در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت دولتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: روش دلفی,بهرهوری,اثربخشی,کارآیی
- چکیده: با توجه به آثار مثبت سنجش بهرهوری دربخش دولتی، ضرورت وجود سیستم اندازهگیری بهره وری درسازمانهای دولتی ایران اجتناب ناپذیراست. هدف این مقاله ارایه مدلی برای سنجش بهرهوری دربخش خدمات دولتی است. درمدل پژوهش، سنجش دوبخش اثربخشی وکارآیی مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش اثربخشی چهار بعد خدمات عرضه شده به جامعه و مشتریان سازمان، برداشت ذهنی ورضایتمندی ارباب رجوع ( شهروندان )، بهبود و ارتقاء شرایط جامعه، نتایج ناخواسته و منفی حاصل از عرضه خدمات سازمان اندازهگیری شد، با استفاده ازروش دلفی شاخصهای چهاربعد اثربخشی و مولفه ی کارآیی بهدست آمد. برای انتخاب خبرگان ازروش نمونهگیری گلوله برفی استفاده شد و از طریق تحلیل سلسلهمراتبی ضریب اهمیت و میزان اولویت هر شاخص نسبت به شاخص دیگرتعیین شد. مدل پیشنهادی در سه بخش نیروی انتظامی، بیمارستانها و بانکها عملیاتی شده است و در هر بخش شاخصها و اولویت شاخصها تعیین شد، ضریب اهمیت هر شاخص و ضریب اهمیت از کل عوامل در چهاربخش ذکر شده با یکدیگر مقایسه شده و شباهتها و تفاوتها استخراج شده است. درنهایت با تلفیق چهاربخش و با تفکیک شاخصهای عام و خاص از یکدیگر مدل نهایی سنجش بهره وری در بخش خدمات دولتی طراحی شد. این مدل دارای قابلیت پیاده سازی مجدد دردورههای مختلف زمانی است.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this article is to design a model for measuring productivity in the Public sector . To this end both effectiveness and efficiency are considered. The measurement of effectiveness focus on four dimention ; service delivering to client, citizen satisfaction, improvement of society?s conditions and undesired outcomes of service delivery . We used Delphi methods to define the effectiveness and efficiency indicators . In order to select experts, Snow ball sampling was applied. AHP method was conducted to determind importance factors and priority of each indicators . The model was tested in three public organization ; hospitals, banks and police stations . Finally the last model was designed by four section combination and separation of public and special indicators . Definding of the research suggest that the model could be used in different interval of future .
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: ابوالحسن فقیهی,زهره موسوی کاشی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله پژوهشهای جانوری(مجله زیست شناسی ایران) (علمی)
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سیاه ماهی,رودخانه شاپور,هماوری,رسیدگی جنسی,زیست شناسی تولید مثل
- چکیده: به منظور مطالعه زیست شناسی تولیدمثل سیاه ماهی (Capoeta capoeta intermedia) رودخانه شاپور (استان بوشهر) تعداد 330 قطعه سیاه ماهی به صورت ماهیانه طی آذر ماه 1391 تا آذر ماه 1392 از این رودخانه صید و مورد بررسی قرار گرفت. نسبت جنسی نمونه های صید شده 6/1:1 (ماده به نر) و طول کل ماده ها از 15 تا 29 سانتیمتر (میانگین 3/2±83/19)، گستره وزنی آن ها از 36 تا 250 گرم (میانگین 38±4/93 (و طول کل نرها از 5/15 تا 26 سانتیمتر (میانگین 2±85/19) و وزن آنها از 36 تا 27/183 گرم (میانگین 9/25±24/87 (به دست آمد. رابطه طول- وزن برای ماهیان ماده W=0.018L2.83، ماهیان نر W=0.075L2.34 و برای کل ماهیان W=0.029L2.67 برآورد گردید. ضریب چاقی برای ماهیان از 82/0 تا 53/1 متغیر بود و میانگین همآوری مطلق و نسبی به ترتیب 63/2252 و 08/22 عدد تخمک محاسبه گردید. نتایج این بررسی نشان داد هماوری مطلق همبستگی مثبتی با وزن سیاه ماهی دارد. با توجه به نتایج شاخص رسیدگی جنسی (GSI) می توان گفت دوره تولید مثلی این ماهی از اسفند تا تیره ماه می باشد.
- چکیده انگلیسی: Reproductive biology of Siah mahi, Capoeta capoeta intermedia was studied by examining 330 individuals collected between November 2012 to October 2013, by regular monthly collections in the Shapour River, Iran. Overall female-male (F-M) sex ratio was 1:1.66 and their total length (TL) was 15 to 29 cm (19.83 ± 2.3) and 15.5 to 26 (19.85 ± 2) cm for females and males, respectively. The minimum and maximum weight of female and male calculated 36 to 250 g (93.4 ± 38) and 36 to 183.27 gr (87.24 ± 25.9), respectively. Reproductive period for this species is from February to June when GSI is considerably higher than the rest months. The absolute fecundity (AF) of siah mahi ranged from 105 to 8134 eggs per fish, with mean AF value of 2252.6±310 eggs per fish, varying considerably at given length and weight and there was a positive linear correlation between AF with total weight (p<0.05). According to gonadosomatic index (GSI), the reproductive period for this species in this river was from February to June when GSI was considerably higher than the rest months.
- انتشار مقاله: 18-08-1394
- نویسندگان: عالی حسینی,ابراهیم ستوده,زهره موسوی,مهدی محمدی,اکبر عباس زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دیابت,هموسیستئین,اسیدفولیک,متفورمین,ویتامینB12
- چکیده: مقدمه بیماریدیابت دارای عوارض زیادی است. متفورمین در بیماران دیابتی به طور گسترده مصرف می شود که عوارضی همچون کاهش ویتامینB12 و افزایش هموسیستئین دارد.افزایش هموسیستئین می تواند ریسک بیماری های قلبی عروقی را بالا ببرد.درمان با اسیدفولیک از این افزایش جلوگیری کرده و باعث افزایش ویتامین B12 نیز می شود. روش کار این مطالعه کارآزمای بالینی در بیمارستان امام رضا مشهد در سال 1390 الی 1391انجام شد.تعداد 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ2 تحت درمان با متفورمین به دو گروه اسیدفولیک و پلاسبو تقسیم شدند.24 بیمار روزانه 1میلی گرم اسیدفولیک برای مدت 3ماه دریافت کردند. 21 بیمار دیگر پلاسبو دریافت کردند. بیماران با 60GFR > وارد مطالعه شدند. جهت هر بیمار آزمایشات پایه هموسیستئین، B12، CBC وبیوشیمی چک شد و بعد از درمان سطوح B12، هموسیستئین و CBC مجدداٌ چک شده و تأثیرات دارو مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات با نرم افزار SPSS و آزمون های تی و کای اسکوئر بررسی و تجزیه و تحلیل شد. نتایج در گروه اسیدفولیک هموسیستئین از 8/12 به4/12 بعد درمان تقلیل یافت (6/0- =p) ویتامین B12 از 87/244 به 54/285 افزایش داشت (025/0=p). درمان با اسیدفولیک تأثیر معنی داری بر هموگلوبین و ( پلاکت ) (بیماران نداشت. اما WBCدر این گروه دچار کاهش از27/7 به62/6 (005/0=p) شده بود. همچنین MCV نیز افزایش داشت که از 64/86 به 81/88 رسیده بود (002/0=p). در گروه پلاسبو افزایش هموسیستئین از 4/14 به 1/17 وجود داشت (007/0=p) و B12 از 8/211 به04/187 کاهش داشت. (063/0=p) در این گروه نیز تغییر معنی داری بر WBC ، MCVو Platlete بیماران مشاهده نشد. اما هموگلوبین از94/14 به 72/14 کاهش داشت (36/0=p). نتیجه گیری درمان با اسیدفولیک در بیماران دیابتی تحت درمان با متفورمین باعث جلوگیری از افزایش هموسیستئین می شود. این درمان سطوح ویتامین B12 را نیز افزایش می دهد. در این طرح افرادی که اسیدفولیک دریافت میکردند نسبت به گروه پلاسبو کاهش در هموسیستئین و افزایش درB12 داشتند بنابراین شایسته است در این بیماران مورد مصرف قرار گیرد.
- چکیده انگلیسی: Introduction: Diabetes has so many complications. Metformin is widely used in diabetics that have complications like reduction of Vit B12 and increasing the homocysteine. High levels of homocysteine can be a risk factor for cardiovascular disorders. Complementary therapy with folic acid can prevent homocysteine increament. Also this medicine can increase the vit B12. Method and Method:A total of45 patients with typeⅡdiabetes that were on metformin devided into two groups : Folic acid & Placebo. 24patients received 1mg folic acid per day for three months and 21 patients as a witness received placebo. This patients intered in the study if had GFR> 60 . We checked CBC, Vit B12 , Homocysteine & Biochemistary at the base and after treatment the levels of Homocysteine, Vit B12 and CBC were checked again and the drug effects were examined. Results: In folic acid group Homocysteine decreased from 12.8 to12.4 (P = - 0.6)and average of Vit B12 levels increased from 244.87 to285.54 (P = 0.025) . In this group we had reduction in WBC from 7.27 to6.62 (P=0.005) and increase in MCV from 86.64 to 88.81 (P= 0.002) . Treatment with folic acid didn’t have significant effect on, Hemoglobin, & Platelets. In placebo group homocysteine increased from 14.4 to 17.1 (P= 0.007) and Vit B12 decreased from 211.8 to 187.04 ( P = 0.063 ) . Also, in this group there was no significant change in WBC, MCV & plateletes. But we had reduction in hemoglobin level form 14.94 to 14.72 in this group . (P = 0.036) Conclusion: Complementary treatment with folic acid in patients with typeⅡ diabetes that are on metformin can prevent increasing Homocysteine levels. Also, this treatment can increase B12 levels. Therefore, it is useful to use folic acid for these patients.
- انتشار مقاله: 05-06-1394
- نویسندگان: زهره موسوی,جواد مظلوم خراسانی,محمد تقی شاکری,زهرا مظلوم خراسانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سرطان تیروئید,کم کاری تیروئید,اسکن,تمایز یافته
- چکیده: مقدمه دربیماران مبتلا به سرطان تمایز یافته تیروئید، که برای اسکن تمام بدن با ید 131 آماده می شوند، رسیدن به سطح مناسب TSH با بروزکمترین تظاهرات بالینی کم کاری تیروئید مطلوب است. روش کار در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده که طی مدت 2 سال در بیمارستان قائم (عج) انجام شد دو روش متداول و متناوب مورد مقایسه قرار گرفت. در پروتکل متداول، 4-6 هفته پس از عمل جراحی تیروئید، لوتیروکسین قطع و لیوتیرونین به مدت دو هفته تجویز می شد، سپس لیوتیرونین به مدت 2 هفته قطع و TSH اندازه گیری می گردید. در پروتکل متناوب، لوتیروکسین روز درمیان، تجویز و پس از 30 روز قطع و TSH اندازه گیری می شد.اطلاعات با نرم افزار SPSS و آزمون های کای مربع، تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شد. نتایج پنجاه بیمار زن و 10 نفر مرد بودند. پنجاه و سه نفر مبتلا به سرطان پاپیلری و 7 نفر مبتلا به سرطان فولیکولار بودند. 22 نفر تحت پروتکل متناوب و 38 نفر تحت پروتکل متداول قرار گرفتند. تعداد ضربان نبض، خشکی پوست، یبوست، پارستزی، پف آلودگی، تغییرات وزن، در دو گروه تفاوت معنی دار نداشت. تفاوت معنی داری در سطح TSH بین دو گروه در پایان دو پروتکل نیز دیده نشد (08/0p=). نتیجه گیری در این مطالعه تفاوت معنی داری دریافته های بالینی هیپوتیروئیدی در روشهای متناوب و متداول مشاهده نشد، ولی تماس با سطح بالای TSH و عوارض ناشی از آن در روش متناوب کمتر بود.
- چکیده انگلیسی: Introduction It is favorable to obtain an optimal level of TSH with a minimum of clinical manifestations of hypothyroidism in patients with differentiated thyroid carcinoma, preparing for whole body scan. Materials and Methods In this randomized clinical trial that was performed in Ghaem Hospital during a 2 years period, we compared routine and intermittent protocols .In routine protocol, 4-6 weeks after surgery, levothyroxin discontinued and liothyronin prescribed for two weeks, then liothyronin discontinued for 2 weeks and TSH measured. In intermittent protocol, levothyroxin prescribed every other day and after 30 days discontinued and TSH was measured. Results Fifty patients were female and 10 cases were male. Fifty-three patients had papillary and 7 cases had follicular carcinoma. Twenty-two patients performed intermittent and 38 patients were on routine protocols. There was no significant difference between two groups in pulse rate, skin dryness, constipation, paresthesia, puffiness and change in weight. There was no significant difference in TSH level between two groups at the end of two protocols. (p=0.08). We used chi-square, independent and paired t tests for analysis of data and p-value less than 0.05 was considered as significant. Conclusion In this study there was no significant difference in hypothyroid manifestations in intermittent and routine protocols. But exposure to high levels of TSH and its outcomes are less in intermittent protocol.
- انتشار مقاله: 04-11-1391
- نویسندگان: زهره موسوی,سید رسول زکوی,هاله رکنی,پروین لایق
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسکیزوفرنی,دیابت شیرین,تست تحمل گلوکز,آنتی سایکوتیک غیر تیپیک,آنتی سایکوتیک,تیپیک
- چکیده: مقدمه
داروهای ضد سایکوزیس اساس درمان اسکیزوفرنی را تشکیل می دهند. درمان با این داروها با اختلال در کنترل قند خون همراه است.گزارشاتی مبنی بر افزایش وزن و اختلال در تحمل گلوکز به دنبال درمان با داروهای ضد سایکوزیس غیر تیپیک ارائه شده است. هدف از این مقایسه تاثیر درمانهای مختلف ضد دیابت بر کنترل قند خون در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی است.
روش کار
این مطالعه کارآزمایی بالینی بر 180 بیمار در بیمارستان ابن سینا مشهد درسال 1387 انجام شد. بیماران در دو گروه قرار گرفتند،گروه اول تحت درمان با داروهای ضد سایکوزیس تیپیک (تعداد=43)و گروه دوم تحت درمان با داروهای ضد سایکوز غیر تیپیک (تعداد=38). اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی و آنوا مقایسه و تجزیه و تحلیل شد.
نتایج
تفاوت معنی دار مرزی در قند ساعت اول بین دو گروه تحت درمان با داروهای تیپیک و داروهای غیر تیپیک وجود داشت (به ترتیب متوسط12/132 میلیگرم بر دسی لیتر در مقابل 76/151میلیگرم بر دسی لیتر، 07/0=p). تفاوت معنی دار مرزی در مقایسه قند ساعت اول در تست تحمل گلوکز بین دو گروه تحت درمان با داروهای تیپیک و تحت درمان با کلوزاپین دیده شد(به ترتیب متوسط قند خون 12/132، 67/153و06/0=p). در مقایسه داروهای ضد سایکوزیس تیپیک با ریسپریدون این اختلاف وجود نداشت (به ترتیب متوسط 12/132 در مقابل 41/149و23/0=p). مقادیر قند خون ناشتا و قند خون ساعت دوم در این دو گروه تفاوت معنی دار نداشت.
نتیجه گیری
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی که تحت درمان با داروهای ضد سایکوزیس غیر تیپیک هستند بیشتر مستعد دیابت شیرین می باشند. همچنین این خطر درافرادی که کلوزاپین مصرف می کنند در مقایسه با ریسپریدون بیشتر است.- چکیده انگلیسی: Introduction
Antipsychotic drugs are the cornerstone of schizophrenia treatment. Glucoregulatory abnormalities have been associated with the use of antipsychotic medications. There are some reports of weight gain and glucose intolerance in patients with schizophrenia receiving atypical antipsychotic medications. The purpose of this study is to compare the effect of various antipsychotic therapies on glycemic control in patients with schizophrenia.
Materials and Methods
Eighty-one patients with schizophrenia were enrolled in the study and underwent glucose-tolerance test. Patients were divided in to two groups, with one group (n=43) receiving typical and the other group (n=38) receiving atypical medication. Demographical and historical data were collected with a questionnaire.
Results
There was a marginally significant difference in the first hour glucose level between typical and atypical drugs (mean 132.12 vs. 151.76, respectively, p=0.07). Also, marginal significant difference was present comparing the first hour glucose level between typical antipsychotics and clozapine consumers (mean 132.12 vs. 153.67, p=0.06). This difference was not present when typical antipsychotics were compared with risperidone (mean 132.12 vs. 149.41, p=0.230). Fasting blood sugar and second- hour glucose tolerance results did not show a statistically significant difference. The increased GTT of the first hour blood sugar in patients who received clozapin may indicate the early stages of insulin resistance in this group.
Conclusion
This study suggests that patients under atypical antipsychotic treatment are more vulnerable to diabetes mellitus (DM). Across atypical medications; we observed a greater glycemic effect from clozapin compared to risperidone.- انتشار مقاله: 21-12-1391
- نویسندگان: زهره موسوی,ابراهیم عبدللهیان,سمانه کریمان,هاله رکنی یزدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سرطان تیروئید,کم کاری تیروئید,اسکن,تمایز یافته
- چکیده: مقدمه دربیماران مبتلا به سرطان تمایز یافته تیروئید، که برای اسکن تمام بدن با ید 131 آماده می شوند، رسیدن به سطح مناسب TSH با بروزکمترین تظاهرات بالینی کم کاری تیروئید مطلوب است. روش کار در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده که طی مدت 2 سال در بیمارستان قائم (عج) انجام شد دو روش متداول و متناوب مورد مقایسه قرار گرفت. در پروتکل متداول، 4-6 هفته پس از عمل جراحی تیروئید، لوتیروکسین قطع و لیوتیرونین به مدت دو هفته تجویز می شد، سپس لیوتیرونین به مدت 2 هفته قطع و TSH اندازه گیری می گردید. در پروتکل متناوب، لوتیروکسین روز درمیان، تجویز و پس از 30 روز قطع و TSH اندازه گیری می شد.اطلاعات با نرم افزار SPSS و آزمون های کای مربع، تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شد. نتایج پنجاه بیمار زن و 10 نفر مرد بودند. پنجاه و سه نفر مبتلا به سرطان پاپیلری و 7 نفر مبتلا به سرطان فولیکولار بودند. 22 نفر تحت پروتکل متناوب و 38 نفر تحت پروتکل متداول قرار گرفتند. تعداد ضربان نبض، خشکی پوست، یبوست، پارستزی، پف آلودگی، تغییرات وزن، در دو گروه تفاوت معنی دار نداشت. تفاوت معنی داری در سطح TSH بین دو گروه در پایان دو پروتکل نیز دیده نشد (08/0p=). نتیجه گیری در این مطالعه تفاوت معنی داری دریافته های بالینی هیپوتیروئیدی در روشهای متناوب و متداول مشاهده نشد، ولی تماس با سطح بالای TSH و عوارض ناشی از آن در روش متناوب کمتر بود.
- چکیده انگلیسی: Introduction It is favorable to obtain an optimal level of TSH with a minimum of clinical manifestations of hypothyroidism in patients with differentiated thyroid carcinoma, preparing for whole body scan. Materials and Methods In this randomized clinical trial that was performed in Ghaem Hospital during a 2 years period, we compared routine and intermittent protocols .In routine protocol, 4-6 weeks after surgery, levothyroxin discontinued and liothyronin prescribed for two weeks, then liothyronin discontinued for 2 weeks and TSH measured. In intermittent protocol, levothyroxin prescribed every other day and after 30 days discontinued and TSH was measured. Results Fifty patients were female and 10 cases were male. Fifty-three patients had papillary and 7 cases had follicular carcinoma. Twenty-two patients performed intermittent and 38 patients were on routine protocols. There was no significant difference between two groups in pulse rate, skin dryness, constipation, paresthesia, puffiness and change in weight. There was no significant difference in TSH level between two groups at the end of two protocols. (p=0.08). We used chi-square, independent and paired t tests for analysis of data and p-value less than 0.05 was considered as significant. Conclusion In this study there was no significant difference in hypothyroid manifestations in intermittent and routine protocols. But exposure to high levels of TSH and its outcomes are less in intermittent protocol.
- انتشار مقاله: 04-11-1391
- نویسندگان: زهره موسوی,سید رسول زکوی,هاله رکنی,پروین لایق
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسکیزوفرنی,دیابت شیرین,تست تحمل گلوکز,آنتی سایکوتیک غیر تیپیک,آنتی سایکوتیک,تیپیک
- چکیده: مقدمه
داروهای ضد سایکوزیس اساس درمان اسکیزوفرنی را تشکیل می دهند. درمان با این داروها با اختلال در کنترل قند خون همراه است.گزارشاتی مبنی بر افزایش وزن و اختلال در تحمل گلوکز به دنبال درمان با داروهای ضد سایکوزیس غیر تیپیک ارائه شده است. هدف از این مقایسه تاثیر درمانهای مختلف ضد دیابت بر کنترل قند خون در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی است.
روش کار
این مطالعه کارآزمایی بالینی بر 180 بیمار در بیمارستان ابن سینا مشهد درسال 1387 انجام شد. بیماران در دو گروه قرار گرفتند،گروه اول تحت درمان با داروهای ضد سایکوزیس تیپیک (تعداد=43)و گروه دوم تحت درمان با داروهای ضد سایکوز غیر تیپیک (تعداد=38). اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی و آنوا مقایسه و تجزیه و تحلیل شد.
نتایج
تفاوت معنی دار مرزی در قند ساعت اول بین دو گروه تحت درمان با داروهای تیپیک و داروهای غیر تیپیک وجود داشت (به ترتیب متوسط12/132 میلیگرم بر دسی لیتر در مقابل 76/151میلیگرم بر دسی لیتر، 07/0=p). تفاوت معنی دار مرزی در مقایسه قند ساعت اول در تست تحمل گلوکز بین دو گروه تحت درمان با داروهای تیپیک و تحت درمان با کلوزاپین دیده شد(به ترتیب متوسط قند خون 12/132، 67/153و06/0=p). در مقایسه داروهای ضد سایکوزیس تیپیک با ریسپریدون این اختلاف وجود نداشت (به ترتیب متوسط 12/132 در مقابل 41/149و23/0=p). مقادیر قند خون ناشتا و قند خون ساعت دوم در این دو گروه تفاوت معنی دار نداشت.
نتیجه گیری
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی که تحت درمان با داروهای ضد سایکوزیس غیر تیپیک هستند بیشتر مستعد دیابت شیرین می باشند. همچنین این خطر درافرادی که کلوزاپین مصرف می کنند در مقایسه با ریسپریدون بیشتر است.- چکیده انگلیسی: Introduction
Antipsychotic drugs are the cornerstone of schizophrenia treatment. Glucoregulatory abnormalities have been associated with the use of antipsychotic medications. There are some reports of weight gain and glucose intolerance in patients with schizophrenia receiving atypical antipsychotic medications. The purpose of this study is to compare the effect of various antipsychotic therapies on glycemic control in patients with schizophrenia.
Materials and Methods
Eighty-one patients with schizophrenia were enrolled in the study and underwent glucose-tolerance test. Patients were divided in to two groups, with one group (n=43) receiving typical and the other group (n=38) receiving atypical medication. Demographical and historical data were collected with a questionnaire.
Results
There was a marginally significant difference in the first hour glucose level between typical and atypical drugs (mean 132.12 vs. 151.76, respectively, p=0.07). Also, marginal significant difference was present comparing the first hour glucose level between typical antipsychotics and clozapine consumers (mean 132.12 vs. 153.67, p=0.06). This difference was not present when typical antipsychotics were compared with risperidone (mean 132.12 vs. 149.41, p=0.230). Fasting blood sugar and second- hour glucose tolerance results did not show a statistically significant difference. The increased GTT of the first hour blood sugar in patients who received clozapin may indicate the early stages of insulin resistance in this group.
Conclusion
This study suggests that patients under atypical antipsychotic treatment are more vulnerable to diabetes mellitus (DM). Across atypical medications; we observed a greater glycemic effect from clozapin compared to risperidone.- انتشار مقاله: 21-12-1391
- نویسندگان: زهره موسوی,ابراهیم عبدللهیان,سمانه کریمان,هاله رکنی یزدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فیبریلاسیون دهلیزی,هیپرتیروئیدی,آمبولی
- چکیده: مقدمه: بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید در خطر دیس ریتمی قلبی به ویژه فیبریلاسیون دهلیزی و آمبولی سیستمیک ثانوی به آن می باشند که در اکثریت موارد
در سیستم عصبی مرکزی رخ می دهد. بروز آمبولی سیستمیک در غیاب دیس ریتمی قلبی و در شرائین اندام ها پدیده ای بسیار ناشایع است و در مرور نوشتار های
پزشکی تنها یک مورد از آن گزارش شده است.
این مطالعه با هدف گزارش وقوع آمبولی سیستمیک در شریان بازویی اندام فوقانی چپ در یک بیمار مبتلا به پرکاری تیروئید در غیاب دیس ریتمی قلبی
می باشد.
- چکیده انگلیسی: I
ntroduction: Hyperthyroid patients are at increased risk of systemic embolism due to cardiac dysrhythmia , especially atrial fibrillation. Most of these embolic events occur in central nervous system. Systemic emboli in the absence of cardiac dysrhythmia and in arteries of extremities are very uncommon. In review of literature only one case is reported.
Case report: It report a hyperthyroid patient with an embolism in left upper extremity in the absence of cardiac dysrhythmia- انتشار مقاله: 16-08-1394
- نویسندگان: زهره موسوی,پروین لایق
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: یائسگی,پرکاری تیروئید,تراکم معدنی استخوان
- چکیده: مقدمه: گرچه پرکاری تیروئید از علل شناخته شده افزایش ساخت و بازجذب مداوم استخوان، محسوب می شود؛ ولی گزارشات متناقضی در مورد اثر
پرکاری تیروئید بر تراکم معدنی استخوان و افزایش خطر شکستگی وجود دارد (حدود 10 برابر). به دلیل شیوع بیشتر پرکاری تیروئید در میان زنان، همچنین
افزایش سن و وقوع یائسگی در آنان، این افراد، در معرض خطر کاهش تراکم معدنی استخوان در آینده، قرار دارند؛ لذا این بررسی با هدف بررسی تاثیر پرکاری
تیروئید برتراکم معدنی استخوان در زنان سنین باروری اهمیت زیادی دارد.
روش کار: در این مطالعه مورد - شاهدی،50 زن مبتلا به پرکاری تیروئید درمان نشده که در محدوده سنی50-20 سال قرار داشتند، از بین مراجعین به
درمانگاههای سرپائی غدد، در سال1383 - 84 مورد بررسی قرار گرفتند. از این میان کسانی که سابقه مصرف داروهای مؤثر بر تراکم معدنی استخوان داشته یا
مبتلا به بیماریهای شناخته شده مؤثر بر استخوان بودند؛ از مطالعه حذف شدند. از کلیه بیماران بعد از گرفتن شرح حال و معاینه بالینی، آزمایشات عملکرد
تیروئید،PTH، فسفر، کلسیم، آلکالن فسفاتاز، قند ناشتا و کراتی نین و تراکم سنجی استحوان در ناحیه ستون فقرات و گردن فمور توسط
)110 نفر به عنوان گروه کنترل 1 دستگاه(LUNAR(DPX-IQ انجام شد. از میان شرکت کنندگان در مطالعه چند مرکزی پوکی استخوان در ایران (IMOS
که از نظر سن، قد و وزن با گروه تحت مطالعه همسان شده بودند انتخاب گردیدند. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS version 11.5 و آزمون تی
انجام گردید. p کمتر از 0/05 به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
نتایج: میانگین سن، وزن و قد در بیماران و موارد کنترل مشابه بود. 47 بیمار (94%) مبتلا به بیماری گریوز و 3 بیمار (6%) مبتلا به آدنوم منفرد توکسیک
بودند. میانگین مدت ابتلاء به بیماری قبل از تشخیص بیماری ، 6/02± 4/38 ماه بود. میانگین تراکم معدنی استخوان در ستون فقرات و گردن فمور در بیماران و
گروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت. بین تراکم معدنی استخوان در ستون فقرات و نیز گردن فمور با سطح سرمی TSH ،T3 ،T4 و FT4I ارتباط معنی داری
دیده نشد. بین مدت ابتلاء به بیماری و تراکم معدنی استخوان در نواحی ستون فقرات و گردن فمور نیز ارتباط معنی داری وجود نداشت. ارتباط بین سن و تراکم
معدنی استخوان نیزمعنی دار نبود.
نتیجه گیری: گرچه پرکاری تیروئید یک عامل شناخته شدة مؤثر بر ساخت و بازجذب مداوم استخوان است؛ ولی در زنان سنین قبل از یائسگی که مدت
زیادی از شروع بیماری آنها نگذشته است و عامل خطر دیگری به غیر از تیروتوکسیکوز برای کاهش تراکم معدنی استخوان ندارند، انجام تراکم سنجی استخوان
به عنوان یک بررسی ضروری و متداول توصیه نمی شود.- چکیده انگلیسی: Introduction: Hyperthyroidism is a state of high bone turnover, but there is controversy about its effects on bone mineral density. It is more common in females (F: M ratio 10:1). Since post-menopausal women are potentially at risk for osteoporosis because of aging and estrogen deficiency and because hyperthyroidism is more common in females, this study was done to determine the effects of hyperthyroidism on bone mineral density (BMD) in premenopausal thyrotoxic women.
Material and Methodes: In this case- control study 50 women with untreated hyperthyroidism (age- range 20-50 yr) from outpatient endocrine clinics in the years 2004 – 2005 were selected. Patients who used drugs or had diseases that affect bone mineral density were excluded. After history taking and physical examination, thyroid function tests, PTH, phosphorus, calcium, alkalin phosphatase, fasting plasma glucose and creatinine were measured and then bone densitometry by LUNAR (DPX-IQ) device was performed. One hundred and ten age- and weight – matched healthy women from participants in Iranian Multicenter Osteoporosis Study (IMOS) were selected as controls. SPSS version 11.5 was used for data analysis and P value less than 0.05 cosidered as significant.
Results: Mean of age, height and weight was similar in patients and controls. Forty seven cases (94%) had Graves’ disease and 3 cases (6%) had toxic solitary adenoma. Mean duration of disease before diagnosis was 6.02±4.38 months. There was no significant difference in mean of bone mineral density in vertebral column (p=0.83) and also in femural neck (p=0.74) between patients and controls. There was no correlation between bone mineral density in vertebral column and also in femural neck with serum levels of T4, T3, TSH and FT4I. There was no correlation between bone mineral density and duration of disease before diagnosis and also between bone mineral density and age.
Conclusion: Hyperthyroidism is a known state of high bone turnover, but in hyperthyroid premenopausal women with disease of short duration and without other risk factors of low bone mass, bone densitometry could not be recommended as a required routine measurement.- انتشار مقاله: 16-08-1394
- نویسندگان: پروین لایق,رباب بیگم ابوترابی,رضا رجبیان,محمد خواجه دلوئی,زهره موسوی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ندول تیروئید,آسپراسیون سوزنی,بیوپسی تیروئید,تومور تیروئید
- چکیده: مقدمه: بیماری تیروئید به ویژه ضایعات ندولار آن یکی از شایعترین بیماریهای انسان می باشد. تقریبا 5% جمعیت ندول قابل لمس، تیروئید داشته که در
اتوپسی روتین قابل شناسایی هستند. تقریبا 95% ندول های تیروئید خوش خیم بوده در حالی که انواع بدخیم 5% موارد را شامل می شود. آسپیراسیون سوزنی از
ندول های تیروئید به عنوان یک روش ساده،کم هزینه و قابل دسترس برای تشخیص سریع شناخته شده است. هدف از این مطالعه تعیین ارزش تشخیصی
آسپیراسیون سوزنی در ارزیابی ندول های تیروئید می باشد.
روش کار: این تحقیق توصیفی در سالهای 1380 – 83 در بیمارانی که با ندول تیروئید به درمانگاه غدد بیمارستان امام رضا (ع) مشهد مراجعه کرند، انجام
شده است. 536 بیمار با ندول تیروئید که جهت آسپیراسیون سوزنی یا جراحی مراجعه کرده بودند تحت مطالعه قرار گرفتند. مشخصات فردی، نتایج آزمایشگاهی
در پرسشنامه جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون کای دو پردازش شد.
نتایج: در این مطالعه 107 مورد مرد و429 مورد زن با میانگین سنی40 سال وجود داشت. از بین 536 مورد آسپیراسیون سوزنی، 12/ 7% موارد بدخیم، 70/73%
خوش خیم و 8/6% مشکوک بودند و 2/4% ناکافی گزارش گردید. در مقایسه با مواردی که بیوپسی شدند، نتایج آسپیراسیون سوزنی از ویژگی 89/5%، حساسیت
91/5%، صحت 93/7%، ارزش پیشگویی منفی 80/9% و ارزش پیشگویی مثبت 95/5% برخوردار بود.
نتیجه گیری: این نتایج تاکیدکننده اهمیت آسپیراسیون سوزنی به عنوان روش ساده، کم هزینه و غیر تهاجمی بوده و اگر با دقت و توسط پاتولوژیست با
تجربه انجام و مورد ارزیابی قرار گیرد از حساسیت و ویژگی بالایی برخوردارمی باشد- چکیده انگلیسی:
ntroduction: Thyroid diseases particularly nodular lesions are among the most common diseases of human. Approximately 5% of the populations have palpable thyroid nodules which are detected in the routine Autopsy. Nearly 95% of thyroid nodules are benign wherease malignant nodules include 5% of them. Fine needle aspiration (FNA) has been recognized as a simple, inexpensive and available procedure for rapid diagnosis. The objective of this study was to determine the value of FNA in thyroid diagnosis.
Material and Methods: In this retrospective research, 536 patients with thyroid nodules reffered for FNA or hospitalized for thyroid surgery in Imam Reza Hospital from March 2002 until March 2005 were studied. Individual and laboratory data were gathered in a questionnaire and analyzed by descriptive statistics.
Results: This study included 107 men and 429 women and the average age of patients was 40 years. Out of 536 patients 12.7% had malignant, 70.3% benign and 8.6% yield suspicious results and 2.4% of FNAs were insufficient. Comparing the results of FNA and biopsy, FNA had the specificity of 89.5%, sensitivity of 91.5%, and accuracy of 93.7%; negative and positive predictive values were 80.9% and 95.5% respectively.
Conclusion:These results reemphasized that, FNA is a simple and non invasive procedure and if performed carefully and evaluated by an expert pathologist is of high sensitivity and specificity.
- انتشار مقاله: 16-08-1394
- نویسندگان: سعادت میرصدرایی,زهره موسوی,مهدی فرزادنیا,آصفه باوفای حقیقی,سارا کاخی
- مشاهده