در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فرسایش خاک,کرمانشاه,بریلیوم-7,رادیونوکلوئیدهای ریزشی,مدل توزیع پروفیل
- چکیده: در دهه های اخیر، رادیوایزوتوپ های سزیم-137، سرب-210 اضافی و بریلیوم-7 در برآورد فرسایش و رسوب بطور فزاینده ای مورد استفاده قرار گرفته اند. هرچند تاکنون مطالعات فرسایش و رسوب، با استفاده از سزیم-137 و تا حدودی سرب-210 صورت گرفته است لیکن نیاز به تحقیق بیشتر در ارتباط با امکان استفاده از بریلیوم-7 بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، می باشد. مزیت اصلی روش نوین بریلیوم-7 نسبت به دو رادیونوکلونید دیگر، ارزیابی توزیع مجدد خاک در ارتباط با هر واقعه، یا یک دوره کوتاه با بارندگی شدید است. مطالعه حاضر اولین آزمون بررسی قابلیت استفاده از روش بریلیوم-7 برای مطالعه فرسایش و رسوب در ایران می¬باشد. یک دامنه شیب با کاربری دیم در جنوب غربی شهر کرمانشاه با میانگین بارندگی سالیانه 480 میلیمتر انتخاب گردید. نمونه¬برداری پس از ریزش 150 میلیمتر بارندگی در 40 روز در اردیبهشت، 1390 صورت گرفت. با استفاده از مدل توزیع پروفیل، مقدار فرسایش خالص 8/6 تن در هکتار برآورد شد. با توجه به دوره زمانی کوتاه، این مقدار زیاد ناشی از مدیریت نادرست مزرعه، شیب تند، شخم در جهت شیب و بارندگی شدید در اواخر زمستان و اوایل بهار زمانی که خاک فاقد پوشش است می باشد. نسبت تحویل رسوب 80% برآورد گردید که بیانگر انتقال بخش زیادی از ذرات متحرک شده توسط فرسایش به خارج از دامنه شیب است. نتایج امکان استفاده از روش بریلیوم-7 برای تعیین مقدار توزیع مجدد خاک در دوره زمانی کوتاه مدت در منطقه نیمه خشک را نشان داد.
- چکیده انگلیسی: Over the past decades, the fallout radionuclides 137Cs, 210Pbex and 7Be are increasingly being used to quantify soil erosion and sedimentation rates. Although studies using 137Cs and to some extent 210Pbex are now well-documented, there is a need for further work aimed at exploring the use of 7Be, particularly in arid and semi-arid areas. Investigating soil erosion processes occurring over shorter timescales, particularly individual storm events or short periods of heavy rainfall is the major advantages of recently developed 7Be method over the assessments of longer-term erosion rates provided by 137Cs or 210Pbex. The present investigation is the first investigation of using 7Be techniques in Iran. A hillslope with dry farming land use, in south west of Kermanshah, with a mean annual rainfall of about 480 mm, was selected. Soil sampling performed in April 2011, after occurring 150 mm rainfall in 40 days. The net erosion rate was estimated to be 6.8t ha-1 yr-1 by using Profile Distribution model. According to the short period, the high net soil erosion rate is most likely the result of the mismanagement of the field, cultivation operation along the main slope direction, the heavy rainfall occurring during the late winter and early spring seasons without major vegetative cover and the steep topography. The sediment delivery ratio was about 80% indicating that significant part of the mobilized soil was removed from field. The results confirm the potential of using 7Be measurements to document soil redistribution associated with short periods in semi-arid area.
- انتشار مقاله: 29-07-1392
- نویسندگان: مارال خدادادی,منوچهر گرجی,محمد قنادی مراغه,علی سامانی بهرامی,میر حسین میر سید حسینی,قوام الدین زاهدی امیری,معین مفتاحی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: موجودی فاز پراکنده,استخراج اورانیم,اندازه قطره,ستونهای ضربهای افقی سینیدار
- چکیده: در این پژوهش استخراج اورانیم از محلول فروشویی سنگ معدن اورانیم با استفاده از روش استخراج حلالی برای اولین بار در یک ستون استخراج ضربهای افقی از نوع سینیدار مورد بررسی قرار گرفت. استخراج اورانیم از محیط سولفاته با غلظت 1-mol.L 25/0، توسط حلال تری اکتیل آمین با غلظت 5 درصد حجمی، در رقیقکنندهی کروزن با 90 درصد حجمی و اصلاحکنندهی فازی دکانول با غلظت 5 درصد حجمی انجام گرفت. تأثیر پارامترهای عملیاتی شامل شدت ضربه، نرخ جریان فاز پراکنده و نرخ جریان فاز پیوسته بر روی موجودی فاز پراکنده، قطر میانگین ساتر قطرات و توزیع آنها و همچنین درصد استخراج به دست آمد. افزایش شدت ضربه و افزایش نرخ جریان فاز پراکنده و همچنین کاهش نرخ جریان فاز پیوسته باعث افزایش درصد استخراج گردید. نتایج نشان میدهد که ستون استخراج ضربهای افقی از نوع سینیدار دارای بازدهی بالا برای استخراج اورانیم از محلول فروشویی و از نظر بازدهی استخراج قابل رقابت با ستونهای ضربهای سینیدار از نوع عمودی میباشد. با مقایسه روابط متعدد ارایه شده برای موجودی فاز پراکنده و اندازه قطره با نتایج تجربی به دست آمده در این پژوهش، رابطهی جدیدی برای پیشبینی قطر میانگین قطرات و همچنین موجودی فاز پراکنده در یک ستون استخراج ضربهای برای استخراج اورانیم ارایه گردید. در مدل ارایه شده، مقدار متوسط خطای مطلق برای اندازه قطره 7/7% و برای موجودی فاز پراکنده 2/8% به دست آمد.
- چکیده انگلیسی: In this study, recovery of uranium from leach liquor using solvent extraction technique in a horizontal pulsed sieve plate column was experimentally investigated. Extraction of uranium from an aqueous sulfate solution with 0.25M concentration acid, by using TOA solvent, diluted in kerosene and n-decanol modifier of 5%, 90% and 5% v/v respectively was studied and the influences of operation parameters including the phase flow rates along with pulsation intensity on the dispersed phase holdup, drop size and drop size distribution, as well as extraction efficiency, were evaluated. Increasing pulsation intensity along with the dispersed phase flow rate and decreasing the continuous phase flow rate caused to increase the extraction efficiency. Results showed that the horizontal pulsed sieve plate column has high efficiency for extraction of the uranium from leach liquor. Moreover, a comparative evaluation of available correlations proposed for the prediction of mean drop size and hold up in such columns have been conducted. New correlations for estimating mean drop size and hold up in a horizontal pulsed sieve-plate column were presented, which provided AARE of 7.7% and 8.2%, respectively.
- انتشار مقاله: 17-09-1398
- نویسندگان: حسین بدخشان,احمد قریب,فرهاد پناهی نیا,محمد قنادی مراغه,سیدجابر صفدری,محمدحسن ملاح
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نانوذرات مگنتیت,زیرکونیم(IV),تری بوتیل فسفات
- چکیده: در این پژوهش، جاذب جدید نانوذره مگنتیت پوشیده شده با تری بوتیل فسفات @PEG@TBp 4O3Fe، جهت جذب یونهای زیرکونیم(IV) از محلول آبکی مورد استفاده قرار گرفت. تأثیر هر یک از عوامل pH اولیه، غلظت جاذب، مدت زمان تماس و غلظت اولیه زیرکونیم بر تغییرات درصد جذب بررسی شد. جذب زیرکونیم به وسیله نانوذرات فسفات @PEG@TBp 4O3Fe در pHهای مختلف یکسان نبود و بهترین نتیجه مربوط به pH 0/6 بود. در بررسیهای سینتیکی، تعادل جذبی در مدت زمان تقریباً 10 دقیقه به دست آمد و دادههای تجربی به خوبی با مدل شبه مرتبه دوم برازش شد. بر اساس نتایج، ظرفیتهای تعادلی جذبی محاسبه شده با این مدل تقریباً با مقادیر تجربی یکسان بودند. در 25 درجه سانتیگراد، بیشترین ظرفیت جذبی زیرکونیم سنتز شده به وسیله نانوذرات تقریباً 50 میلیگرم بر گرم بود. ایزوترم جذب در دمای 25 درجه سانتیگراد رسم شد. از محلولهای سدیم استات، سدیم نیترات، سدیم فلوئورید و آمونیم اگزالات جهت دستیابی به عاریسازی مناسب استفاده شد. با استفاده از محلول 5/0 مول بر لیتر سدیم فلوئورید تقریباً 100 درصد یونهای جذب شده، واجذب شدند. تحقیق حاضر نشان داد که روش جداسازی حاضر روشی سریع، آسان و با کارآیی بالا برای جذب زیرکونیم از محلولهای آبکی و به کمک نانوذرات مگنتیت پوشش داده شده با تری بوتیل فسفات میباشد.
- چکیده انگلیسی: In this study, the removal of Zr (IV) from aqueous solutions was investigated using magnetic Fe3O4@PEG@TBP nanoparticles as a new adsorbent. Experiments were conducted to study the effects of initial pH, amount of adsorbent, shaking time, and initial Zr (IV) concentrations on zirconium sorption efficiency. The sorption of zirconium on Fe3O4@PEG@TBP nanoparticles was pH-dependent, and the optimal pH was 6.0. In kinetics studies, the sorption equilibrium was reached within 10 min, and the experimental data were well fitted by the pseudo-second-order model, and the equilibrium sorption capacities calculated by the model were almost the same as those determined by experiments. The maximum zirconium sorption capacity onto magnetic nanoparticles was estimated to be about 50 mg/g at 25 °C. Sodium acetate, sodium nitrate, sodium fluoride, and ammonium oxalate were used as desorbing agents. The highest values of zirconium desorption (100 %) was achieved using 0.5 M sodium fluoride as the desorbing agent. The present study suggested that this method is simple, fast, and highly efficient for zirconium removal from aqueous solutions by using magnetic nanoparticles.
- انتشار مقاله: 05-06-1398
- نویسندگان: احمدرضا بهنام صبا,عزیزالله نژادعلی,هادی عادلخانی,محمد قنادی مراغه,کمال صابریان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: لوتسیوم-177,بدون حامل اضافه شده,با حامل اضافه شده,DOTATATE
- چکیده: پپتیدهای نشاندار با Lu177 گروه وسیعی از رادیوداروهای نویددهنده را تشکیل میدهند. رادیونوکلید Lu177 به شکل NCA به دلیل اکتیویته ویژه بالایی که دارند در رادیوتراپی هدفمند به منظور جلوگیری از اشباع شدن گیرندههای هدف مورد استفاده قرار میگیرند. در این مطالعه، نقش برجسته رادیونوکلیدهای NCA به ویژه در مورد Lu177 با مقایسه آن به شکل CA جهت نشاندارسازی پپتید DOTATATE مورد بررسی قرار گرفت. رادیونوکلید Lu177 به شکل NCA از پرتودهی Yb176با غنای 4/96% و روش جداسازی کروماتوگرافی استخراجی و شکل CA آن از پرتودهی Lu176 با غنای 50% به دست میآید. رادیونشاندارسازی DOTATATEبرای هر دو حالت در شرایط و زمان یکسان انجام میپذیرد. بازده نشاندارسازی بر اساس پارامترهایی مانند نسبت لیگاند: فلز و پایداری کمپلکس بعد از تولید بررسی میگردد. نتایج، برتری رادیونوکلید Lu177 به شکل NCA را نسبت به شکل CA نشان میدهند. نه تنها مقدار کمتری از پپتید در حالت NCA نیاز است، همچنین پایداری طولانی مدت آن، ضعف حالت CA را برای نیازهای رادیوایمونوتراپی که به اکتیویته ویژه بالا نیاز دارند نشان میدهد.
- چکیده انگلیسی: The peptides radiolabeled with 177Lu are including a wide range of promising radiopharmaceuticals. The NCA form of 177Lu provides a high specific activity that is required in targeted receptor therapy in order to avoid saturation of the targeted receptors. In this study, the outstanding quality of NCA radionuclides especially in the case of 177Lu was evaluated by comparing with CA radionuclide for radiolabeling of DOTATATE peptide and. The NCA 177Lu and CA 177Lu were obtained by chromatography separation of irradiated 176Yb (enrichment: 96.4%) and irradiation of 176Lu (enrichment: 95%) respectively. Radiolabeling of DOTATE with CA and NCA 177Lu was carried out in the same conditions and time. Then, radiolabeling yield was calculated as a function of some parameters like the Ligand: metal ratio and stability of compound after production. The results showed the superiority of NCA 177Lu with respect to CA 177Lu. Not only the particle ratio showed the advantages of the NCA radionuclide, but also the long-term comparison over a period of 14 days revealed the inferior character of CA.177Lu with regard to the high requirements regarding the specific activity set by radio-immunotherapy.
- انتشار مقاله: 30-09-1398
- نویسندگان: سارا وثوقی,نفیسه سالک,محمد قنادی مراغه
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تکنسیم-m99,مولیبدن-99,اورانیم با غنای پایین,فرایند اصلاحی آمور,فرایند رومول
- چکیده: تکنسیم-m99 مهمترین رادیوداروی پزشکی هستهای است که حاصل واپاشی مولیبدن-99 است. در حال حاضر، نیاز ایران به رادیونوکلید مولیبدن-99 به مقدار Ci 120 در هفته است. بیش از 90% مولیبدن- 99 تولیدی در جهان از طریق شکافت اورانیم- 235 حاصل میشود. زنجیره تأمین این رادیونوکلید شامل ماده هدف اورانیم- 235، رآکتور هستهای، تأسیسات فراوری مولیبدن- 99 و تأسیسات تولید ژنراتور مولیبدن- 99/ تکنسیم- m99 است. بررسی پتانسیلها و امکانات موجود در داخل کشور نشان از امکانپذیر بودن تولید آن در ایران دارد. این پژوهش به بررسی اجزای زنجیره تأمین این رادیونوکلید در ایران و نحوه همسو کردن آنها و نیز توضیحاتی در مورد انتخاب فرایند رادیوشیمیایی مناسب تولید آن میپردازد. هدف اورانیمی بهصورت صفحات کوچکی که قابلیت پرتودهی در رآکتور تحقیقاتی تهران را داشته باشد بهعنوان خوراک واحد تأسیسات فرآوری انتخاب شد. با توجه به محدودیتهای خاص ایران، روش اصلاحی آمور که تلفیقی از روش آمور و رومول است، برای هدفهای اکتاکسید اورانیم- آلومینیم/ آلومینیم قابل دسترس ایران، گزینه مناسب تشخیص داده شده و براساس آن فعالیتهای پژوهشی و اجرایی هدفگذاری شدند.
- چکیده انگلیسی: Tc-99m is the most important nuclear medicine radioisotope produced from the decay of Mo-99. Currently, Iran's demand for Mo-99 is 120 Ci per week. More than 90% of the Mo-99 in the world is produced via U-235 fission. The supply chain of this radioisotope includes the Uranium target supplier, the nuclear reactor, the Mo-99 processing facility, and the Mo-99/Tc-99m generator manufacturer. Investigation of the domestic existing facilities of Iran shows that its production is feasible inside the country. The present study focuses on the Mo-99 production chain in Iran and presents the appropriate radiochemical method. Uranium targets in the miniplate form with irradiation capability in TRR were accepted as feed for processing unit facilities. According to the special limitations of Iran, the Modified AMOR process, which is a combination of AMOR and ROMOL processes, is identified as the appropriate method for the available U3O8-Al/Al targets. The researches and the experimental activities are proposed based on this method.
- انتشار مقاله: 31-01-1399
- نویسندگان: محسن طبسی,علی بهرامی سامانی,سیمیندخت شیروانی آرانی,محمد قنادی مراغه,اکبر محمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رآکتور تحقیقاتی تهران,پرومتیم-147,نئودیمیم,تولید رادیوایزوتوپ
- چکیده: پرومتیم یکی از عناصر گروه لانتانیدها است که گرچه در زمره عناصر نادر خاکی دستهبندی میگردد، اما هیچ یک از ایزوتوپهای این عنصر بهصورت طبیعی بر روی کره زمین یافت نمیشود. تمامی ایزوتوپهای این عنصر رادیواکتیو هستند. رادیوایزوتوپ Pm147 بهدلیل ویژگیهای مناسب، یک رادیونوکلید مورد توجه در صنعت است. استفاده از انرژی گرمایی ناشی از واپاشی ذره بتا، چشمههای نوری یا ابزارهای بتاولتاییک، چشمه بتا در دستگاههای ضخامتسنج و بهویژه استفاده از آن در مقادیر بسیار کم در حد میلیگرم در باتریهای اتمی، نمونههایی از کاربرد این رادیوایزوتوپ است. روشهای غالب تولید این رادیونوکلید شامل جداسازی آن از محصولات شکافت و یا پرتودهی نوترونی نئودیمیم-146 است. در این مطالعه برای تولید پرومتیم-147، نئودیمیم طبیعی در رآکتور تحقیقاتی تهران مورد پرتودهی قرار گرفت. طیفهای گاما و بتا محصولات پرتودهی آنالیز شد و همچنین محاسبه نظری از طریق حل همزمان معادلههای دیفرانسیلی زنجیرههای واپاشی با استفاده از نرمافزار متلب، نیز انجام شد. به این ترتیب تطابق قابل قبولی در نتایج به دست آمده و میزان فعالیت و پرتوزایی محصولات مقایسه شد.
- چکیده انگلیسی: Promethium is one of the rare earth elements of Lanthanides. This element is no found on the earth’s crust. All its isotopes are radioactive. The isotope 147Pm is a pure beta emitter and very useful in industry because of its radioactive specifications. To name its applications one can point to usage as beta source in nuclear gauges, self-luminary lamps and nuclear batteries. This radioisotope produces via two methods, one from extraction of fission products waste and the second from thermal neutron irradiation of 146Nd. In this research, natural neodymium was irradiated in Tehran Research Reactor (TRR) and the gamma and beta spectrums were obtained. In addition, theoretical calculations were done. In this way, acceptable consistency in the results was obtained and the activity and radioactivity of the products were compared
- انتشار مقاله: 03-03-1398
- نویسندگان: سیداحسان حسینی,محمد قنادی مراغه,علی بهرامی سامانی,سیمیندخت شیروانی,حجتاله صالحی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شبیهسازی مونتکارلو,پالس اکسیمتر,تئوری انتشار فوتون,پراکندگی نور
- چکیده: پالس اکسیمتری یک روش بسیار مهم در نمایش علائم حیاتی محسوب میشود. با توجه به محدودیت استفاده از پالس اکسیمتر انتقالی در بافتهای با ضخامت زیاد، هدف این پژوهش بر مطالعه و توسعه پالس اکسیمترهای انعکاسی به دلیل نشان دادن سطح اشباع اکسیژن خون (2SaO) در هر ضخامتی متمرکز میباشد. بدین منظور، با در نظر گرفتن مزایای تئوری انتشار فوتون نسبت به تئوری
بایر-لامبرت (Beer-Lambert Law) به ارایه یک مدل ریاضی (تحلیلی) جدید توسعه یافته برای بررسی شدت انتشار نور انعکاسی در یک محیط ناهمگن مانند انگشت اشاره دست پرداخته میشود. سپس با استفاده از تحلیل مدل ریاضی به دست آمده، به بهینهسازی فاصله آشکارساز نسبت به منبع انتشار نور در پالس اکسیمتر انعکاسی پرداخته میشود به نحویکه میزان دقت با کاهش حساسیت نسبت به تأثیر حرکت بر پراکندگی نور، افزایش یابد. برای راستیآزمایی نتایج به دست آمده از مدل ریاضی، از نتایج شبیهسازی مونتکارلو به عنوان یک روش استاندارد و همچنین دادههای تجربی استفاده شد. این مقایسه نشاندهندهی انطباق مناسب مدل ریاضی با نتایج مربوط به این دو روش با اختلاف جزیی میباشد. فاصله بهینه آشکارساز از منبع نور نیز با استفاده از تابع حساسیت برای نور قرمز و مادونقرمز به ترتیب mm 8/2 وmm8/4 به دست آمد. بررسی کلی نتایج بیانگر آن است که میتوان ویژگیهای انتشار نور را با دقت خوبی از طریق مدل تحلیلی مورد ارزیابی قرار داد.- چکیده انگلیسی: Pulse oximetry is a very significant method in medical monitoring . Due to the restriction in the use of the transmission pulse oximeter in high-density tissues, this research aims to focus on the study and development of the reflectance pulse oximeters, because it is able to show the blood oxygen saturation level (2SaO) in various densities. To this end, considering the benefits of photon diffusion theory over Beer-Lambert law, a new mathematical (analytical) method was developed to investigate the inensity reflective light propagation in a heterogeneous medium such as a fingerprint. Then, using the obtained analytical model, source-detector space was optimized so that by decreasing the sensitivity of the motion effects on light scattering the accuracy rate will increase. To verify the results obtained from the analytical model, Monte Carlo simulation results were used as a standard method compared to experimental data. This comparison showed the agreement of the analytical model with the results of these two methods with minor differences. By using the sensitivity function, the optimum distance of the detector from the light sourcewas obtained 4.8 mm and 2.8 mm for red and infrared lights, respectively. An overview of the results suggests that light propagation characteristics can be accurately assessed through an analytical model
- انتشار مقاله: 20-11-1397
- نویسندگان: محسن محرابی,محمد قنادی مراغه,سعید ستایشی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نانوساختار سکه مانند,اورانیا,نهشت
- چکیده: نانوساختارهای اورانیا با استفاده از یک روش نهشت ساده، تمیز و قابل اجرا در دو زمان نهشت متفاوت تهیه شد. ساختارها و ریختشناسی محصولها با استفاده از تکنیک پراش پرتو ایکس (XRD) و میکروسکوپی الکترون پویشی (SEM) مشخصهیابی شدند. ریزنگارهای میکروسکوپی الکترون پویشی نشان دادند که ریختشناسی نمونهی تهیه شده در مدت زمان نهشت 10 دقیقه دارای ساختار یکنواخت سکه مانند با ابعاد نانومتر (قطر صفحهها حدود 400- 600nm، متوسط ضخامت صفحهها حدود 80nm) است. همچنین نتیجهها نشان دادند که زمان نهشت بر ریختشناسی محصولها تأثیرگذار و بر ساختار بلوری آنها بیتأثیر است. الگوی پراش پرتو ایکس، ساختار نمونهها را به صورت بلور UO2 تعیین کرد. ترکیب شیمیایی نقاط مختلف سطح نمونه با تکنیک طیفسنجی پراش انرژی پرتو ایکس (EDS) تعیین شد و یافتهها وجود ترکیب اورانیم اکسید را تأیید نمود. خاصیتهای همافزایی سطح الکترود و یونهای اورانیم مسوول شکلگیری ساختار منحصربهفرد و جدید نمونه هستند.
- چکیده انگلیسی: Urania nanostructures were synthesized by a facile, which is a simple and clean and straightforward deposition method, for two different deposition time durations. The morphology and structures of the products were characterized by the X-ray diffraction analysis (XRD) and Scanning Electronic Microscopy (SEM). The SEM images indicated that the morphology of the synthesized samples for 10 minutes was composed of a coin-like structure with a nano-scale dimension in a narrow- size distribution. The results indicated that the deposition time affects the morphology while it does not affect the structure. The XRD results identified the sample structures as UO2 crystal. The chemical composition of different points of the sample surface was determined by the energy dispersive spectroscopy (EDS) technique and the results clarified that the samples have a homogeneous composition of uranium oxide. The synergistic properties of the substrate surface, and uranium ions are responsible for the formation of an outstanding and a novel structure.
- انتشار مقاله: 17-07-1397
- نویسندگان: طاهر یوسفی,رامین یاوری,محمد قنادی مراغه,سیدجواد احمدی,هادی ملک محمد,احمد قریب گرکانی,حسین قاسمی مبتکر
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فاز مکس 2SiC3Ti,رفتار اکسایشی,افزایش جرم
- چکیده: مقاومت در برابر اکسایش مکس فاز 2SiC3Ti خالص تولید شده به روش مذاب خورانی پیشسازههای تیتانیم کاربید متخلخل ساخته شده با روش ریختگی ژلی، در دماهای مختلف 500، 800، 1000، 1100، 1200، 1300 و C˚1400 در محیط اکسیژن مورد ارزیابی قرار گرفت. ترکیب فازهای اکسیدی تشکیل شده روی سطح نمونهها با استفاده از تکنیک پراش پرتو ایکس (XRD) شناسایی شد. ضخامت لایههای اکسیدی تشکیل شده روی نمونهها با بررسی سطح مقطع نمونهها با تکنیک میکروسکوپی الکترون روبشی (SEM) اندازهگیری شد. به منظور تشریح سازوکار فرایند اکسایش، تجزیههای گرماوزنی (TG) و گرماسنجی پویشی تفاضلی (DSC) در محدودهی دمایی 25 تا
˚C1500 به انجام رسید. یافتهها نشان داد که تا دمای ˚C1000 افزایش جرم شدیدی به دنبال اکسایش رخ نمیدهد و با افزایش دما در ورای ˚C1000 فرایند اکسایش تسریع میشود. از دمای ˚C1400 به بعد اکسایش به حالت پایدار رسیده و شیب افزایش جرم کاهش
مییابد. دادههای مقطعسنجی لایههای اکسیدی نشان داد که با افزایش دما به ˚C 1400 ضخامت لایه اکسیدی به 121 µm افزایش مییابد.- چکیده انگلیسی: In this research, the oxidation resistance of pure Ti3SiC2 MAX phase that produced via infiltration of porous TiC preform, fabricated by the gel casting process, was evaluated via oxidation at different temperature of 500, 800, 1000, 1100, 1200, 1300 and 1400 oC under the oxygen atmosphere. The oxide phase composition on the surface of the samples was characterized by X-ray diffraction analysis. The thickness of the oxide layers on the surface was measured on the cross- section of the samples using scanning electron microscopy (SEM). To investigate the oxidation mechanism, the TG and DSC thermal analyses were carried out in the range of 25-1500˚C. The results showed that the high weight gains were not occurred up to 1000˚C, and the oxidation procedure was accelerated for the temperature above 1000˚C. The oxidaton reached a steady- state above 1400˚C. The results of the oxide layers thickness measuements showed that by increaseing temperature to 1400˚C, the oxide layer thickness increased to 121 µm.
- انتشار مقاله: 17-09-1397
- نویسندگان: حمزه فراتی راد,محمد قنادی مراغه,حمیدرضا بهاروندی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و فنون هستهای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کانیشناسی,عناصر کمیاب و خاکی نادر,فاز برشی,کانسار سهچاهون
- چکیده: بررسی کانیشناسی باطله و کانسنگ کانسار مگنتیت- آپاتیت سهچاهون مبین حضور کانیهای میزبان Th و REE با رابطههای پاراژنتیک با کانیهایی مانند: آمفیبولها، مگنتیت و کلسیت است. کانیهای میزبان عنصرهای کمیاب و نادر خاکی هم در کانسنگ مگنتیت- آپاتیت و هم در بخش باطلهی معدن یافت میشوند و در فازی موسوم به فاز برشی تجمع قابل توجهی نشان میدهند. مقدارهای بالای عنصرهای کمیاب (توریم) و خاکی نادر سبک (LREE) شامل لانتان، سریم، پرازئودیمیم و نئودیمیم شاخصهی این منطقه است که در تجزیههای صورت گرفته به وضوح قابل دریافت است و رخداد آن وابسته به سیالهایی است که پس از تشکیل کانسنگ مگنتیت- آپاتیت، باعث متاسوماتیسم سنگهای میزبان کانسار و بخشی از کانسنگ شده و عناصر کمیاب و خاکی نادر را در فازهای سیلیکاتی و فسفاتی در سنگ متمرکز نموده است. منشأ این سیالها به خوبی مشخص نشده است؛ اما براساس شواهد زمینشیمیایی، منشأ احتمالی آنها در وابستگی نزدیک با ماگماهای مشتق شده از تودههای نیمهنفوذی تزریق شده در منطقههای فرورانش است. براساس شواهد پاراژنتیک و ژئوشیمیایی، قسمتی از این عناصر میتوانسته توسط کمپلکسهای کربناتی حمل شده و در محل تجمع و تشکیل سنگهای مزبور، تمرکز یافته باشد.
- چکیده انگلیسی: Mineralogical examination of the gangue and ore parts of the Se-Chahun magnetite-apatite ore deposit revealed the existence of Th and REE bearing minerals with paragenetic relationships with amphiboles, magnetite and calcite. Trace and REE host minerals are found in both of the gangue and the magnetite-apatite ore showing remarkable concentration in a phase referred to as the brecciated phase. This zone (phase) is characterized by high amounts of trace (Th) and light rare earth elements including La, Ce, Pr and Nd that were revealed in geochemical analysis. Mineralization of these elements is related to fluids appeared after magnetite mineralization in the region and resulted in metasomatism of the host rocks and a part of the ore and also concentration of the REE and trace elements as phosphates and silicates, respectively. There is not a clear key concerning the origin of these fluids but based on the geochemical evidence, the probable provenance is thought to be related to the magmas derived from the arc related subvolcanic bodies injected in subduction zones. Based on the paragenetic and geochemical evidence, a part of these elements is transported by carbonate complexes and accumulated in the brecciated rocks.
- انتشار مقاله: 17-08-1397
- نویسندگان: غلامرضا میرزابابایی,محمد یزدی,محمدرضا رضوانیان زاده,مهرداد بهزادی,محمد قنادی مراغه
- مشاهده