در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دانشگاه کارآفرین,"علوم ورزشی,فرهنگ دانش بنیان,مدیریت دانش"
- چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فرهنگ دانش بنیان با رویکرد مدیریت دانش در پیشبرد کارکردهای دانشگاه نسل سوم، مطالعه موردی دانشکده های علوم ورزشی بود. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشکده های (دولتی) علوم ورزشی کل کشور می باشد. برآورد حجم نمونه به روش نمونه گیری کل شمار انتخاب گردید که پس از ارسال ابزار پژوهش، تعداد 268 پرسشنامه صحیح عودت داده شد. به منظور جمع آوری داده ها و اندازه گیری متغیرهای مدل از پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 24 سؤال استفاده گردید که پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ (92/0) و پایایی ترکیبی و روایی آن نیز با استفاده از روایی همگرا (تأیید بارهای عاملی و مقدار AVE ) و روایی تشخیصی تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل عاملی تأییدی و برای ارائه مدل، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری از نرم افزار SPSS23 وLISREL8.5 استفاده شد. نتایج نشان داد که تأثیر فرهنگ دانش بنیان بر مدیریت دانش مثبت و معنادار است و منجر به پیشبرد کارکردهای آموزشی، پژوهشی و کارآفرینی دانشکده های علوم ورزشی می شود. هم چنین، تأثیر مدیریت دانش بر پیشبرد کارکردهای دانشگاه نسل سوم در دانشکده های علوم ورزشی مثبت و معنادار است. به علاوه نقش میانجی مدیریت دانش در رابطه بین فرهنگ دانش بنیان و کارکردهای دانشگاه نسل سوم در دانشکده های علوم ورزشی تأیید گردید.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this study was to investigate the role of knowledge-based culture (KBC) with the knowledge management (KM) approach in advancing the functions of third-generation university, a case study of sports science faculties. The population includes the faculty members of the (public) colleges of sports science throughout the country. The sample was selected by the total sampling method and 268 questionnaires were returned. A researcher-made questionnaire consisting of 24 questions was used for data collection that its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient (0/92) and the combined reliability and validity were confirmed using convergent validity (confirmation of factor load and AVE value) and diagnostic validity. Descriptive statistics and confirmatory factor analysis were used to analyze data by the 23rd version of SPSS and to provide the model, equation modeling technique was used by LISREL8.5 software. The results showed that the impact of KBC on KM is positive and significant and leads to the advancement of educational, research and entrepreneurial functions of sport science faculties. Also, the impact of KM on the advancement of third-generation university functions in sport science faculties is positive and significant. In addition, the mediating role of KM in the relationship between KBC and third-generation university functions in sport science faculties was confirmed.
- انتشار مقاله: 30-08-1398
- نویسندگان: امیر رحیمی,محمد احسانی,مرجان صفاری,رسول نوروزی سید حسینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فرهنگ مشارکت,بازاریابی اجتماعی,شهرداریها,ورزشهای تفریحی
- چکیده: هدف از تحقیق حاضر طراحی مدل مشارکت در ورزشهای تفریحی با رویکرد بازاریابی اجتماعی بود. نمونه آماری تحقیق حاضر را تمامی هیئتهای ورزش همگانی و سازمان ورزش شهرداریهای مراکز استانها تشکیل میدادند. روش نمونه گیری با استفاده از جدول مورگان صورت گرفت که با توجه به تعداد فراوان اعضای هیئتهای ورزشی و ورزش شهرداریها تعداد 385 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساختهای بود که روایی و پایایی آن به وسیله اساتید و آزمونهای آماری تایید گردید. پرسشنامه ها از طریق ایمیل و شبکههای مجازی و حضوری توسط نمونه ها تکمیل گردید. نتایج نشان داد که ضریب تاثیر مولفههای مربوط به بازاریابی اجتماعی (آمیخته بازاریابی اجتماعی) مقادیر بالا و معناداری هستند و از بین هر سه آنها ارتباطات بازاریابی اجتماعی از ضریب تاثیر و قویتری برخوردار است (948/0) و پس از آن هزینه مشارکت (953/0) و قابلیت دسترسی (921/0) قرار داشتند. همچنین در مدل به دست آمده ضریب تاثیر بین فرهنگ مشارکت با بازاریابی اجتماعی (892/0)، در ارتباط با مدیریت (584/0) و در نهایت در ارتباط با مشارکت در ورزش (597/0) گزارش شده است که حاکی از اهمیت فراوان فرهنگ مشارکت است. بنابراین فرهنگ مقولهای پایه برای سایر مقولههای مطرح شده در مدل میباشد. یکی دیگر از مقولههایی که مصاحبهشوندگان جهت افزایش مشارکت مردم از طریق بازاریابی اجتماعی آن را امری بدیهی میدانستند مدیریت منسجم و قوی در این زمینه بود.
- چکیده انگلیسی: The purpose of the present study was to design a model of participation in recreational sports with a social marketing approach. The population of the study is consisted of the entire public sports boards and the sports organizations of municipalities of capital of provinces. Sampling was done through the application of the Morgan table and according to the numerousness of the participants of sports boards and the aforementioned sports organizations of municipalities,a number of 385 individuals have been selected as the sample of study. Data collection instruments included researcher made questionnaires whose reliability and validity have been approved by the help of professors and various statistical tests.The questionnaires were distributed among the participants through social networks, in person meeting and e-mailing.Results manifested that the impact factors of the entire components relating to social marketing are significantly high and among them, the component of communications of social marketing had the strongest impact factor (0.948) while participation cost (0.953)and accessibility (0.921) have occupied later priorities.In addition in our model the impact factor between participation and marketing was calculated as 0.892 while in relation to management and participation in sports, the obtained values are respectively 0.584 and 0.597.These values show the significant importance of participation culture.In this sense, culture is a basic category for the rest of categories state in the model.Another category which was considered as an important one in the views of respondents for improving public participation through social marketing was a solid and strong management in this context.
- انتشار مقاله: 27-11-1396
- نویسندگان: احسان ططری,محمد احسانی,رسول نوروزی سید حسینی,هاشم کوزه چیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: لیگ برتر فوتبال ایران,سازگاری,حمایت ورزشی,بازاریابی کمین,رفتار منفی
- چکیده: این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی بازاریابی کمین، رفتار منفی و سازگاری در رابطه بین جانبداری از لیگ برتر با تمایل به خرید از حامی انجام شد. روش تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی میباشد که به صورت میدانی انجام شد. نمونه تحقیق را 515 نفر از تماشاچیان لیگ برتر تشکیل دادند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه به تأیید 14 نفر از اساتید رسید و با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی نیز مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ ارزیابی شد که برای پرسشنامه کلی و کلیه خرده مقیاسها بالاتر از 7/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که در تمایل افراد به خرید از حامی با توجه به سطوح مختلف جانبداری از ورزش تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0=p، 8/1=F). همچنین نقش تعدیل کنندگی رفتار منفی (001/0=p، 6/14=F) و سازگاری (001/0=p، 2/100=F) بر تمایل به خرید معنیدار به دست آمد اما نقش تعدیل کنندگی بازاریابی کمین (0556/0=p، 34/0=F) معنی دار نمی باشد. به طور کلی سطح جانبداری افراد از لیگ برتر بر تمایل آنها به خرید محصولات حامی ارتباط دارد و رفتار منفی بازیکنان و میزان سازگاری بین حامی با لیگ برتر این ارتباط را تعدیل میکند.
- چکیده انگلیسی: This research aimed at investigating the Moderating role of ambush marketing, negative behavior and congruence in the relationship between sport (Iran Football pro-league) involvement and intention to purchase. The research used a descriptive-correlation method conducted as a field. The sample consisted of 515 pro-league spectators. A researcher-made questionnaire was used to collect data. The validity of the questionnaire was approved by 14 professors and through confirmatory factor analysis. The reliability was evaluated by Cronbach''s alpha (over 0.7 for the whole questionnaire and all subscales). ANCOVA was used to analyze the data. The results showed a significant difference in intention to purchase from sponsors with regard to different levels of sport involvement (F=1.8, P=0.001). Also, the Moderating role of negative behavior (F=14.6, P=0.001) and congruence (F=100.2, P=0.001) in purchase intention was significant while the moderating role of ambush marketing (F=0.34, P=0.0556) was not significant. Generally, there was a relationship between the pro-league involvement and the intention to purchase sponsors'' products and players'' negative behaviors and the congruence between sponsors and pro-league moderated this relationship.
- انتشار مقاله: 23-06-1393
- نویسندگان: احمد فلاحی,محمد احسانی,هاشم کوزه چیان,محمد خبیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فوتبال,محیط اقتصادی,محیط سیاسی,تصمیم گیری اخلاقی,ادراک محیطی,محیط قانونی,محیط فردی,بازیکنان لیگ برتر
- چکیده: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر محیط های فردی، سیاسی، قانونی و اقتصادی فوتبال ایران بر تصمیم گیری اخلاقی بازیکنان حرفه ای بود. به همین منظور پرسشنامه 28 گویه ای وضعیت های دشوار اخلاقی در فوتبال حرفه ای (DPSQ-Iran) ساخته شده توسط شجیع و همکاران (1391) و همچنین پرسشنامه محقق ساخته و 23 گویه ای ادراک محیطی به طور تصادفی در اختیار 162 بازیکن شاغل در لیگ برتر فوتبال ایران از 11 تیم راه آهن، نفت تهران، مقاومت شهید سپاسی، فولاد خوزستان، شاهین بوشهر، سپاهان اصفهان، ملوان بندر انزلی، نفت آبادان، پیکان، پاس همدان و آلومینیوم هرمزگان قرار گرفت. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصین و ثبات درونی آن نیز در یک مطالعه مقدماتی مورد تأیید قرار گرفت. به منظور برازش الگو و مشاهدهء نقش ادراک محیطی در تصمیم گیری اخلاقی از تحلیل مسیر در سطح معنی داری 05/0< استفاده شد. یافته ها نشان داد؛ بین ادراک محیطی بازیکنان با تصمیمگیری اخلاقی آنان ارتباط معنی داری وجود ندارد. با این حال غیر از ادراک محیط سیاسی، سه ادراک محیط اقتصادی، فردی و قانونی دارای نقش مؤثری در تبیین واریانس ادراک محیطی بازیکنان حرفه ای فوتبال ایران هستند. بر پایهء یافته ها، تغییر در وضعیت های محیطی مستقیماً تصمیم گیری اخلاقی ورزشکاران را تحت تأثیر قرار نمی دهد و در این میان عامل های تأثیرگذار دیگری هم وجود دارند که باید در پژوهش های آینده شناسایی و مورد آزمون قرار گیرند.
- چکیده انگلیسی: Background: The purpose of this study was a survey on influences of personal, political, legal and economical climates on ethical decision-making of Iranian premier league soccer players. For this purpose, dilemmas in professional soccer questionnaire (DPSQ) with 28 questions developed by Shajie et al. (2012) and environmental perceptions questionnaire with 23 questions were employed and randomly administered to 162 Iranian premier league soccer players from Rahahan, Naft Tehran, Shahid Sepasi, Foolad Khoozestan, Shahin Booshehr, Sepahan Esfahan, Malavan Anzali, Naft Abadan, Peykan Tehran, Pas Hamedan, Alominium Hormozgan teams. The content validity of instrument was confirmed by experts and the internal consistency of the DPSQ proved in a pilot study. The data were analyzed by employing ANOVA and Path analysis tests. Results showed that there is no significant relationship between environmental perceptions and ethical decision-making of Iranian premier league soccer players. Also despite of political environment, personal, legal and economical climates have effective role on determination of environmental perceptions variance within Iranian premier league soccer players. On the basis of results, environmental situation changes do not influence ethical decision-making of players directly and there are more important factors that have to studies at future surveys.
- انتشار مقاله: 01-05-1391
- نویسندگان: رضا شجیع,هاشم کوزه چیان,محمد احسانی,مجتبی امیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: هواداران,نام تجاری موفق,وفاداری به نام تجاری,تداعی نام تجاری
- چکیده: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر نام تجاری تیم های موفق فوتبال بر میزان وفادارای هواداران در تیمهای لیگ برتر فوتبال ایران بود. بنابراین این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش پیمایشی است که در آن 384 نفر از هواداران چهار تیم صدر جدول لیگ برتر ایران در نهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران در سال 1388-1389 مورد بررسی قرار گرفتند.. ابزار اندازه گیری مورد استفاده پرسشنامه تداعی تیم ساخته شده توسط گلادن و فانک بود که پایایی آن طبق ضریب آلفای کرونباخ 0/82 و روایی آن بر اساس ضریب کندال 78/0 به دست آمد ،استفاده شد. یافتههای حاصل از آزمون تحلیل عامل تاییدی و مدلسازی معادلات ساختاری از در مجموع ضرایب تاثیر به دست آمده نشان داد که بعد منافع تداعی نام تجاری تاثیرگذارترین عامل بر میزان وفاداری هواداران به نام تجاری بود و ابعاد نگرشها و داراییها به ترتیب در جایگاه های بعدی قرار داشتند. همچنین مدل به دست آمده گویای تاثیر متقابل این سه بعد بر همدیگر نیز بود. بر این اساس، تمرکز استراتژیکی باشگاه ها بر چهارچوب حاصل، موجبات جذب هواداران وفادارتر به نام تجاری آنها و در نتیجه سودآوری بالاتر باشگاه ها را فراهم خواهد کرد.
- چکیده انگلیسی: This study aims to survey influencing of brand association dimensions on fans’ brand loyalty in Iranian professional football league. The study was practical and descriptive- survey. A sample of Iranian football fans of four top teams in 2010-2011 season replied questionnaires (n=384). Team association questionnaire had developed by Gladeen and Faunk in 2001, used this study. Also, Cronbach’s alphas coefficient (0/82) and Kendall coefficient (0/78) estimated reliability and validity of measures. For analyzing of hypothesis utilized confirmatory factor analysis and structural equation model. Results demonstrated the dimension of benefits was the most effective factor. And attitudes and attributes located the second and third rank. Also these dimensions have interaction with each other. There for, the clubs can attract more loyal fans and gain benefits by focusing on this framework for setting strategies.
- انتشار مقاله: 26-05-1391
- نویسندگان: محمد احسانی,وجیهه جوانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: معادلات ساختاری,مهارتهای ارتباطی,مدیران ورزشی,مهارتهای مدیرتی
- چکیده: هدف این تحقیق بررسی اثرات مهارتهای ارتباطی بر کسب مهارت های مدیریتی مدیران ورزشی ایران بود. تحقیق از نوع توصیفی بود که به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را حدود 700 نفر از مدیران ورزشی سازمان های ورزشی ایران تشکیل میدادند. نمونهی آماری تحقیق، به صورت تصادفی طبقهای، انتخاب شد. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامههای مهارت های ارتباطی پایایی (81/0) و پرسشنامه مهارت های مدیریتی با پایایی (88/0) بود. از روش آماری استنباطی و مدل یابی معادلات ساختاری به بررسی اثرات متغیرهای مشاهده شده بر متغیرهای مکنون پرداخته شد. یافته های این پژوهش نشان داد؛ بین مهارت های مدیریتی در بین مدیران ورزشی در حوزههای مختلف همچنین بین مهارت های مدیریتی بین مدیران ورزشی مرد و زن اختلاف معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج بدست آمده از مدل معادلات ساختاری، مهارت های ارتباطی به میزان (89/0) بر مهارتهای مدیریتی اثر گذار می باشد، این عدد حاکی از موثر بودن مثبت و مناسب مهارتهای بنیادی ارتباطی بر کسب و تقویت مهارتهای سه گانه مدیریتی می باشد. از این رو نتایج مدل های مفهومی تحلیل مسیر مهارتهای ارتباطی و مهارت های مدیرتی را تائید نمود.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this research is to study the effects of communication skills on management skills between sport managers. The research is descriptive and conducted through a survey. The population included 700 sports managers while the sample was opted by stratified random. Measurement tools contained questionnaires including Barton J communication skills, management skills questionaires with reliabilities of (0.81, 0.88), respectively. Inferential statistical method and structural equation model (SEM) were utilized in order to investigate the effects of observed variables on latent variables. The results showed that there exists a significant different between management skills amonge several sport managers and significant different between man amd woman sport managers.Also according result of Structural Equation Modeling communicational skill effect on management skills(0.89). Hence, the results of the implementing measuring models for the route analysis of communication skills confirmed management skills between sport managers as well as of the conceptual models of this research.
- انتشار مقاله: 01-03-1391
- نویسندگان: محمود گودرزی,رسول نظری,محمد احسانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دوفصلنامه پژوهش های مالیه اسلامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کارایی,تحلیل پوششی دادههای پنجرهای,شعب بانک ملی,شهرستانهای رامسر وتنکابن
- چکیده: بانکداری اسلامی در ایران به عنوان بخش مهم نظام مالی و اقتصادی به دنبال تأمین نیازهای اساسی و افزایش رفاه عموم مردم میباشد. کارایی، از موضوعات مهمی است که علاوه بر مدیران بانکها، بخش نظارتی و نیز مشتریان استفاده کننده از خدمات این بنگاههای مالی نیز به آن علاقهمند میباشند. هدف این پژوهش، بررسی تجربی کارایی بانکداری اسلامی در شعب بانک ملی شهرستانهای رامسر و تنکابن، با استفاده از تحلیل پوششی دادههای پنجرهای میباشد. ارزیابی کارایی 17 شعبه بانک ملی شهرستانهای رامسر و تنکابن به روش تحلیل پوششی دادههای پنجرهای در وضعیت بازدهی ثابت و بازدهی متغیر نسبت به مقیاس در دوره 1390-1386 صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد که شعب 17 و 2 و 11 به ترتیب دارای بالاترین رتبهاند و شعب 5 و 16 و 6 به ترتیب دارای رتبههای 17 و 16 و 15 میباشند. همچنین در بررسی روند کارایی، نتایج نشان داد که فرضیه مبنی بر این که به طور متوسط، در طول دوره، بیش از نیمی از شعب بانک ملی شهرستانهای رامسر و تنکابن کارا نیستند، رد نشد.
- چکیده انگلیسی: Islamic banking in Iran as an important part of Islamic financial and economic system, aims to provide basic needs and increase public welfare. Therefore, Islamic banks subjected to special restrictions as compared to conventional banks. Efficiency is one of the important issues that supervisory departments and also customers which use the services of these financial institutions in addition to the bank managers are interested in.
The purpose of this research is to study the efficiency of Melli bank branches in Ramsar and Tonekabon, using data envelopment analysis window (DEAW). The method of window data envelopment based on changing efficiency and is useful to study unit operation trend. Efficiency of Melli bank branches in Ramsar and Tonekabon was calculated by using DEAW during years 2007-2011.The findings show that the branches 17, 2, and 11 have the highest ranks, respectively.
On the contrary, branches 5, 16 and 6 have 17th, 16th, and 15th ranks, respectively. Results also show that operation trends of more than half of the branches of Melli bank in Ramsar and Tonekabon are not efficient.- انتشار مقاله: 12-04-1393
- نویسندگان: محمد تقی گیلک حکیم آبادی,محمد علی احسانی,سعید حلاجیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رشد اقتصادی,تحلیل طیفی,بدهی دولت به نظام بانکی,خودرگرسیون برداری آستانهای
- چکیده: وضعیت نامطلوب رشد اقتصادی و بدهی دولت به نظام بانکی دو چالش مهم برای اقتصاد ایران به شمار میروند. با توجه به اهمیت این متغیرها در اقتصادکلان، بررسی نحوهی ارتباط بین آنها با استفاده از روشهای نوین اقتصادسنجی میتواند دلالتهای مفیدی را برای سیاستگذاران فراهم کند. از اینرو، پژوهش حاضر با به کارگیری رهیافتهای خودرگرسیون برداری آستانهای و علّیت طیفی طی دوره 1395-1353 شواهد جدیدی از ارتباط این دو متغیر را آشکار میکند. نتایج نشان میدهند که بدهی دولت به نظام بانکی اثر دوگانه و غیرخطی بر رشد اقتصادی دارد. به گونهای که اگر نسبت بدهی به تولید کمتر از 2/18% باشد، اثرگذاری مثبتی بر رشد اقتصادی دارد. اما با عبور از مقدار آستانهی برآوردی، اثر مخرب آن بر رشد اقتصادی نمود پیدا میکند. تأثیرپذیری بدهی بانکی از رشد اقتصادی نیز غیرخطی و معکوس است. افزون بر این، در کوتاهمدت و میانمدت رابطهی علّی دو سویه بین این دو متغیر برقرار است. اما، در بلندمدت جریان علّیت از رشد اقتصادی به بدهی بانکی دولت است
- چکیده انگلیسی: The unfavorable state of economic growth and government debt to the banking system are two major challenges for the Iran's economy. Given the importance of these variables in the macroeconomics, the study of the relationship between them using modern econometric methods can provide useful implications for policymakers. Therefore, the present study, with the application of the threshold vector autoregressive and spectral Analysis approaches during the period 1353-1395 reveals new evidence of the relationship between these two variables. The results show that government debt to the banking system has a dual and nonlinear effect on the economic growth. On the other words, if the ratio of debt to production is less than 18.2%, it has a positive effect on economic growth. Through crossing the estimated threshold, its destructive effect appears on economic growth. The impact of bank debt on economic growth is also non-linear and inverse. In addition, in the short and medium run, there is a causal relationship between these two variables. But, in the long run, the causality relationship from economic growth to government debt.
- انتشار مقاله: 07-04-1397
- نویسندگان: محمد علی احسانی,حمید لعل خضری,صالح طاهری بازخانه
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ادوار تجاری,تبدیل موجک پیوسته,ادوار مالی,شکاف تورم,تبدیل موجک گسسته با حداکثر همپوشانی
- چکیده: بحران مالی جهانی 2007 نشان داد ادوار مالی یکی از دلایل نوسانات اقتصاد کلان به شمار رفته و میتواند موجب ایجاد سیکلهای تجاری شود. در صورت وجود چنین رابطهای، اتخاذ واکنش سیاستی فعالانه برای هموارسازی ادوار مالی ضروری به نظر میرسد. در این راستا، پژوهش حاضر پویاییهای رابطه بین ادوار مالی با ادوار تجاری و شکاف تورم را در اقتصاد ایران طی 1395:4 – 1369:1 بررسی میکند. برای این منظور، نخست یک شاخص وضعیت مالی برای اقتصاد ایران تدوین شده است. افزون بر این، با استفاده از آزمون علّیت در دامنه فرکانس افقهای قابل استفاده برای پیشبینی رشد اقتصادی با استفاده از شاخص مذکور مشخص شده است. در ادامه، برای بررسی هدف تحقیق و تحلیل در دامنه فرکانس و دامنه زمان – فرکانس، از ابزار جدید تبدیل موجک گسسته با حداکثر همپوشانی و تبدیل موجک پیوسته استفاده شده است. نتایج نشان میدهد رابطه ادوار مالی و ادوار تجاری در کوتاهمدت و بلندمدت دو سویه بوده و شدیداً ناپایدار است. در میانمدت، ادوار تجاری متغیر پیشرو است اما حرکت فازی بین دو متغیر در دهه 1370 متفاوت از دهه 1380 میباشد. در کوتاهمدت، ادوار مالی و شکاف تورم رابطهای دو سویه و ناپایدار را تجربه کردهاند. در میان مدت، ادوار مالی موجب فاصله گرفتن تورم از روند بلندمدت آن شده است. اما در بلندمدت و پس از سال 1386، این رابطه عکس شده است. با توجه به نتایج تحقیق، توصیه میشود سیاستگذار پولی علاوه بر هموارسازی تولید و تورم حول روند بلندمدت آنها، این مهم را برای بخش مالی نیز مدنظر قرار دهد تا دو هدف فوق در افقهای گوناگون با خطای کمتری محقق شود.
- چکیده انگلیسی: The 2007 global financial crisis showed that financial cycles is one of the reasons for the fluctuations of macroeconomics and could create business cycles. If there is such a relationship, adopting an active policy response to smooth financial cycles seems necessary. The present study investigates the dynamics of the relationship between financial cycles with business cycles and the inflation gap in Iran's economy during 1990:1 – 2016:4. To accomplish this, first, a financial condition index for Iran's economy has been created. In addition, the causality test has been conducted in the frequency domain and available frequencies have been determined to predict economic growth whit the index. Then, in order to investigate the purpose of the research and analysis in the frequency domain and time-frequency domain, the new Maximal Overlap Discrete Wavelet Transform and Continuous Wavelet Transform tools are used. The results show the relationship between financial cycle and the business cycle in the short run and long run is bilateral and extremely unstable. In the medium run, the business cycle is a leading variable, but the phase difference between the two variables in the 1990s is different from those of the 2000s. In the medium run, the financial cycles have kept inflation away from its long run trend. But in the long run and after 2007, this relationship has been reversed. According to the results of the research, it is recommended that monetary policy makers, in addition to smoothing output and inflation around their long run trends, should also consider this for the financial sector so that the two objectives above can be achieved with lower error in different frequencies.
- انتشار مقاله: 08-09-1396
- نویسندگان: صالح طاهری بازخانه,محمد علی احسانی,محمدتقی گیلک حکیم آبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فیلتر کالمن,رهیافت TVP,الگوی رشد پساکینزی,قانون تیروال
- چکیده: الگوی رشد پساکینزی استفاده از عوامل تولید را معلول تولید دانسته و تقاضا را عامل اصلی تعیین کننده رشد اقتصادی میداند. در این راستا، تیروال (1979) با ارائه الگویی نشان داد رشد تقاضا به وسیله کسری تراز پرداختها مهار شده و در نتیجه دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالاتر را محدود میکند. در الگوی مذکور که به قانون تیروال و "الگوی رشد محدود شده به تراز پرداختها" شهرت یافته است، با استفاده از کشش درآمدی واردات و صادرات حداکثر نرخ رشد اقتصادی سازگار با تعادل تراز پرداختها محاسبه میشود. چالش پایین بودن رشد اقتصادی در ایران، شناسایی موانع تحقق نرخهای رشد هدف را به یکی از مناقشهآمیزترین مباحث اقتصادی مبدل کرده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با اتکا به قانون تیروال در پی پاسخ به این پرسش است که آیا تراز پرداختها مانعی برای تحقق نرخهای رشد هدف در برنامههای توسعه برای اقتصاد ایران تلقی میشود یا خیر؟ بدین منظور، نخست همجمعی بلندمدت توابع تقاضای واردات و صادرات با استفاده از الگوی خودبازگشتی با وقفههای توزیعی (ARDL) به اثبات رسید. سپس، نظر به اهمیت کششهای توابع مذکور در نتایج تحقیق و بهمنظور در نظر گرفتن ناپایداری ساختاری بر ضرایب الگو، از رهیافت تغییر پارامتر در طول زمان (TVP) و روش فیلتر کالمن برای تخمین کششها استفاده شد. نهایتاً، اعتبار قانون تیروال طی بازه زمانی 1392-1363 با توجه به نتایج حاصل از به کارگیری آزمون والد تأیید نشد. از اینرو، میتوان ادعا کرد تقاضای کل از مجرای تراز پرداختها محدودیتی برای رشد اقتصادی ایران ایجاد نکرده است. کشش درآمدی کم برای واردات، ترکیب واردات، محدودیتهای وضع شده بر آن و وابسته بودن تجارت خارجی به درآمدهای نفتی مهمترین دلایل نتیجه مذکور هستند.
- چکیده انگلیسی: Post Keynesian growth model considers the use of production factors as a function of production and introduces demand as the main determinant of economic growth. Accordingly, Thirlwall (1979) presented a model suggesting that demand is restrained by the balance of payments deficit and turns into substantial limitations to achieve higher economic growth rate owing to balance of payments deficit. This model is known as Thirlwall law or “balance of payments constrained growth model”. In this model the maximum rate of economic growth consistent with the balance-of-payments equilibrium is figured out using income elasticity of import and export. Identifying the barriers to achieving the target growth rate has been turned into one of the most controversial economic issues because of the challenges of low economic growth in Iran. Thus this study is going to provide an answer to the question that, based on Thirlwall law, Whether the balance of payments deems obstacles to the target growth rates of development programs for the Iran’s economy or not? To accomplish this, first the long run cointegration relationship of import and export demand functions was approved by autoregressive distributed lag model (ARDL). Then, regarding the importance of the elasticities of above functions on the results of the study and removing the structural instability of the model coefficients, time–varying parameter (TVP) and Kalman – filter were used to estimate the elasticities. Finally the validity of Thirlwall law was not confirmed during 1984-2013 applying Wald Test. Therefore, it can be claimed that aggregate demand has not restricted the economic growth through the balance of payments. Low income elasticity of import, combination of imports, restrictions on imports and dependence of foreign trade on oil revenues are the most important reasons for the results.
- انتشار مقاله: 23-03-1395
- نویسندگان: محمدعلی احسانی,صالح طاهری بازخانه
- مشاهده