در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: قرآن پژوهی خاورشناسان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قرآن,مستشرقان,تعدد زوجات,شبهه تناقض
- چکیده: مقام زن در اسلام چنان است که در سورههای متعدد قرآن مسائل مربوط به حقوق و منزلت زنان مطرح گردیده است و همه جا در خطابات عام، آنان نیز مورد خطابند و میتوان از بسیاری از مفاهیم قرآن، این نکته را استنباط کرد که اسلام ارزش فراوانی برای زن قائل است. اسلام زن را به عنوان مسئله مهم زندگی و متمم حیات انسانی در مسائل اجتماعی، اخلاقی و قانونی خود جا داده و او را به عنوان عضو مؤثر جامعه دانسته است و نسبت به جایگاه زنان، قوانین متعددی را وضع کرده است. یکی از این قوانین موضوع اسلام مربوط به زنان، قانون تعدد زوجات میباشد که آن را به دلایل متعددی از جمله مصلحت فردی، اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و... وضع کرده است. آیات مربوط به این مسئله در نظر مستشرقان، متناقض جلوه کرده است، بدینگونه که قرآن از یکسو تعدد زوجات را با شرط رعایت عدالت میان آنها مباح شمرده و از سویی دیگر، بیانگر آن است که شما هرگز نمیتوانید بین همسران خود به عدالت رفتار کنید، هر چند که تمام تلاش خود را به کار گیرید. بدین ترتیب قرآن را به تناقضگویی در این زمینه متهم کردهاند. بررسی و تفسیر صحیح این آیات و مراجعه به روایات رسیده در این زمینه، باطل بودن این ادعا را آشکار میسازد؛ زیرا عدالتی که قرآن رعایت آن را بین همسران محال میداند، غیر از عدالت مدّنظر مستشرقان است و منظور از آن عدالت، محبت قلبی یکسان بین تمام زنان است.
- چکیده انگلیسی: The place of women in Islam is such important that in many Qur’anic verses the place and position of woman have been indicated and every where at general address they have been addressed too. Thus, from many verses of the Qur’an a conclusion may be derived that the Qur’an respects woman a lot. Islam has given a higher rank to woman and has considered her as the main role player in human life in terms of social, ethical and legal affairs. According the Islam, Woman play a dynamic role in the society and therefore, has made many laws for the women. One of the these laws is of polygamy that has been placed based on individual concern and social, economical and geographical need. The orientalists have taken this issue as a paradox that the Qur’an at one side permits polygamy with a condition of Jsutice while at another side says that it is not possible to maintain justice whatever you do. Therefore, they have accused the Qur’an of inconsistency.
This paper intends to clarify the same issue with reference to the Qur’anic verses and ahadith and have proved that the said clain is baseless and wrong. Since the Justcie that he Qur’an has mentioned here is different from what the orientalists understand. The jutice here refers to state of heart that men should have love for all his wives equally.- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: زهره اخوان مقدم,فرزانه پاشازاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فرهنگ رضوی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تحلیل محتوا,اخلاق,خودکنترلی,امام رضا(ع),مؤلفه شناختی
- چکیده: خودکنترلی توانایی فرد در کنترل ارادی فرایندهای درونی و بروندادهای رفتاری است و معیار سنجش کنترل نفس، انطباق با موازین شرع و آموزههای الهی است. هدف از این پژوهش، شناسایی و تحلیل مولفههای شناختی خودکنترلی در کلام امام رضا (ع) و تعیین میزان توجه به آن است. روش تحقیق توصیفیتحلیلی از نوع تحلیل محتواست و واحد تحلیل، مضمون روایت و جامعه پژوهش روایات امام رضا (ع) در کتاب مسندالرضا(ع) است. یافتههای تحقیق نشان می دهد که مولفة شناختی خودکنترلی در کلام امامرضا(ع) در بر گیرنده ۹۲ مضمون روایت و ۳۰ درصد از مجموع روایات رضوی است. مؤلفه شناختیِ «خودکنترلی» شامل آگاهی از زمینههای تحقق خودکنترلی، آشنایی با عوامل ایجاد خودکنترلی، آشنایی با آثار خودکنترلی و شناخت موانع خودکنترلی است. نتیجه آن که بُعد شناختی خود کنترلی علاوه بر تأثیر بر بعد عاطفی و رفتاری به رشد آگاهیها و اعتلای مهارتهای عقلانی، تحلیل وتفکر در کنترل نفس و در نهایت سعادت بشر منجر میشود.
- چکیده انگلیسی: ا
Self-control is an individual's ability to voluntarily control internal processes and behavioral outputs, and the criterion for measuring self-control is compliance with the standards of Sharia and divine teachings. The purpose of this study is to identify and analyze the cognitive component of self-control in the words of Imam Riḍā (as) and determine the amount of attention to it. The research method is descriptive-analytical of the type of content analysis, and the unit of analysis is the content of the narration, and the research community is the narrations of Imam Riḍā (as) in the book Musnad al-Riḍā. Findings show that the cognitive component of self-control in the words of Imam Riḍā (as) includes 92 themes of narration and 30% of the total number of Raḍavī narrations. The cognitive component of "self-control" includes knowledge of the areas of self-control, familiarity with the factors that create self-control, familiarity with the effects of self-control and recognizing barriers to self-control. The result is that the cognitive dimension of self-control, in addition to affecting the emotional and behavioral dimension, leads to the growth of awareness and the development of intellectual skills, analysis and thinking in self-control, and ultimately human well-being.- انتشار مقاله: 06-09-1398
- نویسندگان: فاطمه ملک,زهره اخوان مقدم,ثریا قطبی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: شیعه پژوهی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خلافت,فقهالحدیث,کلام شیعه,حدیث سدّ الابواب,حضرت علی ,خوخه
- چکیده: یکی از فضایل مشهور حضرت علی j حدیث سدّ الابواب است که پیامبر (ص) دستور فرمود همه درها به سوی مسجد ایشان بسته شود، غیر از بابِ خانه علی j. در برخی نقلهای این حدیث، به علتِ این امر هم تصریح شده که «لزوم تطهیر مسجد از آلودگیها» است، و نشان میدهد که حضرت علی j از هر گونه آلودگیِ باطنی مبرّا است. در مقابل این فضیلت، روایتی در کتب اهل سنت ذکر شده که پیامبر اجازه دادهاند ابوبکر نیز خوخه (دریچه/پنجره)ای به سوی مسجد داشته باشد. عالمان عامه از این روایت، اشاره به خلافت و جانشینیِ ابوبکر را برداشت کردهاند. مقاله حاضر پس از نقل آرای اهل سنت در هر دو روایت، صرف نظر از اشکالهای سندی و متنیِ روایت خوخه، تناقضها و دوگانگیها را در برداشت روشن کرده، و به دنبال کسب پاسخ این پرسش از عالمان اهل سنت است که: «چرا حدیث سدّ الابواب که عالمان شیعه و اهل سنت آن را صحیح بلکه متواتر شمردهاند، چنین اشارهای به خلافت امام علی j ندارد؟». روش گردآوری مطالب در این مقاله کتابخانهای، و پردازش آنها توصیفیتحلیلی است.
- چکیده انگلیسی: One of the famous virtues of Imam Ali (AS) is the hadith of Sadd al-Abwab, in which the Prophet (S) ordered all doors to be closed to his mosque, except the door of Ali's (AS) house. In some versions of this hadith, it is stated that the reason was the necessity of keeping the mosque purified from impurities, and in turn it shows that Imam Ali (AS) was free from any internal impurities. In contrast to this virtue, according to a narration in Sunni books, the Prophet allowed Abu Bakr to have a Khokhah (window) to the mosque. From this narration, Sunni scholars have taken the reference to the caliphate and the succession of Abu Bakr. The present article, after quoting the views of the Sunnis about both narrations, regardless of the deficiencies related to the text and the chain of narrators of the hadith Khokhah, shows the contradictions and dualities in interpretations, and seeks to answer the following question from the Sunni scholars; Why does the hadith of Sadd al-Abwab, which is considered correct and even motawater (successive) by both the Shiite and Sunni scholars, not refer to the caliphate of Imam Ali (AS)? The method of collecting materials in this research is library-based, and information processing is descriptive-analytical.
- انتشار مقاله: 27-03-1399
- نویسندگان: زهره اخوان مقدم,علی باجی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ریشهشناسی,ساختار ادبی,اسلوب ما أَدراک,فعل دری
- چکیده: یکی از اسلوبهای ادبی مختص قرآن در میان نصوص دینی، «ما أَدراک» است. توجه به این قدمت، اهمیت بازخوانی معنای این اسلوب بیانی را با توجه به اختلاف مفسران در ساختار ادبی آن، روشن میکند. یکی از راههای برونرفت از اختلافات تفسیری در مورد مفاهیم اسلوبهای قرآنی، استفاده از دانش معناشناسی تاریخی است. در این مقاله با استفاده از روشهای زبانشناسی تاریخی مانند ریشهشناسی و مطالعات زبانهای سامی، به دنبال تحلیلی معناشناختی از واژه «دری» و مشتقات آن برای رسیدن به تحلیلی دقیق از ساختار ادبی «ما أدراک» هستیم. دستاورد حاصل نشان میدهد که معنای «دانستن» در این «فعل» از قدمت زیادی نسبت به ریشه «علم» در زبان عربی برخوردار است. همین مطلب نقش بسیار کلیدی در رفع اختلاف ادبا و مفسران درباره تحلیلهای ادبی از فعل «دری» و مشتقات آن در قرآن به ویژه در اسلوب بیانی «ما أدراک» دارد. ادبا و مفسران در تبیین این فعل آن را با مادۀ علم از حیث ادبی مقایسه کردند در حالی که دو ساختار ادبی متفاوت دارند. این اسلوب در قرآن پیرامون بحث قیامت و احوال آن و مقدرات الهی، مطرح میشود و کارکرد بیانی آن با توجه به نتیجه بحث ریشهشناسی مادۀ «دری» دربردارندۀ مفاهیمی همچون «تهویل» «تفخیم» و «تعظیم» است.
- چکیده انگلیسی: One of the literary styles of the Qur'an among the religious texts is the usage of the term "Ma Adrāk". Given its old history, it highlights the importance of rereading the meaning of this expressive style in light of the differences of commentators in its literary structure. One way to get rid of interpretative differences about the concepts of Qur'anic terms is to use historical semantic. In this paper, we use semantic analysis of the term "Darā" and its derivatives to arrive at a detailed analysis of the literary structure of "Ma Adrāk" by using historical linguistic methods such as etymology and Semitic language studies. The result shows that the meaning of "knowing" in this "verb" is much older than the root of "Alima" in the Arabic language. This plays a key role in resolving the differences between the literary experts and commentators on the literary analysis of the derivative of "Dari" and its derivatives in the Qur'an, especially in the "Ma Adrāk". In explaining this verb, the litterateurs and commentators have compared it with the verb "Alime" (to know), while they have two different literary structures. This Qur'anic style discusses the resurrection and its circumstances and divine destinies, and its expressive function in terms of the result of the material ontology of the "Dara" paying attention to the root of the verb includes concepts such as "Tahwīl" "Tafkhīm" and "Ta’ḍīm".
- انتشار مقاله: 06-06-1398
- نویسندگان: زهرا قطبی,زهره اخوان مقدم,محمد رضایی مقدم,محمد حسین اخوان طبسی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جریان شناسی,مجنون,شاعر,اعجاز ادبی,ترجمه فارسی قرآن,کاهن
- چکیده: لزوم ترجمه قرآن برای آشنایی غیرعرب زبانان امری لازم به نظر می رسد. از جمله آیات قرآن، آیه هایی است که اشاره به جدال مشرکان مکه با پیامبر(ص) در زمان بعثت دارد. آنان اتهامات زیادی به رسول خدا (ص) زدند. برخی از این اتهامات، نسبت دادنِ اوصاف شاعر، کاهن و مجنون به نبی (ص) است. با توجه به معنای این واژگان در عصر نزول که همه به نوعی ارتباط با جن دارند، این سوال مطرح می شود که در ترجمه واژگان شاعر، کاهن و مجنون آیا مترجمان فارسی زبان در طول تاریخ ترجمه به معنای این واژگان در عصر نزول توجه داشته اند؟ آیا توانسته اند واژه متقاربی را در ترجمه آیات مرتبط با این واژگان بیاورند؟ آیا به اصل یکسانی و هماهنگی -که از اصول مهم در ترجمه آیات است - هنگام ترجمه توجه داشته اند؟ با بررسی بیش از پنجاه ترجمه فارسی روشن گردید که مترجمان در طول تاریخ ترجمه دو عملکرد متفاوت داشته اند: رها کردن واژه بدون ترجمه و جایگزین یا ترجمه واژه با معادل صحیح. این دو عملکرد در طول تاریخ ترجمه پراکنده بوده و به زمان یا دوره خاصی منحصر نیست؛ گرچه ترجمه های قرن چهاردهم بیشتر به معنای عصر نزول، بر خلاف انتظار اولیه توجه داشته اند. گفتنی است حتی برخی از مترجمان که به معنای این واژگان در عصر نزول توجه داشته اند، نیز اصل یکسانی در ترجمه را رعایت نکرده و فقط در چند مورد برگردان مناسب آورده و در سایر موارد ترجمه متفاوتی ارائه داده اند.
- چکیده انگلیسی: The necessity of translating the Qur'an into non-verbal acquaintance seems necessary. Among the verses of the Qur'an, there are verses that refer to the struggle of the pagans of Mecca with the Prophet during the time of existence. Some of these allegations are attributing the characteristics of the poet, priest, and demented to the prophet. Given the meaning of these words in the age of descent, all of which are in some way related to jinn, the question is raised in the translation of the words of the poet, priest, and demented, whether Persian translators during the history of translation refer to these words in the age of decline. Is it Have they been able to translate the term into the translation of verses associated with these words? By reviewing more than fifty Persian translations, it became clear that translators had two different functions during the history of translation: abandoning the word without translating and replacing or translating the word with the correct equation. These two functions are scattered throughout the history of translation and are not exclusive to a certain time, although the translations of the fourteenth century more in the sense of the age of decline, in contrast to the initial expectation. It is worth mentioning that even some translators who have considered these words in the age of decline have not followed the same principle in the translation, and only in a few cases brought a proper translation, and in other cases provided a different translation.
- انتشار مقاله: 26-03-1398
- نویسندگان: زهره اخوان مقدم,شیرین رجب زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تفاسیر مأثور,تاریخ تفسیر شیعه,مفسران سدۀ 12ق,محمد رضا قمی مشهدی,تفسیر قرآن با قرآن
- چکیده: از جملۀ تفاسیر شیعی در سدۀ 12ق، کنز الدقائق و بحر الغرائب اثر محمد رضا بن اسماعیل قمی مشهدی است. اطلاعات اندکی در بارۀ مؤلف آن در دسترس داریم و خود اثر نیز معمولا در شمار تفاسیر مأثور طبقهبندی میشود. به نظر میرسد همین تلقی از اثر سبب گردیده است که کمتر کوششی برای شناخت روش و رویکرد این مفسر، و احیانا، آرای شاخص و ابتکارات و تحلیلهای وی صورت پذیرد؛ همچنان که مخاطبان اثر، هدف از تألیف آن، و هر چه از این قبیل نیز ناشناختهاند. این مطالعه گامی نخست برای حرکت به سمت همین هدف است. میخواهیم با تأمل در مسائل پیش گفته، از یک سو جایگاه قمی مشهدی را در میان جریانهای تفسیری بازشناسیم، و از دیگر سو، راهی برای درک تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران در عصر وی بگشاییم.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 24-09-1394
- نویسندگان: زهره اخوان مقدم,آسیه رعیت علی آبای
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ترجمۀ قرآن,الهی قمشهای,حداد عادل,مکارم شیرازی,موسوی گرمارودی,ترجمۀ ادات,لای نفی جنس,جلالالدین مجتبوی,محمد مهدی فولادوند,علی مشکینی,عبدالمحمدآیتی,محمد علی رضایی اصفهانی
- چکیده: ضرورت ترجمۀ دقیق قرآن کریم به زبانهای مختلف از جمله فارسی، اقتضا میکند که برای شناخت بهتر این قواعد و اعمال آن در ترجمۀ قرآن کریم کوشش کنیم. از جملۀ این قواعد، نفی جنس است که در زبان عربی با کاربرد ادات «لا» صورت میگیرد. لای نفی جنس در قرآن ۱۱۲ بار به کار رفته است. لازم است اسلوب نفی جنس در قرآن کریم چنان به زبانهای دیگر ترجمه شود که تمایز آن با اسالیب دیگری که در آنها هم از ادات «لا» استفاده میشود، معلوم گردد. در مطالعۀ حاضر کوشیدهایم 9 ترجمۀ فارسی از قرآن کریم را از حیث نحوۀ ترجمۀ لای نفی جنس با یکدیگر مقایسه کنیم. چنان که مشاهده میشود، از حیث صحت ترجمۀ لای نفی جنس، ترجمۀ رضایی اصفهانی با 107 مورد ترجمۀ صحیح دقیقترین است و در ردۀ بعد، ترجمۀ حداد عادل با 19 مورد ترجمۀ درست جای دارد.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 24-09-1394
- نویسندگان: زهره اخوان مقدم,مجید نبوی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سراج منیر
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قرآن,نهجالبلاغه,فرهنگ,اجتماع,امیرالمؤمنین(ع),جاهلیت
- چکیده: فرهنگ، مجموعة پیچیدهای شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن وخلاصه، همة عادات، رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه، از اجتماع خود فرامیگیرد. در مفهومشناسی جاهلیت در قرآن و نهجالبلاغه، به تقابل جهل با عقل و حلم رهنمون میشویم. عقل مفهوم جامعی است که شامل علم و دانش، فهم و تعقل امور و عمل به اوامر الهی، حسنات و نیکیها میشود. در مقابل، جهل صفت فضیلتسوزی است که علم و دانش، فهم و عمل به دستورهای الهی را یکسره نابود میکند. جاهلیت محدود به برههای از زمان نیست و به همین دلیل، قرآن آن را به «اولی» و «اُخری» تقسیم نمودهاست. امیر مؤمنان(ع) نکات متعددی را دربارة ویژگیهای عصر جاهلی فرمودهاند که میتوان آنها را به دو محور کلی تقسیم نمود: نکاتی دربارة فرهنگ دینیِ آن عصر، و نکاتی دربارة فرهنگ اجتماعی آن. مقالة حاضر با روش تحلیلیـ توصیفی هر یک از دو قِسم فوق را با شش مؤلفه به بحث مینشیند.
- چکیده انگلیسی: Traditions and so all the habits, behavior and rules that a person learns from the community, as a member of the community. By understanding the concept of Jahiliyat (ignorance) in the Quran and Nahjolbalagha, we lead to the contrast of ignorance with wisdom and forbearance. Wisdom Is a comprehensive concept that includes knowledge, understanding, and intellection of affairs and obedience of God's commands and practicing deeds and righteousness. On the contrary, ignorance is a virtue burner attribute that destroys knowledge, understanding, and obedience to God's commands. Jahiliyat (Ignorance) is not limited to a period of time and therefore Quran has divided it into the "first" and "last". Imam Ali (AS) has enumerated several tips about the features of the pre-Islamic era (Jahiliyat). These features can be divided into two main aspects: Tips about the Religious culture of that age, and tips about its social culture. The present article argues each of the two types discussed above with six components, with an Analytic-descriptive method.
- انتشار مقاله: 08-06-1395
- نویسندگان: رضا مرادی سحر,زهره اخوان مقدم,سید مجید نبوی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تفسیر پژوهی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قرآن,تفسیر موضوعی,روش تفسیر,اصول عقاید,اهلبیت(ع)
- چکیده: به نظر میرسد در طول تاریخ تفسیر قرآن کریم، اسلوب غالب بر تفسیر، تفسیر ترتیبی بوده است و مفسران تا قرن چهاردهم اقبال کمتری به تفسیر موضوعی داشتهاند، این در حالی است که تفسیر موضوعی ممکن است از نظر اصطلاحی، اصطلاحی جدید باشد، ولی اصل و ریشه آن از زمان نزول قرآن و همراه تفسیر ترتیبی وجود داشته است. این مطلب از روایات پیامبر و معصومین که منشاء علم تفسیر هستند و بیانات ایشان به عنوان مرجعیت علمی و محک داوری مورد توجه است، قابل اثبات است از سویی عنایت اهل بیت به تفسیر موضوعی میتواند دلیلی قاطع بر صحت و اعتبار این سبک تفسیری باشد. در ا ین نوشتار که با روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای احادیث اهلبیت(ع) و بررسی سیر تاریخی تفسیر ومنابع موجود صورت گرفته این نتیجه حاصل شد که تفسیر موضوعی در عصر اهل بیت (ع) در دو عرصه ظهورو نمود داشته است که یکی از دو عرصه نمود مربوط به بهره گیری گسترده اهل بیت از این روش و بیان معارف و اصول عقاید و احکام توسط معصومین(ع) به شیوهی موضوعی است و عرصه دیگر نمود مربوط به آثاری است که توسط شاگردان و اصحاب معصومین(ع) به منظور بیان و تفسیر آیات به شیوهی موضوعی در عصر اهل بیت(ع) و یا نزدیک به عصر ایشان تالیف شده است.
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 28-03-1399
- نویسندگان: زهره اخوان مقدم,نیره اسحاقی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات علوم قرآن و حدیث
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قرآن کریم,ناسخ و منسوخ,نسخ,شریعتهای پیشین
- چکیده: نظریه نسخ از مهمترین مسائل قرآنی است که دانشمندان علوم قرآن و تفسیر درباره وقوع یا عدم وقوع آن، دیدگاههای متفاوتی ارائه دادهاند. غالب عالمان در اعتقاد به وجود نسخ همداستان و متفق بوده و اختلاف آنها تنها در تعداد و چگونگی آیات منسوخ است. از سویی دیگر، برخی از دانشمندان به خصوص متاخّران، به مقولة «عدم نسخ آیات قرآن» گرایش نشان داده و بر این باورند که هیچ یک از آیات قرآن نسخ نشده اند. در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی، ابتدا نظریه قائلان نسخ مورد واکاوی قرار گرفته و با تأکید بر عدم همداستانیِ آنها در انواع نسخ و تعداد آیات منسوخ، و نیز اختلاف معنای نسخ بین متقدمان و متاخران، همچنین تحلیل محتوائیِ دو آیة معروف به «آیة نسخ» و «آیة تبدیل» (البقره: 106 و نحل: 101) و عدم دلالت آن بر نسخ آیات قرآن، این نظریه نقد شده است. سپس با ارائة دلائلی این نتیجه مطرح میشود که نسخ به معنای نسخ حکم آیات، در قرآن واقع نشده، زیرا قرآن ناگزیر باید از لحاظ الفاظ و مفاهیم، بدون تغییر باشد تا جاودانگی آن لطمه نخورد، چرا که قبول نسخ حکم آیات برابر با محدود کردن محتوای برخی از آیات به زمان خاص است و این مهم با جاودانگی و همگانی بودن قرآن در تعارض است. از این رو نسخ تنها بدین معناست که قرآن در مقام آخرین کتاب آسمانی جاودان، ناسخ شریعتها، کتابها و معجزات پیشین میباشد.
- چکیده انگلیسی: The theory of “Abrogation in Quranic verses” is one of the most important Quranic subjects upon which scholars of Quranic sciences and interpretation has debate. Most of them concur in accepting it on the whole, while they diverge about the number of verses abrogated and its examples. However, among the recent scholars, specially the contemporary ones, there is a great trend towards denying its occurrence in Qur’an. Considering the debates upon the types of abrogation, number of abrogated verses, its different definitions among the early and later scholars, this article has criticized this theory. In addition the implications of the two key verses in this issue (al-Baqara: 106/ al-Nahl: 101) have been examined and its denotation on the acclaimed theory has been rejected. This article has concluded that the abrogation of the Quranic instructions (naskh hokm) has not occurred in Qur’an, since accepting any alteration in its words and concepts, which are implied by abrogation, will contradict with its eternality. Therefore abrogation actually means that the Holy Qur’an as the last eternal divine book has abrogated all the former miracles, religions and books.
- انتشار مقاله: 27-09-1392
- نویسندگان: زهره اخوان مقدم,اصغر طهماسبی بلداجی
- مشاهده