در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های راهبردی سیاست
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عقلانیت,نواندیشی دینی,مشروطه خواهی,دیانت,محلاتی
- چکیده: شیخ اسماعیل محلاتی که به عالمی نواندیش در حوزه نجف مشهور بود با آغاز جنبش مشروطهخواهی و بعد از استقرار آن در ایران به همراه سایر علمای برجسته آن حوزه مانند آخوند خراسانی، مازندرانی، نایینی و طهرانی به حمایت و دفاع از مشروطه برخاست. او همزمان با دایر بودن مجلس دوره اول و حدود یک سال قبل از کتاب تنبیهالامه و تنزیه المله نائینی، رسالهای با عنوان «لئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» نوشت که تمامی آن در دفاع از مشروطه و در پاسخ به مخالفان شرعی آن بود. دغدغه اصلی شیخ اسماعیل محلاتی چگونگی از بین بردن نظام استبدادی سپس مهار کردن و نظارت بر عملکرد حکومت بود. گفتمان اندیشه سیاسی محلاتی در این رساله حول سه محور اساسی شکل گرفته است: تحدید قدرت، قدرت ملت و دیانت و عقلانیت هر یک از مولفههای سهگانه فوق دارای عناصری میباشند که از ترکیب و همپوشانی آنها با یکدیگر میتوان به ماهیت و ذات هر مولفه پی برد. در مجموع این مولفهها دارای یازده عنصر اساسی میباشند. این مقاله با رویکرد تاریخی وتحلیلی در تلاش است تا وجوه مختلف اندیشههای سیاسی محلاتی را در دفاع از جنبش مشروطهخواهی ایران تبیین نماید.
- چکیده انگلیسی: Sheikh Ismail Mahallati, known as a modernist scholar in Najaf, supported and defended the constitution with the beginning of the constitutional movement and after its establishment in Iran, along with other prominent scholars of that seminary, such as Akhund Khorasani, Mazandarani, Naeini and Tehrani. Coinciding with the establishment of the first term parliament and about a year before of Naini's book "Tanbih-al-ummah and Tanzih-al-mellah", he wrote a treatise entitled "Leali al-Marbutah in the Necessity of the Constitution", all of which was in defense of the Constitution and in response to its religious opponents. Sheikh Ismail Mahallati's main concern was how to overthrow the authoritarian regime and then control and monitor the government's performance. The discourse of local political thought in this treatise is formed around three basic axes: limiting the power, power of the nation and religion and rationality. Each of the above three components have elements that can be combined to overlap the nature of each component. In total, these components have eleven basic elements. With a historical and analytical approach, this article seeks to explain various aspects of neighborhood political thought in defense of the Iranian constitutional movement.
- انتشار مقاله: 28-04-1397
- نویسندگان: حمید سعیدی جوادی,علی اکبر امینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های راهبردی سیاست
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نوسازی,عصر ناصری,شخصیت ناصرالدین شاه,تصمیات ناصرالدین شاه,توسعه انسانی ایران
- چکیده: آشنایی با عصرناصری به دلیل همزمانی باظهورتمدن جدید غرب وهمچنین دوره انتقال ایران به عصرمدرن دارای اهمیت به سزایی است. این مقاله به دنبال ریشهیابی علل شکل نگرفتن ساختارهای لازم برای نوسازی ودرپی آن توسعه انسانی در جامعه ایران عصر ناصری بوده است. شناخت ویژگیهای شخصیتی ناصرالدین شاه به دلیل شخصی شدن سیاست درآن دوره کمک شایانی به ریشهیابی عوامل موثر بر موضوع مورد مطالعه داشته است. محقق با روش پدیدار شناسی و با الگو قرار دادن نظریه آبراهام مازلو، شخصیت ناصرالدین شاه را تحلیل و تأثیر آن بر رفتارهای سیاسیاش را بررسی میکند و انعکاس تصمیمات شاه بر جامعه ایران را براساس نظریه پسانوسازی اینگلهارت شناسایی و عوامل موثر برعدم توسعه انسانی در ایران را تحلیل کرده است. فرضیه این پژوهش آن است که محیط زندگی دربار قاجار و عوامل اجتماعی آن دوره، سدی برای رفع نیازهای اساسی ناصرالدین شاه بوده و موجب شکلگیری شخصیت بیمار و مستبد در او شده است. طولانی بودن دوره حکمرانی ناصرالدین شاه موجب تأثیرگذاری شخص او بر تمام ارکان جامعه گشته که سیاست و حکومت درآن دوره را کاملا تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی پادشاه قرار داده بود. شخصیتی که به دلیل کمبودهای فراوان و با تصمیمات اشتباه مانعی برای نوسازی و توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشور شد و به تبع آن توسعه انسانی را در فرهنگ ایران عصر ناصری مکتوم گذاشت.
- چکیده انگلیسی: Being Familiar with Naseri era, due to it’s concurrency with the emerge of new civilization in west also the transition period of Iran moving to modern era is of a great importance. This article has been seeking the roots in the lack of forming the neccessary struchures for modernization and subsequent human developments in Iranian society of the Haseriera.Recogniting the personality traits of NaserAl-Dinshah, due toth. Personalization of politics during that period it has helped to find the roots of the factors influencing the subject matter. Researcher whitphenomemology method has analyzed Naser AlDinshah’s character and it’s influence on his political behavior based on Abraham Maslow’s theory;and aswell analyzed the reflection ofking’s decisions on Iranian society based on Inglehart’s post-modernization theory,andthefactors influencinghuman underdevelopment in IranThe hypothesis of this research is that life environment of Qajar court were a barrier to NaserAl-Dinshah’s basic needsand coused his tyrant character to be shaped.The longterm reign of NaserAl-Dinshah led to his influence on all aspects of socity, so politics and government were fully influenced by the king’s personality traits in that period.The person who,due to various short comings and mistalcen decision, was an obstacle to modernization in the country,and as a result, he mode human development in Iranian culture in Naseri era concealed.
- انتشار مقاله: 16-12-1396
- نویسندگان: راحله روحانی,علی اکبر امینی,ملک تاج خسروی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های روابط بین الملل
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قدرت نظامی,حاکمیت اسلامی,دولت بیطرف,تنگه هرمز,جغرافیای استراتژیک
- چکیده: بررسی امکان پیدایش و شکلگیری دولت بیطرف در جمهوری اسلامی ایران و جهان سوم از موضوعات چالش برانگیز عرصه سیاست خارجه و روابط بینالملل به شمار میرور و همیشه این سوال درباره جمهوری اسلامی ایران مطرح بوده است که به وجود آمدن یک دولت بیطرف در فضای کنونی جامعه جهانی و به ویژه داخلی کشور آنهم با توجه به مولفههای اصلی یک دولت بیطرف در کشور قدرتمندی همچون جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود، ارزیابی این مسئله که استقرار این دولتها چه اهدافی را در دنیا دنبال میکند و همچنین براساس سابقه تاریخی کشورمان در اعلام بیطرفی درمییابیم که استقرار دولت بیطرف در جمهوری اسلامی ایران با اهداف انقلاب اسلامی در تضاد است زیرا دولتهای بیطرف دولتهایی هستند که از موقعیت حساس و استراتژیک برخوردار نیستند و همگی از ضعفهایی عمیق در ابعاد مختلف برخوردارند و از سهم خواهی در مناقشات بینالمللی و سیاست خارجه در برابر مصونیت نسبی چشم پوشی میکنند هرچند در جهان سوم اغلب دولتها ضعیف هستند اما ایران به دلیل خودکفایی در عرصه نظامی، جغرافیایی سیاسی ویژه و رابطه حاکمیت با دولت نمیتواند اعلام بیطرفی کند چراکه اسلامخواهی و اسلامگرایی برخاسته از انقلاب اسلامی در تضاد آشکار با دولت بیطرف است از سویی دیگر جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک ابرقدرت منطقهای و قدرت اقتصادی و نظامی مطرح است از این رو شکلگیری دولت بیطرف در جمهوری اسلامی ایران غیرممکن مینماید
- چکیده انگلیسی: Examining the possibility of the emergence and formation of a neutral government in the Islamic Republic of Iran and the Third World is one of the most challenging issues in the field of foreign policy and international relations, and the question of the Islamic Republic of Iran has always been raised. And especially the interior of the country, considering the main components of a neutral government in a powerful country such as the Islamic Republic of Iran, what is the purpose of establishing these states in the world and also based on the historical background of our country in declaring neutrality? The establishment of a neutral government in the Islamic Republic of Iran contradicts the goals of the Islamic Revolution because neutral states are states that do not have a sensitive and strategic position and all have deep weaknesses in various dimensions and share in international conflicts and foreign policy against relative immunity. Although most governments are weak in the Third World, Iran cannot declare neutrality due to self-sufficiency in the military, geopolitical geography, and governance relations with the Islamic State. Wahhabism and Islamism arising from the Islamic Revolution are in stark contrast to the neutral government. On the other hand, the Islamic Republic of Iran is considered a regional superpower and economic and military power, so the formation of a neutral government in the Islamic Republic of Iran is impossible.
- انتشار مقاله: 19-10-1398
- نویسندگان: امیرحسین زارعی محمودآبادی,رضا جلالی,علی اکبر امینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جشن,شاهنامه,اسطوره,نوروز,همبستگی
- چکیده: جشن ها ویژگی مشترک تمامی فرهنگ ها می باشد. جشن و آیین نوروز یکی از نماد های فرهنگ ایرانی است که با وجود زمان درازی که از عمر آن می گذرد، همچنان پابرجا مانده و ارزش های نهفته در آن از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است.پژوهش حاضر در پی تبیین شأن و جایگاه نوروز در نزد ایرانیان با تاکید بر شاهنامه می باشد، با طرح این پرسش که نوروز از قدیم تا کنون چه نقشی بر هویت ملی و یگانگی ایرانیان داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، اشارهای به اسطوره های مرتبط با نوروز خواهد شد و آنگاه جایگاه و شأن نوروز در نزد ایرانیان مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. نوروز در شاهنامه با همان روایتی میآید که رسمیت دارد و به شاهی انتساب مییابد که به رغم کوشندگی برای فراهم آمدن بی مرگی در شهر یاری خویش تسلیم مرگ میشود، یعنی جمشید. گروهی دیگر از پژوهشگران، بنیاد نوروز را به سیاوش قهرمان حماسی ایران نسبت می دهند و اعتقاد دارند که نوروز نماد بازگشت و زندگی ایزد شهید شونده گیاهی است که در باور مردم باستان هر ساله با آمدن زمستان میمیرد و به زیر زمین میرود و با آمدن بهار و سر سبز شدن گیاهان زندگی دوباره پیدا میکند. نوروز به عنوان کهنترین و برترین نماد فرهنگی ایران، آیینی مورد قبول و خوشایند برای تمام اقلیت های ایرانی است و به همین دلیل در مقوله نظم فرهنگی می تواند کارکرد مفیدی در جهت نزدیکی اقوام ایرانی و همبستگی ملی ایجاد کند.
- چکیده انگلیسی: جشن ها ویژگی مشترک تمامی فرهنگ ها می باشد. جشن و آیین نوروز یکی از نماد های فرهنگ ایرانی است که با وجود زمان درازی که از عمر آن می گذرد، همچنان پابرجا مانده و ارزش های نهفته در آن از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است.پژوهش حاضر در پی تبیین شأن و جایگاه نوروز در نزد ایرانیان با تاکید بر شاهنامه می باشد، با طرح این پرسش که نوروز از قدیم تا کنون چه نقشی بر هویت ملی و یگانگی ایرانیان داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، اشارهای به اسطوره های مرتبط با نوروز خواهد شد و آنگاه جایگاه و شأن نوروز در نزد ایرانیان مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. نوروز در شاهنامه با همان روایتی میآید که رسمیت دارد و به شاهی انتساب مییابد که به رغم کوشندگی برای فراهم آمدن بی مرگی در شهر یاری خویش تسلیم مرگ میشود، یعنی جمشید. گروهی دیگر از پژوهشگران، بنیاد نوروز را به سیاوش قهرمان حماسی ایران نسبت می دهند و اعتقاد دارند که نوروز نماد بازگشت و زندگی ایزد شهید شونده گیاهی است که در باور مردم باستان هر ساله با آمدن زمستان میمیرد و به زیر زمین میرود و با آمدن بهار و سر سبز شدن گیاهان زندگی دوباره پیدا میکند. نوروز به عنوان کهنترین و برترین نماد فرهنگی ایران، آیینی مورد قبول و خوشایند برای تمام اقلیت های ایرانی است و به همین دلیل در مقوله نظم فرهنگی می تواند کارکرد مفیدی در جهت نزدیکی اقوام ایرانی و همبستگی ملی ایجاد کند.
- انتشار مقاله: 25-01-1399
- نویسندگان: عالمه عباس زاده کناری,علی اکبر امینی,محمد رضا مایلی,محمد توحید فام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جشن,شاهنامه,اسطوره,نوروز,همبستگی
- چکیده: جشن ها ویژگی مشترک تمامی فرهنگ ها می باشد. جشن و آیین نوروز یکی از نماد های فرهنگ ایرانی است که با وجود زمان درازی که از عمر آن می گذرد، همچنان پابرجا مانده و ارزش های نهفته در آن از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است.پژوهش حاضر در پی تبیین شأن و جایگاه نوروز در نزد ایرانیان با تاکید بر شاهنامه می باشد، با طرح این پرسش که نوروز از قدیم تا کنون چه نقشی بر هویت ملی و یگانگی ایرانیان داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، اشارهای به اسطوره های مرتبط با نوروز خواهد شد و آنگاه جایگاه و شأن نوروز در نزد ایرانیان مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. نوروز در شاهنامه با همان روایتی میآید که رسمیت دارد و به شاهی انتساب مییابد که به رغم کوشندگی برای فراهم آمدن بی مرگی در شهر یاری خویش تسلیم مرگ میشود، یعنی جمشید. گروهی دیگر از پژوهشگران، بنیاد نوروز را به سیاوش قهرمان حماسی ایران نسبت می دهند و اعتقاد دارند که نوروز نماد بازگشت و زندگی ایزد شهید شونده گیاهی است که در باور مردم باستان هر ساله با آمدن زمستان میمیرد و به زیر زمین میرود و با آمدن بهار و سر سبز شدن گیاهان زندگی دوباره پیدا میکند. نوروز به عنوان کهنترین و برترین نماد فرهنگی ایران، آیینی مورد قبول و خوشایند برای تمام اقلیت های ایرانی است و به همین دلیل در مقوله نظم فرهنگی می تواند کارکرد مفیدی در جهت نزدیکی اقوام ایرانی و همبستگی ملی ایجاد کند.
- چکیده انگلیسی: جشن ها ویژگی مشترک تمامی فرهنگ ها می باشد. جشن و آیین نوروز یکی از نماد های فرهنگ ایرانی است که با وجود زمان درازی که از عمر آن می گذرد، همچنان پابرجا مانده و ارزش های نهفته در آن از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است.پژوهش حاضر در پی تبیین شأن و جایگاه نوروز در نزد ایرانیان با تاکید بر شاهنامه می باشد، با طرح این پرسش که نوروز از قدیم تا کنون چه نقشی بر هویت ملی و یگانگی ایرانیان داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، اشارهای به اسطوره های مرتبط با نوروز خواهد شد و آنگاه جایگاه و شأن نوروز در نزد ایرانیان مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. نوروز در شاهنامه با همان روایتی میآید که رسمیت دارد و به شاهی انتساب مییابد که به رغم کوشندگی برای فراهم آمدن بی مرگی در شهر یاری خویش تسلیم مرگ میشود، یعنی جمشید. گروهی دیگر از پژوهشگران، بنیاد نوروز را به سیاوش قهرمان حماسی ایران نسبت می دهند و اعتقاد دارند که نوروز نماد بازگشت و زندگی ایزد شهید شونده گیاهی است که در باور مردم باستان هر ساله با آمدن زمستان میمیرد و به زیر زمین میرود و با آمدن بهار و سر سبز شدن گیاهان زندگی دوباره پیدا میکند. نوروز به عنوان کهنترین و برترین نماد فرهنگی ایران، آیینی مورد قبول و خوشایند برای تمام اقلیت های ایرانی است و به همین دلیل در مقوله نظم فرهنگی می تواند کارکرد مفیدی در جهت نزدیکی اقوام ایرانی و همبستگی ملی ایجاد کند.
- انتشار مقاله: 25-01-1399
- نویسندگان: عالمه عباس زاده کناری,علی اکبر امینی,محمد رضا مایلی,محمد توحید فام
- مشاهده