در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دام و طیور
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: کاکوتی,جمعیت میکروبی,قابلیت هضم,تجزیهپذیری
- چکیده: این آزمایش بهمنظور بررسی اثر گیاه کاکوتی بر قابلیت هضم مادهخشک، جمعیت میکروبی شکمبه و فراسنجههای خونی گوسفند در دو آزمایش جداگانه انجام شد. در آزمایش اول ترکیبات شیمیایی، تولید گاز و تجزیهپذیری مادهخشک کاکوتی با استفاده از سه رأس قوچ فیستولهگذاری شده تعیین شد. آزمایش دوم با استفاده از 9 رأس بره نر یکساله نژاد دالاق در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تیمار شامل سطوح صفر، 25 و 50 گرم در روز برای هر رأس دام انجام شد. قابلیت هضم مادهخشک با دو روش خاکستر نامحلول در اسید و جمعآوری کل مدفوع محاسبه شد، همچنین با روش کشت میکروبی جمعیت باکتریهای بیهوازی، باکتریهای اسید لاکتیکی و کلیفرمها ارزیابی شدند. نتایج حاصل از آزمایش اول نشان داد که تولید گاز 7/23 میلیلیتر در 200گرم مادهخشک و نرخ تجزیهپذیری 074/0 میلیلیتر در ساعت بهازای 200 گرم مادهخشک بود. فراسنجههای تجزیهپذیری شامل a، b، c، a+b و تجزیهپذیری موثر مادهخشک در سرعتهای عبور 2، 5 و 8 درصد به ترتیب برابر با 2/32، 73/29، 03/0، 0/62، 83/49، 4/43، 5/40 درصد بود. در آزمایش دوم کاکوتی تأثیر معنیداری بر قابلیت هضم مادهخشک جیره با روش خاکستر نامحلول در اسید نداشت ، اما در روش جمعآوری کل مدفوع تیمار حاوی سطوح مختلف کاکوتی باعث افزایش قابلیت هضم مادهخشک نسبت به شاهد شد (05/0>P). سطوح مختلف کاکوتی اثر معنیداری بر pH، کلیفرمها و جمعیت پروتوزوآها نداشتند، اما کمترین جمعیت باکتریهای بیهوازی و اسید لاکتیکی در تیمار شاهد مشاهده شد. سطوح مختلف کاکوتی قبل و بعد از خوراکدهی اثر معنیداری بر گلوکز، تریگلیسرید و کلسترول سرم خون نداشتند. بهنظر میرسد افزودن کاکوتی به جیره میتواند موجب بهبود قابلیت هضم ماده خشک جیره و جمعیت میکروبی شکمبه شود.
- چکیده انگلیسی: This experiment was conducted in order to investigate the effect of Ziziphora tenuioron dry matter digestibility, rumen microbial populations and blood parameters of sheep in two separate experiments. In the first experiment, chemical composition, gas production and dry matter degradation of Ziziphora tenuior was determined using three fistulated rams. In the second experiment, nine male lambs in a completely randomized design with three levels of zero, 25 and 50 grams per day for each animal were used. Dry matter digestibility by total collection method and acid insoluble ash (AIA) was calculated, and also microbial populations of anaerobic bacteria, and lactic acid bacteria and coliforms by culture method were evaluated. The results showed that gas production rate was 23.7 ml in 200 g of dry matter and degradation rate was 0.074 ml per hour per 200 g dry matter. Degradability parameters including a, b, c, a + b and effective degradability of DM in passage rate of 2, 5 and 8 percent were 32.2, 29.7, 0.03, 62.0, 49.83, 43.4 and 40.5, respectively. In the second experiment Ziziphora tenuior has no effect on dry matter digestibility of the diet with AIA, but different levels Ziziphora tenuiorincreased dry matter digestibility than control group by total collection method (P<0.05). Different levels of Ziziphora tenuior did not significantly affect the pH, protozoa population and coliforms, but the lowest population anaerobic bacteria and lactic acid were observed in the control treatment (P<0.05). Different levels of Ziziphoratenuiorbefore and after feeding don’t have any significant effect on blood glucose, cholesterol and Triglyceride (P<0.05). The data suggest that the addition Ziziphora tenuior to ration can improve the ration dry matter digestibility and rumen microbial population.
- انتشار مقاله: 18-01-1395
- نویسندگان: عافیه سلامت,تقی قورچی,فرزاد قنبری,امید عشایریزاده
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: تحقیقات دام و طیور
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: تجزیهپذیری شکمبهای,فرآوری زیستی,قارچ پوسیدگی سفید,کاه کلزا
- چکیده: در این مطالعه اثر قارچ پوسیدگی سفید رنگینکمان (Trametes versicolor) بر ترکیب شیمیایی و تجزیهپذیری شکمبهای ماده خشک و دیواره سلولی کاه کلزا بررسی شد. بدین منظور کاه کلزا با میسلیوم قارچ رنگینکمان تلقیح و در زمانهای 21 و 40 روز در کیسههای پلاستیکی نگهداری شد. پس از آن، کاه خشک و آسیاب گردید. ترکیب شیمیایی نمونههای فرآوری شده و نشده (شاهد) به روش استاندارد و تجزیهپذیری نیز به روش کیسههای نایلونی با سه رأس گوسفند اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که کاهش مقدار ماده آلی فقط در کاه کلزای فرآوریشده به مدت 40 روز نسبت به شاهد معنیدار بود (05/0P<). میزان پروتئین خام در کاه فرآوری شده به مدت 21 روز، افزایش معنیداری نسبت به شاهد نشان داد و با افزایش زمان فرآوری تا 40 روز، تغییر معنیداری در آن مشاهده نشد. پس از فرآوری با قارچ به مدت 40 روز، کاهش معنیداری در مقدار الیاف نامحلول در شوینده خنثی و همیسلولز و نیز لیگنین مشاهده شد (05/0P<). مقدار کل ترکیبات فنولی و تانن پس از 21 روز فرآوری کاهش یافت و تا روز 40 تغییر معنیداری نداشت. مقدار کیتین در مدت 40 روز فرآوری افزایش معنیداری نسبت به 21 روز داشت (05/0P<). بر اساس مقادیر فراسنجههای تجزیهپذیری ماده خشک، مقدار تجزیهپذیری کل پس از 40 روز فرآوری افزایش معنیداری یافت (05/0P<). همچنین در فرآوری کاه کلزا به مدت 40 روز تجزیهپذیری دیواره سلولی در شکمبه به میزان قابل توجهی بهبود یافت. یافتههای بهدست آمده نشان داد که کاه کلزای فرآوریشده با قارچ رنگینکمان میتواند منبع غذایی با ارزشی برای نشخوارکنندگان باشد.
- چکیده انگلیسی: In this study, the effect of white rot fungus Trametes versicolor on chemical composition and rumen degradability of rapeseed (Brassica napus) straw was investigated. Rapeseed straw was inoculated with fungus mycelium and kept in plastic bags for 21 and 40 days. Then straw was dried and milled. Chemical compositions of treated and untreated samples were measured by standard methods and their rumen degradability was estimated using the nylon bag technique by 3 rams. The results showed that the loss of organic matter (OM) only in treated rapeseed straw for 40 days was significant, compared with control (P<0.05). Crude protein (CP) content in treated rapeseed straw for 21 days was significantly higher than control and was not significant with increasing days of fermentation to 40. After treatment with fungus for 40 days, the amount of neutral detergent fiber (NDF), hemicellulose and lignin (ADL) reduced (P<0.05). Total phenolic compounds and tannins in treated straw for 21 days decreased and thereafter at day 40th was not changed (P<0.05). Amount of chitin/dry matter in treated rapeseed straw for 40 days increased, compared with day 21th (P<0.05). According to degradability parameters of dry matter, total degradability (a+b) of rapeseed straw showed a significant increase after 40 days treatment (P<0.05). As well as rumen degradability of cell wall constituents in treated rapeseed straw for 40 days was enhanced considerably. The findings showed that treated rapeseed straw by Trametes versicolor has the potential to be a valuable feed source for ruminants.
- انتشار مقاله: 18-01-1395
- نویسندگان: عطیه مهرابی,تقی قورچی,سید اسماعیل رضوی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: Journal of Veterinary Research
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: گاو شیری,کاهش چربی شیر,اسید لینولئیک مزدوج, تولید شیر
- چکیده: اسید لینولئیک مزدوج محافظت شده ممکن است سبب افزایش نسبت پروتئین به چربی در شیر و بهبود بالانس انرژی در اوایل شیر دهی گاو شود. به منظور بررسی اثرات استفاده از مکمل اسیدلینولئیک مزدوج ()CLA محافظت شده بر تولید، ترکیبات شیر و فراسنجههای خونی در گاوهای شیری هلشتاین، تعداد 8 راس گاو شیری دو زایش و به بالاو در اوایل زایش با متوسط تولید حداقل 25 کیلوگرم در روز به طور کاملا تصادفی انتخاب و در 4 گروه در قالب طرح چرخشی متوازن دسته بندی شدند. آزمایش در 4 دوره 21 روزه شامل 7 روز عادت پذیری و 14 روز اعمال تیمار و نمونه گیری در نظر گرفته شد. تیمارهای اعمال شده شامل سطوح 0، 50، 100 و 150 گرم در روز مکمل CLA(اسید لینولئیک کونژوگه) به ازای هر راس گاو بود. اعمال تیمارها باعث بروز نتایج معنیداری در غلظت برخی از فراسنجههای خونی همچون کاهش کلسترول و -CLDL خون گردید (05/0p<)، در حالیکه میزان بتا هیدروکسی بوتیریک اسید، گلوکز، HDL-C، VLDL-C و تری گلیسیرید خون در اثر استفاده از این مکمل تغییر معنیداری از نظر آماری نشان نداد (05/0p>.) میزان تولید شیر به طور معنیداری در اثر اعمال تیمارها افزایش یافت (50/0p<) و تیمار 100 گرم، بیشترین افزایش را از خود نشان داد. درصد چربی شیر گاوهای مورد آزمایش در این طرح همراه با افزایش غلظت تیمارها به طور معنیداری کاهش یافت (001/0p<.) اثر معنیداری از نظر آماری در غلظت پـروتئیـن و میـزان مـواد جامد بدون چربی و دانسیته شیر در اثر اعمال تیمارها مشاهده نشد. با توجه به افزایش تولید شیر، کاهش غلظت برخی فراسنجههای خونی و غنی شدن شیر تولیدی با ایزومرهای مفیدتر این اسید چرب، استفاده از این مکمل در جیره غذایی گاو شیری توصیه میشود.
- چکیده انگلیسی: Rumen-protected conjugated linoleic acid (CLA) may increase the protein to fat ratio in milk, and potentially improve the energy balance of early lactation cows. The objective of this study was to evaluate the production performance and blood metabolite changes in Holstein cows supplemented with four different doses of CLA postpartum in early lactation. Eight multiparous Holstein cows with atleast 25 kg/day milk production were randomly chosen and were included in an experimental design with four three week periods (7 days of adaptation and 14 days of treatment and sampling). The experiment was carried out with four levels of protected CLA supplement including 0, 50, 100, and 150 g per day per cow. Blood metabolites such as cholesterol and LDL-C content decreased significantly (p<0.05), but other metabolites such as HDL-C, VLDL-C, triglyceride and BHBA did not change (p>0.05). Milk production increased significantly (p<0.05), and 100 g/day of CLA supplemented treatment resulted in the highest production compared with the other groups. Milk fat percentage of the treated cows was reduced significantly and followed a dose-dependent response. No significant results were observed with regard to the protein content, solids-non-fat and milk density of the milk (p>0.05). The increased milk production, and decreased blood LDL-C and cholesterol levels indicate an improvement in the physiological state of the cows. Given the enrichment of produced milk using this supplement, it is highly recommended to provide these supplements in dairy cow diets.
- انتشار مقاله: 11-10-1348
- نویسندگان: تقی قورچی,سعید حسنی,فیروز صمدی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه محیط زیست جانوری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فرآوری,جمعیت میکروبی,فراسنجه های خونی,بره پرواری
- چکیده: این پژوهش به منظور بررسی اثرات روش های فرآوری دانه گندم بر عملکرد رشد، جمعیت میکروبی شکمبه، فراسنجه های بیوشیمیایی و ایمنی خون بره های پرواری انجام شد. ابتدا نمونه های دانه گندم بر حسب گروه های تیماری با اوره، هیدروکسیدسدیم و فرمالدئید عمل آوری شیمیایی شدند سپس به دو روش آسیاب و پلت، عمل آوری فیزیکی شدند. ترکیب شیمیایی و جیره های آزمایشی تعیین شدند. این آزمایش در اسفندماه 1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. تعداد 30 رأس بره نر افشاری با میانگین وزن اولیه 3±31/21 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار و 5 تکرار به مدت 84 روز پروار شدند. از جیره آزمایشی با فرمول مشترک برای کلیه تیمارها استفاده شد که تفاوت آن ها در نوع گندم فراوری شده مورد استفاده در جیره بود. تیمارهای آزمایشی شامل: 1-جیره حاوی دانه گندم کامل، 2-جیره حاوی دانه گندم آسیاب شده، 3- جیره حاوی دانه گندم عمل آوری شده با اوره و هیدروکسیدسدیم و آسیاب شده، 4-جیره حاوی دانه گندم عمل آوری شده با اوره و فرمالدئید و آسیاب شده ، 5-جیره حاوی دانه گندم عمل آوری شده با اوره و هیدروکسیدسدیم و پلت شده و 6-جیره حاوی دانه گندم عمل آوری شده با اوره و فرمالدئید و پلت شده بود. برای اندازه گیری جمعیت میکروبی در روز 80 نمونه گیری از مایع شکمبه انجام شد. خونگیری در روز پایانی انجام شد. بررسی فراسنجه های بیوشیمیایی و ایمنی خون به جز نیتروژن آمونیاکی حاکی از عدم تاثیر معنی دار تیمارهای آزمایشی بر روی هیچ کدام از این فراسنجه ها بودند. در ارتباط با جمعیت میکروبی، نتایج نشان داد عمل آوری به طور معنی داری منجر به افزایش جمعیت کل باکتری ها و پروتوزآ شد. نتایج این بررسی نشان داد مصرف دانه گندم فرآوری فیزیکی-شیمیایی شده نسبت به گندم بدون فراوری و گندم آسیاب شده به تنهایی بدون تاثیر منفی بر فراسنجه های بیوشیمیایی و ایمنی خون و با تاثیر مثبت بر جمعیت میکروبی شکمبه در تغذیه بره های پرواری قابل استفاده است.
- چکیده انگلیسی: This research was conducted to investigate the effects of wheat grain processing methods on growth performance, rumen microbial population, blood biochemical and immune parameters in fattening lambs. At first, wheat grain samples, according to the treatment group were chemically treated with urea, sodium hydroxide and formaldehyde, then were processed physically by milling and pelleting methods. Chemical composition and experimental diets were determined. The experiment was conducted in March 2017 at the research farm of Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources. Thirty male lambs with an initial body weight of 31.21±3 kg were used in a completely randomized design with 6 treatments
and 5 replications for an 84-day feeding experiment. A similar experimental diet was used for all treatments which differed in the type of processed wheat. Experimental treatments included: 1- The diet contains whole wheat grain, 2- The diet containing milled wheat grain, 3-The diet containing wheat grain processed with urea and sodium hydroxide and milled, 4-The diet containing wheat grain processed with urea, formaldehyde and milled, 5-The diet containing wheat grain processed with urea and sodium hydroxide and pelleted and 6-The diet containing wheat grains processed with urea, formaldehyde and pellets. At the 80 day of the period, ruminal fluid samples were collected to determine Microbial population. On the last day blood sampling was done. The study of the results of blood biochemical and immune parameters showed that none of these parameters were not affected by experimental rations except for blood urea nitrogen. In association with the microbial population, results showed that the processing increased significantly in the total microbial and protozoan populations. The results of this study showed wheat grain consumption compared to unprocessed wheat and milled wheat, without negative effects on biochemical and blood safety parameters and with a positive impact on the rumen microbial population can be used for feeding fattening lambs.- انتشار مقاله: 02-05-1398
- نویسندگان: امین ولی زاده قلعه بیگ,تقی قورچی,سعید حسنی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,کلسترول,جوجه گوشتی,تخمیر,تفاله گوجه فرنگی
- چکیده: به منظور مقایسه تاثیر افزودن تفاله گوجه فرنگی در جیره جوجههای گوشتی، دو نوع تفاله گوجه فرنگی خام و تخمیر شده هر کدام در چهار سطح (5، 10، 15 و 20 درصد) به صورت آزمایش فاکتوریل 2×4 در قالب طرح کاملا تصادفی و یک گروه آزمایشی شاهد با 9 گروه آزمایشی و 3 تکرار استفاده و تاثیر آنها بر عملکرد، فراسنجههای خونی و ریخت شناسی پرزهای ایلئوم جوجهها بررسی شد. نتایج نشان داد تغذیه جوجههای گوشتی با تفاله گوجه فرنگی تخمیری سبب بهبود افزایش وزن نسبت به تفاله گوجه فرنگی خام و گروه شاهد گردید (05/0>P). خوراک مصرفی جوجههای تغذیه شده با تفاله گوجه فرنگی تخمیری تفاوت معنیداری با تفاله گوجه فرنگی خام نداشت. ضریب تبدیل غذایی جوجههای تغذیه شده با تفاله گوجه فرنگی تخمیری بهتر بود (05/0>P). بیشترین افزایش وزن و خوراک مصرفی در سطح 15 درصد تفاله گوجه فرنگی تخمیری مشاهده گردید (05/0>P). تغذیه جوجههای گوشتی با تفاله گوجه فرنگی تخمیری به طور معنیداری باعث کاهش کلسترول، تریگلیسرید، لیپو پروتئین با چگالی پایین، لیپو پروتئین با چگالی خیلی پایین و افزایش لیپو پروتئین با چگالی بالا گردید (05/0>P). نسبت طول پرز به عمق کریپت و طول پرز ایلئوم در جوجههای تغذیه شده با تفاله گوجه فرنگی تخمیری نسبت به تفاله گوجه فرنگی خام و گروه شاهد بالاتر بود (05/0>P). استفاده از تفاله گوجه فرنگی تخمیری باعث کاهش کلسترول، بهبود عملکرد و سلامت جوجههای گوشتی نسبت به تفاله گوجه فرنگی خام شد، در نتیجه امکان استفاده از آن تا سطح 15 درصد در جیره غذایی جوجه-های گوشتی وجود دارد.
- چکیده انگلیسی: In order to compare the effect of adding tomato pomace on broiler diets, two types of crude and fermented tomato pomace each in four levels (5, 10, 15 and 20%) as factorial arrangement 2 × 4 in a completely randomized design and a control treatment with 9 experimental treatments and 3 replications, and their effects on performance, blood parameters and morphology of ileum in broiler chicken were investigated. The results showed that feeding broiler chickens with fermented tomato pomace improved weight gain compared to raw tomato pomace and control (P<0.05). Consumption of chicken fed with fermented tomato pomace had no significant difference with raw tomato pomace. But feed conversion ratio of chickens fed with fermented tomato pomace was better (P<0.05). The highest weight gain and feed intake was observed in 15% of fermented tomato pomace (P<0.05). Feeding broiler chickens with fermented tomato pomace significantly reduced cholesterol, triglyceride, low density lipoprotein, very low-density lipoprotein and increased high density lipoprotein (P<0.05). The villus height:crypt depth ratio and villus height in the ileum was higher in chicken fed with fermented tomato pomace than raw tomato pomace and control treatment (P<0.05). The use of fermented tomato pomace reduced cholesterol, improved the performance and health of broiler chicks than raw tomato pomace, so it is possible to use it up to 15% levels in the diet of broiler chickens.
- انتشار مقاله: 19-02-1397
- نویسندگان: محسن رجب زاده نسوان,بهروز دستار,تقی قورچی,امید عشایری زاده,مرتضی خمیری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: قابلیت هضم,تفاله پرتقال,فعالیت آنزیم,رفتار نشخوار,فراسنجه ای خونی
- چکیده: بهمنظور بررسی تاثیر سطوح مختلف ضایعات پرتقال بر مصرفخوراک، قابلیتهضم موادمغذی، رفتار نشخوار، آنزیمهای سلولیتیک شکمبه و فراسنجههای خونی در میشهای دالاق، از 12راس میش 1-5/1 سال غیرآبستن با میانگین وزن 9/0±33 کیلوگرم استفاده شد. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 4 تکرار انجام گرفت.تیمارها شامل1- شاهد (بدون ضایعات پرتقال)، 2-تیمار حاوی 10 درصد ضایعات پرتقال، و 3- تیمار حاوی20 درصد ضایعات پرتقال بود. طول دوره آزمایش 44 روز شامل 14 روزعادتپذیری و 30 روزدوره آزمایش و نمونهبرداری بود. نمونههای مدفوع در روزهای 25تا 27 بهمدت سه روز از سه راس میش از هر تیمار بهمنظور تعیین قابلیتهضم موادمغذی جمعآوری گردید. در روز 20 دوره آزمایش فعالیتهای مربوط به رفتار نشخوارمیشها به مدت 24 ساعت برآورد گردید. خونگیری در آخر دوره قبل از خوراکدهی صبح به منظور اندازهگیری فراسنجههای خونی انجام شد. نمونهگیری از مایع شکمبه در روز 30 دوره برای اندازهگیری فعالیت سلولیتیک شکمبه ، pH و جمعیت پروتوزوآ انجام گرفت. تعیین pH بلافاصله بعداز نمونهگیری انجام شد. اضافه کردن ضایعات پرتقال در مقایسه با جیره شاهد باعث افزایش جمعیت پروتوزوآ، زمان استراحت، آنزیم خارج سلولی میکروکریستالین و کل آنزیم میکروکریستالین و کاهش زمان مصرف خوراک، زمان نشخوار، زمان جویدن (خوردن+نشخوار)، قابلیتهضم ماده-خشک ، مادهآلی شد(05/0>P). با توجه به نتایج ذکر شده، میتوان از ضایعات پرتقال تا سطح 20 درصد در جیره میشها بدون تاثیر منفی برعملکرد استفاده کرد.
- چکیده انگلیسی: In order to investigate the effect of different levels of orange waste on feed consumption, digestibility of nutrients, ruminal behavior, cellulase enzymes and blood parameters in Dalagh ewe, 12 Dalagh ewes with age of 1-1.5 years and with average body weight of 33.4 ± 0.9 was used. This experiment was conducted in a completely randomized design with three treatments and four replications. The treatments consisted of 1- control treatment, 2- treatment containing 10 percent of orange waste, and 3- treatment containing 20 percent of orange waste. The whole period of the experiment was carried out in 44 days, consisting of 14 days of adaptation period and 30 days for sampling period. Fecal samples were collected on days 25 to 27 for three days and three animals from each treatment for determine digestibility. On the day 20, activities on rumination behavior of ewes were estimated for 24 hours. Blood samples were taken at the end of period before the morning feeding to measure blood parameters. Sampling from ruminanl fluid 3h after morning feeding was done day 30 to measure pH, protozoan population and acivity of fibrolytic enzyme. The orange waste effectively increased protozoa, resting time, extracellular micro crystalline and total micro crystalline and decreased eating time, rumination time, chewing time, digestibility of dry matter and organic matter compared with the control diet . According to the results mentioned , orange waste can be used up to 20% of the diet of ewes without any adverse effect on growth performance
- انتشار مقاله: 18-02-1398
- نویسندگان: آزاده نهاردانی,تقی قورچی,عبدالحکیم توغدری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: بافر,پروتئین میکروبی,بره های پرواری,فراسنجه های خونی و شکمبه ای,شکل فیزیکی
- چکیده: بهمنظور بررسی تاثیر شکل فیزیکی کنسانتره و نوع بافر جیره بر فراسنجههای شکمبهای، خونی و سنتز پروتئین میکروبی در برههای پرواری نژاد دالاق از 28 رأس بره نر 5 ماهه با میانگین وزن 7/2±28 استفاده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل 2×2 بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو نوع بافر و دو شکل فیزیکی کنسانتره به مدت 98 روز اجرا شد. تیمارها شامل 1- کنسانتره پلت شده + سسکوئی کربنات سدیم، 2- کنسانتره پلت شده + بیکربنات سدیم، 3- کنسانتره آردی + سسکوئی کربنات سدیم و 4- کنسانتره آردی + بیکربنات سدیم بودند. نمونه گیری از مایع شکمبه و خون گیری در روزهای 42 و 84 انجام شد. در روز 70 آزمایش جهت نمونه گیری و جمع آوری ادرار 3 رأس بره از هر تیمار به قفسهای متابولیکی منتقل شدند. نتایج نشان داد که pH شکمبه در سه ساعت بعد از تغذیه در تیمار کنسانتره آردی و بافر سسکوئی کربنات سدیم بیش از سایر تیمارها بود (05/0P<). تیمارهای آزمایشی هیچگونه تاثیری بر غلظت آمونیاک شکمبه، تعداد پروتوزوا و جمعیت میکروبی نداشتند (05/0
- چکیده انگلیسی: This Experiment was conducted in order to investigate the effect of physical form of the concentrate and buffer type on the rumen and blood parameters and microbial protein synthesis in fattening Dalagh lambs. Twenty eight lambs with an average of 28±2.7 kg and 5 month age were used in a completely randomized design with 2×2 factorial arrangement. Treatments included: 1- pelleted concentrate+sesquisodium carbonate, 2- pelleted concentrate+sodium bicarbonate, 3- mash concentrate + sesquisodium carbonate and 4- mash concentrate+sodium bicarbonate. Sampling from rumen fluid and blood sampling was carried out on days 42 and 84 of experiment. On day 70 of the experiment, 3 lambs were transferred to the metabolic cages for sampling and collecting urine. The results showed that ruminal pH was higher in the treatment of mash concentrate +sesquisodium carbonate in three hours after feeding (P<0.05). The experimental treatments had no effect on ruminal ammonia concentration, protozoan number and microbial population (P<0.05). There was no significant difference in the concentration of blood minerals except calcium. Calcium concentration was higher in pelleted concentrate+sodium bicarbonate and mash concentrate + sesquisodium carbonate than other treatments (P<0.05). Purine derivatives and total excretion and absorption of purine derivatives from urine and the amount of microbial protein synthesis in rumen significantly increased in pellet concentrate and sodium bicarbonate (P<0.05).
- انتشار مقاله: 20-12-1396
- نویسندگان: محمد اسدی,عبدالحکیم توغدری,تقی قورچی,شهریار کارگر
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,فاکتورهای خونی,CNCPS,بره های پرواری,پودر بقایای کشتارگاه طیور
- چکیده: به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف پودر بقایای کشتارگاه طیور بر عملکرد برههای نر نژاد بلوچی، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 جیره آزمایشی حاوی سطوح مختلف (صفر، 5/2، 5 و 5/7) پودر بقایای کشتارگاه طیور با6 تکرارانجام شد. طول دوره پروار 90 روز با 14 روز دوره عادتپذیری بود. سطوح مختلف پودر بقایای کشتارگاه طیور براضافه وزن روزانه برهها، میانگین مصرف ماده خشک روزانه و ضریب تبدیل غذایی تاثیر معنیداری نداشت ( 05/0< p). نیتروژن اورهای خون برههای دریافتکننده جیره شاهد بطور معنیداری نسبت به سایر جیرهها بیشتر بود ( 05/0>P).غلظت گلوکز پلاسمای خون برههای دریافتکننده جیرههای آزمایشی تفاوت معنیداری با هم نداشت. مقادیر پروتئین و بخشهای پروتئین A،B ، B1، B2، B3 و C در این آزمایش به ترتیب 8/11، 23/8، 22/21، 19/1، 81/3 درصد بود. نتایج این پژوهش نشان داد که پودر بقایای کشتارگاهی طیور تا سطح 5/7 درصد بدون تاثیر منفی بر عملکرد میتواند به جیره برههای پرواری افزوده شود..
- چکیده انگلیسی: In order to investigate the effect of various levels of Poultry by-product meal(PBM) on the performance of Baluchi male lambs, an experiment was conducted in a completely randomized design with 4 experimental diets containing (0, 2.5, 5 and 7.5 ) doses of Poultry by-product meal residues and 6 replicates (Lamb) in each treatment. The fattening was a 90- day feeding period preceded by a 14-day adaptation period. Different levels of Poultry by-product meal had no significant effect on daily lamb weight, average daily intake of dry matter and feed conversion ratio. Significantly higher Blood urea nitrogen was observed in control diet than other treatment (P <0.05), but there was no significant difference in plasma glucose in experimental diets (P <0.05). The protein and protein portions of A, B, B1, B2, B3 and C in this experiment were 11.8, 8.23, 22.21, 19.1, and 81.3%, respectively. The results of current study showed that Poultry by-product meal 7.5% can be used in lamb̓̕s finishing diets without adverse effect on performance.
- انتشار مقاله: 11-09-1397
- نویسندگان: محدثه رودباری,تقی قورچی,سعید حسنی,بهروز دستار,راحله رجبی علی آبادی,محمدرضا بیرجندی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: فراسنجههای خونی,فراسنجههای تخمیر شکمبهای,سبوس ذرت,میش دالاق
- چکیده: به منظور بررسی تاثیر استفاده از سطوح مختلف سبوس ذرت بر جمعیت میکروبی، فراسنجههای شکمبهای و خونی و ابقای نیتروژن در میشهای دالاق از 20 رأس میش 3 شکم زایش با میانگین وزن 7/3±36 کیلوگرم استفاده شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار انجام شد. تیمارها شامل: تیمار اول (بدون سبوس ذرت)، تیمار دوم (حاوی 7 درصد سبوس ذرت)، تیمار سوم (حاوی 14درصد سبوس ذرت) و تیمار چهارم (حاوی 21 درصد سبوس ذرت) بودند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد استفاده از سطوح مختلف سبوس ذرت در میشها اثر معنیداری بر جمعیت پروتوزوا و جمعیت میکروبی شکمبه نداشت (05/0< p). تیمارهای آزمایشی تأثیری برpH شکمبه در زمان ناشتا، سه و شش ساعت بعداز خوراک دهی وعده صبح نداشت (05/0< p). غلظت آمونیاک مایع شکمبه در جیره حاوی 14 درصد سبوس ذرت به طور معنیداری بیشتر از سایر تیمارها بود (05/0p <). در بین میشهای مصرفکننده سطوح مختلف سبوس ذرت، اختلاف معنیداری از نظر فراسنجههای خونی گلوگز، کلسترول، تریگلیسیرید، اوره، پروتئینکل، آلبومین وگلوبولین مشاهده نشد (05/0< p)، همچنین، تفاوت معنیداری در بین تیمارهای مختلف از نظر نیتروژن مصرفی، نیتروژن دفعی ادرار، نیتروژن دفعی مدفوع و ابقا ظاهری نیتروژن وجود نداشت (05/0< p). به طور کلی سبوس ذرت را می توان تا 21 درصد جیره گوسفند بدون هیچگونه اثر منفی استفاده کرد
- چکیده انگلیسی: In order to investigate the effect of using different levels of maize bran on microbial population, rumen and blood parameters and nitrogen retention in Dalagh ewes, 20 ewes in Third parturition with a mean weight of 36.3 ± 3.7 kg were used. This experiment was conducted in a completely randomized design with four treatments and five replications. The treatments consisted of: first treatment (without maize bran), second treatment (containing 7 percent maize bran), third treatment (containing 14 percent maize bran) and fourth treatment (containing 21 percent maize bran). The results of this experiment showed that using different levels of maize bran in ewes had no significant effect on ruminal protozoan and microbial population (P >0.05). The experimental treatments did not affect ruminal pH in fasting, three and six hours after morning feeding (P>0.05). Ammonia concentration in rumen fluid in third treatment were significantly higher than other treatments (p < 0.05). There were no significant difference in blood glucose, cholesterol, triglyceride, urea, total protein, albumin and globulin levels between treatments (P >0.05), Also, there were no significant difference between treatments in nitrogen intake, urine excretion nitrogen, excretion of nitrogen in faeces and apparent restoration of nitrogen (P>0.05). In general, this study showed that there is no significant difference between treatments receiving maize bran with different levels and control treatment in terms of rumen parameters, blood parameters and nitrogen retention. In conclusion, corn bran up to 21% can be used in sheep ration without any negative effect
- انتشار مقاله: 19-09-1397
- نویسندگان: عبدالحکیم توغدری,تقی قورچی,محمد اسدی,رضا کمالی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم دامی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: عملکرد,فراسنجههای خونی,قابلیتهضم,علوفه گوجه فرنگی
- چکیده: استفاده از بقایای محصولات زراعی در خوراک برههای پرواری در کشورهای مختلف بعنوان موضوعی مهم مطرح میباشد. با توجه به وسعت بالای کشت بالای گوجهفرنگی ،هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر سطوح مختلف علوفه گوجهفرنگی بر عملکرد برههای دالاق میباشد از این رو از 16 بره نژاد دالاق با متوسط وزن اولیه 2/4 ± 5/26 در 4 تیمار در قالب طرح کاملا تصادفیاستفاده شد. بوته گوجه-فرنگی در سه سطح 7، 14 و 21 درصد جایگزین یونجه به همراه گروه شاهد تیمارهای آزمایشی را تشکیل دادند. جیره روزانه طی دو وعده در ساعات 8 و 16در اختیار برهها قرار گرفته و در پایان بقایای خوراک جمع و وزنکشی شدند. برای اندازهگیری روند رشد،هر 14 روز یکبار برهها وزنکشی شدند. و در پایان دوره آنالیز مدفوع به منظور اندازهگیری قابلیت هضم و نمونه گیری از خون جهت متابولیتهای خونی انجام شد. عملکرد برهها تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت(05/0>P).تیمار 21درصد با 181 گرم کمترین افزایش وزن روزانه و بیشترین ضریب تبدیل خوراک را داشتند ولی بین دو تیمار 7 و 14 درصد با تیمار شاهد تفاوت معنیداری مشاهده نشد. استفاده از بوته گوجهفرنگی به جاییونجه(بیش از 20 درصد) به ترتیب سبب افزایش 12 میلیگرم بر دسیلیتر ازت اورهای خون و 6 میلیگرم کاهش کلسترول خون گردید ولی بین تیمارهای آزمایشی به لحاظ قابلیت هضم تفاوت معنیداری مشاهده نشد. استفاده علوفه گوجه-فرنگی در سطح 14 درصد در عملکرد نهایی بره پروار به لحاظ اقتصادی مفیدبوده و میتواند از این طریق ضمن کاهش هزینههای پرورش وکاهش مشکلات زیستی به منابع مفید خوراکی تبدیل شود.
- چکیده انگلیسی: Considering high tomato cultivation in Iran, the aim of this study was to investigate the replacement of different levels of tomato forage with alfalfa on the performance of Dalagh lambs. Therefore, it was carried out by using 16 lambs with a mean initial weight of 26.5 ± 4.2 with 4 treatments in completely randomized design. Tomato forage in three levels of 7, 14 and 21 percent replaced with alfalfa that with of control group formed experimental treatments. Daily feed was provided to lambs twice at, 8 and 16 hours and the feed residues were weighed in the end period. The lamb weight was measured every 14 days to measure growth. At the end of the course, stool and blood were performed to measure apparent digestion and blood metabolites. Lambs performance was affected by treatments (P <0.05). Treatment 4 had the lowest daily gain at 187 gr and it has highest feed conversion ratio but no was significant difference between treatments 2, 3 with control. The use of tomato plants instead of alfalfa (more than 20%) resulted in an increase of 12 mg / dl of blood urea and 6 mg of cholesterol. There was no significant difference between experimental treatments in digestibility. Replacing tomato forage in a level of 14% with alfalfa in the final performance of lamb is economically beneficial, and trough this, by reducing the cost of breeding and reducing biological problems can be a beneficial nutritional resource.
- انتشار مقاله: 30-08-1397
- نویسندگان: سمیه فروزان,تقی قورچی,عبدالحکیم توغدری,بهرام پارسا
- مشاهده