در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علوم اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: نظریه زمینهای,الگوی پارادایمی,تأثیر اجتماعی,مخازن سدها,پیامد فرهنگی,سیاست آزادسازی
- چکیده: سدهای مخزنی زمینه جابجایی بیش از 80 میلیون نفر از محل زندگی خود شده است. مطابق نتایج بررسی حاضر، در ایران نیز بیش از 2 میلیون نفر جمعیت تحت تأثیر احداث سدها قرار گرفتهاند. هدف این پژوهش بررسی آثار و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی تحت تأثیر مدیریت آزادسازی مخازن سدها، نقد این سیاستها و شناسایی عوامل علی، زمینهای، مداخله گر، راهبردی و پیامدهای آن بوده است. روش پژوهش کیفی و از تکنیک نظریه زمینهای استفاده شده است. شرکتکنندگان این پژوهش 47 نفر از مطلعین و خبرگان محلی بودند که با پرسشنامه نیمه ساختمند مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیهوتحلیل با سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در دستور کار قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها 391 مفهوم کلی، 118 مقوله فرعی، 21 مقوله اصلی و 2 مقوله مرکزی را نشان میدهد. یافتههای پژوهش بر اساس مدل پارادیمی، پایداری نسبی حوزه اجتماعی و فرهنگی را در سیاست جابجایی و اسکان مجدد و ازهمگسیختگی ساختار اجتماعی و بافت فرهنگی را در سیاست جبران نقدی خسارت نشان میدهد. نتایج حاصل از پژوهش بهضرورت تغییر رویکرد، اصلاح لوایح قانونی، متولی حوزه اجتماعی و پایش تأثیرات اجتماعی طرحها منتهی شده است.
- چکیده انگلیسی: The implementation of reservoir dams has caused the displacement of more than 80 million people. According to the present study, more than 2 million people have been affected by the construction of dams in Iran. The present study aims at investigating into the socio-cultural impacts and consequences of two methods of managing the release of dam reservoirs. Criticizing these two policies and consequences and identifying the causal, contextual, intervening, strategic occur. The research method is qualitative and the Grounded Theory is used. The study participants were 47 informants and local experts who were interviewed with a semi-structured questionnaire. The data were analyzed based on three methods of open, axial and selective coding. The results of the interview analysis included 391 general concepts, 118 subcategories, 21 main categories and 2 central categories. The research findings based on the paradigmatic model show the relative stability of social, cultural domains in relocation, resettlement policy, the disruption of social structure and cultural context in cash compensation policy. The results of the present study can be considered in terms of the necessity of changing the approaches, determining the social sphere and the need to monitor and evaluate the social impacts of the projects.
- انتشار مقاله: 07-10-1398
- نویسندگان: علی نوری ثانی,رضا علی محسنی,مجید کوششی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی امنیت ملی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رفتارهای خشونتآمیز,امنیت شهری,فضاهای بیدفاع,ویژگیهای فیزیکی
- چکیده: چکیده
با توجه به اهمیت پیشگیری از رخداد رفتارهای خشونتآمیز در شهر تهران بهویژه سرقت، نزاع و درگیری، کیفقاپی و مزاحمت علیه شهروندان و بررسی عوامل تأثیرگذار بر افزایش رفتارهای خشونتآمیز، این تحقیق با هدف بررسی نقش فضاهای بیدفاع شهری در رفتارهای خشونتآمیز در شهر تهران انجام پذیرفته است.
در این تحقیق از روش ترکیبی (آمیخته) استفاده شده است. بهمنظور دستیابی به رفتارهای خشونتآمیز و تعداد وقوع آنها از روش تحلیل ثانویه استفاده گردیده است و برای بخش شناخت فضاهای بیدفاع و علل تفاوت در نوع رفتارهای خشونتآمیز از مشاهده مشارکتی و برای بررسی همبستگی بین متغیرهای تحقیق از روش همبستگی بهرهگیری شده است. همچنین در این تحقیق 124 نقطه جرمخیز در شهر تهران بهعنوان مناطق مورد مطالعه مطرح میباشند و از تعداد 384 نفر برحسب فرمول کوکران اطلاعات مورد نیاز با پرسشنامه محققساخته گردآوری گردیده است.
طبق یافتههای بهدستآمده میتوان گفت که در بیدفاع شدن فضاهای شهری هر دو بُعد فیزیکی و اجتماعی فضاهای شهری مؤثرند و نظریاتی که تنها بر یک بُعد از ویژگیهای فضاهای بیدفاع برای کنترل خشونت توجه کردهاند (چه فیزیکی، چه اجتماعی) نمیتوانند کلیت فضاهای بیدفاع را بهطور متناسب نشان داده و سبب کاهش خشونت شوند؛ بنابراین، نظریاتی که بر هر دو بُعد توجه کردهاند، کلیت فضاهای بیدفاع را بهتر نشان میدهند. از سوی دیگر، نظریات تکبعدی نیز تنها با توجه به نوع خشونت میتوانند مورد توجه قرار گیرند. در بیدفاع شدن فضاها هر دو بُعد تأثیر دارند، اما در مقام مقایسه با توجه به نتایج بهدستآمده برحسب نوع خشونتهای بررسیشده، عوامل اجتماعی بیشتر از عوامل فیزیکی فضاها را برای وقوع مزاحمت بیدفاع میکنند. همچنین، عوامل اجتماعی نقش بیشتری در مُستعد کردن فضاها برای وقوع کیفقاپی و نزاع و درگیری دارند، اما عوامل فیزیکی نقش بیشتری در مُستعد کردن فضاها برای وقوع سرقت دارند؛ بنابراین، راهکارهای معطوف به کاهش خشونت از طریق طراحی شهری باید بر هر دو بُعد فیزیکی و اجتماعی فضاها، بهطور همزمان توجه کنند تا بتوانند بیشترین تأثیر را بر کاهش خشونت و جرائم از طریق طراحی شهری و مداخله در محیط اطراف بگذارند.- چکیده انگلیسی: Abstract
Considering the importance of preventing the occurrence of violent behaviors in Tehran, especially theft, strife and conflict, snatching bags and harassment against citizens and examining the factors affecting the increase of violent behaviors, this study aims to investigate the role of defenseless urban spaces in violent behaviors. Has been done in Tehran.
In this research, the combined method has been used. In order to achieve violent behaviors and the number of their occurrence, the secondary analysis method has been used. For identifying defenseless spaces and the causes of differences in the type of violent behaviors, participatory observation has been used and to examine the correlation between research variables, correlation method has been used. Is. Also in this research, 124 crime hotspots in Tehran are considered as study areas. From 384 people according to Cochran's formula, the required information has been collected with a researcher-made questionnaire.
According to the obtained findings, it can be said that both physical and social dimensions of urban spaces are effective in making urban spaces defenseless. And theories that focus on only one dimension of the characteristics of defenseless spaces to control violence (whether physical or social) cannot adequately represent the totality of defenseless spaces and reduce violence. Thus, theories that focus on both dimensions better illustrate the totality of defenseless spaces. On the other hand, one-dimensional theories can be considered only in terms of the type of violence. Both dimensions have an effect on the defenselessness of spaces, but in comparison, according to the results obtained according to the type of violence studied, social factors make the spaces more defenseless for the occurrence of disturbance than physical factors. Also, social factors have a greater role in preparing the spaces for the occurrence of snatch bags and quarrels and conflicts, but physical factors have a greater role in preparing the spaces for the occurrence of theft. Therefore, solutions to reduce violence through urban design should pay attention to both physical and social dimensions of spaces, simultaneously in order to have the greatest impact on reducing violence and crime through urban design and intervention in the environment.- انتشار مقاله: 27-06-1398
- نویسندگان: یاسر شیخ ویسی,حبیب صبوری خسروشاهی,رضا علی محسنی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ساختیابی,مشارکتسیاسی حمایتی,مشارکتسیاسی غیرحمایتی,حق حاکمیت الهی
- چکیده: هدف این مقاله بررسی ساختیابی الگوهای مشارکتسیاسی در جمهوری اسلامی است. رویکرد نظری این بررسی مبتنی بر دیدگاه ساختیابی گیدنز است. روش تحقیق این مقاله روش تطبیقی و تکنیک گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی است. در این مقاله ابتدا به بررسی ساختار نظام سیاسی در جمهوری اسلامی پرداخته شده و بر آن است که بنیادیترین ویژگی نظام سیاسی جمهوری اسلامی که بر مشارکتسیاسی موثر بوده، حق حاکمیت الهی است. به واسطه همین ویژگی بنیادین بوده که نظام جمهوری اسلامی در پی تقویت جامعه دینی در ایران بوده است. زیرا نیروهای سیاسی هوادار نظام سیاسی، برآمده از همین جامعه دینیاند. اما در کنار جامعه دینی، جامعه مدنی نیز حیات داشته که از دل آن نیرویهای سیاسی برآمدهاند که لزوما هوادار نظام سیاسی موجود نیستند. به واسطه عملکرد نظام سیاسی و بر اساس نظریه ساختیابی گیدنز سه الگوی مشارکتسیاسی در ایران شناسایی شده است. این الگوها عبارتند از: الف) الگوی رابطه تخاصم که پیروان آن بیرون از فرآیند مشارکتسیاسی قرار گذاشته شدهاند؛ ب) الگوی حمایتی که برآمده از جامعهدینی بوده و در پی صیانت از حق حاکمیت الهی هستند و به دلیل حمایت نظام سیاسی از پیروان این جریان فکری، بر اساس سلسله مراتب مشارکتسیاسی دارای الگوی مشارکتی فراگیر و چرخه کامل مشارکتسیاسی بودهاند؛ ج) الگوی سوم الگوی مشارکتسیاسی غیرحمایتی و برآمده از جامعهمدنی بوده که بر اساس سلسه مراتب مشارکتسیاسی دارای الگوی مشارکتی ناقص است و به طور مداوم در حال جذب و طرد از جریان اصلی قدرت سیاسی در ایران هستند.
- چکیده انگلیسی: The purpose of this Article is to investigate the Structuration of participatory patterns in the Islamic Republic of Iran. Theoretical approach is based on the viewpoint of the Giddens Structuration. This study is comparative research method and documentary technique. The article believes that the most fundamental feature of the political system of the IRI is the rule of God. Due to, the political system sought to strengthen the religious community in Iran, because the political forces that supported the political system came from this religious community. But civil society has also survived, because of those political forces that are not necessarily proponents of the existing political system. According to the Structuration theory, three participatory patterns have been observed: (a) the pattern of conflict; (b) the pattern of support C) an unprotected pattern that has an incomplete participatory pattern and is constantly attracting and rejecting the mainstream of political power in Iran.
- انتشار مقاله: 06-02-1397
- نویسندگان: شهرام طهماسبی,مهرداد جواهری پور,رضا علی محسنی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های جامعه شناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: آسیبهای اجتماعی,حاشیه نشینی,اعتیاد,اختلافات خانوادگی,کلید واژه ها : کودک آزاری
- چکیده: چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی جامعه شناختی پدیده کودک آزاری در منطقه شهریار در تابستان سال 1396 پرداخته شده است . ابعاد و مولفه هایی چون خانوادگی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در قالب متغیرهای مستقلی چون فوت والدین ، اعتیاد ، طلاق ، تحصیلات ، حاشیه نشینی ، اختلافات خانوادگی ، بعد خانوار ، درآمد و شغل به عنوان عوامل تأثیر گذار بر پدیده کودک آزاری به عنوان متغیر وابسته مورد مطالعه قرار گرفته است . از آنجا که بررسی حاضر از دیدگاه و منظر جامعه شناختی مد نظر است ؛ لذا همگی افراد بالای 18 سال منطقه شهریار به عنوان جامعه آماری لحاظ گردیده و صرفا به گزارشهای واصله تحت عنوان کودک آزاری در اورژانس اجتماعی اکتفا نشده است . حدود 400 نفر از جمعیت منطقه شهریار با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند و نحوه نمونه گیری نیز از طریق خوشه بندی چند مرحله ای و تصادفی هدفمند صورت گرفته است . جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه خود ساخته محقق و استاندارد که در بین پاسخ گویان توزیع گردیده است انجام شد . اعتبار پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرونباخ و روائی آن نیز طی مشاورت با اساتید و کارشناسان پژوهش ، مورد تأئید قرار گرفته است . یافته های پژوهش نشان می دهد در خانواده هائی که افراد معتاد زندگی می کنند به مراتب نسبت به خانواده هائی که افراد معتاد وجود ندارد پدیده کودک آزاری بیشتر است . همچنین شدت آزار و اذیت کودک در خانواده هائی که یکی از والدین آنها فوت شده یا طلاق گرفته اند بیشتر است . همچنین آن پدیده اجتماعی با عنوان آسیب در حاشیه شهر بیشتر از مرکز شهر بوده و به لحاظ تحصیلی و سطح فرهنگ نیز پدیده کودک آزاری در میان افراد با تحصیلات بالا کمتر است . به لحاظ شغلی نیز هرچه میزان درآمد بیشتر باشد میزان آرامش و آسایش در خانواده ها حاکم خواهد شد لذا ضریب امنیت برای کودکان به لحاظ عدم وقوع کودک آزاری بالاتر خواهد بود و هر چه والدین به مشاغل روزمره رو بیاورند زمینه تأمین نیازهای خانواده فراهم شده و کودکان در رفاه و آرامش به سر می برند .- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 13-03-1399
- نویسندگان: حسین عباسی اقدم,رضا علی محسنی,طهمورث شیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دانش آموزان,آموزش,کلید واژه های تحقیق:فضای مجازی(اینترنت,تلفن همراه),اجتماعی شدن,جامعه پذیری,چند گانگی فرهنگی
- چکیده: چکیده
دانش آموزان دبیرستانی در سن انتخاب وشکل گیری شخصیت می باشند .اگر یادگیری و جامعه پذیری آنهابا ارزشها و هنجار های جامعه مطابقت نداشته باشد می تواند اثرات منفی فردی و اجتماعی داشته باشد. یکی از عوامل تاثیر گذار برجامعه پذیری دانش آموزان فضای مجازی است که در کشور ایران گسترش زیادی داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فضای مجازی (اینترنت و تلفن همراه)برجامعه پذیری منفی دانش آموزان دبیرستانی پسر منطقه 17 تهران در سال تحصیلی94-95 می باشد.باتوجه به نظریات گیدنز،کاستلز وبوردیوچهار چوب نظری این پژوهش با فرضیات جذاب بودن ،تنوع،به روز بودن و در دسترس بودن فضای مجازی مورد بررسی قرار گرفت. فرضیات پژوهش با روش پیماشی مورد آزمون قرار گرفته اند.جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر دبیرستانی منطقه 17 تهران می باشد،که تعداد کل آنها3377 نفر می باشدکه از این تعداد 340 نفر حجم نمونه پژوهش است. برای انتخاب آنها از نمونه گیری سیستماتیک استفاده شده است و سپس با ابزار پرسشنامه اطلاعات جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهدکه استفاده از فضای مجازی در بین دانش آموزان دبیرستانی زیاد است.وقدرت فضای مجازی در دست کسانی است که فرهنگ آنها با فرهنگ کشور ما در تقابل است و با توجه به عوامل جذابیت،تنوع،به روز بودن ودردسترس بودن فضای مجازی تاثیر گذاری آن در بین دانش آموزان زیاد است واین تاثیر گذاری می تواند موجب جامعه پذیری منفی و تهاجم فرهنگی شود که در این صورت دانش آموزان دچار چند گانگی فرهنگی می شوند که تاثیر آن بر جامعه تزلزل در ارزشها وهنجارهای جامعه است و فرد دچار تزلزل شخصیت وبحران روحی می شود.- چکیده انگلیسی: Abstract
High school students are to choose and form the personality. If their learning and socialization does not match the values and norms of society, it can have negative effects on the individual and the society. One of the effective factors on students’ socialization, is cyber space which had have developed massively in Iran which could have negative effects on students’ socialization. This study aims to investigate the effect of cyber space (internet and cellphones) on socialization of male high school students on 17th district of Tehran in academic year of 94-95.
According to the theories of Giddens, Castells and Bordio, theoretical framework of this study with the assumptions of being attractive, diversity, timeliness and availability of cyberspace was studied. The research hypotheses were tested with survey method. Study population consisted of male high school students of Tehran’s 17th district, which counted as 3377 from which 340 students were selected for sample study. Findings show that cyber space usage is quite high among high school students and the power of this space is handled by people whose culture is in contradiction with ours and considering the factors of being attractive, diversity, timeliness and availability of cyberspace, it’s significantly effective among students and this effect can cause negative socialization and cultural attach which would make students to experience cultural Heterogeneity and its impact on society is fragility of values and norms and on the individual is emotionally unstable personality crisis.- انتشار مقاله: 20-06-1396
- نویسندگان: رضا علی محسنی,احمد آذری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: انتظام اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اعتماد اجتماعی,اعتماد نهادی,کجروی فرهنگی,اعتماد بین فردی,اعتماد تعمیم یافته
- چکیده: زمینه و هدف: یکی از مهمترین مسائلی که در سطح جامعهی امروزین ایران به عنوان برهم زنندهی نظم اجتماعی قلمداد میگردد، عدم پایبندی جوانان به هنجارهای سنتی حاکم بر جامعه است که از آن به عنوان «کج روی فرهنگی» تعبیر میشود، همچنین اعتماد اجتماعی نیز یکی از مفاهیم مرتبط با نظم اجتماعی است که فقدان آن موجب بروز معضلات و آسیبهای اجتماعی در سطح جامعه میگردد، به عبارت دیگر بین اعتماد اجتماعی با کجروی فرهنگی رابطه تنگاتنگی وجود دارد تا بدانجا که بروز کجروی در بین افراد جامعه به معنای تضعیف اعتماد اجتماعی تفسیر و تعبیر گردیده است، این تحقیق در پی آن بوده که به صورت تجربی این مقوله را بررسی نماید. روششناسی: این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است، جامعه آماری تحقیق را 6000 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان تشکیل میدهند که حجم نمونه 361 نفر در نظر گرفته شد. برای آزمون فرضیات از آزمون های تی مستقل، تحلیل واریانس و ضریب همبستگی پیرسون و برای آزمون مدل تحقیق از رگرسیون استفاده شده است. یافتهها و نتایج: میزان اعتماد اجتماعی در بین دانشجویان مورد مطالعه به میزان؛ 85/3 از 5 بدست آمد که این رقم مبین میزان اعتماد اجتماعی بالا در بین جامعه تحقیق میباشد. همچنین میزان کجروی فرهنگی نیز در بین دانشجویان 9/1 از 5 بوده است که این رقم چندان قابل اغماض نمیباشد. نتایج آزمون فرضیههای تحقیق نشان داد؛ فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین اعتماد و کج روی فرهنگی تأیید شده است که با توجه به نوع رابطه معکوس بین دو متغیر میتوان اینگونه استنباط نمود که با افزایش در میزان اعتماد اجتماعی دانشجویان، میزان کجروی فرهنگی آنان کاهش مییابد و کاهش اعتماد اجتماعی نیز موجبات افزایش کجرویهای فرهنگی دانشجویان را رقم خواهد زد.
- چکیده انگلیسی: Background and objectives: One of the most important t issues which is regarded as disrupting scial order in the modern Iran is the fact that adolescents do not comply with traditional norms governing the society which is also called "cultural deviance". Ass well, social trust is a notion related to social order, lack of which, will engender in the emergence of social ills and crises across the community. In other words, for social scientists, there is a close relationship between social trust and cultural deviance in so much as the emergence of deviance among people in the society denotes weakening of social trust. This article seeks to address this issue empirically. Methodology: This research was a survey and performed by questionnaires. The statistical population of this study consisted of 6000 students at Islamic Azad University at Gorgan Unit. The sample size was considered 361 people. To test hypotheses, Independent T tests, variance analysis and Pearson correlation coefficient and to test the research model regression analysis were used. Findings: The extent of social trust among students studied was 3.85 out of 5. This figure suggests level of high social trust among the research population, As well, level of cultural deviance among students was 1.9 out of 5. Results of research hypotheses indicated that the main research hypothesis stating the existence of relationship between trust and cultural deviance was confirmed. Here, given the kind of reverse relationship between the two variables, one can infer that an increase in the level of social trust, level of their cultural deviance will fall and reduced social trust will increase their cultural deviance.
- انتشار مقاله: 09-08-1396
- نویسندگان: محمد اسدی فرد,حسنرضا قیطاسی,رضا علی محسنی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: دانش آموزان,آموزش,کلید واژه های تحقیق:فضای مجازی(اینترنت,تلفن همراه),اجتماعی شدن,جامعه پذیری,چند گانگی فرهنگی
- چکیده: چکیده
دانش آموزان دبیرستانی در سن انتخاب وشکل گیری شخصیت می باشند .اگر یادگیری و جامعه پذیری آنهابا ارزشها و هنجار های جامعه مطابقت نداشته باشد می تواند اثرات منفی فردی و اجتماعی داشته باشد. یکی از عوامل تاثیر گذار برجامعه پذیری دانش آموزان فضای مجازی است که در کشور ایران گسترش زیادی داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فضای مجازی (اینترنت و تلفن همراه)برجامعه پذیری منفی دانش آموزان دبیرستانی پسر منطقه 17 تهران در سال تحصیلی94-95 می باشد.باتوجه به نظریات گیدنز،کاستلز وبوردیوچهار چوب نظری این پژوهش با فرضیات جذاب بودن ،تنوع،به روز بودن و در دسترس بودن فضای مجازی مورد بررسی قرار گرفت. فرضیات پژوهش با روش پیماشی مورد آزمون قرار گرفته اند.جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر دبیرستانی منطقه 17 تهران می باشد،که تعداد کل آنها3377 نفر می باشدکه از این تعداد 340 نفر حجم نمونه پژوهش است. برای انتخاب آنها از نمونه گیری سیستماتیک استفاده شده است و سپس با ابزار پرسشنامه اطلاعات جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهدکه استفاده از فضای مجازی در بین دانش آموزان دبیرستانی زیاد است.وقدرت فضای مجازی در دست کسانی است که فرهنگ آنها با فرهنگ کشور ما در تقابل است و با توجه به عوامل جذابیت،تنوع،به روز بودن ودردسترس بودن فضای مجازی تاثیر گذاری آن در بین دانش آموزان زیاد است واین تاثیر گذاری می تواند موجب جامعه پذیری منفی و تهاجم فرهنگی شود که در این صورت دانش آموزان دچار چند گانگی فرهنگی می شوند که تاثیر آن بر جامعه تزلزل در ارزشها وهنجارهای جامعه است و فرد دچار تزلزل شخصیت وبحران روحی می شود.- چکیده انگلیسی: Abstract
High school students are to choose and form the personality. If their learning and socialization does not match the values and norms of society, it can have negative effects on the individual and the society. One of the effective factors on students’ socialization, is cyber space which had have developed massively in Iran which could have negative effects on students’ socialization. This study aims to investigate the effect of cyber space (internet and cellphones) on socialization of male high school students on 17th district of Tehran in academic year of 94-95.
According to the theories of Giddens, Castells and Bordio, theoretical framework of this study with the assumptions of being attractive, diversity, timeliness and availability of cyberspace was studied. The research hypotheses were tested with survey method. Study population consisted of male high school students of Tehran’s 17th district, which counted as 3377 from which 340 students were selected for sample study. Findings show that cyber space usage is quite high among high school students and the power of this space is handled by people whose culture is in contradiction with ours and considering the factors of being attractive, diversity, timeliness and availability of cyberspace, it’s significantly effective among students and this effect can cause negative socialization and cultural attach which would make students to experience cultural Heterogeneity and its impact on society is fragility of values and norms and on the individual is emotionally unstable personality crisis.- انتشار مقاله: 20-06-1396
- نویسندگان: رضا علی محسنی,احمد آذری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش اجتماعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شبکه های اجتماعی مجازی,سبک زندگی مدرن,مدیریت بدن
- چکیده: ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ تحلیل وتبیین جامعهشناختی تاثیر استفاده ازفضای مجازی(تلگرام واینستاگرام)بر گرایش به مدیریت بدن انجام شده است. چهارچوب نظری این پژوهش با توجه به نظریات مک لوهان،هابرماس،گیدنز، بوردیو،مک کامبز وشاو،گافمن،فدرستون،وبلن مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش اعتبار سوالات پرسشنامه از اعتبار صوری(توافق متخصصان) و برای سنجش پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شدکه پایایی آن نیز با 80/0 مورد تایید قرار گرفت. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت و اطلاعات لازم از طریق مصاحبه با نمونه آماری مورد تحقیق بدست آمد. نمونۀ آماری شامل 360 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی بودند که درشهرشهریار مشغول تحصیلند. برای انتخاب نمونهها نیز در این تحقیق از روش نمونهگیری خوشهایی دومرحله ایی وتصادفی ساده استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی وگرایش به مدیریت بدن وشاخص های آن رابطه معناداری وجود دارد.
- چکیده انگلیسی: The present study was conducted with the aim of sociological analysis and explanation of the effect of using cyberspace (Telegram and Instagram) on the tendency to manage the body. The theoretical framework of this research was examined according to the theories of McLuhan, Habermas, Giddens, Bourdieu, McCombs and Shaw, Goffman, Federstone, and Veblen. In this research, the effect of cyberspace on the tendency to manage the body has been investigated. Formal validity (experts' agreement) was used to assess the validity of the questionnaire questions and Cronbach's alpha test was used to assess the reliability, the reliability of which was also confirmed with 0.80. After reviewing and studying various topics and perspectives on the effect of cyberspace use on body management tendencies regarding the relationships between variables, 4 different hypotheses were proposed and tested. Data were collected through a questionnaire designed by the researcher and the necessary information was obtained through interviews with the statistical population. Our statistical sample in this study included 360 female high school students who were studying in Shahriar. In order to select the samples, in this research, two-stage cluster sampling and simple random sampling method has been used. The results showed that there is a significant relationship between the use of social networks and the tendency to manage the body and its indicators
- انتشار مقاله: 31-06-1399
- نویسندگان: منا قاسمی شال,مجید کفاشی,رضا علی محسنی
- مشاهده