در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت دارایی و تامین مالی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ریسک سیستمی,مؤسسههای مالی,تحلیل مؤلفههای اساسی,علیت گرنجر غیرخطی
- چکیده: هدف: وقوع بحرانهای مالی 2007 تا 2009 موجب توجه دوباره به موضوع ریسک سیستمی شد. ریسک سیستمی پیامد روابط سیستمی بین مؤسسههای مالی است. در نظام مالی هر کشوری تشخیص روابط سیستمی بین خردهنظامهای مالی آن (بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و بیمه)، با هدف جلوگیری از بروز شکستهای سیستمی ضرورتی انکارناپذیر است.
روش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مؤلفههای اساسی میزان ارتباط بین خردهنظامهای مالی کشور شامل بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و بیمه در فاصلۀ زمانی 1390 تا 1395 ارزیابی و سپس با استفاده از روش گرنجر غیرخطی رابطۀ علی بین آنها تبیین شد.
نتایج: نتایج نشان میدهد از بین خردهنظامهای مالی کشور، بخش بانکی و بیمه به ترتیب بیشترین و کمترین میزان ریسک سیستمی را دارند. بهعلاوه مشخص شد میزان ارتباط سیستمی بین مؤسسههای مالی متعلق به هر کدام از خردهنظامهای مالی کشور در گذر زمان تغییر کرده است. نتایج بهدستآمده از یک سو به نهادهای نظارتی در زمینۀ بهینهکردن نظارت بر نظام مالی و ازسوی دیگر به سرمایهگذاران در مدیریت ریسک سبد سرمایهگذاری به شیوهای کارآمد کمک میکند.- چکیده انگلیسی: Objective: The Financial Crisis of 2007–2009 has created a renewed interest in systemic risk. The systemic risk is the result of a systemic relationship among financial institutions (Banks, Brokers, and Insurers). Recognition of systemic relationships among financial sub-systems of each country is an indispensable necessity for the purpose of preventing systematic failure.
Method:The present study seeks to assess the relationship among the financial sub-systems in Iran, including banks, investment, and insurance companies during 2011-2017, using the Principal Components Analysis method. Then, the causal relationship between them is explained, applying the nonlinear Granger method.
Results:According to the results, banking and insurance sectors have the highest and lowest systemic risk, respectively. It is also found that the systemic relationship alters from one financial institution to another over time. The results of this study can be useful for both regulatory bodies in order to optimize the regulation of the financial system and, on the other hand, for investors to effectively manage the portfolio risk.- انتشار مقاله: 16-05-1397
- نویسندگان: علی رحیمی باغی,مهدی عربصالحی نصرآبادی,محمد واعظ برزانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت دارایی و تامین مالی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ریسک سیستمی,مؤسسههای مالی,تحلیل مؤلفههای اساسی,علیت گرنجر غیرخطی
- چکیده: هدف: وقوع بحرانهای مالی 2007 تا 2009 موجب توجه دوباره به موضوع ریسک سیستمی شد. ریسک سیستمی پیامد روابط سیستمی بین مؤسسههای مالی است. در نظام مالی هر کشوری تشخیص روابط سیستمی بین خردهنظامهای مالی آن (بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و بیمه)، با هدف جلوگیری از بروز شکستهای سیستمی ضرورتی انکارناپذیر است.
روش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مؤلفههای اساسی میزان ارتباط بین خردهنظامهای مالی کشور شامل بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و بیمه در فاصلۀ زمانی 1390 تا 1395 ارزیابی و سپس با استفاده از روش گرنجر غیرخطی رابطۀ علی بین آنها تبیین شد.
نتایج: نتایج نشان میدهد از بین خردهنظامهای مالی کشور، بخش بانکی و بیمه به ترتیب بیشترین و کمترین میزان ریسک سیستمی را دارند. بهعلاوه مشخص شد میزان ارتباط سیستمی بین مؤسسههای مالی متعلق به هر کدام از خردهنظامهای مالی کشور در گذر زمان تغییر کرده است. نتایج بهدستآمده از یک سو به نهادهای نظارتی در زمینۀ بهینهکردن نظارت بر نظام مالی و ازسوی دیگر به سرمایهگذاران در مدیریت ریسک سبد سرمایهگذاری به شیوهای کارآمد کمک میکند.- چکیده انگلیسی: Objective: The Financial Crisis of 2007–2009 has created a renewed interest in systemic risk. The systemic risk is the result of a systemic relationship among financial institutions (Banks, Brokers, and Insurers). Recognition of systemic relationships among financial sub-systems of each country is an indispensable necessity for the purpose of preventing systematic failure.
Method:The present study seeks to assess the relationship among the financial sub-systems in Iran, including banks, investment, and insurance companies during 2011-2017, using the Principal Components Analysis method. Then, the causal relationship between them is explained, applying the nonlinear Granger method.
Results:According to the results, banking and insurance sectors have the highest and lowest systemic risk, respectively. It is also found that the systemic relationship alters from one financial institution to another over time. The results of this study can be useful for both regulatory bodies in order to optimize the regulation of the financial system and, on the other hand, for investors to effectively manage the portfolio risk.- انتشار مقاله: 16-05-1397
- نویسندگان: علی رحیمی باغی,مهدی عربصالحی نصرآبادی,محمد واعظ برزانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت دارایی و تامین مالی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ریسک سیستمی,مؤسسههای مالی,تحلیل مؤلفههای اساسی,علیت گرنجر غیرخطی
- چکیده: هدف: وقوع بحرانهای مالی 2007 تا 2009 موجب توجه دوباره به موضوع ریسک سیستمی شد. ریسک سیستمی پیامد روابط سیستمی بین مؤسسههای مالی است. در نظام مالی هر کشوری تشخیص روابط سیستمی بین خردهنظامهای مالی آن (بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و بیمه)، با هدف جلوگیری از بروز شکستهای سیستمی ضرورتی انکارناپذیر است.
روش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مؤلفههای اساسی میزان ارتباط بین خردهنظامهای مالی کشور شامل بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و بیمه در فاصلۀ زمانی 1390 تا 1395 ارزیابی و سپس با استفاده از روش گرنجر غیرخطی رابطۀ علی بین آنها تبیین شد.
نتایج: نتایج نشان میدهد از بین خردهنظامهای مالی کشور، بخش بانکی و بیمه به ترتیب بیشترین و کمترین میزان ریسک سیستمی را دارند. بهعلاوه مشخص شد میزان ارتباط سیستمی بین مؤسسههای مالی متعلق به هر کدام از خردهنظامهای مالی کشور در گذر زمان تغییر کرده است. نتایج بهدستآمده از یک سو به نهادهای نظارتی در زمینۀ بهینهکردن نظارت بر نظام مالی و ازسوی دیگر به سرمایهگذاران در مدیریت ریسک سبد سرمایهگذاری به شیوهای کارآمد کمک میکند.- چکیده انگلیسی: Objective: The Financial Crisis of 2007–2009 has created a renewed interest in systemic risk. The systemic risk is the result of a systemic relationship among financial institutions (Banks, Brokers, and Insurers). Recognition of systemic relationships among financial sub-systems of each country is an indispensable necessity for the purpose of preventing systematic failure.
Method:The present study seeks to assess the relationship among the financial sub-systems in Iran, including banks, investment, and insurance companies during 2011-2017, using the Principal Components Analysis method. Then, the causal relationship between them is explained, applying the nonlinear Granger method.
Results:According to the results, banking and insurance sectors have the highest and lowest systemic risk, respectively. It is also found that the systemic relationship alters from one financial institution to another over time. The results of this study can be useful for both regulatory bodies in order to optimize the regulation of the financial system and, on the other hand, for investors to effectively manage the portfolio risk.- انتشار مقاله: 16-05-1397
- نویسندگان: علی رحیمی باغی,مهدی عربصالحی نصرآبادی,محمد واعظ برزانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: راهبرد مدیریت مالی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اطلاعات,معادلات دیفرانسیل تصادفی,پرش قیمت
- چکیده: درک عمیق اثر اخبار و اطلاعات بر بازار سهام دارای اهمیت حیاتی در پیشبینی و تحلیل بازده سهام است. بدین منظور معادلات دیفرانسیل تصادفی مانند حرکت براونی هندسی همراه با پرش و حرکت براونی هندسی همراه با نوسانهای تصادفی برای شبیهسازی شاخص کل قیمت استفاده شدهاند. با استفاده از دادههای روزانه شاخص کل قیمت، شاخص 50 شرکت برتر و شاخص 30 شرکت بزرگ بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی فروردین 1389تا بهمن 1394، نتایج زیر به دست آمد:
الگوی مرتون دارای کمترین خطا و الگوی حرکت براونی هندسی دارای بیشترین خطا در توضیح رفتار شاخص قیمت سهام است. با توجه به معیار لگاریتم درستنمایی، الگوی حرکت براونی هندسی با نوسانهای تصادفی به حرکت براونی هندسی با نوسانهای ثابت ترجیح داده میشود. احتمال وقوع پرش قیمت در شاخص قیمت شرکتهای بزرگ بورس بیش از شرکتهای برتر بورس است. در دوره زمانی ذکر شده، اخبار خوب، بیشترین تاثیر را بر شاخص کل قیمت و شاخص قیمت شرکتهای برتر بورس داشته است.- چکیده انگلیسی: Deep understanding aboutthe impact of news and information on stock market is vital for analyzing and forecasting stock return. For this purpose, stochastic differential equations, such as geometric Brownian motion, geometric Brownian motion with jump and geometric Brownian motion with stochastic volatility have been used for simulation total price index. Using daily data of the total price index, index of the top 50 companies, and index of the 30 largest companies in Tehran Stock Exchange from 2009 to 2016, the following results were obtained:the Merton model has minimum error and geometric Brownian motion has maximum error to explain the behavior of price index. According to the log-likelihood criterion, geometric Brownian motion with stochastic volatility is preferred to geometric Brownian motion. The possibility of occurring jump in price index of large companies is more than that in the top 50 companies. During the mentioned period, the good news had the greatest impact on the total price index and price index of the top 50 companies.
- انتشار مقاله: 19-11-1394
- نویسندگان: صابر مولایی,محمد واعظ برزانی,سعید صمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانش مالی تحلیل اوراق بهادار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شکست ساختاری,شاخص قیمت سهام,معادلات دیفرانسیل تصادفی,گارچ غیرخطی
- چکیده: هدف این مقاله الگوسازی رفتار قیمت سهام با استفاده از معادلات دیفرانسیل تصادفی است. دادههای این پژوهش شامل مشاهدات روزانه شاخص کل قیمت بازار سهام، شاخص 50 شرکت برتر و شاخص 30 شرکت بزرگ بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 5 فروردین 1385 تا 26 فروردین 1394 است. به منظور مدلسازی رفتار شاخص قیمت از دو معادله دیفرانسیل تصادفی استفاده شده است که عبارتاند از: حرکت براونی هندسی و حرکت براونی هندسی همراه با گارچ غیرخطی. براساس نتایج این پژوهش، (1) با توجه به معیار لگاریتم تابع درستنمایی، حرکت براونی هندسی همراه با گارچ غیرخطی در هر سه گروه از دادههای مورد بررسی دارای عملکرد بهتر نسبت به حرکت براونی هندسی است. (2) براساس الگوی معادلات دیفرانسیل تصادفی با نوسان تصادفی، شاخص کل قیمت بیشتر تحت تاثیر اخبار خوب است. (3) تاثیر اخبار بد بر شاخص 30 شرکت بزرگ بورس بیش از تاثیر اخبار خوب است. (4) واریانس غیرشرطی شاخص کل در دو نقطه زمانی دارای شکست ساختاری است، واریانس غیرشرطی شاخص 50 شرکت برتر در یک نقطه زمانی دارای شکست ساختاری است و واریانس غیرشرطی شاخص 30 شرکت بزرگ بورس پایدار بوده و فاقد شکست ساختاری است.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this article is modeling the behavior of stock price using stochastic differential equations. The data for this study include daily observations of the total stock market index, the index of the top 50 companies and the index of the 30 largest companies in the Tehran Stock Exchange. The data are daily from March 25, 2006 to April 15, 2015.The geometric Brownian motion and geometric Brownian motion with nonlinear GARCH are used to modeling the behavior of price index. The results of this study includes the following: (1) According to the log likelihood function, geometric Brownian motion with nonlinear GARCH in the three groups studied data has better performance than the geometric Brownian motion. (2) Based on the model of stochastic differential equations with stochastic volatility, the total market index is more influenced by the good news. (3) The impact of the bad news on the index of the 30 largest companies is more than the impact of the good news. (4) The unconditional variance of the total stock market index has two structural breaks; the unconditional variance of index of the top 50 companies has one structural break and no structural breaks in the unconditional variance of index of the 30 largest companies.
- انتشار مقاله: 22-05-1394
- نویسندگان: صابر مولایی,محمد واعظ برزانی,سعید صمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دوفصلنامه جستارهای اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ARDL,سیاست پولی,بانکداری اسلامی,اقتصاد ایران,تابع زیان
- چکیده: سیاست پولی بهینه، آن است که کمترین زیان اجتماعی را داشته باشد. تابع زیان مقام پولی، دربردارندۀ مؤلفههای کلیدی و مهمی جهت دستیابی به کمترین زیان اجتماعی است. این تابع، که چارچوبی مناسب جهت استخراج سیاستهای بهینۀ پولی است، مبتنی بر اهداف اقتصاد کلان و قیود و واقعیتهای موجود یک نظام طراحی میشود و نمیتواند مستقل از مبانی ارزشی حاکم بر یک نظام اقتصادی باشد.
در این مقاله، اهداف تابع زیان مقام پولی مبتنی بر اهداف بانکداری اسلامی و سازگار با شرایط اقتصاد ایران استخراج و با قید منحنی فیلیپس تعمیم یافته تصریح میشود و سیاست پولی مبتنی بر حجم پول براساس سری زمانی سالهای 1358تا 1392 و الگوی ARDL برآورد میگردد. نتایج ناشی از حل مسئلۀ بهینهیابی تابع زیان مقام پولی نشان میدهد که در یک فرآیند بهینه، رشد اقتصادی باید مبتنی بر برآیند رشد، هدفگذاری شود و کاهش شکاف درآمدی، به صورت توأمان باشد. همچنین، در ساختار فعلی اقتصاد، مقام پولی نمیتواند به تنهایی ضامن تحقق اهداف رشد اقتصادی، توأمان با کاهش شکاف درآمدها و کاهش شکاف بیکاری باشد؛ بنابراین حرکت به سمت تقویت بیشتر بازارهای مالی و ارتباط آن با سیاستهای پولی ضروری است.- چکیده انگلیسی: Optimal monetary policy has been identified as a policy that has the lowest social losses. The loss functions of the monetary authority including the key components for achieving the least social Loss. The function which has been recognized as the appropriate framework for drawing optimal monetary policy is designed based on macroeconomic objectives and the existing constraints and facts of every system and cannot be independent of the fundamental value based principles governing an economic system.
In this paper, the objectives of the loss function according to the goals of Islamic banking and compatible with the Iran's economy are explored using augmented Philips curve and the monetary policy based on the stock of money and ARDL model is estimated in the time series of 1977 to 2013. The results of optimal monetary position of loss functions show that, in an optimization process, economic growth must be based on the outcome of targeted growth and the reduction of income gaps should occur simultaneously. Also, in the current structure of the economy, monetary authorities cannot alone guarantee achieving the goals of economic growth based on income gap along with the reduction of unemployment gap. Then, the move toward strengthening financial markets and its relationship with the monetary policy seems necessary.- انتشار مقاله: 01-07-1394
- نویسندگان: ایمان باستانیفر,محمدرضا حیدری,محمد واعظ برزانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نااطمینانی,الگوهای سری زمانی,معادلهی پیشبینی,نوسان تصادفی
- چکیده: در این مطالعه اندازهگیری نااطمینانی متغیرهای اقتصاد کلان مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اینکه نااطمینانی بهطور مستقیم قابل مشاهده و اندازهگیری نیست، پژوهشگران جانشینهای مختلفی برای اندازهگیری آن پیشنهاد دادهاند. یکی از روشهای رایج برای برآورد این نااطمینانیها، استفاده از الگوهای سری زمانی است. در این روش، برآورد مناسب و دقیق از نااطمینانی مستلزم تصریح درست معادلات رگرسیونی است. با در نظر گرفتن این موضوع، نااطمینانی برای چند سری زمانی کلیدی در اقتصاد ایران برآورد و سپس برآوردهای الگوی مبنا با الگوهای دیگر مقایسه شده است. نتایج بهدست آمده بیانگر این هستند که برآوردهای نااطمینانی در این سریها به طرز معنیداری تحت تأثیر تصریح معادلات رگرسیون پیشبینیکننده قرار میگیرند. تفاوت بین برآوردهای انجام شده در طول زمان برای این سریها که در برخی دورهها کاملا قابل مشاهده است، نشان میدهد که بیشتر تغییرات در این سریها قابل پیشبینی هستند و نبایست به نااطمینانی نسبت داده شوند. همچنین ارزیابی دقت پیشبینی نااطمینانی در الگوهای مختلف بیانگر عملکرد بهتر الگوهای نوسان تصادفی و GARCH نامتقارن در دورههای پیشبینی درون نمونهای و خارج از نمونهای است.
طبقهبندی JEL: C5 ,C52, E17- چکیده انگلیسی: In this study measuring of uncertainty related to macroeconomic variables has been considered. Given that uncertainty is not directly observable and measurable, researchers suggest different proxies for its measuring. One of the popular approaches in the related literature is based on time series models. In this approach, the proper measurement of uncertainty requires correct specification of regression equations. Accordingly, we estimate the uncertainty estimates of the baseline model for several key series in Iran’s macro dataset and compare it to the corresponding estimates of the alternative models. Our results show that uncertainty estimates of macro variables are affected by the specification of the forecasting regression equations. The difference over time between the estimates for these variables is quite pronounced in some periods, suggesting that much of the variation in these series is predictable and should not be attributed to uncertainty. Finally, evaluation of the uncertainty forecasting accuracy of the models shows that the SV and asymmetric GARCH models have better performance for the in-sample and out-of-sample periods, respectively.
JEL Classification: C5 ,C52, E17- انتشار مقاله: 25-08-1395
- نویسندگان: رضا هیبتی,سعید صمدی,محمد واعظ برزانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نرخ ارز,کاپولا,اخص کل قیمت,پرش قیمت,رویکرد ناپارامتریک
- چکیده: درک ارتباط بازار سهام با بازار ارز برای سرمایهگذاران و سیاستگذاران دارای اهمیت است. در این پژوهش با استفاده از رویکرد کاپولا همبستگی بین نرخ ارز، پرش قیمت و شاخص قیمت بورس اوراق بهادار تهران طی دورهی 94-1385 محاسبه شده است. همچنین از رویکرد ناپارامتریک جهت برآورد میانگین بازده، نوسان و پرش قیمت دادههای شاخص قیمت بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است. نتایج تجربی نشان میدهند که میانگین سالانهی بازدهی، نوسان و تعداد پرش قیمت شاخص قیمت بورس اوراق بهادار تهران به ترتیب برابر با 19 درصد، 012/0 و 26 درصد است. افزون بر این، نتایج آزمون علیت گرنجر نشان میدهد که بین نرخ ارز و شاخص قیمت رابطهی یکطرفه از نرخ ارز به شاخص قیمت بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد. براساس رویکرد کاپولا، ضریب همبستگی شاخص کل قیمت با نرخ ارز 85/0 است.
طبقهبندی JEL: F31، C14، C02، G00- چکیده انگلیسی: For investors and policymakers, it is essential to understand the dependencies between the stock market and the foreign exchange market. In this study Copula approach is applied to estimate correlation between the exchange rate, price jump, and the Tehran stock exchange price index (TEPIX) from 2006 to 2015. Moreover, nonparametric approach is used to calculate the mean, diffusion, and price jump of the TEPIX. The empirical results show that the mean of annual return, diffusion, and price jump of the TEPIX are 19 percent, 0.012, and 26, respectively. In addition, the results of Granger causality test show a unidirectional relationship between the exchange rate and TEPIX, running from the exchange rate to the TEPIX. According to Copula approach, the Correlation coefficient between the TEPIX and the exchange rate is equal to 0.85.
JEL Classification: C02, C14, F31, G00.- انتشار مقاله: 29-04-1395
- نویسندگان: صابر مولایی,محمد واعظ برزانی,سعید صمدی,افشین پرورده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رشد اقتصادی,توسعه مالی,نوآوری مالی,سرمایه سرانه حقیقی,الگوی نیمهپارامتری
- چکیده: از لحاظ نظری، انتظار میرود توسعه مالی، تخصیص منابع به بهرهورترین کاربردها را تسهیل کرده و باعث افزایش رشد اقتصادی شود. با این وجود، برخی الگوهای نظری و شواهد تجربی مخالف، حاکی از آن است که توسعه مالی، در موارد مختلف، دارای اثرات متفاوت و گاه متضاد بوده است. به ویژه، توسعه کیفی نظام مالی (نوآوریهای مالی) علاوه بر افزایش کارایی خدمات مالی و به تبع آن کارایی کل نظام اقتصادی، به طور همزمان زمینه سوداگری مقرراتی نهادهای مالی را فراهم میکند. سوداگری مقرراتی، تلاش نهادهای مالی برای عدول از مقررات سیاستی یا نظارتی برای کسب سود بیشتر است، که باعث انحراف متغیرهای اساسی اقتصادی از مقادیر بهینه آنها میشود و میتواند بر رشد اقتصادی تأثیر منفی بگذارد. در این مطالعه تجربی، تأثیر توسعه کیفی نظام مالی بر موجودی سرمایه سرانه در اقتصاد ایران، از مجرای بیاثر کردن محدودیتهای اعتبار بانکی تبیین خواهد شد. الگوی مورد استفاده مبتنی بر یک الگوی رشد اقتصادی پولی-مالی است که با افزودن تأثیر صادرات نفت به شکل ناپارامتریک، به صورت نیمه پارامتری تصریح و با استفاده از دادههای اقتصادی ایران در دوره زمانی سالهای 1391- 1369 برآورد میگردد. بر اساس نتایج مطالعه، توسعه کیفی نظام مالی باعث کاهش سطح سرمایه سرانه خواهد شد. ضمن آنکه، بهینگی سطح نسبت سپردههای قانونی در نظام بانکداری ایران نیز قابل استنتاج خواهد بود.
- چکیده انگلیسی: It’s expected, theoretically, that financial development, facilitates allocation of resources to most-productive uses and thereby fosters economic growth. Nonetheless, some opponent theories and evidences, implies that financial development may has different and to some extent antonym effects on economic growth in different situations. Specifically, qualitative financial development (financial innovations), in addition to augmenting economic efficiency, could result in regulatory arbitrage (financial institutions efforts to sidestep regulatory restrictions in order to gain more profits) which, in turn, distorts fundamental economic variables from optimum levels and thereby affects economic growth negatively. In this study, we use a semi-parametric model, based on a monetary/financial economic growth model, and data from Iran economy for the period of 1990-2012 to empirically evaluate the effect of unexpected occurrence of financial innovation on capital formation. According to results of the study, qualitative financial development would scale down capital formation and economic growth. Additionally, results reveal that regulated reserve requirements in Iran might be at their optimal level.
- انتشار مقاله: 16-02-1394
- نویسندگان: بهنام ابراهیمی,محمد واعظ برزانی,رحیم دلالی اصفهانی,مجید فخار
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهشهای اقتصادی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پول آزاد,نرخ بهره پولی,کران پایین نرخ بهره اسمی,دام نقدینگی
- چکیده: در نظام فعلی سرمایهداری، پول و بهره جایگاه خاصی را در اقتصاد کلان به خود اختصاص دادهاند و نقش عمدهای در هدایت سیاستهای پولی و تعیین سطح فعالیتهای اقتصادی ایفا مینمایند. مکتب کلاسیک نرخ بهره را پدیدهای واقعی دانسته، اما از نظر کینز، نرخ بهره یک پدیده کاملاً پولی است. سیلویو گسل علت اصلی وجود بهره را ناشی از ماهیت پول رایج میداند و نظام پول آزاد را مطرح میکند، که در آن پول بدون بهره نیز در گردش مبادلات قرار میگیرد. ماهیت پول آزاد بهگونهای است که متناسب با مدت زمان احتکار آن نزد افراد، مالیات اخذ شود. هدف این مقاله نشان دادن ناتوانی سیاست پولی (بالا بردن انتظارات تورمی) در رهایی از دام نقدینگی و تأثیر مالیات گسل است. بنابراین، با استفاده از نرمافزار Mathematica9 و کالیبره کردن الگوی کینزی جدید برای اقتصاد ایران، پویاییهای الگو مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این است که در شرایط دام نقدینگی، افزایش نرخ تورم هدف تأثیری بر رهایی از دام نقدینگی نخواهد داشت. در نتیجه، اگر نرخ بهره پولی بر اساس قاعدهای (مالیات گسل) همواره کمتر از نرخ بهره اسمی نگهداشته شود، اقتصاد هرگز در تعادل کران پایین (دام نقدینگی) قرار نخواهد گرفت.
- چکیده انگلیسی: In the present system of capitalism, the money and interest rate have a special place in macroeconomics and play a major role in conducting monetary policies and determining economic activities level. Classical school believe that interest rate is a real phenomenon. However, Keynes argued that interest rate is a money phenomenon. Silvio Gesell reasoned that interest rate is due to the nature of currency. He proposed the free money system, in which the money without interest will also have active circulation. The nature of free money is in such a way that tax is proportional to the money duration of speculation. The objective of this study is to demonstrate the inability of monetary policy (raising inflation expectations) and in this regard, the impact of Gesell tax in escaping from the liquidity trap. Therefore, using the Mathematica software and calibrating a New-Keynesian model for Iranian economy, dynamics of the model were analyzed. The results indicate that an increase in target inflation rate will not affect escaping from liquidity trap. As a result, if the nominal interest rate on currency, on the basis of the rule (Gesell tax) is kept less than the nominal interest rate, the economy will never end up in a zero-bound equilibrium or in a liquidity trap.
- انتشار مقاله: 26-09-1393
- نویسندگان: انسیه مصدقی,رحیم دلالی اصفهانی,محمد واعظ برزانی
- مشاهده