در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های نوین روانشناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی,بیماری مزمن,تداوم رفتارهای مراقبتی
- چکیده: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تدوام رفتارهای مراقبی در مادران کودکان دچار بیماریهای مزمن بود. بدین منظور تعداد 4 مادر حائز کودکانی با بیماریهای مزمن به شیوه در دسترس از بیمارستان اسدآبادی شهر تبریز انتخاب شده و در هشت جلسه حدوداً 1 ساعته و دو بار در هفته آموزش روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت نمودند. این پژوهش از نوع طرح آزمایشی تک آزمودنی با استفاده از طرح خط پایه منفرد بود. در این پژوهش بهمنظور جمعآوری دادههای مورد نیاز از پرسشنامه رفتارهای مراقبتی استفاده شد. برای تحلیل نتایج، فرمول درصد بهبودی و اندازه اثر برای بررسی معناداری بالینی تغییرات به کار رفت. از این رو نتایج بهدست آمده حاکی از تأثیر مداخله روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود رفتارهای مراقبتی است.
- چکیده انگلیسی: The present study aimed to determine the effect of mindfulness-based stress reduction treatment on the continuance of caregiving behaviors in mothers of children with chonic illness. Therefore, using convenience sampling, 4 mothers of children with chronic physical illness were selected from Asadabadi hospital in Tabriz and were received mindfulness-based stress reduction treatment in 8 sessions twice a week (duration of each session was nearly 1 hour). The present study was a single-subject design with a single baseline. Caregiving behaviors inventory was used for data collection. For studying clinical significance, effects size and percent of improvement formula were applied. Consequently, results suggest the effect of mindfulness-based stress reduction treatment on the improvement of caregiving behaviors.
- انتشار مقاله: 22-09-1394
- نویسندگان: تورج هاشمی نصرتآباد,لیلا راستگار فرجزاده,زینب خانجانی,نعیمه ماشینچی عباسی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های نوین روانشناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اسکیزوتایپی مثبت,اسکیزوتایپی منفی,همدلی شناختی,همدلی عاطفی
- چکیده: هدف از این پژوهش بررسی رابطه اسکیزوتایپی و همدلی و ابعاد آنها بود. صد و هفتاد و یک دانشآموز عادی از شهر ری با دامنه سنی 16 تا 19 سال (دختران: میانگین=09/17، انحراف استاندارد=76/0؛ پسران: میانگین=40/17، انحراف استاندارد=61/0) به روش نمونهبرداری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. دانشآموزان مقیاس همدلی بهر ( EQ: بارون کوهن و ویل رایت، 2004) و پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپال (SPQ: رین، 1991) را تکمیل کردند. یافتهها با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه، و مدلسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. نمره کل اسکیزوتایپی و همدلی رابطه معناداری با یکدیگر نداشتند. اما، با توجه به اینکه اسکیزوتایپی و همدلی هر دو سازههایی ابعادی بوده و هر یک از این ابعاد، ساختار مجزایی نسبت به بقیه دارد، رابطه ابعاد این دو سازه بررسی گردید. تحلیلها نشان دادند اسکیزوتایپی مثبت و منفی میتوانند همدلی شناختی را تبیین نمایند، اما سهم اسکیزوتایپی مثبت در این رابطه بیشتر بود (347/0=β). افزون بر آن، اسکیزوتایپی مثبت و منفی توانستند همدلی عاطفی را نیز تبیین کنند، اما اسکیزوتایپی منفی نقش بیشتری در این تبیین ایفا نمود (218/0-=β). افزون بـر آن، اسکیزوتایپی مثبت و منفی توانستند همدلی عاطفی را نیز تبیین کنند، اما اسـکیزوتایپی منفی نقش بیشتری در این تبیین ایـفا نمود (218/0-=β). در ادامـه، با استفاده از مدلسازی معادله ساختاری، ارتباط ساختاری روابطِ کشف شده، بررسی گردید. این تحلیل روشن کرد که اسکیزوتایپی مثبت با همدلی شناختی (38/0=R)، و اسکیزوتایپی منفی با همدلی عاطفی (30/0-=R) رابطه ساختاری معناداری دارد. در مجموع، این یافتهها حاکی از آنند اسکیزوتایپهای مثبت دارای همدلی شناختی بالا، و اسکیزوتایپهای منفی دارای همدلی عاطفی پاییناند.
- چکیده انگلیسی: The objective of this research was to study correlation between schizotypy, empathy, and their dimensions. One hundred and seventhy four normal students ranging from 16 to 19 years (females: M=17.09, SD=0.76, males: M=17.40, SD=0.61) were selected by cluster random sampling from Rey city. The students completed Empathy Quotient (EQ; Baron-Cohen & Wheelwright, 2004) and Schizotypal Personality Questionnaire (SPQ; Raine, 1991). The data was analyzed by pearson correlation coefficient, multiple linear regression, and structural equation modeling (SEM). There was no significant relationship between total schizotypy and empathy scores. With regard to schizotypy and empathy are dimensional structures and each of their dimensions have discrete structures, the relationship between their dimensions were investigated. Analysis showed that both positive and negative schizotypy could predict cognitive empathy, but positive schizotypy had more important role (β= 0.347). In addition, both positive and negative schizotypy could
predict affective empathy, but negative schizotypy had more important role (β=-0.218). Then, the structural relation of these explored associations was investigated by SEM. This analysis revealed that positive schizotypy had significant structural link with cognitive empathy (R=0.38), and negative schizotypy had significant structural link with affective empathy (R=-0.30). In conclusion, these data suggest that positive schizotypes had elevated cognitive empathy, and negative schizotypes had elevated affective empathy.- انتشار مقاله: 23-09-1394
- نویسندگان: زینب خانجانی,فاطمه هداوندخانی,تورج هاشمی نصرتآباد,مجید محمودعلیلو,عباس بخشی پور رودسری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: پژوهش های نوین روانشناختی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: حافظه,سوگیری,اطمینان
- چکیده: هدف این مطالعه بررسی میزان حافظه و نیز اطمینان به حافظه در گروههایی از افراد دارای اختلال وسواسی ـ اجباری (از نوع وارسی) و افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی ـ اجباری در مقایسه با گروه کنترل وسواسی ـ اجباری از نوع شستشو و نیز گروه بهنجار است. برای این منظور 4 گروه از آزمودنیها (یک گروه وسواسی از نوع وارسی؛ یک گروه شخصیت وسواسی ـ اجباری، یک گروه وسواسی از نوع شستشو و یک گروه سالم) هر کدام به تعداد 20 نفر و جمعاً 80 نفر انتخاب گشتند. پرسشنامـههای اضطراب بک و سـیاهه وسواسـی ـ اجباری مادزلی بر روی آزمودنیها اجـرا شد و سپس برای تایید تشخیص براساس ملاکهای تشخیصی DSMIV با آزمودنیهای بالینی مصاحبه به عمل آمد. حافظه و اطمینان به حافظه از طریق برنامه رایانهای بررسی شدند. یافتهها نشان دادند که گروههای پژوهش در آزمون یادآوری تفاوتی با همدیگر نداشتند. گروه وارسیکننده و گروه شخصیت وسواسی ـ اجباری در میزان اطمینان به حافظه با دو گروه دیگر متفاوت بودند. میتوان فرض کرد که بین نوع وارسی اختلال وسواسی اجباری و شخصیت وسواسی ـ اجباری یک ارتباط ویژه وجود دارد و پژوهشهای بیشتر دربارة سیمایهشناختی این دو اختلال میتواند به فهم، تشخیص و درمان این حالات کمک شایانی بکند.
- چکیده انگلیسی: The objective of this research was to study personal memory and confidence in memory in individuals with OCD-checker type and obsessive compulsive personality disorder (OCPD), and to compare these groups with OCD-washer type and normal controls. For this purpose four groups of subjects (OCD-checker type. OCD-washer-type, OCPD and normal control) were selected and were matched in demographic characteristics. The subjects level of anxiety and obsessive-compulsive symptoms were assessed using Beck anxiety Inventory (BAI) and Maudsly obsessive-compulsive Inventory (MOCI) and who received high scores on BAI were excluded from the study. Then the clinical subjects were interviewed using DSMIV criteria for OCD and OCPD to confirmation of diagnosis (originally, the subjects have been referred from psychiatric offices). The subjects memory were assessed via two computerized lists of words (recalling list and recognition / confidence list). The finding showed that the groups didn’t differ significantly in their personal memory. The OCD checker type and OCPD groups showed low confidence in their memory. It can be said there is a relation between the OCD-checker type and OCPD. Further research need to exploration of this relation.
- انتشار مقاله: 07-10-1394
- نویسندگان: مجید محمودعلیلو,منصور بیرامی,تورج هاشمی نصرتآباد,عباس بخشیپور رودسری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علمی، پژوهش در یادگیری آموزشگاهی و مجازی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد تحصیلی,نیازهای روانشناختی اساسی,فرهنگ مدرسه,نظریه خودتعیینگری,دانشآموزان دوره متوسطه
- چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه فرهنگ مدرسه، نیازهای روانشناختی اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) و عملکرد تحصیلی دانشآموزان در قالب یک الگوی عِلّی بود. بدین منظور، 420 نفر از دانشآموزان پسر سال چهارم دوره متوسطه شهرستان ارومیه با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده و به پرسشنامههای فرهنگ مدرسه و نیازهای روانشناختی اساسی پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که الگوی آزمون شده از برازش مناسبی برخوردار بوده و 24 درصد از تغییرات عملکرد تحصیلی، 11 درصد نیاز به خودمختاری، پنج درصد نیاز به شایستگی و هفت درصد از واریانس نیاز به ارتباط را تبیین نمود. نیاز به خودمختاری تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان داشت. اثر نیاز به شایستگی بر عملکرد تحصیلی مثبت و معنادار بود. همچنین نیاز به ارتباط نیز اثر مثبت و معناداری بر عملکرد تحصیلی داشت. اثر فرهنگ مدرسه بر نیاز به خودمختاری، شایستگی و ارتباط مثبت و معنادار بود. بهطور کلی یافتههای پژوهش نشان دادند که هم متغیرهای فردی مانند نیازهای روانشناختی اساسی و هم متغیرهای زمینهای مانند فرهنگ مدرسه، نقش مهمی در پیشبینی عملکرد تحصیلی دانشآموزان دارند.
- چکیده انگلیسی: The aim of current research was to investigate the relationship between school culture, basic psychological needs (autonomy, competence and relation) and academic performance in a form of causal model. For this research, 420 fourth grade male students in a high school in Urmia city were selected by using cluster sampling method. They answered to school culture and basic psychological needs questionnaires. Path analysis was used for data analysis. The findings revealed that tested model had sufficient fit and predicted 24% of changes of academic performance, 11% need for autonomy, 5% need for competence and 7% of variance of need for relation. Need for autonomy had positive and significant effect on academic performance. The effect of need for competence on academic performance was positive and significant. Also, need for relation had positive and significant effect on academic performance. The effect of school culture on need for autonomy, competence and relation was positive and significant. In general, research findings showed that both individual (e.g. basic psychological needs) and contextual variables (e.g. school culture) have important roles in prediction of students' academic performance.
- انتشار مقاله: 21-05-1393
- نویسندگان: تورج هاشمی نصرتآباد,شهرام واحدی,جواد امانی ساریبگلو
- مشاهده