در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: بازیدرمانی,جو,مشکلات رفتاری,نظام خانواده,فزونکنشی/ کاستیتوجه
- چکیده: پژوهشهای فراوانی بهصورت مجزا راجع به اثربخشی رویکرد خانوادهدرمانی نظامدار در حل مشکلات خانواده و استفاده از بازیدرمانی یا درمانهای خانوادهمدار جهت کاهش مشکلات رفتاری کودکان مخصوصاً کودکان دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه بهره فراوانی برده شده است در این پژوهش به تلفیق رویکرد نظامدار خانواده و بازیدرمانی برای کار با این کودکان و خانوادههایشان پرداخته شد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازیدرمانی مبتنی بر نظام خانواده بر جو خانواده و مشکلات رفتاری کودکان دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه بود. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 6 تا 8 سال دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه و خانوادههای آنها در شهر تهران بودند که در سال 1399-1398 به مراکز مشاوره تصمیم، باران دانش و آفتاب زندگی مراجعه کرده بودند و 3 کودک بهصورت در دسترس بر اساس ملاکهای ورود انتخاب شدند. آزمودنیها بهصورت پلکانی زمانی وارد طرح پژوهشی شدند و 10 جلسه مداخله انجام شد. ابزارهای سنجش پژوهش حاضر پرسشنامههای مشکلات رفتاری کودکان (Rutter, 1967) و جو خانواده ( Moos & Moos,1994) بود. یافتههای پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخصهای آمار توصیفی، طراز، روند و تغییرپذیری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بازیدرمانی مبتنی بر نظام خانواده بر بهبود جو خانواده (برای هر سه آزمودنی) و کاهش مشکلات رفتاری کودکان دچار اختلال فزون کنشی/کاستی توجه (برای هر سه آزمودنی) مؤثر بود. یافتهها کارایی بازیدرمانی مبتنی بر نظام خانواده را بر مشکلات رفتاری و جو خانواده نشان میدهد؛ بنابراین پیشنهاد میشود روانشناسان و درمانگران خانواده و کودک از این روش جهت بهبود مشکلات رفتاری و جو خانواده استفاده نمایند.
- چکیده انگلیسی: Numerous studies have focused separately on the effectiveness of the systemic family therapy approach in solving family problems or using play therapy or family-centered therapies to reduce behavioral problems in children with ADHD. In this study, Family System therapy and play therapy were combined to work with these children and their families. This study aimed to evaluate the effectiveness of family system play therapy on the family environment and behavioral problems of children with ADHD. In this study, a single case experimental design of multiple baselines was used. The statistical population included all children aged 6 to 8 years with ADHD and their families in Tehran who referred to "Tasmim", "AftabeZendegi", "baraneDanesh" counseling centers in 2020-2021, and 3 children were selected based on inclusion criteria. Subjects were randomly selected for the research project and 10 sessions of intervention were performed. The measuring instruments of the present study were the Rutter Children) Rutter, 1967( and the Moos Family Environment Scale )Moos & Moos, 1994). Findings were analyzed based on visual analysis and descriptive statistics, level, trend, and variability. Findings showed that Family System Play Therapy was effective in improving the family environment (for all three subjects) and reducing the behavioral problems of children with ADHD (for all three subjects). Findings show the effectiveness of family system play therapy on the behavioral problem and family environment. Therefore, it is recommended that family and child psychologists and therapists use this method to improve behavioral problems and the family environment.
- انتشار مقاله: 01-09-1399
- نویسندگان: حوریه معصومی راد,ماندانا نیکنام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: معنادرمانی,وابستگی به مواد,ولع مصرف,پیشگیری از بازگشت,مدل شناختی- رفتاری مارلات
- چکیده: هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر درمان شناختی- رفتاری مارلات و معنادرمانی بر پیشگیری از بازگشت و کاهش ولع زنان وابسته به مواد بود. در یک پژوهش نیمه آزمایشی 45 زن مصرف کننده مواد که دوره سمزدایی را با موفقیت در مرکز درمان اجتماعمدار بانوان تهران به پایان رسانده بودند، با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (15 نفر در هر گروه) و یک گواه (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی شناختی رفتاری به مدت 12 هفته و گروه آزمایشی معنادرمانی به مدت 10 هفته تحت درمان قرار گرفتند. گروه گواه در طول این مدت درمانی دریافت نکردند. آزمودنیها توسط مقیاس پیشگیری از بازگشت گورسکی (1989) و مقیاس کاهش ولع فرانکن و همکاران (2002) و نیز آزمایش ادرار ارزیابی شدند. نتایج تجزیه و تحلیل کواریانس تکمتغیری و چندمتغیری نشان دادکه تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش در ولع مصرف و بازگشت به مواد در مرحله پس آزمون وجود دارد، ولی در مرحله پیگیری اثربخشی معنادرمانی ماندگار نبود. همچنین نتایج آزمون خی دو نشان داد که تفاوت معناداری در فراوانی بازگشت وجود دارد. نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری مارلات و معنادرمانی در کاهش ولع مصرف و پیشگیری از بازگشت زنان معتاد موثر است.
- چکیده انگلیسی: The purpose of current research was to compare the effectiveness of Marlatt cognitive behavioral model and logo-therapy on craving and relapse prevention in females with substance dependency. In a semi-experimental study, 45 women with diagnosis of substance dependency who were successfully detoxified in Tehran therapeutic community of women Center were divided in two experimental groups (each including 15 people) and one control group ( including 15 people). They were selected by convenience sampling method. The experimental groups received specific trainings and treatments (Marlatt cognitive behavioral method 12 sessions in 12 weeks, logothrapy 10 sessions in 10 weeks), while the control group did not receive any training at the same time. All subjects were assessed through Gorsci (1989) relapse prevention scale and Franken and colleagues (2002) craving reduction scale and urine test. Results of multivariate and univariate covariance analysis showed that there is a significant difference between experimental and control groups in relapse prevention and craving in post-tests, while logo-therapy was not permanent in follow-ups. The results of chi square tests showed that there is a significant difference between the two groups regarding relapse. The results indicated that Marlatt cognitive- behavioral training and logo-therapy were effective in relapse prevention and craving reduction in females with substance dependency.
- انتشار مقاله: 15-02-1396
- نویسندگان: ماندانا نیکنام,محمدابراهیم مداحی,عبداله شفیع آبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: روانشناسی پیری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سالمند,درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد,حمایت اجتماعی ادراک شده,نارضایتی از بدن
- چکیده: روند رو به رشد پدیده سالمندی لزوم توجه به مسائل سالمندان را به عنوان یک ضرورت اجتماعی مطرح میسازد. کاهش حمایت اجتماعی و نارضایتی از بدن میتواند باعث ایجاد مشکلات در سالمندان شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر ادراک حمایت اجتماعی و نارضایتی از بدن در سالمندان شهر تهران در سال 1397 بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه سالمندان مراجعهکننده به فرهنگسراهای شهر تهران بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و نارضایتی از بدن لیتلتون بود. دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس تکمتغیره با بکارگیری نرم افزارSPSS نسخه 19 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در حمایت اجتماعی ادراک شده و نارضایتی از بدن در مرحله پسآزمون وجود دارد. نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر حمایت اجتماعی ادراک شده و مؤلفه های آن شامل حمایت خانواده، حمایت دوستان و حمایت افراد مهم و همچنین بر نارضایتی از بدن و مؤلفه های آن شامل مخفی کردن نقایص ادراک شده و تداخل نگرانی در عملکرد اجتماعی سالمندان تأثیر مثبت دارد. یافته های این پژوهش کارآیی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در مورد سالمندان نشان میدهد. بنابراین پیشنهاد میشود روانشناسان و درمانگران از این روش در راستای بهبود مشکلات روانشناختی سالمندان استفاده کنند.
- چکیده انگلیسی: The growing trend of the aging phenomenon propounds the need to pay attention to the issues of the elderly as a social necessity. Lack of social support and body dissatisfaction can cause problems for the elderly. The purpose of this study was to determine the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on Social support perception and body dissatisfaction in the elderly in Tehran in 1397. The present study was a semi-experimental design with pretest-posttest design with a control and experimental group. The statistical population included all the elderly referred to the Nasim elderly cultural center of Tehran who selected via purposive sampling and randomly assigned to two groups of experimental (20 people) and control (20 people). The experimental group received 8 90-minute interventional sessions and the control group remained on the list. The instrument used in the research was the Perceptual Social Support Zamet et al. Questionnaire and Littleton's Body Dissatisfaction Questionnaire. Data analysis was performed using a single variable covariance via SPSS19 software. The results showed that ACT has improved perceived social support and its components including family support, support for friends and support of important people in the elderly. Also, the results showed that the ACT has improved dissatisfaction with the body and its components including hiding perceived defects and interference concern with social functioning in the elderly. The results of the present study showed the effectiveness of ACT on the elderly. So, it is suggested that psychologists and therapists use this method to improve the psychological problems in the elderly.
- انتشار مقاله: 22-10-1397
- نویسندگان: مریم عبدالعظیمی,ماندانا نیکنام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی- پژوهشی روانشناسی سلامت
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: معنادرمانی,وابستگی به مواد,ولع مصرف,پیشگیری از بازگشت
- چکیده: مقدمه:پژوهش حاضر اثربخشی معنادرمانی را بر کاهش ولع و پیشگیری از بازگشت زنان وابسته به مواد، بررسی می کند. روش:در یک پژوهش نیمه آزمایشی 25 زن مصرف کننده مواد با تشخیص اختلال وابستگی به مواد مخدر که دوره سم زدایی را با موفقیت در مرکز درمان اجتماع مدار بانوان (TC) تهران به پایان رسانده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (12نفر) و گواه (13نفر) تقسیم شدند.گروه آزمایشی به مدت 8 هفته و هر هفته یک جلسه گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنیها توسط مقیاس پیشگیری از بازگشت گورسکی (1989) و مقیاس کاهش ولع فرانکن و همکاران (2002) و نیز آزمایش ادرار پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، پس از درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری سه ماهه ، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون های آماری نشان داد که در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری بین دو گروه در ولع مصرف و بازگشت به مواد وجود دارد ولی این تفاوت در مرحله پیگیری ثبات نداشت. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که معنا درمانی در کاهش ولع مصرف و پیشگیری از بازگشت به اعتیاد موثر است.
- چکیده انگلیسی: Objective:The present study examined the effect of Logotherapy in relapse prevention and craving in females with substance dependency.Method: In a semi-experimental study, 30 women with the diagnosis of substance dependency who successfully detoxified in Tehran therapeutic community of women Center were divided into two experimental group (12 subjects) and control group (13subjects) selected convenience sampling method. The experimental group received 8 sessions of Logotherapy, each session in a week, while the control group did not receive any training at the same time. All subjects were assessed through Gorsciʼs (1987) relapse prevention scale and Franken and colleagesʼ (2002) craving reduction scale and morphine test before treatment, randomly during the treatment, after treatment and after 3 months follow up. Data were analyzed via repeated measures ANOVA.Results: Results of multivariate and univariate covariance analysis showed that there is a significant difference between experimental and control groups in relapse prevention and craving in the post and follow up tests. Study results also showed that there is a significant difference between two groups regard to relapse. Conclusion:The results indicated that Logotherapy is effective in relapse prevention and craving reduction in females with substance dependency.
- انتشار مقاله: 23-07-1395
- نویسندگان: ماندانا نیکنام,محمد ابراهیم مداحی,عبداله شفیع آبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: توانمندسازی کودکان استثنایی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سخترویی,روانشناسی مثبتنگر,تعادل عاطفه,اختلال کاستی توجه – بیشفعالی
- چکیده: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش روانشناسی مثبتنگر بر سخترویی و تعادل عاطفۀ مادران کــودکـان مبتـلا بـه اختـلال کاستی توجه – بیشفعالی انـجـام شد. روش پـژوهـش، از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش، شامل کلیۀ مادران کودکان دارای اختلال کاستی توجه - بیش فعالی بود که در سال 97-1396 برای درمان فرزند خود به مرکز جامع اعصـاب و روان آتیـه در تهران مراجعه کرده بودند. تعـداد 28 نفر از مادران بهعنوان نمونۀ پژوهش از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13) و گروه کنترل (15) جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 10 جلسۀ آموزش (هفتهای 1 جلسه؛ هر جلسه 120 دقیقه) شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل در این جلسات شرکت نکرد. برای گردآوری اطلاعـات از پرسشنـامههای سخترویی کوباسا (1979) و عواطف پاناس (1988) استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره با بهکارگیری نرم افزار spss25 تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مفاهیم روانشناسی مثبتنگر به افزایش معنادار در میزان سخترویی و مؤلّفههای آن(به غیر از چالش، (05/0
p). با توجه به یافتههای پژوهش، استفاده از برنامـۀ آمـوزش مبتنی بر روانشناسی مثبـتنگر در جهت ارتـقاء سخترویی و افزایش هیـجان مثبت مـادران کودکـان دارای اختلال کاستی توجه – بیشفعالی باهدف ایمنسازی روانی آنها پیشنهاد میشود.
- چکیده انگلیسی: Aim. The aim of this study was to investigate the effect of positivist psychological education on the hardiness and emotional balance in mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder (ADHD). Methods. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest design with control group. The statistical population of the study consisted of all mothers of children with ADHD who were referred to the Atiyeh’s Comprehensive Psychiatric Center in Tehran during the years 2017-2018 for the treatment of their children. 28 mothers were selected using convenience sampling and randomly assigned to either experiment (13) or control (15) groups. The experiment group participated in 10 sessions (once a week, 120 minutes each session), while the control group did not participate in these sessions. To collect information, the Kobasa Hardship Questionnaire (1979) and PANAS Affections (1988) were used. Data were analyzed using one-variable and multivariate covariance analysis using SPSS25 software. Results. The results of this study showed that education based on positive psychological concepts led to a significant increase in the degree of hardiness and its components (except the challenge, (P>0. 05)), positive emotions and negative emotional loss in mothers of children with ADHD (P<0.05). Conclusion. According to the findings, the use of a positive-psychological education program to promote hardiness and increase the positive excitement of mothers of children with ADHD with the goal of their psychological immunization is suggested.
- انتشار مقاله: 05-11-1397
- نویسندگان: فاطمه علوی هراتی,ماندانا نیکنام,سیمین حسینیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های نوین روانشناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رضایت زناشویی,اعتیاد به اینترنت,شبکههای اجتماعی,مهارتهای ارتباطی
- چکیده: این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیلکننده اعتیاد به شبکههای اجتماعی مجازی در رابطه بین مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارمندان متأهل شهرداری تهران در سال 98-1397 بود که بر اساس ملاکهای ورود تعداد کل واجدین شرایط شرکت در این پژوهش 720 نفر برآورد شد و از این تعداد بر اساس جدول مورگان نمونهای به حجم 250 نفر (135 مرد و 115 زن) به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای مهارتهای ارتباطی (جرابک، 2004)، فرم کوتاه رضایت زناشویی انریچ (1993) و اعتیاد به شبکههای اجتماعی (خواجه احمدی و همکاران، 1395) بود. روابط بین متغیرها با آزمون همبستگی اسپیرمن و مدل پژوهش با استفاده از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری آزمون شدند. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که اعتیاد به شبکههای اجتماعی مجازی، در رابطه بین مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی نقش تعدیلکننده ندارد. آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی (44/0) رابطه مثبت و معنادار (05/0p <) و بین رضایت زناشویی و مهارتهای ارتباطی با اعتیاد به شبکههای اجتماعی مجازی (به ترتیب 40/0- و 38/0-) رابطه منفی و معناداری وجود داشت (05/0p <) به این معنا که با افزایش اعتیاد به شبکههای اجتماعی رضایت زناشویی و مهارتهای ارتباطی کاهش مییابد. با توجه اینکه مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی با اعتیاد به شبکههای اجتماعی مجازی رابطه دارند لازم است متخصصین سلامتروان آگاهسازی در مورد پدیده اعتیاد به شبکههای اجتماعی و آثار و پیامدهای آن بر روابط زوجین، انجام دهند.
- چکیده انگلیسی: This research aimed to study on the moderating role of virtual social networks addiction in relationship between communication skills and marital satisfaction. The research method was descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of married employees of Tehran municipality in the years 2018-19 that based on the admission criteria, the total number of eligible participants in this study was estimated to be 720 and from this sample, 250 people (135 males and 115 females) were selected by multistage cluster sampling method. The data collection tools consisted of the Communication Skills Inventory (Jerabek 2004), Enrich marital satisfaction scale’s brief form (1993) and addiction to social networks based on mobile questionnaire (Khajeahmadi & et al., 2016). Relationships between variables were tested by Spearman correlation test and The research model was tested using Structural Equation Modeling. Structural equation modeling results showed that addiction to virtual social networks has no moderating role in the relationship between communication skills and marital satisfaction. Spearman correlation test also showed that Positive and significant (0.44) relationship between communication skills and marital satisfaction (p < 0.05). There was a significant negative relationship between marital satisfaction and communication skills with addiction to virtual social networks (respectively -0.40 & -0.38) (p < 0.05). That is, as social network addiction growth, marital satisfaction and communication skills decrease. Since communication skills and marital satisfaction are related to addiction to virtual social networks, it is necessary for health professionals to inform about the phenomenon of social networking addiction and its effects on couples' relationships.
- انتشار مقاله: 05-12-1398
- نویسندگان: بهناز سادات حسینی,ماندانا نیکنام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های نوین روانشناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 25-07-1397
- نویسندگان: ماندانا نیکنام,ماندانا نیکنام,ماندانا نیکنام
- مشاهده