در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عوامل محیطی,سنجش از دور,تولید,مناطق خشک,شاخصهای گیاهی,تصویر لندست
- چکیده: دادههای ماهوارهای بهدلیل وسعت پوشش و توالی زمانهای برداشت، ابزار مناسبی برای مطالعه عوامل دینامیک و تغییرپذیر پدیدههای سطح زمین میباشند. تبیین الگو جهت چگونگی بکارگیری و پردازش اطلاعات ماهوارهای در راستای دسترسی به روشی برای ایجاد نقشه تولید علوفه درمراتع مناطق خشک مورد هدف تحقیق حاضر بوده است. در این طرح از دادههای لندستETM +1 مربوط به 17 اردیبهشت ماه سال1381 استفاده گردید. این مطالعه در منطقهای به وسعت حدود 60000 هکتار در حوزه آبخیز ندوشن انجام گرفت. پایگاههای مطالعاتی در 50 نقطه از تیپهای گیاهی عمده منطقه مستقر وتولید علوفه قابل مصرف دام برای هر گونه گیاهی به تفکیک اندازه گیری شد. جهت ایجاد یکنواختی در آمار بدست آمده، در هر پایگاه از 25 پلات دو متر مربعی آمارگیری و بعد معدلگیری شد. با تعیین موقعیت پلاتهای زمینی بر روی تصاویر ماهواره ای، میانگین ارزشهای رقومی پیکسل مرکزی و 24 پیکسل اطراف آن در دادههای ماهوارهای تعیین گردید. پس از ساخت شاخصها از تک باندهای تصاویر و نیز ساخت نقشههای مؤلفههای محیطی، اطلاعات مربوط به 50 پایگاه مطالعاتی استخراج گردید، از طریق رگرسیون خطی چندمتغیره، همبستگی و روابط بین تولید علوفه قابل مصرف دام بهعنوان متغیر وابسته، با باندهای هفتگانه و شاخصهای گیاهی و عوامل محیطی دیگر بهعنوان متغییرهای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از الگوی مناسب استخراج شده در تجزیه و تحلیل دادهها میزان ضرائب جهت ساخت نقشه نهایی مشخص و در نرمافزار ILWIS با استفاده از معادله رگرسیون، نقشه تولید علوفه قابل مصرف دام ترسیم گردید. با محاسبه هیستوگرام نقشه مذکور، اطلاعات حاصل از تجزیه و تحلیل آن نقشه و نحوه پراکنش عامل تولید در تمامی منطقه مطالعاتی ارائه گردید.
v- چکیده انگلیسی: Remote sensing is a method to produce updated information in vast area. Describing the model for utilization and processing satellite data in regard to developing a method for mapping forage production of arid regions were the purpose for this study. For this purpose Landsat ETM+ data used at Nodushan area in 2002 . The study area covers about 60000 hectares and the annual precipitation is about 140-300 mm. in order to correct the necessary data 50 sites with different vegetation types using 25 quadrant of 1*2 m size and then awareged were used. To study the dependent variable of vegetation relations with independent variables of satellite data, vegetation indices and environmental factors; multiple linear regression analysis were manipulated using SPSS software. Then a suitable model was selected which caried predict the vegetation properties of the study area. Finally, production map was produced using ILWIS software. According to the results, mapping of forage production via remote sensing is possible even when its vegetation cover is less than 25%.
- انتشار مقاله: 04-12-1394
- نویسندگان: جلال عبداللهی,حسین ارزانی,ناصر باغستانی,محمد حسن رحیمیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات منابع آب ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سد کرخه,آبخوان اوان,بالا آمدن سطح آب,بیلان شیمیایی
- چکیده: آبخوان آزاد اوان یکی از مخازن زیرزمینی قابل اطمینان در شمال غرب استان خوزستان است که با احداث سد کرخه و گسترش شبکه آبیاری تزریق آب به درون آن افزایش یافته است. این بررسی به منظور ارزیابی میزان بالا آمدگی سطح آب زیرزمینی، تعیین محدودههای در معرض خطر تبخیر و برآورد حجم آب ورودی از مخزن سـد کرخه به آبخوان اوان صورت گرفته است. جهت بررسی تغییرات مکانی میزان بالا آمـدگی سطح آب زیرزمینی، نقشه تغییرات سطح ایستابـی در سالهای قبل و بعد از آبگیری سد، و بـه منظور بـررسی روند بـالا آمــدن سطح ایستابـی، هیدروگـراف پیزومترها تـرسیم گردیده است. ایـن بررسیها نشان داد که بعد از بهره برداری از سد کرخه به طور متوسط تراز سطح آب زیرزمینی دشت حدود 5 متر بالا آمده و بیشترین مقدار آن در غرب و شمال غرب حدود 14 متر است. برای محاسبه میزان جریان ورودی از دریاچه سد کرخه به آبخوان دشت اوان از دو روش مقایسه کانالهای جریان و بیلان شیمیایی استفاده شد که بر این اساس حجم آب ورودی به آبخوان دشت اوان از دریاچه سد کرخه با استفاده از هر دو روش یکسان و حدود 3/7 میلیون متر مکعب، برآورد گردید.
- چکیده انگلیسی: The Avan unconfined aquifer is one of the reliable groundwater storages in the west of Khuzestan province.The great Karkheh dam and the irrigation network development resulted in more water injection into the Avan aquifer. The purpose of this investigation is to evaluate uprising of groundwater table, to demarcate zones most affected by the water level and evaporation, and to estimate annual volume of water from the Karkheh dam storage into the Avan aquifer. In order to assess the spatial spreading of the groundwater level in different parts, pre- and post-dam water level maps were prepared . To understand the general trend of water level, unit hydrograph of the plain was also prepared. The collected results indicated that in average the water level risen about 5 meters and the most up coning was about 14 meters in the west and north. Two methods including flow channel and chemical balance was used to compute the flow input from the Karkheh dam into the aquifer. The annual water inflow from the Karkheh dam storage into the aquifer using the average data was 7.3 MCM.
- انتشار مقاله: 14-12-1388
- نویسندگان: نصراله کلانتری,محمدحسین رحیمی,سعیده سامانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات منابع آب ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تحلیل عاملی,زمین آمار,خوشه بندی,تبخیر,رگرسیون چند گانه
- چکیده: تبخیر یکی از فراسنجههای مهم اقلیمی و متاثر از چندین عامل مختلف دیگر است. تبخیر علاوه بر تاثیرپذیری از عوامل دیگر گاهی اوقات خود نقش مهمتری در اقلیم منطقهای بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک دارد. برآورد درست مقدار تبخیر نقش اساسی در مدیریت بهینه منابع آب و تعیین نیاز آبی ایفا میکند. در این تحقیق 14 ایستگاه هواشناسی در مناطق خشک مرکزی و جنوبی ایران انتخاب شد. در این مرحله آمار دراز مدت مربوط به فراسنجههای اقلیمی موثر بر تبخیر که شامل ابرناکی، بیشینه، کمینه و میانگین دما، اختلاف بین بیشینه و کمینه دما، میانگین رطوبت، بیشینه و کمینه رطوبت نسبی و اختلاف بین بیشینه و کمینه رطوبت و سرعت باد مربوط به ایستگاههای فوق جمعآوری شد. سپس از بین فراسنجههای مذکور مهمترین عوامل موثر بر تبخیر با استفاده از روش تجزیه عاملی تعیین گردد. در مرحله بعد با انجام تحلیل خوشهای به جداسازی مناطق همگن اقلیمی در مناطق مطالعاتی پرداخته شده است. با بکارگیری همبستگی چندگانه در هر یک از این مناطق همگن ارتباط بین عوامل هواشناختی با تبخیر در هر ماه تعیین گردید و در نهایت با استفاده از معادلات همبستگی بدست آمده، تبخیر پتانسیل محاسبه شد. بمنظور مقایسه دقت نتایج حاصل از روابط استخراجی با دادههای مشاهداتی از آمارههای MAE و RMSE استفاده شد. در پایان نیز با اعمال روش زمین آمار (کریجینگ) بر روی دادههای تبخیر محاسباتی برای ایستگاههای مورد مطالعه، نقشه هم تبخیر برای هر منطقه همگن در ماههای مختلف سال ترسیم و سپس به تحلیل نمودارهای حاصل از این نقشهها پرداخته شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تحلیل عاملی روش مناسبی برای تعیین اهمیت نسبی فراسنجههای هواشناختی موثر بر تبخیر است. هم چنین تقسیم منطقه به مناطق همگن اقلیمی با استفاده از تحلیل خوشه ای دقت برآورد تبخیر را افزایش میدهد. معادلات استخراج شده در این تحقیق برای برآورد تبخیر پتانسیل با روش همبستگی چند گانه می تواند با اطمینان زیادی مورد استفاده قرار گیرد. هم چنین نتایج استفاده از روش زمین آمار نشان داد که این تکنیک میتواند از راه کارهای مناسب جهت برآورد تبخیر برای مناطق فاقد آمار باشد.
- چکیده انگلیسی: Evaporation is one the most important climatic parameters in water resources management. This parameter depends on many other climatic factors and plays an important role in arid and semiarid regions. In this study, 14 weather stations were selected in arid areas in central and southern parts of Iran. The climatic historical data including cloudiness, maximum and minimum temperatures, the differences between maximum and minimum temperatures, mean relative humidity, wind speed, and some other factors were provided. An Attempt was made to determine the most important factors affecting evaporation by using Factor Analysis (FA). Then, by conducting Cluster Analysis (CA) through Minitab software, homogeneous regions were separated. Taking advantages of multiple regressions in each region, the relationship between climatic factors and evaporation on the basis of monthly routine was maintained. The verification and evaluation of derived regression equations was calculated using MAE or RMSE statistics. At the end, through applying the geo-statistic technique (Kriging) on calculated evaporation data of investigating stations, the monthly co-evaporation map for each homogeneous region was drawn and the resultant histograms were analyzed. The results show factor analysis is an appropriate method for determining the relative importance of climatic parameters affecting evaporation. Also, division of a vast region to small subdivisions using cluster analysis increases the precision of derived evaporation equations. Results showed that the multiple regressions may be used in calculation of evaporation and consequently potential evaporation with great confidence. Utilization of geo-statistic technique is a proper approach for estimating potential evaporation in low or no data areas
- انتشار مقاله: 13-08-1387
- نویسندگان: حسین ملکینژاد,سمانه پورمحمدی,محمد حسن رحیمیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شبکههای عصبی,خشکسالی,بهینهسازی,الگوی کشت,پیشبینی جریان,شبکة آبیاری و زهکشی صوفیچای
- چکیده: تعیین سطح زیر کشت بر اساس منابع آب موجود در شرایط مختلف و به ویژه در شرایط خشکسالی،
اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق با استفاده از روشهای مناسب برای پیشبینی جریان ورودی به سد در
سال آتی و با استفاده از مدلهای بهینهسازی، سطح زیر کشت محصولات زراعی زیر شبکة آبیاری صوفیچای
که سد علویان منبع اصلی تأمین آب آن است، تعیین شد. در این خصوص، ابتدا جریان ورودی به سد برای
شش ماه اول سال با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی پیشبینی شد و رابطة جریان آب در شش ماه دوم با شش ماه اول به دست آمد. نتایج نشان داد که برای پیشبینی در سالهای خشک و تر لازم است از روش متفاوتی استفاده شود. در مرحلة بعد، مدل بهینهسازی برای شرایط منطقة طرح تهیه و سطح زیر کشت با توجه به مقادیر پیشبینی شده و با هدف حداکثر کردن درآمد خالص محاسبه شد. نتایج استفاده از روششناسی فوق برای دورة آماری موجود از منطقه نشان میدهد که این روش به طور مطلوبی توانستهاست سطح زیر کشت را تعیین کند و به عنوان طرح قابل اجرا در مدیریت بهینة منابع آب و به خصوص طرحهای مقابله با تأثیرات خشکسالی کارا باشد.- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 01-09-1383
- نویسندگان: نازنین شاهکرمی,سعید مرید,محمدعلی رحیمیجمنانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مهندسی سازه های آبیاری و زهکشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,کیفیت,پتاسیم,گوجهفرنگی,کارآیی مصرف آب
- چکیده: به منظور بررسی اثر میزان آب آبیاری و عنصر غذایی پتاسیم بر عملکرد، کارآیی مصرف آب، و برخی خصوصیات کیفی میوه گوجهفرنگی رقم پتو ارلی سی اچ، طرحی در قالب بلوکهای کامل تصادفی و به صورت کرتهای خرد شده در سه تکرار، در سالهای 1378 و 1379 در مرکز تحقیقات کشاورزی خراسان اجرا شد. در کرتهای اصلی شامل آبیاری پس از 70، 100 و 130 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A و کرتهای فرعی شامل مقادیر کود پتاسیم 100، 150 و200 درصد نیاز غذایی بود. نتایج تجزیة آماری نشان داد که عملکرد میوه گوجهفرنگی در اثر آبیاری پس از 70، 100 و 130 میلیمتر تبخیر از تشتک به ترتیب برابر با 343/55، 007/49 و 457/33 تن در هکتار است. افزایش مقدار پتاسیم باعث افزایش عملکرد و کارآیی مصرف آب شد. با کاهش میزان آب آبیاری، pH میوه کاهش پیدا کرد اما مقادیر مختلف کود پتاسیم تأثیری بر آن نداشت. درصد مواد جامد انحلالپذیر میوه با افزایش کود پتاسیم افزایش پیدا کرد. اسید قابل تیتراسیون میوه در سطوح مختلف آب آبیاری تغییر یافت و بالاترین میزان آن پس از 100 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر به دست آمد. افزایش کود پتاسیم، اسید قابل تیتراسیون میوه را افزایش داد و مصرف مقادیر مختلف پتاسیم در خاک تأثیری در مقدار پتاسیم موجود در میوه و گیاه نداشت.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 01-09-1383
- نویسندگان: پروین شرایعی,علیرضا سبحانی,محمدحسین رحیمیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: روی,سرب,نیکل,گردوغبار,کادمیم,خشکیدگی بلوط
- چکیده: پژوهش پیشرو به منظور ارزیابی ماهیت ریزگردها ازنظر دارا بودن فلزات سنگین و چگونگی تغییرات آنها در خاک و همچنین در برگ و شاخه برودار (Quercusbrantii Lindl.) در رویشگاه ملهسیاه استان ایلام انجام شد. چهار عنصر روی، نیکل، سرب و کادمیم طی دونوبت در ابتدای اریبهشت و انتهای شهریورماه 1393 و متناسب با وقوع ریزگردها از دو گروه درختان سالم و در حال خشکیدن سنجش و ارزیابی شدند. نتایج بیانگر آن بود که با گذشت زمان مقدار عناصر بهجز عنصر روی بهصورت معنیداری در نمونههای خاک زیر تاجپوشش هر دو گروه درختان افزایش یافت. تمامی چهار عنصر جذب شده توسط برگ درختان سالم و در حال خشکیدن برودار طی اوایل بهار تا اواخر تابستان افزایش یافتند و تفاوت آنها در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود. اما در شاخههای درختان سالم عناصر سرب، کادمیم و نیکل افزایش یافت در حالی که افزایش معنیداری برای این چهار عنصر در شاخههای درختان در حال خشکیدن مشاهده نشد. همچنین بهجز میزان عنصر روی موجود در برگها در دوره دوم نمونهبرداری، هیچ اختلاف معنیداری میان درختان سالم و در حال خشکیدن ازنظر عناصر مورد مطالعه دیده نشد. این تحقیق نشان داد که طوفانهای گردوغبار عناصر سنگین بههمراه دارند و این عناصر از طریق برگ و ریشه برودار جذب میشوند. این عامل می تواند در کاهش مقاومت درختان برودار در برابر عوامل تنشزای دیگر ازجمله تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، هجوم آفات و چرای دام نقش داشته باشد.
- چکیده انگلیسی: This study was designed to evaluate the presence of some heavy metals in dust as well as their influences on soil, leaves and twigs of Brant`s oak (Quercusbrantii Lindl.) at a study site located in Meleh-Siah, Ilam province. For two groups intact and declined trees, we measured four elements including Pb, Zn, Ni and Cd in twodifferent time spots (April and September 2013) during the growth period corresponding to the dust events. Sampling results showed an increase in the amount of all elements except for zinc in the sub-canopy soil for both groups of trees. By showing a significant increase (p<0.05) during early spring to late summer, all four elements were shown to be absorbed by both declining and intact oak trees. At twigs samples of intact treesPb, Ni and Cdelements showed increased concentration at the end of growth period while similar significant increases wasn't noticed in twigs of declined trees. Also, apart from Zn content of leaves at second inventory phase, there was no significant difference between declined and intact trees whit respect to studied elements. This study concludes that the heavy metals in dust are highly able to be absorbed by leaf and root. Furthermore, these might be amongst the reasons which decrease the resilience of oak trees against stress factors such as climate change, drought, pest infestations, and overgrazing.
- انتشار مقاله: 14-03-1393
- نویسندگان: الهام نوری,محمد متینی زاده,علیرضا مشکی,طاهره انصافی مقدم,محمد رحیمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رطوبت خاک,غلظت گردوغبار,مدل NMMB / BSC-Dust,بادهای منطقهای,سطح تالاب
- چکیده: الگوی توزیع مکانی گردوغبار متغیر مهمی در درک حمل و نقل گرد و غبار و اجرای استراتژی های کنترل مناسب است. مطالعه حاضر با استفاده از شبیه سازی با مدل NMMB / BSC-Dust دربازه سه ساله (از سال 2014-2016) ، توزیع فضایی گرد و غبار در حوضه جازموریان را مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور چند واقعه گردوغبار در منطقه براساس میدان دید و کدهای گردوغبار انتخاب و مسیر انتقال گردوغبار در آن بازه تا 72 ساعت رصد گردید. در نهایت با روی هم گذاری تصاویر حاصل از مدل در این بازه های انتخابی با استفاده از روش فازی در محیط ArcGis نقشه مناطق مستعد وقوع غلظت بالای گردوغبار در حوضه تهیه گردید. برای هر تاریخ انتخابی ، از تصویر سنجنده SMAP برای اندازه گیری رطوبت خاک سطح زمین استفاده گردید. و بادهای منطقه ای با کمک مدل NCEP/NCARمورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که بخش مرکزی حوضه جازموریان که تالاب جازموریان در آن واقع شده است بیشترین غلظت گرد و غبار در دوره مورد مطالعه را دارا بوده است.
- چکیده انگلیسی: The main aim of this study is identification of areas susceptible to high dust concentrations, investigating a number of factors affecting its formation (including wetland drying and soil moisture) and their coherence with synoptic factors (including climate maps and regional wind). The spatial distribution pattern of dust is an important variable in understanding dust transport and implementing appropriate control strategies. The present study investigates the spatial distribution of dust in the Jazmourian Basin using a simulation with the NMMB / BSC-Dust model over a three-year period (from 2014 to 2016). For this purpose, several dust events in the Jazmurian basin were selected based on the visibility and dust codes, and the dust transfer route was monitored for up to 72 hours for this date. Finally, by overlaying the model images in these selective intervals, by using the fuzzy method in ArcGIS environment, the map of areas disposed to high dust concentration in the basin were prepared. For each selected date, the SMAP satellite image was used to measure soil moisture. And zonal winds were investigated using the NCEP/NCAR model. The results of this study showed that the central part of the Jazmurian basin, which is the location of the Jazmurian wetland, had the highest dust concentration during the study period. In addition, a synoptic study of dust sustainable areas showed that in the dates of the dust occurrence, low-pressure and high wind speeds centers formed on the surface of the basin.
- انتشار مقاله: 12-11-1398
- نویسندگان: زهرا سعیدی فر,محمد رحیمی,سکینه لطفی نسب اصل,محمد خسروشاهی,محمد یزدانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آتشسوزی جنگل,جنگلهای هیرکانی,شاخص کچ-بایرام,شاخص مک-آرتور
- چکیده: جنگل بخش مهمی از زیستبوم زمین است؛ یک منبع بزرگ برای مقاصد و مصارف مختلف بشر که با رشد جمعیت در قرن حاضر و با وقوع آتشسوزیهای متعدد کمیت و کیفیت آن به مخاطره افتاده است. از اینرو، در این پژوهش بهمنظور کاهش این مخاطرات، شاخص خشکی کچ-بایرام و شاخص خطر آتشسوزی جنگل مک-آرتور و چگونگی تعیین مناطق دارای قابلیت آتشسوزی در جنگلهای هیرکانی دو استان گلستان و خراسان شمالی بررسی شدهاست. از عاملهای اقلیمی (بیشینه دما، کمینه رطوبت نسبی، میانگین سرعت باد، میزان بارش و تبخیر روزانه) برای سالهای 1384تا1393 در قالب این شاخصها استفاده شد. همچنین با کمک این اطلاعات پهنهبندی شاخص مک-آرتور و شاخص خشکی کچ-بایرام در بازه زمانی مذکور با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گردید؛ نتایج بهدستآمده مشخص کرد که ارتباط معنیداری بین شاخص آتشسوزی مک-آرتور و شاخص خشکی کچ-بایرام در مناطق موردمطالعه وجود نداشت؛ در مورد مناطق پرخطر شاخص خشکی کچ-بایرام شاخص خوبی برای تشخیص قابلیت آتشسوزی نبود. درحالیکه شاخص آتشسوزی مک-آرتور مناطق پرخطر را بهخوبی مشخص کرد. همچنین نتایج نشان داد که شاخص خشکی کچ-بایرام در مناطق کم باران که در محدوده اقلیمی نیمهخشک و نیمه مرطوب قرار دارند نمیتواند کاربرد دقیقی داشته باشد، از طرفی، در مناطقی که آتشسوزی رخداده است شاخص آتشسوزی مک-آرتور خطرناک بودن منطقه را نشان میدهد؛ هرچندکه آتشسوزی مزبور، منشأ اقلیمی نداشته باشد. بنابراین شاخص آتشسوزی مک-آرتور، با مشخص کردن مناطق دارای قابلیت آتشسوزی در جلوگیری یا کاهش آسیبهای ناشی از آتشسوزی در جنگلهای ایران، بسیار تأثیرگذار است.
- چکیده انگلیسی: Forest is an important part of earth ecosystem; a great source for various usages and purposes of human, that its quantity and quality has been exposed on risk by recent population growth and wildfires. Hence in this study in order to manage this risk, Keetch-Byram and Mc-Arthur Indices were employed to determine potential areas of wildfire occurrence in North-East Hyrcanyan forests of Iran. The Mc-Arthur index has developed for assessing the wildfires for Australian forests and identifies the start and spread, fire intensity and capability of its control. Keetch-Byram drought index as a way to determine the potential of fires in forests is used in many countries. Therefore, the operating climate (maximum temperature, minimum relative humidity, mean wind speed, daily rainfall and evaporation) for the years 1384-1393 in the fall with the highest incidence of forest fires in East Hyrcanian was used. With the help of this information, zoning of the Mc-Arthur index and Keetch-Byram drought index during the mentioned time was performed using geographic information system (GIS). The results of the mapping indicated that there is not a definite and significant relationship between fire indices Mac-Arthur and there drought index Keetch-Byramin the studied areas. In high-risk areas, Keetch-Byram drought index is not a good indicator of fire potential, while Mc-Arthur fire risk index determined the high-risk areas very well. Climate is not the source of fire occurred. So Mc-Arthur fire index identifying the potential areas of fire could be remarkably considered in forest fire prevention or damage reduction in Iran.
- انتشار مقاله: 18-10-1394
- نویسندگان: مرتضی خانمحمدی,محمد رحیمی,داود کرتولی نژاد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: روشنه,الگوی مکانی,تکگزینی,پراکنش خوشهای,پراکنش تصادفی
- چکیده: این مطالعه با هدف بررسی الگوی پراکنش مکانی درختان نشانهگذاریشده در دو پارسل 513 و 514 از سری پنج صفارود رامسر واقع در ارتفاع 1200 تا 1300 متر از سطح دریا در جنگلهای حوزه آبخیز 30 انجام شد. برای این منظور، 20 پلات یک هکتاری براساس روش نمونهبرداری از دو جامعه مستقل راش شامل پلاتهای مدیریتشده (16 هکتار) و پلاتهای شاهد (جهار هکتار) در نظر گرفته شد و اطلاعات موجود در سالهای 1379 و 1391 در آنها مقایسه شدند. نتایج نشان داد که ساختار 20 پلات در سال 1379 نزدیک به حالت تعادل (نامنظم) بوده است و برشهای تکگزینی انجامشده در این تودهها منحنی سال 1391 را از فرم تعادل دور کرده است. تعداد درختان قطور و خیلی قطور کاهش یافته و در طبقات قطری پایین نیز کاهش تعداد بهوجود آمده است. الگوی پراکنش مکانی درختان نشانهگذاریشده در پارسل 512 بهطور کامل خوشهای (پراکنده در اطراف درختان قطور و خیلی قطور) و در پارسل 513 تصادفی (پراکنده در اطراف کمقطر و میانقطر) است که ارتباط مستقیم با تیپولوژی توده جنگلی دارد. همچنین نتایج نشان داد که متوسط سطح روشنههای زادآوری در جامعه مدیریتشده 414 مترمربع و در جامعه شاهد 384 مترمربع، متوسط ارتفاع کل نهالها در روشنههای زادآوری موجود در جامعه مدیریتشده 1/4 متر و در شاهد 1/2 متر و میانگین تعداد نهال در جامعه مدیریتشده 603 اصله و در شاهد 512 اصله در هر آر بود که با هم اختلاف معنیداری را نشان ندادند.
- چکیده انگلیسی: This paper aims to study the spatial pattern of marked trees in compartments 513 and 514 of district five of Safarood Ramsar which is located between 1200 and 1300 m.a.s.l. in the watershed management unit 30. For this purpose, twenty, 1ha sample plots were selected based on two independent communities, 16 plots in managed and 4 plots in unmanaged (control) stands, and the data on 2000 and 2012 were compared. Results showed that the structure of the 20 plots on 2000 was irregular and the selection cuttings within 12 years have made some effects on the structure in 2012 which is now a bit far from irregular form. The number of trees in small, large and extra large diameter classes is reduced. The spatial pattern of marked trees in the compartment 512 showed cluster pattern (located around large and extra large timber), whereas in the compartment 513 was random (located around small and medium timber) which is directly related to the typology of the stands. Moreover, the results indicated that the mean area of gaps in the managed and control stands was 414m2 and 284m2, respectively. Mean total height of seedlings was 1.4m and 1.2m in the managed and control stands, respectively. Mean seedlings number in the managed and control stands was 603 and 512 in 100 m2, respectively. None of the differences of above mentioned data were statistical significant.
- انتشار مقاله: 16-10-1392
- نویسندگان: محمدصادق رحیمیان,مجید حسنی,هادی کیادلیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تابش و فناوری هسته ای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نانوذرات مغناطیسی,رادیودارو,سیلیکا,ید-131
- چکیده: رادیو داروی ید-131 از قدیمی ترین و پر کاربردترین رادیو داروها در مراکز تشخیصی و پرتو درمانی است. برای محبوس سازی این رادیو دارو ابتدا آن را بر روی نانو ذرات مغناطیسی تثبیت میکنیم و سپس عملیات پلیمریزاسیون و پوشش دهی بر روی این هسته انجام و ید-131 در نانو ذرات سیلیکات تثبیت میشود. عملیات سنتز با استفاده از روش سل-ژل و در میکر امولسیون معکوس انجام میشود. نتایج حاصل از TEM نشان میدهد که سایز متوسط نانوذرات حدود 40 نانومتر است که ابعاد مناسبی برای کارهای بیولوژیکی میباشد. نتایج نشان میدهد که بیش از 80 درصد ید-131 اولیه در نانو ذرات محبوس شده است. با توجه به خواص ویژه ید- 131 - بتا زا و گاما زا بودن- میتوان از این نانو ذرات برای تشخیص و درمان همزمان و کنترل شده با استفاده از نانوبیوتکنولوژی در بافت های مورد نظر استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: I-131 Radiopharmaceutical is widely used in imaging and nuclear medicine centers. It is used to recognition and treatment purposes. For the encapsulation of I-131 in magnetic nanoparticles, first it is stabilizes on the magnetite core then the polymerization using suitable silicate monomers is completed for preparing core-shell magnetic nanoparticles. The synthesis is proceeding in reverse-micro emulsion by sol-gel procedure. According to TEM graphs, the size of the nanoparticle is about 40 nm which is suitable for biological use. The results show that more than 80% of the I-131 particles encapsulated in the silica magnetic nanoparticles. Because of unique properties of the I-131, these nanoparticles can be used for treatment and diagnosis purposes in the biological systems.
- انتشار مقاله: 03-09-1395
- نویسندگان: پرویز اشتری,فاطمه کشاورزی,بهروز علیرضاپور,مجید رادپور,محمد حسنوند,محمد رحیمی
- مشاهده