در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: چاقی,شاخص توده بدن,و رزش پیاده روی,لیپوپروتین سرم
- چکیده: مقدمه
چاقی یک معضل در حال شیوع در دهه اخیر می باشد . یکی از فاکتور های اصلی مرگ و یرم مرتبط با امراض کرونر قلبی مربوط به اختلالات لیپوپروتئینی است . بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثر ورزش پیاده روی در کاهش این عامل خطرزای قلبی عروقی در دختران چاق غیر فعال است .
روش کار
تحقیق حاضر از نوع مورد شاهدی و نیمه تجربی بوده و به صورت میدانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال 1388 انجام شده است. 20 نفر از دختران غیر ورزشکار چاق(BMI> 30 ) با میانگین سنی 22/00± /1 50 سال به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند وسپس به طور تصادفی به دو گروه کنترل وتجربی تقسیم شدند ( کنترلn=10، تجربیn=10 ).در ابتدا و 2 ماه بعد LDL-c ، HDL - c و شاخص توده بدن ارزیابی شد .ند سپس گروه تجربی برنامه پیاده روی را انجام دادند.داده ها به وسیله روش آماریتی مستقل در سطح p< /0 05 تحلیل شدند
. نتایج
نتایج این تحقیق در گروه تجربی نشان داد که شاخص توده بدن ( p= /0 001 و ) میزان LDL-c در آنها (p= /0 006)کاهش اما میزان p= /0 004 ) HDL - c ) به طور معنی داری در گروه تجربی افزایش یافت.
نتیجه گیری
این پژوهش نشان داد که یک فعالیت بدنی منظم مانند پیاده روی می تواند متابولیسم لیپوپروتئین ها را تغییر دهد و موجب کاهش عوامل خطر ساز قلب وعروق در دختران چاق شود- چکیده انگلیسی: Introduction
Obesity, a public health problem is growing [S1]in prevalence over the recent decade. One morbidity[S2] associated with obesity is cardiovascular disease (CVD) which is invariably related to dyslipidaemia. The purpose of the present study is to examine the effect of walking exercise in order to reduce the risk of (CVD) in sedentary obese girls.
Materials and Methods
Twenty untrained obese (BMI>30) girls with age 22.00 ± 1.50 years volunteer took [S3]place in this research and then they were randomly divided in two groups (Control: n=10 Experimental: n=10). At first and after 2 months HDL-c, LDL-c and BMI were assessed[S4]. Then the experimental group started to do exercise programme. The data by[S5] unpaired- t-test at the level of pResults
The study finding showed that reduced [S6]BMI (p=0.001), LDL-c (p=0.006)significantly decreased but HDL-c (p=0.004) significantly increased in exercise[S7] group.
Conclusion
This study demonstrated that a programme of regular physical activity such as walking exercise significantly can[S8] change the lipoprotein's metabolism in body and reduce the risk of (CVD) in obese girls.- انتشار مقاله: 01-08-1394
- نویسندگان: سیده نسیم حبیب زاده,فرهاد رحمانی نیا
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: چاقی,شاخص توده بدن,و رزش پیاده روی,لیپوپروتین سرم
- چکیده: مقدمه
چاقی یک معضل در حال شیوع در دهه اخیر می باشد . یکی از فاکتور های اصلی مرگ و یرم مرتبط با امراض کرونر قلبی مربوط به اختلالات لیپوپروتئینی است . بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثر ورزش پیاده روی در کاهش این عامل خطرزای قلبی عروقی در دختران چاق غیر فعال است .
روش کار
تحقیق حاضر از نوع مورد شاهدی و نیمه تجربی بوده و به صورت میدانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال 1388 انجام شده است. 20 نفر از دختران غیر ورزشکار چاق(BMI> 30 ) با میانگین سنی 22/00± /1 50 سال به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند وسپس به طور تصادفی به دو گروه کنترل وتجربی تقسیم شدند ( کنترلn=10، تجربیn=10 ).در ابتدا و 2 ماه بعد LDL-c ، HDL - c و شاخص توده بدن ارزیابی شد .ند سپس گروه تجربی برنامه پیاده روی را انجام دادند.داده ها به وسیله روش آماریتی مستقل در سطح p< /0 05 تحلیل شدند
. نتایج
نتایج این تحقیق در گروه تجربی نشان داد که شاخص توده بدن ( p= /0 001 و ) میزان LDL-c در آنها (p= /0 006)کاهش اما میزان p= /0 004 ) HDL - c ) به طور معنی داری در گروه تجربی افزایش یافت.
نتیجه گیری
این پژوهش نشان داد که یک فعالیت بدنی منظم مانند پیاده روی می تواند متابولیسم لیپوپروتئین ها را تغییر دهد و موجب کاهش عوامل خطر ساز قلب وعروق در دختران چاق شود- چکیده انگلیسی: Introduction
Obesity, a public health problem is growing [S1]in prevalence over the recent decade. One morbidity[S2] associated with obesity is cardiovascular disease (CVD) which is invariably related to dyslipidaemia. The purpose of the present study is to examine the effect of walking exercise in order to reduce the risk of (CVD) in sedentary obese girls.
Materials and Methods
Twenty untrained obese (BMI>30) girls with age 22.00 ± 1.50 years volunteer took [S3]place in this research and then they were randomly divided in two groups (Control: n=10 Experimental: n=10). At first and after 2 months HDL-c, LDL-c and BMI were assessed[S4]. Then the experimental group started to do exercise programme. The data by[S5] unpaired- t-test at the level of pResults
The study finding showed that reduced [S6]BMI (p=0.001), LDL-c (p=0.006)significantly decreased but HDL-c (p=0.004) significantly increased in exercise[S7] group.
Conclusion
This study demonstrated that a programme of regular physical activity such as walking exercise significantly can[S8] change the lipoprotein's metabolism in body and reduce the risk of (CVD) in obese girls.- انتشار مقاله: 01-08-1394
- نویسندگان: سیده نسیم حبیب زاده,فرهاد رحمانی نیا
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علوم ورزش
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نگرش,رضایتمندی,ادراک,شکل بدن
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 01-03-1396
- نویسندگان: فرهاد رحمانی نیا,الما تبری,محمد عزیزی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: واژگان کلیدی: شاخص گلیسمی(GI),هومئوستاز گلوکز,اکسیداسیون سوبسترا,فعالیت تناوبی شدید (HIIE)
- چکیده: هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی آثار مصرف صبحانه ایزوانرژتیک با شاخص گلیسمی بالا و پایین بر هومئوستاز گلوکز و اکسیداسیون سوبسترا در طول فعالیت تناوبی شدید در مردان تمرین کرده میباشد
روششناسی: 8 نفر از دانشجویان مرد رشته تربیت بدنی با سن 9/0± 4/23 سال، وزن 38/4±21/76 کیلوگرم، حداکثراکسیژن مصرفی 1/1 ± 7/53 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه، در دو مرحله آزمایش با فاصله 7 روز و 60 دقیقه بعد از مصرف صبحانه ایزوانرژتیک(819 کیلوکالری)، فعالیت تناوبی شدید را روی چرخ کارسنج انجام دادند. نمونههای خونی برای بررسی گلوکز، انسولین وگلوکاگون پلاسما، جمعآوری و میزان اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در طول فعالیت از طریق معادلههای تنفسی ارزیابی شدند.
یافتهها: افزایش غلظت گلوکز پلاسما (از 86 به 127 میلی گرم بر دسی لیتر) در دوره پس از صرف غذا و افت ناگهانی غلظت گلوکز در اوایل فعالیت تناوبی شدید (به 79 میلی گرم بر دسی لیتر) در گروه شاخص گلیسمی بالا (HGI) نشان دادند؛ برعکس این، غلظت گلوکز در گروه شاخص گلیسمی پایین (LGI) به هنگام فعالیت، تقریبا در حالت پایدار با کمی افزایش باقی مانده است(86 به 89 میلی مول بر دسی لیتر)(05/0 P< ). ناحیه زیرمنحنی گلوکز و انسولین در گروه HGI به ترتیب (08/1درصد) و (37/1درصد) بیشتر از گروه LGI بوده و همچنین، در طول فعالیت مقدار اکسیداسیون چربی در گروه LGI بیشتر از گروه HGI بوده است (2/5 گرم به 3 گرم) (05/0 P<).
نتیجهگیری: : HGI موجب ایجاد هایپرگلیسمی و هایپرانسولینمی در دوره پس از صرف غذا شده و بیشتر بودن سطح انسولین در قبل از فعالیت، موجب افت ناگهانی گلوکز خون در طول فعالیت تناوبی شدید شده است؛ولی LGI به علت انسولینمی کمتر موجب حفظ بهتر گلوکز خون و هومئوستاز گلوکز و افزایش اکسیداسیون چربی در طول فعالیت تناوبی شدید شده است.
واژگان کلیدی: شاخص گلیسمی(GI)، هومئوستاز گلوکز، اکسیداسیون سوبسترا، فعالیت تناوبی شدید (HIIE).- چکیده انگلیسی: Aim: Most studies have used moderate or low intensity endurance exercise to examine the effect of food intake with high and low glycemic index on metabolic responses and oxidation of substrates. However, the effect of glycemic index on high intensity intermittent exercise, which is a major characteristic of many sports, has not been studied. The purpose of the present study was to investigate the effect of high-glycemic (HGI) and low-glycemic (LGI)index isoenergetic breakfast on glucose homeostasis and substrate oxidation during high intensity intermittent exercise (HIIE).
Method: Eight male students with age 23.4 ± 0.9 years, weight 76/21± 4/38 kg, maximal oxygen uptake 53.7±1.0ml/kg/min, participated in two expermintal trials separated by 7 days. At each trial, 60 minutes after consumption isoenergitic breakfast (819 kcal), high intensity intermittent exercise (HIIE) was performed. Blood samples were evaluated for plasma glucose, insulin and glucagon, total fat and carbohydrate oxidation, evaluated by through respiratory equations.
Results: The results showed that in the postprandial period, increase in plasma glucose concentrations in HGI (from 86 to 127mg/dl) (P <0.05). In HGI, glucose concentration decreases rapidly in the early period of HIIE (to 79 mg/dl), but remains almost stable in LGI (P <0.05). AUG of glucose and insulin in HGI were higher (1.08%) than LGI (1.37%), respectively. The oxidation of fat during activity in LGI (2.5 g) was higher than that of HGI (3 g) (p <0.05).
Conclusion: HGI causes hyperglycemia and hyperinsulinemia in the postprandial period, and higher levels of insulin before exercise can lead to a sudden drop in blood glucose over the course of the activity, but LGI, due to lower insulinemia, helps to maintain better blood glucose and glucose homeostasis during HIIE.
Keywords: Glycemic Index (GI), Glucose homeostasis, Substrate Oxidation, High Intensity Intermittent Exercise (HIIE)- انتشار مقاله: 15-12-1396
- نویسندگان: مهدی قلیزاده,فرهاد رحمانی نیا,معرفت سیاه کوهیان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تمرین هوازی,تستوسترون,مراحل بلوغ,پسران چاق,لپتین
- چکیده: هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثر تمرین هوازی بر لپتین و تستوسترون سرم پسران چاق در مراحل مختلف بلوغ بود.
روش پژوهش: تحقیق حاضر با طرح پیشآزمون و پسآزمون بهصورت مقطعی اجرا شد. آزمودنیها شامل 36 پسر چاق 12 تا 17 سال بودند که بر اساس مقیاس تانر در مراحل 2 (TS2) تا 5 (TS5) بلوغ قرار داشتند. آنها بر اساس بلوغ در دو گروه TS2, 3 (BMI: 22/5±41/29 کیلوگرم بر متر مربع، وزن: 7/16±61/76 کیلوگرم، سن: 94/0± 4/13سال، 19=n) و TS4, 5 (BMI: 88/3±92/30 کیلوگرم بر متر مربع، وزن: 48/16±57/93 کیلوگرم، سن: 48/1±9/14سال، 17=n) همسانسازی شدند و هرکدام نیز در دو گروه تمرین هوازی و کنترل قرار گرفتند. پس از اندازهگیریهای آنتروپومتریکی، سطوح سرمی لپتین و تستوسترون خون در حالت ناشتا اندازهگیری شد. گروه تمرین هوازی به مدت 12 هفته ، هفتهای 3 بار بهطور میانگین 30 دقیقه با شدت 60 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تحت نظر محقق دویدند. از پدومتر برای اندازهگیری سطح فعالیت بدنی و از نرمافزار N4 برای اندازهگیری انرژی دریافتی استفاده شد. از آزمونهای آماری t وابسته، آنالیز واریانس یکطرفه و دوطرفه برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: افزایش توده خالص بدن و کاهش درصد چربی بدن در گروه تمرین هوازی در هر دو مرحله بلوغ معنیدار بود (0/05≥P) و کاهش شاخص توده بدنی، کاهش توده چربی بدن فقط در گروه تمرین هوازی در سطح TS 4, 5 بلوغ معنیدار بود (0/05≥P). لپتین سرم در هر دو مرحله بلوغ کاهش داشت که فقط در گروه تمرین هوازی معنیدار بود (0/05≥P)؛ اما بین تغییرات آن در دو گروه تمرین هوازی و کنترل به تفکیک سطوح بلوغ، تفاوت معنیداری دیده نشد. آنالیز واریانس دوطرفه نشان داد بلوغ در تغییرات لپتین اثرگذار است (0/05≥P)؛ اما بین تأثیر تمرین هوازی بر کاهش لپتین و تغییرات تستوسترون آزمودنیها در دو مرحله بلوغ، تفاوت معنیداری دیده نشد.
نتیجهگیری: تمرین هوازی در پسران نوجوان چاق میتواند منجر به تغییرات مطلوبی در ترکیب بدن گردد که با کاهش لپتین سرم همراه بود. با این حال بخشی از این تغییرات حاصل فرایند طبیعی رشد در دوران بلوغ است که با توجه به مرحله بلوغ آزمودنیها میتواند منجر به بروز پاسخهای متفاوتی به تمرینات هوازی گردد، هرچند به دلیل تعداد کم آزمودنیها نشان دادن آن در مورد لپتین سرم، بهخوبی امکانپذیر نبود.- چکیده انگلیسی: Aim: The purpose of this study was to investigate the effects of aerobic exercise on leptin and testosterone in obese boys’ serum at different pubertal stages.
Method: The cross-sectional study had a pre-test- post-test design. The subjects included 36 obese boys aged 12 to 17 years, who according to the Tanner index, were in the stage of puberty of TS2 to TS5. The subjects were divided in to two groups, TS2, 3 (n=19, age: 13.4±0.94 years, Weight: 76.61±16.7 kg, BMI: 29.41±5.22 kg/m2) and TS4, 5 (n=17, age: 14.9±1.48 years, Weight: 93.57±16.48 kg, BMI: 30.92±3.88 kg/m2), each divided into aerobic exercise and control groups. After anthropometric measurements, fasting serum’s leptin and testosterone levels were measured. The aerobic exercise group completed 12 weeks of running, three times a week 30 minutes on average with an intensity of 60 to 85 percent of maximum heart rate. A pedometer was used to measure the level of physical activity and N4 software was used for measurement of energy intake. The statistical t-test, one-way and two-way ANOVA was used to analyze the data.
Results: Lean body mass increased and body fat percent decreased significantly in aerobic exercise group at both stages of puberty (P≤0.05). In aerobic exercise group decrease in BMI and body fat, was only significant in TS4, 5 (P≤0.05). serum leptin levels decreased at different stages of puberty and was at only significant in aerobic exercise group (P≤0.05); but its changes in aerobic exercise and control groups at each stage of puberty wasn’t significant. Analysis of variance showed that puberty affects leptin changes (P≤0.05) but there was no significant difference between the effect of aerobic exercise on leptin decrease and changes in testosterone in both groups (TS4, 5 and TS2, 3 )
Conclusion: The results indicated that aerobic exercise in obese adolescent boys can lead to favorable changes in body composition, along with decreased serum’s leptin. However, part of these changes result from the normal maturation process that can lead to different responses to aerobic training, though due to the low number of subjects showing it about serum’s leptin, was not possible.- انتشار مقاله: 27-12-1392
- نویسندگان: محمد رضا فدائی چافی,فرهاد رحمانی نیا,حمید محبی,سید محسن مداح
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آنتی اکسیدان,سالمندی,کشتی,اسید اوریک,بیلی روبین
- چکیده: چکیده هدف: سالمندی در انسان با کاهش عملکرد و کارایی عصبی عضلانی همراه است. این امر تا حدودی توسط افزایش فشار اکسایشی و کاهش وضعیت آنتی اکسیدانی مرتبط شناخته شدهاست. اسید اوریک و بیلی روبین دو آنتی اکسیدان اصلی در جریان خوناند که با ظرفیت تام آنتی اکسیدانی ارتباط معنی داری دارند. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، بیلی روبین و اسید اوریک در مردان سالمند ورزشکار و غیرورزشکار بود. روش پژوهش: 8 کشتی گیر سالمند (سن 98/1±75/59 سال، قد 08/7±25/172 سانتی متر، وزن 6/14±76 کیلوگرم) و 7 سالمند غیرورزشکار (سن 9/1±42/61 سال، قد 09/4±14/173 سانتی متر، وزن 15/8±71/79 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها برنامۀ تمرین مقاومتی را که شامل: پرس سینه، بازکردن زانو، کشیدن میلۀ لت، خم کردن زانو، جلوبازو، ساق پا و پشت بازو بود را با 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) و 8 تا 12 تکرار انجام دادند. نمونه های خونی در قبل، بعد و 24 ساعت پس از فعالیت از سیاهرگ بازویی جمع آوری شدند. یافته ها: فعالیت مقاومتی تغییر معنی داری در هیچ یک از شاخص های مورد مطالعه ایجاد نکرد. اما، مقادیر پایۀ بیلی روبین تام و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی به طور غیرمعنی داری در گروه ورزشکار بالاتر بود. نتیجه گیری: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد یک جلسه فعالیت مقاومتی تاثیر معنی داری بر وضعیت آنتی اکسیدانی سالمندان ورزشکار و غیرورزشکار نداشت. واژگان کلیدی: آنتی اکسیدان، سالمندی، اسید اوریک، بیلی روبین، کشتی
- چکیده انگلیسی: Abstract Aim: Aging in human is associated with a loss in neuromuscular function and performance. This is related, in part, to increased oxidative stress and decreased antioxidants status. Uric acid and bilirubin considered as two main antioxidant in blood and have a significant relationship with Total Anti Oxiidait Capaciy. The aim of present study was to examin the effects of resistance exercise on total antioxidant capacity, bilirubin and uric acid in non-athlete and elderly wrestlers. Method: 8 elderly wrestlers (age 59.75 ± 1.98, Height 172.25 ± 7.08 cm, Weight 76 ± 14.6 kg) and 7 untrained (age 61.42 ± 1.9, Height 173.14 ± 4.09 cm, Weight 79.71 ± 8.15 kg) elderly people volunteered as subject for the study. Subjects completed resistance exercise protocol including: bench press, leg extension, lat-machine pull down, leg curl, cable triceps curl and cable biceps curl with 60-70% of 1RM and with 8-12 repetitions. Blood samples were colected at pre, post and 24 hours after resistance exercise. Results: Resistance exercise did not caused any significancant differences in indices but the baseline amount of total bilirubin and TAC was higher in athlete group, but not significantly. Conclusion: The results of this study showed a single bout of resistance exercise had not significant effect on antioxidant status in athlete and non-athlete elderly men. Key words: Antioxidant, Aging, Uric acid, Bilirubin, Wrestling.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: بهمن میرزایی,فرهاد رحمانی نیا,امیر رشیدلمیر,مهدی قهرمانی مقدم
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آمادگی جسمانی,بازیکنان فوتبال,الگوی تمرین مقاومتی
- چکیده: چکیده هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثر دو الگوی تمرین مقاومتی هرمی مسطح و دوگانه بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان جوان فوتبال بود. روش پژوهش: برای این منظور، 39 فوتبالیست عضو لیگ برتر سوریه به صورت تصادفی انتخاب شده و به 3 گروه (هر گروه 13 بازیکن)، کنترل (سن: 6/0±76/17 سال، وزن: 4±9/71 کیلوگرم، قد: 5±2/176 سانتی متر، VO2max: 4/1±7/40 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه)، تمرین مقاومتی با الگوی هرمی مسطح (سن: 73/0±16/18 سال، وزن: 3/7±8/73 کیلوگرم، قد: 8/5±1/176 سانتی متر، VO2max: 6/3±3/42 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه) و تمرین مقاومتی با الگوی هرمی دوگانه (سن 63/0±46/17 سال، وزن: 6±9/71 کیلوگرم، قد: 7/6±1/176سانتی متر، VO2max: 2±2/41 میلی لیتر، کیلوگرم در دقیقه) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های هرمی مسطح و هرمی دوگانه به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه (علاوه بر تمرینات عادی روزانه لیگ) در برنامه تمرین مقاومتی شرکت کردند. شاخص های آمادگی جسمانی و پیکرسنجی آزمودنی های گروه کنترل فقط تمرین عادی روزانه لیگ را انجام می دادند. آزمودنی ها قبل و بعد از 8 هفته تمرین مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: قدرت عضلانی و سطح مقطع عرضی ران پس از 8 هفته تمرین مقاومتی در هر دو گروه هرمی مسطح و هرمی دوگانه، به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>P) با این حال در مورد سطح مقطع بازو، فقط در گروه تمرین هرمی مسطح تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0>P). همچنین، تفاوت معنی داری بین این دو گروه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0>P). هر دو الگوی باردهی، تغییرات معنی داری در BMIو درصد چربی بدن آزمودنی ها ایجاد نکردند. نتیجه گیری: از نتایج این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که تمرینات هرمی دوگانه و مسطح در افزایش قدرت و یا حجم عضلانی مزیتی نسبت به هم ندارند و این امر نظریه های موجود را مبنی بر برتری تمرینات هرمی دو گانه برای کسب قدرت و حجم عضلانی بیشتر در ورزشکاران را به چالش می کشد. از این رو، برای کسب اطمینان بیشتر و نتیجه گیری قاطع تر، نیاز به انجام تحقیقات بیشتر می باشد. واژگان کلیدی: الگوی تمرین مقاومتی، آمادگی جسمانی، بازیکنان فوتبال.
- چکیده انگلیسی: Abstract Aim: The aim of this study was comparison between of two resistance training protocols, double pyramid and flat pyramid loading pattern, on physical fitness and body composition in young soccer players. Method: Therefore, 39 young soccer players from Syrian super league were divided randomly into three; control (age: 17.76±0.6 years, weight: 71.9±4 kg, height: 176.2±5 cm and VO2max: 40.7±1.4 ml/kg/min), double pyramid (age 17.46±0.63 years, weight: 71.9±6 kg, height: 176.1±6.7 cm and VO2max 41.2±2) and flat pyramid (age: 18.16±0.83 years, weight: 73.8±7.3 kg, height176.1±5.8 cm and VO2max: 42.3±3.6 ml/kg/min) resistance training groups. The training groups participated 3 times/wk for 8 weeks in resistance training sessions in addition to daily common soccer training sessions. The control group participated only in daily common training sessions. Results: Muscle strength was improved significantly in both double pyramid and flat pyramid loading groups after eight weeks of training (P<0.05) and there were significant differences between these two groups and control group (P<0.05). Both strength training protocols induced no significant differences in BMI and body fat percentage. Conclusion: It can be concluded that double pyramid and flat pyramid loading has no advantage to each other which challenges existing theories in this area. Therefore, more comprehensive works certainly remains to be done because poor body of similar evidence is available. Key words: Resistance training, Physical fitness, Young soccer player.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: حمید محبی,ارسلان دمیرچی,فراس حسینو,فرهاد رحمانی نیا
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: NT-proBNP,کم آبی,هایپوکسی,واژگان کلیدی: اسکی صحرانوردی
- چکیده: هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین متغیرهای NT-ProBNP، گالکتین-3 و هورمون آلدسترون در اسکی بازان زبده استقامتی پس از اسکی حاد استقامتی در ارتفاع بود. روششناسی: تعداد 24 اسکیبازان استقامتی نخبه مرد (سن: 25 سال؛ چربی بدن: 14 درصد) در دو گروه (تجربی، کنترل) 12 نفری تقسیم شدند. برنامه تمرینی اسکی صحرانوردی شامل مسیر اسکی 5/8 کیلومتر، میانگین زمانی 65 دقیقه و شدت میانگین معادل 90-70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. مقادیر NT-proBNP با روش ELISA ارزیابی شد. یک هفته پس از اسکی، آزمون دویدن روی تردمیل با شیب و مسافت و زمان طی شده مشابه با پیست اسکی انجام شد. یافتهها: یافتهها نشان داد تنها بین متغیرهای گالکتین-3 با NT-ProBNP و هورمون آلدوسترون با NT-ProBNP در ارتفاع ارتباط معنی داری دارند (05/0p<). نتیجهگیری: افزایش فشار فیزیولوژیکی روی قلب ناشی از قرار گرفتن در معرض هایپوکسی و کم آبی، احتمالاً موجب تغییرات هورمون آلدسترون و گالکتین-3 به عنوان یک مارکر فیبروتیک سلولی شده است.
- چکیده انگلیسی: Aim: The purpose of this study was to investigate the relationship between NT-proBNP, galactin-3 and aldosterone variables in endurance skiers after endurance skiing in height. Method: Twenty four elite endurance skiers (age: 25 years; body fat: 14%) were divided into two groups (Experimental, Control). The skiing program included a skiing route of 8.5 km, a mean time of 65 minutes, and an average intensity of 70-90% of the maximum oxygen consumption. The NT-proBNP values were evaluated by ELISA. A week after skiing, a ride on a treadmill was done with a slope and distance and a similar time with the ski resort. To examine the relationship between the variables studied, Pearson correlation coefficient was used at a significant level of 5% using SPSS version 22 software. Results: : The results showed that only galatin-3 with NT-ProBNP and NT-ProBNP with aldosterone showed significant correlation in height (P<0.05). Conclusion: Increasing physiological pressure on the heart caused by exposure to hypoxia and dehydration may lead to changes in the aldosterone and galactin-3 hormone as a fibrotic cell marker.
- انتشار مقاله: 15-06-1397
- نویسندگان: زینب خضرایی گنجیفر,فرهاد رحمانی نیا
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: لاکتات خون,تمرین کاتسو,بایوپسی عضله,بایوژنز میتوکندری,انسداد عروق,فعالیت ورزشی زیربیشنه
- چکیده: هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر فعالیت هوازی با و بدون محدودیت جریان خون (BFR) بر لاکتات، کورتیزول پلاسما و محتوای پروتئین PGC-1α عضله بود. روششناسی: پنج مرد سالم تمرین نکرده (با میانگین و خطای معیار سن: 02/1±4/33 سال؛ توده بدن: 69/4±64/79 کیلوگرم؛ قد: 02/9±4/173 سانتی متر؛ چربی بدن: 22/2±97/18 درصد) در دو وهله جداگانه مورد مطالعه قرار گرفتند: (1) فعالیت هوازی به همراه BFR شامل راه رفتن بر روی تردمیل با شدت 40% از توان هوازی بیشینه (VO2max) و (2) راه رفتن در شرایط مشابه بدون BFR (به عنوان کنترل). نمونه های بیوپسی عضلانی قبل و 3 ساعت پس از هر وهله فعالیت از عضله پهن جانبی برای تعیین بیان پروتئین PGC-1α گرفته شد، نمونه های خونی نیز قبل از فعالیت، بلافاصله بعد از فعالیت و 2 ساعت بعد فعالیت جهت بررسی تغییرات لاکتات و کورتیزول خون از سیاهرگ بازویی گرفته شد. یافتهها: نتایج نشان داد که محتوای پروتئین PGC-1α سه ساعت پس از یک وهله فعالیت هوازی با BFR به طور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل افزایش می یابد (05/0>P). لاکتات خون و کورتیزول در هیچ یک از نقطه های زمانی در گروه با و بدون محدودیت جریان خون افزایش معنیدار نشان ندادند. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که در فعالیت هوازی با BFR، تحریک متابولیکی مکانیسمی برای تنظیم شبکه سیگنالی سلول جهت تحریک بایوژنز میتوکندری نیست. همچنین، بایوژنز میتوکندری یکی از مکانیسمهای احتمالی افزایش در توان هوازی به همراه تمرین با محدودیت جریان خون است.
- چکیده انگلیسی: Aim: This study aimed to examine the effect of aerobic exercise with and without BFR on blood lactate, cortisol and PGC-1α response in human skeletal muscle. Method: On two different occasions, five healthy untrained male subjects (mean±SE; age: 33.4±1.02 years, height: 173.9±4.02 cm, body mass: 79.64±4.69 kg), were required to perform (i) a BFR aerobic exercise at an exercise intensity of 40 % of VO2max; and (ii) similar exercise bouts without BFR (Ctrl). For each condition, baseline and 3 h post-exercise muscle biopsy samples (vastus lateralis) were performed for PGC-1α protein expression analysis. Venous blood samples were also collected at pre-exercise, immediately and 2 h post-exercise to measure changes in blood lactate and serum cortisol. Results: PGC-1α protein content was significantly higher (P < 0.05) at 3-h post-exercise with BFR compared with Ctrl. Blood lactate and serum cortisol did not significantly change from baseline to immediately after exercise and at 2-h post exercise. Conclusion: Metabolic stimuli are not a mechanism to mediate cell signaling network responsible for mitochondrial biogenesis. However, the addition of blood flow restriction during aerobic exercise induces an increase in PGC-1α to regulate mitochondrial biogenesis.
- انتشار مقاله: 14-07-1397
- نویسندگان: بهمن میرزایی,امیر برجسته,فرهاد رحمانی نیا
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ترکیب بدن,پیادهروی,لکوسیت,سالخورده,فاکتور نکروز تومور-آلفا
- چکیده: زمینه و هدف در زنان مسن، افزایش برخی از نشانگرهای پیشالتهابی، از عوامل خطر برای توسعه بیماریها است. مطالعه حاضر، به بررسی تأثیر۱۲هفته پیادهروی با دو شدت متفاوت بر عوامل التهابی در زنان مسن پرداخته است. مواد و روشها سی زن مسن تمریننکرده (۶۰-۷۰ ساله) به صورت تصادفی به سه گروه پیادهروی با سرعت متوسط (۱۱ نفر)، گروه پیادهروی سریع (۱۰ نفر) و گروه شاهد (۹ نفر) تقسیم شدند. گروه پیادهروی سرعت متوسط، با شدت ۵۰ تا ۵۵ درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره (HRRmax) و گروه پیادهروی سریع، با شدت ۷۰ تا ۷۵ درصد HRRmax پیادهروی کردند. هر دو گروه پیادهروی ۱۲ هفته و ۳ جلسه در هفته، از ۳۰ تا ۶۰ دقیقه تمرین کردند و گروه شاهد، بدون تمرین باقی ماند. حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، ترکیببدن، تعداد لکوسیتها (WBC) و سطوح پلاسمایی فاکتور نکروز تومور-آلفا (TNF-α)، قبل و بعد از دوره مطالعه اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای آنالیز واریانس یکراهه، آزمون شفه و آزمون تی همبسته استفاده شد (P≤0/05). یافتهها VO2max، به طور معنیداری در گروه پیادهروی سریع افزایش یافت. در هر دو گروه تمرین، وزن بدن، درصد چربی ( 1../.p =)، شاخص توده بدنی (3../.p=) به طور معنیداری کاهش و درصد عضله (.../۰=) افزایش یافت. درصد چربی احشایی فقط در گروه پیادهروی سریع، کاهش معنیداری یافت (28./.p=). همچنین در مقایسه با سطوح پایه، گروه پیادهروی سریع، کاهش معنیداری را در تعداد WBC نشان داد (4../۰=) تفاوت معنیداری در سطوح پلاسمایی TNF-α میان گروهها وجود نداشت. نتیجهگیری نتایج نشان داد که برنامه پیادهروی منظم میتواند بر ترکیب بدن در زنان سالخورده، تأثیر بگذارد اما ممکن است در کاهش نشانگرهای التهابی سیستمیک، مؤثر نباشد.
- چکیده انگلیسی: Introduction: In aged women, elevated levels of some proinflammatory markers are risk factors for the development of diseases. The present study investigated the effect of 12-week walking at two different intensities on inflammatory factors in elderly woman. Materials and Methods: Thirty untrained elderly women (60—75 years) randomly divided into three groups. Moderate tempo walking group (MTWG, n=11), Brisk walking group (BWG, n=10), and the control group (CG, n=9). The MTWG, walked at 50—55% maximum heart rate reserve (HRRmax) and the BWG walked at %70-75 HRRmax. Both walking groups trained 12 weeks, 3 sessions per week, starting from 30 to 60 minutes and the CG remained untrained. Maximal oxygen consumption (VO2max), body composition, leukocyte counts (WBC) and plasma levels of Tumor necrosis factor-alpha (TNF-α), were measured before and after the study period. To analyze the data, oneway analysis of variance, Scheffe test and dependent t-test was used (P≤0.05). Results: VO2max, increased significantly in BWG. Body weights, percent body fat (p =0.000), body mass index (p = 0.003) significantly decreased, and percent muscle (p = 0.000) increased in both exercise groups. Percent visceral fat (p = 0.028) significantly decreased in BWG. Also, BWG showed a significant reduction in WBC counts compared to baseline levels (p = 0.004). There were no significant differences in the plasma levels of TNF-α between the groups. Conclusion: The results showed that regular walking program can affect body composition in elderly women, however, it may not be effective in reducing systemic inflammatory markers.
- انتشار مقاله: 28-07-1397
- نویسندگان: فاطمه فلاح,فرهاد رحمانی نیا,رامین شعبانی,زهرا حجتی ذیدشتی
- مشاهده