در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جنسیت,قضاوت اخلاقی,روابط خودی,نظریه زمینهای ساختگرایی
- چکیده: هدف این پژوهش تبیین الگوی روابط خودی تاثیرگذار در قضاوتهای اخلاقی و شناسایی مؤلفههای متاثر از جنسیت است. این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی بر پایه مدل نظریه زمینهای ساختگرایی به بررسی قضاوتهای مبتنی بر روابط پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش27 نفر از زنان و مردان جوان و میانسال ساکن شهر تهران بودند و نمونهگیری به صورت هدفمند انجام گرفت. با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته افراد در دوراهیهای اخلاقی مبتنی بر روابط قرار دادهشدند و اطلاعات گردآوری شد. نتایج پژوهش نشان داد افراد حاضر هستند به ترتیب برای خویشاوند، خود، دوست/همکار، هموطن، هممذهب و همقوم خود اصل برابری را زیرپابگذارند، که این روابط خودی موثر بر قضاوتهای اخلاقی در هر دو جنسیت به لحاظ گستردگی و ترتیب مشابه مشاهده شد. به طور کلی تاثیر روابط شخصی (خویشاوند، خود، دوست و همکار) با ویژگیهای تکاملی انسان ارتباط دارد و تاثیر روابط اجتماعی (هموطن، هممذهب و همقوم) به اهداف مشترک درونگروهی و وفاداری به گروه مرتبط است. زنان و مردان نیز به طور کلی در موقعیتهای مختلف به یک اندازه روابط را در تصمیمات خود لحاظ میکنند، هرچند ممکن است با توجه به میزان خشونتآمیز بودن موقعیت میزان مداخله آنها متفاوت باشد، که این تفاوت مرتبط با ویژگیهای تکاملی است، نه توانایی آنها در درک و رعایت برابری.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this study is to clarify the effect of the pattern of close relationships in moral judgement and to recognize gender based components. A qualitative approach based on the constructivist grounded theory model was used, which explored relationship-dependent judgments. The population of the study included young and middle-aged men and women of Tehran, and the sampling was purposeful. The moral dilemmas were presented to participants, and information was collected with semi-structured interviews. The results of the study showed that people are willing to violate the principles of justice for the sake of their relatives, friends, colleagues, compatriots, religion and ethnicity in both genders. The impact of personal relationships (relatives, friends, and colleagues) is related to human evolutionary characteristics, and the impact of the social relationships in terms of country, religion and ethnicity is related to common goals within the group and loyalty to the group. In their decisions, both men and women recognize relationships evenly in different situations, but their involvement is different on the basis of the severity of the situation. The difference depends on their evolutionary characteristics, rather than on their ability to understand and observe equality.
- انتشار مقاله: 15-02-1399
- نویسندگان: مهسا مهدیزاده,زهره خسروی,خسرو باقری نوعپرست
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جنسیت,طرحواره,یانگ,سبک مقابله
- چکیده: در مطالعۀ حاضر تفاوت جنسیّتی در طرحوارههای ناسازگار اولیه و سبکهای مقابلهای با رویکرد طرحواره محور بررسی شد. نمونه شامل 779 نفر دانشجو (479 زن و 300 مرد) از دانشگاههای مختلف شهر تهران بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای طرحوارههای ناسازگار اولیه، جبران یانگ و اجتناب یانگ بر روی آنها اجرا شد. معناداری تفاوت گروهها با آزمون تی مستقل سنجش شد. یافتهها حاکی از تفاوت جنسیّتی معنادار در تعدادی از طرحوارههای ناسازگار اولیه و سبکهای مقابلهای بود. نتایج این تحقیق به لحاظ حوزههای طرحواره حاکی است که دو جنس، در سه حوزه (گوش به زنگی و بازداری، بریدگی و طرد و حد و مرز مختل) از پنج حوزۀ طرحواره تفاوت معناداری نشان میدهند که در تمام این حوزهها نمرات مردان بالاتر است. در دو حوزۀ دیگر (خودگردانی و عملکرد مختل و دیگر جهتمندی) تفاوت معناداری بین زن و مرد وجود نداشت. در مورد سبکهای مقابله بین زنان و مردان، در سبکهای مقابلهای تسلیم و جبران، تفاوت معناداری وجود دارد که در هر دو سبک، نمرۀ مردان از زنان بالاتر است، در سبک اجتناب، تفاوت معناداری بین زن و مرد دیده نشد.
- چکیده انگلیسی: This study explores the gender differences in early maladaptive schemas and coping styles with a schema focused approach. The sample consists of 779 university students (479 women and 300 men) which were selected from different universities in Tehran by convenient sampling. Young Schema Questionnaire, Young–Rygh Avoidance Inventory and Young Compensation Questionnaire were administered. Statistical significance of differences in groups were measured by independent T-test. The findings suggest that there is a gender difference in some maladaptive schemas and coping styles between men and women. The findings about schema domains show that there is a gender difference in 3 domains (inhibition and hypervigilance, disconnection and rejection and impaired limits) and that the men’s scores in these domains where higher than women’s. In the 2 other domains (autonomy and other-directedness) there were no gender differences between men and women. Also men and women had significant differences in surrender and compensation coping styles, which in both, the men’s scores were higher than women. There were no gender differences in avoidance style between the groups.
- انتشار مقاله: 28-01-1397
- نویسندگان: سحر عرب پور,زهره خسروی,غلامرضا صرامی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جنسیت,روش کیفی,قضاوت اخلاقی
- چکیده: هدف اصلی این پژوهش بررسی فرایندهای معنایی و استدلالی افراد در هنگام داوری اخلاقی و کشف جهتگیریهای جنسیّتی در آن بود. در این پژوهش که از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی بهره برده شد، تمرکز مطالعه بر فرایندی بود که قضاوت افراد را هنگام مواجهه با تعارضات و دوراهیهای اخلاقی شکل میدهد. به عبارتی شیوة تفکّر و روش استدلال فرد در رسیدن به یک انتخاب اخلاقی مورد توجه محقق بود. ابزار پژوهش پرسشنامهای حاوی داستانهایی با محتوای تعارض اخلاقی بود که با ابعاد مختلف زندگی انسانها در ارتباط است که با انجامدادن مصاحبة عمیق و با قراردادن افراد در دوراهیهای اخلاقی موجود در داستانها، دادهها جمعآوری شد. داستانها براساس مطالعة معماهای اخلاقی موجود و با توجه به سؤالات پژوهش طراحی شدند؛ نمونهگیری به صورت هدفمند انجام شد و بدین ترتیب 24 نفر از هر دو جنس زن و مرد به طور مساوی برای مصاحبه انتخاب شدند که نیمی از آن متشکل از دانشجویان دورة لیسانس 19 - 23 سال و نیمی دیگر متشکل از پدر و مادرانی بود که در محدودة سنی 45 - 55 سال قرار داشتند. نتایج پژوهش نشان میدهد که اگرچه افراد هنگام قضاوت در یک دوراهی اخلاقی، ممکن است به یک تصمیمگیری مشابه برسند، اما منطق و فرایندهای استدلالی آنها برای رسیدن به این تصمیم میتواند بسیار متفاوت از یکدیگر باشد. همچنین یافتهها نشان میدهد که جنسیّت نقش قابل ملاحظهای را در جهتگیریهای معنایی و استدلالی متفاوت اخلاقی ایفا میکند، به نحوی که نتایج نشان داد زنان عمدتاً بر استدلالهای عاطفی و مراقبتمحور و مردان بر گرایشهای منطقی و عدالتمحور تأکید بیشتری دارند، اگرچه هر دو گرایش و جهتگیری را میتوان در هر دو گروه به صورت کلی مشاهده کرد
- چکیده انگلیسی: The main aim of this research is to study semantic and argumentative process of moral judgment of individuals and to discover their gender orientations. This research has used qualitative approach, and its concentration is to study the processes that shape the experiences of people when they encounter moral conflicts. 7 stories of moral dilemma were presented to respondents which had relations with different form of life situations, and in-depth interviews were conducted with people regarding those stories. 24 people were interviewed, half of them were women and half men, half of them were undergraduate students and the other half were parents between ages of 45- 55 years. The results show that although people in moral dilemma come to reach a similar decision but their reasoning processes are quite different from one another. Different orientations can be observed in both groups. Findings show that gender plays a considerable role in shaping different moral orientations, so that women emphasize on emotional and care dimensions while men focus on logical and justice dimensions
- انتشار مقاله: 23-06-1394
- نویسندگان: زهره خسروی,سعیده عباس زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کودک,روانی,مشکلات عاطفی,رضایت زناشویی زنان,رضایت زناشویی والدین,رفتاری در خانواده اصلی,رابطه مادر,رابطه پدر,شیوه حل مسئله در خانواده اصلی
- چکیده: هدف این پژوهش بررسی رابطه مشکلات عاطفی-روانی-رفتاری در خانوادهاصلی با رضایت زناشویی زنان بود. بههمین منظور، تعداد 250 نفر از دانشجویان زنِ متأهل دانشگاه پیامنور هشتگرد بهشیوه در دسترس برگزیده شدند و به پرسشنامه انتقالهای بیننسلی (ناهیدپور، 1391)پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتههای حاصله از روش الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که مشکلات عاطفی-روانی-رفتاری در خانواده اصلی هم دارای رابطه مستقیم با رضایت زناشویی زنان و هم دارای رابطه غیرمستقیم با رضایت زناشویی زنان با میانجیگری رضایت زناشویی والدین و رابطه والد-کودک است. نتایج حاکی از آن است که بهمنظور بهبود کیفیّت زندگی زناشویی افراد توجه به مشکلات موجود در خانواده اصلی افراد در مشاورههای پیش از ازدواج ضرورت دارد.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 12-12-1393
- نویسندگان: زهره خسروی,فرزانه ناهیدپور,میترا خاقانی فرد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جوانان,نوجوانان,سلامت روان,شادکامی,تعهّد اجتماعی
- چکیده: هدف از مطالعه حاضر مقایسه تعهد اجتماعی، شادکامی و سلامت روان در نوجوانان و جوانان (دانش آموزان و دانشجویان) به تفکیک جنسیت بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع غیر آزمایشی و نمونه مورد مطالعه شامل 293 نفر از دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان دوره لیسانس بود که به صورت تصادفی انتخاب و بررسی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش های آماری خی دو، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین سن و محتوای تجارب مثبت، شدت تجارب مثبت و سطح تعهد اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد. به علاوه بین جنسیت و محتوای تجارب مثبت، شدت تجارب مثبت و سطح تعهد اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد افرادی که دارای سطح تعهد اجتماعی خودپسندانه یا لذت گرایانه هستند در مقایسه با افرادی که تا حدودی نسبت به سایر افراد تعهد اجتماعی دارند، اضطراب و بی خوابی، نارساکنش وری اجتماعی و افسردگی بیشتری را تجربه می کنند و همچنین از سلامت روان پایین تری برخوردار هستند. علاوه بر این مشخص شد افرادی که تجارب شاد با شدت بالاتر را به عنوان منابع شادکامی خود معرفی کرده اند، از سلامت روانی بیشتری برخوردار هستند.
- چکیده انگلیسی: mental health among teenagers and young high-school and university students distinguished by their gender. Research methodology is descriptive and non-experimental. The sample consists of 293 high-school and B.A.level college students chosen randomly for the study. The data analysis consists of the statistical method of one way analysis of variance, and the Shefe's post hoc test. The findings show that there is a meaningful correlation between age and the context and intensity of positive experiences and the level of social commitment. There is also a meaningful correlation between gender and the context and intensity of positive experiences and the level of social commitment. It was also found that those whose social commitment level is self-centered or self-indulgent, experience more anxiety, insomnia, social dysfunction and depression compared to those who have social commitment towards others. These have also lower mental health. Moreover, those who present their happy experiences containing high intensity as their source of happiness enjoy a higher level of mental health
- انتشار مقاله: 15-06-1385
- نویسندگان: زهره خسروی,لیلا چراغ ملایی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی:
- چکیده: این پژوهش به بررسی عوامل مرتبط با سلامت روان زنان شاغل در بخش های مدیریتی، کارشناسی و خدماتی مراکز غیردولتی شهر تهران پرداخته است. بر اساس فهرست مراکز غیردولتی وزارت کار، از بین مناطق شمال، جنوب، شرق، غرب، و مرکز، تعداد 400 آزمودنی انتخاب شد که از این تعداد، 359 نفر همکاری کردند. عوامل مورد بررسی، میزان حمایت همسر (در قالب مشارکت همسر در انجام کارهای خانه)، رضایت از ابعاد مختلف زندگی، تعارض نقش، شیوه های مقابله، حالات هیجانی تجربه شده در اثر اشتغال، و ارتباط این موارد با سلامت روان است.نتایج این پژوهش نشان داد که مقابله به شیوه جسمانی سازی، رضایت از زندگی، تعارض نقش، میزان درآمد، ساعات کار، و حالات هیجانی منفی تجربه شده در اثر اشتغال، عمده ترین عامل ایجاد اختلالات روان شناختی است. هم چنین، گروه مدیران و پزشکان، در مقایسه با گروه کارشناسان و گروه خدماتی، حالات هیجانی مثبت بیش تر و رضایت از زندگی بالاتری را نشان دادند و گروه خدماتی، در مقایسه با دو گروه دیگر، مشکلات روان شناختی بیش تر و حالات هیجانی منفی تری را تجربه کرده بودند.
- چکیده انگلیسی: The present paper deals with factors pertaining to women's mental h who are employed in managerial, specialists and service sectors of governmental centres in Tehran. Based on a list provided by the Mini try Labour on non-governmental centres, among northern, southern, eastern. western districts and centres, 400 testable persons were selected out of will 359 persons cooperated. The factors under study were: the degree of suppo rendered by the spouse (participation in household's tasks), satisfaction 0 different aspects of life, role conflict, coping modes, and emotional states a experienced through employment. The aim was to establish whether these factors had relationships with mental health. The findings showed that coping through somatisation methods, life satisfaction, role conflict, income level, working hours, and negative emotional states experienced through employment were among the major psychological disorders. Likewise, the group of managers and the physicians, as compared to the specialists and the service group, showed more positive emotional states and higher life satisfaction levels. The service group, compared to other two groups, had experienced more psychological problems and more negative emotional state.
- انتشار مقاله: 15-06-1385
- نویسندگان: زهره خسروی,میترا خاقانی فرد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: همسر آزاری,تمایل به افکار خودکشی و آسیب رسانی به همسر در زنان مورد خشونت قرار گرفته
- چکیده: این پژوهش برای بررسی رابطه ی همسر آزاری با تمایل به افکار خودکشی و آسیب رساندن به همسر در زنان مورد خشونت قرار گرفته در شهر تهران انجام شده است. نمونه ی بررسی، 97 زن مورد خشونت قرار گرفته بود. روش نمونه گیری به صورت نمونه ی در دست رس در دادگاه های شماره 1 و 2 خانواده بود. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه بود: "پرسش نامه ی سنجش خشونت" که چهار حیطه ی خشونت روانی، خشونت فیزیکی، خشونت جنسی، و خشونت اقتصادی را جداگانه می سنجد؛ و "پرسش نامه ی محقق ساخته" که تمایل به افکار خودکشی و آسیب رساندن به همسر، و حمایت های خانوادگی را در زنان مورد خشونت قرار گرفته می سنجد. یافته ها، نشان داد که از بین خشونت ها، خشونت روانی بیش ترین هم بستگی را با تمایل به افکار خودکشی و آسیب رساندن به همسر دارد. زنان مورد خشونت قرار گرفته با آن که از حمایت های خانواده گی برخوردار بودند، باز هم تمایل به افکار خودکشی و آسیب رسانی به همسر داشتند. در زنانی که دارای تحصیلات دیپلم و بالاتر از لیسانس بودند تمایل به افکار خودکشی و آسیب رساندن به همسر نسبت به زنانی که دارای تحصیلات زیر دیپلم بودند کم تر است.
- چکیده انگلیسی: This research has been carried out to find out the relationship between spouse annoying sadism and suicide tendency with feeling of hurting spouse in women who have been subject to violent behaviour of their husbands in Tehran. The sample which was studied contains 97 of women who have been victims of violence. This sampling procedure is available in Family Count of 1 and Data gathering objects contain: 1- A violence evaluation inventory which evaluates 4 Types of violence, separately, such as: Psychological, Physical, Sexual, and Economic violence; 2- Inventory prepared by research, evaluates tendency to suicide and feeling of hurting spouse, on the one hand, and family support received by the women who have been victims of violence. Findings were: 1- Among many types of violence which mentioned above, psychological one has the most dependency and relationship to suicide tendency and feeling of hurting spouse. Although the women who have been victim of violent behaviour and whom were also the recipients of support by their family, still tended to committing suicide and hurting their husbands; 2Comparing the women who their education degrees were high school diploma, B.A., or higher with more lowly educated women, the first group had less tendency to suicide and feeling of hurting their husbands.
- انتشار مقاله: 15-06-1385
- نویسندگان: زهره خسروی,میترا خاقانی فرد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رضایت شغلی,رضایت از زندگی,فشار آفرین های شغلی
- چکیده: تحقیق حاضر، به بررسی عوامل فشارآفرین شغلی و تعیین عوامل پیش بینی کننده ی رضایت شغلی اعضای هیئت علمی پرداخته است. جامعه مورد مطالعه، اعضای هیئت علمی دانشگاه الزهرا بود که از بین آن ها، 87 نفر به طور کامل به پرسش نامه ها پاسخ دادند. در تحقیق حاضر، سه پرسش نامه ی عوامل فشارآفرین شغلی اعضای هیئت علمی، شیوه های مقابله و رضایت شغلی به کار گرفته شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که عمده ترین عوامل فشار آفرین شغلی اعضای هیئت علمی عبارت است از: - کم بود وقت برای آشنایی با یافته های جدید پژوهشی - نداشتن پیشرفت کافی در شغل خود - نداشتن تسهیلات کافی- شرکت در جلسات وقت گیر - نداشتن حقوق کافی عمده ترین عوامل پیش بینی کننده ی رضایت شغلی اعضای هیئت علمی عبارت بود از: مقابله به شیوه ی مسئله دار، رضایت از زندگی و روشنی نقش.
- چکیده انگلیسی: The present research attempts to study stressful factors and determining variables of job satisfaction among the academic staffs of Alzahra University. The number of faculty members who are included in the study is 87. Three instruments were used, which are: questionnaire of job stressors of the academic staffs, copying styles, and job satisfaction. The results indicated the main stressors to be as the following. l-Lack of time for updating oneself with the new research findings. 2-Lack of enough progress in the job. 3-Lack of enough facilities. 4-Presence in time consuming administrative sessions. 5-Lack of enough earnings. The main predicting variables of job satisfaction of the academic staffs were: problem focused copying, life satisfaction, and role clarity.
- انتشار مقاله: 15-06-1385
- نویسندگان: زهره خسروی,زهره خسروی,زهره خسروی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نوجوانان,سلامت روان,منبع کنترل,شیوه مقابله ای
- چکیده: هدف: این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین سلامت روان، منبع کنترل و شیوه مقابله ای دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه شهر تهران انجام شده استروش: نمونه ای که مورد بررسی قرار گرفت شامل 191 دانش آموز بودند. جهت انتخاب نمونه پژوهش ابتدا منطقه 7 شهر تهران به جهت انسجام نسبی بافت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی (طبق پیشنهاد اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران) انتخاب شد. سپس از بین مدارس دولتی دخترانه این منطقه، یک دبیرستان به طور تصادفی انتخاب شد. بدین ترتیب کلیه ی دانش آموزان سال اول مقطع متوسطه دبیرستان مذکور به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پس از آن پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) و پرسشنامه منبع کنترل بر روی نمونه پژوهش (N=191) اجرا و سپس نمرات حاصل از اجرای پرسشنامه های مذکور با استفاده از روشهای آماری استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یکطرفه ANOVA و آزمون t دوگروه مستقل) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج و یافته های حاصل نشان داد که بین سلامت روان و شیوه مقابله ای و همچنین بین منبع کنترل و شیوه مقابله ای ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین سلامت روان و منبع کنترل ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد. در ضمن یافته های جانبی پژوهش نیز بیانگر این امر است که بین سطح تحصیلات مادر، اشتغال مادر و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با سلامت روان وشیوه مقابله ای آنان ارتباط معناداری وجود دارد.
- چکیده انگلیسی: The present work aims at studying the relationship among mental health, source of control and coping strategy in female students of Tehran. Only the first grade high school students of Tehran were included in the study. As for sampling, it was recommended by the relevant officials of the Ministry of Education that the subjects be selected from District # 7 as it is relatively more homogeneous in terms of socio-economic and cultural characteristics. A state-run girl's high school was randomly chosen. All of the first grade students of the high school were taken as the sample of the research. Goldburg's health and control source questionnaires were then applied. The resulting scores were analyzed using informative statistics methods (person correlation co-efficient, Anova and T- Tests). The results indicate that there is a positive and statistically significant correlation between mental health and coping strategy on the one hand, and between control source and coping strategy, on the other. However, there is neither a positive nor statistically significant correlation between mental health and the source of control. Corollary findings of the research also show that there is a significant relationship between the education level and employment of mothers on the one hand, and educational performance of students and their mental health and coping strategy, on the other.
- انتشار مقاله: 15-06-1385
- نویسندگان: زهره خسروی,مریم آقاجانی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات روانشناسی تربیتی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سلامت روان,دانش اموزان,اعتیادبه اینترنت عملکرد خانواده
- چکیده: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه موجود میان اعتیاد به اینترنت با عملکرد خانواده و سلامت روان انجام شده است. گروه نمونه در پژوهش حاضر 286 دانش آموز دختر دبیرستانی از مناطق چهارگانه شهر تهران (شمال، جنوب، شرق و غرب) بودند که با تکمیل سه پرسشنامه ِ اعتیاد به اینترنت، عملکرد خانواده و سلامت روان در پژوهش شرکت کردند.روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جهت بررسی نتایج از روشهای آمار توصیفی (فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (همبستگی و رگرسیون) استفاده شده است. بررسی نتایج نشان داد بین اعتیاد به اینترنت با برخی از زیر مجموعه های عملکرد خانواده مثل ابراز وجود، گرایش های ذوقی و تاکیدات مذهبی همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. همچنین بین خرده مقیاس های گسستگی در خانواده، تعارض زیاد، سبک خانوادگی مستبد و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت معنی داری به دست آمد. در خصوص رابطه بین سلامت روان و اعتیاد به اینترنت نتایج پژوهش حاکی از رابطه مثبت معنادار بین نمره کلی سلامت روان و دو زیر مجموعه افسردگی و جسمانی سازی با اعتیاد به اینترنت بود. نتیجه تحلیل رگرسیون همزمان نیز نشان داد که از بین کلیه متغیرهای پیش بین مربوط به عملکرد خانواده، گرایش های ذوقی و گسستگی بیشترین واریانس اعتیاد به اینترنت را تبیین میکند. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون همزمان بین نمرۀ اعتیاد به اینترنت با مؤلفه های سلامت روان حاکی از نقش پیش بین جسمانی سازی در تبیین واریانس اعتیاد به اینترنت بود. نتایج این پژوهش ضمن تایید اثرات منفی اعتیاد به اینترنت بر سلامت روان ،بر اهمیت محیط خانوادگی در شدت یافتن استفاده از اینترنت تاکید می کند. از این رو در طراحی برنامه های درمانی محیط خانوادگی افراد حتما باید مدنظر قرار گیرد.
- چکیده انگلیسی: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه موجود میان اعتیاد به اینترنت با عملکرد خانواده و سلامت روان انجام شده است. گروه نمونه در پژوهش حاضر 286 دانش آموز دختر دبیرستانی از مناطق چهارگانه شهر تهران (شمال، جنوب، شرق و غرب) بودند که با تکمیل سه پرسشنامه ِ اعتیاد به اینترنت، عملکرد خانواده و سلامت روان در پژوهش شرکت کردند.روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جهت بررسی نتایج از روشهای آمار توصیفی (فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (همبستگی و رگرسیون) استفاده شده است. بررسی نتایج نشان داد بین اعتیاد به اینترنت با برخی از زیر مجموعه های عملکرد خانواده مثل ابراز وجود، گرایش های ذوقی و تاکیدات مذهبی همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. همچنین بین خرده مقیاس های گسستگی در خانواده، تعارض زیاد، سبک خانوادگی مستبد و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت معنی داری به دست آمد. در خصوص رابطه بین سلامت روان و اعتیاد به اینترنت نتایج پژوهش حاکی از رابطه مثبت معنادار بین نمره کلی سلامت روان و دو زیر مجموعه افسردگی و جسمانی سازی با اعتیاد به اینترنت بود. نتیجه تحلیل رگرسیون همزمان نیز نشان داد که از بین کلیه متغیرهای پیش بین مربوط به عملکرد خانواده، گرایش های ذوقی و گسستگی بیشترین واریانس اعتیاد به اینترنت را تبیین میکند. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون همزمان بین نمرۀ اعتیاد به اینترنت با مؤلفه های سلامت روان حاکی از نقش پیش بین جسمانی سازی در تبیین واریانس اعتیاد به اینترنت بود. نتایج این پژوهش ضمن تایید اثرات منفی اعتیاد به اینترنت بر سلامت روان ،بر اهمیت محیط خانوادگی در شدت یافتن استفاده از اینترنت تاکید می کند. از این رو در طراحی برنامه های درمانی محیط خانوادگی افراد حتما باید مدنظر قرار گیرد.
- انتشار مقاله: 04-02-1390
- نویسندگان: زهره خسروی,ام هانی علیزاده صحرائی
- مشاهده