در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کلرید سدیم,محتوای نسبی آب برگ,کادمیوم,زیست توده,خرفه
- چکیده: سابقه و هدف: شوری یکی از مهمترین تنشهای محیطی است که در مناطق خشک دنیا نظیر ایران تولید محصول را محدود مینماید. علاوه بر شوری، آلودگی فلزات سنگین در خاک و آبهای سطحی بهویژه در کشورهای در حال توسعه افزایش یافته است که میتواند سبب کاهش عملکرد گیاهان زراعی نیز گردد. یکی از مهمترین نمکهای ایجاد کننده تنش شوری، کلرید سدیم است که اثرات بازدارنده آن بر رشد گیاه میتواند تحت تاثیر میزان کادمیوم خاک (و برعکس) قرار گیرد. خرفه یکی از قدیمیترین و متحملترین گیاهان به شوری در مناطق خشک است که مصارف دارویی و خوراکی دارد. دانش کافی در مورد واکنش خرفه به اثرات توام کلرید سدیم و کادمیوم خاک وجود ندارد. هدف از این پژوهش بررسی برهمکنش کلرید سدیم و کادمیوم بر صفات رویشی، فیزیولوژیک و جذب و تجمع سدیم و کادمیوم در ریشه و اندام هوایی خرفه میباشد.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر سمیت کادمیوم و کلرید سدیم بر برخی صفات خرفه آزمایشی بهصورت فاکتوریل و در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار طراحی و در اتاقک رشد با دمای 18 و 25 درجه سلسیوس (شب-روز) اجرا شد. عاملهای آزمایش عبارت بودند از شوری حاصل از کلرید سدیم در چهار سطح (0، 1/23، 4/57 و 2/100 میلیمولار) و کادمیوم در پنج سطح (0، 5/0، 1، 2 و 4 میلیگرم بر لیتر) که به مدت 87 روز در محلول غذایی هوگلند اعمال گردیدند. بذور خرفه (توده محلی جیرفت) در بستر کوکوپیت پرلیت (2:1) در گلدانهای یک لیتری کاشته شدند و تا زمان سبز شدن استقرار گیاهچه با آب مقطر آبیاری شدند. آنگاه گیاهچهها به مدت 87 روز با محلول غذایی هوگلند همراه با مقدارهای محاسبه شده نمک و کادمیوم تیمار شدند.
یافتهها: کاهش معنیدار زیستتوده اندام هوایی از 1/23 میلیمولار کلرید سدیم و 2 میلیگرم بر لیتر کادمیوم شروع شد. همچنین شاخص سبزینگی برگ با افزایش میزان کادمیوم در هر سطح کلرید سدیم کاهش یافت اما در شرایط بدون کادمیوم تا سطح 4/57 میلیمولار کلرید سدیم کاهش معنیداری نداشت. مشابه همین روند برای محتوای نسبی آب برگ نیز مشاهده شد به گونهای که کلرید سدیم بهتنهایی اثر کاهنده معنیداری بر آن نداشت اما در هر سطح کلرید سدیم مقدار آن با افزایش مقدار کادمیوم کاهش یافت. از سوی دیگر نشت یونی با افزایش میزان کلرید سدیم به طور معنیداری افزایش یافت اما بهجز در سطح 1/23 میلیمولار کلرید سدیم افزایش محتوای کادمیوم اثر مشخصی بر آن نداشت. محتوای سدیم اندام هوایی و ریشه با افزایش سطح کلرید سدیم بهصورت خطی افزایش یافتند اما در هر سطح کلرید سدیم و کادمیوم محتوای سدیم ریشه بسیار بیشتر از اندام هوایی بود. مشابه همین نتیجه برای محتوای کادمیوم ریشه و اندام هوایی نیز مشاهده شد. افزایش میزان کادمیوم بستر تا سطح 2 میلیگرم بر لیتر اثری بر محتوای سدیم اندام هوایی نداشت و تنها 4 میلیگرم بر لیتر کادمیوم سبب افزایش معنیدار آن شد.
نتیجهگیری: اگر چه کلرید سدیم و آلودگی به کادمیوم سبب کاهش رشد گیاه خرفه شد اما بهنظر میرسد در این گیاه با انباشتگی مقدارهای قابل توجه سدیم و کادمیوم در ریشه از انتقال بیش از حد آنها به اندام هوایی و کاهش بیشتر رشد گیاه جلوگیری میشود.- چکیده انگلیسی: Background and objectives: Salinity, especially NaCl, is one of the most important abiotic stresses which limits crop productivity in dry regions like Iran. Also, soil and water heavy metal pollution is increasing in developing countries, which may suppress crop yield. The adverse effect of salinity on crop growth may be affected by soil cadmium content and vice versa. Purslane is one of the oldest and the most salt tolerant plant species having medicinal and edible uses in arid climates. Little is known about growth response of purslane to combined effect of NaCl and cadmium in soils. The aim of this study is to investigate the interaction of NaCl and cadmium on vegetative and physiological characteristics, sodium (Na) and cadmium (Cd) uptake and accumulation in roots and shoots of purslane.
Materials and methods: This experiment was arranged as factorial based on complete randomized design with four replications and conducted in growth chamber with 25/18 °C temperatures. Factors included growth medium NaCl concentration at four levels (0, 23.1, 57.4 and 100.2 mM) and cadmium at five levels (0, 0.5, 1, 2 and 4 mg/l). Seeds of purslane (local ecotype of Jiroft) were sown in 1-litre plastic pots filled with coco peat-perlite (2:1) and were watered until full emergence and establishment. Then, seedlings were treated with Hoagland solution containing calculated amounts of NaCl and cadmium until 87 days afterward.
Results: Significant decrease in shoot biomass started from 23.1 mM NaCl and 2 mg/l cadmium. Also, leaf greenness index (SPAD value) decreased with increase in salinity in each cadmium level; however, when no cadmium was applied, SPAD did not significantly decrease up to 57.4 mM NaCl. Similarly, salinity had no significant effect on leaf relative water content (RWC), but in each salinity level, RWC decreased with increased cadmium level. On the other hand, tissue electrolyte leakage significantly increased with NaCl concentration, however, increase in Cd concentration had no substantial effect on it. Shoot and root Na content linearly increased with salinity, but in each salinity and Cd level, contents of Na in roots were significantly higher than those of shoot. Same results were observed for shoot and root Cd content. Shoot Na content was not significantly affected by Cd concentration in growth medium until 2 mg/l Cd and only 4 mg/l Cd significantly increased it.
Conclusion: Although sodium chloride and Cd contamination decreased purslane growth, but our results suggest that considerable accumulation of Na and Cd in roots of purslane inhibits excess translocation of Na and Cd to shoot tissues and further growth inhibition.- انتشار مقاله: 13-10-1395
- نویسندگان: مینا رفیعی,شهاب مداح حسینی,محسن حمید پور,علی اکبر محمدی میریک
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله مدیریت خاک و تولید پایدار
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کنجد,باکتریهای حل کننده فسفات,سودوموناسهای فلورسنت
- چکیده: باکتریهای حلکنندهی فسفات از جمله باکتریهای محرک رشد گیاه هستند که از طریق افزایش حلالیت فسفاتهای نامحلول باعث افزایش رشد و عملکرد گیاه می¬شوند. در این تحقیق اثر کاربرد سودوموناسهای فلورسنت حل کنندهی فسفاتهای نامحلول و کود فسفات، بر رشد و جذب عناصر غذایی گیاه کنجد مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج سطح فسفر (P0: بدون مصرف کود فسفری ، P1: 100 کیلوگرم، P2: 200 کیلوگرم، P3: 400 کیلوگرم بر هکتار سوپرفسفاتتریپل و P4: 1200 کیلوگرم بر هکتار سنگ فسفات) و سه سطح باکتری (B0: بدون تلقیح باکتری ، B1 و :B2 باکتریهای سودوموناس فلورسنت با توانایی بالا در حل فسفاتهای معدنی نامحلول ) در سه تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد تلقیح گیاه کنجد با جدایههای باکتری باعث افزایش معنی¬دار وزن خشک و شاخص کلروفیل و جذب عناصر فسفر، آهن و منگنز در سطح یک درصد نسبت به تیمار شاهد شد. سطوح کودی نیز به طور معنی¬داری وزن خشک، شاخص کلروفیل، جذب فسفر، آهن، منگنز و مس را در سطح یک درصد و جذب روی را در سطح پنج درصد افزایش دادند. در بررسی اثرات متقابل کاربرد سطوح کودی و تیمار باکتری¬ها مشخص شد که مصرف 100 کیلوگرم در هکتار سوپر فسفات تریپل به همراه تلقیح باکتری B2 توانست شاخصهای رشد و جذب فسفر و آهن اندام هوایی را در گیاه کنجد نسبت به تیمار شاهد بهطور معنیداری افزایش دهد که این می¬تواند باعث کاهش مصرف کود فسفری و آلودگیهای ناشی از کاربرد سطوح بالای این کود شود.
- چکیده انگلیسی: Phosphate solubilizing bacteria are a group of plant growth promoting rhizobacteria (PGPR) that increase growth and yield of plant by enhancing insoluble phosphates. In this study, a greenhouse experiment was carried out to investigate the effect of Phosphate solubilizing bacteria and phosphorous fertilizer on the yield and chemical components of Sesame. This experiment was conducted in factorial based on completely randomized design with three replications including five Levels of phosphorous fertilizer (0, 100, 200 and 400 kg/Ha of triple superphosphate and 1200 kg/Ha of phosphate rock) and three bacterial levels (inoculation with two Phosphate solubilizing Fluorescent Pseudomonad, B1 and B2 and non-inoculated). Results showed that inoculation of Sesame with B1 and B2 isolates significantly increased the dry weight, Index, chlorophyll and uptake of P, Fe, Zn, Cu and Mn in comparison to the control. Also fertilizer application significantly increased dry weight, Index of chlorophyll, P uptake and some of nutrient elements. Results was also indicated that application of 100 kg/ha triple superphosphate along with the B2 isolate were significantly increased nutrient uptake parameters in the sesame plant. Hence it may decrease phosphorus fertilizer consumption and subsequently the pollution due to the high levels of fertilizer application.
- انتشار مقاله: 16-04-1390
- نویسندگان: سبحه نیک مهر,عبدالرضا اخگر,شهاب مداح حسینی,وحید مظفری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم گیاهان زراعی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,پروتئین,تنش خشکی,نشاسته و نورساخت
- چکیده: بهمنظور بررسی نقش اجزای نورساخت (فتوسنتز)کنندة گندم رقم پیشتاز در پر شدن دانه و انتقال دوبارة ذخایر ساقه در شرایط خشکی آخر فصل، آزمایشی گلدانی بهصورت فاکتوریل دو عاملی در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در فضای باز مزرعة دانشکدة کشاورزی دانشگاه ولیعصر رفسنجان در فاصلة دی ماه 1390 تا خرداد ماه 1391 انجام شد. عامل اول عبارت از کاهش توان منبع در سه سطح شامل گیاه کامل (شاهد)، حذف نورساخت برگ پرچم و حذف نورساخت برگهای زیرین و عامل دوم تنش خشکی در دو سطح شامل آبیاری کامل (شاهد) و قطع آبیاری پس از گلدهی بود. حذف نورساخت با استفاده از مادة بازدارندة نورساخت DCMU انجام شد. نتایج نشان داد که حذف نورساخت برگ پرچم بر خلاف تیمار حذف نورساخت برگهای زیر برگ پرچم، سبب کاهش محتوای نشاسته و افزایش محتوای پروتئین آن شد اما اثر معنیداری بر وزن دانه نداشت. در زمان رسیدگی، محتوای کربوهیدراتهای محلول ساقه در تیمار آبیاری شاهد تحت تأثیر تیمارهای کاهش توان منبع قرار نگرفت اما با قطع آبیاری پس از گلدهی بهطور معنیداری افزایش یافت و بیشترین میزان آن در تیمار حذف نورساخت برگهای زیر برگ پرچم بود. از سوی دیگر، هیچ یک از تیمارهای قطع آبیاری پس از گلدهی و حذف نورساخت برگها تأثیری بر محتوای نیتروژن ساقه در زمان رسیدگی نداشتند. به نظر میرسد کاهش توان منبع در اثر حذف نورساخت برگهای زیرین سبب کاهش نیاز مخزن به مادة پرورده و نیتروژن و کاهش کارایی انتقال دوبارة آنها به سمت دانه میشود.
- چکیده انگلیسی: In order to study the role of photosynthetic tissues on grain filling and remobilization of stem reserves under terminal drought, a pot experiment as semi-field was conducted as two-factor factorial in complete randomized design with three replicates at research farm of Agriculture college of Vali – e – Asr University of Rafsanjan during January to June 2012 . First factor was source strength reduction in three levels as control, inhibition of flag leaf photosynthesis and inhibition of photosynthesis of leaves below flag leaf. The second factor was watering regime including normal watering and water withholding after flowering. Photosynthesis inhibition was applied by DCMU. Results showed that only inhibition of flag leaf photosynthesis decreased starch content but increased grain protein content. However mean grain weight was not significantly affected by this treatment. At maturity and in normal watering regime, stem water soluble carbohydrates (WSC) content was not significantly affected by source strength reduction treatments, while water withholding significantly increased it. The highest WSC content was observed in inhibition of photosynthesis of leaves below flag leaf. On the other hand, neither source strength reduction treatments nor watering regimes, had significant effect on stem nitrogen content. Results suggest that source strength reduction induced by inhibition of photosynthesis may lead to decreased sink demand for photoassimilate and nitrogen and consequently decreased remobilization efficiency.
- انتشار مقاله: 09-12-1392
- نویسندگان: شهاب مداح حسینی,مریم خدادادپور,اصغر رحیمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم گیاهان زراعی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عدس,تنوع ژنتیکی,نشانگرهای RAPD,تجزیۀ کلاستر
- چکیده: تنوع ژنتیکی، اساس موفقیت در بهبود کمیت و کیفیت گیاهان زراعی است. شناخت تنوع و پتانسیل ژنتیکی هر گونۀ گیاهی در اصلاح نباتات ضرورت دارد. در این مطالعه تنوع ژنتیکی 30 نمونه عدس متعلق به کلکسیون دانشکدۀ کشاورزی کرج با استفاده از نشانگر مولکولی RAPD بررسی شد. نوارهای باندی براساس وجود (1) یا نبود باند (0) کدگذاری شد. با استفاده از 15 آغازگر از بین 50 پرایمر، 143 باند قابل امتیازدهی ایجاد شد که 137 عدد از آنها چندشکل بودند. بیشترین تعداد باند چندشکل (16 باند) متعلق به آغازگر UBC611 و کمترین تعداد باند چندشکل (5 باند) متعلق به آغازگرهای (G، ,B UBC502وJ) بودند. تجزیۀ خوشهای بهروش WPGMA با ضریب تشابه Diceانجام گرفت و دندروگرام مربوط رسم شد. تجزیۀ خوشهای، ژنوتیپهای مورد مطالعه را در تشابه (56/0) به چهار گروه اصلی طبقهبندی کرد. حد تشابه از 89/0 تا 44/0متغیر بود. بیشترین تشابه (89/0) بین دو ژنوتیپ یونان و شیلی16 و کمترین تشابه (44/0) بین ژنوتیپهای شیلی 2 و شیلی 17 مشاهده شد. با توجه به نتایج میتوان نتیجه گرفت که تنوع ژنتیکی زیادی بین ژنوتیپهای عدس وجود دارد و نشانگر مولکولی RAPD ابزار مناسبی برای ارزیابی تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپهای عدس است.
- چکیده انگلیسی: Genetic diversity is the basis success of improving the quality and quantity of crops. Recognizing of genetic diversity and genetic potential of each plant species in plant breeding is necessary. In this study genetic diversity of 30 lentil samples belonging to collection of the college of agriculture of Krage were evaluated using RAPD molecular markers. RAPD products were scored for presence (1) or absence (0). 15 primers among 50 primers were used. 143 bands were scored. 137 bands were polymorphic. The primer UBC611 revealed highest polymorphic bands (16 bands) and the lowest polymorphic bands (5 bands) belonged to primers (G, B, UBC502 and J). Cluster analysis was carried out according to WPGMA algorithm with the Dice similarity coefficient. The studied genotypes were classified into four main groups at the similarity coefficient of 0.56. The similarity varied from 0.44 to 0.89. The highest similarity (0.89) was found between Yunan and Shili 16 genotypes, whereas, the lowest was between Shili 2 and Shili 17 (0.44). According to the obtained results, there is a high and suitable option to assess genetic diversity among genotypes of lentils and RAPD molecular markers.
- انتشار مقاله: 04-09-1392
- نویسندگان: مرضیه نوری گوغری,حسین دشتی,شهاب مداح حسینی,الهام دهقان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تنشهای محیطی در علوم زراعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اجزای عملکرد,شوری,صفات کیفی,مراحل فنولوژیک
- چکیده: این تحقیق بهمنظور مطالعه تغییرات عملکرد و اجزای عملکرد لاینهای امیدبخش جو در شرایط شوری آب آبیاری، با هدایت الکتریکی 10 دسیزیمنس بر متر، در مزرعه آزمایشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی یزد، واقع در اردکان، در سال زراعی 92-1391 به اجرا در آمد. طرح در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد که در آن، 18 لاین امیدبخش جو به همراه دو لاین شاهد (EMBS-89-18 و لاین شماره 4 شوری) موردبررسی قرار گرفتند. صفات درصد سبز مزرعه، ارتفاع بوته، تعداد پنجههای بارور و نابارور در واحد سطح، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، عملکرد سنبله، وزن دانه، وزن هکتولیتر دانه، میزان پروتئین، فسفر و خاکستر دانه اندازهگیری شد. تنش شوری بر درصد سبز مزرعه تأثیر نداشت؛ اما اختلاف بین لاینها در ارتباط با اغلب صفات موردمطالعه، معنیدار بود. بااینحال، تمامی لاینهای آزمایشی بر اساس عملکرد و اجزای آن، به چهار گروه تقسیم شدند. 6 لاینکه به همراه لاین شاهد EMBS-89-18 در یک گروه قرار گرفتند، عملکرد بیشتری تولید نمودند که میتوان این آنها را برای کشت در نقاط شور موردمطالعه بیشتر قرار داد. همچنین بر اساس خصوصیات زراعی میتوان گفت صفاتی نظیر ارتفاع کمتر بوته، توانایی پنجهزنی محدود و زودرس و اجزای زایشی بیشتر در هر سنبله و وزن هزار دانه زیادتر میتوانند بهعنوان معیاری برای شناسایی و انتخاب ژنوتیپهای از جو که دارای تحمل بیشتری نسبت به شرایط شور هستند، مورداستفاده قرار گیرد. طبق نتایج رگرسیون مرحلهای وزن هزار دانه در اولین مرحله 52 درصد تنوع موجود برای عملکرد دانه در بوته را توجیه نمود که شاید بتوان گفت وزن هزار دانه، مهمترین جزء عملکرد در شرایط شور بوده است.
- چکیده انگلیسی: This study was conducted to evaluate the yield and yield components of promising lines of barley under saline irrigation water (ECw=10 dS/m) at experimental farm of Agriculture and Natural Resources Research Center of Yazd, located in Ardakan during the 2012-2013 growing season. 18 promising lines and two control lines (EMBS-89-18 and Line-4-salt) were studied in a randomized complete block design with three replications. Seedling emergence percent, plant height, number of infertile and fertile tillers, spike length, number of seed per spike, spike yield, seed weight, hectoliter weight, protein, phosphorus and ash content of grain were measured. Salinity has no significant effect on field emergence percentage. There were significant differences in most studied traits among the lines. However, lines were divided into four groups, based on the yield and yield components. A group that consisted 6 lines along with control line EMBS-89-18, produced more yield than other lines. Thus, these lines could be considered for more investigations for cultivation in saline areas. Based on the agronomic characteristics, it can be said that barley genotypes with restricted and faster tillering, higher reproductive components per spike, seed weight and biomass were more tolerant to salinity which could produce acceptable grain yield under these conditions. The stepwise regression analysis showed that 1000-seed weight justified 52% of the variation in grain yield per plant, therefore, it could be concluded that 1000- seed weight was the most important yield component under saline condition.
- انتشار مقاله: 04-06-1393
- نویسندگان: معصومه حسینی ابراهیمی,آرمان آذری,سید علی طباطبایی,شهاب مداح حسینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله پژوهشهای تولید گیاهی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تنش شوری,رشد,کنجد,تغلیظ دی اکسید کربن
- چکیده: سابقه و هدف: شوری تاثیر قابل توجهی بر تولیدات کشاورزی دارد. شوری خاک ناشی از فرآیندهای طبیعی یا آبیاری محصول با آب شور، در بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک جهان مانند ایران رخ می دهد. کنجد با نام علمی Sesamum indicum L.متعلق به خانواده پدالیاسه (Pedaliaceae) و یکی از گیاهان دیرینه زراعی و با ارزش است. سطح زیر کشت کنجد در ایران و جهان بهترتیب در حدود 6500 و 42 هزار هکتار است. از آنجا که کشور ما از نظر اقلیمی در منطقه خشک و نیمه خشک دنیا قرار دارد، از این رو شوری خاک و آب آبیاری یکی از مشکلات عمده در زراعت کشور است. یکی دیگر از فاکتورهای محدود کننده تولید محصول در مناطق گرم و خشک، گرم شدن هواست که پدیدهای جهانی بوده که ناشی از افزایش ممتد گازهای گلخانهای مانند گاز دیاکسیدکربن و حاصل مصرف رو به ازدیاد سوختهای فسیلی، از بین رفتن جنگلها و برخی فعالیتهای منجر به توسعه در زندگی بشر است. با توجه به افزایش روزافزون گازهای گلخانهای و اهمیت کاشت کنجد در شرایط تنشزا، این آزمایش با هدف بررسی تحمل گیاه کنجد در شرایط شور و افزایش دیاکسیدکربن انجام گرفت.
مواد و روشها: این آزمایش بهمنظور بررسی تأثیر سطوح مختلف دی اکسید کربن و همچنین تاثیر تنش شوری بر رشد و عملکرد گیاه کنجد در آزمایشگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ولیعصر رفسنجان، در سال 95 در اتاقک رشد اجرا شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. بستر مورد استفاده جهت کاشت خاک بوده و مقدار 2 کیلوگرم خاک درون هر گلدان ریخته شد. تیمار ها در این آزمایش ساملتنش شوری در سه سطح ( 0، 4 و 8 دسی زیمنس بر متر) از طریق کاربرد کلرید سدیم و تغلیظ CO2 در دو سطح (380 و ppm 700) بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد با افزایش دیاکسیدکربن، محتوای پرولین و قندهای محلول تحت تاثیر دیاکسیدکربن قرار گرفتند به طوریکه میزان پرولین در برگ از 28/0 میلیمول بر گرم وزن تازه در دیاکسیدکربن محیط به 08/0 میلیمول بر گرم وزن تر در تیمار غلظت دیاکسید کربن (700 پیپیام) رسید. آنزیم پراکسیداز، پلیفنلاکسیداز و فنیلآلانینآمونیالیاز تحت تاثیر برهمکنش شوری و دی-اکسیدکربن قرار گرفتند. عنصر سدیم ریشه نیز با افزایش دی اکسیدکربن کاهش یافت و با افزایش تنش شوری پتاسیم اندام هوایی کاهش یافت.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که افزایش دیاکسیدکربن در شرایط تنش شوری، محتوای سدیم ریشه کاهش یافتند. محتوای قندهای محلول و پرولین نیز تحت تاثیر دیاکسیدکربن کاهش یافتند. اگرچه افزایش تنش شوری، افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز و فنیلآلانین آمونیالیاز را نشان داد ولی شوری بالا منجر به کاهش محتوای پتاسیم اندام هوایی گردید. در مجموع اثر مثبت و قابل توجهی از افزایش دیاکسیدکربن بر رشد رویشی و افزایش تحمل گیاه کنجد نسبت به تنش شوری دیده شد. بهطور کلی نتایج بررسی حاضر نشان داد که گیاه کنجد به سطوح مختلف دیاکسید کربن واکنش نشان میدهد و از این پارامترها و روابط بهدستآمده میتوان برای پیشبینی آزمایشاتی در سطوح بالاتر دیاکسیدکربن استفاده نمود- چکیده انگلیسی: Background: Salinity has considerable adverse impacts on productivity of agricultural plants. Soil salinity, resulting from natural processes or from crop irrigation with saline water, occurs in many arid and semi-arid regions of the world like Iran. Sesame (Sesamum indicum L.) is one of the pedalitic families (Pedaliaceae) and one of the long-standing cultivated plants. Cultivation areas of sesame in Iran and the world is about 6500 and 42 thousand hectares, respectively. Since our country is located in the dry and semi-arid region of the world, soil salinity and irrigation water are the major problems in the country's agriculture. Another factor limiting the production of the product in warm and dry areas is the warming of the air which is a global phenomenon that results from prolonged greenhouse gas emissions, such as carbon dioxide gas, and the consequence of rising fossil fuels, the destruction of forests and some of the activities that lead to the development of human life. Considering the increasing greenhouse gas emissions and the importance of planting sesame in stressful conditions, this experiment was conducted to evaluate the tolerance of sesame plants under salinity conditions and increase of carbon dioxide.
Materials and Methods: In order to evaluate the effect of different Co2 concentration and salinity on growth and yield of sesame, a trial was arranged as factorial experiment with four replicates based on complete randomized design at Agrotron growth chamber in agronomy and plant breeding Dept. of Vali-e-Asr University of Rafsanjan. The growth media was the soil with the amount of 2 Kg per pot. Treatments were included Co2 concentration at two levels as ambient (380ppm) and elevated (700 ppm) and salinity stress including 0, 4 and 8 ds/m.
Results: Results indicated that leaf proline content and soluble sugar content significantly affected by Co2 concentration which is decreased from 0.28 Mmol/gr FW to 0.08 Mmol/gr FW with elevated Co2 concentration from 380 to 700 ppm. The peroxidase, polyphenol oxidase and phenylalanine ammonialaze enzymes were also affected by the interaction of salinity and carbon dioxide. Sodium content significantly decreased in 700 ppm Co2 concentration compare with 380 ppm. In both of Co2 concentrations, K shoot content significantly increased with increased salinity level.
Conclusions: The results showed that increasing of carbon dioxide under salinity stress caused a significant decrease in root Na content. The proline and soluble sugar content significantly decreased higher Co2 concentration. Although increased salinity stress showed increased activity of peroxidase and phenylalanine ammonilase, high salinity reduced the shoot potassium content of in the shoot.
In general, the results of this study indicate that sesame plant reacts to different levels of carbon dioxide and that these parameters and relationships can be obtained to predict experiments at higher Carbon monoxide concentration.- انتشار مقاله: 28-11-1396
- نویسندگان: اصغر رحیمی,مهشید اخلاص پور,شهاب مداح حسینی,احمد تاج ابادی پور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: به زراعی کشاورزی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,علوفه,سطح برگ,خشکی,زیستتوده
- چکیده: بهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری بر رشد رویشی و عملکرد دانه خلر (LathyrusstivusL.) و ماشک گلخوشهای (ViciavillosaRoth.)، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه ولی عصر رفسنجان در سال زراعی 1392 انجام شد. دور آبیاری در چهار سطح (40، 60، 80 و 100 میلیمتر تبخیر از سطح تشتک تبخیر کلاسA ) به عنوان عامل اصلی و نوع گیاه در دو سطح (خلر و ماشک گلخوشهای) به عنوان عامل فرعی بودند. نتایج نشان داد 53 روز پس از کاشت، با افزایش سطح آبیاری محتوای آب نسبی برگ خلر بر خلاف ماشک گل خوشهای کاهش نیافت، ولی 66 روز پس از کاشت کاهش یافت. هر چند بین سطوح 60، 80 و 100 میلیمتر تفاوت معنیداری وجود نداشت. سطح برگ و زیستتوده اندام هوایی خلر و ماشک در اثر کمبود آب ناشی از افزایش سطح آبیاری به ترتیب 77 و 73 درصد کاهش یافت، ولی سطح برگ خلر در سطوح آبیاری چهار تا نه برابر بیش از ماشک بود، هر چند زیستتوده اندام هوایی دو گیاه با هم تفاوت چندانی نداشت (1/1 و 2/1 گرم بر بوته در سطح آبیاری شاهد و 5/0 و 6/0 در سطح آبیاری 100 میلیمتر، به ترتیب برای ماشک و خلر). در نهایت، خلر برتری قابل توجهی بر ماشک گلخوشهای از لحاظ عملکرد و اجزا عملکرد داشت به گونهای که عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد دانه در بوته و تعداد نیام در بوته آن در سطح آبیاری 100 میلیمتر به ترتیب 8/4، 4/2، 7/3 و 2/3 برابر ماشک بود. به نظر میرسد که در صورت کاشت بهمنظور تولید علوفه هر دو گیاه تحمل نسبتاً خوبی به افزایش سطح آبیاری داشتند، ولی بهمنظور کاشت دانه، خلر بسیار بهتر بود و خشکی را بهتر تحمل کرد.
- چکیده انگلیسی: In order to evaluate the effect of irrigation intervals on the vegetative growth and grain yield of grass pea (Lathyrus sativus L.)and hairy vetch (Vicia villosa Roth.), a field split plot experiment was conducted based on the randomized complete blocks design with four replications in research farm of Vali–e–Asr University of Rafsanjan during April to July, 2013. Main plots were irrigation levels including 40, 60, 80 and 100 mm evaporation from evaporation pan class A and sub plots were crop species in two levels as grass pea and hairy vetch. Result showed that 66 days after sowing (two weeks before flowering), relative water content (RWC) of grass pea and hairy vetch leaves significantly reduced by increasing irrigation amount more than 40 mm, however there were no significant differences between 60, 80 and 100 mm. Also, plant leaf area and biomass of grass pea and vetch were reduced by increasing irrigation level (77 and 73 percent, respectively). Both crops had similar biomass (1.1 and 1.2 g. plant -1 for control and 0.5 and 0.6 for 100 mm irrigation treatments for grass pea and vetch, respectively), while the grass pea had higher leaf area than hairy vetch (4 to 9 folded). Finally, yield and yield components of both crops decreased by irrigation interval, although grass pea had always higher yield components, as grain yield, 1000 grains weight, seed number and pod number per plant at 100 mm irrigation treatment were 4.8, 2.4, 3.7 and 3.2 fold higher than vetch. Results suggest that both crops well tolerated increasing irrigation interval and they were suitable for forage production if harvested at the flowering stage. However, grass pea was better for grain production and had higher drought tolerance.
- انتشار مقاله: 17-02-1394
- نویسندگان: الهام رستگاری,شهاب مداح حسینی,آرمان آذری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: به زراعی کشاورزی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فتوسنتز,تنش خشکی,بارهنگ تخم مرغی,بارهنگ کتانی,هدایت روزنهای
- چکیده: اثر تنش خشکی تدریجی به صورت قطع آبیاری به مدت چند روز متوالی و بهبود تدریجی آن بر فتوسنتز، هدایت روزنه ای و پتانسیل آب برگ دو گونه دارویی بارهنگ تخم مرغی و بارهنگ کتانی به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در دانشگاه ملبورن استرالیا در سال 2006 بررسی شد. تیمارها شامل دو گونه بارهنگ و پنج دوره تنش خشکی (دوره آبیاری دو، چهار، شش، هشت و 10 روز) بودند. نتایج نشان داد که سرعت فتوسنتز و هدایت روزنهای با اعمال تنش، به سرعت کاهش یافتند. بعد از آبیاری مجدد، سرعت بهبود فتوسنتز و هدایت روزنهای در سطوح مختلف تنش خشکی به طور نسبتاً مشابهی تحت تأثیر قرار گرفتند، هرچند نتایج نشان دهنده توان بهبود بالاتر سرعت فتوسنتز درمقایسه با سرعت بهبود هدایت روزنه ای بود. گونه بارهنگ کتانی دارای هدایت مزوفیلی و سرعت بهبود هدایت روزنهای بالاتری نسبت به گونه بارهنگ تخم مرغی بود، با این حال در گونه بارهنگ تخم مرغی دارای سرعت بهبود فتوسنتز بالاتری از گونه بارهنگ کتانی بود. نتایج بهدست آمده از این تحقیق بیان گر همبستگی مثبت بین پتانسیل آب برگ و میزان بهبود سرعت فتوسنتز و هدایت روزنهای بود و همبستگی سرعت فتوسنتز با پتانسیل آب برگ، هدایت روزنهای و محتوای آب نسبی بالا بود.
- چکیده انگلیسی: Photosynthesis, stomatal conductance and leaf water potential characteristics were examined in two plantago species (Plantago ovata Forssk and P. psyllium L.), with gradually improving water stress for several days and permitting to recover by re-watering (withholding for 2, 4, 6, 8 and 10 days) in Melbourne University in 2006. Factorial experiments based on completely randomized design with four replications were used. The photosynthetic rate and stomatal conductance decreased rapidly by withholding water. After re-watering the recovery rate of photosynthesis and stomatal conductance decreased gradually, as the days became longer. The different rates of recovery of photosynthesis and stomatal conductance followed by drought stress. However, the potentional of photosynthesis recovery was more than stomatal conductance. It is also concluded that French psyllium had higher mesophyl and stomatal conductance recovery when compared to Isabgul, although recovery of photosynthesis in Isabgul was higher than French psyllium. The results showed a clear and close correlation between leaf water potential and recovery level of photosynthesis rate and stomatal conductance. A close correlation was also observed between photosynthesis and leaf water potential, stomatal conductance and relative water content.
- انتشار مقاله: 19-05-1395
- نویسندگان: اصغر رحیمی,محمدرضا جهانسوز,حمید رحیمیان مشهدی,مجید پوریوسف,شهاب مداح حسینی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: اکو فیزیولوژی گیاهی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,نیتروژن,کود دامی,ورمیکمپوست,دانههای روغنی
- چکیده: به منظور بررسی اثر کودهای دامی،ورمی کمپوست،کودهای شیمیایی سوپرفسفات تریپل و اوره بر رشد و عملکرد گیاه بزرک آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ولیعصر رفسنجان اجرا شد. عاملهای اصلی آزمایش شامل ترکیب کودی در چهار سطح نیتروژن +فسفر، نیتروژن+فسفر+کود دامی، نیتروژن+فسفر+گوگرد+کود دامی و ورمی-کمپوست و عامل فرعی شامل چهار ژنوتیپ بزرک E37، L22، L18 و توده بومی کردستان بودند. نتایج نشان داد ارتفاع بوته کاهش معنیداری در اثر افزودن کود دامی و گوگرد به سطح پایه کود بود، همچنین عملکرد روغن در اثر کاربرد ورمیکمپوست در ژنوتیپهای L22، L18 و بومی کردستان برابر سطح پایه کود بود و در مورد ژنوتیپ E37 بطور معنیداری بیشتر بود. در مقایسه بین ژنوتیپها، عملکرد روغن ژنوتیپ بومی در هر چهار سطح کود بالاتر بود. این ژنوتیپ با وجود عملکرد روغن بسیار بالا، کمترین سطح برگ، ارتفاع بوته و عملکرد بیولوژیک و کوتاهترین دوره رشد را داشت که نشان از تسهیم خوب ماده پرورده به اندامهای اقتصادی و تنظیم رابطه منبع و مخزن در این گیاه دارد. با توجه به اثر بازدارنده افزودن کودهای دامی و گوگرد به سطح پایه کود، استفاده از آنها در ترکیب با نیتروژن و فسفر در شرایط خاکهای شور و قلیایی شبیه خاک این آزمایش توصیه نمیشود. ممکن است کاهش پتانسیل اسمزی آب خاک یا اثرهای سمی جذب بیش از حد برخی عناصر از جمله سدیم سبب این پدیده شده باشد.
- چکیده انگلیسی: To investigate effects of utilizing manure, vermicompost, triple superphosphate and urea chemical fertilizer in agriculturing flax plant, a split plot experiment, designed on randomized complete block with three replications, was conducted at research farm of agriculture faculty of Valieasr University of Rafsanajn. Main plots were four combinations of fertilizers including: nitrogen+phosphorus nitrogen+phosphorus+cattle manure (NPM), nitrogen+phosphorus+cattle manure+sulphur (NPMS) and vermicompost and subplots were four flax seed genotype as Kurdistan Native, E37, L22 and L18. Results showed that NPM and NPMS decreased the height of plant. Oil yield in Kurdistan Native, L22 and L18 were equal to NP when vermicompost applied but for E37 was significantly higher. Kurdistan Native had relatively high oil yield in all four fertilizer treatment. This genotype had the lowest leaf area, plant height, biological yield, as well as the shortest growth cycle. It seems that in Kurdistan Native, relatively high partitioning of photo assimilates to economic organs is directed which leads to better regulation of source-sink relations. Since adding cattle manure or sulphur to base level of fertilizer (NP) had inhibitory effects on some vegetative and reproductive traits, it is not suggested to use this fertilizer combination in saline and sodic soils similar to this experiment situation. Reduction in soil osmotic potential or toxic effects of some minerals, e.g. Na may be the cause of these effects.
- انتشار مقاله: 15-03-1394
- نویسندگان: لیلا بهاری,شهاب مداح حسینی,حامد بخرد,فاطمه نیکنام
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: اکو فیزیولوژی گیاهی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,نیتروژن,کود دامی,ورمیکمپوست,دانههای روغنی
- چکیده: به منظور بررسی اثر کودهای دامی،ورمی کمپوست،کودهای شیمیایی سوپرفسفات تریپل و اوره بر رشد و عملکرد گیاه بزرک آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ولیعصر رفسنجان اجرا شد. عاملهای اصلی آزمایش شامل ترکیب کودی در چهار سطح نیتروژن +فسفر، نیتروژن+فسفر+کود دامی، نیتروژن+فسفر+گوگرد+کود دامی و ورمی-کمپوست و عامل فرعی شامل چهار ژنوتیپ بزرک E37، L22، L18 و توده بومی کردستان بودند. نتایج نشان داد ارتفاع بوته کاهش معنیداری در اثر افزودن کود دامی و گوگرد به سطح پایه کود بود، همچنین عملکرد روغن در اثر کاربرد ورمیکمپوست در ژنوتیپهای L22، L18 و بومی کردستان برابر سطح پایه کود بود و در مورد ژنوتیپ E37 بطور معنیداری بیشتر بود. در مقایسه بین ژنوتیپها، عملکرد روغن ژنوتیپ بومی در هر چهار سطح کود بالاتر بود. این ژنوتیپ با وجود عملکرد روغن بسیار بالا، کمترین سطح برگ، ارتفاع بوته و عملکرد بیولوژیک و کوتاهترین دوره رشد را داشت که نشان از تسهیم خوب ماده پرورده به اندامهای اقتصادی و تنظیم رابطه منبع و مخزن در این گیاه دارد. با توجه به اثر بازدارنده افزودن کودهای دامی و گوگرد به سطح پایه کود، استفاده از آنها در ترکیب با نیتروژن و فسفر در شرایط خاکهای شور و قلیایی شبیه خاک این آزمایش توصیه نمیشود. ممکن است کاهش پتانسیل اسمزی آب خاک یا اثرهای سمی جذب بیش از حد برخی عناصر از جمله سدیم سبب این پدیده شده باشد.
- چکیده انگلیسی: To investigate effects of utilizing manure, vermicompost, triple superphosphate and urea chemical fertilizer in agriculturing flax plant, a split plot experiment, designed on randomized complete block with three replications, was conducted at research farm of agriculture faculty of Valieasr University of Rafsanajn. Main plots were four combinations of fertilizers including: nitrogen+phosphorus nitrogen+phosphorus+cattle manure (NPM), nitrogen+phosphorus+cattle manure+sulphur (NPMS) and vermicompost and subplots were four flax seed genotype as Kurdistan Native, E37, L22 and L18. Results showed that NPM and NPMS decreased the height of plant. Oil yield in Kurdistan Native, L22 and L18 were equal to NP when vermicompost applied but for E37 was significantly higher. Kurdistan Native had relatively high oil yield in all four fertilizer treatment. This genotype had the lowest leaf area, plant height, biological yield, as well as the shortest growth cycle. It seems that in Kurdistan Native, relatively high partitioning of photo assimilates to economic organs is directed which leads to better regulation of source-sink relations. Since adding cattle manure or sulphur to base level of fertilizer (NP) had inhibitory effects on some vegetative and reproductive traits, it is not suggested to use this fertilizer combination in saline and sodic soils similar to this experiment situation. Reduction in soil osmotic potential or toxic effects of some minerals, e.g. Na may be the cause of these effects.
- انتشار مقاله: 15-03-1394
- نویسندگان: لیلا بهاری,شهاب مداح حسینی,حامد بخرد,فاطمه نیکنام
- مشاهده