در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تولید گاز,نیتروژن آمونیاکی,انرژی قابل سوختوساز,انرژی خالص شیردهی,تولید تودۀ میکروبی
- چکیده: در این مطالعه تخمیرپذیری سه گونه گیاهی شورزی تحت چرای شترهای تک کوهانه بنامهای سلمکی ساقه سفید، اشنان و سیاه شور بهصورت انفرادی و با جایگزینی 0، 5/33، 5/66 و 100 درصد با یکدیگر در قالب طرح کامل تصادفی با نه تیمار آزمایشی توسط روش تولید گاز ارزیابی شد. نمونههای گیاهی در طول فصل چرای پاییزه و زمستانه از مراتع جنوب استان خوزستان گردآوری شدند. جیرههای مورد بررسی تفاوت معنیداری از نظر سرعت و میزان گاز تولید شده داشتند (05/0>P). سلمکی ساقه سفید (T2) بهطور معنیداری کمترین میزان تولید گاز را داشت و در مقابل جیرۀ حاوی 5/66 درصد سیاه شور + 5/33 درصد اشنان (T8) بیشترین میزان تولید گاز را داشت (05/0>P). سلمکی ساقه سفید بهطور معنیداری کمترین و اشنان بیشترین قابلیت هضم حقیقی، مادۀ آلی قابل تخمیر، کل اسیدهای چرب فرار تولیدی، انرژی قابل سوختوساز (متابولیسم) و تولید تودۀ میکروبی را داشتند. کمترین انرژی قابل سوختوساز در تیمار T2مشاهده شد. بازدۀ تولید توده میکروبی در گیاه سلمکی ساقه سفید بالاتر از دیگر جیرهها بود و پایینترین بازده متعلق به جیرۀ T8 بود. میزان نیتروژن آمونیاکی تولید شده در همۀ جیرههای مورد بررسی بالاتر از سطح بحرانی آنها بوده و میتوانند مقادیر کافی از نیتروژن را برای بیشترین تولید تودۀ میکروبی تأمین کنند. بنابراین، گیاه اشنان و جیرۀ T8 بهترین جیره برای تأمین نیازهای مواد مغذی شتر هستند؛ اما با دیدگاه احیاء مرتع، جیرههای ترکیبی برتر از هرکدام از سه گیاه بهتنهایی هستند.
- چکیده انگلیسی: In present experiment fermantability of three halophyte species including: Atriplex leucoclada (AL), Suaeda fruticosa (SF) and Seidlitzia rosmarinus (SR) in the form of individually or mixed as 0.0, 33.5 66.5 and 100% with each other (9 diets), were evaluated using a compelet randomized design. These halophyte species were collected from southern rangelands of Khuzestan province during autumn and winter grazing season. The diets were different regarding the rate and amount of gas producedtion (P<0.05). The AL produced lowest but diet containing 66.5 SF+ 33.5 SR (T8) had highest gas production compared with other diets (P<0.05). Diet containing AL and SR respectively had the lowest and highest true OM digestibility, true fermentable OM, total volatile fatty acid, ME and maximum microbial mass production (P<0.05). The fficiency of microbial mass production in AL was the highest and the lowest efficiency was for T8 diet. Concentration of rumen ammonia nitrogen with feeding all diets was higher than its threshold level, so they prepare enogh amount of ammonia nitrogen for maximum. Microbial biomass production. Therefore, diets T5 and T8 were the best diets to provide the nutrients requirements of camels; but from of range improvement poit of view combined diets are preferred than each of the three plants alone.
- انتشار مقاله: 29-08-1395
- نویسندگان: اکبر ابرغانی,مرتضی چاجی,هرمز منصوری,مرتضی مموئی,خلیل میرزاده,هدایتالله روشنفکر
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: pH,ظرفیت بافری,بیکربنات سدیم و زئولیت,سدیم سسکویی کربنات
- چکیده: هدف آزمایش بررسی ظرفیت بافری شماری از بافرها یا قلیایی کنندهها و تأثیر آنها بر هضم و تخمیر جیرههای پر کنسانتره بود. از غلظتهای 0، 5/0، 1، 5/1 و 2 گرم در 100 میلیلیتر انواع بافرها و قلیایی کنندهها شامل: بیکربنات سدیم، سدیمسسکویی کربنات، اکسید منیزیم، کربنات منیزیم، بنتونیت سدیم، زئولیت و بافر ترکیبی (۷۵/۰ درصد سدیم سسکویی کربنات+ ۷۵/۰درصد بیکربنات سدیم) استفاده شد. pH اولیۀ محلول بافری، مقدار اسید هیدروکلریک مصرفشده برای تغییر ناگهانی pH به 2/5 یا زیر آن و pH نهایی ثبت شد. کمترین هیدروکلریدریک اسید مصرفشده برای کاهش ناگهانی pH به ترتیب مربوط به محلول بافری حاوی بنتونیت سدیم، اکسید منیزیم، کربنات منیزیم و شاهد بود و بیشترین آن برای سطح 5/1 و 2 درصد سدیم سسکویی کربنات، بافر ترکیبی و سطح 5/1 و 2 درصد بیکربنات سدیم بود. بافر زئولیت نیز مقاومت مناسبی در برابر تغییر pH نشان داد و تفاوت معنیداری با بافر ترکیبی و یا بافر بیکربنات سدیم نداشت. تیمارهای مورد استفاده در آزمایش تولید گاز شامل: جیرۀ شاهد یا پایه بدون افزودن بافر و مقادیر 5/0 تا 2 درصد بیکربنات سدیم، 5/0 تا 2 درصد سدیم سسکویی کربنات، 5/0 درصد بنتونیت سدیم، 2 درصد کربنات منیزیم، 5/1، 2 و 5/2 درصد زئولیت و بافر ترکیبی بود که به جیرۀ پایه افزوده شدند. بیشترین گاز تولیدشده مربوط به بافرهای سدیم سسکویی کربنات، بیکربنات سدیم، بافر ترکیبی و زئولیت بود. بنابراین، از نظر ظرفیت بافری و حجم گاز تولیدشده، سدیم سسکویی کربنات بهترین جایگاه و پساز آن بافر ترکیبی، بیکربنات سدیم و زئولیت نیز بافرهای مناسبی برای استفاده در جیرههای حاوی مواد متراکم زیاد در تغذیۀ نشخوارکنندگان ارزیابی شدند.
- چکیده انگلیسی: The aim of present experiment was to investigate the buffering capacity of some buffers or alkalizers, their effect on digestion and fermentation of high concentration diets. The concentration of 0, 0.5, 1, 1.5, 2 g in 100 ml from different buffers and alkalizing agents including: sodium bicarbonate, sodium sesquicarbonate, magnesium oxide, magnesium carbonate, sodium bentonite, zeolite and combined buffer (0.75% sodium bicarbonate+ 0.75% sodium sesquicarbonate) was used. The initial pH of the buffer solution, the amount of consumed hydrochloric acid for abrupt changes of pH to 5.2 or below it, and the final pH was registered. The lowest amount of the hydrochloric acid was consumed for solutions containing sodium bentonite, magnesium oxide, magnesium carbonate and control for suddently dropping their pH; and highest amount by sodium sesquicarbonate, combined buffer and sodium bicarbonate, respectively. The zeolite buffer also indicated a proper resistance to pH changes and did not have a significant difference with the combined buffer or sodium bicarbonate buffer. The treatments in gas production were included: control or basal diet without buffer, and amounts of 0.5 to 2% sodium bicarbonate, 0.5 to 2% sodium sesquicarbonate, 0.5% sodium bentonite, 2% magnesium carbonate, 1.5, 2 and 2.5% of zeolite and combined buffer, which were added to basal diet. The highest produced gas was in the sodium sesquicarbonate, sodium bicarbonate, combined buffers and zeolite. Therefore, sodium sesquicarbonate, combined buffers, sodium bicarbonate and zeolite had the best position respectively, which were evaluated as suitable buffers for using in diets containing high concentration ingredients for feeding the ruminant animals.
- انتشار مقاله: 01-09-1396
- نویسندگان: نسرین مهدویراد,مرتضی چاجی,محمد بوجارپور,مهدی دهقان بنادکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تانن,اسپرس,تخمیر شکمبه,تولید و ترکیب شیر,نسبت علوفه به کنسانتره
- چکیده: آزمایش با هدف بررسی اثر علوفۀ اسپرس بهعنوان یک منبع تانن و نیز نسبت علوفه به کنسانتره بر مصرف و قابلیت هضم، خصوصیات تخمیر شکمبهای، فراسنجههای خونی، مقدار تولید و ترکیبات شیر میشهای شیرده انجام گرفت. بدین منظور از 8 رأس میش شیرده نژاد لری بر اساس آزمایش فاکتوریل در قالب طرح مربع لاتین 4×4 تکرارشونده استفاده شد. تیمارها با دو سطح کنسانتره و دو سطح نوع علوفۀ مصرفی شامل چهار جیرۀ به صورتکامل مخلوط با نسبتهای علوفه به کنسانترۀ 65:35 (پرکنسانترۀ بدون اسپرس)، 35:65 (کمکنسانترۀ بدون اسپرس)، 65:35 (پرکنسانترۀ با اسپرس) و 35:65 (کمکنسانترۀ با اسپرس) فرموله و تهیه شد. مقدار کل ترکیبات فنولی، تانن کل و تانن متراکم تیمارهای آزمایشی معنادار بود (05/0P<). نتایج نشان داد قابلیت هضم مادۀ خشک و مادۀ آلی در تیمار پرکنسانترۀ با اسپرس در مقایسه با بقیۀ تیمارها بیشتر بود (05/0P<). مقادیر pH و نیتروژن آمونیاکی شکمبه در تیمارهای پرکنسانترۀ با اسپرس و بدون اسپرس در مقایسه با تیمار کمکنسانترۀ بدون اسپرس کمتر بود. اثر سطح کنسانتره بر مقدار کل اسیدهای چرب فرار شکمبهای معنادار شد (05/0P<). بر این اساس نسبت استات به پروپیونات در تیمارهای پرکنسانترۀ با اسپرس و بدون اسپرس کمترین مقدار را داشت. نتایج نشان داد تولید شیر در تیمارهای پرکنسانترۀ با و بدون اسپرس بیشتر از سایر تیمارها بود. اثر سطح کنسانتره بر چربی، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و پروتئین شیر معنادار بود (05/0P<). درمجموع، اضافهکردن اسپرس بهعنوان یک منبع تانن به جیرۀ پرکنسانتره (65 درصد) موجب افزایش قابلیت هضم مادۀ آلی و الیاف، افزایش پروپیونات جیره و در نتیجه افزایش تولید شیر و پروتئین آن میشود.
- چکیده انگلیسی: This experiment was carried out to study the effects of sainfoin (Onobrychis viciifolia) as tannin source and different level of forage: concentrate ratio on digestibility, blood parameters, ruminal fermentation, milk yield and milk composition in milking ewes. Therefore, eight Lori milking ewes were alocated to factorial experiment base on the 4×4 replicated Latin square design. Four total mixed ration diets were formulated with two level of concentrate and two level of intake forage which consisted of forage: concentrate ratios of 35:65 high concentrate without sainfoin (HC), 65:35 low concentrate without sainfoin (LC), 35:65 high concentrate with sainfoin (HCS) and 65:35 low concentrate with sainfoin (LCS). Total phenols, total and condensed tannin among treatments were significantly different (P<0.05). Digestibility of DM and OM in the HCS treatment were higher compared to the other treatments (P<0.05). The ruminal pH and NH3-N values in HCS and HC diets were lower than those fed HC diet. The concentration of ruminal VFAs in ewes received low concentrate diet were higher (P<0.05). The acetate to propionate ratio was lower in HC and HCS treatments. The results showed milk yield in HC and HCS treatments was greater than other treatments (P<0.05). Level of concentrate effect were significant on milk fat, lactose, SNF and protein (P<0.05). In total, adding to sainfoin as a tannins source to diet with high concentrate ratio (65%) increased organic matter and fiber digestibility, and also increased ruminal propionate and finally, increased milk yield and protein.
- انتشار مقاله: 07-04-1394
- نویسندگان: بهروز یاراحمدی,مرتضی چاجی,محمد بوجارپور,خلیل میرزاده,مرتضی رضایی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قابلیت هضم,گل میمونی سازوئی,پروتوزوا,سوختوسازگرهای خونی,گوسفند لری-بختیاری
- چکیده: این آزمایش بهمنظور بررسی تأثیر ترکیبات فنولی پودر گیاه گل میمونی سازوئی (تشنهداری) بر خوراک مصرفی، هضم و تخمیر، روند نشخوار و بومسازگان (اکوسیستم) شکمبة گوسفندان لری- بختیاری طراحی شد. در این آزمایش دوازده رأس بره با سن نزدیک به شش ماه و میانگین وزن 5/1±30 کیلوگرم با جیرههای شاهد (بدون گل میمونی)، 3 و 6 درصد گل میمونی سازوئی برای یک ماه تغذیه شدند. مصرف خوراک، قابلیت هضم، فعالیت نشخوار، سوختوسازگر (متابولیت) های خونی و گونههای پروتوزوآ بررسی شدند. نتایج نشان داد استفاده از گیاه گل میمونی تأثیری بر میزان مصرف مادة خشک و مادة آلی، میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک نداشت (05/0P). قابلیت هضم NDF و ADF در تیمارهای حاوی گل میمونی سازوئی بیشتر از شاهد بود (05/0>P). میزان نشخوار به ازای مادة خشک و NDF مصرفی در تیمار 3 درصد گل میمونی افزایش یافت (05/0>P). تیمار 6 درصد موجب کاهش معنیدار گلوکز، اوره و کلسترول خون شد (05/0>P). میزان نیتروژن آمونیاکی در تیمار حاوی 6 درصد گل میمونی کاهش معنیداری را در مقایسه با دیگر تیمارها داشت (05/0>P). نتایج نشان داد جمعیت کل پروتوزوآ و گونههای پروتوزوآیی (انتودینیوم، دیپلودینیوم، اپیدینیوم و افریوسکولکس) در تیمارهای حاوی گل میمونی کاهش معنیداری نشان داد (05/0>P). با توجه به تأثیر ترکیبات مؤثرة گیاه کامل گل میمونی سازوئی بر بهبود هضم و تخمیر شکمبهای از جمله کاهش آمونیاک و تولید گاز شاید بتوان میزان کمتر آن (3درصد) را در جیرة گوسفند لری- بختیاری استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: This experiment was designed to evaluate the effect of phenolic components of Scrophularia striata powder on feed intake, digestion and fermentation, rumination kinetic and rumen ecosystem in Lori-Bakhtiari sheep. In this experiment, 12 six months old lambs and average weight 30±1.5 kg were fed with 0 (control), 3 and 6 percent Scrophularia striata for one month. Feed intake, digestibility, rumination activity, blood metabolites and protozoa were measured. The results showed that the use of Scrophularia striata had no effect on dry matter (DM) and organic matter (OM) intake, body weight and feed efficiency (P>0.05). Highest digestibility of DM, OM and the protein was for 3% Scrophularia striata (P
- انتشار مقاله: 04-03-1394
- نویسندگان: فاطمه رضایی,طاهره محمدابادی,مرتضی چاجی,محمدرضا مشایخی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تانن,فراسنجههای شکمبهای,تولید گاز,نیتروژن آمونیاکی,تولید تودة میکروبی
- چکیده: این آزمایش برای شناخت خصوصیات تغذیهای برگ درخت پستة وحشی (خنجوک) با هدف استفاده از آن در جیرة گوسفند انجام شد. در آغاز خصوصیات شیمیایی برگ خنجوک اندازهگیری شد. آنگاه جیرههایی برای گوسفند حاوی 0، 5، 10، 15، 20، 25 و 30 درصد برگ خنجوک تهیه شدند. برای تعیین بهترین مقدار جایگزینی آن با سیلاژ ذرت با روش تولید گاز، خصوصیات هضم و تخمیر جیرهها بررسی شد. در مرحلة بعد، تأثیر جیرههای برگزیدهشده از مرحلة آزمایشگاهی (جیره با و بدون 30 درصد برگ خنجوک) بر مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، فراسنجه های شکمبهای و خونی ده رأس گوسفند نر عربی در قالب طرح کامل تصادفی بررسی شد. غلظت پروتئین خام، NDF، ADF و تانن برگ خنجوک به ترتیب 88/9، 95/47، 02/39 و 9۰/3 درصد بود. با افزایش درصد برگ خنجوک در جیره، تولید گاز روند کاهشی داشت؛ اما تولید تودة میکروبی و بازدة تولید تودة میکروبی روند افزایشی داشت (05/0P<). مصرف مادة خشک در گوسفندان تغذیهشده با جیرة دارای برگ خنجوک افزایش یافت. تیمارها از نظر قابلیت هضم ظاهری مادة خشک، NDF، ADF و غلظت گلوکز و کلسترول خون اختلاف معنیداری نداشتند (05/0P>). قابلیت هضم پروتئین خام، غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه و نیتروژن اورهای خون در جیرة حاوی برگ خنجوک پایینتر بود (05/0P<). بهطورکلی استفاده از برگ خنجوک تا 30 درصد مادة خشک جیره بهصورت جایگزین با سیلاژ ذرت تأثیر منفی بر هضم ظاهری، فراسنجههای شکمبهای و خونی گوسفندان عربی نداشت.
- چکیده انگلیسی: The present experiment was conducted to determine nutritional values of wild pistachio trees (P. khinjuk) leaves it's use it in the diet of sheep. Initially chemical composition of P. khinjuk leaf was determined. The diets containing 0, 5, 10, 15, 20, 25 and 30% of P. khinjuk leaf were prepared and used for sheep to determine the best replacement level of it with corn silage. Fermentation and digestion characteristics of experimental diets were investigated by in vitro gas production technique. Effects of selected diets from the in vitro step (control and diet contains 30% of the khinjuk leaf) on feed intake, digestibility of nutrients, ruminal fermentation parameters and blood metabolites were studied using 10 Arabian rams in a completely randomized design. The concentration of crude protein, NDF, ADF and tannin in khinjuk leaf were 9.88, 47.95, 39.02 and 3.9%, respectively. The gas production declined by increasing the percentage of P. khinjuk leaf in the diet, but the microbial biomass and efficiency of microbial synthesis was increased (P0.05). Digestibility of crude protein and concentration of ammonia nitrogen in rumen fluid and blood urea nitrogen in diet containing of P. khinjuk leaf was lower (P
- انتشار مقاله: 25-09-1393
- نویسندگان: زهرا امینی فرد,مرتضی چاجی,طاهره محمدآبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تولید گاز,شمارش قارچهای شکمبه,کشت اختصاصی قارچها,کل میکروارگانیسمها
- چکیده: این مطالعه به منظور مقایسة قابلیت هضم پیت نیشکر عملآوریشده توسط قارچها و کل میکروارگانیسمهای شکمبة گاو و گاومیش انجام شد. قابلیت هضم مادة خشک (DM)، الیاف نامحلول در شویندة خنثی (NDF) و الیاف نامحلول در شویندة اسیدی (ADF) پیت نیشکر عملآوریشده توسط کل میکروارگانیسمها و قارچهای شکمبة گاو و گاومیش به روش هضم دو مرحلهای، تکنیک تولید گاز و کشت اختصاصی قارچهای شکمبه اندازهگیری و مقایسه شد. قابلیت هضم آزمایشگاهی مادة خشک، NDF و ADF پیت نیشکر توسط کل میکروارگانیسمهای شکمبة گاومیش (به ترتیب 62، 31/32 و 22 درصد) بیشتر از گاو (به ترتیب 13/50، 07/27 و 25/16 درصد) بود (05/0P<). صرف نظر از نوع میکروارگانیسم قابلیت هضم مادة خشک NDF و ADF توسط گاومیش (13/54، 51/27 و 86/19 درصد) بیشتر از گاو (69/49، 54/24 و 67/14 درصد) بود (05/0P<). پتانسیل تولید گاز پیت نیشکر عملآوریشده در حضور کل میکروارگانیسمهای مایع شکمبة گاو از نظر عددی بیشتر از گاومیش بود (05/0P>). نرخ تولید گاز توسط کل میکروارگانیسمها و قارچهای شکمبة گاومیش به طور معناداری بیشتر از گاو بود (05/0P<). صرف نظر از نوع میکروارگانیسم، نرخ تولید گاز پیت نیشکر در گاومیش به طور معناداری بیشتر از گاو بود (05/0P<)؛ برعکس پتانسیل تولید گاز در گاو اندکی بیشتر بود (05/0P>). صرف نظر از نوع دام، قابلیت هضم و توان تولید گاز برای کل میکروارگانیسمها بیشتر از قارچها بود (05/0P<)، اما برای نرخ تولید گاز بین آنها تفاوتی وجود نداشت. در محیط کشت اختصاصی قارچهای شکمبه، قابلیت هضم مادة خشک پیت نیشکر توسط قارچها در گاومیش در روز دوازدهم بهطور معناداری بیشتر از گاو بود (05/0P<). تراکم قارچها در هر میلیلیتر مایع شکمبة گاو بیشتر از گاومیش بود (05/0P<). در کل، با وجود تعداد بیشتر قارچهای شکمبة گاو، میتوان گفت که توان قارچها و کل میکروارگانیسمهای شکمبة گاومیش در آزمایش حاضر بیشتر از گاو بود. بنابراین، نتایج برتری گاومیش به گاو هلشتاین در استفاده از مواد فیبری کمکیفیت را نشان داد.
- چکیده انگلیسی: This study was conducted to compare fungi and whole rumen microorganisms (WRM) digestibility of treated sugarcane pith by fungi and of buffalos and Holstein cows. Dry matter (DM), neutral and acid detergent fiber (NDF and ADF) digestibilities of steam treated sugarcane pith (STP) by fungi and WRM were compared with a two-steps digestion technique, gas production (GP) and specific rumen fungi culturing (SRFC). Dry matter, NDF and ADF digestibilities of steam treated sugarcane pith by WRM in buffalo were higher (62, 32.31 and 22%, respectively) than cow (50.13, 27.07 and 16.2%, respectively) (P<0.05). Regardless of microorganisms type, digestibility of DM, NDF and ADF were greater in buffalo (54.13, 27.51 and 19.86%) than in buffalo (49.69, 24.54 and 14.67) (P<0.05). Potential of GP (B) of STP by WRM in cow was numerically more than that of cow (P>0.05). Fractional rate of GP (C) for WRM and fungi was lower in cow than buffalo (P<0.05). Regardless of microorganisms type, C was higher in buffalo was more than cow (P<0.05) and vice versa for B (P>0.05). Regardless of animal species, whole rumen microorganisms had higher digestibility and potential of GP than fungi (P>0.05), but there was not any difference for rat of GP between them. In SRFC, DM digestibility of STP by fungi at day 12 in buffalo was significantly more than cow (P<0.05). The concentration of fungi per ml of rumen liquer in cow was more than buffalo (P<0.05). Although, the rumen population fungi in cow was more than buffalo, but that digestibility of fungi (in specific rumen fungi culture) and WRM of buffalo was more than cow in present experiment. Therefore, the results of this study showed the advantage and supremacy of buffalo in usage the low quality roughages.
- انتشار مقاله: 27-08-1392
- نویسندگان: فاطمه شاکرمی,مرتضی چاجی,موسی اسلامی,طاهره محمدآبادی,محمد بوجارپور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,برۀ پرواری,دانۀ کلزای برشته,کربوهیدرات قابل حل در شویندۀ خنثی
- چکیده: بهمنظور بررسی تأثیرات جایگزینی بخشی از نشاستۀ جو با الیاف قابل حل تفالۀ چغندر، با یا بدون دانۀ کلزای برشته بر عملکرد برههای نر پرواری، از24 رأس برۀ نر نژاد عربی در قالب طرح کاملاً تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 بهمدت 84 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: نشاستۀ جو با الیاف قابل حل تفالۀ چغندر با یا بدون دانۀ کلزای برشته. تیمارها تأثیر معنیداری بر مادۀ خشک مصرفی، ضریب تبدیل، قابلیت هضم پروتئین، و مادۀ آلی نداشتند (05/0p >). جیرههای با نشاستۀ بالا در مقایسه با جیرههای حاوی الیاف قابل حل، سبب کاهش در قابلیت هضم مادۀ خشک، مادۀ آلی، ADF، و NDF گردیدهاند (01/0p<). افزودن دانۀ کلزای برشته، کاهش قابلیت هضمADF ، و NDF را در پی داشت (01/0p <). اثر متقابل منبع کربوهیدرات با دانۀ کلزای برشته در ارتباط با افزایش وزن و pH شکمبه معنیدار بود (01/0p<) و افزودن دانۀ کلزای برشته به جیره با نشاستۀ بالا سبب افزایش شایان توجه این دو فراسنجه در مقایسه با جیرههای حاوی الیاف قابل حل شد. در کل نتایج نشان داد که جایگزینی بخشی از نشاسته با الیاف قابل حل و نیز افزودن دانۀ کلزای برشته به این جیرهها تأثیر مطلوبی بر افزایش وزن، قابلیت هضم مواد مغذی، و pH شکمبه داشته است.
- چکیده انگلیسی: In order to investigate the effect of partial replacement of barley starch with beet pulp soluble fiber with or without roasted canola seed on apparent nutrient digestibility, dry matter intake, daily weight gain, feed conversion ratio and rumenal pH 24 Arabian male lambs were used for 84 days in a completely randomized design with a 2×2 factorial arrangement. Treatments had no significant effect on the dry matter intake, feed conversion ratio, and apparent digestibility of protein and organic matter (P>0.05). High starch diets compared with high soluble fiber diets caused a significant decrease in the digestibility of DM, OM, ADF and NDF (P<0.01). Canola seed addition significantly decreased ADF and NDF digestibilities (P<0.01). The carbohydrate source by canola seed interaction was significant for daily weight gain and rumen pH (P<0.01) indicating that addition of canola seed to high starch diet increased daily weight gain and rumen pH more dramatically in comparison with diet containing soluble fiber (P<0.01). It is concluded that partial replacement of starch with soluble fiber and addition of canola seed to these diets could have positive effects on growth performance, nutrient digestibility and rumen pH.
- انتشار مقاله: 26-01-1393
- نویسندگان: صادق اسدالهی,محسن ساری,نعیم عرفانی مجد,مرتضی چاجی,مرتضی مموئی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سود اقتصادی,همزمانی فحلی,اسفنج
- چکیده: هدف از این مطالعه ارزیابی اثر ژلرویال تزریقی در مقایسه با مقادیر مختلف هورمون eCG بر بازده تولیدمثلی میشهای عربی در برنامههای کوتاه و بلند مدت همزمانی فحلی در فصل غیر تولید مثلی بود. در این مطالعه از 72 میش دو تا پنج ساله نژاد عربی با میانگین وزنی 2/1 ± 8/38 کیلوگرم استفاده شد. میشها به مدت 6 روز (36 رأس) و 12 روز (36 رأس)، اسفنجگذاری شدند و هنگام اسفنجبرداری هر کدام از گروهها به سه زیرگروه 12 تایی تقسیم شدند و به ترتیب 300، 600 واحد هورمون eCG و یک دز ترکیبی از 500 میلیگرم ژلرویال و 300 واحد هورمون eCG(eCG-RJ) دریافت نمودند. درصد زایمان در تیمارهای دریافتکنندهی 600 واحد هورمون وeCG - RJنسبت به 300 واحد هورمون بالاتر بود (05/0> P). همچنین، درصد میش قصر و طول مدت آبستنی در این تیمارها نسبت به 300 واحد کمتر بود (05/0>P ). وزن از شیرگیری و همچنین برآورد درآمد خالص و ناخالص در میشهای دریافتکنندهیeCG -RJ نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (05/0>P ). از نظر درصد فحلی، چندقلوزایی و وزن اولیه بره اختلاف معنیداری در میان گروههای درمانی یافت نشد (05/0
- چکیده انگلیسی: The aim of this study was to evaluate the effect of royal jelly injection in comparison with different doses of eCG on Arabian ewe's reproductive efficiency in the short and long term estrous synchronization programs in non-breeding season. 72 Arabic breed ewes with age of two to five-year and average weight of 38.8±1.2 kg were used. Ewes were receiving intravaginal sponges for 6 days (36) and 12 days (36). At the time of sponge removal, each group was divided into three subgroups of 12 ewes, and they received 300, 600 IU eCG and a combination of 500 mg royal jelly and 300 IU eCG (eCG-RJ), respectively. Fertility rate was greater in 600 IU eCG and RJ-eCG treatment than 300 IU ewes (P<0.05). Barren rate and gestation period were lower in this treatment compare to 300 IU ewes (P<0.05). Weaning weight and net income and gross income were greater in RJ-eCG treatment than other groups (P<0.05). Oestrus incidence, prolificacy rate and mean of birth weight were not different between the treatments (P>0.05). Results demonstrate that MAP sponge with 6 days priming for oestrus induction in anoestrus ewes was as effective as 12-day treatment. Also, the treatments of RJ-eCG and 600 IU eCG in conjunction with sponge-MAP were similarly effective in induction of oestrus and improvement of fertility. However, from economic point of view, treatment of RJ-eCG showed better results and can be used to enhance the reproductive efficiency in the livestock.
- انتشار مقاله: 06-04-1395
- نویسندگان: فاطمه خلیلاوی,مرتضی مموئی,صالح طباطبایی,مرتضی چاجی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تولیدات دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آسیبهای بافتی,بافت پوششی,پرز شکمبه,لایه عضلانی,هپانیت پری پورتال
- چکیده: تأثیر افزودنیهای تنظیم کننده pH شکمبه بر هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی بافتهای شکمبه-نگاری و کبد با استفاده از بیست و چهار رأس بره نر عربی سه تا چهار ماهه با وزن 3/15± 23/9کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و هشت تکرار در یک دوره آزمایشی 77 روزه بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد؛ جیره شاهد + بافر بیکربنات سدیم؛ جیره شاهد + باکتری مگاسفرا السدنی و مخمر ساکارومایسس سرویسیه (باکتری-مخمر) بودند. در پایان آزمایش برهها کشتار شدند و از کبد و دستگاه گوارش آنها نمونه گیری شد. ضخامت کل دیواره شکمبه-نگاری در برههای دریافت کننده بافر بیشتر از گروه شاهد بود (0/05>P). ضخامت بافت پوششی شکمبه-نگاری در برههای دریافت کننده بافر و باکتری–مخمر کمتر از گروه شاهد بود (0/05>P). ضخامت پرز شکمبه-نگاری در برههای شاهد از سایر تیمارها بیشتر بود (0/05>P). ضخامت لایه عضلانی نگاری در برههایی که بافر دریافت کردند از سایر گروهها بیشتر بود (0/05>P). هپاتیت پری پورتال بطور خفیف در کبد برههایی که باکتری-مخمر دریافت کردند، دیده شد. بر اساس نتایج این آزمایش، مصرف عوامل تنظیم کنندهی pH، بهویژه باکتری-مخمر، در برههای تغذیه شده با مقادیر زیاد مواد متراکم از نظر هیستوپاتولوژی، آسیبهای بافتی در شکمبه-نگاری و کبد را کاهش و ساختار بافتی شکمبه-نگاری را بهبود میبخشد.
- چکیده انگلیسی: The aim of this study was to investigate the effect of ruminal pH-adjusting additives on histomorphometry and histopathology of rumen - reticulum and liver tissues. Twenty-four Arabi male lambs with three to four months old and initial body weight of 23.9±3.15 kg were used in a completely randomized design with three treatments and eight replicates in a period of 77 days. The experimental treatments consisted of a control diet, control diet + sodium bicarbonate buffer (buffer), and control diet + Megasphaera elsdenii and Saccharomyces cerevisiae (bacterial- yeast). At the end of the experiment, lambs were slaughtered and samples were taken from the liver and gastrointestinal tract for tissue studies. Rumen-reticulum wall thickness in the buffer receiving lambs was greater than that of control group (p < 0.05). The thickness of the rumen-reticulum epithelium in the buffer and bacterial-yeast receiving lambs was less than the control group (p < 0.05). Rumen-reticulum papillae thickness was higher in control than other treatments (p < 0.05). The thickness of reticulum tunica muscularis in the buffer treatment was higher than other treatments (p < 0.05). Periportal hepatitis was seen mildly in the liver of bacterial- yeast receiving lambs. In according to the results of the present experiment, the use of pH regulators, especially bacterial-yeast, in lambs fed with high concentrate levels, in terms of histopathology, reduce tissue damages in the rumen- reticulum and liver and improve tissue structure of rumen-reticulum.
- انتشار مقاله: 19-05-1399
- نویسندگان: امید خراسانی,مرتضی چاجی,فرشاد باغبان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تولیدات دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تخمیر,تولید گاز,قابلیت هضم,عامل پارتیشنینگ,گیاه برهان
- چکیده: این آزمایش بهمنظور بررسی هضمپذیری و فراسنجههای تخمیر جیرههای حاوی برگ، غلاف با دانه، و گل درخت برهان در گوسفند با روشهای هضم دومرحلهای و تولید گاز انجام شد. جیرههای آزمایشی شامل سطوح صفر، 25، 50، 75، و 100 درصد برگ، غلاف، و گل برهان بودند. نتایج نشان داد بیشترین قابلیت تولید گاز مربوط به جیرۀ حاوی 50 درصد برگ بود (05/0P<). نرخ تولید گاز در جیرۀ حاوی 75 درصد گل از سایر جیرهها بیشتر بود (05/0P<). عامل پارتیشنینگ، تولید تودۀ میکروبی، و بازده تودۀ میکروبی در جیرۀ حاوی 100 درصد برگ و سطوح متفاوت غلاف بالاترین بود (05/0P<). قابلیت هضم مادۀ خشک در جیرههای حاوی سطوح مختلف برگ، 50 درصد گل، و 25 درصد غلاف برهان، و قابلیت هضم الیاف نامحلول در شویندۀ خنثی در جیرههای حاوی سطوح مختلف گل و 25 درصد غلاف برهان در مقایسه با جیرۀ شاهد بالاتر بود (05/0P<). کمترین غلظت نیتروژن آمونیاکی مربوط به جیرههای حاوی 100 درصد برگ و غلاف با دانۀ برهان بود (05/0P<). براساس این نتایج، میتوان از برگ، گل، و غلاف با دانۀ برهان به جای یونجه در جیرۀ گوسفند استفاده کردد و هضمپذیری و تخمیر شکمبهای جیره را افزایش داد.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted to investigate the digestibility and fermentation parameters of diets containing flower, pod with seed and leaf of siris in sheep by two-step digestion and gas production methods. The experimental diets were including zero, 25, 50, 75 and 100 percent of Siris flower, pod and leaf. The result showed that gas production potential of diet containing 50 percent leaf was greater than other treatments (P<0.05). Gas production rate of diet containing 75 percent flower showed significant increase compared with the other diets (P<0.05). Partitioning factor, microbial biomass, biomass efficiency were the greatest for diets containing 100 percent leaf and different levels of pod (P<0.05). Dry matter digestibility of diets including different levels of siris leaf, 50 percent siris flower and 25 percent siris pod and neutral detergent fiber digestibility of diets including different levels of siris flower and 25 percent Siris pod were higher compared to control diet (P<0.05). The lowest concentration of ammonia nitrogen was belonged to diets containing 100 percent leaf and pod of Siris (P<0.05). It could be concluded that Siris leaf, flower and pod with seed of siris can be used instaed of alfalfa in sheep diet and increase digestibility and diet ruminal fermentation.
- انتشار مقاله: 10-10-1392
- نویسندگان: زینب یوسفی,طاهره محمدآبادی,مرتضی چاجی,محمد بوجارپور
- مشاهده