of oregano extract, 2% Bactocell probiotic. After an 8 week experimental period, blood smear for cellular immunity, content of digestive tract for useful and unusual bacterial counts, the liver and gill for detection of histomrphological changes were collected. The results showed that the number of lymphocytes in antibiotics group was significantly more than that of the control. The percentage of monocyte in extracts treatments increased significantly. Total number of bacteria in the digestive system did not change much, but the numbers of lactic acid bacteria in the treated extract 0.5 and 1% were more than that of the control group. In florfenicol groups, hepatocytes were vacuolated and ratio of lipids and glycogen in hepatocytes were increased. It seems that use of organo extract in fish diet have not bad effects on the liver and gill histology and may show good effects on the liver performance and detoxification roles and increased counts of lymphocytes, monocytes and lactobacillus bacteria in the digestive tract.
- انتشار مقاله: 13-04-1395
- نویسندگان: رضا نقی ها,محمد هوشمند,مهرداد معمار,آریا شفاعی پور,محمد رضا ساعی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات تولیدات دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: حاشیهنویسی ژنومی,ریزآرایه DNA,زیستنشانگر,سایتوکینها
- چکیده: ورم پستان یکی از بیماریهای عفونی غدد پستانی در گاوهای شیری است که در چند دهه اخیر، به عنوان یکی از مهمترین بیماریهایی که منجر به ضرر اقتصادی در صنعت گاو شیری میشود، مورد توجه زیادی قرار گرفته است. وراثتپذیری ورم پستان پایین است و لذا مدیریت اصلاح نژادی آن کار سختی به شمار میرود. با توجه به اهمیت بیماری ورم پستان در مدیریت واحدهای پرورش گاو شیری و ساز و کار مولکولی پیچیده درگیر در این بیماری، استخراج شبکه بین زیستنشانگرهای ترانسکریپتومی ورم پستان با استفاده از دادههای امیکس موجود در گونههایی مثل انسان، که حاشیهنویسی ژنومی قابل اعتمادی دارند، معقول به نظر میرسد. در این پژوهش با استفاده از برازش یک مدل خطی مشابه روی هر ژن یک آزمایش ریزآرایه DNA انجام شده ناشی از استافیلوکوکوس اورئوس بر پستان گاو شیری، فهرستی از ژنهای متفاوت بیان شده یا زیستنشانگرهای ترانسکریپتومی گاوی بهدست آمدند. نتایج نشان داد ژنهای رمز کننده سایتوکینها و کایموکینهای CXCL5، CCL2،CXCL2 ، CXCL3، CXCL8 و SAA3 در اثر ورم پستان ناشی از استافیلوکوکوس اورئوس، بیان متفاوتی داشتند. در این پژوهش با نگاشت مجموعه ژنهای متفاوت بیان شده روی ژنوم انسان، ژنهای ارتولوگ انسان و گاو بهدست آمدند. شبکه زیستنشانگری بهدست آمده از ژنهای ارتولوگ انسان نشان داد که نشانگر APP (Amyloid beta precursor protein) بیشترین درجه ارتباط را با سایر نشانگرهای ترانسکریپتومی دارد. به نظر میرسد از نتایج این پژوهش بتوان در برنامههای اصلاح نژادی و تهیه دارو برای درمان ورم پستان استفاده نمود.
- چکیده انگلیسی: Mastitis, as one of the most economically important cost-driven diseases in dairy cow industry, is an inflammation-driven disease of the bovine mammary gland that in recent decades has casted lots of attention. Mastitis has low heritability; therefore, it is a cumbersome job to manage it from animal breeding point of view. Considering the management of mastitis in dairy farms production and the nature of complex molecular mechanisms involving in this disease, extracting mastitis's transcriptomic biomarkers network using OMICS data due to some well-annotated genomes like human genome, sounds to be entirely compelling. In this research, by fitting a linear model on each gene of a Staphylococcus aureus governed DNA microarray experiment performed in dairy cow udder, a list of differentially expressed genes or biomarkers were obtained. It was dissected that genes encoding cytokines and chemokine's e.g. CXCL5, CCL2 ,CXCL2, CXCL3, CXCL8 shown differentially expressed pattern in staphylococcus aureus driven dairy’s cow mastitis. Biomarker network due to human genome orthologous genes indicated that APP (amyloid beta precursor protein) gene or biomarker shown the maximum degree of connection with other biological transcriptomic biomarkers. The results of this study can be used in breeding programs and drug-targeting studies to cure mastitis.
- انتشار مقاله: 28-12-1395
- نویسندگان: مصطفی قادری زفره ای,فریبا ارجمند,فرهاد صمدیان,مهرداد معمار
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: بیولوژی کاربردی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شهر قم,سودوموناس آئروژینوزا,نمونه پوستی,ژن DHA
- چکیده: پسودوموناس آئروژینوزا می تواند تقریباً در تمام بافت های بدن عفونت ایجاد کند. باکتری می تواند در سوختگی ها، زخم، بافت قرنیه، دستگاه ادراری و ریه ها کلونیزه شده و پس از ورود به خون سبب سپتی سمی و یا ضایعات موضعی در مکان های دیگر بدن شود.. امروزه به دلیل استفاده بی رویه از داروهای موثر بر روی پسودموناس آئروژینوزا این باکتری به شدت در مقابل آنتی بیوتیک ها مقاوم شده است. هدف از این مطالعه جستجوی ژن مقاومت به بتالاکتامها در ایزوله های جدا شده از نمونه های پوستی می باشد.
مواد و روشها:
از تعداد 100 ایزوله سودوموناس که در بانک میکروبی آزمایشگاه تحقیقات میکروبیولوژی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم نگهداری می شد استفاده گردید . پس از کشت و تایید بیوشیمیایی ایزوله ها جهت ردیابی ژن های مذکور ابتدا استخراج ژنوم انجام و سپس با PCR ژن DHA ردیابی شدند.
نتایج:
از تعداد 100 ایزوله 45 ایزوله مقاوم به ایمی پنم بدست آمد که 22 مورد در روش سینرژیستی دبل دیسک مثبت بودند. از این تعداد 6 مورد دارای ژن DHA بودند.
نتیجه گیری:
بروز مقاومت روز افزون در باکتری سودوموناس آئروژینوزا منجر به مشکلات در درمان بیماران شده و گزارش دوره ای حساسیت دارویی جهت درمان اجتناب ناپذیر می باشد.- چکیده انگلیسی: Introduction
Pseudomonas aeruginosa can infect virtually all tissues in the body. this bacteria can be colonized in burns, wounds, corneal tissue, urinary tract and lungs, and after entering blood, cause septicemia or localized lesions in other parts of the body. Today, due to the untapped use of effective drugs On the pseudomonas aeruginosa, this bacterium is strongly resistant to antibiotics. The purpose of this study was to find the gene for resistance to beta-lactams in pseudomonas aeruginosa isolated from skin samples.
materials and methods:
A total of 100 isolates of Pseudomonas were used in Microbiology Bank of Microbiology Research Laboratory of Islamic Azad University of Qom. After cultivation and biochemical confirmation of isolates, genomic extraction was performed first to detect these genes and then detected by PCR with DHA genes.
Results:
45 isolates resistant to imipenem; 22 cases were positive in the double-synergistic disks. Six isolates were positive for DHA gene.
Conclusion:
Increasing resistance to Pseudomonas aeruginosa causes problems in treating patients and a periodic review of drug allergy for inappropriate treatment.- انتشار مقاله: 18-02-1398
- نویسندگان: حوری سادات حجازی,محسن زرگر,مهرداد معماریان
- مشاهده