در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه مدیریت و پژوهش های دفاعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسلامی,پدافند غیر عامل,دفاع و امنیت,شهرهای ایرانی,عناصر دفاع شهری
- چکیده: جنگها همواره از گذشته تا کنون زندگی بشر را در معرض تهدید قرار داده است و یکی از اهدافی که باعث پیدایش شهرها شد و یا پیدایش آنها را تسریع کرد، همین عامل جنگ و دفاع بوده است. در ایران نیز شهرها همواره روندی از این تهدیدها را در خود دیده و در مقابل آنها عکس العملهای متفاوتی از خود نشان داده است. شهرهای ایران در قبل از اسلام در مقابله با تهدیدها تمهیداتی را برای خود در نظر میگرفتند ازجمله این تمهیدات: ایجاد حصار، برج و بارو، خندق و... از زمان ظهور اسلام و گسترش آن در ایران به بعد نیز شهرها با شعار جایگاه آرامش و امنیت بیش از پیش نقش خود را ایفا کرده اند، چون معیار تفکر اسلام، بالا بردن ضریب آرامش، عدالت و رفاه بوده تا اینکه ساکنانش بهتر بتوانند معبود خود را ستایش کنند، بنابراین به بعد دفاع بیش از پیش توجه و توصیه نموده است. در مقطع کنونی نیز با توجه تغییر و تحولات سریع علمی، تکنولوژیکی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی و... دچار تغییر و تحولات زیادی شده است که از نظر دفاعی و پدافند غیر عامل آن را وارد عرصههای جدیدی کرده است. بنابراین در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، شهرهای ایرانی- اسلامی را در گذشته( قبل و بعد از اسلام) و زمان حال به صورت تطبیقی بررسی و نقاط ضعف و قوت آنها را در مقایسه باهم تحلیل نموده است.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 03-04-1396
- نویسندگان: مهدی حشمتی,علی موحد,محمدرضا بشارتی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدلسازی اقتصادی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تخصیص منابع,عقود مشارکتی,بهینهیابی پویا,طبقهبندیJEL :.G21؛ G31؛ D82؛ L14 واژگان کلیدی: بانکداری اسلامی
- چکیده: هدف این مقاله، مدلسازی تخصیص منابع مبتنی بر الگوی بهینهیابی پویای تصادفی در نظام بانکی ایران میباشد. به همین منظور با استفاده از دادههای سطح بانکی با روش شبیهسازی اولر- مارویاما اقدام به شبیهسازی مدل تخصیص منابع کرده و مسیر زمانی بهینه تخصیص منابع طی دوره 24 ماهه به صورت عددی به دست آمد. نتایج نشان داد متغیرهای مهمی مانند نرخ سود انتظاری، ریسک سود و نوسان هر یک از انواع تسهیلات، تاثیر زیادی در سهم آنها دارد. همچنین یافتهها نشان داد هر چقدر میزان سود انتظاری تسهیلات خاص افزایش و میزان ریسک و نوسان آن کاهش یابد، سهم بیشتری از بین انواع مختلف تسهیلات را به خود اختصاص میدهد. بر اساس نتایج، ورود تخصصی بانکها به تسهیلات مشارکتی و افزایش سهم این نوع تسهیلات به منظور افزایش سودآوری پیشنهاد میشود.
- چکیده انگلیسی: The aim of this paper is to model allocation of resources based on a stochastic dynamic optimization model in the banking system of Iran. To this end, using the bank level data by the Euler-Marviam simulation method, simulation of resource allocation model and optimal allocation time Resources were obtained numerically over the course of the 24-month period. The results showed that important variables such as expected rate of profit, profit risk and fluctuation of each type of facility have a significant impact on their share. Also, the findings show that whatever the expected profit of the facility increases and the risk and fluctuation of it decreases, it will account for more share of the various types of facilities. Based on the results, the specialized entry of banks to participatory facilities and increase their share is proposed to increase profitability.
- انتشار مقاله: 22-12-1396
- نویسندگان: علی اصغر موحد,اصغر ابوالحسنی,محمدحسین پورکاظمی,یگانه موسوی جهرمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خاک آهکی,ترکیبات آلی,سرباره مس,آهن قابل جذب
- چکیده: سابقه و هدف: کمبود آهن یکی از شایعترین مشکلات تغذیه گیاه در خاکهای مناطق خشک و نیمه خشک بهویژه خاکهای آهکی میباشد. ازآنجایی که حدود 8/53 درصد سرباره را اکسیدهای آهن به خود اختصاص میدهند، امکان کاربرد آن را به عنوان کود تقویت میکند. استفاده از سرباره مس از محصولات فرعی مجتمع مس سرچشمه با ترکیبات آلی به عنوان منبع تأمینکننده آهن در یک خاک آهکی مورد ارزیابی قرار گرفت. هدف این تحقیق مطالعه انکوباسیونی تأثیر سرباره مس و ترکیبات آلی بر میزان آهن قابل عصارهگیری به وسیله DTPA و برخی ویژگیهای یک خاک آهکی بود.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی تأثیر سرباره بر آهن قابل جذب خاک، آزمایش انکوباسیونی به مدت 3 ماه بهصورت آزمایش فاکتوریل خرد شده در زمان در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل 5 سطح ماده آلی (پوست پسته (P2 و P4)، کود گاوی (C2 و C4) در دو سطح 2 و 4 درصد وزنی و نمونه شاهد (C)) و 10سطح آهن (سرباره مس(S2 و S4)، سرباره مس با گوگرد(S2S° و S4S°)، سرباره مس با گوگرد و تیوباسیلوس (S2S°T و S4S°T)، سرباره اسیدی (S2a و S4a) (به میزان 2 و 4 برابر مقدار توصیه آزمون خاک) کلات سکوسترین (Seq) و نمونه شاهد (S0) بودند. در زمانهای 10، 30، 60 و 90 روز بعد از انکوباسیون تغییرات پارامترهایی نظیر pH، EC و مقدار آهن با عصارهگیر DTPA-TEA اندازهگیری شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد با اعمال تیمارهای ترکیبات آلی در طول زمان انکوباسیون از قابلیت جذب آهن کاسته شده است. نتایج نشان داد در طی دوره انکوباسیون سه ماهه تیمارهای سرباره منجر به افزایش EC خاکها شدند. بیشترین مقدار افزایش EC مربوط به تیمار سرباره به میزان 4 برابر مقدار توصیه آزمون خاک برحسب آهن قابل جذب این ترکیب همراه با گوگرد و تیوباسیلوس S4S°T با مقدار 21/2 دسی زیمنس بر متر در پایان دوره انکوباسیون است. در نمونه خاک مورد مطالعه متناسب با مقدار مصرف سرباره، مقدار آهن قابل عصارهگیری با DTPAافزایش یافت. هر چند در طول دوره انکوباسیون از قابلیت جذب آهن کاسته شد، اما با این وجود مقدار آهن پس از گذشت 90 روز از شروع انکوباسیون در تیمارهای S4S°T،S4S°، S4در مقایسه با شاهد افزایش معنیدار یافت. اثر بر هم کنش تیمارهای سرباره و ترکیبات آلی نشان داد بیشترین مقدارEC و کمترین مقدار pH مربوط به تیمار 4 درصد کود گاوی با سرباره همراه با گوگرد و تیوباسیلوس بود. این در حالی بود که مقدار آهن قابل جذب در خاک از 43/1 میلی-گرم در کیلوگرم در تیمار شاهدCS° به مقدار 17/8 میلیگرم در کیلوگرم در تیمار 4 درصد پوست پسته با سرباره به میزان 4 برابر مقدار توصیه آزمون خاک همراه با گوگرد و تیوباسیلوس (P4S4S°T) رسـید.
نتیجهگیری: ترکیبات آلی در طول زمان انکوباسیون منجر به کاهش آهن در مقایسه با نمونه شاهدشدند. سرباره حاصل از ذوب مس دارای عناصـر غذایی کـم مصرف از جمله آهن میباشد به طوری که در سطوح بالای مصرف سرباره، مقدار آهن افزایش یافت، هم چنین استفاده از تیمار 4 درصد پوست پسته با سرباره به میزان 4 برابر مقدار توصیه آزمون خاک همراه با گوگرد و تیوباسیلوس (P4S4S°T)، بیشترین مقدار آهن قابل جذب را در پی داشت، لذا سرباره پتانسیل استفاده به عنوان یک منبع آهن را برای گیاهان دارد.- چکیده انگلیسی: Background and objectives: Iron deficiency is one of the most common problems in the plant nutrition in arid and semi-arid regions soil, especially calcareous soil. Since iron oxides account for about 53.8% of the slag, it can be used as a fertilizer. The use of copper slag of Sarcheshmeh Copper Complex sub-products was evaluated with organic compounds as the source of iron supply in calcareous soil. The purpose of this study was to study the effect of copper slag and organic compounds on the amount of extractable iron by DTPA and some characteristics of calcareous soil.
Materials and methods: In order to investigate the effect of slag on soil absorbable iron, an incubation test was performed for 3 months as a factorial experiment in a completely randomized design with three replications. The experimental factors consisted of 5 levels of organic matter (pistachio shell, cow manure 2 and 4% w / w and control sample) and 10 iron levels (copper slag, copper slag with sulfur, copper slag with sulfur and Thiobacillus, acid slag (each at two levels), Chelate Sequestrene and control sample). 10, 30, 60 and 90 days after incubation, changes in parameters such as pH, EC and iron content were measured by DTPA-TEA extractor.
Results: The results showed that by applying the organic compounds' treatments during the incubation time reduced the iron extraction capability. The results showed that during the three-month incubation period, slag treatments increased soil EC. The highest amount of EC increase in slag treatment is 4 times the recommended value of the soil test based on the absorbable iron content of this compound with sulfur and Thiobacillus S4S°T at 2.21 dS / m at the end of the incubation period. In the soil sample studied, proportional to the amount of slag, the amount of iron extracted by DTPA increased. However, during the incubation period, the iron extraction capability was reduced; however, the amount of iron increased significantly after 90 days from the beginning of incubation in S4S°T and S4S°، S4 treatments compared with the control. The interaction effect of slag treatments and organic compounds showed that the highest amount of EC and the lowest pH were related to 4% cow manure application with slag with sulfur and Thiobacillus. Meanwhile, the amount of absorbable iron in the soil from 1.43 mg / kg in the control treatment of CS° reached 8.17 mg / kg in the treatment of 4% pistachio shell as 4 times of the recommended value of the soil test with sulfur and Thiobacillus (P4S4S°T).
Conclusion: Organic compounds during the incubation period led to a reduction in iron compared to the control sample. Slag of copper smelting has nutrient micro-elements, including iron, so that at high levels of slag consumption, the amount of iron increased, as well as the use of slag with sulfur, Thiobacillus and pistachio shell had the most amount of absorbable iron As a result, slag has the potential to be used as an iron source for plants.- انتشار مقاله: 20-02-1397
- نویسندگان: الهام میرپاریزی,مجتبی بارانی مطلق,سید علیرضا موحدی نائینی,رضا قربانی نصرآبادی,سمیه بختیاری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: "آلودگی خاک","جذب سطحی","بایوچار","آبشویی آفتکشها "
- چکیده: سابقه و هدف: افزایش حضور آفت کش ها در منابع آب های زیرزمینی، این مساله را به یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث جهان تبدیل نموده است. آلودگی آب های زیرزمینی نه تنها سلامت انسان را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه هنگامی که برای آبیاری گیاهان استفاده می شود می تواند به عنوان منبع آلودگی زنجیره غذایی عمل کند، به همین جهت گزینش راهبردهای مدیریتی با توجه به شناخت عوامل موثر بر سرنوشت آفتکشها در خاک بسیار ضروری است.
مواد و روشها : در این تحقیق مواد اصلاح کننده آلی ( کود دامی و بایوچار ) در سطح یک درصد به خاک اضافه شد و تاثیر تیمارهای آزمایش خاک (T)، خاک + کود دامی (TM)، خاک + بایوچار (TB) بر جذب، و آبشویی آفتکش متری بیوزین مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش جذب با روش پیمانه ای (Batch) و آزمایش آبشویی با روش ستونهای خاک در شرایط رطوبتی اشباع و غیر اشباع با دو تکرار انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد جذب سطحی علفکش متریبیوزین در تیمار TM و TB نسبت به تیمار خاک بالاتر بود همدمای جذب سطحی آفتکش در تیمارهای آزمایش با مدل فروندلیچ مطابقت داشت و ثابت فروندلیچ (Kf) آفتکش متربیوزین برای تیمارهایT، TM و TB به ترتیب برابر ۱.۲، ۲.۳ و ۲.۶ بود که در تیمارهای TM و TB حدود ۷۰ درصد بالاتر از تیمار شاهد بود. ضریب کربن آلی نرمال شده (Koc) آفتکش متربیوزین در تیمارهای TM و TB بیشتر بود. بر اساس آنالیز آماری داده های آزمایش همبستگی مثبت و معنی داری بین ضریب جذب (Kf) با کربن آلی تیمارها مشاهده شد (r=0.99) که این رابطه در تیمار کود دامی و بایوچار معنی دار بوده است (p <0.05). براساس نتایج آزمایش آبشویی، کاربرد کود دامی و بایوچار در سطح یک درصد در خاک سبب کاهش حرکت رو به پایین آفتکش متزیبیوزین و ماکزیمم غلظت آن در زه آب شد. میزان کل آفتکش بازیابی شده در تیمارهای TB,TM,T به ترتیب برابر ۷۷، ۵۰ و ۴۷ درصد میزان اولیه آفتکش کاربردی بود. همچنین ماکزیمم آفت کش بازیابی شده در شرایط غیر اشباع در تیمار خاک (T) ۲۷ درصد، در تیمار بیوچار(TB) ۱۰ درصد و در تیمار کود دامی (TM) ۱۳ درصد نسبت به شرایط اشباع کاهش داشته است.
نتیجه گیری کلی : این مطالعه نشان داد استفاده از اصلاح کننده کود دامی و بایوچار سبب افزایش جذب سطحی و کاهش حرکت و آبشویی آفتکش متربیوزین در ستونهای خاک نسبت به خاک بدون مواد اصلاح کننده شد افزایش جذب و کاهش آبشویی آفتکش درتیمار بایوچار بیشتر بود که با توجه به جدید بودن کاربرد بایوچار ، می توان از مزایای آن در سطح استان و توسعه پایداری در کشاورزی کشور بهره جست. درک بهتر مزایای کاربرد بیوچار نیازمند بررسی های دراز مدت و مستمر در مباحث زراعی و زیست محیطی می باشد.- چکیده انگلیسی: Background and Objectives: Presence of pesticides in ground water resources has grown in the past few years and has become an intensive and burning issue of discussion. Groundwater contamination not only affects the health of human beings as it is being directly used for drinking purpose, but also can act
as source of contamination for food chain, when used for irrigation. Awareness of the fate of the use of soil pesticides is necessary to reduce the mobility of these compounds in the soil and protect the environment. present study reports the effect of organic manure and biochars amendments on adsorption and metribuzin downward mobility in soil columns.
Materials and Methods: organic amendments (manure and biochr) was added to soil at a level of 1% and the effect of soil (T), soil + manure (TM), soil + biochar (TB) treatments on adsorption and leaching of metribuzin pesticide was studied under saturated and unsaturated moisture conditions. Adsorption experiment with Batch method and soil leaching experiment with Soil column method were conducted in Laboratory of Gorgan Agricultural Sciences and Natural Resources university with two replications.
Results: The results showed that adsorption’s experiment data was matched to the Freundlich model. The adsorption of metribuzin herbicide increased both in TM and TB organic amendment and the Freundlich constant (Kf) for T, TM and TB treatments was 1.2, 2 .3 and 2.6, respectively which were 70% higher in organic amendment treatments than control treatments. Application of manure and biochar at 1% level in soil reduced the downward movement of the pesticide, and maximum concentration of pesticide in the lechate. The total amount of pesticide recovered in TB, TM, T treatments was 77%, 50% and 47%, respectively. Also, the maximum amount of pesticides recovered in unsaturated conditions in treatment T ,TM, TB respectivly were 27%, 10% and 13% less than in compared to saturated conditions.
Conclusion: the application of manure (TM) and biochar (TB) in soil at 1 % level increased the metribuzin retention in the soil and reduced the downward movement of pesticides and affected breakthrough time and maximum concentration of metribuzin in the leachate. Application of biochar in soils is effective in agricultural sustainability and environmental conservation. A better understanding of the benefits of using biochar requires long-term and continuous studies on agro-environmental issues. Also, according to the data of this study, in all treatments. pesticide leaching was higher in saturated conditions than in unsaturated conditions.- انتشار مقاله: 15-09-1397
- نویسندگان: کلثوم عبداللهی,سید علیرضا موحدی نایینی,مجتبی بارانی مطلق,پونه ابراهیمی,قربانعلی روشنی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پسماند,رطوبت خاک,سوپر جاذب 200A,مقاومت مکانیکی خاک
- چکیده: سابقه و هدف: ذخیرهسازی مدوام آب به خاطر افزایش نیاز آبی برای جمعیت رو به رشد در نواحی خشک و نیمه خشکی مانند ایران، که خشکسالیهای پی در پی در آن رخ میدهد، ضروری است. یکی از راهکارهای مدیریتی مورد توجه برای افزایش نگهداری آب در خاک استفاده از پلیمرهای سوپر جاذب میباشد. پلیمرهای سوپرجاذب، گروهی از بهسازها میباشند که میتوانند آب به دست آمده از آبیاری یا بارندگی را جذب کرده و از فرونشت عمقی آن جلوگیری کنند اصلاح کنندههای خاک ،زمانی که دورههای متناوب بارش و خشکی در خاک اتفاق میافتد تأثیری بیشتری دارند،به این ترتیب رطوبت محدود را در خاک نگهداشته، باعث افزایش آب در دسترس گیاه شده و کاهش تبخیر میشوند. افزایش رطوبت خاک با استفاده از پلیمر ممکن است باعث کاهش مقاومت مکانیکی خاک، رشد بیشتر ریشه گندم دیم گردد.
مواد و روشها: در این پژوهش، استفاده از سوپرجاذب 200 Aبر جذب رطوبت خاک در کشت گندم دیم ارزیابی شد. تحلیل آماری پژوهش در قالب طرح اسپلیت بود. پلاتهای اصلی مصرف کود سولفات پتاسیم و عدم مصرف آن بودند و پلاتهای فرعی با چهار سطح سوپر جادب 200 A (0و 500 و1000و 2000کیلوگرم در هکتار) طی سال زراعی 93-92 در مزرعه شماره 1 دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان(واقع در سید میران) اجرا شدند. فاصلهی ردیفهای کشت 20 سانتیمتر و مقدار بذر مصرفی معادل 5/268 کیلوگرم در هکتار بود. مقاومت مکانیکی خاک در 6 مرحله در طول فصل رشد گندم با استفاده از یک نفوذسنج در عمق 0-5 سانتیمتری خاک و رطوبت خاک درعمق 0-8 و 8-16 خاک اندازه گیری شد. مقدار کود مصرفی براساس نتایج آزمون خاک و نتایج گزارش شده توسط محقق دیگر به صورت پخش سطحی قبل از کشت به خاک اضافه و مخلوط شدند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارSAS و مقایسه میانگینها با روش LSD انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که مصرف کود پتاسیم در میزان درصد رطوبت خاک در هیچی عمقی معنیدار نشد ولی مصرف پلیمر تأثیر معنیداری بر رطوبت خاک داشت. به طوریکه رطوبت درعمق 16-8 سانتی متری به اندازه رطوبت افق سطحی (8-0) افزایش یافت ولی پلیمر که با شن کش با خاک سطحی مخلوط شده بود در عمق 16- 8 سانتیمتری وجود نداشت. بنابراین کاهش تبخیر از عمق 16-8 سانتیمتری از مصرف پلیمر ناشی میشود. میتوان چنین نتیجه گرفتکه به همان اندازه که پلیمر سوپرجاذب مصرفی موجب افزایش نگهداری آب در عمق 8-0 سانتیمتری سطح خاک شده است، پلیمر با اثر کاهش در میران تبخیر، رطوبت خاک را درعمق 16-8 سانتیمتر و رطوبت در ناحیه ریشه را نیز افزایش داده است.
نتیجهگیری: اثر پسماند آب موجود در سوپر جاذبها را تحت تأثیر قرار نمی دهد زیرا چه در حال خشک شدن و یا مرطوب شدن (با بارندگی یا آبیاری) همیشه اشباع هستند (مگر نزدیک خشکی کامل) ولی خاک مجاور آنها به دلیل پدیده پسماند همیشه مرطوب تر از خاکی استکه در فواصل دورتردر سطح خاک در حال خشک شدن است. و به همین دلیل سوپر جاذبها کندتر از خاک اطراف آنها خشک میشوند و میتوانند به صورت منابع منفرد آب در تامین رطوبت گیاه عمل کنند.- چکیده انگلیسی: Abstract
Background and objectives: The need for water storage is steadily growing because of increasing water demands by growing population in arid and semiarid areas such as Iran where droughts occur frequently. Super absorbent polymers are conditioner’s group which can absorb precipitation or irrigation water and prevent water loss. Soil amendments have more effects on soil water storage when there are more droughts in soil with the intermittent rain fall, retaining the limited humidity and decreasing evaporation losses and increasing plant available water for crop growth. Applied polymer increased soil moisture, reduced mechanical resistance and increased dry-land wheat root growth.
Materials and methods: In this investigation, the effects of superabsorbent polymer on soil humidity absorption were assessed .The study used a split-plot design format. Main plots were potassium sulfate fertilizer at 2 levels (200 Kg per hectare and no potassium sulfate) and sub plots were superabsorbent at 4 levels (0, 500, 1000, 2000 kg/ha) with4 repetitions. The research was carried out in Gorgan University of Agriculture Sciences and Natural Resources Research Farm located at SeyedMiran during 2014-2015 growing season. Row spacing was 20 cm, used 268/5 kg ha-1 (seeds were drilled manually). Fertilizer rates were based on soil test results and which were added to soil surface before planting and incorporated. soil mechanical resistance at 6 stages during wheat growing season using a cone penetrometer (0-5cm soil depth) and so soil moisture at 0-8 and 8-16 soil depths were Measured. Data analysis include the analysis of variance and mean comparisons using LSD and correlation which carried out using SAS software.
Result: Results show that potassium fertilizer did not affect soil moisture at 0-8 and 8-16 cm depths polymer consumption had a significant impact on soil moisture, however. 1000 and 2000 kg per hectare polymer increased soil moisture at 0-8 and 8-16 cm depths. 500 kg per hectare polymer had no impact on soil moisture. Soil moisture improvement at 0-8 cm depth, where polymer was already incorporated was comparable with the underlying 8-16 cm depth. Polymer reduced possibly evaporation from lower 8-16 cm depth as much as it enhanced soil moisture in the incorporated depth. Increased soil moisture content within 0-16cm depth lowered soil mechanical resistance and enhanced root growth.
Conclusions:Hysteresis does not affect polymers water because they are almost always saturated during swelling and shrinkage, except when they are nearly desiccated. Due to hysteresis however, desorbing soil which surrounds polymers remains wetter than absorbing soils further away. This explains why super-absorbents are generally wetter than the surrounding soil and are non point water resources for plant use.- انتشار مقاله: 03-07-1395
- نویسندگان: ثریا بندک,سید علیرضا موحدی نائینی,ابراهیم زینلی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عناصر غذایی,ماده آلی,ریزجانداران,کانیهای پتاسمدار
- چکیده: سابقه و هدف: پتاسیم فراوانترین عنصر غذایی پرنیاز در 15 سانتیمتری لایه سطحی خاک است. میکاها، فلدسپارهای پتاسیمدار و ورمیکولیتها سه گروه مهم از کانیهای پتاسیمدار میباشند. ریزجانداران خاک نقش مهمی در چرخه طبیعی پتاسیم دارند، در نتیجه آنها میتوانند بهعنوان یک فناوری مکمل در بهبود جذب پتاسیم خاک توسط گیاه مورد استفاده قرار گیرند. کانی میکایی گلاکونیت به-عنوان یکی از منابع کودی پتاسیم مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش مطالعه تأثیر تلقیح باکتری حلکننده پتاسیم با شیل گلاکونیتدار بومی بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم دیم در شرایط مزرعهای بود.
مواد و روشها: پس از جداسازی و خالص سازی جدایهها، سنجش شاخصهای محرک رشدی انجام شد. براساس توانمندی حل-کنندگی پتاسیم جدایه مورد نظر برای استفاده در آزمون مزرعهای انتخاب و به کمک آزمون 16S rRNA شناسایی گردید. کانی گلاکونیت از حوالی روستای آقتقه در بخش مراوهتپه استان گلستان جمعآوری و به آزمایشگاه بیولوژی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انتقال داده شد. پس از خردایش، ذرات شیل گلاکونیتدار از الک 60 مش عبور داده شد. مطالعات XRD وXRF برروی کانی گلاکونیت خرد شده انجام گرفت. این پژوهش در قالب طرح کامل تصادفی با نه تیمار شامل: 1- تیمار شاهد 2- تیمار تلقیح باکتری+ گلاکونیت 3- تیمار تلقیح باکتری+ گلاکونیت+ مواد آلی 4- تیمار تلقیح باکتری+ مواد آلی 5- تیمار گلاکونیت+ مواد آلی 6- تیمار گلاکونیت 7– تیمار کود سولفات پتاسیم 8 - تیمار باکتری 9 - تیمار مواد آلی، در سه تکرار در سال زراعی 1395-1394در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان برروی گندم رقم کریم در شرایط دیم انجام گرفت. صفات اندازهگیری شده مزرعهای شامل عملکرد و اجزای عملکرد گندم بود.
یافتهها: آزمایشات مربوط به آنالیز ترکیب شیمیایی کانی گلاکونیت نشان داد که این کانی حاوی اکسید پتاسیم (2/3 درصد)، آهن و سایر عناصر ریزمغذی است که میتواند مورد استفاده گیاه واقع شود. براساس نتایج این پژوهش تیمارهای آزمایشی اثر معنیداری (P<0.01) بر عملکرد دانه، عملکرد کاه و کلش و همچنین اجزای عملکرد دانه گندم داشتند. بهطوریکه بیشترین مقدار برای تعداد خوشه در متر مربع، تعداد دانه در خوشه، تعداد سنبلچه در خوشه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه (5650 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد کاه و کلش (9826 کیلوگرم در هکتار) در تیمار ترکیبی گلاکونیت، ماده آلی و باکتری مشاهده شد و کمترین مقدار برای این صفات در تیمار شاهد (3687 کیلوگرم در هکتار) بدست آمد. پس از تیمار ترکیبی گلاکونیت، ماده آلی و باکتری، تیمارهای ترکیبی دو تایی نیز دارای اجزای عملکرد و عملکرد دانه بالاتری نسبت به تیمارهای تنهایی خود بودند، همچنین نتایج این آزمایش نشان داد که در تیمار-های ترکیبی میزان جذب پتاسیم در دانه و کاه (67/133 و 27/ 40 کیلوگرم در هکتار) بهطور معنیداری از سایر تیمارها بیشتر بود که این حاکی از آن است که گلاکونیت، ماده آلی و باکتری با اثر همآفزایی که روی یکدیگر گذاشته و باعث افزایش میزان جذب در گندم شدند و بنابراین کانی گلاگونیت توانست در تأمین پتاسیم گیاه مؤثر باشد و باعث افزایش عملکرد گندم شود.
نتیجهگیری: تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها نشان داد که تیمار ترکیبی مواد آلی- گلاکونیت- باکتری در مقایسه با کود سولفات پتاسیم باعث افزایش معنیدار عملکرد در سطح یک درصد نسبت به سایر تیمارها دارد. این بررسی نشاندهنده تأثیر قابل توجه باکتری-های حلکننده پتاسیم بر شیل گلاکونیتدار بومی در تأمین پتاسیم برای گیاه است و کانی گلاکونیت بهتنهایی و یا همراه با تلقیح باکتریایی و مواد آلی توان آزادسازی پتاسیم را دارا بوده و میتواند بهعنوان کود پتاسه بخشی از نیاز پتاسیمی گیاه را تأمین نماید.- چکیده انگلیسی: Background: Potassium is the most abundant macronutrient in 15-cm of soil layer. Micas, K-feldspars and vermiculites are three important groups of minerals containing potassium. Soil microorganism play an important role in the natural cycle of potassium, so potassium solubilizing microorganisms in the soil can be used as an alternative technology for increasing available K for plants. Glauconite micaceous minerals are considered as a source of natural origin non-chemical fertilizers, so they can be a good source of potassium. The aim of this research was to study the effects of inoculation of potassium solubilizing bacteria with indigenous shale containing glauconite on the yield and yield components of wheat in field conditions.
Materials and Methods: After isolation and identification of potassium solubilizing bacteria, and determination of growth indices, molecular identification of isolates was done. Based on the ability to solubilize potassium, the isolate was selected for field experiment and was identified with 16S rRNA test. Glauconite mineral was collected from near the village of Aq-Taqeh Maravetappe in Golestan Province, then transferred to Biology Laboratory of Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources (GAU). It was then powder by hammer and shale containing glauconite particles passing through 60 mesh sieve that the particle size was less than 250 microns were prepared for testing. XRD and XRF studies were conducted on glauconite mineral. This study was conducted as a randomized complete block design with nine treatments consisting: 1- control, 2- inoculation of bacteria+ glauconite, 3- inoculation of bacteria+ glauconite+ organic matter, 4- inoculation of bacteria+ organic matter, 5- glauconite+ organic matter, 6- glauconite, 7- sulphate fertilizer treatment, 8- bacteria treatment, 9- treatment of organic matter, replicated three times during 2015- 2016 in the research farm of GAU on Karim wheat cultivar in rainfed conditions. The measured traits were including yield and yield components of wheat.
Results: Experiments showed that glauconite mineral is containing potassium oxide (3.2%), iron and other micronutrients that can be used by plants. Results showed that treatments had a significant effect (P<0.01) on grain yield, straw yield and yield components of wheat. So that the maximum value for the number of heads per square meter, number of grains per spike, number of spikelets per spike, grain weight, grain yield (5650 kg.ha-1) and straw yield (9826 kg.ha-1) were observed for treatment of glauconite incorporation, organic matter and bacteria and the lowest amount for these traits (3687 kg.ha-1) was in control treatment. After treatment of glauconite incorporation, organic matter and bacteria dual combination treatments has higher yield components and grain yield than their own treatments. The results also showed that in the incorporation treatments, the amount of K uptake in grain and straw (133.67 and 40.27 kg.ha-1) is significantly higher than other treatments and this indicates that glauconite, organic matter and bacteria have a synergistic effect on each other that can increase the amount of uptake in wheat. So, Glauconite mineral can be effective in supplying potassium for plants and can increases wheat yield.
Conclusion: Analysis of variance and means comparison showed that the incorporation treatment of glauconite-organic matter-bacteria compared with potassium sulfate fertilizer significantly increased the yield of wheat. This study showed the significant effect of potassium solubilizing bacteria on native shale containing glauconite in supplying potassium for plants and glauconite mineral alone or in combination with bacterial inoculation and organic matter can release potassium and can be used to provide part of the required potassium of plant as a potassium fertilizer.- انتشار مقاله: 30-11-1395
- نویسندگان: سید عبدالصاحب حسینی,محسن علمائی,سید علیرضا موحدی نائینی,فرهاد خرمالی,رضا قربانی نصرآبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تثبیت زیستی نیتروژن,ازتوباکتر,محرک های رشد
- چکیده: طی چند دهه اخیر تلاش برای افزایش تولید در واحد سطح، مصرف زیاد و نامتعادل کودهای شیمیایی پیامد تخریب محیط زیست را به همراه داشته است. مصرف کودهای زیستی بدون نگرانی از اثرات سوء زیست محیطی با تامین بخشی از نیاز به عناصر غذایی گیاه موجب بهبود شرایط فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک میشود. یکی از ریزموجودات خاکزی که توانایی تحریک رشد گیاهان زراعی را دارد باکتری ازتوباکتر میباشد. این باکتری بطور مستقیم و غیرمستقیم پارامترهای رشد گیاه را تحت تاثیر قرار میدهد. این تحقیق بر روی 43 جدایه ازتوباکتر انجام گرفت و بیشترین مقدار تثبیت زیستی نیتروژن مولکولی به روش احیاء استیلن (ARA) برای جدایه شماره 3 برابر با 276 نانومول بر ساعت در لوله، بیشترین توان حلالیت کمی فسفر در محیط کشت اسپربر به روش رنگسنجی با دستگاه اسپکتوفتومتر برای جدایه شماره 25 برابر با 232 میلیگرم در لیتر، بیشترین توان حلالیت کمی پتاسیم معدنی در محیط کشت الکساندروف با دستگاه فلمفتومتر برای جدایه شماره 23 برابر با 47 میلیگرم در لیتر، بیشترین توان تولید هورمون اکسین در محیط کشت ال بی تریپتوفان به روش رنگسنجی با دستگاه اسپکتوفتومتر برای جدایه شماره 37 برابر با 98 میلیگرم در لیتر و بیشترین نسبت قطر هاله به کلنی در اندازه گیری توان تولید نیمهکمی سیدروفور بر روی محیط CAS-Agar مربوط به جدایههای شماره 4، 9، 16، 18، 31، 37، 38، 40، 41 و 43 بوده است. توانایی تولید هیدروژن سیانید هم اندازهگیری شد، در بین تمامی جدایهها فقط 4 جدایه
- چکیده انگلیسی: Over the past few decades, effort to increase production per unit area and excessive and unbalanced application of fertilizers has led to environmental destruction. Application of bio-fertilizers, without adverse impacts on environments and providing some plant nutritional requirements, has improved some physical, chemical and biological properties of soil. Azotobacter is one of the soil microorganisms which is able to simulate the growth of crops. This bacteria affects plant growth parameter directly or indirectly. This study was conducted for 43 strains of Azotobacter, and maximum molecular biological nitrogen fixation acetylene reduction (ARA) to isolate 3 times with 276 nmol h pipe, most can be little solubility of phosphorus in the medium Asprbr colorimetric method using spectrophotometer device to isolate No. 25 is equal to 232 mg l, Slightly soluble potassium minerals Aleksandrov's most potent medium of film photometer device to isolate No. 23 with 47 mg l, most potent hormone auxin in LB tryptophan medium with for colorimetric spectrophotometer method for isolate number 37 is equal to 98 mg l and More than half the diameter of the colony is a measure of the ability to produce siderophore on the CAS-Agar-related isolates 4, 9, 16, 18, 31, 37, 38, 40, 41 and 43 respectively. The ability to produce hydrogen cyanide was measured among all isolates, only 4 isolates were able to isolate the maximum amount of hydrogen cyanide is 43.
- انتشار مقاله: 20-03-1393
- نویسندگان: افشین بهروز,محسن علمائی,سید علی رضا موحدی نائینی,رضا قربانی نصرآبادی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پتاسیم,عملکرد گندم,خاکورزی نسبت پراکندگی,درجه و وضعیت دانه بندی
- چکیده: به منظور بررسی اثر روشهای مختلف خاکورزی بر نسبت پراکندگی، وضعیت و درجه دانه بندی خاکدانه، میانگین وزنی قطر خاکدانه و میانگین هندسی قطر خاکدانه، عملکرد و اجزای عملکرد گندم دیم، پژوهشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار، طی سال زراعی 89- 88 در اراضی زراعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان واقع در سید میران اجرا گردید. پنج روش مختلف خاکورزی شامل شخم با گاو آهن بر گردان دار سوار به عمق (25-20 سانتیمتر) به همراه یک شخم با دیسک، روتیواتور (17-12 سانتیمتر)، دیسک (10-8 سانتیمتر)، چیزل(30-25 سانتیمتر) و نظام بدون خاکورزی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که در مرحله قبل از خوشه دهی بیشترین و کمترین مقدار نسبت پراکندگی در چیزل و گاوآهن برگرداندار دیده شد. نتایج بیان کننده این مطلب است که در خاک های با سطح ویژه بالا تفاوت عمده ای بین روش های خاکورزی از نظر تأثیر بر پایداری ساختمان خاک نبوده و بنابراین بدون نگرانی از پراکندگی خاک می توان شدت خاکورزی را برای حصول عملکرد بیشتر افزایش داد در هر دو مرحله قبل از خوشه دهی و برداشت بیشترین مقدار درجه و وضعیت دانه بندی در خاکورزی با گاوآهن برگرداندار دیده شد که منجر به افزایش جذب پتاسیم توسط ریشه و عملکرد گندم شد.
- چکیده انگلیسی: Effects of different tillage systems on dispersion ratio, status of aggregation, degree of aggregation, mean weight diameter, geometric diameter, the rain-fed wheat yield and the yield components were investigated by a field trial using a completely randomized block design with five treatments in four replicates during 2009-2010 growing season at Gorgan University of Agricultural Science and Natural Resources Research Farm located at seyedMiran, Gorgan. Tillage treatments used moldboard plough (20-25 cm) with disc, roto-tiller (12-17 cm), double disc (8-10 cm), Chisel plough (25-30 cm) and No-tillage. Results showed that the maximum and minimum dispersion ratios occured with chisel and moldboard plough respectively which indicate various tillage methods hardly influence aggregate stability in soils with high specific surface. With no concerns for loss in aggregate stability, tillage intensities may be intensified for greater yield goals. Maximum status and degree of aggregation occurred with moldboard ploughing with the consequent increases of potassium root uptake and the yield of wheat at before heading and harvest stages both.
- انتشار مقاله: 28-04-1392
- نویسندگان: مهدی حسینی,قربانعلی روشنی,سید علیرضا موحدی نائینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Environmental Studies
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سیستم اطلاعات جغرافیایی,اکوتوریسم,ارزیابی توان اکولوژیک,رودخانه دز
- چکیده: در این تحقیق از دو روش مکهارگ منطبق بر مدل اکولوژیکی مخدوم و روش شبکهها به منظور ارزیابی توان اکولوژیک در راستای بررسی کاربری طبیعتگردی محدودهای از رودخانه دز (در بازه سد تنظیمی دزفول تا بندقیر) در استان خوزستان استفاده شد. با توجه به کارایی مؤثر در امر تجزیه و تحلیل و مدیریت دادهها از سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان ابزاری مناسب برای ارزیابی توان اکولوژیک استفاده شد. در قالب این فرایند، در روش مخدوم برای تعیین واحدهای زیستمحیطی، ابتدا منابع اکولوژیکی محدودة مورد مطالعه شناسایی شد، سپس با تلفیق و رویهمگذاری لایههای اطلاعاتی و تجزیه و تحلیل آنها در سامانة مذکور، ارزیابی توان بر مبنای طبیعتگردی صورت پذیرفت و مناطق مستعد به صورت متمرکز و گسترده مشخص شد. نتایج نشان داد منطقه برای تفرج بهصورت متمرکز توان بالایی نداشته و در واقع از مجموع کل مساحت منطقه که حدود 78459 هکتار است و شامل 1211 واحد، یا یگان زیستمحیطی است، فقط 44/15 درصد دارای توان طبقة 2 مناسب و حدود 57/84 درصد فاقد توان مناسب برای جهانگرد متمرکز است. در این محدوده سنگ بستر و خاک از عوامل محدودکنندة تفرج متمرکزند، همچنین حدود 28/26 درصد از منطقه دارای توان طبقه 1 گسترده و مابقی آن، یعنی 72/73 درصد نامناسب برای جهانگرد گسترده است. در روش شبکه ابتدا منطقه مطالعاتی به 21 شبکه تقسیم و سپس منابع اکولوژیکی مرتبط شناسایی و بر اساس مشخصههای متعددی نمره دهی شدند. به این صورت که منطقه از لحاظ کاربری طبیعت گردی فاقد توان عالی و فقط دارای توان متوسط و ضعیف است. در این محدوده عدم اختلاف ارتفاع، عامل محدود کننده است.
- چکیده انگلیسی: In order to evaluate the ecological potential for assessing the ecotourism application a region was confined to Dez River. McHarg method and Networks method were applied. According to Makhdoum’s method, to determine environmental units, the ecological resources of the region were surveyed. Then evaluation of the ecological potential was carried out on the basis of ecotourism and qualified regions for ecotourism application was marked both intensively and extensively. From all 78459 hectares, including 1211 environmental units only 15.44 percent retained potential of level two and approximately 84.57 percent of it was devoid of proper potential for local tourism where soil and the bedrock are the restrictive factors for local outdoor recreation. Also around 26.28 percent of the region recognized with the potential level one and the rest, i.e. 73.72 percent, was not appropriated for extensive tourism purposes. Research area was first divided into 21 nets or squares, then ecological sources related to intended application was identified among the nets and scored. The results revealed that the region did not retain a high quality and measured as a medium to weak region in terms of ecotourism application.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: علی موحد,نسیم زادهدباغ
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Environmental Studies
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ترمودینامیک,اثر سمیت سرب,آلبومین خون انسان,گرمای بحرانی
- چکیده: سری یکی از آلاینده های مهم جامعه صنعتی امروز است. آثار سمی سرب بر روی اجزای مختلف بدن از جمله آنزیمهای مسیر بیوسنتز هموگلوبین و سیستم عصبی‘ به طور بسیار گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش ‘ از نظر ترمودینامیکی ‘ آثار ناپایدار کنندگی سرب روی آلبومین سرم انسان(HSA) با روشهای تجربی مختلفی مورد مطالعه قرار گرفته است. دیالیز تعدلی‘ غیر طبیعی کردن حرارتی و تیتراسیون اسپکتروفوتومتری در 2/3=PHو دماهای مختلف استفاده شد و تعداد کل جایگاههای پیوندی ‘ ثابت تعادل و اندازه تعاونی پیوند سرب روی HSA ‘ در دو دمایC 27ْ و C 37ْ تعیین گردید. فرایند پیوند ‘ گرماگیر است از این رو‘ گرما باعث افزایش اثر سمیت سرب می شود. بعلاوه ‘ نقطه ذوب پروتئین ‘ به عنوان یک پارامتر پایداری ترمودینامیکی ‘با افزایش غلظت سرب محیط‘ افزایش می یابد.
- چکیده انگلیسی: Lead is one of the important pollutants in our industrial society. The toxic effects has been extensively studied by different stand point of views; such as inhibitory pathway enzymes in hemoglobin biosynthesis that also disturbes the nevous systems. In the present study, the thermodynarnic aspect of Human Serium Albumin (HSA) destabilization by lead, has been studied with various experimental techniques sutCh as equilibrium dialysis, thermal denaturation and titration spectrophotometer at pH 3.2 and different temperatures. The number of binding sites, the strength of binding and the magnitude of binding cooperativity of lead to HSA were determined at two temperatures of 27°C and 37°C. The binding process is endothermic. So, heat increases the toxic effect of lead. Moreover, the melting temperature of protein, as a thermodynamic stability parameter, is decreased by increasing environmertal concentration of lead
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: غلامرضا حبیبی,دکتر علی اکبر صبوری,دکتر علی اکبر موسوی موحدی
- مشاهده