در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: محیط زیست و مهندسی آب
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سافرانین,تولید گاز,بنتونیتسدیم,خاکستر پوست خربزه
- چکیده: امکان آلودگی آبهای سطحی به رنگ سافرانین و در نتیجه مصرف آن توسط دامهای نشخوارکننده اجتنابناپذیر میباشد، از اینرو اثر سافرانین بهعنوان یک آلایندة آبی همراه با جاذبهای ارزانقیمت بر فعالیتهای تخمیری میکروارگانیسمهای شکمبه در محیط کشت، بررسی شد. سافرانین (صفر، 5 و ppm 10( همراه با بنتونیتسدیم فرآوری شده (بنتوفید) و خاکستر پوست خربزه (صفر، 4 و mg 8) در یک محیط کشت در قالب طرح فاکتوریل 3×2×3 استفاده شد. همچنین اثر این جاذبها در حذف سافرانین اضافه شده به آب در زمانهای 3 و h 24 انکوباسیون بررسی شدند. بیشترین میزان حذف سافرانین از آب (در غلظت ppm 5) برای بنتونیتسدیم و خاکستر پوست خربزه بهترتیب برابر با 90 و %80 در زمان h 24 انکوباسیون تعیین شد. با افزایش غلظت رنگ از 5 به ppm 10، کارایی هر دو جاذب در جذب رنگ کاهش یافت. با افزایش سافرانین از صفر به ppm 10 در محیط کشت، پتانسیل تولید گاز، تولید تجمعی گاز در زمانهای 12، 24 و h 48 انکوباسیون، ME، SCFA، NEl، تولید پروتئین میکروبی و OMD در مقایسه با تیمار شاهد کاهش معنیداری نشان داد. پتانسیل تولید گاز نیز با افزایش غلظت هر دو جاذب از صفر به چهار درصد، کاهش معنیداری نشان داد. مقادیر TVFA و NH3-N محیط کشت نیز با افزایش سافرانین از صفر به ppm 5، کاهش معنیداری نسبت به تیمار شاهد نشان داد. در مجموع هر دو جاذب، قادر به حذف کارآمد سافرانین از محیط آب بودند، ولی بهنظر میرسد کارایی بنتونیتسدیم در حذف رنگ بیشتر از خاکستر باشد.
- چکیده انگلیسی: The possibility of contamination of surface waters by the safranin dye and its consumption by ruminants is inevitable subsequently; hence the effect of using safranin as a water pollutant with low-cost absorbents on fermentation activities of ruminal microorganisms was investigated in a culture medium. Safranin, at three levels (0, 5 and 10 ppm) with processed sodium bentonite (SB) and ash prepared from Cucumis Melo L. skin, each at three levels (0 and 4 and 8 mg) were used with a factorial experiment 3×2×3 in a laboratory medium. Removal effect of safranin in water was also investigated at 3 and 24 h incubation. The maximum removal rate of safranin from water (5 ppm) for SB and melon peel ash was determined 90 and 80%, respectively at 24 h incubation. Removal percentage of safranin by two adsorbents, decreased when safranin increased from 5 to 10 ppm. In response to increasing the safranin levels from 0 to 10 ppm in the culture medium, potential gas production, and cumulative gas production after 12, 24 and 48 h incubation, ME, SCFA, NEl, MPY, and OMD decreased significantly compared to the control group. The gas production potential decreased when levels of both adsorbents increased from 2 to 4%. The amounts of TVFA and ammonia nitrogen in the culture media decreased when safranin concentration increased from 0 to 5 ppm. Generally, both adsorbents were able to remove safranin from the water, efficiency. The SB also appears to be more effective in eliminating of safranin rather than ash.
- انتشار مقاله: 10-06-1397
- نویسندگان: محسن کاظمی,الیاس ابراهیمی خرم آبادی,آمنه اسکندری تربقان,رضا ولی زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله بیوتکنولوژی کشاورزی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: باسیلوس سابتیلیس,آنزیم فیتاز,پروتئین نوترکیب,اسید فایتیک,کلونینگ ژن
- چکیده: فیتاز آنزیمی است که اسید فایتیک را هیدرولیز و فسفر معدنی تولید میکند. یکی از منابع بیانکننده آنزیم فیتاز، باکتریها هستند که در این میان جنس باسیلوس مهمترین باکتری تولیدکننده فیتاز قلیایی مقاوم به حرارت می باشد. ژن فیتاز خارج سلولی باکتری باسیلوس سابتیلیس phyC با استفاده از آغازگرهای اختصاصی و لینکردار حاوی سایتهای برشی BamHI و HindIII جداسازی شد. به منظور انجام توالییابی و بررسی خصوصیات، ژن تکثیر شده phyC به ناقل pTZ57R/T انتقال داده شد. حضور ژن هدف در ناقل کلونینگ pTZ57R/T با استفاده از روش کلونی PCR و هضم آنزیمی تایید شد. ساختارهای نوکلئوتیدی و پیش بینی ساختار پروتئینی آنزیم فیتاز با استفاده از آنالیز توالی یابی مشخص گردید. وزن مولکولی آنزیم فیتاز 42 کیلو دالتون تخمین زده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که به خوبی می توان نسبت به کلونینگ ژن فیتاز در وکتور کلونینگ اقدام کرد. از طرف دیگر پیش بینی مجازی آنزیم فیتاز با استفاده توالی نوکلئوتیدی و اسید آمینه، پتانسیل تولید آنزیم مقاوم به حرارت را نشان داد.
- چکیده انگلیسی: Phytase has a hydrolysis function on phytic acid which yields inorganic phosphate. Using phytase enzymes in domestic animals have a positive effect on optimal diet intake. Bacillus species can only produce thermostable alkaline phytase. Accordingly extracellular phytase gene was isolated from Bacillus subtilis ATCC 12711 (phyc) using linker primers containing restriction sites of BamHI and HindIII. The isolated fragment was then inserted into pTZ57R/T vector for cloning and nucleotide characterization. Molecular weight of phytase protein was estimated about 42 kDa. On the other hand the model of phytase secondary structure showed the potential of thermostable characterization of enzyme
- انتشار مقاله: 07-01-1391
- نویسندگان: حمید آریان نژاد,محمد رضا نصیری,علی اصغر اسلمی نژاد,مجتبی طهمورث پور,رضا ولی زاده,احمد آسوده,شاهرخ قوتی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گندم,کادمیوم,متیل جاسمونات,آنزیمهای آنتی اکسیدان,رنگیزه های فتوسنتزی
- چکیده: کادمیوم یک فلز سنگین غیر ضروری با قابلیت تحرک نسبتا بالا در سیستم ارتباط خاک و ریشه بوده و دارای پتانسیل ایجاد سمیت در گیاهان و انسان است. این تحقیق به بررسی اثرات سمیت کلرید کادمیوم و تاثیر متقابل آن با هورمون متیل جاسمونات بر تجمع کادمیوم، محتوای نسبی آب، میزان پرولین، میزان رنگیزههای فتوسنتزی و فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز در دانهرستهای گندم (رقم سیوند) پرداخته است. نتایج نشان داد که تجمع کادمیوم در ریشه و ساقه در تیمار 300 میکرومولار به ترتیب 30 و 17 برابر نسبت به سطح کنترل افزایش یافته است. کادمیوم در غلظتهای200 و 300 میکرومولار منجر به تغییرات قابل توجهی در صفات مورد بررسی گردید. به طوری که فعالیت آنزیمهای کاتالاز و سوپر اکسید دیسموتاز 2 تا3 برابر و مقدار پرولین 15% افزایش یافت. در حالی که میزان کلروفیل a، کلروفیلb و کاروتنویید بین 20 تا 30 درصد و محتوای نسبی آب حدود 3 درصد نسبت به سطح کنترل کاهش یافت. نتایج نشان داد که اسپری برگی 10میکرومولار متیل جاسمونات در گیاهان تحت تنش کادمیوم باعث افزایش میزان پرولین (16%) و رنگیزه های فتوسنتزی (23%) و کاهش تجمع کادمیوم در ریشه و ساقه به میزان 30 درصد شد. در غلظت 100 میکرومولار متیل جاسمونات، فعالیت آنزیمهای کاتالاز و سوپر اکسید دیسموتاز نسبت به سطح کنترل به ترتیب 2 و 3 برابر افزایش نشان داد. نتایج این تحقیق موید قابلیت هورمون متیل جاسمونات در تغییر جذب کادمیوم توسط ریشه و ساقه و افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان است.
- چکیده انگلیسی: Cadmium is an unnecessary heavy metal with a relatively high mobility in the soil-root system and the potential for toxicity in plants and humans. This research investigates the effects of cadmium chloride and its interaction with methyl jasmonate on cadmium accumulation, its relative water content, proline content, the amount of photosynthetic pigments and the activity of superoxide dismutase and catalase in wheat seedlings (Sivand cultivar). The results showed that cadmium accumulation in root and shoot at 300 μM increased 30 and 17 times, respectively, compared to control level. Cadmium at concentrations of 200 and 300 μM resulted in significant changes in the studied traits. So that activity of catalase and superoxide dismutase enzymes is increased 2 to 3 times and the amount of proline is increased by 15%. While chlorophyll a, chlorophyll b and carotenoid content dropped by between 20% and 30% and relative water content was about 3% lower than the control level. Results showed that 10 μM methyl jasmonate spray on plants under cadmium stress increased the amount of proline (16%) and photosynthetic pigments (23%) and decreased the cadmium content of the root and shoot by 30%. At the 100 μM of methyl jasmonate the activity of catalase and superoxide dismutase enzymes increased by 2 and 3 times, respectively. The results of this study indicate the ability of methyl jasmonate in change of cadmium accumulation in the root and shoot and in increase the activity of antioxidant enzymes.
- انتشار مقاله: 25-11-1396
- نویسندگان: عذرا علیخانی,حسین عباسپور,اکبر صفی پور افشار,علیرضا متولی زاده کاخکی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فرآیند نو
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مدیریت ریسک,پتانسیل خطر,"شناسایی مخاطرات فرآیندی,توصیه ها,گره"
- چکیده: هدف از این تحقیق بیان اهمیت و اثربخشی اجرای تکنیک شناسایی مخاطرات فرآیندی در واحد های عملیاتی در زمان فعالیت آنها می باشد. از اینرو تحقیق از دو بخش مهم مشتمل بر ارزیابی و بهبود نرخ تولید تشکیل شده است. در بخش ارزیابی با استفاده از اطلاعات استخراج شده اثربخشی اجرای مرحله اول تکنیک بر ایمنی محیط و بهبود بهره وری واحد عملیاتی پلی اتیلن ترفتالات بررسی و در بخش اجرای مجدد تکنیک با تمرکز بر نقاط حساس واحد پلی اتیلن ترفتالات تعداد 24 پتانسیل خطر شناسایی و مواردی که منجر به بروز حادثه و افزایش تولید ضایعات گردیده را نیز از طریق توزیع پرسشنامه در سطوح مختلف شرکت و جمع آوری نظرات افراد باتجربه و پس از تجزیه و تحلیل آنها برخی توصیه ها و اقدامات پیشگیرانه ارائه می گردد.
- چکیده انگلیسی: The aims of this research is to show importance and effectiveness of implementation HAZOP Study during project life – cycle of any plant and essential of attention to identifying all potential hazards by manager due to manage and control them. Hence, in this research included two main parts which one is assessing and another is improving of production rate. In the assessing section the researcher collected some technical and safety data and showing the effectiveness of the first HAZOP Study which implemented in 2006. In HAZOP Study review section, the researcher studied how to reduce production losses as well as to reduce accidents during work which observed 24 cases by making a team to review the first HAZOP Study. Also in this research circulated questionnaire to different levels of personnel in STPC. In continue, as per the survey results prioritizing all risks.
- انتشار مقاله: 07-06-1394
- نویسندگان: مرضیه سادات نی بند,علیرضا مولی زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و مهندسی آبیاری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شکست سد,مقیاس زمان,هیدرودینامیک ذرات هموار,شبیهسازی جریان با سطح آزاد
- چکیده: جریانات با سطح آزاد در علوم هیدرودینامیک و هیدرولیک دارای اهمیت زیادی میباشند. شبیهسازی این جریانات به علت شرط مرزی متحرک آنها مشکل میباشد. روش هیدرودینامیک ذرات هموار(SPH) یک روش ذرهای، لاگرانژی و بدون شبکهبندی است که در شبیهسازی جریانات با سطح آزاد مانند شکست سد به کار برده میشود. یکی از مشکلاتی که در شبیهسازی SPH وجود دارد این است که زمان محاسبات برای شبیهسازی پدیدههایی که زمان وقوع آنها طولانی است، بسیار زیاد میباشد و نیاز به استفاده از رایانهها با سرعت زیاد و یا موازی کردن رایانههاست. در این مقاله روشی برای کاهش تعداد محاسبات و در نتیجه کاهش زمان اجرای آنها، با بررسی تأثیر مقیاس زمان در شبیهسازی عددی جریانات دارای سطح آزاد در روش SPH ارائه شده است. نمونه مورد مطالعه، پدیده شکست سد میباشد. برای صحتسنجی مدل SPH، نتایج عددی شکست سد با نتایج آزمایشگاهی و نتایج حاصل از تحقیقات قبلی مقایسه شد. این نمونه در مقیاسهای مختلف بررسی و نتایج آن در زمانهای متناظر برای مقیاسهای طولی مختلف، محاسبه شده است. نتایج بدست آمده در شکست سد به عنوان یک جریان با سطح آزاد، نشان میدهد که با کاهش مقیاس طولی، مقیاس زمان کاهش مییابد و رابطه بین این دو مقیاس در شبیهسازی عددی شکست سد، از قانون فرودی برای جریانات سطح آزاد پیروی میکند. باریکه برای نسبتهای مقیاس 3 و 6، نسبت زمان وقوع پدیده در این مقیاسها به مقیاس اصلی، با تعداد ذرات یکسان به ترتیب به اندازه 3/42 و 2/59 درصد کاهش مییابد. با بررسیهای انجام شده بر روی زمان اجرا توسط رایانه، در مدلهای مختلف مشخص شد که با کاهش مقیاس مدل، زمان اجرای آن توسط رایانه، به میزان قابل توجهی کاهش مییابد. باریکه این کاهش برای مقیاس طولی 6 به میزان 2/58 درصد میرسد. سپس مقایسه بین وقوع پدیده در زمانهای متناظر در مقیاسهای طولی مختلف با یکدیگر انجام شد. مقایسه نتایج نشان دادند که با کاهش مقیاس، با دقت یکسان، تعداد محاسبات و در نتیجه زمان آنها کاهش مییابد. این بدان معناست که با کاهش مقیاس مدل و انجام محاسبات مشابه، مقیاس زمان و در نتیجه زمان اجرای محاسبات کاهش مییابد. از این رویکرد میتوان در جهت کاهش زمان انجام محاسبات برای پدیدههایی که زمان وقوع آنها طولانی است، در روش SPH استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: In hydrodynamic and hydraulic science, free surface flows are important but they are difficult to simulate because boundary conditions are required on an arbitrarily moving surface. Smoothed particle hydrodynamics (SPH) is a meshfree, Lagrangian particle method for modeling free surface flows such as dam break. One of problems in SPH is time consuming calculations in cases that they occurrence time are large. They need computers with strong CPU and memory. Recently, the parallel is used in this situation. In this paper, the influence of time scale in free surface flow simulation using SPH is considered. Dam break simulation with SPH in different scales is investigated and time scale influence is then obtained. For SPH model verification, the results were compared with experimental and numerical results of pervious researches. The dam break results as free surface flow show that the model with less scale model has less time of occurrence. Thus, the computer run time was decreased. The relation between two scales in dam break simulation indicates that the Froude law for free surface flow is valid. For models with scales of 3 and 6 with equal number of particles, the time of occurrence and computation were decreased about 42% and 59%, respectively. Therefore the computers run time can be decreased when this new-proposed scheme isused.
- انتشار مقاله: 12-02-1388
- نویسندگان: سیده لیلا رضوی طوسی,سید علی ایوب زاده,علی رضا ولی زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گیاهان دارویی,گاو شیری,تخمیر شکمبه,اسیدهای چرب فرار
- چکیده: هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر مخلوط پنج گیاه دارویی شامل سیر، اکالیپتوس، دارچین، آویشن، نعناع فلفلی و همچنین اسانس آنها بر تولید و ترکیب شیر و فراسنجههای خونی گاوهای هلشتاین در اواسط شیردهی بود. این آزمایش با 18 راس گاو شیری هلشتاین در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار شامل تیمار شاهد، تیمار مخلوط گیاهان دارویی (HPM:10 گرم در کیلوگرم ماده خشک کنسانتره) و تیمار مخلوط اسانس گیاهان دارویی(EOM:150 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک کنسانتره) به مدت 28 روز و با 6 رأس گاو در هر تیمار اجرا شد. تولید شیر روزانه در سه بار دوشش اندازهگیری شد. در روزهای پایانی آزمایش نمونهگیری از خون و مایع شکمبه انجام شد. تولید شیر و ترکیبات آن تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند، بهطوری که استفاده از EOM در مقایسه با تیمار شاهد و HPM باعث افزایش تولید شیر (9/25 در مقابل 3/27 و 72/24 کیلوگرم در روز)، پروتئین (63/2 در مقابل 84/2 و 65/2 کیلوگرم در روز) و کل مواد جامد شیر (84/8 در مقابل 89/8 و 86/8 کیلوگرم در روز) گردید. هر دو ترکیب HPM و EOM غلظت کل اسیدهای چرب اشباع شیر را کاهش و غلظت اسیدهای چرب غیراشباع را افزایش دادند (05/0>P). غلظت آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و تریگلیسرید پلاسما بعد از مصرف خوراک و پروتئین پلاسما قبل از مصرف خوراک تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند (05/0>P). بهطور کلی استفاده از اسانسهای گیاهی با تاثیر بر الگوی تخمیر شکمبه، باعث بهبود تولید شیر درگاوهای شیری شده و میتواند سبب تغییر در ترکیبات شیر شود.
- چکیده انگلیسی: The aim of this study was to investigate the effect of mixing five medicinal herbs, including garlic, eucalyptus, cinnamon, thyme, peppermint, as well as essential oils on the production and composition of milk and blood parameters of Holstein dairy cows. This experiment was carried out with 18 dairy cow in a completely randomized design with three treatments, a medicinal herb mix (HPM: 10 g/kg dry matter concentrate) and a mixture of herbal essential oil (EOM: 150 mg/kg dry matter concentrate) for 28 days and 6 cowfor each treatment. Daily milk production was measured at three times. In the final days of the experiment, blood and rumen fluid sampling was performed. Results indicated that milk production and its compounds were affected by experimental treatments, so that the use of EOM increased milk production compaired to control and HPM (25.9 vs. 27.37 and 24.72 kg/day), Protein (2.63 vs. 2.84 and 2.65 kg/day) and total solids content (8.84 versus 8.89 and 8.86 kg/day). Both HPM and EOM combinations reduced the concentration of total saturated fatty acids and increased the concentration of unsaturated fatty acids (P<0.05). The concentration of aspartate aminotransferase (AST) enzymes and plasma triglyceride after food intake and total plasma protein concentration were measured before treatment (P<0.05).Generally, the use of herbal essential oils with an effect on the rumen fermentation pattern improves milk production in dairy cows and can change the composition of milk.
- انتشار مقاله: 12-11-1396
- نویسندگان: مهدی مهرابادی,علیرضا وکیلی,محسن دانش مسگران,رضا ولی زاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: PCR-RFLP,چندشکلی,ریز ماهواره,گوسفند بلوچی,صفت پشم
- چکیده: در این مطالعه چندشکلی چهار جایگاه ریزماهوارهای BMS1915، BMS1350، LGB وILSTS45 در کروموزوم 3 و ارتباط آنها با صفت وزن پشم در گوسفندان بلوچی مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور استخراج DNA از نمونههای خون جمعآوری شده از 185 رأس گوسفند نژاد بلوچی ایستگاه عباس آباد مشهد انجام شد. قطعات ژنی مربوط به جایگاههای ریزماهوارهای توسط واکنش زنجیرهای پلیمراز و با استفاده از آغازگرهای اختصاصی تکثیر شدند. نتایج نشان داد آلل E در جایگاه BMS1915 با 40/0، آللD در جایگاه BMS1350 با 30/0، آلل B در جایگاه LGB با 48/0 و آلل A در جایگاه ILSTS45 با 46/0 دارای بیشترین فراوانی بودند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد جایگاه ریزماهواره LGB دارای بیشترین میزان تولید پشم و جایگاه ریزماهواره ILSTS45 دارای کمترین میزان تولید پشم می باشد. همچنین درجایگاه LGB ژنوتیپ AC دارای بیشترین (7/95± 1308 گرم) و ژنوتیپ BC دارای کمترین (7/54±875 گرم) میزان تولید پشم است. با مقایسه ضریب تغییرات 4 جایگاه مشخص شد که بیشترین تنوع و پراکندگی مربوط به جایگاه ریزماهوارهILSTS45 و کمترین میزان تنوع مربوط به جایگاه BMS1350 می باشد. از طریق آزمون کای مربع مشخص شد همه جایگاهها در تعادل هاردی-واینبرگ قرار دارند (05/0(P>. ارزیابی نتایج آنالیزهای آماری نشان داد چند شکلی جایگاههای مورد مطالعه با تولید پشم در گوسفندان بلوچی ارتباط معنیداری ندارند (05/0(P> . بنابراین نتیجهگیری میشود که با انجام تحقیقات بعدی در زمینه مطالعات مبتنی بر انتخاب بر اساس نشانگرهای مولکولی، میتوان ارتباط این جایگاهها را با سایر صفات در گوسفند بلوچی مورد بررسی قرار داد.
- چکیده انگلیسی: In this study, the polymorphism of four microsatellite loci BMS1350, LGB, ILSTS45, and BMS1915 in chromosome 3 and their association with wool trait were investigated in Baluchi sheep. DNA extraction was performed from blood samples of 185 Baluchi sheep from Abbas Abad Breeding Station. Gene fragments of microsatellites were amplified by polymerase chain reaction with specific primers. The result shown allele E in BMS1915 locus with 0.40, Allele D in BMS1350 locus with 0.30, Allele B in LGB locus with 0.48 and Allele A in ILSTS4 locus with 0.46, had the highest frequency. The results of the Comparison of mean shown the LGB locus has the highest and ILSTS45 locus has the lowest production. Also, genotype AC in the LGB locus highest (1308 ±95.7) and genotype BC had the lowest (875 ± 54.7) of production. By comparing the coefficient of variation 4 loci founded that the greatest diversity and dispersion associated with the ILSTS45 and the lowest diversity associated with BMS1350 locus. Chi-square test (χ2) shown all of the microsatellite loci were in the Hardy-Weinberg equilibrium (P>0.05). Association analysis of polymorphism these loci shown there is no significant association between polymorphism of these loci and wool trait in Baluchi sheep (P>0.05). Statistical analysis showed there was no significant difference between loci polymorphisms and wool traits. Therefore, concluded in further research on selected studies based on molecular markers, the relationship between these loci and other traits in the Balochi sheep can be examined.
- انتشار مقاله: 29-10-1397
- نویسندگان: مریم قلی زاده,جمال فیاضی,رضا ولی زاده,حامد خراتی کوپایی,غلام رضا داشاب
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رنگ,میکروارگانیسم,جاذب,تولید گاز,بروموکروزول گرین
- چکیده: آزمایشی با هدف بررسی دو جاذب خاکستر تهیه شده از پوست خربزه و بنتونیت سدیم فرآوری شده در حذف رنگ بروموکروزول گرین بهعنوان یک منبع آلودهکنندۀ آبی در یک محیط کشت تهیه شده از میکروارگانیسمهای شکمبه و بزاق مصنوعی انجام شد. از بروموکروزول گرین در سه سطح (صفر، 5 و 10 پیپیام) همراه با بنتونیت سدیم یا خاکستر پوست خربزه هر کدام در سه سطح (0، 4 و 8 میلیگرم) بهصورت فاکتوریل 3×2×3 و با پایۀ کاملاً تصادفی در محیط کشت، استفاده شد. برخی از فراسنجههای تخمیری در محیط کشت برآورد گردید و اثر جاذبها در حذف رنگ بروموکروزول گرین اضافه شده به آب در زمانهای 3 و 24 ساعت، نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. افزودن هر دو جاذب منجر به حذف کارآمد رنگ از آب (بهویژه سطح چهار درصد خاکستر پوست خربزه) شد. افزایش رنگ از صفر به 5 پیپیام، منجر به افزایش معنیدار پتانسیل تولید گاز و تولید تجمعی گاز در زمانهای 12، 24 و 48 ساعت انکوباسیون، انرژی قابل متابولیسم، اسیدهای چرب کوتاه زنجیر، انرژی خالص شیردهی، بازده تولید پروتئین میکروبی و قابلیت هضم ماده آلی در مقایسه با تیمار شاهد شد (05/0>P)، اما کلیۀ این فراسنجهها در سطح 10 پیپیام رنگ، کاهش معنیدار یافت. در مجموع، اضافه کردن دو جاذب به محیط کشت نه تنها مانع کاهش اثرات منفی رنگ (سطح 10 پیپیام) بر فراسنجههای تخمیری نشد، بلکه منجر به کاهش برخی از این فراسنجهها شد و بهنظر میرسد میکروارگانیسمهای شکمبه میتوانند از بروموکروزول گرین (تا سطح 5 پیپیام) در جهت بهبود فراسنجههای تخمیری بهره ببرند.
- چکیده انگلیسی: An experiment was conducted to investigate two adsorbents containing ash prepared from the melon skin and sodium bentonite in removing bromocresol green as water pollutant in a culture medium prepared from rumen microorganisms and artificial salivary. Bromocresol green at three levels (0, 5 and 10 ppm) with processed sodium bentonite or ash prepared from melon skin, each at three levels (0, 4 and 8 mg) were used with a 3×2×3 factorial experiment in a laboratory media according to completely randomized design. Some of the fermentation parameters were estimated in the culture medium and the effect of adsorbents on bromocresol green removal was also evaluated in water at 3 and 24 hours. The effective removal of dye was observed (especially at 4% skin melon ash) when two adsorbent was added to water. Compared to the control, the gas production potential, cumulative gas production after 12, 24 and 48h incubation, metabolizable energy, short chain fatty acids, net energy for lactation, microbial protein yield, and organic matter digestibility increased significantly (P<0.05) when 5ppm of dye was added to the culture medium, but the 10 ppm of dye resulted in a decrease in these parameters. Generally, the addition of two adsorbents to the culture medium not only did not reduce the negative effects of the dye (10 ppm) on the fermentation parameters but also reduced some of these parameters and also it seems that ruminal microorganisms can use bromocerosol green (up to 5 ppm) to increase their fermentation parameters.
- انتشار مقاله: 07-08-1396
- نویسندگان: محسن کاظمی,الیاس ابراهیمی خرم آبادی,رضا ولی زاده,سمیه حیدری,آمنه اسکندری تربقان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,متابولیتهای خونی,بره بلوچی,اسیدهای چرب فرار,پسماند کشمش
- چکیده: در این پژوهش اثرات استفاده از پسماند کشمش بر عملکرد، برخی فراسنجههای خونی و اسیدهای چرب فرار مایع شکمبه بررسی شد. تعداد 15 رأس برۀ نر بلوچی (میانگین وزن 67/0± 15/21 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تیمار قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) شاهد (حاوی 40 درصد یونجه و فاقد پسماند کشمش)، 2) جایگزینی50 درصد یونجه با پسماند کشمش و 3) جایگزینی 100 درصد یونجه با پسماند کشمش بودند. استفاده از پسماند کشمش در جیره (تیمارهای 2 و3)، باعث افزایش وزن روزانۀ برههای پرواری در مقایسه با تیمار شاهد شد (05/0>P). افزایش سطح پسماند کشمش در جیره، پروتئین کل سرم را در دورۀ اول آزمایش (14 تا 28 روز) کاهش داد (05/0>P) ولی سایر فراسنجههای خونی این دوره ( از قبیل گلوکز، کلسترول، آلانین آمینوترانسفراز، تریگلیسرید و نیتروژن اورهای) تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند (05/0
P). کمترین غلظت اسید استیک و والریک اسید در دورۀ اول آزمایش، مربوط به تیمار3 بود، در حالیکه بیشترین مقدار اسید والریک و اسید ایزووالریک در دورۀ دوم آزمایش مربوط به تیمار 1 بود (05/0>P). افزودن پسماند کشمش به جیره، تأثیری بر pH مایع شکمبه نداشت (05/0
- چکیده انگلیسی: An experiment was conducted for evaluation the effects of raisin waste (RW) on the performance, blood parameters and volatile fatty acids (VFA). Numbers of 15 Baluchi male lambs (average weight of 21.15±0.67 kg) were allocated to 3 treatments with a completely randomized design. Experimental treatments included: 1) control (40% alfalfa and no RW), 2) replacement of 50% alfalfa with RW and 3) replacement of 100% alfalfa with RW. Using RW in treatments 2 and 3 had a significant effect on average daily gain compared with control ration (P<0.05). With increasing the amount of RW in the ration, the total protein of serum (TPP) decreased significantly (P<0.05) in the first period of experiment (14-28 days). However, other blood parameters such as glucose, cholesterol, alanine aminotransferase (AST), triglycerides (TG), and blood urea nitrogen (BUN) were not affected by the treatments (P>0.05). The level of TG, AST, TPP and BUN decreased compared with control ration (P<0.05) within the second period of experiment (42-56 days). The lowest amount of acetic acid and valeric acid within the first period of the experiment was for treatment 3, while the highest level of valeric acid and isovaleric acid within the second period was for treatment 1( P<0.05). Adding RW to the ration had no significant effect on pH of ruminal fluid (P>0.05). Overall results showed that replacing part of alfalfa with RW as a low cost product not only had no negative-impact on the studied parameters in Baluchi lambs but it also improved their performance.
- انتشار مقاله: 24-09-1396
- نویسندگان: علی اصغر یعقوبی,عبدالمنصور طهماسبی,عباسعلی ناصریان,رضا ولی زاده,سید علیرضا وکیلی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ساپونین,گوسفند,تخمیر,متابولیتهای خونی,پروتوزوآ
- چکیده: این آزمایش با هدف مطالعه اثر استفاده از سطوح مختلف ساپونین خالص(Loba Chemie Ltd.) بر قابلیت هضم، فراسنجههای تخمیری، جمعیت پروتوزوآی شکمبهای و فراسنجههای خونی در گوسفندان نر بلوچی انجام شد. از 4 رأس گوسفند نر بلوچی با میانگین وزن زنده 2/2±3/40 کیلوگرم و دارای فیستولای شکمبهای در قالب طرح چرخشی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1-جیره پایه (شاهد)، 2-جیره پایه + 75 میلیگرم ساپونین در هرکیلوگرم ماده خشک جیره، 3-جیره پایه + 150 میلیگرم ساپونین و 4-جیره پایه + 300 میلیگرم ساپونین بودند. ساپونین، تأثیری بر قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، چربی خام، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و خنثی (ADF وNDF) جیره نداشت (05/0P>). غلظت استات، پروپیونات، بوتیرات، والرات و نیز pH مایع شکمبه تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0P>)، اما سطح 300 میلیگرم ساپونین باعث افزایش کل اسیدهای چرب فرار در مقایسه با تیمار شاهد شد (05/0>P). با افزایش ساپونین در جیره، میانگین غلظت نیتروژن آمونیاکی و جمعیت پروتوزوآ کاهش یافت (05/0>P). همچنین میانگین سطح تریگلیسیرید خون با افزایش ساپونین در جیره، کاهش یافت (05/0>p) ولی سطح کلسترول، لیپوپروتئینهای با چگالی کم یا زیاد (LDL و HDL) تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت (05/0P>). هرچند استفاده از ساپونین تا سطح 300 میلیگرم در جیره گوسفندان در کوتاه مدت، اثر سوئی بر سلامت دام نداشت، اما در میان فراسنجههای مورد مطالعه، غلظت نیتروژن آمونیاکی، کل اسیدهای چرب فرار، تریگلیسرید، و شمار پروتوزوآی شکمبهای تحت تأثیر مصرف ساپونین قرار گرفت. با این وجود برای اثبات اثرات مفید ساپونین بر عملکرد دام، نیاز به مطالعات بیشتر میباشد.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted to study the effect of different levels of pure saponin (Loba Chemie Ltd.) on digestibility, fermentation parameters, ruminal protozoa population and blood metabolites in Baluchi male sheep. Four rumen fistulated Baluchi male sheep (LW=40.3±2.2kg) were used in a change-over design. Experimental treatments were 1) basal diet (control), 2) basal diet + 75 mg saponin per kg of diet (DM basis), 3) basal diet + 150 mg saponin, and 4) basal diet + 300 mg saponin. Saponin did not affect apparent digestibility of dry matter, organic matter, crude protein, crude fat, NDF, and ADF of the diet (P>0.05). Concentration of acetate, propionate, butyrate, valerate and also pH of the rumen fluid were not affected by the treatments (P>0.05), but the level of 300 mg saponin increased total volatile fatty acids compared to the control group (P<0.05). The mean of ammonia nitrogen concentration and total number of protozoa were decreased with the increasing of saponin in the diet (P<0.05). Also by increasing saponin in the diet, the mean of blood triglyceride concentration decreased (P<0.05) but cholesterol, HDL, and LDL level were not affected by the treatments (P>0.05). Although use of saponin up to 300 mg in the diet, had no negative effect on the health of animal, but among the studied parameters, ammonia nitrogen concentration, total volatile fatty acids, blood triglyceride and numbers of ruminal protozoa were affected by saponin. However, more studies are needed to prove the beneficial effects of saponins on animal performance.
- انتشار مقاله: 26-11-1395
- نویسندگان: محمد مهدی محقی,عبدالمنصور طهماسبی,رضا ولی زاده,عباسعلی ناصریان,محسن کاظمی,آمنه اسکندری تربقان
- مشاهده