در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت اراضی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تغییر اقلیم,کشاورزی,گرمایش جهانی,نیترات سازی,نیترات زدایی
- چکیده: انتشار گازهای گلخانهای دی اکسید کربن (CO2)، نیتروز اکساید (N2O) و متان (CH4) به آتمسفر و اثرات آنها بر تغییر اقلیم یکی از بزرگترین نگرانیهای امروزی است. فعالیتهای کشاورزی به دلیل تأثیر قابل توجه بر پویایی کربن و نیتروژن، دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر انتشار گازهای گلخانهای از خاک میباشد. نیتروز اکساید گاز گلخانهای قوی بوده و پتانسیل گرمایش جهانی آن 298 برابر بیشتر از دی اکسید کربن است. بیشترین میزان انتشار نیتروز اکساید مربوط به فعالیتهای کشاورزی بوده و به طور عمده از طریق فرآیندهای نیتراتسازی و نیتراتزدایی در خاکها اتفاق میافتد. عوامل مختلف زیست محیطی و مدیریتی تأثیر قابل توجه بر تشکیل و انتشار این گاز گلخانهای دارند. این مقاله مروری، قابلیت روشهای مختلف مدیریت زراعی را برای کاهش انتشار نیتروزاکساید از خاکهای کشاورزی ارزیابی میکند. مدیریت صحیح بقایای گیاهی، بکارگیری روشهای نوین خاکورزی حفاظتی و آبیاری و همینطور گنجاندن محصولات لگوم در تناوب از جمله راهکارهای موثر در کاهش انتشار نیتروز اکساید هستند. همچنین بهبود کارایی مصرف نیتروژن با استفاده از بازدارندههای نیتراتسازی، اورهآز و کودهای آهسته رهش منجر به کاهش تشکیل و انتشار این گاز میگردد. تشخیص منشأ انتشار نیتروز اکساید با استفاده از فناوریهای نوین نیز اهمیت قابل ملاحظهای در انتخاب و اجرای عملیات زراعی مطلوب و در نتیجه جلوگیری از انتشار بیشتر این گاز گلخانهای دارد. بنابراین با توجه به پتانسیل قابل توجه مدیریت صحیح زراعی در کاهش انتشار این گاز، بکارگیری و عملیاتی نمودن هر یک از راهکارهای مدیریتی ارائه شده در این مقاله میتواند سهم قابل توجهی در کاهش انتشار گاز گلخانهای نیتروزاکساید از خاک و در نتیجه جلوگیری از پدیده تغییر اقلیم و گرمایش جهانی و همچنین افزایش تولید پایدار محصولات کشاورزی به دنبال داشته باشد.
- چکیده انگلیسی: A major concern in our modern world is the emission of the greenhouse gases carbon dioxide (CO2), nitrous oxide (N2O), and methane (CH4) into the atmosphere and their effects on climate change. Due to their significant impacts on carbon and nitrogen dynamics, agricultural activities have both direct and indirect effects on soil greenhouse emissions. Nitrous oxide is a potent greenhouse gas with a global warming potential of 298 times that of carbon dioxide. Most N2O emissions are agriculturally-induced, occurring due to nitrification and denitrification processes in soils and strongly affected by various environmental and soil management factors. The present review paper attempts to evaluate the capability of different agronomic management practices in mitigating nitrous oxide (N2O) emissions from agricultural soils. Proper management of crop residues, application of new methods of conservation tillage and irrigation techniques, and inclusion of legume crops in crop rotation programs are reportedly among the measures effective in reducing nitrous oxide emissions. Moreover, the use of nitrification and urease inhibitors as well as sustained-release fertilizers to improve nitrogen use efficiency might lead to reduced nitrous oxide formation and emission. From a different perspective, the use of novel technologies to identify the sources of nitrous oxide is of great importance in the selection and application of proper farm operations aimed at preventing further greenhouse emissions. It is expected that the agronomic management strategies proposed herein might have significant contributions to reducing nitrous oxide emission from soils, abating or preventing global climate change and the associated global warming, and achieving sustainable agricultural production.
- انتشار مقاله: 11-06-1398
- نویسندگان: مراد میرزایی,رایحه میرخانی,منوچهر گرجی اناری,مهدی شرفا
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کود آلی,گیاه روغنی,انکوباسیون,اصلاح خاک شور- سدیمی
- چکیده: سابقه و هدف: شور و سدیمی شدن خاکها از مهمترین عوامل تخریب اراضی، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهان به شمار می روند. خاک های شور- سدیمی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی نامطلوبی دارند که باعث کاهش جذب عناصر غذایی توسط گیاهان و درنهایت افت رشد و عملکرد آن ها میگردد. کاربرد اصلاح کننده ها ازجمله مواد آلی، اغلب میتواند راهکاری مناسب در جهت اصلاح و بهبود باروری خاک های شور- سدیمی باشد.
مواد و روش ها: در این پژوهش خاک شور-سدیمی از استان البرز، تهیه شد و سپس در سه سطح 1، 3 و 5 درصد وزنی، با کودهای گاوی، ورمی کمپوست و آزولا مخلوط شد و به مدت پنج ماه در دمای 20 درجه سلسیوس تحت انکوباسیون قرار گرفت. سپس در خاک تیمارها، بذر گیاه گلرنگ کاشته شد و به مدت دو ماه در گلخانه قرار گرفت. در این دوران، رطوبت خاک در حد رطوبت مزرعه، از طریق توزین هفتگی و آبیاری با آب مقطر حفظ گردید. بعد از این دوران، شاخصهای گیاهی شامل: ارتفاع اندام هوایی، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، میزان کلروفیل برگ ها و سطح برگ های گیاه گلرنگ به دقت اندازه گیری شد و مشاهده شد که افزودن کودها موجب تغییر در رشد گیاه گلرنگ نسبت به تیمار شاهد شده است.
یافتهها: پس از سپری شدن دوران انکوباسیون و سپس دوران کشت، مشاهده شد افزودن اصلاح کنندهها موجب تغییر در رشد گیاه گلرنگ نسبت به تیمار شاهد میشود. کمترین ارتفاع ساقه مربوط به تیمار 5 درصد کود گاوی و بیشترین ارتفاع گیاه گلرنگ، مربوط به تیمار 5 درصد کود ورمیکمپوست بود که از نظر آماری با تیمار شاهد، تفاوت معنیداری داشتند. تیمارهای 3 و 5 درصد کود ورمیکمپوست و1 درصد کود آزولا بیشترین وزن تر ریشه و اندام هوایی را نسبت به سایرین به طور معنیدار داشتند که این بیانگر وجود بیشترین آب قابل دسترس در این تیمارها جهت استفادهی گیاه گلرنگ میباشد. تیمارهای مختلف، روی افزایش وزن خشک گیاه گلرنگ تأثیر معنیداری نداشتند. میزان کلروفیل برگ گیاه گلرنگ در تیمارهای مختلف نسبت به شاهد، تفاوت معنیداری نداشت، به استثنای تیمار 5 درصد کود گاوی که کاهش معنیدار و تیمار 3 درصد کود آزولا ، افزایش معنیدار نسبت به شاهد نشان داد. سطح برگ در تیمارهای 5 درصد ورمیکمپوست و 1 درصد کود آزولا، افزایش معنیداری داشت و تیمار 5 درصد کود گاوی در کمترین سطح برگ را داشت.
نتایج: تغییرات رشد گیاه گلرنگ در تیمار کود گاوی عمدتاً منفی ظاهر گردید، در حالیکه تیمار کود آزولا با تغییرات ناچیزی و تیمار کود ورمیکمپوست با تغییرات مثبت معنیدار در اکثر آنالیزهای گیاهی ظاهر شد. به طور دقیقتر 5 درصد کود ورمیکمپوست و سپس 3 درصد کود آزولا میتواند در خاک شور-سدیمی، مناسبترین بستر را برای رشد گیاه گلرنگ فراهم آورد. بنابراین با توجه به نتایجی که از این آزمایش به دست آمده، در شرایط مشابه، استفاده از کود گاوی در خاک های شور-سدیمی توصیه نمیشود.- چکیده انگلیسی: Background and Objectives: Soil salinization and sodicity are two most important factors in land degradation, especially in arid and semi-arid regions of the world. Considering that saline-sodic soils have poor physical, chemical and biological properties that reduce the absorption of nutrients by plants and eventually decline their growth and yield. Application of the soil amendments, such as organic matter, can be a suitable method for improving the fertility of saline-sodic soils.
Materials and Methods: In this study, a saline-sodic soil was chosen from Alborz, and then it was mixed with three levels of 1%, 3% and 5% (weight) of Cow manure, Vermicompost and Azolla, and incubated for 5 months at the moisture of field capacity and temperature of 20 ° C. Then, safflower seeds were planted and treatments were placed in a greenhouse for two months. During this period, soil moisture was maintained at the field capacity, through weekly weighing and irrigation with distilled water. After this period, plant indices including: height of shoots, fresh and dry weight of shoots and roots, chlorophyll content of leaves and safflower leaves area were accurately measured.
Results: After the incubation period and then the cultivation period, the addition of modifiers was observed to change the growth of safflower plant compared to the control. The lowest stem height was related to 5% cow manure treatment and the highest safflower height was related to 5% vermicompost fertilizer, which had the significant differences with control treatment. The 3 and 5% vermicompost and 1% Azolla fertilizer had the highest fresh weight of root and shoot compared to others, indicating the highest amount of water in these treatments for use of safflower plant. Different treatments did not have a significant effect on dry weight increasing of safflower plants. The chlorophyll content of safflower leaves was not significantly different in treatments than control, except for 5% cow manure application, which significantly decreased and 3% Azolla fertilizer treatment showed a significant increase compared to control. The leaf area was significantly increased in 5% vermicompost and 1% Azolla treatments and 5% cow manure had the lowest leaf area.
Conclusion: Safflower plant growth changes were mainly negative in cow manure treatment, while Azolla fertilizer treatment was almost unchanged and Vermicompost fertilizer treatment showed significant positive changes in most plant analyzes. More precisely, vermicompost fertilizer at 5% level and then Azolla fertilizer at 3% level could provide the most suitable substrate for safflower growth in saline-sodic soil. Therefore, according to the results obtained in this experiment, under similar conditions, the use of cow manure in saline-sodic soils is not recommended.- انتشار مقاله: 29-10-1397
- نویسندگان: پرستو شریفی,مهدی شرفا,محمد حسین محمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: منحنی مشخصه رطوبتی,بعد فرکتالی,منحنی دانهبندی
- چکیده: منحنی مشخصة رطوبتی خاک یکی از مهمترین خصوصیات خاک در تعیین ویژگیهای هیدرولیکی از جمله هدایت هیدرولیکی غیر اشباع است. از آنجا که اندازهگیری این ویژگی اجتنابناپذیر است تلاش محققان همواره بر آن بوده تا با روشهای غیرمستقیم، مانند توابع انتقالی و روابط تجربی، دستیابی به این ویژگی خاک را آسان سازند. در این مطالعه با توجه به ارتباط تنگاتنگ بین منحنی مشخصة رطوبتی و منحنی دانهبندی خاک و با استفاده از هندسة فرکتالی سعی شد تا رابطهای منطقی بین ابعاد فرکتالی این دو منحنی بهدست آید تا بر اساس آن بتوان با اندازهگیری منحنی دانهبندی خاک به عنوان یک ویژگی
سهلالوصول، منحنی رطوبتی خاک را تخمین زد. به همین منظور از 40 نمونه خاک شامل 7 بافت مختلف استفاده شد. پس از آن، دو رابطة لگاریتمی برای تعیین بعد فرکتالی منحنی دانهبندی (Dp) و منحنی مشخصه رطوبتی (Ds) بر اساس درصد رس آنها با ضریب همبستگی 96/0 و 93/0 ارائه شد. و سرانجام یک رابطة غیر خطی درجه سه بین دو بعد فرکتالی Ds و Dp با ضریب همبستگی 94/0 بهدست آمد. برای ارزیابی این رابطه از مشخصات فیزیکی 5 نمونه خاک با بافت مختلف در استان فارس استفاده شد. بدین ترتیب که ابتدا بر اساس بعد فرکتالی محاسبهشده از منحنی دانهبندی، بعد فرکتالی مربوط به منحنی مشخصة رطوبتی آنها تعیین و منحنی مشخصه رطوبتی با استفاده از مدل ژو تخمین زده شد. به منظور افزایش دقت در پیشبینی منحنی مشخصة رطوبتی، با ارائة مدل واسنجی و با استفاده از دو نقطة اندازهگیریشده از منحنی مشخصة رطوبتی سعی شد تا مقادیر پیشبینیشده رطوبت اصلاح شوند. مقادیر واسنجی و اندازهگیریشدة رطوبت خاک با استفاده از آنالیز پارامترهای آماری خطای استاندارد نسبی (RSE) و ضریب آکائیک (AIC) مقایسه شدند. نتایج نشان داد که مدل واسنجی قادر است مقادیر RSE و AIC را به ترتیب از 50 تا 85 درصد و 20 تا 93 درصد کاهش دهد.- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 01-11-1385
- نویسندگان: بهزاد قنبریان علویجه,عبدالمجید لیاقت,مهدی شرفا,سامان مقیمیعراقی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: منحنی مشخصه رطوبتی,بعد فرکتالی,منحنی دانهبندی
- چکیده: منحنی مشخصة رطوبتی خاک یکی از مهمترین خصوصیات خاک در تعیین ویژگیهای هیدرولیکی از جمله هدایت هیدرولیکی غیر اشباع است. از آنجا که اندازهگیری این ویژگی اجتنابناپذیر است تلاش محققان همواره بر آن بوده تا با روشهای غیرمستقیم، مانند توابع انتقالی و روابط تجربی، دستیابی به این ویژگی خاک را آسان سازند. در این مطالعه با توجه به ارتباط تنگاتنگ بین منحنی مشخصة رطوبتی و منحنی دانهبندی خاک و با استفاده از هندسة فرکتالی سعی شد تا رابطهای منطقی بین ابعاد فرکتالی این دو منحنی بهدست آید تا بر اساس آن بتوان با اندازهگیری منحنی دانهبندی خاک به عنوان یک ویژگی
سهلالوصول، منحنی رطوبتی خاک را تخمین زد. به همین منظور از 40 نمونه خاک شامل 7 بافت مختلف استفاده شد. پس از آن، دو رابطة لگاریتمی برای تعیین بعد فرکتالی منحنی دانهبندی (Dp) و منحنی مشخصه رطوبتی (Ds) بر اساس درصد رس آنها با ضریب همبستگی 96/0 و 93/0 ارائه شد. و سرانجام یک رابطة غیر خطی درجه سه بین دو بعد فرکتالی Ds و Dp با ضریب همبستگی 94/0 بهدست آمد. برای ارزیابی این رابطه از مشخصات فیزیکی 5 نمونه خاک با بافت مختلف در استان فارس استفاده شد. بدین ترتیب که ابتدا بر اساس بعد فرکتالی محاسبهشده از منحنی دانهبندی، بعد فرکتالی مربوط به منحنی مشخصة رطوبتی آنها تعیین و منحنی مشخصه رطوبتی با استفاده از مدل ژو تخمین زده شد. به منظور افزایش دقت در پیشبینی منحنی مشخصة رطوبتی، با ارائة مدل واسنجی و با استفاده از دو نقطة اندازهگیریشده از منحنی مشخصة رطوبتی سعی شد تا مقادیر پیشبینیشده رطوبت اصلاح شوند. مقادیر واسنجی و اندازهگیریشدة رطوبت خاک با استفاده از آنالیز پارامترهای آماری خطای استاندارد نسبی (RSE) و ضریب آکائیک (AIC) مقایسه شدند. نتایج نشان داد که مدل واسنجی قادر است مقادیر RSE و AIC را به ترتیب از 50 تا 85 درصد و 20 تا 93 درصد کاهش دهد.- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 01-11-1385
- نویسندگان: بهزاد قنبریان علویجه,عبدالمجید لیاقت,مهدی شرفا,سامان مقیمیعراقی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های خاک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: واسنجی,تک رخداد,جزء سنگی,فرسایشپذیری خاک,کرت
- چکیده: مطالعه اخیر جهت ارزیابی مدلهای RUSLE و RUSLE2 در تخمین هدررفت خاک در دامنههای مرتعی دارای مقادیر قابل توجهی قطعات سنگی در حوضه خامسان با بهکار بردن دادههای بارندگیهای طبیعی صورت گرفت. جهت نیل به این هدف، رواناب و رسوب حاصل از 24 رخداد منجر به رواناب در طول سه سال (1389 تا 1392) در 18 کرت با ابعاد 24 متر طول و 8/1 متر عرض اندازهگیری شد (شش دامنه- سه کرت در هر دامنه). همزمان دادههای ورودی مورد نیاز دو مدل از جمله خصوصیات خاک، پوشش گیاهی و پوشش زمین در طول این مدت بررسی و ثبت گردید. هر دو مدل بهویژه مدل RUSLE2 مقادیر میانگین سالانه هدررفت خاک را با وجود بیش برآورد نمودن، نسبتاً به خوبی تخمین زدند. نتایج نشان داد که دو مدل بهویژه مدل RUSLE2 قادر هستند تا مقادیر هدررفت خاک تک رخدادها بخصوص بارندگیهایی که شاخص فرسایندگی پایینتری دارند را به میزان نسبتاً قابل قبولی پیش بینی نمایند (R2(RUSLE)=0.25, R2(RUSLE2)=0.53; EF(RUSLE)=0.23, EF(RUSLE2)=0.53). واسنجی پارامتر فرسایشپذیری منجر به بهبود تخمین هدررفت خاک به میزان قابل توجهی در دو مدل شد (R2(RUSLE)=0.69, R2(RUSLE2)=0.82; EF(RUSLE)=0.63, EF(RUSLE2)=0.80). مقایسه نتایج تخمینهای دو مدل نشان داد که در تمامی حالات مورد بررسی، مدل RUSLE2 نسبت به RUSLE، کارایی بالاتری داشت. با توجه به خصوصیات دامنههای مورد بررسی، به نظر میرسد تغییراتی که در مدل RUSLE2 نسبت به RUSLE اعمال شده، سبب برآوردهای بهتر مدل RUSLE2 شده است. نتایج نشان داد بهطور کلی در دامنههای با پوشش سنگی بالاتر و مقادیر آهک بیشتر، کارایی دو مدل بدون واسنجی نسبت به دامنههای دیگر پایینتر بود. این نتیجه نشان میدهد که تحقیقات بیشتری جهت بررسی تأثیر این عوامل بر برآورد هدررفت خاک در دو مدل بهویژه RUSLE مورد نیاز است.
- چکیده انگلیسی: The recent study was carried out to evaluate the RUSLE and RUSLE2 models for predicting soil loss in stony rangeland hillslopes of Khamesan watershed using event data obtained from natural rainfall. For this purpose, total runoff and soil loss were measured during three years (2011, 2012 and 2013) in eighteen plots with 24 m long by 1.8 m wide (six hillslopes with three replicates). The input data for both models were measured and monitored including soil characteristics, plant cover, ground cover etc. Twenty-four rainfall events were examined during the study period. Two models, particularly RUSLE2, estimated average annual soil loss relatively well, despite the overestimation. The results showed that both models, especially RUSLE2, was able to estimate single events soil loss relatively acceptable, especially in rainfalls with lower erosivity index (R2(RUSLE)=0.25, R2(RUSLE2)=0.53; EF(RUSLE)=0.23, EF(RUSLE2)=0.53). Calibration of the erodibility factor in two models led to considerable improvement of model efficiency (R2(RUSLE)=0.69, R2(RUSLE2)=0.82; EF(RUSLE)=0.63, EF(RUSLE2)=0.80). Comparison of estimations of two models showed that in all studied situations, RUSLE2 model had higher efficiency than RUSLE. It seems that with respect to characteristics of studied hillslopes on one hand and improvements of RUSLE2 model relative to RUSLE on the other hand, it has been led better estimates of RUSLE2. Generally, the results showed that in hillslopes with higher rock fragment cover and lime content, efficiency of non-calibrated two models was lower than other hillslopes. This result shows that more research is needed to examine the effect of these parameters on estimation of soil loss in two models, especially for the RUSLE
- انتشار مقاله: 21-05-1395
- نویسندگان: ناصر خالق پناه,مهدی شرفا,حسین اسدی,منوچهر گرجی,مسعود داوری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های خاک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آب شور,کیفیت آب آبیاری,عمق کارگذاری غشاء نگهدارنده آب,مالچ کاه و کلش
- چکیده: کمبود ذخیره آب قابل استفاده برای گیاه در خاکهای شنی، بزرگترین مانع غیر زنده رشد پایدار گیاه است. آبیاری تکمیلی بدون عملیات حفاظت آب در خاک، وقت گیر بوده و نیاز به آموزشهای اضافی دارد. لذا استفاده از تکنولوژیهای جدید برای استفاده بهینه از آب ضرورری میباشد. فناوری نگهداری آب زیر سطحی (SWRT) یک روش جدید است که باعث بهبود نگهداری آب در خاکهای شنی میشود. این تحقیق به منظور بررسی اثر عمق کارگذاریSWRT، مالچ سطحی و کیفیت آب آبیاری بر ارتفاع و عملکرد ذرت در منطقه کرمان انجام شد. این مطالعه به صورت طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و در قالب آزمایش فاکتوریل با سه تیمار شامل:(1) عمق کارگذاری غشاء نگهدارنده آب (عدم کارگذاری، کارگذاری در عمق 40، 60 و متناوب 40 و 60 سانتیمتری)، (2) مالچ سطحی کاه و کلش (عدم کاربرد مالچ و کاربرد 4 تن در هکتار مالچ) و (3) شوری آب آبیاری (قابلیت هدایت الکتریکی 5/1 و 5/3 دسی زیمنس بر متر) با سه تکرار بود. تمامی قطعات آزمایشی در خردادماه 1392 و 1394 تحت کشت ذرت قرار گرفتند. ارتفاع ذرت در پایان زمان رشد و وزن هزار دانه و عملکرد ذرت پس از برداشت محصول در آبان ماه هر سال اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که کارگذاری غشاءهای نگهدارنده آب در منطقه ریشه سبب افزایش معنیدار رشد و عملکرد ذرت در خاک شنی شد. بیشترین ارتفاع و عملکرد ذرت در تیمار کارگذاری غشاء در عمق 60 سانتیمتر بدست آمد. همچنین براساس نتایج بدست آمده اضافه نمودن مالچ کاه و کلش نیز سبب افزایش تأثیر غشاءهای نگهدارنده آب بر عملکرد ذرت (89/33 درصد) شد و با افزایش شوری آب آبیاری عملکرد 7/33%، وزن هزار دانه 13/29%و ارتفاع بوته ذرت 35/15 درصد کاهش یافت.
- چکیده انگلیسی: Soil water deficits and associated plant water stresses comprise the greatest abiotic hindrance to sustainable plant growth. Supplemental irrigation without water conservation practices is time consuming, and requires additional training. Thus, using new technologies is necessary for optimum water use efficiency. Subsurface water retention technology (SWRT) is a new method which improves characteristics of highly permeable sandy soils. Therefore, this study was established to investigate the effect of the SWRT, mulch, and water quality on height, 1000 grain weight, and yield of maize in an arid region of Kerman, Iran. This field study was performed in a complete randomized block design and factorial arrangement with three treatments: i) depths of polyethylene membrane sheets (without membrane installation, membrane installation at depths of 40, 60, and alternately 40 and 60 cm), ii) application of surface straw mulch (0 and 4 t.ha-1), and iii) irrigation by saline water (1.5 and 3.5 dS.m-1). All treatment plots were put under maize cultivation in June 2013 and 2015. The height of corn at the end of growth and 1000 grain weight and yield were measured after harvest in November each year. Results demonstrated that installing SWRT membranes below plant root zones substantially increased corn growth and production in the sandy soil. The maximum height and yield of corn were observed in the treatment with membrane depth at 60 cm. Based on the results of this research, application of mulch caused increase in yield (33.89 %) in SWRT treatment, while the increase in water salinity level decreased 1000 grain weight (29.13 %), height (15.35%), and yield of corn (33.7%).
- انتشار مقاله: 11-07-1395
- نویسندگان: مهدی امیرپور رباط,مهدی شرفاء
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های خاک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گندم آبی,پتانسیل تولید اراضی
- چکیده: ارزیابی تناسب اراضی و پیشبینی پتانسیل تولید امری ضروری در برنامهریزی استفاده از اراضی است. منطقه مورد مطالعه در دشت عقیلی، گتوند، استان خوزستان به مساحت تقریبی 3050 هکتار بین عرض شمالی ¢ 07° 32 و ¢ 10° 32 و طول شرقی ¢52° 48 و ¢ 56° 48 قرار دارد. هدف از این تحقیق مقایسه اثر شاخصهای اراضی اصلاح شده و اصلاح نشده بر کلاسهای تناسب اراضی و دقت پیشبینی پتانسیل تولید اراضی بوده است. با توجه به نتایج حاصل، شاخصهای اراضی اصلاح شده روش پارامتری ارزیابی تناسب اراضی برای هر دو فرمول استوری و ریشه دوم مقادیر بالاتری نسبت به شاخصهای اراضی اصلاح نشده نشان داد و کلاسهای تناسب اراضی را ارتقاء بخشید. درصد کلاسهای تناسب اراضی S1، S2، S3 و N با استفاده از فرمول ریشه دوم، به ترتیب برابر 0، 88، 9 و 3 و پس از اصلاح شاخص اراضی به ترتیب 32، 63، 5 و 0 بدست آمد. این درصدها برای فرمول استوری به ترتیب برابر 0، 40، 55 و 5 و پس از اصلاح شاخص اراضی به ترتیب 55، 38، 6 و 1 محاسبه شد. نتیجه دیگر اینکه ارتقاء کلاسها وقتی که شاخص اراضی اصلاح شده با بهرهگیری از فرمول استوری بکار رفت بیشتر بود نسبت به زمانی که شاخص اراضی اصلاح شده با استفاده از فرمول ریشه دوم مورد بهرهبرداری قرار گرفت. این ارتقاء بیشتر با شرایط منطقه تطابق بیشتری دارد. برای اعتبارسنجی روشهای بکار رفته در این تحقیق، عملکرد پیشبینی شده بدست آمده از دو روش استفاده از شاخصهای اصلاح شده و اصلاح نشده، برای دو فرمول استوری و ریشه دوم با عملکرد واقعی زارع مقایسه گردید. صحت و دقت این روشها با استفاده از معیار ریشه دوم میانگین مربع انحراف (RMSD) مورد ارزیابی قرار گرفت. بر پایه معیار ارزیابی (RMSD)، استفاده از شاخص اراضی به روش ریشه دوم، با بکارگیری فرمول ریشه دوم برای پیشبینی عملکرد محصول، با مقدار RMSD برابر 738 کیلوگرم در هکتار دقت بالاتری نسبت به سایر روشهای مطالعه شده دراین پژوهش دارد.
- چکیده انگلیسی: Performance of land suitability evaluation and land production potential prediction are very important in land use planning. The study region with a surface area of about 3050 hectares is located in Aghili plain, Gotvand, Khuzestan province, between 32° 07¢and 32° 10¢ N latitude and 48° 52¢ and 48° 56¢ E longitude. The aims of this research were to compare effects of corrected and uncorrected land indices on land suitability classes and accuracy of land production potential prediction. Land index was calculated using Storie and square root formulas. Based on the obtained results, the corrected land indices calculated by Storie and Square Root formulas of parametric method showed higher values compared with uncorrected ones and upgraded land suitability classes. The share of land suitability classes S1, S2, S3, and N, using square root formula for uncorrected land indices, were determined as, respectively, 0.0%, 88%, 9%, and 3%. These values using the corrected land indices were obtained as, respectively, 32%, 63%, 5%, and 0.0%. The share of land suitability classes S1, S2, S3, and N, using Storie formula for uncorrected land indices, were, respectively, 0.0%, 4%, 55% and 5%. By using the corrected land indices, these percentages were obtained as, respectively, 55%, 38%, 6%, and 1%. Another conclusion was that the upgrading of the land suitability classes was more when Storie formula was used for the corrected land index, compared with the square root formula. This higher upgrading is more in accordance with conditions of the studied area. For validation of the methods used in this research, regression correlation was established between predicted yield for corrected and uncorrected land indices, using both Storie and square root formula and the observed yield. Root mean squared deviation (RMSD) was also used for evaluation of the methods and showed the higher accuracy of uncorrected square root method, with RMSD= 738 kg/ha, compared to other methods. Performance of land suitability evaluation and land production potential prediction are very important in land use planning. The study region with a surface area of about 3050 hectares is located in Aghili plain, Gotvand, Khuzestan province, between 32° 07¢and 32° 10¢ N latitude and 48° 52¢ and 48° 56¢ E longitude. The aims of this research were to compare effects of corrected and uncorrected land indices on land suitability classes and accuracy of land production potential prediction. Land index was calculated using Storie and square root formulas. Based on the obtained results, the corrected land indices calculated by Storie and Square Root formulas of parametric method showed higher values compared with uncorrected ones and upgraded land suitability classes. The share of land suitability classes S1, S2, S3, and N, using square root formula for uncorrected land indices, were determined as, respectively, 0.0%, 88%, 9%, and 3%. These values using the corrected land indices were obtained as, respectively, 32%, 63%, 5%, and 0.0%. The share of land suitability classes S1, S2, S3, and N, using Storie formula for uncorrected land indices, were, respectively, 0.0%, 4%, 55% and 5%. By using the corrected land indices, these percentages were obtained as, respectively, 55%, 38%, 6%, and 1%. Another conclusion was that the upgrading of the land suitability classes was more when Storie formula was used for the corrected land index, compared with the square root formula. This higher upgrading is more in accordance with conditions of the studied area. For validation of the methods used in this research, regression correlation was established between predicted yield for corrected and uncorrected land indices, using both Storie and square root formula and the observed yield. Root mean squared deviation (RMSD) was also used for evaluation of the methods and showed the higher accuracy of uncorrected square root method, with RMSD= 738 kg/ha, compared to other methods.
- انتشار مقاله: 20-10-1391
- نویسندگان: سیدعلیرضا سیدجلالی,فریدون سرمدیان,مهدی شرفاء
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های خاک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: واسنجی,تک رخداد,جزء سنگی,فرسایشپذیری خاک,کرت
- چکیده: مطالعه اخیر جهت ارزیابی مدلهای RUSLE و RUSLE2 در تخمین هدررفت خاک در دامنههای مرتعی دارای مقادیر قابل توجهی قطعات سنگی در حوضه خامسان با بهکار بردن دادههای بارندگیهای طبیعی صورت گرفت. جهت نیل به این هدف، رواناب و رسوب حاصل از 24 رخداد منجر به رواناب در طول سه سال (1389 تا 1392) در 18 کرت با ابعاد 24 متر طول و 8/1 متر عرض اندازهگیری شد (شش دامنه- سه کرت در هر دامنه). همزمان دادههای ورودی مورد نیاز دو مدل از جمله خصوصیات خاک، پوشش گیاهی و پوشش زمین در طول این مدت بررسی و ثبت گردید. هر دو مدل بهویژه مدل RUSLE2 مقادیر میانگین سالانه هدررفت خاک را با وجود بیش برآورد نمودن، نسبتاً به خوبی تخمین زدند. نتایج نشان داد که دو مدل بهویژه مدل RUSLE2 قادر هستند تا مقادیر هدررفت خاک تک رخدادها بخصوص بارندگیهایی که شاخص فرسایندگی پایینتری دارند را به میزان نسبتاً قابل قبولی پیش بینی نمایند (R2(RUSLE)=0.25, R2(RUSLE2)=0.53; EF(RUSLE)=0.23, EF(RUSLE2)=0.53). واسنجی پارامتر فرسایشپذیری منجر به بهبود تخمین هدررفت خاک به میزان قابل توجهی در دو مدل شد (R2(RUSLE)=0.69, R2(RUSLE2)=0.82; EF(RUSLE)=0.63, EF(RUSLE2)=0.80). مقایسه نتایج تخمینهای دو مدل نشان داد که در تمامی حالات مورد بررسی، مدل RUSLE2 نسبت به RUSLE، کارایی بالاتری داشت. با توجه به خصوصیات دامنههای مورد بررسی، به نظر میرسد تغییراتی که در مدل RUSLE2 نسبت به RUSLE اعمال شده، سبب برآوردهای بهتر مدل RUSLE2 شده است. نتایج نشان داد بهطور کلی در دامنههای با پوشش سنگی بالاتر و مقادیر آهک بیشتر، کارایی دو مدل بدون واسنجی نسبت به دامنههای دیگر پایینتر بود. این نتیجه نشان میدهد که تحقیقات بیشتری جهت بررسی تأثیر این عوامل بر برآورد هدررفت خاک در دو مدل بهویژه RUSLE مورد نیاز است.
- چکیده انگلیسی: The recent study was carried out to evaluate the RUSLE and RUSLE2 models for predicting soil loss in stony rangeland hillslopes of Khamesan watershed using event data obtained from natural rainfall. For this purpose, total runoff and soil loss were measured during three years (2011, 2012 and 2013) in eighteen plots with 24 m long by 1.8 m wide (six hillslopes with three replicates). The input data for both models were measured and monitored including soil characteristics, plant cover, ground cover etc. Twenty-four rainfall events were examined during the study period. Two models, particularly RUSLE2, estimated average annual soil loss relatively well, despite the overestimation. The results showed that both models, especially RUSLE2, was able to estimate single events soil loss relatively acceptable, especially in rainfalls with lower erosivity index (R2(RUSLE)=0.25, R2(RUSLE2)=0.53; EF(RUSLE)=0.23, EF(RUSLE2)=0.53). Calibration of the erodibility factor in two models led to considerable improvement of model efficiency (R2(RUSLE)=0.69, R2(RUSLE2)=0.82; EF(RUSLE)=0.63, EF(RUSLE2)=0.80). Comparison of estimations of two models showed that in all studied situations, RUSLE2 model had higher efficiency than RUSLE. It seems that with respect to characteristics of studied hillslopes on one hand and improvements of RUSLE2 model relative to RUSLE on the other hand, it has been led better estimates of RUSLE2. Generally, the results showed that in hillslopes with higher rock fragment cover and lime content, efficiency of non-calibrated two models was lower than other hillslopes. This result shows that more research is needed to examine the effect of these parameters on estimation of soil loss in two models, especially for the RUSLE
- انتشار مقاله: 21-05-1395
- نویسندگان: ناصر خالق پناه,مهدی شرفا,حسین اسدی,منوچهر گرجی,مسعود داوری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های خاک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آب شور,کیفیت آب آبیاری,عمق کارگذاری غشاء نگهدارنده آب,مالچ کاه و کلش
- چکیده: کمبود ذخیره آب قابل استفاده برای گیاه در خاکهای شنی، بزرگترین مانع غیر زنده رشد پایدار گیاه است. آبیاری تکمیلی بدون عملیات حفاظت آب در خاک، وقت گیر بوده و نیاز به آموزشهای اضافی دارد. لذا استفاده از تکنولوژیهای جدید برای استفاده بهینه از آب ضرورری میباشد. فناوری نگهداری آب زیر سطحی (SWRT) یک روش جدید است که باعث بهبود نگهداری آب در خاکهای شنی میشود. این تحقیق به منظور بررسی اثر عمق کارگذاریSWRT، مالچ سطحی و کیفیت آب آبیاری بر ارتفاع و عملکرد ذرت در منطقه کرمان انجام شد. این مطالعه به صورت طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و در قالب آزمایش فاکتوریل با سه تیمار شامل:(1) عمق کارگذاری غشاء نگهدارنده آب (عدم کارگذاری، کارگذاری در عمق 40، 60 و متناوب 40 و 60 سانتیمتری)، (2) مالچ سطحی کاه و کلش (عدم کاربرد مالچ و کاربرد 4 تن در هکتار مالچ) و (3) شوری آب آبیاری (قابلیت هدایت الکتریکی 5/1 و 5/3 دسی زیمنس بر متر) با سه تکرار بود. تمامی قطعات آزمایشی در خردادماه 1392 و 1394 تحت کشت ذرت قرار گرفتند. ارتفاع ذرت در پایان زمان رشد و وزن هزار دانه و عملکرد ذرت پس از برداشت محصول در آبان ماه هر سال اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که کارگذاری غشاءهای نگهدارنده آب در منطقه ریشه سبب افزایش معنیدار رشد و عملکرد ذرت در خاک شنی شد. بیشترین ارتفاع و عملکرد ذرت در تیمار کارگذاری غشاء در عمق 60 سانتیمتر بدست آمد. همچنین براساس نتایج بدست آمده اضافه نمودن مالچ کاه و کلش نیز سبب افزایش تأثیر غشاءهای نگهدارنده آب بر عملکرد ذرت (89/33 درصد) شد و با افزایش شوری آب آبیاری عملکرد 7/33%، وزن هزار دانه 13/29%و ارتفاع بوته ذرت 35/15 درصد کاهش یافت.
- چکیده انگلیسی: Soil water deficits and associated plant water stresses comprise the greatest abiotic hindrance to sustainable plant growth. Supplemental irrigation without water conservation practices is time consuming, and requires additional training. Thus, using new technologies is necessary for optimum water use efficiency. Subsurface water retention technology (SWRT) is a new method which improves characteristics of highly permeable sandy soils. Therefore, this study was established to investigate the effect of the SWRT, mulch, and water quality on height, 1000 grain weight, and yield of maize in an arid region of Kerman, Iran. This field study was performed in a complete randomized block design and factorial arrangement with three treatments: i) depths of polyethylene membrane sheets (without membrane installation, membrane installation at depths of 40, 60, and alternately 40 and 60 cm), ii) application of surface straw mulch (0 and 4 t.ha-1), and iii) irrigation by saline water (1.5 and 3.5 dS.m-1). All treatment plots were put under maize cultivation in June 2013 and 2015. The height of corn at the end of growth and 1000 grain weight and yield were measured after harvest in November each year. Results demonstrated that installing SWRT membranes below plant root zones substantially increased corn growth and production in the sandy soil. The maximum height and yield of corn were observed in the treatment with membrane depth at 60 cm. Based on the results of this research, application of mulch caused increase in yield (33.89 %) in SWRT treatment, while the increase in water salinity level decreased 1000 grain weight (29.13 %), height (15.35%), and yield of corn (33.7%).
- انتشار مقاله: 11-07-1395
- نویسندگان: مهدی امیرپور رباط,مهدی شرفاء
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های خاک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: منطق فازی,خوزستان,گتوند
- چکیده: انتخاب روش مناسب برای تعیین تناسب اراضی برای تعیین کلاسها و تحت کلاسهای تناسب اراضی تحت کشت گندم امری ضروری است. هدف از این تحقیق تعیین اثر کمی خصوصیات اراضی بر تولید گندم آبی با استفاده از منطق فازی شبیه سازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی است. این تحقیق در جنوب غرب ایران، دشت عقیلی شهرستان گتوند از استان خوزستان انجام گردید. روش تحقیق با استفاده از مقایسه عملکرد گندم آبی با شاخصهای بدست آمده به هر دو روش، راستی آزمایی گردید. بر اساس نتایج حاصل ضریب تشخیص (R2) برای شاخص اراضی به فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و منطق فازی شبیهسازی به ترتیب برابر 27/0 و 82/0میباشد در ضمن مقدار استاندارد خطای تخمین (SE[1]) نیز به ترتیب برای روشهای ذکر شده 1263 و 252 کیلوگرم در هکتار است بنابراین مدل ارائه شده به روش منطق فازی شبیهسازی نسبت به روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی دارای دقت بیشتر و خطای کمتر میباشد. و مدل فازی شبیه سازی بهعنوان روش بهتر در این تحقیق برای تناسب اراضی پیشنهاد میشود.
[1] .Standard Error of fit- چکیده انگلیسی: Performance of proper method of land suitability for determination of land classes and subclasses for wheat production is very important. This research aimed to determine the quantitative impact of land characteristics on irrigated wheat production, using the theory of fuzzy logic and fuzzy analytic hierarchy process (FAHP) approach. The theory was applied to a land suitability assessment for irrigated wheat in Gotvand, Khuzestan province, southwest of Iran. The methodology was tested by comparing the observed yield and land indices calculated by fuzzy simulation and FAHP approach. Based on the result regression coefficient for fuzzy simulation and FAHP was, respectively, 0.82 and 0.27 and the corresponding standard errors of fit were 252 and 1263 kg/ha. Therefore, the model based on fuzzy simulation had higher accuracy and less error than FAHP. Therefore, fuzzy simulation model is the best method in this research and can be proposed for future study in land suitability evaluation studies.
- انتشار مقاله: 22-07-1394
- نویسندگان: سیدعلیرضا سیدجلالی,فریدون سرمدیان,مهدی شرفاء
- مشاهده