در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسید چرب,فعالیت آنتی اکسیدانی,روغن ماهی,روی- متیونین
- چکیده: زمینه مطالعه: یکی از مباحثی که نگرانی زیادی را در مورد مصرف تخم مرغ ایجاد نموده است، سطح کلسترول ومیزان اسیدهای چرب اشباع تخممرغ می باشد. هدف: به منظور بررسی اثرات منابع چربی و سطوح مختلف روی بر ترکیب اسید چرب، کلسترول زرده تخم مرغ و وضعیت آنتی اکسیدانی خون مرغان تخمگذار، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل4×3 با 12 تیمار انجام گرفت. روش کار: تیمارهای آزمایش شامل منابع مختلف چربی (روغن سویا، روغن ماهی، پیه) و سطوح مختلف روی (40 (کنترل) 100،200 و300 میلی گرم در کیلوگرم) بودند. نتایج: در این پژوهش در بررسی اثرات متقابل بیشترین سطح اسید اولئیک در زرده تخم مرغ مربوط به جیره آزمایشی حاوی پیه و سطح 300 میلیگرم در کیلوگرم روی بود (05/0>P). بیشترین سطح اسید اولئیک، اسید لینولئیک و اسیدهای چرب بلند زنجیر امگا 3 زرده تخم مرغ به ترتیب مربوط به جیرههای آزمایشی حاوی پیه، روغن سویا و ماهی بود (05/0>P). همچنین بیشترین نسبت امگا-6 به امگا-3 موجود در زرده تخم مرغ مربوط به جیره آزمایشی حاوی روغن سویا و کمترین نسبت مربوط به جیره حاوی پیه بود (05/0>P). در ارتباط با سطوح مختلف روی، بیشترین سطح اسید اولئیک مربوط به سطح حاوی 300 میلی گرم در کیلوگرم روی بود (05/0>P). بیشترین فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز خون در جیره حاوی روغن سویا و سطح 200 میلیگرم در کیلوگرم روی مشاهده شد (05/0>P). غلظت آنزیم آلکالین فسفاتاز خون در جیره حاوی روغن سویا به طور معنی داری نسبت به سایر تیمارها و سطح 100 میلی گرم در کیلوگرم روی نسبت به سایر سطوح روی جیره افزایش نشان داد (05/0>P). نتیجه گیری نهایی: در این پژوهش در جیره حاوی روغن سویا و پیه، با افزایش سطح روی جیره، سطح اسید اولئیک زرده تخم مرغ افزایش یافت و بیشترین فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز در جیره حاوی روغن سویا و سطح 200 میلیگرم در کیلوگرم روی مشاهده شد.
- چکیده انگلیسی: Background: One of the issues that has created much concern about consumption of eggs is cholesterol and saturated fatty acids of that.Objectives:This experiment was conducted to evaluate effects of lipid sources and different levels of zinc on fatty acid composition and cholesterol of egg yolk, antioxidant status and some blood parameters of laying hens in a completely randomized design with factorial arrangement (3*4) with 12 treatments. Methods: Treatments consisted of 4 percentages of different fat sources, including soybean oil, fish oil, tallow and different zinc levels of 100, 200 and 300 ppm and the control group. Results: The highest level of oleic acid in egg yolk was observed at tallow diets with the level of 300 ppm zinc (P< 0/05). The highest level of oleic acid, linoleic acid and omega-3 long-chain fatty acids in egg yolk was at diets containing tallow, soybean oil and fish, respectively (P< 0/05). The highest ratio of omega-6 to omega-3 egg yolk was at diet of soybean oil and the lowest proportion was at tallow diet (P< 0/05). The highest level of oleic acid in egg yolk was observed at the level of 300 ppm of zinc (P< 0/05). The highest glutathione peroxidase activity of blood was observed at diet containing soybean oil and level of 200 ppm of zinc (P< 0/05). Concentration of alkaline phosphatase enzyme was significantly increased at diet containing soybean oil and also at the level of 100 ppm zinc in comparison of other diets. Conclusion: The results of this study indicated that in the diets of tallow and soybean oil, oleic acid of egg yolk increased by adding zinc and highest glutathione peroxidase activity was observed in the diet of soybean oil and level of 200 ppm zinc.
- انتشار مقاله: 22-07-1396
- نویسندگان: داریان شفیعی پور فرد,سمیه سالاری,محسن ساری,سامان آبدانان مهدیزاده,مهدی زارعی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سرب,تنش اکسیداتیو,رفتار,جوجه گوشتی,وضعیت آنتیاکسیدانی
- چکیده: زمینه مطالعه: تا به امروز، نمونههای بیشماری از اختلالات بیوشیمیایی، فیزیولوژیک و رفتاری ناشی از رویارویی با سرب در حیوانات گزارش شده است. از سوی دیگر، مکانیسمی که طی آن سرب موجب کاهش عملکرد پرندگان میگردد، آشکار نشده است. از اینرو، جهت بررسی این فرضیه که سرب با القای تنش اکسیداتیو و تغییر در وضعیت آنتیاکسیدانی و رفتار، بر عملکرد پرنده اثر میگذارد، این آزمایش طراحی شد. هدف: این آزمایش برای بررسی اثر تنش اکسیداتیو القا شده توسط سرب بر عملکرد، وضعیت آنتیاکسیدانی و رفتار جوجههای گوشتی انجام شد. روش کار: 80 قطعه جوجه گوشتی به طور تصادفی به دو تیمار آزمایشی با 4 تکرار (هر تکرار شامل 10 قطعه جوجه گوشتی) اختصاص یافت. جیرههای آزمایشی شامل 1) جیره پایه بدون سرب (شاهد) و 2) جیره پایه حاوی mg200 سرب در کیلوگرم جیره. نتایج: نتایج آزمایش حاضر نشان میدهد، استفاده از سرب در کل دوره پرورش، افزایش وزن روزانه را نسبت به تیمار شاهد به طور معنیداری کاهش داد (01/0>p) و موجب افزایش معنیدار ضریب تبدیل خوراک جوجههای گوشتی شد (01/0>p). همچنین، پس از مصرف جیره آلوده با محرک تنشزا، مقدار مالوندیآلدهید و نسبت هتروفیل به لنفوسیت به طور معنیداری افزایش و فعالیت آنزیم سوپراکسیددسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز به طور معنیداری کاهش یافت (01/0≤p). افزون بر این، استفاده از mg200 سرب در جیره موجب افزایش معنیدار وضعیت نشسته و رفتار تهاجمی و کاهش معنیدار رفتار تغذیه پرندگان شد (01/0>p). نتیجهگیری نهایی: نتایج این آزمایش نشان میدهد تنش اکسیداتیو ناشی از سرب موجب افزایش ضریب تبدیل خوراک و کاهش عملکرد پرنده میشود. از اینرو، مکانیسم پایه پیشنهادی برای بروز چنین پدیدهای این است که رویارویی با سرب از طریق اختلال در وضعیت آنتیاکسیدانی و رفتار تغذیهای پرنده موجب کاهش عملکرد میشود.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Lead (Pb) induced oxidative stress is known to suppress growth performance in broiler chickens. The current study was carried out in an attempt to describe the specific underlying mechanisms of such phenomenon. OBJECTIVES: The objective of this study was to investigate the effect of Pb-induced oxidative stress on performance, antioxidant status and behavioral responses of broiler chicken. METHODS: Eighty day-old broiler chicks were randomly assigned to 2 dietary treatment groups of 4 pen replicates, namely i) basal diet containing no lead supplement (control) and ii) basal diet containing 200 mg Pb/kg of diet. RESULTS: The results showed that addition of lead decreased body weight gain (p<0.01) and feed conversion ratio (p<0.01). Also, consumption of contaminated diet significantly increased MDA and H/L Ratio and significantly decreased SOD and GPx activity (p<0.01). Moreover, addition of 200 mg/kg diet significantly increased sitting pasture and aggression behavior and decreased feeding behavior (p<0.01). CONCLUSIONS: Our data conclude that Pb-induced oxidative stress adversely suppressed feed conversion ratio and growth performance. The proposed underlying mechanism for such phenomenon is Pb-induced oxidative stress by impaired antioxidant status and feeding behavior decreased the growth performance.
- انتشار مقاله: 29-03-1395
- نویسندگان: روح اله ابراهیمی,طاهره محمدآبادی,محسن ساری,سمیه سالاری,محمدجواد ضمیری,محمد تقی بیگی نصیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ذرت,جو,تولید گاز,کشت اختصاصی قارچ های شکمبه,هضم دو مرحله ای
- چکیده: زمینه مطالعه: شناخت پتانسیلهای دامی و گیاهی هر منطقه راهی برای جبران کمبود منابع علوفهای و استفاده بهینه از منابع خوراکی آن کشور میباشد، خارمریم از جمله گیاهان دارویی است که برای دامهای بومی خوزستان مصرف علوفهای نیز دارد. هدف: تحقیق حاضر با هدف مطالعه تأثیر جیرههای حاوی مقادیر مختلف خارمریم بر فعالیت قارچها و کل میکروارگانیسمهای شکمبه گاومیش خوزستان در جیرههای حاوی دانه با سرعت تجزیه شکمبهای متفاوت انجام شد. روش کار: اثر جیرههای حاوی سطوح مختلف خارمریم (DMرg/kg 0، 100 و 200) بر کل میکروارگانیسمها و قارچهای شکمبهی گاومیش با استفاده از روشهای مختلف مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج: پتانسیل و نرخ تولید گاز جیرههای آزمایشی توسط کل میکروارگانیسمها تفاوت معنیداری نداشت. پتانسیل و نرخ تولید گاز جیرههای آزمایشی توسط قارچهای شکمبه گاومیش تفاوت معنیدار داشت و در جیرههای حاوی خارمریم افزایش یافتند (05/0>p). در جیره بر پایه جو افزودن خارمریم باعث افزایش عددی قابلیت هضم ماده خشک و NDF گردید در حالی که در جیره بر پایه ذرت، باعث کاهش ناچیز هضم ماده خشک و NDF شد. در محیط کشت اختصاصی قارچها، قابلیت هضم NDF، در هر دو جیره پایه در زمان 9 روز و کل دوره تحت تأثیر جیرههای حاوی خارمریم قرار گرفت و با افزایش سطح خارمریم، هضم NDF کاهش یافت (05/0>p). صرف نظر از نوع جیره پایه، قابلیت هضم NDF (05/0
p) در هر دو جیره پایه در زمان 6 روز، با ازدیاد مقدار خارمریم افزایش داشت. نتیجهگیرینهایی: در کل استفاده از خارمریم اثر منفی بر میکروارگانیسمها و هضم مواد مغذی توسط آنها نداشت، بنابراین نتایج نشان میدهد که میتوان از خارمریم تا 20% جیره گاومیش بدون اثرات منفی بر هضم و تخمیر توسط کل میکروارگانیسمها و قارچها استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: Identifying the potential of livestock and forage plants of each region is a way to compensate the lack of forage, and efficient use of edible resources of the country. Milk Thistle is a medicinal plant which may be used as fodder for native livestock of Khuzestan Province. OBJECTIVES: The purpose of this research was to study the effects of different levels of Milk Thistle on rumen fungi and whole rumen microorganisms (WRM) of Khuzestan buffalo, with diets containing grains with different degradation rate (barley and maize). METHODS: The impact of diets containing different levels of Milk Thistle (0, 100 and 200 g per kg DM) on rumen fungi and WRM of buffalo was measured by different techniques. RESULTS: Potential and rate of gas production from experimental diets by WRM were not significantly different. This parameters by buffalo rumen fungi were significantly differed and increased in diets containing Milk Thistle (p<0.05). Adding Milk Thistle in the barley-based diet increased dry matter and NDF digestibility numerically while in the corn-based diet dry matter and NDF digestibility was slightly reduced. In the SRFCM, NDF digestibility, in both basal diets in 9 days and during total period was affected by diets containing Milk Thistle and decreased NDF digestibility with increasing levels of Milk Thistle (p<0.05). Regardless of the type of basal diet, digestibility of NDF (p<0.05) and dry matter (p>0.05) for day 6, were increased with increasing the amount of Milk Thistle. CONCLUSIONS: In general, the use of Milk Thistle did not have negative effect on microorganisms and digestion of nutrients by them. Therefore, results suggest that Milk Thistle could be used up to 20 percentage in buffalo diet without any negative effect on digestion and fermentation characteristics by total microorganisms and fungi.
- انتشار مقاله: 25-09-1393
- نویسندگان: زینب نیک زاد,مرتضی چاجی,خلیل میرزاده,طاهره محمدآبادی,محسن ساری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قابلیت هضم,تخمیر شکمبه,گلوکز و اوره خون,تفاله خشک سیب
- چکیده: زمینه مطالعه: استفاده صحیح از پسماندها در تغذیه دام، سبب کاهش آلودگیهای زیست محیطی میشود. تفاله سیب به عنوان یک ماده انرژیزا و منبع خوب الیاف قابل هضم برای اغلب نشخوارکنندگان، جایگزین مطلوبی برای علوفه محسوب میشود. هدف: هدف از این آزمایش بررسی تأثیر جیرههای حاوی تفاله خشک سیب بر هضم پذیری، فعالیت نشخوار، تخمیر میکروبی و گلوکز و اوره خون گوسفندان عربی بود. روشکار: در مرحله اول در جیرههای آزمایشی از سطوح 10، 20 و 30% تفاله خشک سیب به جای یونجه استفاده شد. بر طبق نتایج، تولید گاز و هضم پذیری جیره حاوی 30 % تفاله خشک سیب بالاتر از سایر جیرهها بود. بنابراین در مرحله دوم، تعداد 8 رأس گوسفند عربی با جیره بدون تفاله سیب (شاهد) و جیره حاوی 30% تفاله خشک سیب به مدت 45 روز تغذیه شدند. نتایج: نتایج آزمایش نشان داد هضم پذیری مواد مغذی (ماده خشک، ماده آلی، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی) تحت تأثیر جیرهها قرار نگرفت (05/0
p). در زمینه متابولیتهای خون (گلوکز، اوره) اختلاف معنیداری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد اما میزان گلوکز خون در تیمار شاهد بالاتر بود (05/0>p). نیتروژن آمونیاکی شکمبه در تیمار شاهد و تیمار حاوی تفاله سیب به ترتیب mg/dl 48/14 و 49/17 (05/0>p) و pH به ترتیب3 /6 و 16/6 بود (05/0>p). جمعیت پروتوزوای شکمبه گوسفندان با مصرف تفاله سیب افزایش یافت (05/0>p). جیره حاوی تفاله سیب، پتانسیل تولید گاز (05/0>p) و قابلیت هضم کاه گندم توسط کل میکروارگانیسمها و باکتریهای شکمبه (05/0>p) را افزایش داد. نتیجه گیری نهایی: بنابراین نتایج این مطالعه پیشنهاد میکند که شاید استفاده از 30% تفاله خشک سیب به جای یونجه در جیره گوسفندان عربی بتواند فعالیت میکروبهای شکمبه در هضم و تخمیر مواد مغذی جیره را بهبود دهد.
- چکیده انگلیسی: BACKGROUND: The correct usage of wastes in animal nutrition causes decrease in environmental pollution. Apple pomace as an energetic matter and source of digestible fibers for ruminants is a proper alternative for forage. OBJECTIVES: The aim of this experiment was to investigate the effect of diets containing dried apple pomace on digestibility, rumination, microbial fermentation and blood glucose and urea of Arabi sheep. METHODS: In the first step, 0, 10, 20 and 30% dried apple pomace replaced with alfalfa were used in the experimental diets. According to the result, gas production and digestibility of diet containing 30% dried apple pomace was higher than the other diets (p<0.05). Therefore, in the second step, 8 Arabi sheep were fed with diet without apple pomace (control) and diet containing 30% apple pomace for 45 days. RESULTS: The result showed that nutrient digestibility (dry matter, organic matter, NDF and ADF) were not significantly affected by the diets (p>0.05), but rumination activity of diet containing apple pomace decreased (p<0.05). Blood metabolites (glucose and urea) showed no significant differences between experimental diets, but blood glucose was higher in control treatment. Rumen ammonia nitrogen concentration was 14.48 and 17.49 mg/dl (p>0.05), and pH was 6.30 and 6.16 for control and apple pomace treatment, respectively (p<0.05). The rumen protozoa numbers increased with apple pomace (p<0.05). Diet containing apple pomace increased gas production potential and digestibility of wheat straw by rumen microorganism and bacteria (p<0.05). CONCLUSIONS: The results of this study suggest that alfalfa replaced with 30% dried apple pomace in Arabi sheep’s diet can improve digestive activity of rumen microbes and nutrient fermentation and digestibility.
- انتشار مقاله: 22-12-1394
- نویسندگان: زهره طهماسبی بلداجی,طاهره محمدآبادی,محسن ساری,مرتضی چاجی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله دامپزشکی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قابلیت هضم,شتر تک کوهانه,آلبیزیا,لئوکانا,فراسنجههای سرمی
- چکیده: این آزمایش به منظور بررسی اثر گیاهان آلبیزیا (برهان) و لئوکانا (سوبابل) بر هضمپذیری، تخمیر شکمبهای و فراسنجههای خونی شتر تک کوهانه انجام شد. در مرحلهی اول، مطلوبترین جیره از بین جیرههای شاهد، حاوی یونجه و باگاس، جیرههای حاوی برگ برهان و باگاس، غلاف برهان و باگاس، برگ سوبابل و باگاس و غلاف سوبابل و باگاس با روشهای آزمایشگاهی انتخاب شد. نتایج این مرحله نشان داد، بیشترین تخمیر، پتانسیل تولید گاز و قابلیت هضم آزمایشگاهی مربوط به جیرهی حاوی برگ برهان همراه با باگاس بود. در مرحلهی دوم، مطلوبترین جیره (جیرهی حاوی نسبت 60 به 40 باگاس و برهان) و جیرهی شاهد در تغذیهی 4 نفر شتر تک کوهانه با سن 5 سال و وزن 25±300 کیلوگرم برای 1 ماه استفاده شدند (2 شتر برای هر جیره). مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، فراسنجههای تخمیر شکمبه، رفتار نشخوار و متابولیتهای خونی در دامها اندازهگیری شد. دادههای به دست آمده در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مادهی خشک، مادهی آلی و مقدار پروتئین مصرفی شترها در جیرهی شاهد و جیرهی آزمایشی تفاوت معنیداری با هم نداشتند. همچنین قابلیت هضم ظاهری مادهی خشک، الیاف نامحلول در شویندهی خنثی و اسیدی در تیمار شاهد و برهان تفاوت معنیداری نداشتند، اما قابلیت هضم پروتئین خام جیرهی آزمایشی نسبت به جیرهی شاهد بالاتر بود. تغذیهی برهان به دامها طی دورهی آزمایش، تأثیر معنیداری بر گلوکز خون، نیتروژن اورهای، کلسترول و تریگلیسرید نداشت. بر طبق نتایج، مدت زمان خوردن، استراحت، نشخوار و جویدن و هر کدام به ازای مواد مغذی تحت تأثیر جیرهی آزمایشی قرار نگرفتند. نیتروژن آمونیاکی در جیرهی شاهد بیشتر از جیرهی حاوی برگ برهان و pH در جیرهی حاوی برگ برهان بیشتر از جیرهی شاهد بود. نتایج حاصل از این آزمایشات نشان داد، با توجه به تأثیر مثبت جیره حاوی برگ برهان بر قابلیت هضم و تخمیر، شاید بتوان برگ برهان را به میزان 100 درصد جایگزین یونجه در جیرهی شتر تک کوهانه استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted to investigate the effect of albizia (siris) and leocaena (subabul) plants on digestibility, microbial fermentation of rumen and blood metabolites in one-humped camel. In the first stage, the best desirable diet among the control diets containing alfalfa and bagasse, diet containing siris leaves and bagasse, siris pod and bagasse, subabul leaves and bagasse and subabul pod and bagasse instead of alfalfa, were selected by in vitro methods. The results of this stage showed that the best fermentation, gas production and digestibility was for a diet containing the siris leaf and bagasse. In the second stage, the best desirable diet (containing 60:40 bagasse and siris leaf) and control diet were used in feeding 4 one-humped camels (with 5 years ‘age and average weight 300±25 kg) for 1 month (two camels per each diet). Feed intake, digestibility of nutrients, ruminal fermentation parameters, rumination behavior and blood metabolites of animals were measured. The obtained data were used to analysis as a completely randomized design. The results showed that dry matter intake, organic matter and the amount of protein intake by camels in control and experimental diets had no significant difference. Dry matter digestibility and neutral detergent fiber and acid detergent fiber in control diets and siris leaves had no significant difference, but digestibility of crude protein of experimental diet were significantly higher than the control diet. Feeding of siris to camels during the experiment had no significant effect on blood glucose, urea nitrogen, cholesterol and triglyceride. According to results, time to eat, rest, rumination and chewing and each one for nutrients were not affected by the experimental diets. Ammonia nitrogen in the control diet was more than a diet containing siris and pH in the diet containing siris leaves was more than the control diet. The result of these experiments showed due to the positive effect of a diet containing siris leaves on digestibility and fermentation, maybe siris leaves can be used as a replacement with 100% alfalfa in one-humped camel's diet.
- انتشار مقاله: 02-07-1396
- نویسندگان: خدیجه انصاری,طاهره محمدابادی,محسن ساری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله دامپزشکی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پودر یونجه,فراسنجه های خونی,مرغان تخمگذار,تولک بری اجباری
- چکیده: هدف از انجام این تحقیق، تأثیر روشهای مختلف تولکبری بر سیستم ایمنی و تغییرات فراسنجههای لیپیدی و تولیدمثلی مرغهای تخمگذار میباشد. در این مطالعه از 180 قطعه مرغ تخمگذار سویههای لاین در سن 52 هفتگی با 6 تیمار و 5 تکرار و 6 قطعه مرغ در هر تکرار به مدت 12 هفته در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. تیمارهای مورد استفاده در این آزمایش شامل: 1- گروه محروم از غذا (حذف خوراک) 2- گروه تغذیه شده با 50 درصد پودر یونجه +50 درصد جیرهی تخمگذاری 3- گروه تغذیه شده با 75 درصد پودر یونجه +25 درصد جیره تخمگذاری 4- گروه تغذیه شده با 100 درصد پودر یونجه 5- گروه تغذیه شده با دانهی کامل جو 6- گروه تغذیه شده با جیرهی حاوی سطح بالای روی (روی در سطح 20 گرم در کیلوگرم جیره) بودند. نتایج نشان دادند که غلظت تریگلیسیرید و HDL خون در روز 10 تولک در تیمار دانه کامل جو در مقایسه با دیگر مرغان بالاتر و غلظت کلسترول و LDL در تیمارهای دانه کامل جو، 75 و 100 درصد یونجه پایینتر از سایر تیمارها بود (05/0P<). تیمار 75 درصد یونجه در روز دهم بیشترین و تیمار حاوی روی در روز 28 پایینترین عیار پادتن علیه SRBC را از خود نشان دادند (05/0P<). استفاده از روشهای مختلف تولکبری باعث افزایش معنیدار فولیکولهای سفید در تیمار حاوی 75 درصد پودر یونجه و کاهش معنیدار در تیمارهای حذف خوراک و 100 درصد پودر یونجه شد (05/0P<). نتایج این بررسی نشان داد که استفاده از سطح 75 درصد پودر یونجه و نیز دانه کامل جو تأثیر مطلوبی بر برخی فراسنجههای لیپیدی خون و عیار پادتن علیه SRBC در خلال دوره تولک داشت.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted to evaluate the effects of differernt methods of forced molting on immune, changes of blood parameters and reproductive traits of laying hens. In this experiment, one hundred eighty 52-week- old Hy- Line layers with 6 treatments, 5 replicates and 6 birds per each were used in completely randomized design. Treatments were 1- feed withdrawal, 2- diet containing 50 percent alfalfa meal and 50 percent layer ration, 3- diet containing 75 percent of alfalfa meal and 25 percent layer ration, 4- diet containing 100 percent of alfalfa meal, 5- whole grain barley and 6- deit containing high level of zinc (zinc at 20g/kg of diet). The results showed that triglyceride and HDL concentrations of birds that fed whole grain barley were higher compared to other treatments in 10 d (P<0.05). Also concentration of cholesterol and LDL in the treatment of barley whole grain, 75 and 100% alfalfa meal were lower than the other treatments. At day 10, 75% alfalfa: 25% layer ration group had highest and at day 28, zinc group had lowest antibody titers against SRBC (P<0.05). Different methods of force molting increased white follicles in birds fed 75% alfalfa meal significantly and decreased it in feed withdrawal group and birds fed 100% alfalfa meal (P<0.05). The results of this experiment showed that use of 75% alfalfa meal and whole grain barley had beneficial effect on blood lipid parameters and antibody titers against SRBC during force molting of laying hens.
- انتشار مقاله: 01-02-1394
- نویسندگان: زینب مرادپور,سمیه سالاری,محمد رضا قربانی,محسن ساری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه محیط زیست جانوری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ارزش غذایی,تولید گاز,گتک,گیاهان شورزیست,سالیکورنیا,کاکل
- چکیده: ارزش غذایی گیاهان شورزیست سالیکورنیا (europaeaSalicornia)، گتک (Halocnemum strobilaceum) و کاکل یا سیاه شور مصری (aegyptiacaSuaeda) با تعیین ترکیب شیمیایی، تولید گاز به روش آزمایشگاهی و تجزیه پذیری شکمبه ای با استفاده از 3 راس گوسفند نر فیستولاگذاری شده ارزیابی شد. نتایج آزمایش نشان داد که میزان پروتئین گتک، کاکل و سالیکورنیا به ترتیب 12/8، 9/55 و 5/88 درصد، بود. بالاترین میزان الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی در کاکل (40/1 درصد و 27/6 درصد) مشاهده شد. سالیکورنیا بالاترین میزان سدیم (4/67 درصد) را داشت. مقدار بیش تری سرب درگتک (4/42 میلی گرم در کیلوگرم) در مقایسه با سالیکورنیا و کاکل مشاهده شد. میزان کادمیوم گتک (2/53 میلی گرم بر کیلوگرم) بیش تر از کاکل و سالیکورنیا بود. مقدار تانن در سالیکورنیا (0/64 درصد) بیش از گتک (0/27 درصد) و کاکل (0/12 درصد) بود. گیاه کاکل نسبت به گتک و سالیکورنیا تولید گاز تجمعی بالاتری داشت. میزان اسیدهای چرب کوتاه زنجیر در بین گیاهان مورد مطالعه از 0/32 تا 0/45 میلی مول بود که کم ترین مقدار مربوط به گتک و بیش ترین مقدار مربوط به کاکل بود (0/0001>P). بخش سریع تجزیه ماده خشک در گیاه سالیکورنیا بیش ترین (38/2 درصد) و در کاکل کم ترین (26/8 درصد) مقدار را داشت (0/0001>P). بخش کند تجزیه ماده خشک در گیاه کاکل (22/5 درصد) بیش تر از سالیکورنیا (15/1 درصد) و گتک (13/9 درصد) بود (0/001>P). کم ترین میزان تجزیه پذیری پروتئین مربوط به گتک بود (0/05>P). در کل نتایج آزمایش نشان داد که این گیاهان می توانند به عنوان منابع خوراکی برای نشخوارکنندگان در مناطق با اراضی شور و سواحل دریا مورد استفاده قرار گیرد.
- چکیده انگلیسی: Nutritional value of Salicornia europaea, Halocnemum strobilaceum and Suaeda aegyptiaca plants was evaluated by chemical composition, in vitro gas production and ruminal degradability with 3 fistulated male sheep. The result showed that the protein content of Halocnemum, Suaeda and Salicornia was 12.8, 9.55 and 5.88%, respectively. The highest levels of neutral detergent fiber and acid detergent fiber were in Suaeda (40.1% and 27.6%, respectively). Salicornia had the highest sodium content (4.67%). Halocnemum lead content (4.42 mg/kg DM) was higher than Salicornia and Suaeda. Cadmium content of Halocnemum (2.53 mg/kg DM) was more than Suaeda and Salicornia. The amount of tannin in Salicornia (0.64%) was higher than Halocnemum (0.27%) and Suaeda (0.12%). Suaeda produced more cumulative gas than Halocnemum and Salicornia. The amount of short chain fatty acids was between 0.32 and 0.45 mmol and Halocnemum had lowest and Suaeda had highest amount (P<0.0001). The soluble fraction (a) in the dry matter of Salicornia was the highest (38.2%) and in Suaeda (26.8%) was the lowest (P<0.0001). The potentially degradable insoluble fraction (b) in the dry matter of the Suaeda (22.5%) was more than Salicornia (15.1%) and Halocnemum (13.9%) (P=0.001). Halocnemum showed the least degradable protein fraction (P<0.05). Overall, the results showed that these halophytes could be used as feedstock for ruminants in saline and coastal areas.
- انتشار مقاله: 02-05-1398
- نویسندگان: محمد هادی صادقی,محسن ساری,طاهره محمدآبادی,مرتضی رضایی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: هضم آزمایشگاهی,تولید گاز,توده زنده میکروبی,باکتری شکمبه,عامل تفکیک
- چکیده: آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر استفاده از مقادیر مختلف تفالهزیتون به جای دانه جو در جیره گوسفندان بر فعالیت میکروارگانیسمها یا باکتریهای جداشده از مایع شکمبه آنها در گوارش کاهگندم (منبع الیافی) و کنجالهسویا (منبع پروتئینی) انجام شد. برای این منظور از تعداد 12 راس گوسفند عربی نر بالغ با میانگین وزنی ۳۳ کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل مایع حاصل از شکمبه گوسفندان تغذیه شده با سه جیره آزمایشی مشتمل بر چهار تکرار بود: 1-جیره شاهد (فاقد تفالهزیتون)، 2- جیره حاوی 8/7 درصد تفاله زیتون و 3- جیره حاوی ۶/15 درصد تفالهزیتون. پتانسیل تولید گاز کاهگندم کشت شده با باکتریهای جدا شده از مایع شکمبه گوسفندان تغذیه شده با جیره حاوی ۶/۱۵ درصد تفاله زیتون به طور معنیداری نسبت به شاهد کاهش یافت (۹۲/۷۶ در برابر ۴۸/۴۷ میلیلیتر). گوارشپذیری ماده آلی کاه گندم توسط جمعیت کامل میکروارگانیسمهای شکمبه حاصل از گوسفندان تغذیه شده با ۸/۷ درصد تفالهزیتون در جیره، نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (۱۲/۲۱ در برابر ۹۰/۳۰ درصد). نرخ تولید گاز کاهگندم و کنجالهسویای تخمیر شده با مایع شکمبه گوسفندان تغذیه شده با جیرهی حاوی 8/7 درصد تفالهزیتون در مقایسه با سایر جیرهها بیشترین مقدار بود (بهترتیب ۰۱۷/۰ و ۰۵/۰ میلیلیتر در ساعت). مقدار عامل جداکننده (PF)، بازده تولید توده میکروبی و تجزیه دیواره سلولی کاه گندم کشت شده با باکتریهای جداسازی شده از مایع شکمبه گوسفندان دریافت کننده جیره حاوی ۶/15 درصد تفالهزیتون نسبت به بقیه جیرهها کمتر بود. گوارشپذیری ماده خشک کاه گندم و کنجالهسویا توسط جمعیت کامل میکروارگانیسمهای
- چکیده انگلیسی: The present experiment was conducted to determine the effect of different amounts of olive pulp replaced with barley grain in the diet of sheep, on whole microorganisms or bacteria activity isolated from their rumen, in digestion of wheat straw (fiber feed source) or soybean meal (protein feed source). The experiment was conducted with 12 Arabi male sheep (weight 33 kg) in a completely randomized design. The experimental treatments were the liquor taken from rumen of sheep fed three diets containing: 1- Control (without olive pulp), 2- 7.8 and 3- 15.6% of the olive pulp. Potential of gas production of wheat straw that was incubated by isolated bacteria from rumen fluid of sheep fed with diet contain 15.6% olive pulp, decreased significantly in compared to control (76.92 vs. 47.48 ml). Organic matter digestibility of wheat straw by whole microorganisms of sheep fed with diet containing 7.8% olive pulp was increased in compared to the control diet (21.12 vs. 30.90%). Gas production rate of wheat straw and soybean meal fermented with rumen fluid of the sheep fed diet containing 7.8% olive pulp was maximum amount among all diets (0.017 and 0.05 ml/h, respectively). Partitioning factor (PF), the efficiency of microbial biomass, and cell wall degradability of wheat straw incubated by isolated bacteria from the rumen fluid of sheep receiving diet contain 15.6% olive pulp were lower than other diets.
- انتشار مقاله: 18-09-1396
- نویسندگان: آزاده گراوند,مرتضی چاجی,محسن ساری,طاهره محمدآبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: هضم آزمایشگاهی,تولید گاز,توده زنده میکروبی,باکتری شکمبه,عامل تفکیک
- چکیده: آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر استفاده از مقادیر مختلف تفالهزیتون به جای دانه جو در جیره گوسفندان بر فعالیت میکروارگانیسمها یا باکتریهای جداشده از مایع شکمبه آنها در گوارش کاهگندم (منبع الیافی) و کنجالهسویا (منبع پروتئینی) انجام شد. برای این منظور از تعداد 12 راس گوسفند عربی نر بالغ با میانگین وزنی ۳۳ کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل مایع حاصل از شکمبه گوسفندان تغذیه شده با سه جیره آزمایشی مشتمل بر چهار تکرار بود: 1-جیره شاهد (فاقد تفالهزیتون)، 2- جیره حاوی 8/7 درصد تفاله زیتون و 3- جیره حاوی ۶/15 درصد تفالهزیتون. پتانسیل تولید گاز کاهگندم کشت شده با باکتریهای جدا شده از مایع شکمبه گوسفندان تغذیه شده با جیره حاوی ۶/۱۵ درصد تفاله زیتون به طور معنیداری نسبت به شاهد کاهش یافت (۹۲/۷۶ در برابر ۴۸/۴۷ میلیلیتر). گوارشپذیری ماده آلی کاه گندم توسط جمعیت کامل میکروارگانیسمهای شکمبه حاصل از گوسفندان تغذیه شده با ۸/۷ درصد تفالهزیتون در جیره، نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (۱۲/۲۱ در برابر ۹۰/۳۰ درصد). نرخ تولید گاز کاهگندم و کنجالهسویای تخمیر شده با مایع شکمبه گوسفندان تغذیه شده با جیرهی حاوی 8/7 درصد تفالهزیتون در مقایسه با سایر جیرهها بیشترین مقدار بود (بهترتیب ۰۱۷/۰ و ۰۵/۰ میلیلیتر در ساعت). مقدار عامل جداکننده (PF)، بازده تولید توده میکروبی و تجزیه دیواره سلولی کاه گندم کشت شده با باکتریهای جداسازی شده از مایع شکمبه گوسفندان دریافت کننده جیره حاوی ۶/15 درصد تفالهزیتون نسبت به بقیه جیرهها کمتر بود. گوارشپذیری ماده خشک کاه گندم و کنجالهسویا توسط جمعیت کامل میکروارگانیسمهای
- چکیده انگلیسی: The present experiment was conducted to determine the effect of different amounts of olive pulp replaced with barley grain in the diet of sheep, on whole microorganisms or bacteria activity isolated from their rumen, in digestion of wheat straw (fiber feed source) or soybean meal (protein feed source). The experiment was conducted with 12 Arabi male sheep (weight 33 kg) in a completely randomized design. The experimental treatments were the liquor taken from rumen of sheep fed three diets containing: 1- Control (without olive pulp), 2- 7.8 and 3- 15.6% of the olive pulp. Potential of gas production of wheat straw that was incubated by isolated bacteria from rumen fluid of sheep fed with diet contain 15.6% olive pulp, decreased significantly in compared to control (76.92 vs. 47.48 ml). Organic matter digestibility of wheat straw by whole microorganisms of sheep fed with diet containing 7.8% olive pulp was increased in compared to the control diet (21.12 vs. 30.90%). Gas production rate of wheat straw and soybean meal fermented with rumen fluid of the sheep fed diet containing 7.8% olive pulp was maximum amount among all diets (0.017 and 0.05 ml/h, respectively). Partitioning factor (PF), the efficiency of microbial biomass, and cell wall degradability of wheat straw incubated by isolated bacteria from the rumen fluid of sheep receiving diet contain 15.6% olive pulp were lower than other diets.
- انتشار مقاله: 18-09-1396
- نویسندگان: آزاده گراوند,مرتضی چاجی,محسن ساری,طاهره محمدآبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آتریپلکس,تولید گاز,دیوارۀ یاختهای,قارچهای شکمبه و گوارشپذیری مادۀ آلی
- چکیده: هدف از انجام این پژوهش، بررسی ویژگیهای تخمیر و فعالیت آنزیمهای تجزیهکنندۀ الیاف توسط قارچهای بیهوازی شکمبۀ شترهای تک کوهانۀ تغذیهشده با علوفههای زراعی و مرتعی بود. ازاینرو با استفاده از محیط کشت اختصاصی، مایۀ تلقیح قارچهای بیهوازی شکمبه تهیه و گوارشپذیری، فعالیت آنزیمی و تولید گاز قارچهای شکمبه بر پایۀ یک آزمایش فاکتوریل 2×2 تعیین شد. نتایج نشان داد که قابلیت (پتانسیل) تولید گاز در تیمارهای حاوی بسترة (سوبسترای) آتریپلکس بیشتر بود ولی نرخ تولید گاز در تیمارهای دارای کاه گندم بیشتر بود. همچنین کل گاز تولیدی نیز در تیمار دارای مایع شکمبۀ تغذیهشده با علوفۀ مرتع و بسترة آتریپلکس (71/50 میلیلیتر) بیشترین بود (01/0P≤). نیتروژن آمونیاکی محیط کشتها در ساعتهای مختلف آزمایش تحت تأثیر نوع تغذیۀ دامها و نوع بستره قرار گرفت (01/0P≤). نتایج نشان داد که گوارشپذیری مادۀ آلی تحت تأثیر نوع مایع شکمبه قرار نگرفت اما با تغییر بستره بهطور معنیداری در آتریپلکس کاهش یافت. همچنین گوارشپذیری مادۀ خشک و دیوارۀ یاختهای در تیمارهای دارای آتریپلکس در پایان آزمایش رو به افزایش بود. فعالیت اندوگلوکاناز و اگزوگلوکاناز قارچهای شکمبه در ساعتهای پایانی آزمایش در مایع شکمبۀ تغذیهشده با علوفۀ مرتع و بسترة آتریپلکس بیشترین افزایش را داشت (01/0P≤). به نظر میرسد برای سنجش شرایط تخمیر علوفههای شورزی در محیط آزمایشگاه، بهتر باشد از مایع شکمبهای استفاده شود که با بستره سازگاری داشته باشد.
- چکیده انگلیسی: The aim of this study was to investigate the fermentation characteristics and cellulolytic enzymes activities of dromedary camels rumen anaerobic fungi in fed with cultivated and pasture forages. Hence, the inoculant of rumen anaerobic fungi was prepared by using specific medium and the gas production, digestibility and enzyme activity of rumen fungi were determined on the basis of a 2 × 2 factorial design. The results showed that gas production potential was higher in treatments containing atriplex substrate, but the rate of gas production was higher in wheat straw treatments. Also the total gas production (50.71 ml) in treatment with rumen fluid of camel fed pasture forage and atriplex substrate was the highest (P≤0.01). The medium's ammonia nitrogen at different times of incubation was affected by the type of feed and substrate (P≤0.01). The results showed that the organic matter digestibility was not affected by the type of feed but was decreased in atriplex treatments by changing substrate. Also digestibility of DM and NDF in atriplex treatment showed increasing trend at the end of experiment. Endo and exoglucanas activity of rumen fungus in treatment with rumen fluid of camel fed with pasture forage and atriplex substrate had the highest increase (P≤0.01) in the final hours of incubation. It seems that for in vitro evaluating fermentation of halophilic forages, it is better to use a rumen fluid accordance with substrate.
- انتشار مقاله: 05-08-1393
- نویسندگان: پوریا دادور,طاهره محمدآبادی,محسن ساری,جمال فیاضی
- مشاهده