در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مرتع و آبخیزداری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: NDVI,رگرسیون چند متغیره,SPEI,تصاویر MODIS,شاخص طوفان گردوغبار
- چکیده: بیشتر مطالعات درزمینه طوفانهای گردوغبار در استانهای غربی- شرقی کشور متمرکز است و کمتر تحقیقاتی در سایر مناطق ایران صورت گرفته است. در این تحقیق برخی از دشتهای جنوبی البرز؛ که دارای پتانسیل تولید گردوغبار میباشند انتخاب شدند. دادههای روزانه 18 ایستگاه هواشناسی با دوره آماری بلندمدت از 2008 تا 2017 و برای محاسبه شاخصهای خشکسالی کشاورزی، از محصولات MOD13Q1 و MOD11A1 در همان دوره استفاده شد. شاخص بارش استانداردشده و شاخص بارش- تبخیر و تعرق استانداردشده محاسبه و از کدهای هواشناسی ساعتی گردوغبار، شاخص تجربی طوفان گردوغبار به دست آمد؛ سپس روابط بین شاخصهای اقلیمی، پوشش گیاهی و شاخص تجربی طوفان گردوغبار با استفاده از همبستگی پیرسون و روش آماری رگرسیون چند متغیره موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین فراوانی شاخص طوفان گردوغبار طی 10 سال مربوط به ایستگاه امام خمینی با 5/30 و کمترین آن طالقان با مقدار 05/0 است. تغییرات سالبهسال شاخص گردوغبار نشان میدهد در سالهای ابتدایی بخشهای مرکزی و جنوبشرقی منطقه بهشدت تحت تأثیر طوفانهای گردوغبار بوده اما با کاهش ناگهانی روند طولانیمدت را به کاهشی تغییر داده است. بالاترین و پایینترین همبستگی به ترتیب مربوط بهسرعت باد و دما است، همبستگی منفی و قوی با شاخص TCI برقرار است. در مورد نتایج رگرسیون چند متغیره ماهیانه، در ماههای مختلف سال تا حدودی متغیر بوده، بهگونهای که در ماههای مختلف تأثیر عناصر اقلیمی و پوشش گیاهی تغییر میکند، بهطورکلی سرعت باد، TCI و SPEI مهمترین تأثیر را برافزایش طوفانهای گردوغبار میگذارد
- چکیده انگلیسی: Most of the studies on dust storms are concentrated in the western-eastern provinces of the country and less research has been done in other parts of Iran. In this research, some of the southern plains of Alborz; which have the potential to produce dust were selected. Daily data of 18 meteorological stations with long-term statistical period from 2008 to 2017 and to calculate the indicators of agricultural drought, MOD13Q1 and MOD11A1 products were used in the same period. Standardized precipitation index and standardized precipitation-evapotranspiration index were calculated and from the dust hourly meteorological codes, the experimental dust storm index was obtained. Then the relationships between climatic indices, vegetation and experimental index of dust storm were investigated using Pearson correlation and multivariate regression statistical method. The highest frequency of DSI index during 10 years is related to Imam Khomeini station with a value of 30.5 and the lowest is Taleghan station with 0.05. The Year-on-year changes in the dust index show that in the early years, the central and southeastern parts of the region were affected by dust storms, and sudden decrease had a significant effect on the results and reduced the long-term trend. The highest and the lowest correlation is respectively wind speed and Temperatur .Regarding the results of monthly multivariate regression, are somewhat variable in different months of the year, so that the effect of climatic elements and vegetation changes in different months, in general wind speed, TCI and SPEI have the most important effect on increasing
- انتشار مقاله: 10-11-1399
- نویسندگان: مجتبی جنت رستمی,محمد رحیمی,سید حسن کابلی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مدیریت بیابان
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سنجش از دور,مدالوس,شبیهسازی کاربری و پوشش اراضی,مارکف
- چکیده: کاربری و پوشش اراضی یکی از عوامل مهم در ارتباط با خطر بیابانزایی است زیرا تخریب محیط زیست همیشه با حذف پوشش گیاهی طبیعی پدید میآید. در این پژوهش با ادغام سناریوهای تغییر کاربری اراضی با مدل ارزیابی بیابانزایی مدالوس (ESAs) حساسیت به بیابانزایی در حوزۀ آبخیز مختاران ارزیابی و به پیش بینی ریسک بیابانزایی پرداخته شد. نقشههای کاربری اراضی با استفاده از دادههای سری-های زمانی تصاویر ماهوارهای لندست از سالهای 1987 ،1998 ،2003 به عنوان سناریوی گذشته و 2015 به عنوان سناریوی حال حاضر طبقهبندی شد.نقشه کاربری اراضی سال 2025 و 2035 بر اساس شبیهسازیهای مدل CA_Markovتهیه و به عنوان سناریوی آینده تعیین گردید. نتایج اعتبار سنجی با محاسبه کاپای تطابق کلی 95/0= Kno صحت مدل را تأیید کرد و کاربری اراضی برای سال 2025 و 2035 بر اساس ماتریس مساحت انتقال مارکف و قوانین انتقال پیش بینی گردید. نتایج نشان داد در کل دورة مورد مطالعـه، 29/68 کیلومتر مربع از وسعت اراضی دیم کاسـته و 35/25 کیلومتر مربع به اراضی کشاورزی و باغی افزوده شده است. در پهنه کاربری پلایا-اراضی لخت، تغییرات به سمت افزایش وسعت این اراضی به میزان 86/26 کیلومتر مربع بوده است. همچنین روند تغییرات کاربری مرتع با رشد این اراضی به میزان 83/18 کیلومتر مربع مثبت ارزیابی شد. در مقایسه با سناریوی حال حاضر، روند بیابانزایی در سناریوی آینده با افزایش مساحت مناطق بحرانی از 9/30 به 7/48 درصد طی دوره20 ساله، روند بیابانزایی رو به افزایش پیش-بینی شد. حساس ترین کاربری به بیابانزایی اراضی پلایا- لخت شناخته شد.
- چکیده انگلیسی: Land use and land cover (LULC) is one of the most important factors that affect the desertification risk in this study, the desertification sensitivity of the Mokhtaran basin in South Khorasan province was estimated by integrating LU/LC scenarios with the MEDALUS environmentally sensitive areas (ESAs) model to predict the desertification risk. The four main MEDALUS criteria including soil, climate, vegetation, and management were examined to assess the sensitive areas to the desertification. Land use maps were categorized using the Landsat satellite imageries of TM, ETM+, and OLI sensors for 1987, 1998, 2003 as a past scenario, and 2015 as a current scenario. Land use maps for 2025 and 2035 were produced as the future scenario based on the simulation of CA-Markov models. The validation results confirmed the model accuracy by calculating the kappa coefficient of 0.95. The land use map was predicted for the years 2025 and 2035 based on the transition rules and a transition area matrix. The results showed that the rainfed area was reduced by 68.29 km2 and the agricultural land was increased by 25.35 km2 during theperiod. In the protection area of playa-bare lands, the changes showed this area was increased by 26.86 km2. The rangeland has also experienced positive changes with an increase of 18.83 km2. Compared to the current scenario, the desertification trend in the future scenario was positively predicted by increasing the area of critical areas from 30.9% to 48.7% over 20 years. The most susceptible lands to desertification were known as playa-bare lands.
- انتشار مقاله: 08-10-1399
- نویسندگان: زهره رفیعی مجومرد,محمد رحیمی,شیما نیکو,هادی معماریان,حسن کابلی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: مجله آمایش جغرافیایی فضا
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: خشکسالی,استان سمنان,واچرخند,پرفشار
- چکیده: بروز خشکسالی به عنوان یک ناهنجاری جوی، پدیدهای طبیعی است، که ریشه در تغییرپذیری آب و هوا و مهمتر از همه، گردش عمومی جو دارد. با توجه به این مهم میتوان گفت که سیستم های کنترل کنندهی گردش عمومی جو، سیکلونها، آنتی سیکلونها و جبهه های هوا می باشند، که آب و هوای عرض های میانهی کره ی زمین را کنترل می کنند. بنابراین علل بروز خشکسالی ها را باید در تغییرات و ناهنجاری الگوهای جوی جستجو کرد. یکی از این ناهنجاری ها، واچرخندهای جوی یا همان آنتی سیکلون ها می باشد. بررسی و شناسایی ماهیت ساختاری این پدیده به عنوان یکی از ناهنجاری های جوی در شناخت دوره های خشک میتواند بسیار موثر باشد. به منظور تبیین سازوکار واچرخندها در زمان رخداد خشکسالی های فراگیر در استان سمنان، ساختار منطقه ای جو مورد بررسی قرار گرفت، که در راستا، از آمار بارندگی 7 ایستگاه سینوپتیک و 27 ایستگاه بارانسنجی سازمان هواشناسی استفاده شد. برای شناسایی دوره های خشک، شاخص بارش استاندارد (SPI) بکارگرفته شد. در ادامه برای تبیین ساختار واچرخندها، از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل، فشار تراز دریا، امگا، مولفههای مداری و نصف النهاری باد متعلق به مرکز ملی پیش بینی های محیطی/علوم جو (NCEP/NCAR) استفاده گردید. از نتایج بدست آمده مشخص شد، که واچرخندها در غالب چهار الگو در رخداد خشکسالیهای منطقه اثرگذارند. استقرار یک فراز قوی بر روی منطقه همراه با تاوایی منفی، نزول دینامیکی شدید هوا، همراه با کاهش شدید رطوبتی و قرارگیری استان در زیر چرخندگی منفی از دلایل عمده این پدیده فرین به حساب می آید. کاهش رطوبت مورد نیاز و از طرفی تقلیل یافتن مقادیر جریانات صعودی و وارد شدن زبانه هایی از پرفشار سیبری به ایران مرکزی سبب شده تا اغتشاشات جوی به حداقل خود برسد.
- چکیده انگلیسی: Drought as an anomaly atmospheric is a natural phenomenon that rooted in the natural climate variability and most importantly, the general circulation of the atmosphere. It can be said with regard to the general circulation of the atmosphere control systems are cyclones, anti-cyclones and air fronts that control middle latitudes of the Earth’s climate. Therefore, it should be sought the causes of droughts and abnormal changes in weather patterns. One of these disorders is anti- cyclones. Review and identify the structural nature of the phenomenon as one of the atmospheric anomalies can be very effective in identifying dry periods. In order to explain the mechanism of anticyclones in the event of widespread drought in Semnan province, the regional structure of atmosphere was investigated. In this regard, rainfall statistics of 7 synoptic stations and 27 meteorological stations of country meteorological organization were used. To identify the dry periods, it was used the Standardized Precipitation Index (SPI). Then to explain the structure of anticyclones, it was used the data of geo-potential heights, sea level pressure, Omega, zonal and meridional wind components belonging to the National Center for Environmental Prediction / atmospheric sciences (NCEP / NCAR). The results showed that anticyclones in the form of four patterns affect area drought event. The establishment of a strong ridge over the area with negative vortices, weather extreme dynamic descent, along with a sharp drop in humidity and exposure the province under negative volubility are the main reasons for this phenomenon. Reducing the moisture needed and ascending flow values current and entering the tab of the Siberian high pressure to central of Iran has made the atmospheric turbulence to be minimize.
- انتشار مقاله: 06-12-1394
- نویسندگان: محمدکیا کیانیان,حسن حاجی محمدی,سیدحسن کابلی,علیرضا مشکی,حمیدرضا عسگری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: توسعه پایدار,گردشگری روستایی,احداث سد
- چکیده: اجرای طرح های توسعه میتواند با نتایج متضادی همراه باشد. پژوهش حاضر باهدف ارزیابی رابطه توسعه گردشگری پایدار در روستاهایی بالادست و پاییندست سد سیازاخ و اثرات مثبت و منفی این پروژه بر گردشگری روستایی انجام شد و فرصتهای گردشگری ناشی از احداث سد و زیرساختهای ایجادشده برای این صنعت و محدودیتهای ناشی از آن را بررسی و تحلیل نمود. سه مؤلفه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مدنظر قرار گرفته و به بررسی فرصتها، ضعفها و تهدیدات گردشگری از نگاه جوامع منطقه و مسئولین پرداخته شد. برای انجام این کار از روش ارزیابی اثرات اقتصادی- اجتماعی و مدل سوات استفاده شد. پرسشنامه محقق ساخته تدوین و با استفاده از مقایسه نگرش ساکنین و تحلیل عاملی نظرات جامعه محلی تحلیل شد. یافتهها حاصل نشان میدهد با ایجاد جاذبه جدید در منطقه، گردشگری در کل محدوده با میانگین وزنی 0.94 افزایشیافته است. توسعه گردشگری در پاییندست سد موجب بهبود وضعیت رفاهی و اقتصادی ساکنین شده است اما در بالادست به دلیل کوچ اجباری ساکنین و ترک منطقه یا سکونت در مناطق اطراف و فقدان زیرساختهای بهرهبرداری گردشگری بهبودی در وضعیت رفاهی و اقتصادی این مناطق نداشته که این وضعیت بهعنوان مهمترین تهدید خارجی گردشگری در روستاهای بالادست محسوب میشود.
- چکیده انگلیسی: The present paper is aimed at the feasibility and tourism problems in the Siyazakh dam aera. The emphasis of the article is on the creation of tourism opportunities due to the construction of the dam and the infrastructure created for this industry; therefore, considering the consequences of dam construction on the tourism industry in the upstream and downstream of the dam, using the three main components Economic, social, and cultural considerations, and examines the opportunities, weaknesses and threats of tourism from the perspective of the communities of the region and authorities. Therefore, the method of socio-economic impact assessment and strategic model of SWAT was used. In order to analyze the data in the qualitative part of the technique of compilation of mental maps, content analysis was used and in the quantitative part of the Likert spectrum by comparing residents' attitudes and factor analysis has been used. The findings show that by creating a new attraction in the tourism area, the upstream and downstream of the dam has greatly increased, and at the bottom of the dam has improved the welfare and economic conditions of the inhabitants, but in the upstream due to forced displacement of residents Upstream and lack of plans to resettle these communities in new places close to their former villages and lack of infrastructure. Upstream tourism could not improve the welfare and economic conditions of this community, which has the most environmental, material and spiritual damages, As the most important foreign tourism threat in the upstream villages
- انتشار مقاله: 06-02-1397
- نویسندگان: سیدحسن کابلی,پیمان اکبرزاده,محمد نجارزاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گیاهان شهدزا,زنبورداری,سیستم های اطلاعات جغرافیایی,مدل شایستگی مرتع,گیاهان گرده زا
- چکیده: قابلیت استفاده از مرتع جهت کاربری زنبورداری، با درنظر داشتن بهره برداری پایدار از اراضی و ارائه مدل موردی تعیین شایستگی مرتع طالقان از اهداف این تحقیق بوده است. در تعیین شایستگی مرتع با استفاده از روش پیشنهادی فائو و سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) با ملاحظه عوامل مؤثر بر شایستگی زنبورداری و تلفیق آنها نقشههای نهایی ارائه گردید. نمونهبرداری در تیپهای گیاهی منطقه به روش تصادفی- سیستماتیک با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و 30 پلات یک متر مربعی در راستای آن مستقر و دادههای حضور و عدم حضور گیاهان شهد زا و گرده زا، درصد پوشش گیاهی شهدزا و گردهزا، تراکم و درصد ترکیب پوشش گیاهی مورد علاقه زنبورعسل برداشت گردید. در تعیین شایستگی مرتع جهت زنبورداری سه زیر مدل پوشش گیاهی، عوامل محیطی و منابع آب لحاظ گردید. در زیر مدل پوشش گیاهی (طول دوره گلدهی، ترکیب گیاهی شهد زا و گرده زا و جذابیت گونههای مورد استفاده زنبورعسل)، در زیر مدل عوامل محیطی نیز جاده و مسیرهای دسترسی به تیپها، ارتفاع و دما به طور مساوی و خاک (با تأثیر غیر مستقیم آن بر پوشش گیاهی) و در نهایت در زیر مدل منابع آب (دسترسی به منابع آبی) از فاکتورهای مؤثر و تأثیرگذار به دست آمد. از بین عوامل مورد بررسی کاهش درصد پوشش گیاهی شهدزا و گردهزا، وجود گیاهان با کلاسهای پایین جذابیت (III) و (IV) و کوتاهی طول دوره گلدهی، جاده و خاک در بعضی از تیپها از مهمترین عوامل محدود کننده شایستگی و پراکنش مناسب منابع آب، دما و ارتفاع در منطقه مهمترین عوامل مطلوب و افزایش دهنده شایستگی مرتع برای زنبورداری در منطقه مورد مطالعه بودند. نتایج حاصل از تعیین شایستگی مراتع طالقان میانی نشان میدهد که از مجموع 2/37977 هکتار اراضی منطقه مورد مطالعه، 235 هکتار (61/%0) در طبقه شایستگی 1S (بدون محدودیت)، 7798 هکتار (53/20%) در طبقه شایستگی 2S (با محدودیت اندک)، 9961 هکتار (29/26%) در طبقه شایستگی 3S (با محدودیت زیاد)، 8861 هکتار (33/23%) در طبقه شایستگی N (غیر شایسته) بوده و درکل حدود 21% منطقه، دارای طبقه شایستگی عالی تا خوب از نظر زنبورداری به دست آمد.
- چکیده انگلیسی: The objective of this research was presenting a case model for determining of range suitability of Taleghan region for sustainable bee keeping activities. After considering the factors affecting range suitability for beekeeping, final suitability map was created by using the suggested method of FAO and GIS software. Random sampling was done in vegetation types, using 30 (1×1m) quadrates along three 200m long transect. Investigation on quality and characteristics of rangelands showed that three sub models of vegetation cover (flowering period, the rate of attractiveness of plants and vegetation cover percent), environmental factors (roads and access roads to vegetation, elevation, temperature and soil characteristics) and hydrology (water resources) played the main role in the determination of range suitability for bee keeping. Decreasing of nectar or pollen in the vegetation cover, an existence of low quality plants (classes III and IV) along with the shortage of flowering period, poor soil conditions and lack of roads in some vegetation types were among the most limiting factors of range suitability for bee keeping in the study area. In contrast, suitable distribution of water resources, elevation and temperature increased the rangelands suitability for bee keeping. According to our results from 37977.2 hectares of studied rangelands, 235 hectares (0.61%) classified as S1 of suitability (without limitation for bee keeping), 7798 hectares (20.53%) classified as S2 class (with limitation), 9961 hectares (26.29%) classified as S3 class (with high limitation),and 8861 hectares (23.33%) classified as N class (non suitable). Generally, 21% of the area had an acceptable score as excellent suitability for bee keeping.
- انتشار مقاله: 20-07-1392
- نویسندگان: شهربانو فدایی,حسین ارزانی,حسین آذرنیوند,غلامعلی نهضتی,سیدحسن کابلی,فاضل امیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جوانهزنی,سرعت جوانه زنی,اکوسیستم پایدار,مناطق نیمه خشک
- چکیده: گیاه لگجی نقش مهمی در پویایی اکوسیستم مناطق خشک و نیمهخشک دارد. این گیاه مقاوم به تنشهای رطوبتی و دمایی، دارای فراوردههای مختلفی بوده و از نظر اقتصادی میتواند جایگاه مناسبی داشته باشد. توسعه کشت این گیاه مستلزم ایجاد شرایط مطلوب به منظور تولید نهال آن به روشهای ساده، کاربردی و ارزان است. این گیاه مقاوم به تنشهای رطوبتی و دمایی، دارای فراوردههای مختلفی بوده و از نظر اقتصادی میتواند جایگاه مناسبی داشته باشد. توسعه کشت این گیاه مستلزم ایجاد شرایط مطلوب به منظور تولید نهال آن به روشهای ساده، کاربردی و ارزان است. یکی از مهمترین موانع در تولید انبوه نهال لگجی درصد جوانهزنی پایین بذر آن است. در این تحقیق با استفاده از روشهای علمی ارزان و ساده، بهترین راهکارها در افزایش جوانهزنی بذر بررسی گردید. به این منظور پس از جمعآوری بذر از تودههای محلی مناطق مختلف استان بوشهر، تیمارهای آمادهسازی بذر برای جوانهزنی اعمال شد. این تیمارها شامل، خراشدهی به وسیله سمباده، نیترات پتاسیم، آب گرم و اسید سولفوریک غلیظ در مقایسه با شاهد بودند. جوانهزنی بذرها در دو روش پتریدیش در انکوباتور و سینی نشاء در گلخانه انجام شد. نتایج نشان داد که درصد جوانهزنی با استفاده از تیمار نیترات پتاسیم در توده محلی طلحه و با روش سینی کشت بیشترین میزان (7/86 درصد) بود که نسبت به شاهد بیش از 41 درصد افزایش را نشان داد. حداکثر جوانهزنی در روش خراشدهی با سمباده 3/68 درصد در توده محلی کناری بود. همچنین سرعت جوانهزنی در تیمار نیترات پتاسیم در هر دو حالت سینی کشت و پتریدیش افزایش معنیداری نسبت به سایر روشها در همه تودهها داشت. ضمناً کاربرد اسید سولفوریک غلیظ و آب داغ موجب کاهش درصد و سرعت جوانهزنی در بذرها نسبت به شاهد شد. بنابراین بهترین تیمار به منظورافزایش جوانهزنی بذر لگجی استفاده از محلول نیترات پتاسیم است.
- چکیده انگلیسی: Capparis spinosa plays an important role in the ecosystem dynamics of arid and semi-arid regions. The development of cultivation of this plant requires optimal conditions to produce seedlings in simple, practical and inexpensive ways. Low germination percentage is one of the most important barriers to the mass production of Capparis spinosa. In this study, the best strategies for increasing seed germination were investigated using inexpensive and simple scientific methods. For this purpose, after seed collection from local accessions of different areas in Bushehr province, seed preparation treatments were applied for germination. The treatments included scarification with sandpaper, potassium nitrate, hot water, and concentrated sulfuric acid, compared to the control. Seed germination was done by Petri dish in incubator and culture tray in greenhouse. The results showed that potassium nitrate treatment caused the highest germination percentage in Talheh local accession (86.7%) by culture tray method, which showed more than 41% increase compared to control. The highest germination was obtained to be 68.3% in the scarification with sandpaper in the Konari local accession. The germination rate in potassium nitrate treatment in both tray and Petri dish treatments increased significantly compared to other methods. In addition, application of concentrated sulfuric acid and hot water decreased germination percentage and rate compared to the control. Therefore, potassium nitrate solution was the best treatment for increasing the seed germination of the study species.
- انتشار مقاله: 23-04-1398
- نویسندگان: فرهاد فخری,سیدحسن کابلی,علی اشرف جعفری,پرویز بیات
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: زنان روستایی,صندوقهای خرد اعتباری,مدیریت و کنترل بیابان
- چکیده: فقدان کسب و کار مناسب از عوامل مؤثر بر بهرهبرداری بیش از توان از منابع طبیعی و بیابانزایی است. درآمد سرانه پایین، پسانداز کم و عدم دسترسی به اعتبارات برای مردم فقیر بهویژه برای زنان ایجاد مشکل نموده و امکان توسعه خود اشتغالی، مشاغل مولد و کسب و کارهای درآمدزا را از بین میبرد. در مناطق خشک و بیابانی در چنین شرایطی تنها مسیر معاش افزایش فشار به بومسازگان و بهرهبرداری غیراصولی است. اعتبارات خرد برای زنان فاقد درآمد یکی از راهکارهای احتمالی دستیابی به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار در این مناطق مطرح شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی نقش اعتبارات صندوقهای خرد اعتباری در توانمندسازی و تغییر نگرش محیط زیستی زنان روستایی است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی میباشد. نمونه آماری شامل 188 نفر از زنان روستایی عضو صندوقهای خرد اعتباری منطقه سربیشه، استان خراسان جنوبی است. برای اطمینان از روایی پرسشنامه، کمیته تحقیق سئوالات ابعاد مختلف پرسشنامه را مورد بررسی و تأیید قرار داد. سطح پایایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 952/0 بدست آمد. از آزمون همبستگی پیرسون، مقایسه میانگین و تحلیل واریانس یکطرفه و آزمونهای تعقیبی POST HOC و LSD در تحلیل آماری در محیط نرمافزار SPSS استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد ارتباط معنیداری بین توانمندسازی زنان روستایی و متغیرهای سن، میزان سالهای عضویت در صندوقهای خرد، سطح تحصیلات، کفایت وام، مبلغ وام، درآمد ماهیانه و نگرش محیطزیستی آنان وجود دارد و سطح توانافزایی و نگرش محیطزیستی بین زنان روستایی متفاوت میباشد. یافتههای تحقیق نشان داد که اعتبارات صندوقهای خرد به خوبی توانسته با جلب مشارکت زنان بهعنوان همیاران دائم در مدیریت و کنترل بیابان زمینه بهبود وضعیت اقتصادی – اجتماعی جوامع محلی را فراهم آورد.
- چکیده انگلیسی: Lack of proper business is one of the factors affecting the exploitation of natural resources and desertification. Low per capita income, low savings and lack of access to credit for poor people, especially for women, make it difficult to eliminate self-employment, productive jobs and income-generating businesses. In desert and arid areas, under such conditions, livelihoods are the only way to increase the pressure on ecosystems and unskilled exploitation. Microfinance for women without income is one of the possible ways of achieving sustainable economic and social development in these areas. The purpose of this study was to investigate the effects of credit microfinance funds on the empowerment of rural women as the weakest economic community in these areas. The research method was descriptive-analytic. A sample of 188 rural women members of the Southern Khorasan Mortgage Fund was considered. To ensure the validity of the questionnaire, the research committee examined and verified the various dimensions of the questionnaire. The reliability level of the questionnaire was obtained using Cronbach's alpha (0.952). Pearson correlation test, mean comparison, and ANOVA and POST HOC and LSD post hoc tests were used in statistical analysis in SPSS software environment. The results of this study showed that there was a meaningful relationship between the empowerment of rural women and age variables, the number of years of membership in welfare funds, educational level, loan adequacy, loan amount, monthly income and their environmental outlook, and the level of empowerment varied among rural women. The research findings showed that microfinance credits were able to improve the socio-economic status of local communities by attracting women's participation as permanent partners in desert management.
- انتشار مقاله: 22-04-1398
- نویسندگان: محمدجواد نعمت اللهی,سیدحسن کابلی,محمدرضا یزدانی,یاسر محمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: ارزیابی,پوشش گیاهی,استان مرکزی,مناطق خشک,دورسنجی
- چکیده: ارزیابی مراتع به مفهوم بررسی مستمر این اراضی با توجه به تغییرات دائمی، اهمیت اکولوژیک و جایگاه خاص اقتصادی که به خود اختصاص دادهاند، اهمیت ویژهای دارد. وسعت زیاد مراتع و محدودیت امکانات جهت مطالعه و ارزیابی منظم مراتع، کاربرد فناوریهای نوین را ضروری میسازد. این تحقیق به منظور بررسی امکان برآورد پوشش گیاهی مراتع با استفاده از اطلاعات رقومی تصاویر ماهوارهای، شکل گرفت. جهت ارزیابی قابلیت تصاویر ماهواره لندست در تأمین اهداف مورد نظر، تصاویر سنجنده ETM+ از سالهای مورد مطالعه تهیه شد و جهت انجام تحقیق، مراتع استان مرکزی مد نظر قرار گرفت، پس از اعمال تصحیحات اتمسفریک و ژئومتریک شاخصهای گیاهی توصیه شده در مورد پوشش گیاهی مناطق خشک و نیمه خشک از تصاویر استخراج گردید، تصحیحات تابش سنجی در مرحلهای مجزا اعمال و سایر مراحل بر اساس روش قبلی پی گرفته شد. متغیرهای پوشش گیاهی(تاج پوشش یکسالهها، تاج پوشش گیاهان علفی، تاج پوشش گندمیان، تاج پوشش بوتهایها، کل تاج پوشش گیاهی) در پنج مکان مختلف در طول پنج سال اندازهگیری گردید. مطالعه متغیرها در درون 60 پلات مستطیل شکل با مساحت دو متر مربع در طول چهار ترانسکت ثابت 400 متری انجام شد. اندازهگیریها در سالهای 1377 تا 1381 تکرار شد. با بررسی همبستگی دادههای زمینی مورد مطالعه با شاخصهای استخراج شده، شاخص با بالاترین همبستگی مورد توجه قرار گرفته، رابطه بین شاخص مناسب و متغیرهای سطح خاک تعیین شد. قبل از انجام این مراحل دادههای تعدادی از پلاتها (15 پلات) بصورت تصادفی از روندکارحذف و پس از تعیین رگرسیون به منظور بررسی کارایی رگرسیون در برآورد واقعیت زمینی بکار گرفته شد. در یک مرحله دیگر بدون حذف پلاتهای یاد شده اقدام به برازش معادله حاصل از دادههای چهار سال در برآورد واقعیت زمینی سال پنجم گردید. در یک مرحله میانگین دادههای هر ترانسکت معیار بررسی روابط و برازش معادله قرار گرفت. نتایج حاصل از معادلات ارائه شده به کمک آزمون تی با واقعیت زمینی مقایسه شد. اغلب شاخصهای به کار رفته دارای همبستگی معنیدار با تغییرات پوشش گیاهی بودند ولی معادلات برآورد شده که در تخمین پوشش گیاهی بکار رفتند، در برخی موارد پاسخ نادرست ارائه کردند. این نتیجه در خصوص فرمهای رویشی که حضور مؤثری در ترکیب گیاهی نداشتند، بیشتر دیده شد. در مجموع، بکارگیری دادهها در سطح ترانسکت و استفاده از معادلات هر منطقه(حاصل از دادههای چهار سال) در برآورد واقعیت زمینی همان مناطق (در سال پنجم)، مناسبترین راه در کاربرد این روش تعیین شد. انتظار می رود با به بکارگیری دادههای سنجندههای با تعداد باند و تفکیک مکانی بیشتر، دستیابی به نتایج مناسبتری میسر شود. استفاده از فناوریهای طیف سنجی در راستای تفکیک اثرهای خاک لخت زمینه و پوشش خشک از پوشش گیاهی سبز نیز میتواند در افزایش دقت ارزیابی پوشش گیاهی مراتع از طریق اطلاعات رقومی، مؤثر باشد.
- چکیده انگلیسی: Importance of permanent range assessment is advice, because of continuous change, ecological aspects and economy of rangelands. The wide area of rangelands and facilities limitation for regular monitoring cause the requirement of the remote sensing application. The objective of present study was investigation on reliability of ETM+ data for vegetation estimation. The study was carried out in Markazi province for five years. Satellite data of same time of grand truth data was obtained for each year. Vegetation indices were calculated after radiometric and geometric correction of images. Canopy cover of annual species, herbaceous species, grasses, shrub and total cover in five sites during five years were measured. Measurements were carried out in 60 plots two square meters rectangular quadrates along four 400 meter parallel transects. Before processing of the information, 15 random selected quadrates were kept for test of equation. In other case all data of four years was applied to calculate equation between vegetation indices and ground data and data of fifth years was used for test of model. Considering small area of quadrates against 30*30 meter pixel and probability of error involved with coordinate measurement by GPS correlation between mean data of each transect and indices also was studied. The results obtained from equation were compared with actual cover data using student t-test. Most indices have significant correlation with cover data, however sometimes equation did not gave correct estimation of cover compared with actual data. This was happened for life form that did not make considerable percent of vegetation composition. Generally application of transect data and calculation of equation based on four years data to estimate of fifth years canopy cover was more suitable way of using satellites data. Certainly using satellite system with more bands and better resolution and doing soil background correlation in arid regions would give better results.
- انتشار مقاله: 22-10-1394
- نویسندگان: حسین ارزانی,سید حسن کابلی,حمید رضا میرداوودی,مهدی فرحپور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تولید مرتع,پوشش تاجی,مدیریت مراتع
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 22-05-1398
- نویسندگان: حسین ارزانی,حمیدرضا میرداودی,مهدی فرحپور,مژگان السادات عظیمی,سیدحسن کابلی,عباسعلی سندگل,مرتضی اکبرزاده,ولی الله مظفریان
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات مرتع و بیابان ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: Aeluropus littoralis,جوانه زنی، شوری، Aeluropus lagopoides
- چکیده:
- چکیده انگلیسی:
- انتشار مقاله: 22-05-1398
- نویسندگان: قاسمعلی دیانتی تیلکی,محسن نصیری,سهیلا نوری,سیدحسن کابلی
- مشاهده