در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: جامعه شناسی و مدیریت سبک زندگی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آمایش,آمایش سرزمین,توسعه ورزشی,رشتههای ورزشی مدالآور
- چکیده: هدف از تحقیق حاضر بررسی وضعیت آمایش سرزمین در رشتههای ورزشی مدالآور در ایران بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات، آمیخته کمی و کیفی بود. انجام مصاحبههای کیفی تا حد رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در بخش کمی وزندهی به شاخصهای شناساییشده در مرحله کیفی بود، در این مرحله بهمنظور وزندهی به شاخصهای آمایش سرزمین ورزشی از روش AHP (فرایند تجزیهوتحلیل سلسله مراتبی) و از روش تاکسونومی عددی بهمنظور شناسایی وضعیت آمایش سرزمین در رشتههای ورزشی مدالآور استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی تحقیق، مصاحبه با مدیران ارشد ورزش کشور، کارشناسان معاونت ورزش قهرمانی و کارشناسان امور استانهای وزارت ورزش، روسای فدراسیونهای مربوط به رشتههای ورزشی مدالآور بود که تعداد آنها 20 نفر بود و روش نمونهگیری از نوع کل شمار بود. جامعه آماری در بخش کمی شامل همه استانهای کشور بود که فرمهای مربوط به شاخصهای آمایش ورزشی از طریق فدراسیونها برای هیئتهای ورزشی آنها ارسال و جمعآوری شد. میزان اهمیت هر یک از مؤلفهها و شاخصهای آمایش سرزمین مربوط به سه رشته مدالآور کبدی، کاراته، ووشو در 31 استان کشور مشخص نشان داد که مؤلفه جامعهشناختی (41/0)، اقتصادی (25/0) و جغرافیایی (34/0) به ترتیب بیشترین اهمیت را در تبیین وضعیت آمایش سرزمین در ورزش داشت. همچنین از نظر آمایش سرزمین در این رشتههای ورزشی میزان توسعهیافتگی از نظر مدال قهرمانی در بازیهای آسیایی و المپیک در استانهای کشور متفاوت بوده ولی بیشتر ورزشکارهای مدالآور در استانی هستند که در آن رشته ورزشی دارای امکانات سختافزاری بهتری بودند.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this study was to investigate the situation of land management in medal-winning sports in Iran. The research method was a combination of quantitative and qualitative research. Qualitative interviews continued until the theoretical saturation was reached, and in the quantitative part, the weighting of the identified indicators was in the qualitative stage. Numerical taxonomy was used to identify the state of landscaping in medal sport. The statistical population in the qualitative part of the research was interviews with senior sports managers of the country, experts of the Deputy Championship and provincial affairs experts of the Ministry of Sports, heads of federations related to medal sports, which numbered 20 people and the sampling method was total. The statistical population in a small part included all the provinces of the country that the forms related to the indicators of sports planning were sent and collected through their federations to their sports delegations. The importance of each of the components and indicators of land planning related to the three disciplines of liver, karate, wushu in 31 provinces of the country showed that the sociological (0.41), economic (0.25) and geographical (0.34) components to The order was most important in explaining the state of land management in sports. Also, in terms of land management in these sports, the level of development in terms of championship medals in the Asian and Olympic Games in the provinces of the country is different, but most of the medal-winning athletes are in the province where the sports had better hardware facilities.
- انتشار مقاله: 15-01-1399
- نویسندگان: محمد آمره,محمود گودرزی,امین دهقان قهفرخی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فرم رویشی,آتشسوزی,سیراچال,شاخص سورنسون,گونههای بوتهای
- چکیده: آتشسوزی در مراتع تاثیرات قابل توجهی بر فاکتورهای گیاهی و خاک دارد. در این تحقیق اثرات آتشسوزی بر فاکتورهای گیاهی مراتع نیمه استپی سیراچال به مدت سه سال (94-1396) مورد بررسی قرار گرفت. دو مرتع انتخابی از لحاظ تیپ گیاهی مشابه بوده (قبل از آتشسوزی) و در کنار یکدیگر قرار دارند. دو تیمار مراتع شاهد و مراتع آتشگرفته با استفاده از ترانسکت و کوادرات(30 پلات) به مدت سه سال متوالی آماربرداری شدند. فاکتورهای گیاهی شامل درصد تاج پوشش، تولید، تراکم، غنای گونه ای و فرم رویشی بود. تجزیه و تحلیل آماری تیمارها با آزمون t مستقل و مقایسه سالهای مختلف در هر یک از مراتع آتشسوزی شده یا شاهد با استفاده از آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن بین تکرارها انجام شد. نتایج نشان داد آتشسوزی در طی سالهای اجرای طرح اثر معنیداری بر روی درصد تاج پوشش و تولید کل گونههای مرتعی نداشته است، ولی بر روی تراکم کل گونههای مرتعی اثر مثبت و معنیدار داشته است. اختلاف بالای تراکم در مقایسه با پوشش و تولید، به دلیل کم بودن پوشش و تولید نهالهای تازه روئیده است. به عبارت دیگر نهالهای تازه روئیده گیاهان دارای سطح تاج پوشش اندک و تولید کم، اما دارای تراکم بالایی هستند. از لحاظ غنای گونهای بیشترین اختلاف مربوط به عدم حضور گونههای بوتهای در مرتع آتشگرفته میباشد اما با اینحال بر اساس شاخص سورنسون دو تیمار از لحاظ گونههای گیاهی مشابه میباشند. همچنین از لحاظ فرم رویشی، آتشسوزی بر روی درصد تاج پوشش، تراکم و تولید فرم رویشی علفی اثر مثبت و معنیدار، بر روی درصد تاج پوشش و تراکم فرم رویشی گندمی نیز اثر مثبت و معنیدار داشته است اما اثر قابل ملاحظه منفی و معنیداری بر روی فرم رویشی بوتهاییها داشته است.
- چکیده انگلیسی: Fire in rangelands has significant effects on plant and soil factors. In this research, the effects of fire on plant factors were investigated in semi-steppe rangelands of Sirachal for three years (2015-2017). The two selected rangelands were similar in terms of vegetation type (before the fire) were next to each other. The treatments included control rangelands and burned rangelands, and sampling was performed using transects and quadrates (30 plots) for three consecutive years. Vegetation factors included canopy cover, production, density, species richness, and life form. The statistical analysis of the treatments was carried out using the independent t-test. Comparison of different years, in each of the burned or control rangelands, was done using analysis of variance and the means were compared with Duncan's test. The results showed that fire during the years of the project did not have a significant effect on the canopy percentage and the production of all rangeland species, but it had a positive and significant effect on the density of all rangeland species. High difference in density compared to the cover and production could be due to the low canopy cover and production of new seedlings. In other words, new seedlings of plants had a low canopy cover, low production, and a high density. In terms of species richness, the highest difference is related to the absence of shrub species in the burned rangeland; however, according to the Sorenson index, the two treatments were similar in terms of plant species. Also, in terms of life form, fire had a positive and significant effect on the cover percentage, density and production of forbs, a positive and significant effect on the cover percentage and density of grasses, and a significant negative effect on the shrubs.
- انتشار مقاله: 23-04-1398
- نویسندگان: علیرضا افتخاری,محمود گودرزی,پروانه عشوری,رستم خلیفه زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مراتع,فرم رویشی,استان اردبیل,تولید,عوامل پستی و بلندی
- چکیده: هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین تولید گیاهان مرتعی در قالب تولید کل و فرمهای رویشی علف گندمیها، پهنبرگان علفی و بوتهایها با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی در مراتع سبلان در محدوده استان اردبیل بوده است. برای تعیین تولید کل سالیانه، از روش قطع و توزین در سطح پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 216 پلات) در محدودهی ارتفاعی 1200 تا 2900 متری استفاده شد. از نقشه توپوگرافی، مدل رقومی ارتفاع و از آن طبقات ارتفاعی، شیب و جهات جغرافیایی استخراج و به موقعیت مکانی نمونهها تعمیم داده شد. همبستگی بین فرمهای رویشی و تولید کل با عوامل انتخاب شده با رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرمهای رویشی علف گندمیها (01/0P<)، پهنبرگان علفی (01/0P<) و بوتهایها (05/0P<) با عوامل پستی و بلندی رابطه معنیداری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنیداری (05/0P>) مشاهده نشد. تولید علف گندمیها، پهن برگان علفیها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوتهایها با افزایش شیب کاهش پیدا میکند. تولید علف گندمیها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا میکند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات میباشند. تولید پهنبرگان علفی با افزایش ارتفاع کاهش پیدا میکند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوتهها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر میباشند. هر چند که واضح است ارتفاع، شیب و جهات جغرافیایی بر تغییرات تولید تأثیر دارند، اما چگونگی این تأثیر بخصوص در ارتباط با فرمهای رویشی گیاهان و روند تغییرات نامشخص میباشد. در مجموع با استفاده از نتایج این تحقیق میتوان در مدیریت این مراتع، بخصوص در امر اصلاح و احیاء استفاده نمود.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this study was to investigate the relationship between rangeland plants production based on total production and life forms of grasses, forbs, and shrubs with topographic factors (altitude, slope, and aspects) in Sabalan rangelands, Ardabil province. To determine the annual total production, the amount of production was estimated using harvesting method in one square meter plots (totally of 216 plots) under the altitude range of 1200 to 2900 meters a.s.l. Using topographic maps, the digital elevation model was derived and classified maps of elevation, slope, and aspect were derived. Then, in each plot, information such as elevation, slope, and aspect was extracted. The correlation between life forms and topographic factors was analyzed using multivariate regression method. The results showed that there was a significant relationship between the production of life forms such as grasses (P<0.01), forbs (P<0.01) and shrubs (P<0.05) with topographic factors; however, there was no significant relationship between total production and topographic factors (P>0.05). The production of grasses, forbs and total production had direct relationship with slope; however, the production of shrubs decreased with the increase of slope. The production of grasses increased with altitude, and in the east-faced slopes, it was estimated more than the other aspects. The production of forbs decreased with the increase of altitude and was higher in the east aspect in comparison with the other aspects. The production of shrubs and total production in the middle altitude and in north –faced slopes were more than the other classes and aspects according to the suitable ecological condition and low degradation. Although it is obvious that elevation, slope, and aspect can change and affect the production, this effect is unknown, especially in the connection with life forms and the process of change. Overall, it can be concluded that these results could be used in the management of these rangelands, particularly in the improvement and rehabilitation practices.
- انتشار مقاله: 10-03-1396
- نویسندگان: اردشیر پورنعمتی,اردوان قربانی,جابر شریفی نیارق,فرزاد میرزایی آقچه قشلاق,معصومه امیرخانی,محمود گودرزی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: GIS,GPS,گوسفند,رفتار چرایی,مراتع استپی,خشکهرود ساوه
- چکیده: دام در مرتع یکی از اجزاء متشکله اکوسیستمهای مرتعی میباشد که متناسب با نوع دام و شرایط اقلیمی و پوشش گیاهی رفتارهای چرایی متفاوتی مشاهده میشود. شناسایی رفتار دام در مرتع میتواند در برنامهریزی و چگونگی بهرهبرداری از مرتع کمک مؤثری بنماید. به این منظور رفتار چرایی گوسفند در مرتع منطقه استپی ساوه مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا یک میش سه ساله انتخاب و به کمک دستگاه موقعیتیاب (GPS) بهطور پیوسته مسیر حرکت، ساعات ورود و خروج به مرتع، مدت و زمان استراحت و همچنین سرعت حرکت آن ثبت گردید. نتایج بررسیها در محیط نرمافزار GIS و دادهها با استفاده از روش تجزیه واریانس دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد بجز مقدار میانگین سرعت دام، هیچ اختلاف معنیداری بین صفات مورد بررسی طی چهار سال آماربرداری مشاهده نشد. ولی در ماههای مختلف فصل چرا با اینکه طول مسافت طیشده با هم اختلاف معنیداری نداشتند ولی زمان صرفشده برای حرکت و زمان صرفشده برای استراحت با هم اختلاف معنیدار داشتهاند. به طوری که در اردیبهشتماه با اینکه زمان صرفشده برای حرکت و چرا بیشتر از ماههای دیگر بود ولی مسافت طیشده در این ماه تفاوت معنیداری با سایر ماهها نداشت. این امر نشاندهنده وجود علوفه بهتر و بیشتر در این ماه برای تعلیف دام بود. میانگین سرعت حرکت دام در اردیبهشتماه کمتر از ماههای دیگر ثبت گردید. بهنحویکه بیشترین مسافت طیشده توسط گوسفند در شیب 0 تا 8 درصد با پوشش غالب Artemisia sieberi- Salsola laricina رخ داده است. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت با کمک تکنولوژی GPS و GIS میتوان رفتار چرایی دام و مدیریت مراتع را بهتر ارزیابی کرد.
- چکیده انگلیسی: Livestock is one of the components of rangeland ecosystems. Different grazing behaviors would be observed according to the climatic conditions, the type of livestock and vegetation. Knowledge of livestock grazing behavior on rangelands could be useful in the planning and utilization of rangelands. For this purpose, in this study, the grazing behavior of sheep in the steppe rangeland of Saveh was investigated. Initially, a three-year-old ewe was selected, then, using a geographic positioning system (GPS), the path of movement, the time of arrival and departure of livestock, time of rest and movement speed were recorded. Data were entered into the GIS and statistically analyzed using two-way analysis of variance. Results showed that, except for the livestock average speed, there was no significant difference among the measured parameters of grazing behavior during the four years of study. The time spent for movement and rest in different months of the grazing seasonshowed significant differences, while the length of the grazing path had no significant difference during different months. The highest time spent for movement and rest was attributed to May, although the grazing distance in May was not significantly different from other months, indicating the presence of more and better forage for grazing in this month. The lowest average speed of livestock was recorded in May. The most covered distance by sheep occurred in slope gradient ranging from 0 to 8% with dominant cover of Artemisia sieberi and Salsola laricina. Generally, it could be concluded that livestock grazing behavior and rangeland management could be better evaluated using GPS technology and GIS.
- انتشار مقاله: 21-03-1394
- نویسندگان: صدیقه زارع کیا,پروانه عشوری,محمد فیاض,محمود گودرزی,نیلوفر زارع
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مراتع,استان زنجان,جداسازی,سنجش از راه دور,نیمه استپی,دیمزار
- چکیده: این تحقیق به منظور استفاده از قابلیتهای دادههای دورسنجی در جداسازی دیمزارها از مراتع و با استفاده از تقویم زراعی در مناطق نیمه استپی ایران، در منطقهی تهم از استان زنجان به وسعت 5/8032 هکتار انجام شد. ابتدا تقویم زراعت دیم غلات (کاشت، داشت، برداشت) معین شده و وجوه تمایز آن با تغییرات پوشش گیاهی طبیعی منطقه در طول سال بررسی گردید. سپس تصاویر ماهوارهای مربوط به زمانهایی که بازتاب طیفی دو کاربری، دیم و مرتع به حداکثر رسید تهیه گردید. تصاویر تهیه شده با استفاده از نقشه توپوگرافی 1:50000، GPS و نقاط کنترلی، زمین مرجع و شدند میزان خطای آن برابر 554/0 پیکسل تعیین گردید. برای نقشه پایه از تصاویر پانکروماتیک IRS منطقه (تاریخ 24 مهر ماه سال 1381) استفاده گردید. آشکارسازی تصاویر باندهای چند طیفی با تکنیکـهای مختلف مانند بسط تباین خطی تصاویر، ادغام تصاویر چند طیفی با پانکروماتیک، ترکیب رنگی کاذب و تحلیل مؤلفههای اصلی انجام شد. برای تحلیل تصاویر از شاخصهای پوشش گیاهی (48 شاخص)، طبقهبندی نظارت شده (الگوریتمهای بیشینه درستنمایی و جعبهای)، طبقهبندی نظارت نشده و طبقهبندی مؤلفههای اصلی استفاده گردید. میزان صحت نقشههای تهیه شده با روشهای تحلیل تصاویر، به وسیله عملیات روی هم گذاری نقشههای تهیه شده با نقشه پایه (واقعیت زمینی) انجام شد. با بررسی کلی نتایج بدست آمده از روشهای مختلف تحلیل تصاویر، اراضی مرتع (در نقشه پایه) با مرتع در دادههای رقومی دارای هم پوشانی حدود 50 درصد هستند. این هم پوشانی در اراضی دیم بسیار پایینتر بوده و حدود 15 درصد است. تداخل اراضی دیم و مرتع با کاربریهای دیگر نظیر اراضی کشاورزی آبی، خاک لخت (مناطق فاقد پوشش گیاهی) و مسکونی بسیار کم است. همچنین نتایج حاصل بیانگر اینست که دقت روشهای تحلیل تصاویر بسیار پایین بوده و تفکیک دیمزارها و مراتع با روشهای یاد شده امکانپذیر نیست، ولی اراضی دیم در تصاویر پانکروماتیک با اشکال هندسی، نقش، شکل و بافت مشخص بوده و قابل تفکیک میباشند.
- چکیده انگلیسی: According to reports, the problem range managers face is impossibility of distinguish between dry land farming and the rangeland, as the reflectance between dry land farming and rangeland are the same. One solution is usage of temporal images, i.e. times that reflectance between these two features is high. For the experiment rainfed cereal farms and rangelands in Taham region of Zanjan province, characterized as a semi arid area, was selected. Crop calendar (seeding, sowing, harvesting) of rainfed crop was drawn. Outstanding dates, over which differences between natural vegetation and crops was high, were distinguished. Corresponding Landsat ETM images, 8 August 2002, and IRS images (multi-spectral and panchromatic), 16 October 2002, were used. Images were georeferenced using available topographic map to a Universal Transverse Mercator projection using control points. For preparation of base map (ground true) IRS panchromatic images were interpreted and land use map was made through digit screen checking boundaries of the map lead to preparation of the final map. Via Image Classification Techniques, supervised (maximum likelihood and Box classification), unsupervised and principal components analysis were used to create a map. The maps were overlaid on base map (ground true) and accuracy of classified map was assessed. The result showed that it is not possible to distinguish between dry land farms and rangeland with the assistance of image classification technique, in panchromatic images however dry lands could be easily distinguished through the pattern, shape and texture found on images.
- انتشار مقاله: 14-11-1394
- نویسندگان: محمود گودرزی,مهدی فرحپور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کاربری اراضی,سنجش از دور,شاخص پوشش گیاهی,پوشش زمین,تصاویرTM,حوضهنمرود
- چکیده: رشد سریع جمعیت در ایران مانند دیگر کشورهای در حال توسعه سبب استفاده بیش از حد ظرفیت و وارد آمدن فشـار مضاعف بر منابع طبیعی شده است که نتیجه آن سبب تغییرات سریع پوشش زمین[1] و کاربری اراضی گردیده است. بنابر این شناخت سریع و دقیق انواع پوشش زمین شامل مراتع، اراضی کشاورزی آبی و دیم، تاسیسات و… میتواند نقش موثری در برنامهریزی و مدیریت منابع طبیعی داشته باشد. تحقیق حاضر با انگیزه یافتن روشی سریع و دقیق برای طبقهبندی اراضی مرتعی و شناخت انواع پوشش زمین با استفاده از تصاویر ماهواره لندست[2] (سنجنده TM) در حوضه آبخیز نمرود انجام شد. تصاویرتهیه شده با استفاده از نقشه توپوگرافی 1:50000 و نقاط کنترلی, زمین مرجع شدند. با استفاده از تکنیکـهای آشکارسازی (ترکیب رنگی کاذب[3]، تجزیه و تحلیل مولفههای اصلی[4]) و تجزیه و تحلیل تصاویر(شاخص پوشش گیاهی NDVI [5]و طبقهبندی نظارت شده[6]) در محیطGIS (نرم افزار ILWIS)، انواع پوشش زمین شامل اراضی کشاورزی آبی، اراضی کشاورزی دیم، مناطق صخرهای (توده سنگی)و انواع طبقات مرتع (خوب، متوسط و فقیر) با دقت 5/89 درصد از هم تفکیک شدند.
[1] - land cover
[2] - land satellite
[3] - false color composite
[4] - principal component analysis
[5] - Normalized Different Vegetation Index
[6] - supervised classification- چکیده انگلیسی: In Iran, like many other developing countries, high population growth rate causes unfairly uses of natural resources and consequently land cover change. Therefore, detection of land cover (rangelands, irrigated and rainfed agricultural lands, urban areas…) changes can influence local planning and natural resource management. Present study efforts to find a rapid and exact method of recognition different land covers using Landsat satellite data. Methods used in this research were image enhancement, false color composite (FCC), principal components analysis (PCA) and Image classification, i.e. normalized different vegetation index (NDVI) and supervised classification. A GIS environment, ILWIS software, was used. Results showed that irrigated agriculture, rainfed agriculture, rock out crop, rangeland classes (fair, moderate, poor condition) could be separated with overall accuracy of 89%.
- انتشار مقاله: 04-12-1394
- نویسندگان: محمود گودرزی,مهدی فرحپور,سیدعلیرضا موسوی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: طبقهبندی,سنجنده ETM+,روند تغییرات,لندست 7,سد لار,انبوهی پوشش گیاهی
- چکیده: به منظور بررسی قابلیت دادههای ماهوارهای در تهیه نقشه طبقات پوشش گیاهی و نیز مطالعه روند تغییرات پوشـش در محـدودهای به وسعــت 6/26858 هکتـار در حوضه سـد لار، از دادههای رقومی سنجنده ETM+ ماهواره لندست 7 مربوط به سال 1381 و نقشه پوشش گیاهی سال 1356 استفاده شد. پس از اعمال تصحیحات و انجام پردازشهای اولیه، نمونههای تعلیمی مورد نیاز تعیین گردید. ترکیبهای باندی مناسب با توجه به عامل شاخص بهینه، ماتریس همبستگی، تحلیل مؤلفههای اصلی و تجزیه و تحلیل نمودار دوبعدی دادهها انتخاب شد. این ترکیبها با الگوریتمهای بیشینه درست نمایی، حداقل فاصله از میانگین و جعبهای طبقهبندی شده و سپس از فیلتر اکثریت استفاده شد. صحت نقشههای حاصل، مورد ارزیابی قرار گرفته و ضرایب صحت کلی و کاپا محاسبه شد. با توجه به این معیارها، نقشه حاصل از طبقه بندی ترکیب باندی (7و5و4و3و2و1) با روش حداکثر احتمال و اِعمال فیلتر اکثریت، به عنوان نقشه طبقات پوشش گیاهی سال 1382 انتخاب شد.
به منظور تهیه نقشه طبقات درصد پوشش در سال 1356، از نقشه تیپهای پوشش گیاهی آن سال استفاده شد. در پایان تغییرات ایجاد شده در هر کدام از طبقات مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تراکم طبقات تعریف شده، طبقات نزدیک در هم ادغام شده و 4 طبقه کلی ایجاد شد. با درنظر گرفتن این طبقات، صحت کلی نقشه نهایی و نیز ضریب کاپا ارتقاء یافت. پس از ایجاد طبقات کلی در نقشههای سالهای 1356 و 1382، تغییرات ایجاد شده بین این دو نقشه نیز بررسی شد. نتایج نشان داد که در فاصله سالهای 56 تا 82، 55/28 درصد کل مساحت اراضی پوشیده شده توسط پوشش گیاهی مرتعی بدون تغییر باقی مانده است. 03/14 درصد اراضی نیز به طبقاتی با درصد پوشش کمتر و 42/57 درصد به طبقاتی با درصد پوشش بیشتر تغییر یافتهاند. در پایان نقشه تغییرات درصد پوشش تهیه شد.- چکیده انگلیسی: Landsat 7 ETM+ satellite data of 2002 versus vegetation cover map of 1976 were used to: 1- assess the capability of satellite data to prepare vegetation cover classes map and 2- study the vegetation changes trend in an area of about 26858.6 ha in Lar Dam Basin. Field Sample spots were defined after accomplishing necessary corrections of satellite images.
Suitable band compositions were selected by considering the Optimum Index Factor (OIF), correlation matrix, Principal Components Analysis (PCA) and 2-dimensional diagram analysis. These compositions were classified using Maximum Likelihood, Minimum Distance and Box Classifier algorithms and then Majority Filter was used. Accuracy of resulted maps was evaluated by pixel to pixel method. Then Overall Accuracy Coefficient and Kappa Index were calculated. The map resulted from classification of band composition 123457 through Maximum Likelihood and Majority Filter was selected as the vegetation cover map of 2002. Vegetation cover map of 1976 prepared by Asgari-khah (1977) via field survey was used as "vegetation cover classes" map of that year. Then the changes happened in each class were assessed by operation of cross function on the mentioned maps. Due to complexity of initial classes, more homogenous classes were merged resorting to more detectable maps having only four classes. Overall Accuracy Coefficient of final map was promoted by using these classes. Then the changes happened during 1976-2002 were detected. The results showed that 28.55% of total area which was covered by rangeland vegetation types in 1976, is unchanged, 14.03% is dropped into lower and 57.42% into higher classes. The map of vegetation cover changes was produced, finally.
- انتشار مقاله: 04-12-1394
- نویسندگان: سیدعلیرضا موسوی,مهدی فرحپور,مریم شکری,کریم سلیمانی,محمود گودرزی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک,پخش سیلاب,حاصلخیزی
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 30-06-1398
- نویسندگان: محمود گودرزی,محمدحسن شریعتی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آتشسوزی,گونههای گندمیان,تاجپوشش و مراتع کردان
- چکیده: آتشسوزیهای متعددی در مراتع مناطق خشک و نیمهخشک به وقوع میپیوندد پس آمد آتشسوزیها، خسارت به علوفه مراتع و مستعدشدن خاکها نسبت به فرسایش است و در نتیجه موجب خسارات مالی و زیست محیطی زیادی میگردد. بهمنظور شناخت اثرات پدیده آتشسوزی در مراتع نیمهاستپی، مراتع آتش گرفته (تابستان 1386) بر روی گندمیان یکساله و دائمی در مراتع نیمهاستپی منطقه کردان شهرستان کرج (البرز جنوبی) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح آماری بلوکهای کاملاً تصادفی بمدت زمان 3 سال (87-1389)، با 2 تیمار (مراتع شاهد و مراتع آتش گرفته) و20 تکرار (پلاتها) انجام شد. در اولین فصل بهار بعد از آتشسوزی، به فاصله هر سال یک بار و در طی 3 سال متوالی، پوشش گیاهی مراتع آتش گرفته و مراتع شاهد با استفاده از ترانسکت و کوادرات بررسی شد. در هر پلات درصد تاجپوشش اندازهگیری گردید. پس از اتمام عملیات صحرایی، تجزیه و تحلیل آماری نتایج تیمارها با طرح آزمایشی فاکتوریل و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن بین تکرارها انجام گردید. نتایج نشان داد تاج پوشش گندمیان چند ساله در سال اول و دوم در مرتع شاهد بیش از مراتع آتشسوزی شده (بدون اثرمعنیدار) و در سال سوم در هر دو مرتع تقریباً مشابه بود. همچنین نتایج نشان داد آتشسوزی در طی زمان بر روی گندمیان یکساله اثر مثبت داشته (در سطح 1%)، و تفاوت بین سال و مرتع هر دو از لحاظ آماری معنیدار است.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 08-09-1394
- نویسندگان: محمود گودرزی,مژگان عظیمی,احسان زندی اصفهان,قادر کریمی,امرعلی شاهمرادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ورزش,کروناویروس,فعالیت بدنی,مدیریت ورزشی,کووید- 19
- چکیده: با شیوع کووید- 19 در سراسر دنیا، تمام ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سلامت به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. حوزه ورزش نیز همانند سایر ابعاد گفته شده در امان نماند. بنابراین محققان با در نظر گرفتن نیاز فوری و اهمیت ویژه مطالعه در حیطه مدیریت ورزشی در این شرایط نا آشنا، به مطالعه ی چالشها و فرصتهای کووید- 19 پیشروی مدیریت ورزش ایران پرداختند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری دادهها، توصیفی از نوع تحلیلی و از نظر زمانی به صورت مقطعی بود. یافتههای تحقیق در قسمت چالشها نشان داد که مدیریت ورزش کشور با چالشهایی همچون به خطر افتادن سلامت جسمانی ورزشکاران شاغل در لیگهای حرفهای و کاهش درآمد مشاغل مرتبط با ورزش روبه رو است. همچنین نتایج نشان داد که مدیریت ورزش ایران دارای فرصتهایی از قبیل توجه بیش از پیش به پایش سلامت در باشگاهها و لیگهای ورزشی و استفاده از فناوری برای برگزاری کلاسهای تربیت بدنی در دانشگاهها و مدارس است. به عنوان نتیجه-گیری کلی میتوان گفت که کووید-19 جدا از پیامدهای نگران کننده، فرصت هایی را در دل خود به همراه دارد؛ بنابراین مدیریت ورزش کشور باید از چالش ها آگاه باشند و از فرصت ها بهره مند شوند.
- چکیده انگلیسی: With the spread of COVID -19 around the world, all social, political, economic and health dimensions were affected. The sports field, like other dimensions, was affected. Therefore, considering the urgent need and high importance of studying in the field of sports management in these unfamiliar conditions, current researchers studied the challenges and opportunities of COVID -19 in front of sports management in Iran. The current research in terms of purpose, data collection and time were applied, descriptive-analytical and cross – sectional method. Findings revealed that the country's sport management faces challenges such as the risk of physical health of athletes working in professional leagues and reducing income from sport - related jobs. Further, results showed that sport management in Iran possess opportunities such as attention to health check-up in clubs and sports leagues, and the use of technology to hold physical education and sports classroom in universities and schools. Overall, it can be said that COVID -19, apart from its worrying consequences, has opportunities in its heart, so the country's sports management should be aware of the challenges and take advantage of the opportunities.
- انتشار مقاله: 19-06-1399
- نویسندگان: محمود گودرزی,سید اسفندیار موسوی
- مشاهده