در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جوجه گوشتی,عملکرد رشد,گوارش پذیری,نانو مس,الیگوساکارید مانان
- چکیده: زمینه مطالعه: به دنبال ممنوعیت استفاده از محرکهای رشد آنتی بیوتیک در بسیاری از کشورهای جهان، علاقه زیادی به پیدا کردن جانشین مناسب برای آنتی بیوتیکها در تولیدات پرندگان به وجود آمد. هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثر دو سطح از نانو مس (mg/kg 0 و 100) و دو سطح از الیگوساکارید مانان (g/kg 0 و 1) به عنوان محرکهای رشد طبیعی بر گوارش پذیری مواد مغذی و عملکرد رشد در جوجههای گوشتی است. روش کار: در انتهای هفته دوم پرورش، 160 قطعه جوجه گوشتی از سویه تجاری کاب 500، به چهار تیمار تقسیم شدند. به ازای هر تیمار چهار تکرار و در هر تکرار 10 قطعه جوجه قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل (2×2)، در قالب طرح کاملاًً تصادفی اجرا شد. نتایج: تفاوت معنیداری در گوارش پذیری مواد مغذی و عملکرد رشد بین پرندگانی که مکملهای مورد آزمایش را خوردند با گروه شاهد مشاهده نشد (05/0
نتیجهگیری نهایی: الیگوساکارید مانان و نانو مس بر عملکرد رشد و گوارش پذیری مواد مغذی در جوجههای گوشتی اثر معنیداری نداشت. در دوزهای مصرفی، استفاده همزمان از مس و الیگوساکارید مانان نیز اثر مثبتی بر صفات مورد بررسی در جوجههای گوشتی نداشت.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Following the ban on the use of growth stimulant antibiotics in many countries, interest has arisen in finding a suitable alternative for antibiotics in poultry production. OBJECTIVES: The aim of this study was to investigate the effect of supplementation of two levels of nano-copper (0 and 100 mg/kg) and two levels of mannan oligosaccharide (0 or 1 g/kg) as natural growth stimulants on digestibility of nutrients and performance in broiler chicks. METHODS: At the end of the second week of breeding, 160 Cobb-500 broiler chicks were assigned in four treatment groups. For each treatment, four replicates (10 chicks per replicate) were considered. Experiment was conducted as a 2×2 factorial model in a completely randomized design. Results: No significant differences in digestibility of nutrients and growth performance between birds that ate the supplements with control group were observed (p>0.05). CONCLUSIONS: Mannan oligosaccharides and nano-copper on growth performance and nutrient digestibility in broiler chicks had no significant effect. At the doses used, concomitant supplementation of copper and mannan oligosaccharide did not have a positive effect on traits that were studied in broilers.
- انتشار مقاله: 21-09-1394
- نویسندگان: شهین ثابت سروستانی,محمدرضا رضوانی,محمد جواد ضمیری,شهرام شکر فروش,هادی آتشی,نجمه مصلح
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,روغن اسانسی,جوجه گوشتی,آنزیم بتا–گلوکاناز,گوارشپذیری مواد مغذی
- چکیده: زمینـه مـطالعه: روغنهای اسانسی ترکیبات ضدمیکروبی مناسبی هستند، اما در شرایط تغذیهای یا محیطی نامطلوب اثر بیشتری دارند؛ همچنین، روغنهای اسانسی تولید داخل کشور قابل رقابت با نمونههای خارجی هستند. هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر افزودن دو روغن اسانسی ارگواستیم( g/kg5/0، وارداتی) و آنتیبیوفین( g/kg1، ایرانی) بر عملکرد تولید و گوارش پذیری مواد مغذی در جوجههای گوشتی تغذیه شده با جیرههای بر پایه جو، بدون یا دارای آنزیم بتا–گلوکاناز (g/kg05/0) بود. روش کار: در ابتدای هفتهی دوم پرورش، 192 جوجه گوشتی (مخلوط هر دو جنس)، به شش تیمار (هر تیمار شامل چهار تکرار و هر تکرار شامل هشت جوجه بود) در قالب آزمایش فاکتوریل (3 سطح روغن اسانسی × 2 سطح آنزیم) بر پایهی طرح کاملاً تصادفی، گروهبندی شدند. نتایج: افزودن روغنهای اسانسی ارگواستیم و یا آنتیبیوفین به جیرههای بر پایه جو، سبب بهبود معنیداری (05/0< p) در ضریب تبدیل خوراک در کل دوره (94/1در برابر 06/2) و وزن نهایی بدن (75/1786 در برابر g37/1591 برای هر پرنده) و گوارشپذیری مواد آلی (27/85 در برابر 10/74% )شد، ولی تفاوتی بین این جیرهها در حضور یا غیاب بتا–گلوکاناز و نیز بین دو روغن اسانسی دیده نشد. نتیجهگیری نهایی: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان میدهد که افزودن روغنهای اسانسی به جیرههای بر پایه جو، حتی بدون آنزیم، میتواند سبب کاهش اثرات ضدتغذیهای جو و بهبود عملکرد شود. همچنین، با توجّه به نبود تفاوت بین روغنهای اسانسی در این پژوهش و از طرفی، کمیاب و پرهزینه بودن روغنهای اسانسی خارجی، استفاده از روغنهای اسانسی مشابه تولید کشور در سطح بهکار رفته، قابل توصیه هستند.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Essential oils (EO) are antimicrobial compounds, but may be beneficial under unfavorable nutritional and environmental conditions. Essential oils produced in Iran are of comparable quality to imported ones. OBJECTIVES: The aim of this study was to compare the effects of Orego-Stim (Essential oil based on Oregano; 0.5 g/kg; imported) and Anti-Biophin (Essential oil based on Thyme; 1 g/kg; local) essential oils on performance and precaecal digestibility of nutrients in broiler chicks fed barley-corn based diets with and without b-glucanase (0.05 g/kg). METHODS: At the beginning of the second week of rearing period, 192 chicks of mixed sex were allotted into six groups of four replicates with eight chicks per replicate according to a 2×3 factorial experiment arranged as a completely randomized design. RESULTS: Inclusion of Orego-Stim or Anti-Biophin in barley based diets caused a significant (p<0.05) improvement in total feed conversion, final body weight and nutrients digestibility, without a significant effect of b-glucanase addition to the diets. The type of essential oils (imported vs. local) did not affect the measured characteristics. CONCLUSIONS: Feeding broiler chicks with barley based diets, supplemented with essential oils, decreased the anti-nutritional effects of barley grains in these diets and improved broiler performance, without the need to supplement the barley-based diets with b-glucanase. Because of the lack of any significant difference between the imported and locally-produced essential oils, and the higher cost and scarcity of the imported EO, domestic products such as Anti-Biophin at recommended levels can replace the imported ones.
- انتشار مقاله: 02-12-1391
- نویسندگان: دامون غفرانی طبری,محمد رضوانی,محمد جواد ضمیری,محمد دادپسند
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گاو شیری,پیوگلیتازون,بیماریهای پس از زایش,دورة انتقال,کنش تخمدان
- چکیده: هدف این پژوهش بررسی اثر پیوگلیتازون بر کنش تخمدان و کاهش برخی بیماریهای پس از زایش در گاوهای هولشتن بود. تعداد هشتاد گاو شیری هولشتن بهصورت تصادفی در چهار گروه تیماری (20n=) با آرایش فاکتوریل 2×2 قرار گرفتند. تغذیة پیوگلیتازون از 14 روز مانده به زمان مورد انتظار زایش تا 21 روز پس از زایش انجام شد. تغذیة پیوگلیتازون پیش و پس از زایش، عامل اصلی در نظر گرفته شد؛ گاوها در هر دوره با یکی از دو سطح صفر یا 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن پیوگلیتازون تغذیه شدند. فراسنجههای وابسته به سلامت گاو و روز تخمکریزی رکوردبرداری و دادهها با نرمافزار SAS و رویههای GENMOD یاGLM واکاوی شدند. تغذیة پیوگلیتازون در دورة پس از زایش، میانگین فاصلة زایش تا نخستین تخمکریزی را کاهش داد (02/0P<). افزون بر این، شمار گاوهایی که در 14 روز نخست پس از زایش تخمکریزی کردند نیز با تغذیة پیوگلیتازون در دورة پس از زایش افزایش یافت (03/0P<). تغذیة پیوگلیتازون در دورههای پیش از زایش (01/0P<) و پس از زایش (10/0P<) بسامد بروز لنگش را کاهش داد. پیوگلیتازون اثر معناداری بر بسامد ورم پستان نداشت. تغذیة پیوگلیتازون در دورههای پیش از زایش (03/0P<) و پس از زایش (08/0P<) درصد گاوهای دچار عفونتهای رحم را کاهش داد. تغذیة پیوگلیتازون پس از زایش،کیستهای تخمدانی را کاهش داد (04/0P<). درصد گاوهایی که تخمدان نافعال داشتند تحت تأثیر پیوگلیتازون قرار نگرفت. یافتهها نشان دادند که تغذیة پیوگلیتازون به گاوهای شیری دردورة انتقال میتواند سبب بهبود کنشهای تخمدان شود و در عین حال برخی بیماریهای پس از زایش را کاهش دهد.
- چکیده انگلیسی: The aim of the present study was to determine the effect of dietary supplementation of pioglitazone (PGT) during transition period on the ovarian function and the incidence of several diseases after parturition. Eighty Holstein cows were randomly allocatted to four treatment groups (n=20) using a 2×2 factorial design. Pioglitazone was fed for 14 day before the expected parturition time, or for 21 days after parturition, or furing both pre- and post-partum period. The cows received either 0 or 6 mg PGT/kg live weight. Data on the incidence of production diseases (laminitis, mastitis, cystic ovaries, infected uterus and inactive ovaries) and the day of ovulation were recorded and analyzed using the GENMOD and GLM procedures of SAS. Postpartum supplementation of PGT decreased the mean days to ovulation (P<0.02). The percentage of cows which ovulated during 14 DIM was significantly increased when PGT was supplemented postpartum (P<0.03). PGT supplementation during prepartum (p<0.01) and postpartum (P<0.10) periods decreased laminitis. Prepartum PGT supplementation had no significant effect on mastitis incidence. Prepartum (P<0.03) and postpartum (P<0.08) PGT supplementation resulted in decreased uterine infections. Postpartum PGT supplementation significantly decreased the proportion of cystic cows (P<0.04). PGT had no significant effect on the percentage of cows with inactive ovaries (P>0.05). In conclusion, supplementation of PGT during transition period in dairy cows may be beneficial in decreasing the incidence of some postpartum diseases, and may enhance ovarian cyclicity after parturition.
- انتشار مقاله: 09-02-1393
- نویسندگان: علیرضا یوسفی,حمید کهرام,احمد زارع شحنه,محمد جواد ضمیری,فاطمه غازیانی,علی رضایی رودباری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد رشد,ویژگیهای لاشه,سیلاژ تفالۀ سیب,گوسفند قزل
- چکیده: اثر استفاده از سطوح گوناگون (صفر، 10، 20، و 30 درصد مادۀ خشک) تفالۀ سیب سیلوشده با اوره به جای یونجه بر عملکرد پرواری و کیفیت لاشۀ بره های قزل در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تکرار بررسی شد. 24 رأس برۀ نر نژاد قزل با میانگین وزن 40/7 ± 27/31 کیلوگرم و سن 37 ± 187 روز، پس از 15 روز عادتپذیری، به مدت 70 روز با جیره های ذکرشده به صورت انفرادی تغذیه شدند. برهها در ابتدا و انتهای آزمایش، وزن شدند و مقدار خوراک مصرفی در کل دورۀ آزمایش به صورت روزانه اندازه گیری شد. افزایش وزن روزانه، مصرف مادۀ خشک روزانه، ضریب تبدیل خوراک، و ویژگیهای لاشۀ تیمارها پس از کشتار و قطعهبندی ثبت شد. ازنظر مصرف مادۀ خشک روزانه، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل، درصد لاشۀ سرد و گرم، و قطعات لاشه، بین تیمارها تفاوت معنیداری وجود نداشت. درصد آلایشهای خوراکی و غیر خوراکی، ازنظر آماری تفاوت معنی داری نداشت. با توجه به نتایج این آزمایش، میتوان استفاده از تفالۀ سیب سیلوشده با اوره را بهجای بخش علوفه ای جیره توصیه کرد.
- چکیده انگلیسی: The effects of different levels (0, 10, 20 and 30 percentage of dry matter) of apple pomace ensiled with urea were investigated on 24 Ghezel male lambs in a completely randomized design with four treatments and six replicates. The average starting weight and age of the lambs were 31.27 ± 7.40 and 187 ± 37 days, respectively. After 15 days of adaptation, the lambs were individually fed with experimental diets for 70 days. Daily feed intake was measured individually and the lambs were weighted at the beginning and the end of the experiment after an overnight feed and water withdrawal. Average daily gain and feed intake, and feed conversion ratio were calculated. At the end of the experiment, lambs were slaughtered and the warm and cold carcass and other cuts were weighed. There were no significant differences among treatments in term of average daily gain, dry matter intake, feed conversion ratio, warm and cold dressing percentage. Percentage of internal organs fat was not statistically different among the treatments. The results showed that, including apple pomace ensiled with urea into the diet of fattening Ghezel male lambs is recommendable as a replacement for alfalafa hay.
- انتشار مقاله: 21-02-1391
- نویسندگان: علی صالح بهمن پور,علیرضا بیات,محمد دادپسند,محمد جواد ضمیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات تولیدات دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: باروری,تلقیح مصنوعی,جوجهدرآوری,کبکهای چوکار,مرگ و میر رویانی
- چکیده: این پژوهش با هدف مطالعه کارآیی تلقیح مصنوعی در کبکهای چوکار و مقایسه آن با جفتگیری طبیعی انجام شد. نود و شش قطعه کبک ماده به شیوه تصادفی به یکی از دو تیمار تلقیح مصنوعی و جفتگیری طبیعی اختصاص داده شدند. هر تیمار دارای چهار تکرار و هر تکرار دارای 12 قطعه کبک بود. علاوه بر کبکهای ماده، 144 قطعه کبک نر به شیوه تصادفی گزینش شدند که 48 قطعه از آن به کبکهای ماده در تیمار جفتگیری طبیعی و 96 قطعه دیگر به کبکهای ماده در تیمار تلقیح مصنوعی اختصاص داده شدند. هر کدام از کبکهای ماده در تیمار جفتگیری طبیعی به همراه یک کبک نر درون قفس قرار داده شدند، درحالیکه کبکهای ماده در تیمار تلقیح مصنوعی با منی بدست آمده از 96 قطعه کبک نر تلقیح شدند. در مدت ده روز جمعآوری تخمها، به ترتیب 184 و 188 عدد تخم قابل جوجهکشی برای هر یک از تیمارها جمعآوری و جوجهکشی شد. تلقیح مصنوعی در مقایسه با جفتگیری طبیعی اثری بر نرخ باروری (8/88 در برابر 3/91 درصد)، جوجهدرآوری کل (2/53 در برابر 1/58 درصد) و جوجهدرآوری تخمهای بارور (9/59 در برابر 7/63 درصد) نداشت (05/0< p ). بیشترین نرخ مرگ و میر رویانی در هر دو تیمار جفتگیری طبیعی (1/32 درصد) و تلقیح مصنوعی (7/31 درصد) در روزهای آغازین جوجهکشی مشاهده شد، اما تفاوت آماری معنیداری در هیچ یک از گامههای مرگ و میر رویانی بین دو تیمار وجود نداشت. به طور کلی، یافتهها نشان دادند که عملکرد تلقیح مصنوعی در کبکهای چوکار قابل مقایسه با جفتگیری طبیعی بود.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted to compare the effect of natural mating (NM) and artificial insemination (AI) on reproductive performance in Chukar partridges. A total number of 96 female partridges were randomly assigned to two equal groups (four replicates of 12 birds each) to produce hatching eggs by either NM or AI. In addition to female partridges, one hundred forty-four male partridges were randomly selected where 48 and 96 numbers of those assigned to NM and AI treatment groups, respectively. The female partridges in both treatment groups were kept individually in cages for two weeks. Afterwards, one male partridge was randomly allotted to each female (a total of 48 male partridges) in the NM group. However, the female partridges in the AI group were inseminated by semen collected from 96 male partridges. During 10 days, 184 and 188 hatching eggs were collected for the NM and AI groups, respectively. The hatching eggs were then incubated. No significant differences were found between the NM and AI treatment groups in fertility rate (91.3 and 88.8%, respectively), hatchability of set eggs (58.1 and 53.2%, respectively) and hatchability of fertile eggs (63.7 and 59.9%, respectively). A high embryonic mortality rate was observed during the first 48 h of incubation (i.e. early mortality) in both NM (32.1%) and AI (31.7%) treatment groups; however, there were no significant differences between the treatment groups in embryonic mortality. In general, the efficiency of AI technique in Chukar partridges is comparable to that of natural mating.
- انتشار مقاله: 08-07-1398
- نویسندگان: حسین دریاباری,امیر اخلاقی,محمد جواد ضمیری,زربخت انصاری پیرسرایی,رضا فزونی,محسن تقی پور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات تولیدات دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کنجاله سویا,تولید گاز,پَر هیدرولیز شده,نشخوارکننده,هیدروکسید کلسیم
- چکیده: هدف این پژوهش بررسی اثر جایگزینی پروتین پَر ماکیان هیدرولیز شده در هیدروکسید کلسیم با کنجاله سویا در جیره نشخوارکنندگان با روش تولید گاز بود. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: جیره 1 یا جیره کنترل (70 درصد کنسانتره و 30 درصد یونجه)، در جیره 2، پَر فرآوری نشده جایگزین کنجاله سویا شد و در جیرههای 3، 4 و 5 پَر هیدرولیز شده با هیدروکسید کلسیم (در دمای 100 درجه سانتیگراد و دور همزن 1400 بار در دقیقه) بهترتیب به مدت 100 (تیمار 3) ، 200 (تیمار4 ) و 300 دقیقه (تیمار5 ) جایگزین کامل کنجاله سویا شد. نتایج نشان داد که با افزایش زمان فرآوری از 100 به 300 دقیقه، درجه محلول شدن پَر از 8/50 به 7/90 درصد افزایش یافت. جیرههای دارای پَر هیدرولیز شده در هر سه زمان، گوارشپذیری شکمبهای بیشتری (2/72، 0/79 و 3/69 درصد) در مقایسه با جیره دارای پَر فرآوری نشده (2/55 درصد) داشتند، ولی این افزایش گوارشپذیری با زمان فرآوری رابطه مستقیم نداشت. تفاوت معنیداری در غلظت نیتروژن آمونیاکی بین تیمار کنترل (mg/100 mL 82/7) و تیمار دارای پَر فرآوری شده در 200 (mg/100 mL 64/7) دقیقه مشاهده نشد، ولی تیمار دارای پَر فرآوری نشده کاهش معنیداری (mg/100 mL 17/4) نسبت به تیمار کنترل نشان داد (05/0P<). ارزیابی میکروبیولوژیک نمونههای پَر فرآوری شده نشان داد که شرایط هیدرولیز در کنترل کامل آلودگی میکروبی کارآمد بود. یافتهها نشان دادند که پَر فرآوری شده با هیدروکسید کلسیم به مدت200 دقیقه میتواند جایگزین امیدبخشی برای بخشی از پروتئین در جیره نشخوارکنندگان باشد، هر چند نتیجهگیری قطعی نیازمند انجام آزمایشهای درونتنی است.
- چکیده انگلیسی: This study was performed aimed at evaluating the effect of substitution of calcium hydroxide-hydrolyzed feather with soybean meal (SBM) in ruminant diet using the in vitro gas production technique. Treatment 1 (control) consisted of 70% concentrate + 30% alfalfa hay. In treatment 2, untreated (raw) feather was substituted with SBM. In treatments 3, 4, and 5, feather hydrolysate obtained following hydrolysis with calcium hydroxide in a reactor at 1400 rpm and 100ºC for 100, 200, or 300 min was replaced with SBM. By increasing the reaction time from 100 to 300 min, the feather solubility increased from 50.8 to 90.7%. Diets containing solubilized feather had greater in vitro digestibility (72.9, 79.0 and 69.3%) compared to the diet containing untreated feather (59.2%), but the increase was not directly correlated with pretreatment duration. No significant difference was recorded in ruminal NH3-N between control treatment (7.82 mg/100 mL) and the treatment containing feather pretreated for 200 min (7.64 mg/100 mL), but significant differences were found between untreated feather (4.17 mg/100 mL) and the control treatment. Microbiological evaluation of the pretreated feather samples showed that hydrolysis conditions were effective in controlling microbial contamination. The results showed that feather pretreated for 200 min could be a promising alternative for replacing a portion of proteins in the ruminant diet; however, the actual value of the hydrolyzed feather for ruminants must be determined in in vivo studies.
- انتشار مقاله: 22-09-1394
- نویسندگان: عباس رجائی راد,فرهاد احمدی,محمد جواد ضمیری,محسن ساری
- مشاهده