در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات آموزش و یادگیری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش,فضاهای آموزشی,فضاهای باز,یادگیری و خلاقیت
- چکیده: آموزش و پرورش زیربنای ساخت جامعۀ سالم بوده و در سالهای اخیر با توجه به رشد و وسعت تغییرات شیوههای آموزشی، سازگارکردن بستر یادگیری با نیازهای یادگیرنده، بیش از پیش در کانون توجه متخصصان این حیطه قرار گرفته است. توجه صرف به احجام، ساختمان و فضاهای بستۀ مدارس به جای توجه همزمان به فضاهای باز از نقاط ضعف اصلی مدارس کشور بوده و فضاهای باز موجود به رفع کامل نیازهای آموزشی، ارتباطات جمعی، بازی و استراحت دانش آموزان نمیپردازد. بازنگری در نحوۀ برخورد با طراحی فضاهای باز و بسته مدارس موضوعی است که ذهن بسیاری از متخصصان آموزشی را به خود معطوف ساخته است. هدف از انجام پژوهش حاضر شناخت عناصری از فضاهای آموزشی است که از دیدگاه متخصصان دارای اهمیت هستند و موجب افزایش یادگیری دانشآموزان میشوند. در این پژوهش سعی بر آن بود تا عناصر مؤثر در یک قالب کلی ارائه شود تا طراحان و معماران بتوانند با استناد به آن، اهم مفاهیم و موارد موردنیاز را در طراحی فضاهای باز آموزشی در نظر بگیرند و اعمال کنند. در این پژوهش، برای پاسخ به پرسشهای تحقیق و شناسایی مؤلفههای مؤثر در ارتقای یادگیری دانشآموزان از دیدگاه متخصصان (تکنیک دلفی)، استفاده شده است. بر اساس ماهیت موضوع، پرسشنامه به عنوان ابزار اصلی گردآوری اطلاعات استفاده شده است. ساختار پرسشنامه بر اساس مؤلفههای مستخرج از ادبیات موضوع و براساس طیف لیکرت تدوین شده است. سپس از طریق تحلیل محتوا، پاسخ هر کدام از سؤالات باز پرسشنامه از جانب متخصصان بررسی شد. با بهرهگیری از نظرات طراحان و متخصصان معماری، روانشناسان محیطی، کارشناسان فضاهای آموزشی شاغل در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور و مسئولان ادارۀ کل آموزش و پرورش، میزان تأثیر عوامل استخراج شده در افزایش یادگیری و خلاقیت دانشآموزان، ارزیابی و اولویتبندی شد. در نهایت اصول طراحی برای سازماندهی فضایی مدارس ارائه شد که با توجه به نیازهای گوناگون دانشآموزان، میتواند راهنمای طراحی برای معماران و متخصصان باشد.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 07-04-1397
- نویسندگان: محمدتقی نظرپور,سعید نوروزیان ملکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فناوری آموزش
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: محیط آموزشی,متغیرهای محیطی,حادثه,امنیت فیزیکی,مدارس ایمن
- چکیده: یکی از مهمترین اقدامات در برنامهریزی طراحی فضاهای آموزشی توجه به ایمنی فیزیکی این فضاها، بخصوص در مدارس ابتدایی است. به همین لحاظ اولویت اول در طراحی، امنیت کودک است و بعد از آن توجه به انعطافپذیر بودن محیط و ابزار، تا به کودک مجال تخیلپردازی بدهد. این پژوهش با هدف بررسی اهمیت امنیت فیزیکی و شناسایی متغیرهای محیطی ایجاد امنیت در فضاهای آموزشی به منظور دستیابی به مطلوبیت بیشتر فضا انجام گرفته است. روش تحقیق پژوهش حاضر بدینگونه است که در مرحله نخست مبانی نظری تحقیق از طریق مطالعات کتابخانهای تدوین و تهیه گردید، که بر اساس نتایج حاصل از تحقیق شکل گرفته بودند. در مرحلة بعد برای آزمون فرضیات تحقیق، مطالعات میدانی و مصاحبهای روی 8 مدرسه ابتدایی شهر رشت انجام شد و طی دو مرحله توزیع پرسشنامه، نتایج مورد نیاز استخراج و تجزیه و تحلیل گردیدند. یافتهها نشان داد که پاسخدهندگان عوامل بسیاری از قبیل مکانیابی صحیح مدارس، نحوة دسترسی، حریمهای عملکردی مدارس و غیره را در ایجاد امنیت فضاهای آموزشی دارای اهمیت ویژهای برشمردند، این در حالیست که سطح امنیت کالبدی در مدارس مذکور متوسط بوده است، حال آنکه ایجاد امنیت فیزیکی سبب ارتقای مطلوبیت فضاهای آموزشی گردیده و افزایش میزان یادگیری کودکان را در پی خواهد داشت.
- چکیده انگلیسی: One of the most important steps in planning the design of educational facilities, is attention to the physical safety of these spaces, especially in elementary schools. For this reason, the priority in the designing is safety of the child and then due to the flexibility of the environment and tools, to give the child's chance of imagination. This study aimed to evaluate the importance of physical security and safety, environmental variables that creates safety in the educational spaces, in order to achieve a more favorable atmosphere has been done. In case study examples, solutions can be found to solve the problem in schools and in planning for the future, measures to promote safety in our schools. The research study, so that in the first phase, the theoretical research gathered through library studies, that was based on the results of the research. In the next step is to test hypotheses, field studies and interviews have been done on 8 elementary schools in Rasht, and the questionnaires were distributed in two stages, the required results gathered and analyzed. The findings showed that for respondents so many factors such as correct location of schools, access, privacy and security in the performance of schools and educational facilities described have special significance, despite the fact that is, the level of security in schools body was moderate, however, physical security, enhancing the utility of educational facilities and increase children's learning outcomes will follow.
- انتشار مقاله: 02-02-1394
- نویسندگان: حمیدرضا عظمتی,سعید نوروزیان ملکی,نرجس خانوالی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فناوری آموزش
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آموزش معماری,فرایند آموزشی,مدارس معماری,پایة نظری و عملی,آتلیه طراحی
- چکیده: این نوشتار در پی تأکید بر آموزش معماری کارآمدتر است تا معماران قادر به خلق محیطهایی انسانی در راستای پاسخ به نیازهای اجتماعی، فرهنگی و محیطی طراحی شوند. منظور از محیطهای انسانی، محیطهایی است که فعالیتهای انسانی به صورت تعریفشده در آنها انجام میشود. فعالیتهایی که بازتابی از معیارهای رفتاری و فرهنگی مشخص شده توسط جامعه بوده و مسائلی مانند اقتصاد، اکولوژی و اجتماع را در بر میگیرند و سبب محیطهای زیستی میشوند. مقاله با بررسی و تحلیل معیارهای آموزش و محتوای آموزشی مدارس مختلف معماری، تلاش خواهد نمود تا گسست موجود میان آموزشهای صرفاً عملی و نظری در فرآیند آموزشی معماری را مشخص سازد. این تحقیق به ارائه روشهایی جهت پر نمودن این فواصل میپردازد؛ و در عین حال مفاهیم نظری موردنیاز برای ایجاد محیطهای انسانی را نیز به صورت توأمان در نظر دارد. این امر فهم جامعی از دو روش آموزش معماری مختلف، امّا وابسته را ضروری میسازد و به شناخت دو پایة اصلی این آموزش، یعنی پایة عملی و مهارتی، و پایة تئوری و نظری، مدد میرساند.
- چکیده انگلیسی: This paper argues for a more responsive architectural pedagogy that enables future architects to create human environments and that emerges from and responds to societal, cultural, and environmental needs. Human environments are those that enhance, celebrate, and support human activities, those that reflect behavioral and cultural norms defined by society, those that ultimately integrate economy, ecology, and society into systems or are simply those everyday environments. A critical analysis of a number of thematic issues is provided to delineate the gaps between skill-based and knowledge-based pedagogies in the educational process of architecture. The paper provides a number of scenarios that help bridge these gaps while integrating knowledge contents necessary for creating human environments. This mandates a comprehensive understanding of two different but related types of pedagogies in architecture: skill-based and knowledge-based.
- انتشار مقاله: 07-03-1399
- نویسندگان: مهران علی الحسابی,سعید نوروزیان ملکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فناوری آموزش
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: طراحی فراگیر,دسترسی,محیط مسکونی محدودیت جسمی-حرکتی
- چکیده: بخش بزرگی از افراد تشکیلدهندة جامعه (سالمندان، ناتوانان جسمی– حرکتی، کودکان و نظایر آن) در فضاهای شهری با محدودیّتهای حرکتی مواجه هستند؛ امّا محدودیت حاصل از ناتوانی، نباید مانع دسترسی افراد به فضاهای شهری شود و آنها باید بتوانند با حداکثر استقلال ممکن و فارغ از محدودیتها، همانند افراد عادی جامعه، در محیط شهری فعّالیت نمایند. در این نوشتار، اصول و مبانی طراحی فراگیر در محیطهای بلافصل فضاهای مسکونی ارائه میشود. ضرورت این امر از آنجا ناشی میشود که طراحی فراگیر برای افراد جامعه، نمود تأمین عدالت و ایمنی اجتماعی در دسترسیها است که علاوه بر ایجاد امنیّت جانی و بهداشتی، اثرات روانی فوقالعادهای به همراه خواهد داشت. تحقیق حاضر با این فرض پیش رفت که اگر دسترسی به فضاهادر سطوحمختلف تأمین شود، آنگاه مشارکتواحساسآرامششهروندان افزایش مییابد. به منظور آزمون این فرضیه، ابتدا بر اساس تکنیک تحلیل محتوا، اصول کلی طراحی فراگیر تعریف و تبیین شد و سپس برای بررسی وضع موجود دسترسیها در محیط مسکونی، روش تحقیق میدانی مورد استفاده قرار گرفت. در این بررسی میدانی، مشکلات، محدودیتها و خواستههای افراد از طریق برداشتهای محلی و مشاهده وضع موجود، شناسایی شدند و با شیوة نمونهگیری خوشهای، پرسشنامههایی در بین 74 نفر از ساکنان محلّة نارمک شهر تهران توزیع شد. در این پژوهش، سعی شد طیف متنوعی از افراد ساکن در محلّه، مورد پیمایش قرار گیرد. طیفیکه علاوه بر افراد عادی،افرادباتوانایی حرکتیمحدود یافاقداینتوانایی،معلولینحسی (نابینایان، کمبینایان،ناشنوایان وکمشنوایان)وافرادیبا معلولیتهای دیگر را نیزدربر میگیرد. یافتهها نشان داد که 14% از آنها معلولیت جسمی - حرکتی داشتند، 5% از نظر بینایی مشکل داشتند، 4% دچار مشکل شنوایی بودند و 6% به معلولیتهای دیگر مبتلا بودند. پس از انجام مطالعات میدانی، با توجه به محدودیات جسمی - حرکتی افراد، به بررسی و تحلیل خصوصیات کالبدی فضاهای محلّه پرداخته شد. تحلیل یافتهها، مشکلات و نارساییهای عمدة دسترسیها از قبیل فقدان ایمنی و راحتی که به کاهش فعالیتهای اجتماعی و فیزیکی منجر میشود را نشان داد. سرانجام در این پژوهش، بر اساس نتایج حاصل، راهحلهایی برای طراحی فراگیر از قبیل مشارکت و حضور، پاسخگویی به نیازها، حرکت آزاد و مستقل برای همة افراد در محیطهای مسکونی، ارائه گردید.
- چکیده انگلیسی: A large proportion of people in the community (the elderly, the physically disabled, children, etc.) face mobility limitations in urban spaces; However, the limitations of disability should not prevent people from accessing urban spaces, and they should be able to operate in an urban environment with the maximum possible independence and without restrictions, like ordinary people in society. In this paper, the principles and foundations of inclusive design in immediate environments of residential spaces are presented. This is due to the fact that inclusive design for people in the community is a manifestation of justice and social security in access, which in addition to providing life and health security, will have extraordinary psychological effects. The present study proceeded with the assumption that if access to space is provided at different levels, then the participation and sensitivity of citizens will increase. In order to test this hypothesis, first, based on the content analysis technique, the general principles of inclusive design were defined and explained, and then the field research method was used to examine the status of accesses in the residential environment. In this field study, the problems, limitations and demands of individuals through local perceptions and observation of the current situation were identified and questionnaires were distributed among 74 residents of Narmak neighborhood of Tehran. In this study, a variety of people living in the neighborhood were examined. In addition to normal people, people with disabilities move around or lack this ability, including the visually impaired (the blind, the visually impaired, the deaf, and the deaf) and people with other disabilities. The findings showed that 14% of them had physical-motor disabilities, 5% had vision problems, 4% had hearing problems and 6% had other disabilities. After conducting field studies, due to the physical-motor limitations of individuals, the physical characteristics of the neighborhood spaces were analyzed. Analysis of findings, problems and major inadequacies of access such as lack of safety and comfort that leads to a decrease in social and physical activity showed. Finally, in this study, based on the results, solutions for inclusive design such as participation and presence, meeting needs, free and independent movement for all people in residential environments were presented.
- انتشار مقاله: 07-03-1399
- نویسندگان: سیدباقر حسینی,سعید نوروزیان ملکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: هویت شهر
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تعاملات اجتماعی,حس مکان,فضاهای باز عمومی,عناصر طبیعی
- چکیده: افزایش تصاعدی جمعیت شهری و ساخت و ساز مسکن در قالب مجتمعهای مسکونی و نگاه کمیگرایانه به عناصر کالبدی، پیامدهایی نظیر بیگانگی انسان با مکان و کاهش حس مکان را در پی دارد. هدف این تحقیق را میتوان «ارائه راهکارهای طراحی فضاهای باز مسکن در جهت افزایش حس مکان در محیط مسکونی» دانست. در مرحله نخست، از مطالعات کتابخانهای استفاده شده است. عوامل موثر بر حس مکان در 4 دسته شامل عوامل کالبد فیزیکی، محیط اجتماعی، عوامل تداعیکننده معنا و مشخصات جمعیتی شهروندان طبقهبندی شدند. در ادامه پژوهش تکنیک دلفی بهکار گرفته شده است و افراد متخصص از اساتید دانشگاههای شهید بهشتی و علم و صنعت ایران در حوزه معماری مسکن انتخاب گردیدهاند. از تکنیک دلفی برای «شناسایی» و «غربال» مهمترین شاخصهای تصمیمگیری استفاده شده است. با وجود اینکه روش دلفی یک روش تصمیمگیری چندمعیاره نیست اما در بسیاری موارد قبل از بکارگیری تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره از این تکنیک برای غربال شاخصها یا رسیدن به یک توافق در زمینه اهمیت شاخصهای تصمیمگیری استفاده میشود. براساس یافتهها، عواملی مانند تراکم کم واحدها، کاهش ارتفاع در سمت دارای دید و منظر بهتر، دید واحدها به فضای سبز، روشنایی و نورپردازی در شب، در ارتقای حس مکان در یک مجتمع مسکونی تاثیر بسزایی دارند.
- چکیده انگلیسی: Population growth and housing demands have caused the cultural aspects of public spaces have been ignored in modern housing. Paying attention to open spaces is necessary as they are places to establish social interaction and thus increase the social security and create a sense of responsibility among residents. The main objective of this study is to find a way for the appropriate design of open spaces in high-density residential communities in order to promote a sense of place and community identity.
In the first phase of this research, documentary studies are used to understand the basic definitions and information about the sense of place and its determinants. In the next step, survey method and Delphi technique are being applied to collect data. Experts were invited from faculty members of Shahid Beheshti’s Faculty of Architecture and Urban Planning, and IUST’s School of Architecture and Environmental Design. For the data analysis, descriptive and inferential statistics were used with the software SPSS version 21.0. According to the findings of this research, factors such as low-density of apartment, reduction in the height of the side with better vision, the view into green space, constant and adequate lighting at night, developing a safe walking route along the public spaces and the arrangement of the public spaces between blocks have a significant impact on fostering a sense of place in a residential environment. Using interior yards or green areas can help to enhance a sense of place. Trees or natural elements can be used in creating public spaces. The results show that existence of natural elements in open and semi-open spaces can create a sense of place effectively.- انتشار مقاله: 14-07-1396
- نویسندگان: سعید نوروزیان ملکی,ندا امیدی
- مشاهده