در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دام و طیور
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسیدهای چرب,دوره آماده به زایش,تولید و ترکیبات شیر,سویای حرارت داده شده
- چکیده: این آزمایش برای بررسی اثر تغذیه منابع مختلف چربی (پروفایل اسید چرب) در دوره آماده به زایش بر روی عملکرد تولیدی و ترکیبات شیرو فراسنجههای خونی در گاوهای شیرده هلشتاین انجام شد. 15 رأس گاو آبستن هلشتاینکه حدود 30 روز به زایش آنها باقی مانده بود انتخاب و در سه گروه 5 رأسی به صورت تصادفی توزیع شدند و با 3 جیرهی غذایی که از لحاظ مقدار پروتئین یکسان ولی از لحاظ منبع انرژی متفاوت بودند، در دوره آماده به زایش تغذیه گردیدند. جیرهی اول جیره بدون مکمل چربی(1)، جیرهی دوم همراه با مکمل پودر چربی(اسیدهای چرب اشباع) (2) و جیرهی سوم همراه با دانهی سویای حرارت داده شده (اسیدهای چرب غیر اشباع) (3) بود. بعد زایش همه گاوها از یک جیره یکسان تغذیه شدند. برای بررسی عملکرد گاوها، تولید و ترکیبات شیر، ماده خشک مصرفی، نمره بدنی گاوها اندازهگیری گردیدند. همچنین نمونه خون در روزهای 21-،14- ،7- ، 1، 7، 14 و 21 مربوط به زایش گرفته شد. ماده خشک مصرفی و نمره بدنی تحت تأثیر مکمل چربی قرار نگرفتند. گاوهای که ازجیرههای همراه با مکمل چربی تغذیه شده بودند در مقایسه با گروه شاهد؛ تولید شیر، مقدار پروتئین، مقدار شیر تصحیح شده بر اساس چربی 5/3 و 4 درصد، مقدار چربی، لاکتوز و پروتئین تولیدی بالاتری داشتند. اما، درصد پروتئین و درصد لاکتوز شیر در گروه شاهد نسبت به دو گروه دیگر به طور معنیداری بالاتر بود. غلظت گلوکز و کلسترول پلاسما در روز زایش و کلسترول در بعد زایش در گروه 3 نسبت به گروه 2 بالاتر بود. همچنین در بعد زایش غلظت گلوکز در گروه یک نسبت به گروه دو به طور معنیداری بالاتر بود.نتایج نشان میدهند که مکملسازی پودر چربی محافظت شده و دانه سویای حرارت داده شده در جیره گاوهای شیری در دوره آماده به زایش سبب افزایش تولید شیر میشوند، علاوه بر این،گاوهای تغذیه شده از جیره همراه با دانه سویای حرارت داده از وضعیت متابولیکی بهتری برخوردار بودند.
- چکیده انگلیسی: This study was carried out to determine the effect of different fatty acids (fatty acid profile) in close – up period on production performance, milk composition and blood parameters of lactating dairy cows. In this study, 15 Holstein cows were selected by the expected date of parturition (around 30 days before calving) and were randomly assigned in three groups with five cows. Three iso-nitrogenous diets differing in energy contents were fed in close up period. Experimental treatments were 1) control (without fat), 2) rumen-protected fat (RF) (saturated fatty acids) and 3) Roasted Soybean (RS) (unsaturated fatty acids). After calving, all cows were fed with similar diets. Cows’ performance, daily milk production, milk composition, dry matter intake, body condition score were recorded. Also blood samples were collected at 7 day intervals in -21, -14, -7, 1, 7, 14, 21 periods of calving. Dry matter intake and body condition score were not affected by fat supplementation. Corrected milk yield based on 3.5 and 4 percentage of fat and milk production, fat, lactose and protein production in cows that were fed fat diet were higher than control cows. But, the percentage of protein and lactose milk in the control group was higher than other groups. Glucose and cholesterol concentration in day of calving and cholesterol concentrate after calving in RS group was higher than RF group. Also glucose concentrate after calving in the control group was higher than RF group. The results indicate that rumen-protected fat and roasted soybean can be supplemented to dairy cows diet to increase milk production, Moreover, roasted soybean supplementation improve metabolic condition in dairy cows.
- انتشار مقاله: 14-01-1395
- نویسندگان: مهدی گنج خانلو,صادق هاشمی,مهدی دهقان بنادکی,ابوالفضل زالی,حمید کهرام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسیدهای چرب,دوره آماده به زایش,عملکرد تخمدانی,دانه سویای حرارت داده شده
- چکیده: زمینه مطالعه: استفاده از منابع مختلف چربی و اثر اسیدهای چرب بر روی عملکرد تخمدان از موضوعاتی روز مراکز علمی و تحقیقاتی میباشد. هدف: هدف از انجام این آزمایش بررسی تأثیر تغذیه منابع مختلف چربی (از لحاظ پروفایل اسید چرب) در دوره آماده به زایش بر سنجش جمعیت و اندازه فولیکولهای تخمدان و فراسنجههای خونی مرتبط با وضعیت انرژی بدن در پس از زایش در گاوهای هلشتاین بود. روش کار: بدین منظور 15 رأس گاو شیری هلشتاین انتطار به زایش (حدود 30 روز به زایش) انتخاب و به صورت تصادفی در هریک از 3 تیمارآزمایشی توزیع گشتند که شامل 1) کنترل ( منبع کربو هیدراتی)، 2) مکمل پودر چربی (محتوی اسیدهای چرب اشباع) و 3) سویای حرارت داده شده (محتوی اسیدهای چرب غیر اشباع) بودند. برای بررسی وضعیت متابولیکی گاوها در دوره گذار، نمونه خون از همه گاوها در روزهای 21-، 14-، 7-، 1، 7، 14، 21 مربوط به زایش گرفته شد همچنین ماده خشک مصرفی و نمره بدنی دامها نیز اندازهگیری گردید و برای بررسی عملکرد تخمدانی، گاوها در 2 دوره 10 روزه بعد از زایش مورد اولتراسونوگرافی تخمدان قرار گرفتند. نتایج: تفاوت معنیداری در غلظت گلوکز و کلسترول در بین تیمارها مشاهده گردید. همچنین در دوره اول اولتراسونوگرافی تعداد کلاسهای فولیکولی بزرگ از لحاظ عددی در گاوهای تغذیه شده با مکملهای چربی نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. در دوره دوم نیز تفاوت معنیداری بین 3 گروه تیماری مشاهده نشد. نتیجهگیرینهایی: با توجه به نتایج این آزمایش به نظر میرسد اسیدهای چرب غیر اشباع برای بهبود دادن وضعیت انرژی و نهایتاً عملکرد تخمدان مزیت بیشتری نسبت به اسیدهای چرب اشباع دارند.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Application of different sources of fatty acids and their effect on ovarian performance is a current issue in animal science and research centers. OBJECTIVES: The purpose of this study was to determine the effect of different fatty acids in close-up period on population and size of follicles and measuring blood parameters related to the energy state of the body after calving of lactating dairy cows. METHODS: In this study 15 Holstein cows were selected by expected date of parturition (around 30 days before calving) and assigned them randomly within treatments diets. The diets were formulated to be isonitrogenous. Cows were fed 1) control (carbohydrate source), 2) Rumen-protected fat (RF) (saturated fatty acids) and 3) Roasted Soybean (RS) (unsaturated fatty acids). Blood sample was collected at 7 day intervals in -21, -14, -7, 1, 7, 14, 21 periods of calving. Also dry matter intake and body condition score cows were recorded. Ovarian activity was monitored by daily transrectal ultrasound scanning from 30 to 40 and 61 to 70 DIM. RESULTS: Average plasma glucose and cholesterol concentration were significantly different among treatment groups. Numerically, follicular classes were higher in cows, fed with fat diet compared with control group. CONCLUSIONS: According to the results of this experiment, it seems that application of polyunsaturated fatty acids, to improve the energy and ultimately the function of the ovaries, has more advantage than saturated fatty acids.
- انتشار مقاله: 17-10-1393
- نویسندگان: صادق هاشمی,مهدی گنج خانلو,مهدی دهقان بنادکی,ابوالفضل زالی,امیر اکبری,منوچهر امینی,احمد پور اکبری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسیدهای چرب امگا-3,روغن ماهی,مقاومت به انسولین,لیپولیز
- چکیده: زمینه مطالعه: گاوهای شیری امروزی به دلیل انتخاب ژنتیکی صورت گرفته در سالهای گذشته به منظور تولید شیر بیشتر نسبت به گذشته به انسولین مقاومتر شدهاند و همین امر باعث لیپولیز گسترده در بافت چربی و آزادسازی مقادیر زیادی از اسیدهای چرب غیر استریفیه به جریان خون میشود که سر منشأ بسیاری از ناهنجاریهای دیگر میباشد. هدف: توانایی اسیدهای چرب امگا-3 متوسط زنجیر منابع گیاهی و بلند زنجیر روغن ماهی در پیشگیری از مقاومت به انسولین در آدیپوسیتهای کشت داده شده مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این آزمایش اسیدهای چرب روغنهای مختلف صابونی شده و به منظور ایجاد ترکیبهای مورد نظر از اسیدهای چرب با نسبتهای مختلف باهم مخلوط شدند. ترکیبهای مورد نظر عبارت بودند از: 1) اسیدهای چرب کاملاًً اشباع (SFA)، 2) اسیدهای چرب اشباع + اسیدهای چرب غیر اشباع امگا-6 / امگا-3 از منابع گیاهی متوسط زنجیر با نسبت 1 به 1 (SFA-MC 1:1) و 3) اسیدهای چرب اشباع + اسیدهای چرب غیر اشباع امگا-6 / امگا-3 از منابع دریایی بلند زنجیر با نسبت 1 به 1 (SFA-LC1:1). آدیپوسیتها در حضور تیمارهای آزمایشی کشت داده شده و از اپی نفرین برای تحریک لیپولیز استفاده شد و با افزودن انسولین به همراه اپی نفرین توانایی آن در پیشگیری از لیپولیز سنجیده شد. برای تعیین شدت لیپولیز غلظت گلیسرول در محیط کشت اندازهگیری شد. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که اسیدهای چرب اشباع مقاومت به انسولین را در آدیپوسیتها القا کردند به طوری که در تیمار SFA انسولین در هیچ غلظتی از افزایش لیپولیز ناشی از اپی نفرین جلوگیری نکرد. اسیدهای چرب امگا-3 از منبع روغن ماهی به طور مؤثری از توسعه مقاومت به انسولین در آدیپوسیتها پیشگیری کرد به طوری که با افزایش غلظت انسولین در محیط کشت توانایی اپی نفرین در تحریک لیپولیز رو به کاستی نهاد. اسیدهای چرب امگا-3 متوسط زنجیر از منابع گیاهی این توانایی را از خود نشان ندادند. نتیجه گیری نهایی: اسیدهای چرب امگا-3 از منبع روغن ماهی حساسیت به انسولین را در آدیپوسیتهای گاوی افزایش داد ولی اسیدهای چرب امگا-3 منابع گیاهی این توانایی را نداشت.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: The modern dairy cows, due to intensive selection for higher milk production during past decades, have become more resistant to insulin. Accompanied with DMI depression in per parturient dairy cow, insulin resistance may lead to a massive release of non-esterified fatty acids (NEFA) to bloodstream which might act as a start point for development of other diseases. OBJECTIVES: The purpose of this study was to investigate potentiality of long chain polyunsaturated fatty acid (LCPUFA) of marine or polyunsaturated fatty acids (PUFA) of plant origin to correct the insulin resistance induced by saturated fatty acids in cultured bovine adipocytes. METHODS: Fatty acids from different oils were isolated using KOH and were mixed together with different proportions to obtain the following profiles: 1) saturated fatty acids (SFA); 2); saturated fatty acids+n-6/n-3 PUFA (medium chain) at ratio of 1:1 (SFA-MC1:1)and3) saturated fatty acids + n-6/n-3 PUFA (long chain) at ratio of 1:1 (SFA-LC 1:1). Adipocytes were cultured for 48 in the presence of treatments and after the incubation period an epinephrine challenge was applied to stimulate lipolysis. In the adjacent culture plates for each treatment insulin was added along with epinephrine challenge in different concentrations to test sensitivity of adipocytes to insulin. After conducting insulin sensitivity test, a sample was taken from culture media and analyzed for glycerol concentration as an index of lipolysis. RESULTS: Results indicated that saturated fatty acids effectively induced insulin resistance in adipocytes. Long chain polyunsaturated fatty acids from fish oil had a significant preventive effect on insulin resistance induced by saturated fatty acids so that increasing insulin concentration linearly increased the response of adipocytes to insulin in treatment LC-SFA 1:1. Shorter chain n-3 polyunsaturated fatty acids of plant origin did not show such effects on insulin sensitivity in adipocytes. ConclusionS: n-3 fatty acids from fish oil improved bovine adipocyte sensitivity to insulin but shorter chain n-3 fatty acids did not show this ability.
- انتشار مقاله: 29-07-1394
- نویسندگان: مهدی اسلامی زاد,مهدی دهقان بنادکی,مهدی گنج خانلو
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قابلیت هضم,گوسفند.,ناتوزیم,توان پرواری,متابولیتهای شکمبه
- چکیده: در دهه گذشته آنزیمهای مختلفی در تغذیه نشخوارکنندگان و غیر نشخوارکنندگان مورد استفاده قرار گرفته است . برخی از آنها اثر مثبتی بر تولید حیوان داشتند. این پژوهش نیز به منظور مطالعه تاثیر تغذیه آنزیم ناتوزیم بر توان پرواری، قابلیت هضم و برخی متابولیتهای شکمبه برههای نر ورامینی انجام گرفت.24 رأCس بره نر ورامینی 3 تا 4 ماهه با میانگین وزن اولیه 5/1±22 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه جیره آزمایشی و 8 تکرار در هر جیره به مدت 84 روز تغذیه شدند. جیرههای آزمایشی شامل جیره شاهد (بدون آنزیم)، جیره حاوی نیم گرم ناتوزیم در هر کیلوگرم خوراک و جیره حاوی یک گرم ناتوزیم در هر کیلوگرم خوراک بودند. جیره پایه با استفاده از نرم افزار CNCPS گوسفندی متوازن شد. ماده خشک مصرفی و افزایش وزن روزانه برهها اندازهگیری شده و قابلیت هضم جیرهها با اندازهگیری نشانگر خارجی اکسید کروم سه ظرفیتی تعیین گردید. پس از پایان آزمایش، از برهها نمونههای مایع شکمبه گرفته شده و pH و نیتروژن آمونیاکی آنها اندازهگیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد که جیرههای آزمایشی اثر معنیداری بر افزایش وزن روزانه، ماده خشک مصرفی روزانه و ضریب تبدیل غذایی برههای نر نداشتند. همچنین قابلیت هضم چربی خام، پروتئین خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، ماده آلی و ماده خشک جیرههای مختلف تفاوت معنیداری نداشت. pH و نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه برهها نیز بهطور معنیداری تحت تأثیر جیرهها قرار نگرفت. بنابراین، استفاده از ناتوزیم تا سطح یک گرم در هر کیلوگرم خوراک تاثیر معنیداری بر بهبود عملکرد پروار
- چکیده انگلیسی: Different supplementary enzymes have used widely in diets for ruminants and non-ruminants over the past decade. The present study investigated the effects of feeding natuzyme (enzyme supplement) on feedlot performance, feed digestibility and rumen metabolites of Varamini male lambs. Twenty-four Varamini male lambs (initial body weight 22±1.5Kg with 3 to 4 months age) used in a completely randomized design for 84 days. The lambs were randomly allocated to three rations of 1) without enzyme, control diet, 2) with 0.5 g/kg of feed natuzyme, 3) with 1 g/kg of feed natuzyme with 8 replication. Basal diet was formulated according to CNCPS for sheep. Daily dry matter intake and monthly average gain of lambs recorded and digestibility of basal diet measured with chromic oxide as external marker. At the end of examination, rumen liquid samples collected from lambs and its pH and ammonia nitrogen were measured. The results showed that diets did not make significant effect on the average daily gain, dry matter intake and feed conversion ratio in lambs. Meanwhile, digestibility of crude protein, ether extract, dry matter, organic matter, neutral detergent fiber and acid detergent fiber of basal diet, ruminal pH and ammonia nitrogen did not show difference between diets. We concluded that use of 0.5 or 1 g/kg of feed natuzyme did not make significant effect on the performance of Varamini male lambs.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: کامران رضایزدی,کامران یزدی,مهدی دهقان بنادکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گاو شیری,فراسنجههای خون,دورۀ انتقال,مکمل چربی,فعالیت کبد
- چکیده: هدف از این بررسی ارزیابی تأثیر تغذیۀ منابع مختلف چربی بر عملکرد تولیدی و برخی از شاخصهای فعالیت کبدی گاوهای هلشتاین در دورۀ انتقال بود. 35 رأس دام از 21 روز پیش از زایش تا 21 روز پس از زایش بهصورت کامل تصادفی به پنج جیرۀ غذایی متشکل از جیرۀ حاوی پودر چربی با منبع نخل (پالم) روغنی بهعنوان جیرۀ شاهد (T1)، جیرۀ حاوی مکمل CLA (ترکیبی از ترانس 10 سیس 12 و سیس 9 ترانس11) (T2)، جیرۀ حاوی دانۀ کتان نواری (اکسترود)شده (T3)، جیرۀ حاوی مخلوطی از مکمل CLA و دانۀ کتان نواریشده (T4) و جیرۀ حاوی مخلوط روغن و کنجالۀ کنجد (T5) اختصاص داده شدند. مقدار مصرف خوراک و تولید شیر بهصورت روزانه و ترکیب شیر بهصورت هفتگی اندازهگیری شد. نمونههای خون بهصورت هفتگی بهمنظور تعیین غلظت فراسنجههای پلاسما گردآوری شد. مقادیر مادۀ خشک مصرفی، تولید شیر و ترکیب شیر تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0P>). از بین فراسنجههای خون، غلظت پروتئین کل و اورۀ خون در زمان پس از زایش تحت تأثیر تیمار قرار گرفت (05/0P<). غلظت پروتئین کل در گاوهای تغذیهشده با T3 نسبت به گاوهای تغذیهشده با T1 بیشتر بود و غلظت اورۀ خون در گاوهای تغذیهشده با T5 زیادتر از T3 بود ولی بین دیگر تیمارها تفاوت معنیداری وجود نداشت. تفاوتها در غلظت آسپارتات آمینو ترانسفراز خون در دورۀ پیش از زایش بین تیمارها تمایل به معنیداری داشت (1/0P<) بهطوریکه بیشترین مقدار برای گاوهای گروه T1 بود. از این پژوهش میتوان نتیجه گرفت، دانۀ کتان نواریشده با افزایش پروتئین کل پلاسما و کاهش اورۀ خون پس از زایش و مکمل CLA با کاهش آسپارتات آمینو ترانسفراز پس از زایش تأثیر سودمندی بر سلامت کبد در دورۀ انتقال دارد.
- چکیده انگلیسی: The objective of this study was to determine the effects of different sources of fatty acids on the performance and liver activity indices of Holstein cows during the transition period. Thirty-five cows were randomly assigned (from 21 days prepartum to 21 days postpartum) to 5 dietary treatments consisting of a diet containing palm oil (T1) as control, CLA fat supplement (T2), extruded flaxseed (T3), mixes of CLA fat supplement and extruded flaxseed(T4), and sesame oil and sesame meal (T5). The amounts of dry matter intake and milk yields were measured daily and milk composition was measured weekly. Blood samples were collected weekly to determine the concentration of plasma parameters. Feed intake, milk yields and milk composition were generally similar among treatments (P>0.05). Among blood parameters, the levels of urea and total protein affected by treatment in postpartum (P <0/05). The concentration of total protein in group T3 was higher than group T1. The urea concentration in group T5 was higher as compared with group T3. Amount of aspartate aminotransferase in prepartum had a significant tendency between treatments (P<0.1) and the highest amount was observed for group T1. The results of this study showed that CLA supplementation and extruded flaxseed increased total protein and reduced blood urea and has a beneficial effect on the health of the liver during the transition period.
- انتشار مقاله: 26-10-1396
- نویسندگان: هادی مرادی,مهدی گنج خانلو,ابوالفضل زالی,مهدی دهقان بنادکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: CLA,کنجالۀ کنجد,کتان اکسترود
- چکیده: یکی از راهکارهای ارائهشده برای بهبود وضعیت سلامت گاوهای شیری پس از زایش، تغذیۀ منابع اسیدهای چرب غیراشباع است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر منابع مختلف چربی بر مادۀ خشک مصرفی، تولید و ترکیبهای شیر و متابولیتهای خونی در دورۀ انتقال در گاوهای شیری هلشتاین بود. شمار 35 رأس گاو هلشتاین چند بار زایش آبستن (حدود 21 روز پیش از زایش) انتخاب و بهطور تصادفی به یکی از پنج تیمار آزمایشی شامل: 1) شاهد (منبع اسیدهای چرب اشباع)، 2) مکمل CLA، 3) دانۀ کتان اکسترود، 4) مخلوط دانۀ کتان اکسترود و CLA و 5) کنجاله و روغن کلسیمی کنجد اختصاص داده شدند. مادۀ خشک مصرفی و تولید شیر، روزانه اندازهگیری شد. نمونههای خون در روزهای 21-، 14-، 7-، 3-، 0، 3، 7، 14 و 21 نسبت به زمان زایش برای تعیین غلظت گلوکز، کلسترول، تریگلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL) و اسیدهای چرب آزاد غیراستریفیۀ پلاسما (NEFA) گردآوری شد. مادۀ خشک مصرفی، کمیت و کیفیت شیر، غلظت NEFA و تریگلیسیرید پلاسما تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0P˃). در دورۀ پس از زایش، غلظت گلوکز پلاسما در تیمار CLA در مقایسه با جیرههای شاهد، کتان و مخلوط کتان و CLA بالاتر بود (05/0P˂). تیمار کنترل، بالاترین غلظت LDL را داشت (05/0P˂). غلظت کلسترول تیمار شاهد در روزهای 7 و 14 پس از زایش در مقایسه با دیگر تیمارها بالاتر بود (05/0P˂). بهطورکلی تغذیۀ اسیدهای چرب غیراشباع بر عملکرد تأثیری نداشت ولی موجب بهبود فراسنجههای خونی شد.
- چکیده انگلیسی: Feeding unsaturated fatty acids sources in dairy cows is a strategy to improve animal health during postpartum period. The aim of this study was to investigate the effects of different sources of fatty acids on dry matter intake (DMI), milk production and composition and blood metabolites during the transition period in Holstein dairy cow. Multiparous pregnant Holstein cows (n=35) were selected (around 21 days before calving) and assigned randomly to one of the five experimental treatments including: 1) control (Source of palmitic acid), 2) CLA supplementation, 3) extruded linseed (LIN), 4)extruded linseed and CLA blend (LIN+CLA), 5) meal and calcium oil sesame. DMI and milk yield were recorded daily. Blood samples were collected at -21, -14, -7, -3, 0, 3, 7, 14 and 21 d relative to calving to determine plasma concentration of glucose, cholesterol, triglyceride, low density lipoprotein (LDL) and nonesterified fatty acid (NEFA). DMI, milk yield and composition, plasma concentrations of NEFA and triglyceride were not affected by treatments. During the postpartum period, plasma concentrations of glucose were greater in CLA treatment compared with control, LIN and LIN+CLA diets. Control treatment had the greatest plasma concentration of LDL. Cholesterol concentration of control treatment was higher at 7 and 14 d post calving compared with other treatments. In overall, feeding the unsaturated fatty acid improved concentration of blood metabolites, although they had no effect on milk performance.
- انتشار مقاله: 06-08-1396
- نویسندگان: ندا شیخ,ابوالفضل زالی,مهدی گنج خانلو,آرمین توحیدی,مهدی دهقان بنادکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: pH,ظرفیت بافری,بیکربنات سدیم و زئولیت,سدیم سسکویی کربنات
- چکیده: هدف آزمایش بررسی ظرفیت بافری شماری از بافرها یا قلیایی کنندهها و تأثیر آنها بر هضم و تخمیر جیرههای پر کنسانتره بود. از غلظتهای 0، 5/0، 1، 5/1 و 2 گرم در 100 میلیلیتر انواع بافرها و قلیایی کنندهها شامل: بیکربنات سدیم، سدیمسسکویی کربنات، اکسید منیزیم، کربنات منیزیم، بنتونیت سدیم، زئولیت و بافر ترکیبی (۷۵/۰ درصد سدیم سسکویی کربنات+ ۷۵/۰درصد بیکربنات سدیم) استفاده شد. pH اولیۀ محلول بافری، مقدار اسید هیدروکلریک مصرفشده برای تغییر ناگهانی pH به 2/5 یا زیر آن و pH نهایی ثبت شد. کمترین هیدروکلریدریک اسید مصرفشده برای کاهش ناگهانی pH به ترتیب مربوط به محلول بافری حاوی بنتونیت سدیم، اکسید منیزیم، کربنات منیزیم و شاهد بود و بیشترین آن برای سطح 5/1 و 2 درصد سدیم سسکویی کربنات، بافر ترکیبی و سطح 5/1 و 2 درصد بیکربنات سدیم بود. بافر زئولیت نیز مقاومت مناسبی در برابر تغییر pH نشان داد و تفاوت معنیداری با بافر ترکیبی و یا بافر بیکربنات سدیم نداشت. تیمارهای مورد استفاده در آزمایش تولید گاز شامل: جیرۀ شاهد یا پایه بدون افزودن بافر و مقادیر 5/0 تا 2 درصد بیکربنات سدیم، 5/0 تا 2 درصد سدیم سسکویی کربنات، 5/0 درصد بنتونیت سدیم، 2 درصد کربنات منیزیم، 5/1، 2 و 5/2 درصد زئولیت و بافر ترکیبی بود که به جیرۀ پایه افزوده شدند. بیشترین گاز تولیدشده مربوط به بافرهای سدیم سسکویی کربنات، بیکربنات سدیم، بافر ترکیبی و زئولیت بود. بنابراین، از نظر ظرفیت بافری و حجم گاز تولیدشده، سدیم سسکویی کربنات بهترین جایگاه و پساز آن بافر ترکیبی، بیکربنات سدیم و زئولیت نیز بافرهای مناسبی برای استفاده در جیرههای حاوی مواد متراکم زیاد در تغذیۀ نشخوارکنندگان ارزیابی شدند.
- چکیده انگلیسی: The aim of present experiment was to investigate the buffering capacity of some buffers or alkalizers, their effect on digestion and fermentation of high concentration diets. The concentration of 0, 0.5, 1, 1.5, 2 g in 100 ml from different buffers and alkalizing agents including: sodium bicarbonate, sodium sesquicarbonate, magnesium oxide, magnesium carbonate, sodium bentonite, zeolite and combined buffer (0.75% sodium bicarbonate+ 0.75% sodium sesquicarbonate) was used. The initial pH of the buffer solution, the amount of consumed hydrochloric acid for abrupt changes of pH to 5.2 or below it, and the final pH was registered. The lowest amount of the hydrochloric acid was consumed for solutions containing sodium bentonite, magnesium oxide, magnesium carbonate and control for suddently dropping their pH; and highest amount by sodium sesquicarbonate, combined buffer and sodium bicarbonate, respectively. The zeolite buffer also indicated a proper resistance to pH changes and did not have a significant difference with the combined buffer or sodium bicarbonate buffer. The treatments in gas production were included: control or basal diet without buffer, and amounts of 0.5 to 2% sodium bicarbonate, 0.5 to 2% sodium sesquicarbonate, 0.5% sodium bentonite, 2% magnesium carbonate, 1.5, 2 and 2.5% of zeolite and combined buffer, which were added to basal diet. The highest produced gas was in the sodium sesquicarbonate, sodium bicarbonate, combined buffers and zeolite. Therefore, sodium sesquicarbonate, combined buffers, sodium bicarbonate and zeolite had the best position respectively, which were evaluated as suitable buffers for using in diets containing high concentration ingredients for feeding the ruminant animals.
- انتشار مقاله: 01-09-1396
- نویسندگان: نسرین مهدویراد,مرتضی چاجی,محمد بوجارپور,مهدی دهقان بنادکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسیدهای چرب غیراشباع,پوششدهی,امگا-3,محافظت شکمبهای
- چکیده: در این پژوهش، ارزیابی میزان مواد مغذی و الگوی اسیدهای چرب، میزان مقاومت در برابر هیدروژنه شدن زیستی (بیوهیدروژناسیون) شکمبهای، میزان آزادسازی روغن در نمکهای کلسیمی پوششدار روغن ماهی در شرایط آزمایشگاهی اثر این نمکها در شرایط درون تنی بر میزان گوارشپذیری مواد مغذی و فراسنجههای مایع شکمبه در مقایسه با روغن ماهی و نمکهای کلسیمی بدون پوشش با استفاده از دامهای فیستولادار مطالعه شد. پوششدار کردن منابع کلسیمی سبب افزایش کارایی محافظتی اسیدهای چرب غیراشباع در شکمبه شد (05/0P<). پوششدار کردن مکملهای کلسیمی تفاوت معنیداری در میزان آزادسازی شکمبهای مکملها ایجاد کرد ولی تفاوتی در میزان آزادسازی روغن از ترکیب مکملها در دیگر بخشهای دستگاه گوارش و میزان آزادسازی در کل دستگاه گوارش وجود نداشت (05/0P<). مکملهای محافظتشده در مقایسه با روغن آزاد، سبب افزایش گوارشپذیری مواد مغذی مختلف شدند (05/0P<). استفاده از روغن ماهی بهصورت محافظت نشده موجب کاهش میزان تولید استات و افزایش پروپیونات و کاهش میزان نیتروژن آمونیاکی و جمعیت پروتوزوآ شکمبه شد. بود یا نبود پوشش روی نمکهای کلسیمی تأثیری در ارتباط با فراسنجههای شکمبه نداشت (05/0P>). پوششدهی مکملهای کلسیمی سبب افزایش محافظت اسیدهای چرب غیراشباع در برابر هیدروژنه شدن زیستی شکمبهای شده و تأثیر نامطلوبی بر شاخصههای مختلف تغذیهای حیوانات نداشت. استفاده از میزان پوشش 10 درصد وزنی را میتوان بهترین میزان پوشش با توجه به دادههای مربوط به ترکیب شیمیایی، الگوی اسیدهای چرب، هیدروژنه شدن زیستی و آزادسازی در بخشهای مختلف دستگاه گوارش دانست.
- چکیده انگلیسی: In this research encapsulated fish oil Ca-salts were produced by using a saturated FA containing material and evaluated. Nutrient content and FA profiles of produced supplements were determined and ruminal biohydrogenation and oil releasing were examined in vitro. Additionally, in a complementary in vivo experiment, effects of dietary inclusion of fish oil, ca-salts and encapsulated ca-salts on nutrient digestibility and ruminal paramerters were evaluated using three rumen fistulated Holstein cows. Encapsulation of Ca-Salts increased protection efficiency of PUFA against ruminal biohydrogenation. Encapsulated ca-salts with 10 % of wall material (weight basis) had lower biohydrogenation afer 48-h in vitro incubation (P˂ 0.05). Encapsulation of ca-salts decreased rumen oil release but oil release in other simulated media or total tract oil release were not affected by encapsulation (P˃ 0.05). Protected supplements increased nutrient digestibility compared with fish oil (P˂ 0.05). Non-encapsulated fish oil decreased acetate and rumen N-NH3 concentration as well as protozoa `population, but increased propionic acid concentration (P˂0.05). Encapsulation of Ca-Salt did not change rumen parameters (P˃ 0.05). According to the results, it can be concluded that encapsulation of ca-salts increased protection of PUFA against ruminal biohydrogenation without worse effects on rumen parameters. Encapsulation with 10 % of wall material (weight basis) can be presented as the best treatment according to chemical composition, fatty acid profiles, rumen biohydrogenation and oil release results.
- انتشار مقاله: 11-07-1396
- نویسندگان: حامد خلیلوندی,مهدی دهقان بنادکی,رسول پیرمحمدی,بهزاد اسدنژاد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: بافتشناسی,آنزیمهای کبدی,گاوهای شیری,آبسۀ کبدی
- چکیده: هدف از این پژوهش بررسی بروز آبسۀ کبدی در گاوهای شیری هلشتاین و تأثیر آن بر برخی فراسنجههای خونی و بافتشناسی یاختههای کبدی بود. کبد 577 رأس گاو شیرده و خشک در زمان کشتار در دو کشتارگاه در ایران برای تشخیص آبسۀ کبدی بررسی شدند. خونگیری از گاوها در زمان نزدیک به کشتار انجام شد. 60 رأس گاو سالم یعنی به شمار گاوهای دارای آبسۀ کبدی، (که هیچ نوع مشکل از لحاظ کالبدگشایی و بازبینی امعاءواحشاء نداشتند) برابر با گله و شمار زایش بهعنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. بیدرنگ پس از کشتار، کبد گاوها به چهار گروه کبد بدون آبسه امتیاز 0، کبد با یک یا دو آبسۀ کوچک یا آسیب بافتی امتیاز A-، کبد با یک یا دو آبسه بهخوبی تشکیلشده امتیاز A و کبد با یک یا چند آبسۀ باز بزرگ، با یا بدون چسبندگی امتیاز A+ طبقهبندی شدند. بررسی کشتارگاهی نشان داد، 4/10 (60 رأس) درصد از گاوها آبسۀ کبدی داشتند (25، 7/31 و 3/43 درصد به ترتیب برایA-، A و A+). دادههای بهدستآمده از بررسیهای بافتشناختی نشان داد، کبدهای آبسه دار در مقایسه با کبد گاوهای سالم، یاختههای هپاتوسیت نزدیک به سینوزوئیدها تغییر شکل یافته و بافت مرده (نکروزه)شده داشتند و شمار یاختههای کاپفر در کبدهای درگیر آبسه افزایشیافته بودند. غلظت آنزیمهای کبدی آسپارتات آمینوترنسفراز (AST)، آلانین آمینوترنسفراز (ALT) و گاما گلوتامیل ترانسفراز (GGT) در سرم خون گاوهای دارای آبسۀ کبدی با امتیاز (اسکور)های A-، A و A+ در مقایسه با گاوهای سالم بالاتر بودند (01/0P≤)؛ درحالیکه غلظت آنزیم کراتینکیناز (CK) در گاوهای درگیر آبسۀ کمتر از گروه سالم بود (01/0P≤). گاوهای دارای آبسۀ کبدی با اسکورهای A-، A و A+ غلظتهای پایینتری از آلبومین و کلسترول سرم در مقایسه با گاوهای سالم داشتند (01/0P≤). نتایج این پژوهش نشان داد، غلظت بالاتر آنزیمهای کبدی و غلظت پایین آلبومین و کلسترول سرم خون در گاوهای مبتلا به آبسۀ کبدی ممکن است درنتیجۀ تخریب یاختههای کبدی و التهاب باشد. درمجموع نتیجهگیری میشود که، برخی فراسنجههای خونی میتوانند بهعنوان شاخصی برای بررسی وضعیت آبسۀ کبدی استفاده شوند.
- چکیده انگلیسی: The aim of the present study was to evaluate the incidence of liver abscess in lactating and dry Holstein cows and its effect on some blood parameters and histology of hepatocytes. The liver of 577 lactating and dry Holstein cows at the time of slaughter were examined in two abattoirs in Iran. Cow’s blood samples were collected from at the time of slaughter. Sixty healthy cows, i.e., the same number of cows with liver abscesses (which had no problem in terms of autopsy and splanchnic checking), were considered as control group according to herd and number of gestation. The livers of the cows were divided into 4 groups immediately after slaughter, liver without abscess score 0, liver with one or two small abscesses or scars; score A+, liver with two to four well-organized abscesses; score A, and liver with one or more large open abscesses, with or without adhesions; score A+. The slaughterhouse survey showed that, 10.4% (60 cows) had liver abscesses (25, 31.7 and 43.3 % for A-, A and A+). Histological results showed that in livers with abscesses, natural form of hepatocytes close to sinusoids had changed and parts of the affected tissue showed necrosis and the numbers of Kupffer cells were increased in compare to healthy livers. The concentration of aspartate aminotransferase (AST), alanine aminotransferase (ALT), and gamma glutamyltransferase (GGT) in the blood serum of cattle with liver abscesses with A, A and A + scores were higher than that of healthy cows (P≤0.01), while the concentration of creatine kinase (CK) in the cows affected by the abscess was lower than the healthy group (P≤0.01). Cows with liver abscesses with scores A-, A and A+ had lower concentrations of albumin and serum cholesterol than healthy cows (P≤0.01). The results of this study showed that the higher concentrations of liver enzymes and low blood concentrations of albumin and cholestrol in cows with liver abscesses may be due to the destruction of liver cells and inflammation. In conclusion, some blood parameters can be used as an indicator for assessing the status of liver abscess.
- انتشار مقاله: 11-05-1396
- نویسندگان: شهرزاد جزقاسمی,حمید امانلو,مهدی دهقان بنادکی,T.G. Nagaraja
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گاوهای شیری,دورۀ خشکی,تایلوزین
- چکیده: با هدف بررسی تأثیر تزریق تایلوزین به گاوهای شیری در دورۀ خشکی بر توان تولیدی، ترکیبهای شیر و برخی از فراسنجههای خونی در دورۀ شیردهی بعدی، 120 رأس گاو هلشتاین با میانگین وزن 20±720 کیلوگرم در زمان خشک کردن به تیمارهای آزمایشی بدون تزریق تایلوزین (تیمار 1: تیمار شاهد)، تزریق 025/0 (تیمار 2: LT ) و 05/0 ( تیمار 3: HT) میلیلیتر تایلوزین 20 درصد به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در هر روز به مدت سه روز پس از خشک کردن گاو، اختصاص داده شدند. نمونههای خون برای تعیین فراسنجههای بیوشیمیایی در زمان خشک کردن گاو، روز زایش و 7، 14 و 21 روز پس از زایش گردآوری شدند. اطلاعات مربوط به تولید و ترکیبهای شیر تا 4 ماه پس از زایش گردآوری شدند. تفاوت در غلظت پروتئین کل سرم بین تیمارها تمایل به معنیداری داشت (051/0P=). فعالیت آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST) و آلکالاین فسفاتاز (ALP) در گروه شاهد کمتر بود (05/0P<). فعالیت کراتین کیناز (CK) با تزریق تایلوزین تمایل به معنیداری داشت (053/0P=). تولید و ترکیبهای شیر، شمار یاختههای بدنی (SCC)، فراسنجههای گوسالهزایی و ناهنجاریهای مرتبط با زایمان تحت تأثیر تزریق تایلوزین قرار نگرفتند (05/0P>). رخداد ورم پستان در گاوهایی که به آنها تایلوزین تزریق شده بود، بهطور معنیداری کمتر از گروه شاهد بود (05/0P<). نتایج نشان داد، تایلوزین تغییر قابلتوجهی در فراسنجههای سرم ایجاد نمیکند ولی در کاهش رخداد ورم پستان مؤثر بوده و تأثیر منفی بر زایمان و ناهنجاریهای حین زایمان و تلفات گوساله تا دوماهگی نداشته است.
- چکیده انگلیسی: To investigate the effects of tylosin injection in dairy cows at dry period on performance, milk composition and some blood parameters in subsequent lactation, 120 Holstein cows with a mean weight of 720±20Kg were used. Treatments were no tylosin (treatment 1; control group), injected 0.025 (treatment 2 low tylosin; LT) and 0.05 (treatment 3 high tylosin; HT) ml tylosin 20% per kg of body weight per day for 3 days after drying days. To determine biochemical parameters blood samples were collected at the drying day and 0, 7, 14, and 21 of lactation. Data of milk production and composition were collected for 4 months after calving. The difference between serum total protein concentration between treatments tended to be significant (P=0.051). Aspartate aminotransferase (AST) and alkaline phosphatase (ALP) activities were lower in the control group (P<0.05). The activity of creatine kinase (CK) tended to be significant (P=0.053) with tylosin injection. Milk production, milk protein and fat contents, calving parameters and periparturition disorders did not affect by tylosin injection (P>0.05). The incidence of mastitis in the groups receiving tylosin was significantly lower than the control group (P <0.05). Results suggest that tylosin do not cause dramatic changes in serum clinical chemistry profiles, but it was effective in reducing the occurrence of mastitis and had no negative effect on parturition, disorders around it and calf losses until 2 month of age.
- انتشار مقاله: 01-07-1396
- نویسندگان: شهرزاد جزقاسمی,حمید امانلو,مهدی دهقان بنادکی,T.G. Nagaraja
- مشاهده