در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله بیوتکنولوژی کشاورزی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: PCR-SSCP,چندشکلی,ژن IGF-I,بز نژاد مهابادی
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف مطالعه ارتباط چند شکلی ژن IGF-I با صفات رشد و تولید شیر در بزهای نژاد مهابادی به روش PCR-SSCP انجام شد. در این مطالعه از 89 رأس بز و 51 رأس بزغاله نژاد مهابادی موجود در مزرعه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، واقع در کرج با استفاده از لولههای خلاء حاوی EDTA از سیاهرگ وداج خونگیری شد. استخراج DNA از خون با روش نمکی بهینه یافته انجام شد و واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) برای تکثیر قطعه 365 جفت بازی اگزون 4 ژن IGF-I صورت گرفت. برای تعیین چندشکلی نمونهها الکتروفورز محصولات PCR پس از تک رشتهای شدن قطعات (روش SSCP) روی ژل پلیاکریلآمید و رنگآمیزی ژل به روش نیترات نقره انجام شد. نتایج بیانگر وجود دو الگوی باندی متفاوت بود که فراوانی الگوهای ژنوتیپی 1 و 2 به ترتیب 7/65 % و 3/34% بود. آنالیز آماری نشان داد که صفت تولید شیر ارتباط معنیداری با الگوهای باندی دارد P<0.05))، ولی اثر ژنوتیپهای IGF-I بر درصد چربی، پروتئین و شمار سلولهای بدنی معنیدار نبود P<0.05))، همچنین آنالیز دادههای مربوط به صفات رشد، نشان داد که ژنوتیپهای مختلف IGF-I، اثر معنیداری بر وزن تولد، وزن از شیرگیری، افزایش وزن روزانه، مقدار خوراک مصرفی80 روز و وزن نهایی بزغالهها نداشت.
- چکیده انگلیسی: The objective of this sudy was to detection of polymorphis in IGF-1 gene and its association with milk producton and growth traits in Mahabadi goats using PCR-SSCP method. For this purpose, blood samples were taken from 140 (89 mature goats and 51 kiddings) Mahabadi goats reared in the farm of department of animal Scince Tehran University(Karaj). Genomic DNA was extracted from whole blood using modified salting out method.The Polymerase chain reaction (PCR) used to amplify of 326 bp fragment of exon 4 of IGF-I gene. PCR products were electrophoresed on polyacrylamide gel (method SSCP) and stained with silver nitrate method to distinguish different patterns.The results revealed two band patterns.The frequency of two Patterns is 65.7% and 34.2% respectively. The polymorphism of the IGF-I gene were associated with milk production(p<0.05), But fat percent, protein percent, somatic cell count and also birth weight, weaning weight,daily gain, feed intake and final weight among two genotypes were showen not significantly.
- انتشار مقاله: 27-08-1391
- نویسندگان: لیلا قره داغی,حسین مرادی شهر بابک,مصطفی صادقی,مهدی گنج خانلو
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دام و طیور
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسیدهای چرب,دوره آماده به زایش,تولید و ترکیبات شیر,سویای حرارت داده شده
- چکیده: این آزمایش برای بررسی اثر تغذیه منابع مختلف چربی (پروفایل اسید چرب) در دوره آماده به زایش بر روی عملکرد تولیدی و ترکیبات شیرو فراسنجههای خونی در گاوهای شیرده هلشتاین انجام شد. 15 رأس گاو آبستن هلشتاینکه حدود 30 روز به زایش آنها باقی مانده بود انتخاب و در سه گروه 5 رأسی به صورت تصادفی توزیع شدند و با 3 جیرهی غذایی که از لحاظ مقدار پروتئین یکسان ولی از لحاظ منبع انرژی متفاوت بودند، در دوره آماده به زایش تغذیه گردیدند. جیرهی اول جیره بدون مکمل چربی(1)، جیرهی دوم همراه با مکمل پودر چربی(اسیدهای چرب اشباع) (2) و جیرهی سوم همراه با دانهی سویای حرارت داده شده (اسیدهای چرب غیر اشباع) (3) بود. بعد زایش همه گاوها از یک جیره یکسان تغذیه شدند. برای بررسی عملکرد گاوها، تولید و ترکیبات شیر، ماده خشک مصرفی، نمره بدنی گاوها اندازهگیری گردیدند. همچنین نمونه خون در روزهای 21-،14- ،7- ، 1، 7، 14 و 21 مربوط به زایش گرفته شد. ماده خشک مصرفی و نمره بدنی تحت تأثیر مکمل چربی قرار نگرفتند. گاوهای که ازجیرههای همراه با مکمل چربی تغذیه شده بودند در مقایسه با گروه شاهد؛ تولید شیر، مقدار پروتئین، مقدار شیر تصحیح شده بر اساس چربی 5/3 و 4 درصد، مقدار چربی، لاکتوز و پروتئین تولیدی بالاتری داشتند. اما، درصد پروتئین و درصد لاکتوز شیر در گروه شاهد نسبت به دو گروه دیگر به طور معنیداری بالاتر بود. غلظت گلوکز و کلسترول پلاسما در روز زایش و کلسترول در بعد زایش در گروه 3 نسبت به گروه 2 بالاتر بود. همچنین در بعد زایش غلظت گلوکز در گروه یک نسبت به گروه دو به طور معنیداری بالاتر بود.نتایج نشان میدهند که مکملسازی پودر چربی محافظت شده و دانه سویای حرارت داده شده در جیره گاوهای شیری در دوره آماده به زایش سبب افزایش تولید شیر میشوند، علاوه بر این،گاوهای تغذیه شده از جیره همراه با دانه سویای حرارت داده از وضعیت متابولیکی بهتری برخوردار بودند.
- چکیده انگلیسی: This study was carried out to determine the effect of different fatty acids (fatty acid profile) in close – up period on production performance, milk composition and blood parameters of lactating dairy cows. In this study, 15 Holstein cows were selected by the expected date of parturition (around 30 days before calving) and were randomly assigned in three groups with five cows. Three iso-nitrogenous diets differing in energy contents were fed in close up period. Experimental treatments were 1) control (without fat), 2) rumen-protected fat (RF) (saturated fatty acids) and 3) Roasted Soybean (RS) (unsaturated fatty acids). After calving, all cows were fed with similar diets. Cows’ performance, daily milk production, milk composition, dry matter intake, body condition score were recorded. Also blood samples were collected at 7 day intervals in -21, -14, -7, 1, 7, 14, 21 periods of calving. Dry matter intake and body condition score were not affected by fat supplementation. Corrected milk yield based on 3.5 and 4 percentage of fat and milk production, fat, lactose and protein production in cows that were fed fat diet were higher than control cows. But, the percentage of protein and lactose milk in the control group was higher than other groups. Glucose and cholesterol concentration in day of calving and cholesterol concentrate after calving in RS group was higher than RF group. Also glucose concentrate after calving in the control group was higher than RF group. The results indicate that rumen-protected fat and roasted soybean can be supplemented to dairy cows diet to increase milk production, Moreover, roasted soybean supplementation improve metabolic condition in dairy cows.
- انتشار مقاله: 14-01-1395
- نویسندگان: مهدی گنج خانلو,صادق هاشمی,مهدی دهقان بنادکی,ابوالفضل زالی,حمید کهرام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دام و طیور
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ضریب تبدیل غذایی,اکسیداسیون چربی,کروم متیونین,بزغاله مهابادی
- چکیده: این تحقیق به منظور بررسی اثرات مکمل کروم بر عملکرد، پارامترهای خونی، اکسیداسیون چربی عضله راسته و میزان این عنصر در بافتهای بدن بزغالههای نر مهابادی انجام شد. 32 رأس بزغاله مهابادی (4 تا 5 ماهه با میانگین وزن اولیه 2±22 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 سطح از مکمل کرومیم متیونین؛ 1)بدون مکمل، 2) 5/0، 3)1 و 4)5/1 میلیگرم کروم در روز تغذیه شدند. جیره پایه یکسان بود و آزمایش 94روز به طول انجامید. بزغالهها در جایگاه انفرادی قرار گرفته، هر 21 روز وزن کشی شده و در انتهای آزمایش کشتار شدند. میانگین ماده خشک مصرفی و افزایش وزن روزانه تحت تأثیر مکمل کروم قرار نگرفت، در حالی که سطح 5/1 میلیگرم کروم در روز باعث بهبود ضریب تبدیل شد (05/0>P). مکمل کروم تأثیری بر غلظت انسولین و تری گلیسرید در آزمون اپی نفرین نداشت، اگرچه سطح 1500 میکروگرم کروم در روز باعث کاهش پیک غلظت گلوکز خون شد (05/0>P). با افزایش مدت زمان نگهداری گوشت در سردخانه (تا 2 ماه بعد از کشتار)، شاخص اکسیداسیون چربی به طور معنی داری افزایش یافت. مکمل کروم (به خصوص سطح 5/1 میلیگرم کروم در روز) به طور معنی داری باعث کاهش میزان اکسیداسیون چربی عضله راسته در 2 ماه بعد از ذخیره سازی در سردخانه شد (05/0>P). میزان اکسیداسیون در ماه اول تحت اثر مکمل کروم کاهش یافته اما این اثر معنی دار نبود. میزان کروم پلاسما، جگر، کلیه و عضله راسته به طور معنی داری با افزودن کروم متیونین به جیره افزایش یافت (05/0>P). نتایج این آزمایش نشان میدهد که، مکمل کروم باعث بهبود عملکرد، کاهش میزان اکسیداسیون چربی عضله راسته و افزایش محتوای کروم در خون و بافتهای مختلف بزغالههای مهابادی شد.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted to evaluate the effects of chromium supplementation on performance, blood parameters, lipid oxidation of longissimusdorsi muscle (LDM) and tissue chromium in Mahabadi goat kids. Thirty-two male kids (average initial BW of 22 ± 2 kg, 4-5mo) were used in a completely randomized design with four treatments: 1) control (without Cr suppl.), 2) 0.5 mg Cr suppl., 3) 1 mg Cr suppl. and 4) 1.5 mg Cr suppl. as Cr-Met/animal/d. Diets were the same and experimental period was 94 days. Animals were kept in individual pens with self-mangers. Kids were weighed at 21 day intervals and slaughtered at the end of the trial. Dry matter intake and average daily gain were not affected by the chromium supplementation but, feed conversion ratio (FCR) improved in the 1.5 mg Cr/d. Maximum blood glucose concentration during an epinephrine challenge test decreased in the 1.5 mg Cr/d group. However, blood insulin and cortisol remained unaffected. TBARs values of the LDM significantly increased as their storage time increased from 1 to 2 months (P<0.05). It was also found that increasing dietary chromium supplementation, especially 1.5 mg Cr/animal/d, significantly decreased lipid oxidation and TBARs value of LDM after 2 months storage (P<0.05). On the first month of storage, dietary Cr supplement not significantly tended to decrease lipid oxidation of LDM (P<0.1). Chromium contents in plasma, liver, kidney and LDM increased significantly with the addition of Cr-Met in diet (P<0.05). The results of this experiment showed that supplemental Cr improved performance, decreased TBARs value of LDM and increased chromium contents in blood and tissues of Mahabadi goat kids.
- انتشار مقاله: 09-01-1395
- نویسندگان: علی امامی,مهدی گنج خانلو,ابوالفضل زالی,محمد شریفی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گاو شیری,فراسنجههای خونی,نانوذرات سلنیم,شاخص عملکرد کبدی,سدیم سلنیت کلوئیدی
- چکیده: زمینۀ مطالعه: استفاده از منابع مختلف املاح معدنی و اثر این املاح با منابع مختلف بر روی عملکرد متابولیسمی مورد توجه مراکز علمی و تحقیقاتی میباشد.
هدف: هدف از این مطالعه سنتز نانو ذرات سلنیم و بررسی تأثیر این نانو ذرات بر روی فراسنجههای خونی مرتبط با عملکرد کبدی گاوهای شیری هلشتاین در مقایسه با سایر منایع سلنیم بود.
روشکار: این مطالعه در دو مرحله آزمایشگاهی و مزرعهای اجرا گردید. به منظور سنتز نانو ذرات سلنیم از واکنشهای شیمیایی اکسایش – کاهش استفاده شد. با استفاده از تکنیک زتا سایزرتشکیل نانو ذرات سلنیم و عدم تغییر در اندازه این نانو درات در طی زمان اثبات گردید. به منظور آزمایش مزرعهای، 6 راس گاو شیری هلشتاین در قالب طرح چرخشی 28 روزه به شکل مربع لاتین 3*3 با 3 تیمار آزمایشی و تعداد 2 تکرار استفاده شد. دامها در 3 تیمار آزمایشی توزیع گشتند که عبارت بودند از 1) جیره محتوی سدیم سلنیت، 2) جیره محتوی سدیم سلنیت کلوییدی، 3) جیره محتوی نانو ذرات سلنیم. فراسنجههای خونی مرتبط با عملکرد کبدی شامل آلبومین، بیلیروبین و کلسترول کل در آزمایش حاضر اندازه گیری شدند. همچنین در طول دوره آزمایشی مقدار ماده خشک مصرفی دامها اندازه گیری شد.
نتایج: میزان کلسترول پلاسمای خون در گروه گاوهای تغذیه شده از سدیم سلنیت کلوئیدی بیشتر از گروه گاوهای تغذیه شده از نانو ذرات سلنیم بود (01/0=P). مقدار بیلیروبین (04/0=P) و آلبومین پلاسما (03/0=P) در گاوهای گروه سه پایینتر از گروه یک بود. ماده خشک مصرفی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت.
نتیجهگیری نهایی: با توجه به نتایج فوق به نظر میرسد که مکمل نانو ذرات سلنیم در مقایسه با دو منبع دیگر سبب بهبود فراسنجههای خونی مرتبط با شاخص کبدی و در نتیجه عملکرد کبدی و در نهایت بهبود وضعیت سیستم ایمنی گاوهای شیری شده است.- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Application of different source of minerals and their effect on metabolic performance a current issue in animal science and research centers.
OBJECTIVES: The objective of this study was synthesis of selenium nanoparticles and to investigate its effect compared with other selenium sources on the blood parameters associated with the liver functional index of Holstein dairy cow.
METHODS: This study was conducted in two phases: laboratory and farm. Oxidation-reduction chemical reactions were used to synthesize selenium nanoparticles. The formation and non-change of Se nanoparticles size were confirmed by particle size analyzer. In order to perform farm experiment, 6 dairy cows were allocated into three treatments and 2 replicates in a 3×3 Latin square experiment with 28 days change over the period. The animals were distributed to three treatment groups. Treatments (diets) were 1) control (sodium selenite source), 2) colloid sodium selenite and 3) selenium nanoparticles. Blood parameters associated with the liver functional index, including albumin, bilirubin and total cholesterol were measured in the present experiment. Also, dry matter intake of cows was recorded.
RESULTS: The blood plasma cholesterol of cows fed the colloidal sodium selenite was higher than cows fed the selenium nanoparticles (P-Value =0.01). The blood serum albumin (P-Value =0.03) and bilirubin levels (P-Value =0.04) were lower in group 3 compared with group 1. Dry matter intake was not affected by treatments.
CONCLUSIONS: According to the results of this experiment it seems selenium nanoparticles supplementation improves blood parameters associated with the liver functional index, which can better improve immune system of dairy cows than two other sources of selenium.- انتشار مقاله: 09-04-1398
- نویسندگان: صادق هاشمی,مهدی گنج خانلو,کامران رضایزدی,ابولفضل زالی,روناک رفیع پور,منوچهر امینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: امگا-3,بزغاله مهابادی,تعداد دفعات خوراک,حساسیت به انسولین,نرخ زدودگی گلوکز
- چکیده: زمینه مطالعه: تحقیقات گذشته نشان داده امگا-3 و سطوح بالا مصرف خوراک تأثیر مثبت بر حساسیت به انسولین در بافتها داشته است. هدف: این مطالعه به منظور بررسی اثر مکمل چربی امگا-3 بر متابولیسم گلوکز و انسولین در بزغالههای مهابادی انجام شد. روش کار: تعداد 28 راس بزغاله مهابادی (3 تا 4 ماهه با میانگین وزن اولیه kg 5± 17) در قالب طرح فاکتوریل با 4 تیمار مورد استفاده قرار گرفتند. جیره پایه یکسان بود و بزغالهها با 4 تیمار، 1) اشباع دو بار در روز، 2) اشباع چهار بار در روز، 3) دو در صد مکمل امگا-3 دو بار در روز، 4) دو درصد مکمل امگا-3 چهار بار در روز ، به صورت انفرادی به مدت 90 روز تغذیه شدند. در روز 70 تست تحمل گلوکز وریدی بعد 20 ساعت محرومیت غذایی انجام شد. نمونهگیری از خون در زمانهای 15-،10-،5-،5، 10،15، 20، 30، 45، 60، 120، 180 انجام شد و دادهها با استفاده از نرم افزار SAS آنالیز شدند. نتایج: در این آزمایش مکمل امگا-3 بر روی نرخ زدودگی گلوکز(CR) اثر معنیداری داشت (0.05>p). از طرفی افزایش تعداد دفعات خوراک اثر معنیداری بر روی نرخ زدودگی گلوکز (CR) و زمان رسیدن به نصف غلظت حداکثر گلوکزداشت (0.05>p). افزایش تعداد دفعات خوراک باعث معنیدار شدن پاسخ به انسولین گردید (0.05>p). نتیجهگیری نهایی: این آزمایش نشان میدهد که مصرف مکمل امگا-3 در سطح تغذیهای بالا باعث بهبود وضعیت متابولیسم گلوکز و انسولین میگردد.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Previous studies have shown that high intake and level of omega-3 have a positive impact on insulin sensitivity in the tissues. OBJECTIVES: This study investigated the effect of omega-3 fat supplementation on glucose metabolism and insulin in Mahabadi kid. METHODS: Twenty-eight Mahabad goat kids (3 to 4 months, with an average initial weight of 17 ± 5 kg) were randomly assigned to four dietary treatments with a 2 × 2 factorial arrangement, with 2 types of feeding frequency (twice or 4 times in a day) combined with 2 types of fat (saturated fat and fish oil in 2% of DM) to investigate the effect of omega-3 fat supplementation and feeding time frequency on glucose and insulin metabolism. Goats were fed individually for 90 days. On day 70 an intravenous glucose tolerance test was performed after 20 hours of food deprivation. Blood samples were collected at -15, -10, -5, 5, 10, 15, 20, 30, 45, 60, 120 and 180 min after glucose injection. Data were analyzed using the SAS GLM procedure. RESULTS: The IVGTT indicated that Omega-3 supplementation had a significant effect (p<0.05) on glucose clearance rate (CR). On the other hand, with increasing feeding frequency, kids had higher glucose clearance rate (K) and lower glucose half-life. CONCLUSIONS: The results suggested that dietary supplementation with omega-3 fat and increased feeding frequency of diet improved glucose and insulin metabolism.
- انتشار مقاله: 30-04-1395
- نویسندگان: سارا عطایی نظری,مهدی گنج خانلو,ابوالفضل زالی,منوچهر امینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسیدهای چرب,دوره آماده به زایش,عملکرد تخمدانی,دانه سویای حرارت داده شده
- چکیده: زمینه مطالعه: استفاده از منابع مختلف چربی و اثر اسیدهای چرب بر روی عملکرد تخمدان از موضوعاتی روز مراکز علمی و تحقیقاتی میباشد. هدف: هدف از انجام این آزمایش بررسی تأثیر تغذیه منابع مختلف چربی (از لحاظ پروفایل اسید چرب) در دوره آماده به زایش بر سنجش جمعیت و اندازه فولیکولهای تخمدان و فراسنجههای خونی مرتبط با وضعیت انرژی بدن در پس از زایش در گاوهای هلشتاین بود. روش کار: بدین منظور 15 رأس گاو شیری هلشتاین انتطار به زایش (حدود 30 روز به زایش) انتخاب و به صورت تصادفی در هریک از 3 تیمارآزمایشی توزیع گشتند که شامل 1) کنترل ( منبع کربو هیدراتی)، 2) مکمل پودر چربی (محتوی اسیدهای چرب اشباع) و 3) سویای حرارت داده شده (محتوی اسیدهای چرب غیر اشباع) بودند. برای بررسی وضعیت متابولیکی گاوها در دوره گذار، نمونه خون از همه گاوها در روزهای 21-، 14-، 7-، 1، 7، 14، 21 مربوط به زایش گرفته شد همچنین ماده خشک مصرفی و نمره بدنی دامها نیز اندازهگیری گردید و برای بررسی عملکرد تخمدانی، گاوها در 2 دوره 10 روزه بعد از زایش مورد اولتراسونوگرافی تخمدان قرار گرفتند. نتایج: تفاوت معنیداری در غلظت گلوکز و کلسترول در بین تیمارها مشاهده گردید. همچنین در دوره اول اولتراسونوگرافی تعداد کلاسهای فولیکولی بزرگ از لحاظ عددی در گاوهای تغذیه شده با مکملهای چربی نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. در دوره دوم نیز تفاوت معنیداری بین 3 گروه تیماری مشاهده نشد. نتیجهگیرینهایی: با توجه به نتایج این آزمایش به نظر میرسد اسیدهای چرب غیر اشباع برای بهبود دادن وضعیت انرژی و نهایتاً عملکرد تخمدان مزیت بیشتری نسبت به اسیدهای چرب اشباع دارند.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Application of different sources of fatty acids and their effect on ovarian performance is a current issue in animal science and research centers. OBJECTIVES: The purpose of this study was to determine the effect of different fatty acids in close-up period on population and size of follicles and measuring blood parameters related to the energy state of the body after calving of lactating dairy cows. METHODS: In this study 15 Holstein cows were selected by expected date of parturition (around 30 days before calving) and assigned them randomly within treatments diets. The diets were formulated to be isonitrogenous. Cows were fed 1) control (carbohydrate source), 2) Rumen-protected fat (RF) (saturated fatty acids) and 3) Roasted Soybean (RS) (unsaturated fatty acids). Blood sample was collected at 7 day intervals in -21, -14, -7, 1, 7, 14, 21 periods of calving. Also dry matter intake and body condition score cows were recorded. Ovarian activity was monitored by daily transrectal ultrasound scanning from 30 to 40 and 61 to 70 DIM. RESULTS: Average plasma glucose and cholesterol concentration were significantly different among treatment groups. Numerically, follicular classes were higher in cows, fed with fat diet compared with control group. CONCLUSIONS: According to the results of this experiment, it seems that application of polyunsaturated fatty acids, to improve the energy and ultimately the function of the ovaries, has more advantage than saturated fatty acids.
- انتشار مقاله: 17-10-1393
- نویسندگان: صادق هاشمی,مهدی گنج خانلو,مهدی دهقان بنادکی,ابوالفضل زالی,امیر اکبری,منوچهر امینی,احمد پور اکبری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آهن,مدلهای غیرخطی,مرغ مادر گوشتی,برآورد نیاز
- چکیده: زمینه مطالعه: تاکنون تحقیقی در زمینه نیاز آهن مرغهای مادر گوشتی انجام نشده است. هدف: آزمایش برای تعیین نیاز آهن مرغ مادر گوشتی با استفاده از مدلهای غیر خطی انجام شد. روش کار: 48 قطعه مرغ مادر گوشتی( سویه کاب 500) به صورت انفرادی در قفسهای گالوانیزه قرار گرفتند. مرغها مدت 3 هفته جهت تخلیه ذخایر آهن تغذیه شدند. در 62 هفتگی، مرغها به صورت تصادفی به 4 تیمار (ppm82 ،67،52 ،37 آهن) با 4 تکرار اختصاص یافتند. وزن بدن، تولید تخممرغ و وزن تخممرغ در طول 6 هفته آزمایش اندازهگیری شدند. نتایج: بر اساس نتایج حاصل از مدل خط شکسته میزان نیاز آهن برای صفات سرانه تولید تخممرغ، وزن تخم مرغ، وزن توده تخممرغ، میزان آهن کبد، سرم، مغز استخوان، طحال و تخم مرغ به ترتیب ppm65، 62، 54، 72، 57، 63 و 64 بود. آهن مورد نیاز برآورد شده با استفاده از مدل لوجستیک برای صفات میزان آهن کبد، طحال، سرم خون و مغز استخوان به ترتیب ppm66، 53، 129 و 58 بود. مدل نمایی میزان نیاز آهن را برای صفات وزن تخممرغ، میزان آهن کبد، طحال، سرم خون و مغز استخوان به ترتیب ppm62، 96، 70، 73 و 111 برآورد کرد. بر اساس مدل تابعیت درجه دو نیز میزان نیاز آهن برای صفات سرانه تولید تخممرغ، وزن تخم مرغ، میزان آهن کبد، سرم، مغز استخوان، طحال و تخم مرغ به ترتیب ppm 65،66،71،220،51،70 و 62 بود. در میان 4 مدل مورد استفاده، با توجه به پایین بودن واریانس بین نیازهای برآوردی، مدل خط شکسته برآورد دقیقتری از نیاز آهن داشت. نتیجهگیری نهایی: نیاز آهن در مرغهای مادر گوشتی در اواخر دوره تولید بیش از میزان توصیه شده (راهنمای پرورش کاب 500، ppm 55) است.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: No study has been conducted on iron requirements of broiler breeder hens until now. OBJECTIVES: The purpose of the present study was to determine the iron requirement of broiler breeder hens using nonlinear models. METHODS: Forty eight (Cobb 500) broiler breeder hens were individually placed in galvanized wire cages. In order to depletion of hens iron reserved, hens were offered a semi purified iron deficient diet for 3 weeks. At 62 week of age, Hens were randomly allocated to 4 dietary treatments (37, 52, 67, 82 ppm of diet iron) with 4 replicates. Body weight gain, egg production and egg weight were measured during 6 weeks experimental period. RESULTS: The results showed that the estimated iron requirement for egg production(H.H), egg weight, iron content of the liver, blood serum, bone marrow, spleen and egg yolk were 65, 62, 54, 72, 57, 63, 64 ppm respectively. The logistic model was fitted to iron content of liver, spleen, serum and bone marrow, suggested that iron requirement were equal to 66, 53, 129, 58 ppm respectively. Fitted exponential model estimated iron requirement for egg weight, iron content of liver, spleen, serum and bone marrow were 62, 96, 70, 73, 111 ppm respectively. Also based on the quadratic equation models, estimated iron requirement for egg production(H.H), egg weight, iron content of the liver, blood serum, bone marrow, spleen and egg yolk were 65, 66, 71, 220, 51, 70, 62 ppm respectively. Among the four models used, the broken line model is more accurate in estimating the required iron than other models due to the low variance between estimated requirements. CONCLUSIONS: Results indicated that value recommended by primary breeder (Cobb 500 management guide, 55 ppm) is lower than values obtained in present study.
- انتشار مقاله: 24-08-1392
- نویسندگان: محمود عباسی,مجتبی زاغری,مهدی گنج خانلو
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسیدهای چرب امگا-3,روغن ماهی,مقاومت به انسولین,لیپولیز
- چکیده: زمینه مطالعه: گاوهای شیری امروزی به دلیل انتخاب ژنتیکی صورت گرفته در سالهای گذشته به منظور تولید شیر بیشتر نسبت به گذشته به انسولین مقاومتر شدهاند و همین امر باعث لیپولیز گسترده در بافت چربی و آزادسازی مقادیر زیادی از اسیدهای چرب غیر استریفیه به جریان خون میشود که سر منشأ بسیاری از ناهنجاریهای دیگر میباشد. هدف: توانایی اسیدهای چرب امگا-3 متوسط زنجیر منابع گیاهی و بلند زنجیر روغن ماهی در پیشگیری از مقاومت به انسولین در آدیپوسیتهای کشت داده شده مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این آزمایش اسیدهای چرب روغنهای مختلف صابونی شده و به منظور ایجاد ترکیبهای مورد نظر از اسیدهای چرب با نسبتهای مختلف باهم مخلوط شدند. ترکیبهای مورد نظر عبارت بودند از: 1) اسیدهای چرب کاملاًً اشباع (SFA)، 2) اسیدهای چرب اشباع + اسیدهای چرب غیر اشباع امگا-6 / امگا-3 از منابع گیاهی متوسط زنجیر با نسبت 1 به 1 (SFA-MC 1:1) و 3) اسیدهای چرب اشباع + اسیدهای چرب غیر اشباع امگا-6 / امگا-3 از منابع دریایی بلند زنجیر با نسبت 1 به 1 (SFA-LC1:1). آدیپوسیتها در حضور تیمارهای آزمایشی کشت داده شده و از اپی نفرین برای تحریک لیپولیز استفاده شد و با افزودن انسولین به همراه اپی نفرین توانایی آن در پیشگیری از لیپولیز سنجیده شد. برای تعیین شدت لیپولیز غلظت گلیسرول در محیط کشت اندازهگیری شد. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که اسیدهای چرب اشباع مقاومت به انسولین را در آدیپوسیتها القا کردند به طوری که در تیمار SFA انسولین در هیچ غلظتی از افزایش لیپولیز ناشی از اپی نفرین جلوگیری نکرد. اسیدهای چرب امگا-3 از منبع روغن ماهی به طور مؤثری از توسعه مقاومت به انسولین در آدیپوسیتها پیشگیری کرد به طوری که با افزایش غلظت انسولین در محیط کشت توانایی اپی نفرین در تحریک لیپولیز رو به کاستی نهاد. اسیدهای چرب امگا-3 متوسط زنجیر از منابع گیاهی این توانایی را از خود نشان ندادند. نتیجه گیری نهایی: اسیدهای چرب امگا-3 از منبع روغن ماهی حساسیت به انسولین را در آدیپوسیتهای گاوی افزایش داد ولی اسیدهای چرب امگا-3 منابع گیاهی این توانایی را نداشت.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: The modern dairy cows, due to intensive selection for higher milk production during past decades, have become more resistant to insulin. Accompanied with DMI depression in per parturient dairy cow, insulin resistance may lead to a massive release of non-esterified fatty acids (NEFA) to bloodstream which might act as a start point for development of other diseases. OBJECTIVES: The purpose of this study was to investigate potentiality of long chain polyunsaturated fatty acid (LCPUFA) of marine or polyunsaturated fatty acids (PUFA) of plant origin to correct the insulin resistance induced by saturated fatty acids in cultured bovine adipocytes. METHODS: Fatty acids from different oils were isolated using KOH and were mixed together with different proportions to obtain the following profiles: 1) saturated fatty acids (SFA); 2); saturated fatty acids+n-6/n-3 PUFA (medium chain) at ratio of 1:1 (SFA-MC1:1)and3) saturated fatty acids + n-6/n-3 PUFA (long chain) at ratio of 1:1 (SFA-LC 1:1). Adipocytes were cultured for 48 in the presence of treatments and after the incubation period an epinephrine challenge was applied to stimulate lipolysis. In the adjacent culture plates for each treatment insulin was added along with epinephrine challenge in different concentrations to test sensitivity of adipocytes to insulin. After conducting insulin sensitivity test, a sample was taken from culture media and analyzed for glycerol concentration as an index of lipolysis. RESULTS: Results indicated that saturated fatty acids effectively induced insulin resistance in adipocytes. Long chain polyunsaturated fatty acids from fish oil had a significant preventive effect on insulin resistance induced by saturated fatty acids so that increasing insulin concentration linearly increased the response of adipocytes to insulin in treatment LC-SFA 1:1. Shorter chain n-3 polyunsaturated fatty acids of plant origin did not show such effects on insulin sensitivity in adipocytes. ConclusionS: n-3 fatty acids from fish oil improved bovine adipocyte sensitivity to insulin but shorter chain n-3 fatty acids did not show this ability.
- انتشار مقاله: 29-07-1394
- نویسندگان: مهدی اسلامی زاد,مهدی دهقان بنادکی,مهدی گنج خانلو
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ضریب تبدیل غذایی,کیفیت گوشت,هماتولوژی,کروم متیونین,بزغاله مهابادی
- چکیده: تحقیقات گذشته نشان داده که عنصرکروم برای رشد و سنتز پروتئین ضروری است. هدف: بررسی اثرات سطوح مختلف مکمل کروم متیونین بر عملکرد تولید، کیفیت گوشت و شاخصههای هماتولوژی بزغاله. روش کار: 32 رأCس بزغاله نر نژاد مهابادی4 تا 5 ماهه و با میانگین وزن اولیه kg 2±22، در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار(سطوح مختلف مکمل کرومیم متیونین) مورد استفاده قرار گرفتند. بزغالهها با 4 سطح مکمل کروم شامل: صفر (تیمار شاهد)، ((ugCr/kgDM 500، 1000 و 1500 از مکمل کروم کلیت شده با متیونین به صورت انفرادی و به مدت 100 روز تغذیه شدند. بزغالهها هر 21 روز وزن کشی شده و در روز 75 آزمایش به منظور تعیین پارامترهای هماتولوژی خون گیری به عمل آمد. در انتهای آزمایش بزغالهها کشتار و خصوصیات کیفی گوشت عضله راسته با اندازه گیری رنگ، نیروی برش، ترکیب شیمیایی، نگهداری آب و pH مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: میانگین ماده خشک مصرفی و افزایش وزن روزانه تحت تأثیر مکمل کروم قرار نگرفت(05/0>p)، در حالی که سطح ((ug/kgDM1500 کروم بـاعـث بهبود ضریب تبدیل شد(05/0<p.) مکمل کروم باعث افزایش تعداد گلبولهای سفید خون شد(05/0<p)، اما اثری بر دیگر پارامترهای همـاتـولـوژی خـون نـداشـت (05/0>p.) مکمل کروم تأثیر معنیداری بر محتوی خاکستر، رطوبت، چربی، اُفت حاصل از پخت، تولید شیرابه و همچنینpH عضله راسته نداشت (05/0>p.) اگرچه مکمل کروم باعث افزایش شاخصهای رنگ و محتوی پروتئین عضله راسته شد (05/0<p.) میزان نیروی برش عضله راسته به طور نسبی تحت تأثیرمکمل کروم کاهش یافت (1/0p<.) نتیجه گیری نهایی: نتایج نشان میدهد که استفاده از مکمل کروم متیونین در جیره غذایی بزغاله میتواند باعث بهبود عملکرد، کیفیت گوشت و افزایش تعداد گلبولهای سفید خون شود.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Previous research has shown that Cr is needed for growth and protein synthesis. ObjectiveS: This study was carried out to determine the effects of supplementing chromium-methionine (Cr-Met) on performance, hematologic characteristics and meat quality parameters in kids. Methods: Thirty-two male kids (average initial BW of 22 ± 2 kg, 4mo) were used in a completely randomized design with four treatments: 1. control (without Cr), 2. 500, 3. 1000 and 4. 1500 ug Cr/kg of Cr-Met diet. The animals were kept in separate pens for 100 days. Kids were weighed at 21 day intervals and blood samples drawn on 75 day of the experiment were analyzed for hematologic characteristics. Kids were slaughtered at the end of the trial, and meat quality parameters (Warner-Bratzlershear force, color, chemical composition, water retention and pH) of longissimus dorsi muscle (LDM) were studied. Results: The average of dry matter intake and daily gain weight were not affected by chromium supplementation (p>0.05) but, feed conversion ratio (FCR) improved in 1500 ug Cr/kg group. Chromium supplementation increased total white blood cell count (p<0.05) although, the other hematologic parameters were not affected by Cr-Met (p>0.05). Addition of different levels of (Cr-Met) failed to significantly effect on lightness (L*), pH, moisture (%), intramuscular fat (%), cooking loss and drip loss percentage (p>0.05). Chromium supplementation increased redness (a*), yellowness (b*), chroma, hue angle and crude protein content(%) of LDM (p<0.05). Supplemental Cr decreases Warner-Bratzlershear force of LDM (p<0.1). ConclusionS: These results indicate that Cr-Met diet improved performance, meat quality and increased white blood cells in Mahabadi goat kids.
- انتشار مقاله: 16-03-1393
- نویسندگان: علی امامی,مهدی گنج خانلو,ابوالفضل زالی,امیر اکبری افجانی,منوچهر امینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه محیط زیست جانوری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پروار,آمیخته گری,بره,خصوصیات لاشه,لری بختیاری,رومانوف
- چکیده: هدف از این مطالعه مقایسه عملکرد پروار و خصوصیات لاشه در برههای لریبختیاری و آمیختههای لریبختیاری-رومانوف بود. به این منظور تعداد 14 راس بره نر نژاد لریبختیاری و 14 راس بره نر آمیخته رومانوف- لریبختیاری انتخاب و عملکرد پروار آن ها به مدت 100 روز در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. برهها در طول دوره پروار با جیرهای کاملا مخلوط حاوی 70 درصد کنسانتره و 30 درصد علوفه تغذیه شدند. خوراک مصرفی به صورت روزانه و وزن کشی به صورت ماهیانه اندازه گیری شد. در پایان دوره پروار نسبت به کشتار برهها و تجزیه لاشه اقدام شد. نتایج حاصل از عملکرد پروار نشان داد آمیخته گری اثر معنی داری بر ماده خشک مصرفی، وزن نهایی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل نداشت. هم چنین بررسی صفات لاشه نشان داد اثر آمیخته گری بر وزن گرم لاشه، بازده لاشه و درصد شکمبه خالی، ریه، کبد و طول لاشه معنیدار نبود، ولی نسبت قلب، کلیه و چربی داخلی تحت تاثیر نژاد قرار گرفت (0/05 >P). هم چنین اثر ژنوتیپ بر سطح مقطع عضله راسته معنی دار بود (0/05>P). آمیخته گری اثر معنی داری بر میانگین درصد سر دست، ران، سرسینه، قلوه گاه و راسته داشت (0/05>P) و سبب افزایش آن ها گردید. در مجموع اگر چه آمیخته گری اثر معنی داری روی فراسنجه های مربوط به عملکرد پروار نداشت ولی سبب بهبود در نسبت اجزای لاشه شد.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this study was to compare feedlot performance and carcass characteristics in Lori-bakhtiari and Romanov-Lori bakhtiari crossbred male lambs. In this opinion, 14 Lori bakhtiari and 14 Romanov- Lori bakhtiari male lambs were selected and their feedlot performance was studied in a completely random design during 100 days of trial. Lambs were fed by a total mixed ration (TMR) with forage to concentrate ratio of 30:70 in diets. Feed intake was recorded daily and the lambs were weighted monthly. At the end of the experiment, lambs were slaughtered and carcass analysis was done. The results of feedlot performances showed that crossbreeding had no significant effect on dry matter intake, final live weight, average daily gain and feed conversion ratio. Studying the carcass characteristics showed that crossbreeding had no significant effect on the warm carcass weight, empty rumen, lung and liver percent and carcass length (p>0.05), but the percent of heart, kidney and the internal fat weight were significantly affected by crossbreeding (p<0.05). The effect of genotype on the longissimus dorsi muscle area was significant also (p<0.05). Crossbreeding had a significant effect on the percentage of shank, round, brisket, flank and sirioin (P<0.05) and increased them. In general, although the effect of crossbreeding was not significant on the feedlot performance parameters, but improved the proportion of carcass components.
- انتشار مقاله: 20-03-1399
- نویسندگان: مهدی افتخاری,ابوالفضل زالی,سولماز ساعدی,مهدی گنج خانلو,امیر رضا صفایی
- مشاهده