در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جهانیشدن,همزیستی فرهنگی,رسانههایاجتماعی,هویتهای قومی ایرانی,جداییطلبی قومی
- چکیده: ماهیت جهانی رسانههای اجتماعی، چالشهای قومی را از حیطهٔ منطقه و ملّت به عرصهٔ جهانی کشانده است. مطالعه حاضر، این چالشها را در چارچوب نظریههای جهانیشدن، تحلیل میکند. دو رویکرد عمده در رابطه با پدیدهٔ جهانیشدن وجود دارد: یک رویکرد معتقد به همگونی کامل جهان است؛ و رویکرد دیگر، به چنین شدّت و کیفیتی قائل نیست. هدف تحقیق، روشن ساختن این امر است که رسانههای اجتماعی بهعنوان ابزارهای ارتباطی جهانی در رابطه با هویتهای قومی ایرانی، در انطباق با کدام یک از این دو رویکرد عمل کردهاند. برای نیل به هدف مذکور با 11 استاد علوم ارتباطاتاجتماعی، مردمشناسی و جامعهشناسی مصاحبهٔ عمیق صورت گرفته و دادهها با استفاده از نرمافزار مکسکیودا ۱۰ تجزیهوتحلیل شدهاند. نتایج گویای آن است که عملکرد رسانههای اجتماعی وضعیتی دوگانه ایجاد کرده است: از یکسو به حفظ هویت اقوام ایرانی انجامیده؛ و از سوی دیگر، سببساز تأثیرپذیری آنها از فرهنگ جهانی شده است. به سخن دیگر، رسانههای اجتماعی، همزیستی فرهنگی اقوام با دیگری جهانی و ملیّت را تقویت میکنند. در مورد اقوام جداییطلب، رسانههای اجتماعی در ایجاد چالشهای قومی نقش چندانی ایفا نمیکنند و این موضوع متأثر از سایر عوامل اجتماعی و سیاسی است. در نهایت، انگیزهٔ اقوام ایرانی برای مقاومت در برابر ملیّت و فرهنگ جهانی محدود است؛ هر چند رسانههای اجتماعی، این قابلیت را به آنها میدهد.
- چکیده انگلیسی: The global nature of social media has brought ethnic challenges from regional and national stages to the world arena. The current study analyzes these challenges under the framework of Globalization theories. There are two general approaches to globalization: the first believes in complete global homogeneity, while the other does not believe in such an optimistic viewpoint. The purpose here is to clarify which of these two approaches have been used by social media as a means of global communication in relation to Iranian ethnic identities. For that matter, the researchers have conducted in-depth interviews with 11 experts in social communications, anthropology, and sociology and data were analyzed using MAXQDA 10 software. The results demonstrated that the performance of social media has created a dual situation, that is, on the one side they have preserved the Iranian ethnic identity and on the other, they have led them to be influenced by global culture. In other words, social media have reinforced the cultural coexistence of ethnic groups nationally and globally. With regard to separatist ethnic groups, social media do not play a significant role, as this issue is influenced by other social and political factors. Ultimately, the Iranian ethnic motivation to resist global nationality and culture is limited, although social media give them such ability.
- انتشار مقاله: 07-06-1399
- نویسندگان: فواد ظفر عبدالله زاده,محمدرضا رسولی,طهمورث شیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه جامعه شناسی سیاسی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مشارکت سیاسی,اعتماد سیاسی,محرومیت نسبی,استان ایلام,تعلق طایفه ای-ایلی
- چکیده: مشارکت سیاسی به معنای فعالیت و تلاش مردم برای سهیم شدن در ساختار قدرت سیاسی، ایجاد تعامل بین مردم و حاکمیت است که یکی از ارکانهای مهم نظام سیاسی در اداره کشور تلقی میشود. استان ایلام سطح مشارکت بالاتری را در ده دوره انتخاباتی تجربه نموده است. این پژوهش قصد دارد، عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت سیاسی مردم استان ایلام را بررسی نماید. روش آن، پیمایش، ابزار آن پرسشنامه بوده و از جامعه آماری ۴۱۰۹۴۹ نفر، از طریق فرمول کوکران 384 نمونه به روش خوشهای تصادفی طبقهای انتخاب شده است. یافتههای پژوهش حاکی از این است که سطح مشارکت سیاسی مردم در سطح بالا (43.2) است. طبق نتایج آزمون پیرسون بین متغیر اعتماد سیاسی (0.481)، انسجام سیاسی-اجتماعی (0.445)، آگاهی اجتماعی-سیاسی (0.548)، تعلق طایفهای-ایلی (0.583)، تعلق مذهبی (0.259)، محرومیت نسبی (0.201) مصرف رسانههای جمعی (0.643)، تعلق جناحی-سیاسی (0.465) با مشارکت سیاسی رابطه معنیداری وجود داشته و ضریب تبیین تصحیحشده برابر با 0.549 است.
- چکیده انگلیسی: Abstract
Purpose: Partnership is the foundation of development. Development without participation in today's world is losing its meaning. Political participation means the power of citizens to influence political, executive, and political-social power. Accordingly, the present study seeks to answer the question of what social factors influenced the political participation of Ilam citizens?
Method: The research method is survey (quantitative). Timely: Cross-sectional, wide-ranging and practical. The population of the study consisted of 384 individuals who were selected through Cochran formula and distributed among the citizens using stratified random cluster sampling. The questionnaire was a researcher-made questionnaire and its validity and reliability were confirmed and confirmed.
Results: Pearson test showed significant consistency coefficient between political trust (0.481), socio-political cohesion (0.445), socio-political awareness (0.548), tribal affiliation (0.379), traditionalism (0.408), Religious affiliation (0.259), relative deprivation (0.201), mass media consumption (0.643), factional-political affiliation (0.465) and reference patterns (0.481) were associated with political participation. Finally, the multiple correlation coefficient is 0.749, the coefficient of explanation is 0.561 and the correction coefficient is 0.549.- انتشار مقاله: 18-02-1399
- نویسندگان: سلام امینی,مصطفی کواکبیان,طهمورث شیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فردیّت,خلع سلاح,قشربندی اجتماعی,اسکان عشایر,کنشپژوهی,مثلثبندی
- چکیده: این پژوهش با هدف مطالعهی تاثیرات اسکان عشایر در تغییر قشربندی روستاها در دورهی رضاشاه پهلوی انجام شد. استراتژی پژوهش استفهامی یا کنشپژوهی بود و از اسناد موجود استفاده شده است. برای تامین اعتبار پژوهش، مثلثبندی یا تکنیک چندبعدیسازی در منابع گردآوری دادهها با رجوع به اسناد و نامههای دولتی، کتاب خاطرات رضاشاه و روایتهای مورخان صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که حکومت، استراتژی اسکان و خلع سلاح عشایر با زور و خشونت، متحدالشکل کردن لباس عشایر، همراه کردن روشنفکران در سیاستهای کنترل عشایر، پرداخت مزایا به عشایر برای اسکان، معافیت عشایر از مالیات اغنام و احشام، معافیت عشایر اسکانیافته از مالیات مزروعی، ارائهی تسهیلات به عشایر برای تکثیر اغنام و احشام و آموزش اصول کشاورزی به عشایر اسکانیافته را در نظر گرفت که منجر به افزایش جمعیت روستانشین، تنوع یافتن اقشار روستایی و گسترش مالکان نیمهفئودال شد. اما عشایر که پیش از اسکان تحت حمایت نظامی و سیاسی از ایلات توسط آلمان، روسیه و بریتانیا بودند و از ثروت و قدرت زیادی برخوردار بودند، در مقابل خلع سلاح ایستادگی کردند و تبدیل به نیروهای بالقوه فعالی شدند که در مواقع لزوم میتوانستند به نیروهایی ضد حکومت تبدیل شوند.
- چکیده انگلیسی:
Abstract
This research was carried out with the aim of studying the effects of nomadic settlements on changing the stratification of villages during the rehabilitation period of Reza Shah Pahlavi. The research strategy was abduction and used existing documents. In order to fund research, triangulation or multi-dimensional technique in data collection sources, reference was made to government documents and letters, book of Reza Shah's memories, and narratives of historians. The results of the research showed that the government, the strategy of settling and disarming tribes by force and violence, unifying nomadic dresses, making clearers in nomadic control policies, paying benefits to nomads for housing, exempting nomads from taxes consideration of livestock and livestock, the exemption of displaced nomads, provision of facilities to tribes for the reproduction of livestock and livestock, and the education of the farming principles of settled nomads, which has led to an increase in rural populations, the diversification of rural populations and the spread of landowners. Semi feudal. But the tribes who, before being supported by the military and political forces of the nomads by Germany, Russia and Britain, and resisted disarmament and turned into potentially active forces that could, if necessary if necessary, Forces become anti-government.- انتشار مقاله: 25-04-1397
- نویسندگان: اختر شیری,حسین ابوالحسن تنهایی,طهمورث شیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جوانان,هویت اجتماعی",نظام اجتماعی",عوامل زمینه ساز هویت اجتماعی"
- چکیده: شکلگیری هویت اجتماعی مستلزم عوامل زمینهساز آن در نظام اجتماعی است. شناخت و بررسی این موضوع، در این پژوهش بر اساس چهارچوب نظری با رویکرد تحلیلی و ترکیبی جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی در سطوح کلان، خُرد و تلفیقی انجام شدهاست. مسئله اصلی که در نمونه آماری 445 نفری دانشجویان دانشگاه تهران با روش نمونهگیری احتمالی طبقهای از جوانان آزمونشده، ایناست که آیا نظام اجتماعی در جامعه ما از طریق عوامل زمینهساز برساخت هویت اجتماعی در شکلگیری هویت اجتماعی جوانان نسبتبه نظام اجتماعی نقش مؤثری داشته است؟ روش پژوهش، پیمایشی و کمّی بوده که علاوه بر استفاده از روش اعتبار سازهای (تحلیل عامل و پیشآزمون) از روشهای کیفی اعتبار محتوایی و پرسشنامه همراه با مصاحبه نیز بهره برده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته تبلت-محور با روایی و پایایی بالا بوده است. دادهها بر اساس آزمونهای تی تکنمونهای و دوجملهای مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته و یافتهها مؤید کسب آماره (45/21 =T) معطوف بر تأیید فرضیه اصلی مبنیبر این است که عوامل زمینهساز برساخت هویت اجتماعی در جامعه ما در شکلگیری هویت اجتماعی جوانان نسبتبه نظام اجتماعی نقش مؤثری نداشته است. نتایج پژوهش منجر به شناسایی و معرفی عوامل زمینهساز شکلگیری هویت اجتماعی در نظام اجتماعی همراه با ارائه شاخصهای سنجش آن و تأیید میدانی آنها گردید.
- چکیده انگلیسی: Holding a novel and different approach, this study aims to investigate the nature of both social identity construction and social system development as two subjective and challenging issues in a dialectic process and based on an integrative sociological and socio-psychological approach in the light of three theoretical perspectives at macro, micro and medium scales (vis-a- vis mainly the suggested subjective orientations).. The main question addressed is whether individuals’ sense of social identity construction subject to Facilitating Factors of youths' Social Identity Construction in Social System. To this end, facilitating factors of social system-based construction among youths was addressed with a sample of 445 probability stratified sampling selected students from Tehran University. Attending this field study, they attempted a researcher-made tablet-rendered valid and reliable questionnaire. Content and construct validity measures of the instrument were measured through expert judgment and factor analysis, respectively and its reliability was estimated through Cronbach alpha correlational analysis. One sample parametric t-test and Binomial test-based analyses of the data supported the main hypothesis predicting that social system through precipitating factors has no effective role (T=21/45) on identity construction of youth. This study mainly suggests a scientific, different and comprehensive applied model for social identity construction on the basis of facilitating factors of social system.
- انتشار مقاله: 28-11-1398
- نویسندگان: ابوالفضل اشرفی,رضاعلی محسنی,طهمورث شیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های جامعه شناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آسیبهای اجتماعی,حاشیه نشینی,اعتیاد,اختلافات خانوادگی,کلید واژه ها : کودک آزاری
- چکیده: چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی جامعه شناختی پدیده کودک آزاری در منطقه شهریار در تابستان سال 1396 پرداخته شده است . ابعاد و مولفه هایی چون خانوادگی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در قالب متغیرهای مستقلی چون فوت والدین ، اعتیاد ، طلاق ، تحصیلات ، حاشیه نشینی ، اختلافات خانوادگی ، بعد خانوار ، درآمد و شغل به عنوان عوامل تأثیر گذار بر پدیده کودک آزاری به عنوان متغیر وابسته مورد مطالعه قرار گرفته است . از آنجا که بررسی حاضر از دیدگاه و منظر جامعه شناختی مد نظر است ؛ لذا همگی افراد بالای 18 سال منطقه شهریار به عنوان جامعه آماری لحاظ گردیده و صرفا به گزارشهای واصله تحت عنوان کودک آزاری در اورژانس اجتماعی اکتفا نشده است . حدود 400 نفر از جمعیت منطقه شهریار با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند و نحوه نمونه گیری نیز از طریق خوشه بندی چند مرحله ای و تصادفی هدفمند صورت گرفته است . جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه خود ساخته محقق و استاندارد که در بین پاسخ گویان توزیع گردیده است انجام شد . اعتبار پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرونباخ و روائی آن نیز طی مشاورت با اساتید و کارشناسان پژوهش ، مورد تأئید قرار گرفته است . یافته های پژوهش نشان می دهد در خانواده هائی که افراد معتاد زندگی می کنند به مراتب نسبت به خانواده هائی که افراد معتاد وجود ندارد پدیده کودک آزاری بیشتر است . همچنین شدت آزار و اذیت کودک در خانواده هائی که یکی از والدین آنها فوت شده یا طلاق گرفته اند بیشتر است . همچنین آن پدیده اجتماعی با عنوان آسیب در حاشیه شهر بیشتر از مرکز شهر بوده و به لحاظ تحصیلی و سطح فرهنگ نیز پدیده کودک آزاری در میان افراد با تحصیلات بالا کمتر است . به لحاظ شغلی نیز هرچه میزان درآمد بیشتر باشد میزان آرامش و آسایش در خانواده ها حاکم خواهد شد لذا ضریب امنیت برای کودکان به لحاظ عدم وقوع کودک آزاری بالاتر خواهد بود و هر چه والدین به مشاغل روزمره رو بیاورند زمینه تأمین نیازهای خانواده فراهم شده و کودکان در رفاه و آرامش به سر می برند .- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 13-03-1399
- نویسندگان: حسین عباسی اقدم,رضا علی محسنی,طهمورث شیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش نامه مطالعات مرزی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قاچاق کالا,عوامل فرهنگی,شهرهای مرزی کرمانشاه
- چکیده: امروزه توسعه فنآوری ارتباطات و تحول چشمگیر در مبادلات و مناسبات بین کشورها باعث نزدیکی فرهنگ مصرفی جوامع شده است. از طرفی وجود مرزها و سیاستهای ناشی از اعمال حاکمیت دولتها در امر صادرات و واردات موجب پدید آمدن قاچاق شده است. هدف تحقیق بررسی عوامل فرهنگی گرایش به قاچاق در شهرهای مرزی کرمانشاه می باشد. روش پژوهش کاربردی و از نوع آمیخته با جامعه آماری 385 نفر در شهرهای مرزی کرمانشاه در سال 1398 انجامشده و دادهها با استفاده از پرسشنامه روا (نظر متخصصین) و پایا (آلفای کرونباخ 82/0) جمعآوری و با نرمافزار SPSS و نرمافزار لیزرل تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که متغیرهای تجانس فرهنگی بین دو مرز، سبک زندگی، تجملگرایی، باورهای فرهنگی، فقر فرهنگی، تضعیف فرهنگ کار، مبانی اعتقادی و فرهنگ سودآوری، در گرایش به قاچاق کالا در شهرهای مرزی کرمانشاه تأثیرگذار است. شاخصهای برازش بهدستآمده، نشان داد که مدل تدوینشده از برازش مناسبی برخوردار بوده و متغیریهای تجانس فرهنگی بین دو مرز، سبک زندگی، تجملگرایی، باورهای فرهنگی، فقر فرهنگی، تضعیف فرهنگ کار، مبانی اعتقادی و فرهنگ سودآوری، ترتیب به میزان 71/0،64/0، 63/0، 67/0، 66/0،66/0،56/0،68/0، 078/ 0 در گرایش به قاچاق کالا در شهرهای مرزی کرمانشاه تأثیرگذار بوده و میزان شاخص RMSEA در حد استاندارد است و مدل عوامل فرهنگی گرایش به قاچاق در شهرهای مرزی کرمانشاه داری برازش میباشد. بیشترین ضریب تأثیر مسیر مربوط به فرهنگ سودآوری (ضریب مسیر=68/0) و تجانس فرهنگی بین دو مرز (ضریب مسیر=71/0) و باورهای فرهنگی (ضریب مسیر=67/0) میباشد.
- چکیده انگلیسی: Today, the development of communication technology and the dramatic change in exchanges and relations between countries has brought closer the consumer culture of societies. On the other hand, the existence of borders and policies resulting from the sovereignty of governments in exports and imports has led to the emergence of smuggling. The purpose of this study is to investigate the cultural factors of the tendency to smuggle in the border cities of Kermanshah. The research method is applied and mixed. The statistical population is 385 people in the border cities of Kermanshah in 1398. Data were collected through valid (expert opinion) and reliable (Cronbach's alpha 0.82) questionnaire, and by using SPSS and LISREL software programs, has been analyzed. The results show that the variables of cultural homogeneity between the two borders, lifestyle, luxury, cultural beliefs, cultural poverty, weakening work culture, beliefs and profitability culture, are effective in the tendency to smuggle goods in the border cities of Kermanshah. The obtained fit indices showed that the developed model had a good fit and the variables of cultural homogeneity between the two borders, lifestyle, luxury, cultural beliefs, cultural poverty, weakening work culture, beliefs and profitability culture, respectively, by 0.71 0.64, 0.63, 0.67, 0.66, 0.56, 0.56, 0.68, 0.078 have been effective in the tendency to smuggle goods in the border cities of Kermanshah. So the amount of RMSEA index is within the standard and the model of cultural factors tending to smuggle in the border cities of Kermanshah is appropriate. The highest coefficient of influence of the path is related to the culture of profitability (path coefficient = 0.68) and cultural homogeneity between the two borders (path coefficient = 0.71) and cultural beliefs (path coefficient = 0.67).
- انتشار مقاله: 10-01-1399
- نویسندگان: برومند میرزایی پور,سروش فتحی,طهمورث شیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: الگوریتم کیمینز,برندسازی,رسانه خلاق,مخاطب سنجی,ورزش سه
- چکیده: هدف: هدف اصلی این پژوهش استخراج الگوی برندسازی خلاق است.
روش: این پژوهش کمی و با استفاده از روش داده کاوی انجام شده است و به لحاظ هدف، کاربردی است. پرسشنامه پژوهش بر اساس مطالعات پیشین استخراج گردیده و شامل ابعاد محتوا، مخاطب، بستر رسانه و محیط است. پرسشنامه محقق ساخته پس از محاسبه روایی و پایایی، در اختیار مخاطبانی که بیش از ۱۰ بار در طول یک ماه به سایت ورزش سه مراجعه میکردند قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شال 800 هزار نفر مخاطب روزانه بوده و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نظام مند با فاصله 100 نفر پرسشنامه در اختیار حجم نمونه (8 هزار نفر) قرار گرفت. حدود 50 درصد آنها یعنی 4056 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. پاسخ مخاطبان با استفاده از الگوریتم کیمینز پردازش و الگوی برندسازی استخراج شده است.
یافتهها:نتایج حاکی از آن است که برای افزایش عمر مخاطبان لازم است مؤلفههای حرفهای رسانه شامل مرجعیت، عدم جانبداری، صحت خبر و سرعت انتشار خبر به عنوان «کیفیت درک شده برند» مورد توجه قرار گیرد. همچنین رفتار وفادارانه مخاطبان ناشی از مؤلفههای جمعیت شناختی است. خوشهبندی مخاطبان وفادار با مرکزیت سن نشان میدهد که بزرگترین خوشه با حجم 44% مردان با تحصیلات کارشناسی در طیف سنی 26 تا 35 ساله هستند.
نتیجه گیری: نتایج زنده و جداول لیگ، در ورزش سه «هویت برند» هستند. پیشنهاد میشود این رسانه توجه بیشتری به ایجاد «هویت برند» در حوزه زنان و مخاطبان زیر15 سال داشته باشد.- چکیده انگلیسی: Aim: This paper wants to extract creative media branding.
Method: The method of this research is datamining and in terms of it’s applicable. The research questionnaire was extracted from previous studies and included content, audience, media context and environment dimensions. The researcher-made questionnaire, after calculating its validity and reliability, was provided to audiences who visited the Varzesh3 more than 10 times a month. The statistical population of the study consisted of 800 thousand people per day. Using a systematic random sampling, 100 questionnaires were included in the sample size (8 thousand people). About 50 percent of them 4056 responded to the questionnaire. The response of the audience is extracted using the K-means algorithm processing and branding model.
Results: The results suggest that in order to increase the life of the audience, the professional components of the media, including reference, bias, newsworthiness and the speed of the publication of the news as "brand perceived quality" should be considered. The loyal behavior of the audience is also due to demographic factors.
Conclusions The clustering of a loyal audience with a center of age indicates that the largest cluster with 44% of men with Bachelor education and ranges from 26 to 35 old. “Live scores” and “league standing” are the varzesh3 of brand identity. It is suggested that this media pay more attention to the creation of Brand Identity for women and audiences under the age of 15.- انتشار مقاله: 09-10-1396
- نویسندگان: مهدی شاملو,علی اکبر فرهنگی,افسانه مظفری,طهمورث شیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سرمایه فرهنگی,سرمایه فرهنگی تجسم یافته,سرمایه فرهنگی عینیت یافته,سرمایه فرهنگی نهادینه شده,شبکه های تلویزیونی صدا و سیما
- چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میزان استفاده از شبکه های تلویزیونی صدا و سیما و سرمایه فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب انجام شده است. روش پژوهش پیمایشی و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. روش نمونهگیری در این تحقیق نمونهگیری تصادفی طبقهبندی خوشهای میباشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر مشخص شد. روایی پرسشنامه پس از ارائه به اساتید ارتباطات و علوم اجتماعی تایید شد. ضریب آلفای کرونباخ برای متغیر مستقل (استفاده از شبکه های تلویزیونی صدا و سیما) و متغیر وابسته تحقیق(سرمایه فرهنگی و ابعاد آن( بیانگر بالا بودن همبستگی درونی گویه ها و به عبارت دیگر مطلوبیت پایایی ابزار تحقیق است. با توجه به این که هر دو متغیر در سطح فاصلهای اندازهگیری شدهاند از آزمون پیرسون بهره گرفته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بین میزان استفاده از شبکه های تلویزیونی صدا و سیما و سرمایه فرهنگی رابطه وجود دارد در عین حال همبستگی مستقیمی بین میزان استفاده از شبکه های تلویزیونی صدا و سیما با ابعاد سرمایه فرهنگی (سرمایه فرهنگی تجسم یافته، سرمایه فرهنگی عینیت یافته، سرمایه فرهنگی نهادینه شده) وجود دارد.
- چکیده انگلیسی: The aim of this study is to investigate the relationship between the use of IRIB television networks and cultural capital among students of Islamic Azad University, West Tehran Branch. The research method is survey and a questionnaire is used to collect information. The sampling method in this study is random sampling of cluster classification. The sample size is determined by using the Cochran's test 375 people. The validity of the questionnaire is confirmed by communication and social science experts. Cronbach's alpha coefficient for the independent variable (use of IRIB television networks) and the dependent variable of the research (cultural capital and its dimensions) indicate the high internal correlation of the items and in other words the reliability of the research tool reliability. Due to the fact that both variables is measured on interval scale, Pearson test is used. Findings show that there is a relationship between the use of IRIB television networks and cultural capital. There is a direct correlation between the use of IRIB networks with the dimensions of cultural capital (embodied cultural capital, objectified cultural capital, institutionalized cultural capital).
- انتشار مقاله: 17-10-1398
- نویسندگان: حمید درودیان,سارا محمدپور,طهمورث شیری
- مشاهده