در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نیتروکسین,ورمیکمپوست,قارچ میکوریزا,گوارشپذیری ماده خشک,گوارشپذیری ماده آلی
- چکیده: مدیریت کود یک عامل مهم در موفقیت کشت گیاهان زراعی میباشد. کاربرد کودهای زیستی در تولید این گیاهان با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه مصرف نهادههای شیمیایی و همچنین افزایش حاصلخیزی خاک و بهبود رشد و کیفیت گیاه، از اهمیت زیادی برخوردار است. بهمنظور بررسی واکنش برخی از ویژگیهای کیفی علوفه سورگوم دانهای به استفاده از کودهای زیستی، شیمیایی و آلی، آزمایشی بهصورت طرح بلوک کامل تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 3 نوع کود بیولوژیک و تلفیق آنها با یکدیگر و ورمیکمپوست و کود شیمیایی به شرح زیر بود: 1- قارچ میکوریزا آربسکولار گونه eaessom sumolG + ورمیکمپوست، 2- قارچ میکوریزا + کود زیستی نیتروکسین (حاوی باکتریهای .ps mulliripsozA و .ps retcabotozA)، 3- قارچ میکوریزا + ریزوبیوم (.ps muibozihR)، 4- قارچ میکوریزا + کود شیمیایی NPK، 5- قارچ میکوریزا eaessom sumolG و 6- شاهد. در این آزمایش، هرچند تیمارها اثر معنیداری بر میزان خاکستر، اجزای دیواره سلولی (مواد نامحلول در شوینده خنثی) و اجزای دیواره سلولی به جزء همیسلولز (مواد نامحلول در شوینده اسیدی) نداشتند اما توانستند صفات و ویژگیهایی نظیر پروتئین خام، گوارشپذیری ماده خشک و گوارشپذیری ماده آلی را بهطور معنیداری تغییر دهند. نتایج نشان داد که بیشترین درصد پروتئین خام (19/15 درصد)، گوارشپذیری ماده خشک (21/07 درصد) و گوارشپذیری ماده آلی (61/27 درصد) در تیمار تلفیقی میکوریزا و نیتروکسین و بیشترین درصد خاکستر (8/9 درصد) از تیمار تلفیقی کود میکوریزا و ورمیکمپوست حاصل شد. با توجه به نتایج آزمایش، بهترین تیمار کودی برای سورگوم دانهای مخلوط قارچ میکوریزا و کود زیستی نیتروکسین پیشنهاد میگردد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کودهای بیولوژیک میتوانند بهعنوان جایگزینی مناسب برای بخشی از کودهای شیمیایی در سیستمهای کشاورزی پایدار مورد استفاده قرار گیرند.
- چکیده انگلیسی: Fertilizer management is most important factor in success of plants crops cultivation. Application of biological fertilizers is important in production of these plants with the aim of elimination or significant reduction of chemical inputs and also increase of soil fertility and improvement of plant growth and quality. An experim was conducted to study the response of some qualitative characteristics of forage sorghum to biological, chemical, and manure, in a randomized complete block design with three replications. The experimental treatments included three biofertilizers and their combination and vermicompost and chemical fertilizer as follow: 1- mycorhhiza arbuscular species Glomus moseae + vermicompost, 2- mycorhhiza + nitrocsin (included bacteries Azospirillum sp. and Azotobacter sp.), 3- mycorhhizaarbuscular + Rhizobium (Rhizobium sp.), 4-mycorhhizaarbuscular + Chemical fertilizer NPK, 5- mycorhhizaarbuscular (Glomus moseae) and 6-control. In this experiment, although the treatments have not significant effects on ash, NDF and ADF, however, crude protein, dry matter digestibility as well as organic matter digestibility were affected by experimental treatments. The results showed that the percent of crude protein (15/19 percent), dry matter digestibility (70/12 percent) and organic matter digestibility (72/16 percent) were higher in integrated mycorhhiza and nitrocsine treatment in comparison whit other treatments. The numerical highest percent of ash (9.8 percent) was observed in mycrhhoriza plus vermicampost. In conclusion, the integration of mycrhhoriza and biological nitrocsine had the higher positive impact on forage quality of sorghum. Therefore, it could be concluded that biological fertilizers may be considered as a suitable replacement for a lot of chemical fertilizers consumption in sustainable agricultural systems.
- انتشار مقاله: 31-02-1393
- نویسندگان: رضا کمائی,حسین رجائی شریف آبادی,مهدی پارسا,محسن جهان,عباسعلی ناصریان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قابلیت هضم,آلکانها,نشخوار کنندگان
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 28-06-1398
- نویسندگان: عباسعلی ناصریان,رضا ولی زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات تولیدات دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تجزیه,دیازینون,علف یونجه,فوزالون
- چکیده: آزمایشی با هدف مقایسه روند تجزیه بقایای سموم فوزالون و دیازینون در علف یونجه تازه، سیلو شده و انبار شده بهصورت خشک در شرایط مزرعه انجام شد. بخشی از مزرعه یونجه جدا و به کرتهای مساوی تقسیم و با سموم فوزالون و دیازینون سمپاشی شد. نمونههایی از علف یونجه تازه، سیلو شده و خشک شده با فواصل زمانی مشخص به ترتیب تا زمانهای 15 روز، 14 و 24 هفته بعد از سمپاشی، گرفته شد. بقایای سموم با روش گازگروماتوگرافی جرمی (GC-Mass) تعیین شدند. مقدار فوزالون و دیازینون در روز پانزدهم پس از سمپاشی در علف یونجه تازه به ترتیب برابر با 13/2±33/57 و 51/1±75/24 میلیگرم در هر کیلوگرم ماده خشک بود. زمان تجزیه شدن50 درصد فوزالون و دیازینون در علف یونجه تازه به ترتیب برابر با 34/4 و 62/3 روز بود. هیچگونه بقایایی از دیازینون در 14 هفته بعد از انبار کردن علف یونجه به صورت خشک مشاهده نشد، ولی مقدار فوزالون در علف یونجه خشک تا 24 هفتگی برابر 32/3 میلیگرم بود. همچنین در اثر سیلو کردن، هیچگونه بقایایی از دیازینون و فوزالون بهترتیب در هفتههای 12 و 14 نمونهگیری مشاهده نشد. نتایج کلی آزمایش نشان داد فوزالون نسبت به دیازینون از قابلیت تجزیه کمتری در هر سه علف یونجه تازه، سیلوشده و انبارشده بهصورت خشک برخوردار بوده و این دو سم میتوانند بهطور نسبی تا مدتها در علف یونجه باقی بمانند. همچنین سیلوکردن نسبت به انبارکردن علف یونجه به صورت خشک، تأثیر بیشتری بر کاهش باقیمانده سموم با گذشت زمان داشت.
- چکیده انگلیسی: An experiment was conducted to compare the degradation rate of phosalone and diazinon residues in fresh, ensiled alfalfa and baled alfalfa hay under farm conditions. Part of an alfalfa field selected, divided into equal plots and then was sprayed with diazinon and phosalone. The samples of fresh or ensiled alfalfa and baled alfalfa were taken at specified intervals (up to15 days, 14 and 24 weeks after spraying, respectively). Pesticides residues were measured by gas chromatography-Mass spectrometry (GC-MASS). In the 15th day after spraying, the phosalone and diazinon residues were 57.33±2.13 and 24.75±1.51 mg/kg DM of fresh alfalfa respectively. The half-life of diazinon and phosalone in fresh alfalfa were 4.34 and 3.62 days, respectively. No diazinon residues were observed at 14 weeks after baling; however, phosalone residue was 3.32 mg during 24 weeks after baling. No residues of diazinon and phosalone were observed in alfalfa at weeks 12 and 14 after ensiling, respectively. Phosalone compared to diazinon, had a less degradation rate in fresh, ensiled alfalfa and baled alfalfa hay, and both pesticides can remain relatively stable in alfalfa for a long term. Ensiling compared to baling was also more effective in degradation of pesticides residues with passage of time.
- انتشار مقاله: 07-12-1395
- نویسندگان: محسن کاظمی,عبدالمنصور طهماسبی,رضا ولی زاده,عباسعلی ناصریان,آمنه اسکندری تربقان,آزاده صنعی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دامپزشکی و فرآوردههای بیولوژیک
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 10-05-1396
- نویسندگان: عباسعلی ناصریان,عباسعلی ناصریان,عباسعلی ناصریان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات تولیدات دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,تولید گاز,بوته طالبی,بره افشاری
- چکیده: به منظور ارزیابی تأثیر سیلو کردن و افزودن اوره بر ترکیب شیمیایی و تولید گاز بوته طالبی و استفاده از آن در تغذیه گوسفند دو آزمایش انجام شد. در آزمایش اول بوته تازه طالبی با مقادیر 5/0 و 1 درصد اوره، عملآوری و در کیسه نایلونی در شرایط اتاق سیلو شد. عملآوری بوته طالبی با اوره سطح پروتئین خام را نسبت به بوته طالبی سیلو شده بدون افزودنی افزایش داد (05/0P<) و همچنین تولید گاز در 96 ساعت، انرژی متابولیسمی و قابلیت هضم ماده آلی افزایش یافت (05/0P<). در آزمایش دوم بوتههای طالبی بدون اوره و یا با 5/0درصد اوره سیلو گردید. تعداد 15 رأس بره نر افشاری در قالب طرح کاملاً تصادفی به یکی از 3 تیمار غذایی: جیره 1) حاوی 15 درصد جیره سیلاژ ذرت، جیره 2) حاوی 15 درصد جیره سیلاژ طالبی بدون اوره و جیره 3) دارای 15 درصد سیلاژ طالبی عملآوری شده با 5/0درصد اوره اختصاص داده شدند (بر اساس ماده خشک). استفاده از 15 درصد سیلاژ بوته طالبی در جیره برهها اثر معنیداری بر مصرف خوراک، وزن بدن، اضافه وزن روزانه و pH شکمبه نداشت (05/0<P)، اما غلظت نیتروژن آمونیاکی شکمبه در سیلوی حاوی اوره در مقایسه با گروه شاهد (5/13 در مقابل 8/10 میلیگرم در دسیلیتر) بالاتر بود (01/0P<). در نتیجه گیاه طالبی سیلو شده عملآوری شده با اوره میتواند در تغذیه نشخوارکنندگان کوچک و برههای پرواری با هزینه پایین استفاده شود و این کاربرد میتواند در مقایسه با سیلوی ذرت مزایای اقتصادی در پی داشته باشد.
- چکیده انگلیسی: Two experiments were conducted to evaluate the chemical composition, gas production and also inclusion of cantaloupe plant and its silage in lamb rations. In first experiment, the cantaloupe plant samples were treated with 0.5 or 1% of urea (DM basis) and ensiled in plastic bags. Ensiling cantaloupe plant treated with urea increased its crude protein content (P<0.05) and its gas production after 96 h incubation as well as metabolizable energy and organic matter digestibility (P<0.05). In the second experiment, cantaloupe plants were ensiled with urea (0.5% DM basis) or without urea. Fifteen male Afshari lambs were allocated to three dietary treatments in a completely randomized design and fed with the experimental diets. Three dietary treatments were 1) diet containing 15% corn silage without cantaloupe plants silage, 2) diet containing 15% cantaloupe silage without urea supplementation, 3) diet containing cantaloupe silage supplemented with 0.5% of urea (DM basis). There were no differences between the dietary treatments in the case of feed intake, average daily gain, final body weight, and rumen pH (P>0.05), but N-ammonia concentration was higher for the urea treated cantaloupe silage (13.5 vs. 10.8 mg/dL) in comparison with the control group (P<0.01). It was concluded that the ensiled cantaloupe plants treated with urea can be utilized in feeding of small ruminant in fattening feedlots with low cost and economical diets instead of corn silage.
- انتشار مقاله: 20-10-1395
- نویسندگان: کاظم قربانپور,رضا ولی زاده,عباسعلی ناصریان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات تولیدات دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فلزات سنگین,کادمیوم,کلیه,کبد,گوسالههای نر هلشتاین
- چکیده: در این آزمایش تأثیر تغذیه طولانی مدت عنصر کادمیوم بر غلظت کادمیوم در بافتهای مختلف کبد، کلیه، ریه، عضلات، استخوان و خون و غلظت آن در ادرار و مدفوع و همچنین اثر آن بر غلظت عناصر آهن، روی و مس در بافتهای کبد، کلیه، استخوان و عضلات درگوساله های نر هلشتاین مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 20 رأس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزن 203 کیلوگرم و سن 185 روزدر قالب یک طرح کاملاً تصادفی با چهار گروه و پنج تکرار مورد مطالعه قرار گرفتند. جیره غذایی هر چهار گروه یکسان بود و فقط مقدار کادمیوم اضافه شده به جیره آنها متفاوت بود (به ترتیب صفر، 2، 5 و 10 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک خوراک). پس از پایان آزمایش (300 روز)، گوساله ها ذبح شدند و نمونه های بافتی از کبد، کلیه، ریه، استخوان قلم پا، عضله ران، عضله قلب و طحال گرفته شد. همچنین در سه روز پایانی، نمونه های خون، ادرار و مدفوع گوسالهها جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار کادمیوم جیره، غلظت کادمیوم در بافتها و به ویژه کبد و کلیهها به شکل معنی داری افزایش یافت (05/0P<). با افزایش مصرف کادمیوم، غلظت کادمیوم ادرار و مدفوع نیز افزایش یافت (05/0P<). همچنین همراه با افزایش مصرف کادمیوم، مقدار مس کبد و استخوان و مقدار آهن و روی کلیه ها و کبد، کاهش معنی داری داشت (05/0P<). به طور کلی می توان چنین نتیجه گیری کرد که آلودگی محیط و بهویژه خاک و آب با کادمیوم با افزایش ورود آن به تولیدات دامی و طبیعتاً بدن انسان و بروز اثرات سمی آن همراه خواهد بود.
- چکیده انگلیسی: The effects of long-term consumption of cadmium (Cd) on its concentration in liver, kidney, lunges and muscles tissues, blood, urine and feces and also iron, zinc and copper content in liver, kidney, bones and muscles tissues in Holstein male calves were studied in this study. Twenty Holstein male calves (with average body weight of 203 kg and age of 185 days) were allocated to four groups in a completely randomized design. All of the animals were fed a similar diet but differing in concentration of Cd (0, 2, 5 and 10 mg/kg of dry matter) for a period of 300 days. The blood, urine and feces of all experimental calves were sampled at the end of last 3 days of the experimental period. The calves were slaughtered at the end of experimental period and their liver, kidney, lunges, shinbone, thigh and heart muscles and spleen were also sampled. The results revealed that, Cd concentration in liver and kidney tissues urine, and feces samples were significantly (P<0.05) higher than the control calves. With increasing Cd intake, the copper concentration in liver and bone and the zinc concentration in liver and kidney decreased significantly (P<0.05). It was concluded that soil and water pollution with Cd could increase its concentration in animal body and products which is harmful for their consumers.
- انتشار مقاله: 02-08-1395
- نویسندگان: محمد علی خراشادی زاده,رضا ولی زاده,عباسعلی ناصریان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پروتوزوآ,بره بلوچی,خوراک کامل بلوک,فعالیت جویدن,علف نی
- چکیده: زمینه مطالعاتی: یکی از راهبردهایی که میتواند در راستای عملآوری و استفاده بهینه از منابع علف نی موجود در حاشیه رودخانهها جهت تغذیه دام و بهبود وضعیت تغذیه گلههای گوسفند و بز کشور توسعه یابد، استفاده از فناوری تهیه بلوکهای خوراکی است. هدف: هدف از این مطالعه، ارزیابی تاثیر جیره حاوی علف نی (Phragmatis australis) در قالب بلوک خوراک کامل بر رشد و عملکرد برههای بلوچی بود. روش کار: تعداد 30 راس بره نره بلوچی با میانگین سنی 5-6 ماه و وزنی 9/2±28 کیلوگرم با جیرههای کامل بر پایه 30 درصد علوفه و 70 درصد کنسانتره تغذیه شدند. جیرههای آزمایشی شامل 1) خوراک مخلوط کامل حاوی یونجه و کاه گندم (جیره شاهد)، 2) بلوک خوراک کامل حاوی علف نی (جیره بلوک) و 3) خوراک مخلوط کامل حاوی علف نی (جیره مخلوط) بود. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و ده تکرار انجام شد. نتایج: در مقایسه با جیره مخلوط، جیره بلوک میانگین افزایش وزن روزانه، میانگین مصرف خوراک روزانه، قابلیت هضم مواد مغذی، نیتروژن آمونیاکی شکمبه، اسیدهای چرب فرار شکمبه، جمعیت پروتوزوآهای شکمبه و نیتروژن اورهای خون را به طور معنیداری افزایش داد (05/0>P). تفاوت معنیداری بین جیرههای شاهد و بلوک از نظر صفات ذکر شده مشاهده نشد. سایر صفات بیوشیمیایی خون و مقدار pH شکمبه در محدوده طبیعی برای این نوع از دامها بود. در مقایسه با جیره مخلوط، نرخ خوردن، نشخوار و کل فعالیت جویدن در برههای تغذیه شده با جیره بلوک بیشتر بود (01/0>P). نتیجهگیری نهایی: نتایج این آزمایش نشان داد که میتوان با استفاده از فناوری تهیه بلوکهای خوراکی و از طریق جایگزینی یونجه و کاهگندم با علف نی ضمن تغذیه دامها با هزینه کمتر در مناطق دارای پتانسیل رشد سطوح مختلف علف نی به بهبود اقتصاد مردم ساکن در این نواحی و مجموع تولیدات دامی کشور کمک کرد.
زمینه مطالعاتی: یکی از راهبردهایی که میتواند در راستای عملآوری و استفاده بهینه از منابع علف نی موجود در حاشیه رودخانهها جهت تغذیه دام و بهبود وضعیت تغذیه گلههای گوسفند و بز کشور توسعه یابد، استفاده از فناوری تهیه بلوکهای خوراکی است. هدف: هدف از این مطالعه، ارزیابی تاثیر جیره حاوی علف نی (Phragmatis australis) در قالب بلوک خوراک کامل بر رشد و عملکرد برههای بلوچی بود. روش کار: تعداد 30 راس بره نره بلوچی با میانگین سنی 5-6 ماه و وزنی 9/2±28 کیلوگرم با جیرههای کامل بر پایه 30 درصد علوفه و 70 درصد کنسانتره تغذیه شدند. جیرههای آزمایشی شامل 1) خوراک مخلوط کامل حاوی یونجه و کاه گندم (جیره شاهد)، 2) بلوک خوراک کامل حاوی علف نی (جیره بلوک) و 3) خوراک مخلوط کامل حاوی علف نی (جیره مخلوط) بود. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و ده تکرار انجام شد. نتایج: در مقایسه با جیره مخلوط، جیره بلوک میانگین افزایش وزن روزانه، میانگین مصرف خوراک روزانه، قابلیت هضم مواد مغذی، نیتروژن آمونیاکی شکمبه، اسیدهای چرب فرار شکمبه، جمعیت پروتوزوآهای شکمبه و نیتروژن اورهای خون را به طور معنیداری افزایش داد (05/0>P). تفاوت معنیداری بین جیرههای شاهد و بلوک از نظر صفات ذکر شده مشاهده نشد. سایر صفات بیوشیمیایی خون و مقدار pH شکمبه در محدوده طبیعی برای این نوع از دامها بود. در مقایسه با جیره مخلوط، نرخ خوردن، نشخوار و کل فعالیت جویدن در برههای تغذیه شده با جیره بلوک بیشتر بود (01/0>P). نتیجهگیری نهایی: نتایج این آزمایش نشان داد که میتوان با استفاده از فناوری تهیه بلوکهای خوراکی و از طریق جایگزینی یونجه و کاهگندم با علف نی ضمن تغذیه دامها با هزینه کمتر در مناطق دارای پتانسیل رشد سطوح مختلف علف نی به بهبود اقتصاد مردم ساکن در این نواحی و مجموع تولیدات دامی کشور کمک کرد.
- چکیده انگلیسی: Introduction: In livestock rearing, providing a balanced diet for animal in order to produce meat and milk is the main component of this profession. Due to the limited rainfall and lack of good forage resources in Iran, nutrition has the highest cost share in livestock production. Therefore, identifying local source of animal feed and determining their nutritional value is essential. Because using these local feed sources in addition to reducing feed costs, prevents the depletion of these natural resources and increases employment. Reed fodder is one of the available forage species in many parts of the world, including Iran, and has a good potential for using in livestock feeds. This plant grows abundantly in wetlands and on the banks of most rivers in the country. Despite the severe shortage of livestock feed in Iran, the reed fodder is not used properly in livestock feeds. The crude protein, crude fiber and calcium amounts of reed fodder are 11.4%, 31% and 0.17 %, respectively. A cow weighing 300 kg needs 6 %digestible protein for 500 g daily gain, which reed fodder can supply half of the digestible protein and all the calcium and phosphate. The expansion of the livestock feed industry made it perfect feed for the various stages of growth of the most types of livestock. Complete feed block (CFB) is composed of forage, concentrate, and other supplementary nutrients in a desired proportion, which is capable to fulfill nutrient requirements of animals. The feeding of CFB stabilizes rumen fermentation, minimizes fermentation loss, and ensures better ammonia utilization. Advantages of CFB are using local feed raw materials which are cheaper and easier in distribution, because the distance between the processing place and the farm is closer. Also, it has a competitive advantage compared with commercial feed manufactured in large industrial scale; because, it is more efficient in production, it is lower in transportation costs and easier in storage, and it can reduce operating costs, especially labor. The type of feed will prevent selective feeding of animals;then, nutrients are provided more evenly by rumen microorganisms. There are few studies on the use of reed fodder in complete feed block form. Therefore, the main objective of this study was to evaluate the effects of diet containing reed fodder (Phragmatis australis) in the form of complete feed block on growth performance of Baluchi lambs.
Material and methods: Thirty male lambs with an average age of 5 to 6 months and weight of 28±2.9 kg were fed with complete diets based on 30% forage and 70% concentrate. The experimental diets were: 1) total mixed ration containing alfalfa hay and wheat straw as the control, 2) complete feed block containing reed fodder as block diet, and 3) total mixed ration containing reed fodder as mixed diet. The experiment was conducted in a completely randomized design with three treatments and 10 replications. Animals were fed the experimental diets for 105 days, and daily feed intake were recorded. A digestion trail for seven days were conducted at the middle of experimental feeding, and daily feed intake and feces excretion were recorded. At the end of experiment, rumen fluid samples were taken from each animal at 3 h after morning feeding. Concentration of NH3-N was determined for rumen fluid samples according to Broderich and Kang (1980), and VFA were analyzed according to Ervin et al. (1961). Rumen fluid was used to direct count of protozoa using the methods of Dehority (2003). The chewing activities were recorded through a visual observation method for a period of 24 h continuously (08:00 to 08:00 the next day) at 5 – min intervals. Blood samples from jugular vein were collected in serum tubes containing anticoagulant agent approximately 4 h after morning feeding.
Results and discussion: Feed intake (g/day), weight gain (g/day), and final weight (kg) of lambs fed with control and block diets were higher than those fed with mixed diets (P˂0.05). Apparent digestibility of DM, NDF, ADF, and CP in lambs fed with control and block diets were higher (P˂0.05), but no significant difference was observed between lambs fed with control and block diets. In lambs receiving the mixed diet, the NH3-N concentration was lower and the ratio of acetate to propionate was higher (P˂0.05), but no significant difference was observed between lambs receiving the control and block diets. The pH of rumen fluid as well as concentrations of isovaleric acid and valeric acid were not affected by experimental treatments. The whole rumen protozoa population and the population of Entodiniums and Epidiniums were higher in lambs fed with block diet (P˂0.05), but no significant difference was observed between lambs fed with the control and mixed diets. The concentration of blood urea nitrogen (BUN) was lower in lambs fed with the control and block diets (P˂0.05), but no significant difference was observed between lambs fed with the control and block diets. Other blood metabolites were not affected by experimental diets. The physical form of the feed (block diet) significantly increased the eating rate, ruminating rate, and total activity of the chewing (P˂0.05). Compared to lambs fed with block and mixed diets, lambs fed with control diet spent more time for eating, ruminating, and chewing. Feed conversion ratio of lambs fed with diets containing reed fodder was not affected by the physical form of the feed. Probably the decrease in air temperature during the fattening period affected the feed conversion ratio, and it was more effective for lambs fed with mixed diet with rough feed. The cost of feed per kilogram of live weight gain during the fattening period for each of the control, block, and mixed diets was calculated as 76630, 66360 and 67270 Rials, respectively. Based on these results, the use of reed fodder in the form of cubic blocks was more economical than the other two treatments.
Conclusion: The results of this experiment support the positive effects of using diets containing reed fodder in the form of complete feed block with the lower costs in areas which have the potential for growth of reed fodder.- انتشار مقاله: 28-11-1398
- نویسندگان: محمد تقی کریمی,رضا ولی زاده,عباسعلی ناصریان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تولید شیر,کوشیا,بز شیری,تخمیر شکمبهای
- چکیده: زمینهمطالعاتی:بخشهای وسیعی از کشور ایران دارای خاک و آب شور میباشد. زراعت بسیاری از گیاهان در این شرایط یا ممکن نیست و یا با عملکرد خیلی کم همراه میباشد. کوشیا بهعنوان یک گیاه علوفهای شورپسند میتواند در این شرایط اقلیمی به خوبی کشت و زرع شود و حتی جایگزین علوفه رایجی چون یونجه در تغذیه نشخوارکنندگان این مناطق گردد. هدف:این آزمایش بهمنظور مطالعه تأثیر جایگزینی یونجه با علوفه خشک و سیلو شده کوشیا (با و بدون مواد افزودنی) بر عملکرد تولیدی بزهای شیرده سانن انجام گردید.روشکار: تعداد24 رأس بز شیرده سانن در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 6 تکرار به 4 جیره غذایی اختصاص داده شدند. تیمارهای آزمایشی (جیره های غذایی) شامل: 1- جیره پایه حاوی یونجه خشک بعنوان تنها علوفه جیره (50% ماده خشک جیره) یا جیره شاهد، 2- جیره پایه حاوی علوفه خشک شده کوشیا که بطور کامل جایگزین یونجه خشک شده بود، 3- جیره پایه حاوی علوفه سیلو شده کوشیا که بطور کامل جایگزین یونجه خشک شده بود 4- جیره پایه حاوی علوفه کوشیا سیلو شده همراه با 10% خرمای ضایعاتی، این سیلاژ کوشیا نیز همانند دو جیره قبلی (2 و 3) بطور کامل جایگزین یونجه خشک شده بود. این جیره ها به مدت 6 هفته به بزها تغذیه شدند و مصرف خوراک، تولید شیر، تغییرات فراسنجه های شکمبه و خون دامها اندازه گیری شد. نتایج:مقدار مصرفماده خشک جیره های آزمایشی در بزهای اختصاص داده شده به تیمارها تفاوت معنی دار نداشت (05 /0
P) نسبت به سایر جیرههای آزمایشی افزایش داد، اما جیرهها اثری بر درصد و مقدار تولید ترکیبات شیر نداشت. قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی اختلاف معنیداری در بین جیرههای آزمایشی نداشت (05 /0P>). درصد اسید پروپیونیک مایع شکمبه در جیره کوشیا عملآوری شده با 10% خرمای ضایعاتی بیشتر از سایر جیره ها بود. جیرهها اثری بر دیگر فراسنجههای تخمیری شکمبه و همچنین پارامترهای بیوشیمیایی خون بزها نداشت. نتیجهگیرینهایی: نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد در مناطقی از کشور که دارای آب و خاک شور است کشت و تولید کوشیا به منظور تامین علوفه مورد نیاز نشخوارکنندگان می تواند مورد توجه قرار گیرد. اضافه کردن منابع انرژی زا به علوفه کوشیا و سپس سیلو کردن آنها عملکرد بهتری همراه خواهد داشت، همانگونه که در این آزمایش مشاهده شد.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 08-02-1398
- نویسندگان: مهدی اسحاقیان,رضا ولی زاده,عباسعلی ناصریان,محسن دانش مسگران
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های علوم دامی (دانش کشاورزی)
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: انکوباسیون,بنتونیت,نیتروژن آمونیاکی,برونتنی
- چکیده: زمینهمطالعاتی: بنتونیت یک ترکیب آلومینوسیلیکاته بوده که در تغذیه نشخوارکنندگان کاربرد فراوان دارد. هدف: آزمایشاتی با هدف بررسی اثر انواع بنتونیتهای سدیمی، کلسیمی، فرآوری شده و طبیعی بر غلظت نیتروژن آمونیاکی در شرایط برونتنی انجام شد. روش کار: در آزمایش اول، غلظت نیتروژن آمونیاکی در یک محیط کشت حاوی بنتونیتهای فرآوری شده (درصد جرمی اسید سولفوریک به بنتونیت 10، 15 و 20) و طبیعی در زمانهای 4 و 24 ساعت انکوباسیون مورد مقایسه قرار گرفت و در آزمایش دوم، اثر اضافه کردن سطوح مختلف بنتونیت سدیم یا کلسیم در زمانهای مختلف انکوباسیون بر غلظت نیتروژن آمونیاکی در یک محیط کشت حاوی جیرههای غذایی با پروتئین تجزیهپذیری شکمبهای متفاوت، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: غلظت نیتروژن آمونیاکی پس از 4 ساعت انکوباسیون، تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت (05/0>P) بهطوریکه کمترین غلظت در تیمار 15 درصد و بیشترین مقدار در تیمار 20 درصد مشاهده گردید. در آزمایش دوم غلظت نیتروژن آمونیاکی برای جیرههای با پروتئین تجزیهپذیر بالا در زمانهای 2 و 4 ساعت انکوباسیون، تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت (05/0>P) بهطوریکه کمترین مقدار در جیرههای حاوی 2 درصد بنتونیت سدیم و بیشترین نیز در تیمار شاهد مشاهده گردید. همچنین غلظت نیتروژن آمونیاکی در جیرههای با پروتئین تجزیهپذیر کم، تنها در زمان 4 ساعت پس از انکوباسیون تحت تأثیر نوع تیمارها قرار گرفت (05/0>P). نتیجهگیرینهایی: نتایج نشان داد غلظت نیتروژن آمونیاکی تحت تأثیر فرآوری بنتونیت و یا نوع بنتونیت سدیمی یا کلسیمی قرار گرفته و بیشترین جذب نیتروژن آمونیاکی در ساعات اولیه انکوباسیون (2 و 4 ساعت) مشاهده گردید.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 06-04-1397
- نویسندگان: مرتضی خباز سیرجانی,عبدالمنصور طهماسبی,عباسعلی ناصریان,حسن کرمانشاهی,محسن کاظمی,آمنه اسکندری تربقان,الیاس ابراهیمی خرمآبادی
- مشاهده