در هنگام جستجو کلمه در قسمت عنوان میتوانید کلمات مورد جستجو را با کاراکتر (-) جدا کنید.
کاربرد نوع شرط:
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: محیط زیست و مهندسی آب
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: سامانه اطلاعات جغرافیایی,پهنهبندی,گلمحمدی,تحلیل شبکهای
- چکیده: توسعه پایدار کشاورزی مستلزم شناخت و توسعه روشهای علمی است که نقش مؤثری در بهینهسازی مصرف آب، اشتغال و درآمدزایی، سلامت جامعه و صادرات غیرنفتی داشته باشند. ارزش بارز اقتصادی و درمانی، تقاضای بازار و سطح فرآوری بالای گیاهان دارویی باعث شده است تا کشت این گیاهان در دنیا روزبهروز افزایش یابد. با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی ایران، توسعه کشت این گیاهان بهویژه در نواحی خشک و نیمهخشک اهمیت دوچندانی پیداکرده است. در پژوهش حاضر بهمنظور مکانیابی مناطق مستعد کشت گیاه گلمحمدی بهعنوان یکی از گیاهان دارویی ارزشمند، معیارهای اقلیمی، توپوگرافی و اجتماعی- اقتصادی بهعنوان معیارهای مؤثر درکشت گیاه مذکور انتخاب و به کمک فرآیند تحلیل شبکهای وزندهی شد. سپس از سامانه اطلاعات جغرافیایی برای رقومی سازی و تلفیق لایهها استفادهشد. پس از تشکیل پایگاه اطلاعات فضایی منطقه، اطلاعات توصیفی نقشهها به آنها اضافه شد. همپوشانی وزنی در محیط GIS صورت گرفت و در نهایت پهنهبندی مناطق مستعد کشت گلمحمدی انجام شد. نتایج نشان داد سه عامل بارش سالیانه، ارتفاع و دمای میانگین سالانه، بیشترین تأثیر و پارامتر شیب کمترین تأثیر را بر کمیت و کیفیت گیاه گلمحمدی داشتند. همچنین بر اساس نقشه پهنهبندی، نواحی شمال، مرکز و نواحی غربی استان به ترتیب با 38، 15.6 و 11%، بیشترین مناطق مستعد کشت این گیاه را در خود جایدادهاند.
- چکیده انگلیسی: Sustainable agriculture requires identification and development of scientific methods that have an important role in optimizing water use, employment and income, community health, and non-oil exports. Significant economical and therapeutic value, market demand and high processing level of medical plants have caused the daily increasing growth of these plants around the world. Considering the climatic and geographical conditions in Iran, the development of these crops, especially in arid areas and semi-arid has doubled. Therefore, in the present study, climatic, topographic and socioeconomic criteria were selected as effective measures in the cultivation of Rosa Damascena and were weighed using the network analysis process and then the ArcGIS was used to digitize and combine the layers. After the formation of the regional spatial database, descriptive information of the maps was added, weighted overlapping in the GIS environment, and finally zoning the areas susceptible to cultivating Rosa Damascena. The results showed that three factors including annual rainfall, altitude, and mean annual temperature had maximum impact and slope parameter had the least impact on the quality and quantity of Rosa Damascena. Moreover, the zoning map showed that 38 percent of northern parts, 15.6 percent of central pats and 11 percent of western parts of the province, have the most suitable sites for Rosa Damascena cultivation.
- انتشار مقاله: 03-04-1398
- نویسندگان: سیدامید میرمحمدصادقی,احسان علیپوری,عباس علیپور
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: زنان، مامایی و نازایی ایران
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: مولتیپل اسکلروزیس,بوپروپیون,اختلالات جنسی
- چکیده: مقدمه: اختلالات جنسی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) شیوع نسبتاً زیادی دارد و بر کیفیت زندگیشان اثر میگذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر بوپروپیون آهسته رهش بر عملکرد جنسی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده در سال 1398 بر روی 60 زن مبتلا به MS نوع بهبود یابنده- عودکننده که تحت درمان معمول MS و دارای اختلالات جنسی بودند، انجام شد. افراد به دو گروه 30 نفره دریافتکننده بوپروپیون و پلاسبو تقسیم شدند. پرسشنامههای صمیمیت و جنسی مولتیپل اسکلروزیس، شاخص عملکرد جنسی زنان، و شدت خستگی و همچنین پرسشنامه افسردگی بک II پیش، 4 و 8 هفته پس از شروع مداخلات برای تمامی بیماران تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمونهای تحلیل واریانس و اندازهگیریهای مکرر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: نمره پرسشنامه عملکرد جنسی 8 هفته پس از مداخلات در گروه دریافتکننده بوپروپیون (85/45±96/9) بهطور معنیداری کمتر از گروه پلاسبو (46/11±56/53) بود (007/0=p). همچنین نمره افسردگی در دو مرحله پس از مداخله در گروه بوپروپیون (03/23±26/11) کمتر از گروه پلاسبو (43/13±86/37) بود و در سیر مداخلات کاهش یافته بود (0001/0p<). نمره شاخص عملکرد جنسی FSFI و زیرمقیاسهای آن در طول مطالعه در گروه بوپروپیون (88/25±67/2) نسبت به گروه دریافتکننده پلاسبو (8/2±44/17) بهبود یافت که نشاندهنده تداوم اثربخشی بوپروپیون مستقل از تغییرات نمرات افسردگی و خستگی در طی درمان در این بیماران بود (001/0p<). نتیجهگیری: نتایج این مطالعه اثربخشی درمان با بوپروپیون در بهبود اختلالات جنسی در بیماران زن مبتلا به MS را نشان داد.
- چکیده انگلیسی: Introduction: Sexual dysfunctions are relatively prevalent in female patients with multiple sclerosis (MS) and affect their quality of life. This study was performed with aim to evaluate the effect of Bupropion on sexual function in women with multiple sclerosis. Methods: This randomized controlled clinical trial study was performed in 2019 on 60 women with relapsing and remitting MS, receiving routine MS treatment and had sexual dysfunction. The subjects were divided to two groups of 30 persons receiving Bupropion and placebo. Multiple sclerosis intimacy and sexuality questionnaire, female sexual function index, fatigue severity scale and Beck depression questionnaire were filled out for all the patients before, 4 and 8 weeks after the interventions initiation. Data were analyzed by SPSS software (version 20) and Analysis of variance (AOVA) and repeated measure tests. P<0.05 was considered statistically significant. Results: Multiple sclerosis intimacy and sexuality scores 8 weeks after the intervention were significantly lower in bupropion group (9.96±45.85) compared to placebo group (53.56±11.46) (P= 0.007). Also, the score of depression in the two stages after the intervention in the bupropion group (11.26 ± 23.03) was lower than the placebo group (37.86 ± 13.43) and decreased during the intervention (p <0.0001). FSFI score and its subscales showed an improvement in bupropion group (2.67±25.88) compared with placebo group (17.44±2.8) which indicated continuity of effectiveness of Bupropion independently from depression and fatigue scores alteration during treatment (p<0.001). Conclusion: The results of the present study showed the effectiveness of bupropion on improvement of sexual function in female patients with MS.
- انتشار مقاله: 12-11-1399
- نویسندگان: فرزانه یاوری,دکتر مهرداد صالحی,دکتر امید میرمسیب,دکتر محمدجواد طراحی,دکتر مجید برکتین,دکتر وحید شایگاننژاد,دکتر فرشته اشتری,دکتر میترا ملایی نژاد
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علوم خبری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شبکههای اجتماعی,تبلیغات بازرگانی,شیوه ها و تکنیک ها,تبلیغ کنندگان,کالا و خدمات
- چکیده: نسل کنونی از ابتدای حیاتش با رسانهها آشنا شده، رشد میکند و بخش عظیمی از اطلاعات، الگوهای رفتاری و ارزشهای خود را از آنها دریافت می کند. رسانه میتواند به صورت مستقیم تمامی آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار دهد، با توجه به کاربرد و نقش رسانه هاى گروهى، یکی از انواع بسیار مطرح تبلیغات، تبلیغات تجاری (بازرگانی) است که برمبناى پروسه جلب مخاطبان در تبلیغات بازرگانی از سوی رسانه ها و شبکه های اجتماعی با آگاهی دادن به مخاطبان ضمن یاری رساندن به آنان در تصمیم به خرید و مصرف کالاهاى تبلیغاتى باعث ایجاد رقابت سالم بین تبلیغ کنندگان شده و چرخش اقتصادی را تسهیل می سازد. امروزه تبلیغات تجاری کوشش تعمّدی و حساب شدة مدیریت تبلیغ کنندگان است که بمنظور شکل دادن به دریافت پیام، دستکاری ادراک و همسوئى رفتار مخاطبان با نیت مورد نظر تبلیغ کنندگان صورت می گیرد. از اینرو در پروسه جلب مخاطبان در تبلیغات بازرگانی از سوی رسانه ها و شبکه های اجتماعی، تبلیغات تجاری و بازرگانی یکی از پنج عامل اساسی در ارتباطات است که بوسیلة آن پیام های دیدنی و شنیدنی به اطلاع مخاطبان رسانیده می شود تا بوسیلة نفوذ در رفتار مخاطبان، آنان را وادار به خرید و مصرف نموده، تمایل و علاقة آنان را نسبت به تبلیغ کنندگان جلب نمایند.
- چکیده انگلیسی: The current generation has grown up and growing from the beginning of its life with the media and receives a huge amount of information, behavioral patterns and values from them. Media can directly affect the entire community, considering the use and role of the mass media, is one of the most prominent types of advertising, commercial advertising, based on the process of attracting audiences to commercial advertising by the media. Social networks, by informing the audience while helping them decide on buying and using advertising products, will create a healthy competition between advertisers and facilitate economic turnaround.Today, advertising is a deliberate and accountable campaign of advertiser management designed to shape the message, manipulate the perception and match the behavior of the target audience with the intention of the advertiser. Hence, in the process of attracting audiences in commercial advertising by the media and social networks, commercial and commercial advertising is one of the five most important factors in communication, through which audiences are informed by audience, to influence audience behavior. , Forcing them to buy and use, attract their interest and interest towards the advertisers
- انتشار مقاله: 19-02-1399
- نویسندگان: رضا غنی لو,صمد میر,امید میر
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فصلنامه علوم خبری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: رسانه,توسعه,فرهنگ,جامعه,توسعه فرهنگی
- چکیده: مهم ترین نکاتی که در تعریف توسعه فرهنگی باید مد نظر داشت عبارت است از: اولاً باید توسعه فرهنگی را یک مقولة ارزشی به شمار بیاوریم، ثانیاً باید آن را جریانی چند بعدی و پیچیده بدانیم و ثالثا در بررسی موضوع توسعه فرهنگی و پرداختن موانع آن در ایران، به سه پارادایم ایرانی, اسلامی و غربی، باید به گونه ای عمل نمود که علاوه بر حفظ ذخایر فرهنگ غنی ایران و اسلام، از غافله مدرنیته عقب نمایم. اساساً فرهنگ یکی از مهم ترین عوامل تحقق توسعه است، و از این رو، توسعة فرهنگی، هم یکی از پیش شرط های بنیادی تحقق توسعه و هم یکی از آرمان های بنیادی توسعه در هر جامعه است؛ از همین رو بیشتر صاحب نظران توسعه، از جمله کارگزاران و مسئولان سازمان ملل متحد، تأکید خاصی بر توسعه فرهنگ به عنوان یکی از مهمترین عوامل تحقق توسعه دارند. در این مقاله ضمن تعریف و ویژگی های فرهنگ به تعاریف توسعه و مفهوم توسعه فرهنگی پرداخته شده و جهت تبیین چارچوب نظری باتوجه به اینکه ساختارهای فرهنگی الویت بر دیگر ساختارهای توسعه دارد نظریات مربوطه لحاظ گردیده است و نیز تقابل سنت و توسعه فرهنگ و همچنین علل توسعه نیافتگی فرهنگی در کشور مورد بررسی قرار گرفته است و در ادامه به تنش میان توسعه به عنوان عنصر تغییر در جامعه، و فرهنگ به عنوان عنصر مقاومت در جامعه، پرداخته شده و نگارنده به چگونگی تغییر فرهنگ در جامعه نگاهی تخصصی داشته است.
- چکیده انگلیسی: The most important points to consider in the definition of cultural development are: first, we must consider cultural development as a valuable category, second, we must consider it as a multidimensional and complex process, and third, in examining the issue of cultural development and addressing its barriers. Iran, to the three paradigms of Iran, Islam and the West, must act in such a way that, in addition to preserving the reserves of the rich culture of Iran and Islam, I ignore the neglect of modernity.
Basically, culture is one of the most important factors in the realization of development, and therefore, cultural development is one of the basic preconditions for the realization of development and one of the fundamental ideals of development in any society; Therefore, most development experts, including UN agents and officials, place special emphasis on the development of culture as one of the most important factors in the realization of development.
In this article, while defining and the characteristics of culture, the definitions of development and the concept of cultural development are discussed. Cultural underdevelopment in the country has been studied and then the tension between development as an element of change in society, and culture as an element of resistance in society, and the author has a specialized view on how to change culture in society.- انتشار مقاله: 21-07-1399
- نویسندگان: صمد میر,نازنین ملکیان,سروناز تربتی,امید میر
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فرهنگ مشاوره و روان درمانی
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: جنسیت,دانشجویان,اشتغال,امید به زندگی,بحران وجودی
- چکیده: هدف: این پژوهش در جهت بررسی اشتغال در رابطه میان بحران وجودی و امید به زندگی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی انجام گرفت. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی- همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش را دو گروه دختر و پسر شاغل و غیر شاغل که در دوره کارشناسی ارشد در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودهاند تشکیل دادند،در نمونهای متشکل از 200 آزمودنی شامل 118 نفر دختر و 92 نفر پسر بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای امید به زندگی (سیمپسون)، و پرسشنامه بحران وجودی (احمدی و دسغیب) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آزمون همبستگی پیرسون به منظور ارتباط بین متغیرها، و آزمون Z برای نشان دادن نقش واسطهای جنسیت استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین بحران وجودی و امیدواری در زندگی بین دختران و پسران رابطه معناداری وجود دارد (01/0Sig.p<.). نتایج آزمون z نیز نشان داد که جنسیت افراد در ارتباط بین بحران وجودی و امید به زندگی انتخاب و نگرش آنان به شغل تأثیر ندارد. اما در وضعیت اشتغال مؤثر است. نتیجهگیری: بین بحران وجودی و امیدواری به زندگی افراد ارتباط معناداری و جود دارد و این عوامل در شاغل و غیر شاغل بودن افراد مؤثر میباشند.
- چکیده انگلیسی: Aim: This study is aimed at investigating the role of employment in the relation between existential crisis and life expectancy of the students at Allameh Tabataba’i University. Methodology: This study is of description – correlation nature. The statistical population is composed of two groups of employed and unemployed boys and girls who are master’s degree candidates at this university. The research sample comprises 200 subjects including 118 girls and 92 boys selected using convenience sampling method. In order to gather the data, life expectancy questionnaire (Simpson) and existential crisis questionnaire (Ahmadi and Dastgheib) were adopted. In order to analyze the data, Pearson correlation test was also employed for identifying the relation between the variables and Z-test was administered for demonstrating the intermediary role of gender. Results of Pearson correlation test suggest that there is a significant relation between existential crisis and life expectancy of boys and girls (sig. p<0.01). Results of Z-test indicate that people’s gender has no effect on the relation between their existential crises, life expectancies and attitude towards job but is effective in employment status. Conclusion: There is a significant relation between people’s existential crisis and life expectancy – the factors which influence people’s employment and unemployment.
- انتشار مقاله: 01-11-1393
- نویسندگان: سید محمد حسینی,سید محمد کلانتر کوشه,امید میرزایی فندخت
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: فرایندهای نوین در مهندسی مواد
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پیشفرم متخلخل کاربیدبور,افزودنی کربناکتیو,فلزخورانی و سرامیک RBBC
- چکیده: کاربیدبور به دلیل خواصی مانند سختی بالا، مدول الاستیک بالا، چگالی پایین و غیره، بسیار مورد توجه است. با این حال کاربرد آن به علت مشکل در زینتر پذیری و چقرمگیشکست پایین، محدود است. در این تحقیق از روش پرس تک محوری با فشار MPa 140 برای فرآیند ساخت پیش فرمهای متخلخل کاربید بور استفاده گردیده است. مواد اولیه مورد استفاده، پودر B4C با اندازه 43 میکرون، افزودنی کربناکتیو به میزان 0، 5 و10 درصد وزنی و پودر رزین فنولیک به عنوان بایندر و عامل ایجاد تخلخل به میزان 9% وزنی میباشد. عملیات رخنهدهی با مذاب سیلیسیم و تولید سرامیک RBBC در کوره خلأ، در دمای 1600 درجه سانتیگراد انجام شد. در طی فرآیند فلزخورانی، فاز β-SiC تشکیل شده از سیلیسیم و کربن، موجب افزایش دانسیته حجمی و خواص استحکامی نمونهها شد. با افزایش کربناکتیو، مقدار سیلیسیم باقیمانده از 35% حجمی به 18% حجمی کاهش یافته و در مقابل فاز کاربید سیلیسیم ثانویه از 10% حجمی به 21% حجمی افزایش یافته است. کاهش سیلیسیم باقیمانده و افزایش فاز β-SiC توسط نرمافزار آنالیز تصویری مشخص شده است.
- چکیده انگلیسی: Abstract
Boron carbide is highly regarded because of many properties such as high hardness, high Young’s modulus, low density and etc. however, application of B4C is rather limited due to difficulties in densification and low fracture toughness. In this research, uniaxial press at constant pressure of 140 MPa was applied to fabrication of boron carbide porous preforms. B4C powder with size of 43µm, activated carbon with the amount of 0,5,10 Wt.% and phenolic resin powder as a binder and Porosity-causing agent with the amount of 9 Wt.%, were used as raw materials. Infiltration operation with molten silicon had performed in vacuum furnace in temperature 1600 °C. β-SiC phase produced from silicon and carbon that caused the volume density and strength properties of specimens during infiltration process. Residual silicon was decreased from 35%.vol to 18 vol.% with increasing activated carbon contents, on the contrary, secondary silicon carbide had increasing continuously from 10%.vol to 2 vol.%. Decreasing in residual silicon and increasing in β-SiC phase determined by Image analysis software.- انتشار مقاله: 28-01-1398
- نویسندگان: احمد بیات,امید میرزایی,حمیدرضا بهاروندی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و مهندسی آبیاری
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: حوضه آبریز دریاچه ارومیه,پنمن- مانتیث,هارگریوز,تبخیر وتعرق,لیناکر,بلانیکریدل,تورنتوایت
- چکیده: هدف این مطالعه مقایسه و واسنجی چهار روش مختلف تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع مبتنی بر درجه حرارت هوا در مقیاس ماهانه در حوضه دریاچه ارومیه میباشد. روشهای انتخاب شده شامل هارگریوز ، تورنت وایت ، بلانی کریدل و لیناکر بودند. برای این منظور از اطلاعات پارامترهای هواشناسی ده ایستگاه در دوره آماری 1986 تا 2010 استفاده شد. نتایج روشهای مذکور با خروجی روش فائو پنمن-مانتیث مقایسه شدند. واسنجی روشها در دو حالت متمایز انجام شد. در حالت اول تنها یک ضریب واسنجی برای ایستگاهها تخمین زده شد. در حالت دوم ضریب واسنجی هر ایستگاه برای یکایک ماههای سال محاسبه شد. ارزیابی روشهای مورد مطالعه با آمارههای ،RMSE ، MBEوMAE انجام شد. میزان اثر بخشی عمل واسنجی روشها با آماره ارزیابی شد. نتایج نشان داد که قبل از واسنجی نتایج روشهای مختلف اختلاف زیادی با روش فائو پنمن-مانتیث داشت و واسنجی روشها در عملکرد آنها بهبود قابل ملاحظهای ایجاد کرد، همچنین نتایج نشان داد که واسنجی روشها در حالت دوم بسیار مناسب تر از حالت اول است. برای حوضه مورد مطالعه قبل و بعد از واسنجی (درحالت اول) روش هارگریوز به عنوان بهترین روش شناخته شد. پس از هارگریوز روشهای لیناکر و بلانیکریدل به ترتیب به عنوان روشهای مناسب تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع (پس از واسنجی در حالت اول) تشخیص داده شدند. روش تورنت وایت خطای زیادی داشته و برای تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع در منطقه مورد مطالعه مناسب تشخیص داده نشد. بعد از واسنجی (در حالت دوم) روش لیناکر به عنوان بهترین روش برای تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجعدر حوضه دریاچه ارومیه شناخته شد. روشهای هارگریوز، بلانیکریدل و تورنتوایت به ترتیب در ردههای دوم تا چهارم قرار گرفتند.
- چکیده انگلیسی: The aim of this study is to compare and calibrate of four different temperature based estimation methods in monthly time scale at Urmia Lake basin. The selected methods were Hargreaves (HG), Thornthwaite (TW), Blaney- Criddle (BC) and Linacre (Lin). For this purpose the information of weather parameters in the period 1986-2010 were used. Results of mentioned methods compared with the output of the FAO Penman- Monteith (PM56). Methods calibrated using the two distinct approaches. At first state only one calibration coefficient estimated along every year. At second state calibration coefficients estimated for each station and every month in a year. Performance of methods evaluated using the , RMSE, MBE and MAE statistics. The effectiveness of method’s calibration evaluated using the. Results showed that before calibration larger biases existed for selected methods comparing PM56. Calibration of methods considerably improved their performances. Results indicated that calibration of methods in the case of second state was very effective comparing the first state. The HG method was recognized as a best method either before or after calibration (in the first state) at the Urmia lake watershed. Linacre and Blaney- Criddle methods selected as the best methods following the Linacre method (after calibration at first state). Thornthwaite method had large error and therefore was not suitable method for estimation of at the study area. The Linacre method was known as the best method of estimation at Urmia Lake basin after calibration (at second state). HG, BC and TW were in the second to fourth rank orders, respectively.
- انتشار مقاله: 17-07-1391
- نویسندگان: امید بابامیری,یعقوب دین پژوه
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و تکنولوژی محیطزیست
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: شبیهسازی,کیفیت آب,N-NH4,N-NO3,P-PO4 و Qual2kw
- چکیده: زمینه و هدف: برای تعیین عکسالعمل قابلانتظار رودخانه بر اثر ورود آلاینده، استفاده از مدلهای ریاضی ضروری است. این مدلها قادرند آثار بارگذاریهای موجود و آینده را شبیهسازی نموده و مدیران و مسئولان را در تصمیمگیریهای خود یاری نمایند. هدف از مطالعه حاضر شبیهسازی و آگاهی از روند تغییرات نیتروژن و فسفر در طول رودخانه ذر (بازه سد دز تا پل بند قیر ) با مدل Qual2kw و همچنین محاسبه درصد خودپالایی رودخانه میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه با توجه به آمار و دادههای اندازهگیری شده در مورد کیفیت آب رودخانه دز در سه ایستگاه دزفول، حرمله و بامدژ و مقایسه آنها با استانداردهای موجود، وضعیت این رودخانه مورد بررسی قرار گرفت. مدل شبیهساز رودخانه با ورود مشخصات کمی و کیفی در ایستگاههای تعیین شده و پسابهای ورودی به آن در فصل کم آب ساخته و کالیبره شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که قدرت خودپالایی رودخانه کم است، بیشترین مقدار خودپالایی مربوط به پارامتر N-NH4 در سال 2014 معادل 45% میباشد. میزان فسفر غیرآلی در طول رودخانه روند رو به رشدی داشته است.
بحث و نتیجهگیری: میزان نیتروژن نیتراتی و نیتروژن آمونیاکی در بازه کیلومتر 173 تا 90 رودخانه، به علت هجوم فاضلابها روند افزایشی دارد. بهترین شبیهسازی برای پارامتر N-NH4 در سال 2016 می باشد که خطای استاندارد آن معادل 02/0 میباشد.- چکیده انگلیسی: Background and Objective: It is necessary to use mathematical models to determine the expected reaction of a river to the effects of entrance of pollutants. Such models can simulated the effects of current and future loadings and help managers and authorities make their final decisions. The purpose of this study is to simulate and be aware of the trend of nitrogen and phosphorus changes along the Dez River (Dez Dam to Ghir Dam Bridge) using the Qual2kw model and also to calculate the percentage of river self-purification.
Method: The present study was aimed at measuring and comparing the data of the quality of Dez River water collected from three stations. Self-purification model of the river was determined by inserting qualitative and quantitative data retrieved from the stations, and the entering wastewaters in the dry season were created and calibrated.
Findings: The results of the present study showed that the river has poor self-purification power. The highest self-purification power was related to N-NH4 parameter in 2014 (45%). The level of non-organic phosphor along the river had an increasing trend.
Discussion and Conclusion: The level of nitrate nitrogen and ammonia nitrogen within the distance of 173 to 90 km of the river had an increasing trend due to influx of sewage. The best modelling for N-NH4 parameter was related to 2016 with a standard error of 0.02.
- انتشار مقاله: 23-07-1396
- نویسندگان: امید بابامیری,صفر معروفی,آرش آذری
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و تکنولوژی محیطزیست
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: اکسیژن محلول,بهینه سازی,لجن فعال,بار لجن,توده بیولوژیکی
- چکیده: به طور کلی چالش های زیست محیطی در زمینه تصفیه فاضلاب به ویژه سیستم لجن فعال (Activated Sludge System) وجود دارد که برای رفع آن می بایست مطالعات کاربردی انجام گیرد. این چالش ها اغلب در زمینه تولید و دفع لجن مازاد (Excess Sludge) تولیدی از تصفیه خانه های فاضلاب با سیتسم لجن فعال به وسیله بهینه سازی پارامترهای تصفیه فاضلاب است. بدین منظور در آزمایشگاه پایلوتی راه اندازه شد و فاضلاب آن از تصفیه خانه شهرک قدس تامین سپس از نمونه گیری ها و آزمایش های لازم نتایج قابل توجهی حاصل شد. به طوری که لجن تولیدی با افزایش غلظت اکسیژن محلول در مایع مخلوط کاهش می یابد و همچنین کاهش بار لجن وارده به حوض هواده کاهش تولید لجن را در پی دارد. افزایش اکسیژن محلول در حوضچه هواده و تاثیر آن در تولید لجن در نسبت های مختلف F/M که نشان دهنده بارگذاری های مختلف لجن بود، نشان از کاهش لجن تولیدی داد. در بار لجن 0.41، mg MLVSS/mg BOD5 با افزایش غلظت اکسیژن از 2 تا 5 mg/l، مقدار مواد جامد موجود در حوض هواده تا حدود %28 کاهش یافت. تاثیر بارگذاری مختلف لجن بر روی لجن تولیدی در غلظت ثابت اکسیژن در نمودار زیر بررسی شده است. در این نمودار ملاحظه می شود که کاهش لجن تولیدی به ازای غلظت اکسیژن محلول 5.4mg/l به ازای کاهش بارگذاری لجن از 4 تا 0.1 mg MLVSS/mg BOD5 به اندازه حدود %33 است. در خاتمه یک مدل ریاضی رگراسیونی برای شبیه سازی توده های لجن و تاثیر پارامترهای مذکور مطرح شده است.
- چکیده انگلیسی: 5
- انتشار مقاله: 24-12-1384
- نویسندگان: سیامک بوداقپور,سیداحمد میرباقری,امید میرزا فشمی
- مشاهده
- جایگاه : پژوهشی
- مجله: علوم و مهندسی آب
- نوع مقاله: Journal Article
- کلمات کلیدی: پوشش گیاهی,سنجش از دور,تالاب چغاخور,تغییرات کاربری,تسلدکپ
- چکیده: تالابها یکی از مهمترین سرمایههای محیطزیستی هستند که اطلاع از تغییرات آنها نقش اساسی در مدیریت آنها دارد. از میان نگرانیها در زمینه تغییرات محیطزیست و اکوسیستم تالابها، مسائل مربوط به تغییر کاربری و پوششگیاهی طی زمان به طور فزایندهای مهم تلقی شدهاند. در همین راستا روشهای سنجش از دور ابزاری قدرتمند برای بررسی پایش تغییرات بهحساب میآیند که با سرعت و دقت مناسبی تغییرات کاربری اراضی را در سطوح وسیعی مورد ارزیابی قرار داده و تغییرات را آشکار مینماید. بهمنظور آشکارسازی تغییرات پوششگیاهی در سه تالاب چغاخور، سولگان غربی و سولگان شرقی، سه تصویر ماهواره لندست مربوط به سالهای 2002، 2015 و 2018 انتخاب و روشهای آشکارسازی تفاضل تصویر، تفاضل پوششگیاهی و تسلد کپ بر روی آنها پیادهسازی شد. سپس دقت روشهای مذکور از طریق طبقهبندی تصاویر به روش حداکثر احتمال و تعیین آستانه تغییرات مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد روش تسلدکپ با دقت کل و ضریب کاپای 34/88 و 83/0 نسبت به دو روش دیگر توانسته است تغییرات را بهخوبی آشکارسازی نماید. بر اساس آستانه تعیین شده، تغییرات افزایشی مربوط به اراضی کشاورزی، باغات و کشت دیم بوده که از سال 2002 تا سال 2015، تغییرات افزایشی فقط 66/23 درصد بودهاند؛ اما در بازه سه ساله از 2015 تا 2018 به 8/42 درصد افزایش یافته است و همزمان تغییرات کاهشی مربوط به 66 درصد اراضی مرتعی بودند که طی سالهای 2002 تا 2018 به اراضی کشاورزی تبدیل شدهاند.
- چکیده انگلیسی: تالابها یکی از مهمترین سرمایههای محیطزیستی هستند که اطلاع از تغییرات آنها نقش اساسی در مدیریت آنها دارد. از میان نگرانیها در زمینه تغییرات محیطزیست و اکوسیستم تالابها، مسائل مربوط به تغییر کاربری و پوششگیاهی طی زمان به طور فزایندهای مهم تلقی شدهاند. در همین راستا روشهای سنجش از دور ابزاری قدرتمند برای بررسی پایش تغییرات بهحساب میآیند که با سرعت و دقت مناسبی تغییرات کاربری اراضی را در سطوح وسیعی مورد ارزیابی قرار داده و تغییرات را آشکار مینماید. بهمنظور آشکارسازی تغییرات پوششگیاهی در سه تالاب چغاخور، سولگان غربی و سولگان شرقی، سه تصویر ماهواره لندست مربوط به سالهای 2002، 2015 و 2018 انتخاب و روشهای آشکارسازی تفاضل تصویر، تفاضل پوششگیاهی و تسلد کپ بر روی آنها پیادهسازی شد. سپس دقت روشهای مذکور از طریق طبقهبندی تصاویر به روش حداکثر احتمال و تعیین آستانه تغییرات مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد روش تسلدکپ با دقت کل و ضریب کاپای 34/88 و 83/0 نسبت به دو روش دیگر توانسته است تغییرات را بهخوبی آشکارسازی نماید. بر اساس آستانه تعیین شده، تغییرات افزایشی مربوط به اراضی کشاورزی، باغات و کشت دیم بوده که از سال 2002 تا سال 2015، تغییرات افزایشی فقط 66/23 درصد بودهاند؛ اما در بازه سه ساله از 2015 تا 2018 به 8/42 درصد افزایش یافته است و همزمان تغییرات کاهشی مربوط به 66 درصد اراضی مرتعی بودند که طی سالهای 2002 تا 2018 به اراضی کشاورزی تبدیل شدهاند.
- انتشار مقاله: 27-03-1397
- نویسندگان: سید امید میرمحمدصادقی,محمد نبویان پور,سلمان یزدانی,شیدا محمدیفرد
- مشاهده